• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 896
تعداد نظرات : 412
زمان آخرین مطلب : 4329روز قبل
بهداشت روانی

راه رسیدن به آرامش...


آنچنان در فكر و نگران هستیم كه اغلب فراموش می‌كنیم برای ارزیابی مسیری كه تاكنون پیموده‌ایم، نیم نگاهی به گذشته بیندازیم.
آیا افرادی را می‌شناسید كه در ظاهر صاحب همه چیز هستند، شغل عالی، زندگی مرفه، منبع درآمد مكفی اما با این‌حال، نگران و مضطربند و احساس خوشبختی نمی‌كنند؛ در حالی‌كه افراد دیگری را می‌شناسید كه حداقل در ظاهر چیز زیادی ندارند ولی با این وجود، شاد و بشاش به‌نظر می‌رسند؟ آیا متوجه شده‌اید كه روزانه چقدر به فكر كمبودها و كاستی‌های زندگی هستیم و یا مرتبا در ترس از دست دادن به سر می‌بریم؛ كمبود حقیقی یا ترس از دست دادن زمان، منبع درآمد، پول، سلامتی، توانایی، مهارت و انرژی؟
مطمئن بودن یا احساس از دست دادن روابط، كنترل، انگیزه، لذت، حمایت، تسلط، موفقیت، اعتبار، اعتماد، اطمینان، عشق و قدرشناسی، همگی موضوعاتی هستند كه بخش عظیمی از گفت‌وگوها و افكار ما را به‌خود مشغول داشته‌اند.
زمانی كه توجه‌مان مرتبا روی كاستی‌ها و كمبودها متمركز است، به‌خصوص هنگامی‌كه به درست یا به غلط، احساس می‌كنیم كه در مورد آن هیچ كاری از دستمان برنمی‌آید، ارگانیسم بدن در برابر این عجز و ناتوانی، به‌صورت استرس واكنش نشان می‌دهد. كاملا مشخص است كه ما همان چیزی خواهیم شد كه مرتبا به آن فكر می‌كنیم و روی آن تمركز داریم.
تمركز روی نقص‌ها و كمبودها به‌خودی خود بد نیست و چه بسا همانند موتوری موجب حركت انسان شده و او را به عمل وامی‌دارد. اما زمانی كه این كمبود با حس عجز و ناتوانی همراه شود، در آن صورت ارگانیسم بدن به‌صورت اضطراب و استرس از خود واكنش نشان می‌دهد.
بنابراین تمرینی به شما پیشنهاد می‌شود كه اگر مرتبا آن‌را انجام دهید، بدون شك می‌توانید وضعیت ذهنی خود را بهبود ببخشید، استرس و اضطرابتان را كاهش دهید و چه بسا این روش به شما كمك كند تا بهتر بخوابید.
در این تمرین كه بیش از 5 دقیقه به‌طول نمی‌انجامد، شما باید به حس وفور نعمت وصل شوید و نعمت‌های بی‌شمار زندگی‌تان را جلوی چشمانتان بیاورید.
زمانی كه احساس می‌كنید سرشار از نعمت هستید، این حس سبب می‌شود تا بتوانید در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌تان شكرگزاری را به‌جا آورید.
همه چیزها و همه افرادی كه برایتان ارزشمند هستند و سبب می‌شوند تا شما از درون خود را غنی احساس كنید. برای انجام این تمرین سؤالی كه باید از خود بپرسید این است:
اگر واقعا می‌خواستم شكرگزاری كنم، بابت چه چیزی در زندگی‌ام

می‌توانستم شاكر و حق‌شناس باشم؟
شما می‌توانید این تمرین را صبح قبل از برخاستن از رختخواب، در هنگام اصلاح صورت یا دوش گرفتن، به هنگام پیاده‌روی روزانه، ورزش كردن، درون اتومبیل هنگام رفتن سر كار، داخل مترو، در راه برگشت به خانه از اداره در آخر روز و لحظه رفتن به رختخواب، انجام دهید.
•‌
هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می‌شوم، روزم را با این فكر شروع می‌كنم كه، در این جهان بیكران، وجود داشتن، نعمتی به تمام معناست و از اینكه می‌توانم نفس بكشم، زندگی كنم، ذره درخشانی از زندگی باشم و هنوز یك روز برای زندگی كردن پیش رو دارم، شكرگزار هستم.
•‌
سپس این شانس را جلوی چشمانم می‌آورم كه می‌توانم از حواس پنجگانه‌ام بهره ببرم، می‌توانم به زیبایی‌های طبیعت بنگرم، شاهكار هنری نقاشان بزرگ و خنده مردم را ببینم. به این شانس می‌اندیشم كه می‌توانم بوی غذاها و مطبوع‌ترین عطرها را حس كنم، می‌توانم نور خورشید، وزش باد و یا یك انسان را لمس كنم و نوازش آفتاب و باد را روی بدنم احساس كنم، می‌توانم طعم خوراكی‌ها را بچشم، می‌توانم به نوای موسیقی‌های مورد علاقه‌ام، به صدای كسانی كه دوستشان دارم، صدای رودخانه و وزش باد گوش فرا دهم.
سپس خدا را به خاطر سلامتی كه در وجودم قرار داده، به خاطر انرژی كه به من توان حركت می‌دهد و این امكان را می‌دهد تا شروع به حركت كرده و كارهایم را انجام دهم، شكر می‌گویم.
و بعد به كسانی كه دوستشان دارم فكر می‌كنم، افرادی كه به من عشق می‌ورزند و حضور آنها در زندگیم بركت بزرگی به‌شمار می‌آید. همسرم، فرزندانم، عروس و دامادم، نوه‌هایم، خانواده و دوستانم. زمانی‌كه به آنها فكر می‌كنم، صورتشان را به وضوح در ذهنم مجسم می‌كنم یا سعی می‌كنم محسنات‌شان را مد نظر آورم و از بركت وجود آنها در زندگیم، احساس كنم كه از نعمت و شانس بزرگی برخوردارم.
•‌
سپس به خاطر مسافرت‌هایی كه تاكنون رفته‌ام شكرگزاری می‌كنم و مكان‌های خاصی را كه طی سفرهایم دیده‌ام دوباره در ذهنم مرور می‌كنم.
به راحتی و آسایشی می‌اندیشم كه در زندگی روزانه از آن بهره‌مندم، به خانه‌ام كه در محیط گرم و صمیمی‌اش می‌توانم ملاقات‌های دلنشینی با فرزندان و دوستانم داشته باشم و اینكه از این شانس برخوردارم كه نزدیك محل سكونتم را طبیعت احاطه كرده است.
•‌
و از اینكه می‌توانم در كشوری زندگی كنم كه صلح و آرامش در آن حكمفرماست، از نعمت بزرگی برخوردارم و از این بابت كه می‌توانم توسط اینترنت به سهولت در كتابخانه‌های دنیا به اطلاعات نامحدودی دسترسی پیدا كنم و از این طریق در مورد تمام مطالب مورد توجه و علاقه‌ام چیزهای زیادی بیاموزم، شكرگزار هستم. از امكانات شگفت انگیزی كه فناوری در خدمت من قرار می‌دهد، قدردانی می‌كنم.
•‌
خدا را سپاس می‌گویم برای آنكه به شغل مورد علاقه‌ام اشتغال دارم و به خاطر افرادی كه این فرصت را برایم فراهم كرده‌اند تا در زندگی شخصی و از نظر شغلی پیشرفت كنم، به خاطر مهارت‌هایم و داشتن فرصت ملاقات با افراد جالب در زندگی شكرگزار هستم.
متوجه شده‌اید كه طی 3 الی 5 دقیقه، باید درونتان را سرشار از تمام چیزهایی كه در زندگی برایتان ارزشمند هستند كنید. البته كمبودها و كاستی‌ها همواره وجود دارند و راحت‌تر از نعمت‌ها به ذهن راه می‌یابند. اما در لحظاتی كه به نكات مثبت زندگی خود فكر می‌كنید، جایی برای نكات منفی در ذهن وجود ندارد.

: روزنامه هموطن سلام14:21:192011-12-12

دوشنبه 21/9/1390 - 14:17
بهداشت روانی

یک معلم یک درس


استادی در شروع کلا س درس، لیوانی پر از آب را به دست گرفت. آن را به بالا  گرفت تا همه ببینند.
بعد از شاگردان پرسید به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند تقریبا 50 گرم.

 استاد گفت: من هم بدون وزن کردن نمی دانم تقریبا وزنش چقدر است.
اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید خوب اگر یک ساعت همین طور نگه دارم چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت: دستتان کم کم درد می گیرد.
استاد گفت: حق با توست. حالا  اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری جسورانه گفت: دست تان بی حس می شود عضلا تتان به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند و مطمئنا کارتان به بیمارستان خواهد کشید و از  این حرف همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه; پس چه چیزی باعث درد و فشار روی عضلا ت می شود؟ در عوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند! یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت: دقیقا مشکلا ت زندگی هم مثل همین است اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید اشکالی ندارد.
اما اگر مدت طولا نی تری به آنها فکر کنید اعصابتان به درد خواهند آمد، اگر بیشتر از حد نگه شان دارید، فلجتان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکر کردن به مشکلا ت زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید! به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرید.
هر روز صبح سر حال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مساله و چالشی که برایتان پیش می آید برآیید...
دوست من یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.
زندگی همین است...

:روزنامه مردم سالاری

14:17:352011-12-12
دوشنبه 21/9/1390 - 14:15
شخصیت ها و بزرگان

ویژگی های عجیب آلبرت انیشتین


1)او  با سر بزرگ متولد شد: وقتی اینشتین به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است، اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.
2) او  خیلی دیر زبان باز کرد: یکی دیگر از مشهورترین جنبه های کودکی اینشتین اینست که او خیلی دیرتر از بچه های معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود اینشتین، او تا سن 3 سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از 9 سالگی به سختی صحبت می کرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی اینشتین، و گرایش او به بی توجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل اینشتین او را کند ذهن بدانند.
3) حافظه  اش به خوبی آنچه تصور می شود نبود: مطمئنا اینشتین می توانسته کتاب های مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند، اما برای به یادآوری چیزهای معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن تولد برای بچه های کوچک بود. 
4) او  از داستان های علمی تخیلی متنفر بود: اینشتین از داستان های تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد، آنها باعث تغییر درک عامه مردم از علم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیزهایی که حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند می دهد. به بیان او; «من هرگز در مورد آینده فکر نمی کنم، زیرا که آن به زودی می آید.»
5) او  در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد: در سال1895م، در سن 17سالگی، اینشتین که قطعا یکی از بزرگترین نوابغی است، که تاکنون متولد شده، در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوییس رد شد. در واقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد. وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد; او گفت: آنها بی نهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود آحساس نمی کرد.
6)  او  فقط یک بار رانندگی کرد: اینشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینانش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان، شنوندگان حضور داشت. اینشتین، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می کرد. یک روز انیشتن در حالیکه در راه دانشگاه بود، با صدای بلند در ماشین پرسید: چه کسی احساس خستگی می کند؟ راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتن سخنرانی کند، سپس اینشتین بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند. عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود. اینشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد. او قبول کرد، اما کمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت. به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور اینشتین درست از آب در آمد. دانشجویان در پایان سخنرانی اینشتین جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات بقدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید و سپس اینشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد، به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

: روزنامه ابتکار14:13:262011-12-12

دوشنبه 21/9/1390 - 14:9
ریزه کاری های خانه داری

.با سلام

هنگام پختن آش گندم یا سوپ جو مدام باید آنرا هم زد تا ته نگیرد .حال من به شما روشی را پیشنهاد میکنم تا ازین درد سر راحت شوید.  گندم یا جو را بعد از شستن در قابلمه ریخته و روی اجاق گاز قرار میدهد .وتا موقع لعاب دادن جو و کندم به هیچ وجه آن را هم نمیزنید فقط مطمئن باشید آبی که ریختین به حد کافی هست تا نسوزد.و اگر در اواسط پخت متوجه شدید آب غذا کم است خیلی به آرامی آب اضافه کنید به طوریکه گندم و یا جو تکان نخورد.13:13:482011-12-12

 

 

دوشنبه 21/9/1390 - 13:10
ریزه کاری های خانه داری

با سلا م

همانطور که میدانید هنگام سرخ کردن بادمجان روغن زیادی مصرف میشود که برای سلامتی مضر است . این روشی که من برای سرخ کردن بادمجان به شما پیشنهاد میکنم تجربه شخصی خودم می باشد امیدوارم مورد توجه واقع شود .بادمجان را پوست بگیرید ولی دم بادمجان را جدا نکنید . حال دم بادمجان را در دست گرفته وروی شعله گاز بگیرید و به طور یکنواخت آنرا بچرخانید تا تمام اطراف بادمجان در تماس مستقیم شعله قرار گیرد . آنقدر این عمل را انجام دهید تا رنگ سطح بادمجان تغییر نکند.در انتهای کار دم بادمجان را جدا کنید حال میتوانید بادمجان را با حداقل روغن سرخ کنید بدون اینکه بک قطره روغن جذب آن شود . لطفآ اگر برایتان مفد بود نظرتان را اعلام کنید با تشکر.12:55:352011-12-12

دوشنبه 21/9/1390 - 12:51
سلامت و بهداشت جامعه

سم شیرین! باید بخوانید!               

تهیه و ترجمه : دکتر هوشنگ فاضل عضو سابق هیات مدیره انجمن ام اس کانادا و بینانگزار مرکز آموز22:04:002011-12-11ش علوم دندانپزشکی دانشگاه آزاد


در اکتبر سال 2001 خواهرم بیمار شد. او مبتلا به انقباض معده شده و دوره سختی را می گذراند. راه رفتن برایش طاقت فرسا شده بود و برای خروج از تختخواب متوسل به هر چیزی می شد؛ او مبتلا به چنین درد فوق العاده ای بود.

تا ماه مارس 2002، از او آزمایشات متعددی به عمل آمد وعضلات مختلفی از او بیوپسی شد، بافتهای عضلانی اومورد آزمایش قرار گرفت و 24 نوع دارو برایش تجویز گردید. پزشکان نتوانستند بیماری او را تشخیص دهند و بفهمند که مشکل او در کجااست. او پیوسته از درد فوق العاده ای رنج می برد و آنقدر بیماری او شدت پیدا کرده بود که احساس می کرد دارد می میرد.

او تمام موجودی بانکی، خانه و زندگی و بیمه خود و هر آنچه را که مالک بود به دختر بزرگش بخشید واز او خواست که از خواهر کوچکش سرپرستی و حمایت کند.

به تاریخ 22 مارس به عنوان آخرین تلاش برای نجات خود تصمیم گرفت به فلوریدا سفر کند.( البته با استفاده از ویلچر)

در تاریخ 19 مارس به او تلفن کردم که سوأل کنم نتیجه آخرین آزمایش های او چه بوده است، و او گفت که در آزمایشها چیزی یافت نشد، ولی پزشکان به این نتیجه رسیده اند که مبتلا به بیماری ام اس هستم.

 

مقاله ای را که دوستی برایم ایمیل کرده بود مجددا مورد بررسی قرار دادم و از خواهرم سوأل کردم که آیا از سودای رژیمی (دایت سودا) استفاده می کرده است؟ او به من گفت که از این نوع سودا مصرف می کرده است. در حقیقت با این پاسخ، آمادگی پیدا کرد که یکی از مشکلات را از بین ببرد.

 

به او گفتم این امر را مورد توجه قرار دهد ومصرف دایت سودا را کنار بگذارد! مقاله دوستم را برایش فرستادم، که یک قانون دان برایم فرستاده بود. خواهرم در خلال 32 ساعت بعد از آن مذاکرات تلفنی به من گفت که نوشیدن سودای رژیمی را قطع کرده و اکنون قادر به راه رفتن شده است.

اسپاسم های عضلانی از بین رفته بود. او گفت که او احساس صد در صد بهبودی ندارد ولی به یقین احساس می کرد که حالش بسیار بهترشده است.

او به من گفت که می خواهد با این مقاله نزد دکترش برود و به هنگام بازگشت به شهر خود به من زنگ خواهد زد.

 

بسیار خوب، او به من زنگ زد، و گفت پزشکش بسیار متعجب شده است. او گفت به همه بیمارانش که مبتلا به ام اس هستند زنگ خواهد زد و توصیه خواهد کرد که از مصرف هر نوع قند مصنوعی از هر نوع آن اجتناب کنند زیرا این بیمارش ازاین نوع قند مسموم شده بود. مسمومیت توسط آسپارتایمی که در دایت سودا وجود داشت ودر واقع او به مرگ مرموز وتدریجی محکوم شده بود.

 

در تاریخ 22 مارس که او به فلوریدا برگشت، تمام داروئی که باید مصرف می کرد تنها یک قرص بود، و آن قرص فقط برای درمان مسمومیت با اسپارتیم بود! او به راه خود به رسیدن سلامتی کامل ادامه می داد.او اکنون راه می رفت! دیگر نیازی به ویلچر نداشت.


این مقاله زندگی او را نجات داد. در آن مقاله آمده بود که:

اگر در روی برچسب هر محصولی نوشته شده بود بدون قند یا Sugar Free؛ حتی در باره آن فکر هم نکنید!

من چندین روز وقت خود را صرف کنفرانس جهانی امور مربوط به محیط زندگی در باره آسپارتیم کرده ام که دارای مارک های زیربودند:

"Nutra Sweet," "Equal," and"Spoonful." "

  

در متن راهنمای EPA"آژانس محافظت از محیط زیست آمریکا" بیان شده بود که در ایالات متحده آمریکا و در سال 2001، یک بیماری همه گیرام اس و لوپوس سیستمیک دیده شده است. مشکل بود که بدرستی تصور کرد که چه سمِّی سبب شیوع این بیماری شده بود.

 

در این هنگام در هنگام اجرای آن کنفرانس برخاستم و گفتم که من با مقاله ای در آنجا حضور دارم که دقیقا درمورد آن سوژه تهیه کرده ام. من برایتان علتش را توضیح خواهم داد تا بدانید که به چه علت این بیماریها شایع شده است وچرا آسپارتیم یا قند های مصنوعی اینقدر خطرناک است:

زمانی که حرارت این شیرین کننده از 86 درجه فارنهایت بالاتر برود، الکل چوب موجود در آسپارتیم تبدیل به فرمالدئید می شود و سپس مبدل به اسید فرمیک می گردد، که در نتیجه در بدن انسان سبب اسیدی شدن مواد خورده شده می شود... اسید فرمیک سمی است که در نیش مورچه قرمز یافت می شد. مسمومیّت با متانول در هنگام وجود شرایط دیگر، علائمی شبیه به ام اس و لوپوس سیستمیک از خود نشان می دهد.

بسیاری از بیماران مورد تشخیص غلط قرار می گیرند. اگرچه ام اس باعث مرگ نمی شود ولی مسمومیّت با متانول باعث مرگ می گردد.


ابتلا به لوپوس سیستمیک تقریبا به اندازه ام اس شایع است، بویژه در کسانی که عادت به نوشیدن نوشابه های دایت کوک و دایت پپسی دارند.


قربانی معمولا نمی داند که آسپارتیم مقصر اصلی بیماری او است. او مصرف آن را ادامه می دهد؛ با این کار آنچنان لوپوس تحریک می شود که بیمار را تا حالت رسیدن به مرگ تهدید می کند. بیمارانی را دیده ایم که  اگر دایت سودا را از خوراکیهای خود حذف کنند علائم لوپوس سیستمیک در آنها از بین می رود.

در مورد کسانی که برای آنها تشخیص ام اس داده شده است با ترک استفاده از نوشابه های دایت بسیاری ازعلائم بیماری آنها از بین خواهد رفت. ما بسیاری ازاینگونه بیماران را مشاهده کرده ایم  که  بینائی و شنوائی از دست رفته آنها بطور بسیار قابل ملاحظه ای بهبود یافته است. همچنین در مواردی وز وز گوش و گرفتگی عضلات در اثر استفاده از همین مواد است.

در هنگام ایراد یک سخنرانی گفتم" اگر شما از اسپارتیم با مارک های

(Nutra Sweet, Equal, Spoonful,)

و موادی مشابه آنها استفاده می کنید واگر از علائم گرفتگی عضلانی، سفتی عضلات، درد های کشنده، بیحسی در پاهایتان، دردهای عضلانی، سرگیجه، دوران سر، سردرد، وزوز گوش، درد های مفصلی، افسردگی های بدون علت، حملات اضطرابی، مشکل در ادای کلمات و صحبت کردن،  به هم ریختگی بینائی واز دست دادن خاطرات در رنج هستید، باید به این فکر بیافتید که مسمومیت با اسپارتیم ممکن است عامل اصلی آنها باشد.

  

حضار درخلال آن سخنرانی بالا می پریدند،

" درسته! درسته! من بعضی از این نشانه ها را دارم... یعنی من خوب میشوم؟"

پاسخ دادم که نوشیدن دایت سودا را کنار بگذارید و روی برچسب های مواد خوراکی نگاه کنید که حاوی اسپارتایم نباشد.

بسیاری از محصولات با این مواد ساخته می شوند! این مشکل بزرگی است. دکتر اسپارت( یکی از سخنرانان من) گوشزد کرد که در مشاهدات اخیر کلینیکی خود بسیاری از بیماران را می بینم که دارای علائم

ام اس هستند؛ یکی از نرسها هم اعلام کرد که 6نفر از دوستانش، که بسیار به دایت کوک معتاد بودند، روی همه آنها تشخیص ام اس داده شده است. این امر نشانه تطابق نشانه های ام اس و مسمومیت با اسپارتیم است.

 

مصرف قند های رژیمی نه تنها ازچاقی جلوگیری نمی کنند بلکه باعث چاقی بیشتر می شوند!!!

  

دایت سودا یک محصول رژیمی نیست! این مایع به طور شیمیائی تغییر پیدا کرده است، چند ماده سدیم دار(نمک) و اسپارتایم از محتویات دایت سودا است که در واقع شما را به تمایل به قند ها ترغیب می کند.

ین امر درست بدان معنی است که شما اضافه وزن پیدا کنید. همینطور این محصولات محتوی فرمالدئید است که در سلولهای چربی بویژه در باسن و رانهای شما وذخیره می شود.

  

فرمالدئید محصولی واقعا سمّی است که برای نگهداری نمونه های بافتی مورد استفاده قرار می گیرد. بسیاری از محصولاتی که ما روزانه از آن استفاده می کنیم حاوی این ماده شیمیائی است ولی نباید آنرا در بدن خود ذخیره کنیم.

دکتر اچ.جی. رابرتز در سخنرانی های خود بیان کرد که بیمارانش با ترک  استفاده از این گونه محصولات رژیمی  و بدون انجام ورزش های اضافی؛ دردوران انجام تحقیقات، بطور متوسط 19 پوند از وزنشان کاسته شد.


آسپارتایم بوِیژه برای بیماران مبتلا به دیابت خطرناک است. ما در یافتیم که بعضی از پزشکان، که باور داشتند بیماری دارند که مبتلا به رتینوپاتی بوده و شبکیه چشم آنها دچار گرفتاری شده است، در واقع، علائمی داشتند که مسبب آن اسپارتیم بوده است. آسپارتایم قند خون را از کنترل خارج می کند.

بیماران دیابتیک در معرض از دست دادن مشاعر خود هستند به علت این واقعیت که اسید آسپارتیک و فنیل الانین مسموم کننده اعصاب هستند، زمانی که بدون سایر آمینو اسید های لازم و بدون تعادل کافی مصرف شوند، این اختلال مشاعر را باعث می گردند.

درمان دیابتیکی ها تماما موضوع ایجاد تعادل می باشد. بطور ویژه با دیابتی ها، اسپارتیم از موانع عبور خون/مغز رد شده و سپس نورون های عصبی مغز را از بین می برد؛که باعث فساد در میزان های مورد تعادل اجزای مختلف مغز، حملات عصبی، افسردگی، دپرسیون دیوانه وار، حملات اضطرابی وهیجانی و بالاخره خشونتهای غیر قابل کنترل و شدید می شود.

  

همینطورمصرف آسپارتایم همین گونه عوارض را در بیماران غیر دیابتیک هم باعث می شود. مشاهدات پزشکی و مقالات متعدد نشان می دهد که هزاران کودکان بیماری که با بیماریهایADD وADHD (نوعی بیماری ناشناخته کودکان که باعث فعالیت بیش از اندازه و بی توجهی و موارد مشابه می شود)تشخیص داده می شوند در چرخه زندگیشان و در عادات غذائیشان از اینگونه مواد شیمیائی استفاده می کرده و با حذف آن بهبود پیدا کرده اند.


 
بیماری شناخته شده ی "ساندروم جنگ خلیج فارس" در مردان و زنانی که در آن جنگ شرکت داشتند مورد این سوء ظنّ است که در اثر مصرف دایت کوک و دایت پپسی به این بیماری مبتلا شده بودند.

 

دکتر رابرت اخطار می کند که این گونه مواد، اگر درهنگام شروع رشد جنین و در ابتدای حاملگی مصرف شود ممکن است سبب آسیب هائی در زمان تولد شود، یعنی، کم هوشی و کند ذهنی کودکان.

در چنین مواردی کودکان بویژه درمعرض خطر ابتلا به ناراحتی های عصبی خواهند شد و هرگز نباید به کودکان شیرین کننده های مصنوعی داده شود.

بسیاری از تاریخچه های بیماری های مختلف کودکانی که در آنها تغییرات و مشکلات سیستم عصبی دیده شده است گفته می شود که مستقیمن در اثر مسمومیت کشنده اینگونه شیرین کننده ها است. 
 
در این باره یک معما نهفته است که :

بحثی در مورد آسپارتایم در کنگره آمریکا مورد بحث قرار گرفت، زمانی که در ساختن صد گونه محصولات مختلف از این ماده استفاده شده بود ومصرف آن محصولات  موجب اعتراضات بسیار شدید گردید. از زمان بررسی این گفتگو ها، ازاین مباحث دو نتیجه در مورد آن گرفته شد، ولی هنوز هیچ اقدام عملی در این مورد صورت نگرفته است. زیرا لابی های دراگ و مواد شیمیائی مربوطه دارای جیب های گل و گشادی هستند که به این زودی پر نمی شود.

 

با کمال تأسف،با آن که حق امتیازMONSANTO  در مورد آسپارتایم تاریخش گذشته است! در حال حاضر بیش از 000/5 محصول در بازار موجود است که محتوی این ماده شیمیائی کشنده است و هزاران محصول دیگر نیز ساخته می شود. هر کسی دوست دارد یک قطعه پای محتوی آسپارتایم میل نماید. من اطمینان دارم که MONSANTO، خالق آسپارتایم، بخوبی اطلاع دارد که این ماده تا چه میزان کشنده است.
 
خنده دار است اگر بدانیم که در میان دیگرانMONANTYOبانی و بنیانگزار انجمن دیابتی های آمریکا ، انجمن دیابتی های آمریکا و کنفرانس کالج پزشکان امریکائی است.

این امر اخیرا در نیویورک تایمز منعکس گردید. این انجمن ها حق انتقاد در مورد مواد افزودنی  ندارند و نمی توانند لینک آنها را به دیگران برسانند زیرا از مراکز صنایع غذائی پول دریافت می کنند و موظفند که محصولات آنها را مورد تأیید قرار دهند.

در آمریکا، سناتور Howard Metzenbaum لایحه ای را نوشت و ارائه کرد که ملزم می ساخت  برچسب اخطار دهنده روی محصولاتی که محتوی آسپارتایم است، بویژه در مورد زنان حامله ، کودکان و نوزادان ، باید به مورد اجرا در آید.

همچنین بر اساس این لایحه باید انجمن مستقلی روی خطرات و مشکلاتی که این ماده ایجاد می کند تحقیق کند تا معلوم شود چه تأثیرات سوئی از نظربیماریها، تغییرات شیمیائی مغز، تغییرات عصبی و رفتاری روی عموم مردم می گذارد.

این لایحه کشته شد.

از آن جهت که لابی های قدرتمند دارو و مواد شیمیائی مسئول این امر هستند، اجازه داده می شود که این مواد بیماریهای فراوان و مرگباری را باعث شودکه در جامعه شناخته نشده اند.

بسیار خوب ، حالا شما از این امر آگاه شدید! پس به سایرین هم اطلاع رسانی کنید.

این حق شما و دیگران است که از  خطرات استفاده از قند های رژیمی با خبر شوید.

  

در شماره های آینده در ای مورد باز هم نکات مهمی به اطلاع شما خواهم رساند.
يکشنبه 20/9/1390 - 22:1
خانواده


میدانی خدایت کجاست؟

 

خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست، به دنبالش نگرد

خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست

خدا در قلبی است که برای تو می تپد

خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد

خدا آن جاست

در جمع عزیزترین هایت

خدا در دستی است که به یاری می گیری

در قلبی است که شاد می کنی

در لبخندی است که به لب می نشانی

خدا در بتکده و مسجد نیست

گشتنت زمان را هدر می دهد

خدا در عطر خوش نان است

خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی

خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن

خدا آن جا نیست

او جایی است که همه شادند

و جایی است که قلب شکسته ای نمانده

در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش

در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش

باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست

زندگی چالشی بزرگ است

مخاطره ای عظیم

فرصت یکه و یکتای زندگی را

نباید صرف چیزهای کم بها کرد

چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد

زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد

زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اطراق می کنیم

و سپیده دمان از آن بیرون می رویم

فقط چیزهایی اهمیت دارند

چیزهایی که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند

همچون معرفت  و به خود آیی

دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم

دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم

سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند

کسانی که از دنیا روی برمی گردانند

نگاهی تیره و یأس آلود دارند

آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند

خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم 
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید: آیا «زندگی» را «زندگی کرده ای»؟21:59:1521:59:152011-12-11

يکشنبه 20/9/1390 - 21:55
خانواده
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید كه هیچ زندگی نكرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.

پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سكوت كرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سكوت كرد.
 
به پر و پای فرشته ‌و انسان پیچید، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزیزم، اما یك روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یك روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یك روز را زندگی كن." 
لا به لای هق هقش گفت: "اما با یك روز... با یك روز چه كار می توان كرد؟ ..." 
خدا گفت: "آن كس كه لذت یك روز زیستن را تجربه كند، گویی هزار سال زیسته است و آنكه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به كارش نمی‌آید"، آنگاه سهم یك روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: "حالا برو و یک روز زندگی كن." 
او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشید، اما می‌ترسید حركت كند، می‌ترسید راه برود، می‌ترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد، قدری ایستاد، بعد با خودش گفت: "وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف كنم.." 
آن وقت شروع به دویدن كرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد كه دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد، می تواند .... 
او در آن یك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمینی را مالك نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما ... 
اما در همان یك روز دست بر پوست درختی كشید، روی چمن خوابید، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی كه او را نمی‌شناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان یك روز آشتی كرد و خندید و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد. 
او در همان یك روز زندگی كرد. 
فردای آن روز فرشته‌ها در تقویم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زیست!" 
  
زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می اندیشیم، اما آنچه که بیشتر اهمیت دارد، عرض یا چگونگی آن است. 
امروز را از دست ندهید، آیا ضمانتی برای طلوع خورشید فردا وجود دارد!؟ 
  21:56:152011-12-11
يکشنبه 20/9/1390 - 21:52
اخبار
مادر هندی که خواب نوزاد دو ماهه خود را پس از گذشت سه روز از دفن وی بر اثر بیماری ریوی دیده بود پس از مراجعه به محل دفن فرزندش مشاهده کرد نه تنها وی زنده است بلکه اثری از بیماری ریوی ندارد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روزنامه "آسیا ادج" که در پایتخت هند منتشر می شود، اخیرا واقعه ای عجیب در یکی از شهرهای ایالت اوتارپرداش رخ داد که تعجب و شگفتی همگان را برانگیخته است.

بنابراین گزارش، قریب به یک هفته پیش یک مادر هندی در شهر فیروزآباد ایالت اوتارپرداش در خوابی عجیب نوزاد دوماهه اش را که سه روز پیش به خاک سپرده بود، زنده می بیند. مادر نگران بلافاصله به سوی محل دفن فرزندش رفته و با کمک چند نفر دیگر جسد وی را از زیر خاک خارج می کند.

در کمال تعجب این نوزاد سه ماهه با وجود اینکه سه روز زیر خاک بود، زنده و کاملا سالم در آغوش مادرش آرام می گیرد. این در حالی بود که پزشکان هندی اخیرا از این نوزاد که به بیماری ریوی دچار شده بود قطع امید کرده بودند.

این مادر هندی در تشریح خواب خود اظهار داشت: خواب دیدم فرزندم زنده است و از من می خواهد او را از قبر خارج کنم. من و همسرم هرگز فکر نمی کردیم وی زنده باشد اما زمانی که نوزادمان را از زیر خاک بیرون آوردیم، مشاهده کردیم زنده است. همچنین پزشکان پس از معاینه فرزندمان اعلام کردند که بیماری وی به طور کامل از بین رفته است

  21:45:182011-12-11
يکشنبه 20/9/1390 - 21:40
خانواده

به خدا گفتم : بیا جهان را قسمت کنیم, آسمون واسه من ابراش مال تو, دریا مال من موجش مال تو, ماه مال من خورشید مال تو ... » خدا خندید و گفت : « تو انسان باش ، همه دنیا مال تو ...من هم مال تو
  21:44:002011-12-11
يکشنبه 20/9/1390 - 21:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته