• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1426
تعداد نظرات : 457
زمان آخرین مطلب : 4855روز قبل
آموزش و تحقيقات

چگونه جذابیت ، گیرایی و ماندگاری در قلب های دیگران داشته باشیم

همه ما علاقه‌مندیم یادمان در دلهای اطرافیان باقی باشد و این تنها با سلاح خُلق خوش حاصل می‌شود. هنگامی كه به خاطرات پررنگمان با آشنایان مراجعه می‌كنیم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترین شخصیت‌ها در ذهن و رحمان می‌باشند. چنین ماندگاری در قلب‌ها آرزوی همه ماست و این مهم به دست نمی‌آید مگر آن كه از رموز آن آگاه باشیم‌.

یكی از مهمترین رازهای رسیدن به آن جذابیت است و قبل از هر چیز باید بدانیم كه جذابیت چیزی غیر از زیبایی است‌. شخص می‌تواند صورت زیبایی نداشته باشد اما بسیار جذاب باشد و هم چنین می‌تواند بسیار زیبا باشد اما اصلاً جذابیت نداشته باشد. جذابیت و گیرایی یك ویژگی كاملاً اكتسابی است و به راحتی می‌توانیم صاحب آن باشیم‌:

 ۱ - ظاهری آراسته داشته باشید.
تمیز و مرتب باشید، هماهنگی و پاكیزگی شما، ناخودآگاه شما را جذاب می‌كند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت زیادی می‌افتند و خود را به شكل‌های عجیب و غریبی درست می‌كنند. مهمترین مسئله این است كه مرتب و هماهنگ و در عین حال ساده باشید. نامرتب بودن حتی حرفهای قشنگ‌، مثبت و تأثیرگذار شما را ضایع می‌كند. فرزندی كه همیشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهری مرتب می‌بیند، ظاهر آراسته فرد ناآشنا او را نمی‌فریبد. چون ممكن است جذب ظاهر آراسته كسی شوند كه تأثیر منفی او از اثرات مثبتش به مراتب بیشتر باشد. 
     
۲ - بیشتر سكوت كنید:
غالباً افراد به اشتباه برای این كه جذاب‌تر شوند، بیشتر شلوغ می‌كنند و به خطا می‌روند. سكوت‌، یك تأثیر ذهنی و روانی بسیار قوی می‌گذارد. در سكوت‌، فرد پیرامون خود خلاء ایجاد می‌كند و هر خلایی‌، جذب را سبب می‌شود. آنها كه بیشتر صحبت می‌كنند و كمتر می‌شنوند از جذابیت خود می‌كاهند، حال آن كه سكوت و گوش دادن بیشتر به واقع شما را عاقل‌تر و قابل اطمینان‌تر معرفی می‌كند و این زمینه‌ای مساعد برای صمیمیت بیشتر است‌. سكوتی سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صمیمیت است‌. 
     
 
۳ - نرم و ملایم سخن بگویید:
هنگامی كه نرم و ملایم صحبت می‌كنید افراد را جذب خود می‌كنید و به راحتی می‌توانید بر روی آنها تأثیر بگذارید. آدم‌های خشن و داد و بیدادی افراد مناسبی برای اطمینان كردن‌، نیستند. 
     
۴ - فرد محترمی باشید:
بی‌احترامی به خود، به دیگران و بی‌احترامی و بی ادبی در كلام و رفتار همگی از جذابیت شما می‌كاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در باطن وارسته‌. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید جذابند و این جذابیت از درون موج می‌زند.
    محترم و مؤدب و باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود جذاب می‌شوید. 
    
۵ - زیاد شوخی نكنید اما بسیار تبسم كنید:
شوخی فراوان از انرژی ذهنی و جذابیت شما می‌كاهد چرا كه شوخی فراوان به تدریج مرزهای لازم بین افراد را از بین می‌برد متبسم باشید كه تبسم به چهره شما جذابیتی عمیق و ژرف می‌بخشد. در تبسم‌، سنگینی و متانت و جذابیت است‌. 
     
۶ - قاطعیت یعنی جذابیت‌:
كسانی كه شخصیت قاطعی دارند و هدفها و ارزش‌های معینی دارند، بی‌استثنأ می‌توانند افراد جذابی باشند. زیرا شخصیت‌هایی جذاب و تأثیرگذارند كه بسیار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به نفس زیادی به ارمغان می‌آورد و جذابیت از وجود چنین شخصی موج می‌زند.

 آسان بود، این طور نیست‌؟

فكر می‌كنم شما هم می‌توانید یكی از جذاب‌ترین و ماندگارترین‌ مردان و زنان  باشید. اگر می خواهید دیگران عاشق شما شوند ، معطل نشوید دست به كار شوید

يکشنبه 10/9/1387 - 21:30
آموزش و تحقيقات

دختران و پسران ،همسران ،کودکان،مدیران،معلمین وهر که را که شما تصور کنید می خواهند به نوعی در دل دیگران نفوذ کنند آنهم نه با چاپلوسی بلکه با اعتماد به نفس و غرور ....

ازنامه های مشكل گشا چنین پیداست كه مشكل عده ای از مردم این است كه نمی دانند روابط خودرابامردم بر چه اساسی بنا نهند تابه محبوبیت وعزیزی برسند اینست كه دراین مقاله درباره محبوبیت سخن می گوئیم .اگر دلتان می خواهد كه اطرافیان دوست تان داشته باشند وباهمنوعان خود روابط حسنه برقرارسازید ویقین پیدا كنید كه دوستتان دارند مقاله زیر رابه دقت بخوانید .اگر دلتان محبوبیت می خواهد هیچ  خجالت نكشید زیرااین یك نیاز طبیعی آدمیزاداست .ویلیام جیمز روانشناس بزرگ امریكایی درجائی نوشته است كه (یكی از عمیقترین وریشه دارترین انگیزه های آدمیزاد اینست كه محبوب واقع شوند ومردم قدروآنهارابشناسند )امامیل به محبوب شدن گاه دورنیست مارادرمعرض خطر بگذارد بدین معنی كه آنچنان به محبوبیت خودعاشق شویم كه برای بدست آوردن آن به وسایل نامبارك دست یازیم .مثلابه چاپلوسی بپردازیم ومجیزوتملق دیگران رابگوئیم وحتی ازاین هم فراتر رفته محبوبیت خودرابه قیمت تحفه هائی كه به افرادمی دهیم تامین سازیم .به صراحت باید بگویم كه محبوبیت یك امرمادرزادی وارثی نیست البته بعید نیست عده ای بیشتر ازسایرین آماده كسب محبوبیت باشند ولیكن دیگران را نیز اگر بخواهند می توانند بابذل مختصر كوشش به همان اندازه محبوب شوند .كسانی كه محبوب می شوند كسانی خستندكه حاكم برروابط خودبادیگران هستند ومااكنون به عوامل شش گانه راكه اگربدان عمل كنید شمارادرخانه واداره ومدرسه محبوب خواهد ساخت یكی بعدازدیگری تشریثح می سازیم :

نخست -آنكه ظاهرآراسته دربسیاری از مواردخیلی مفید است ولیكن دركارمحبوب شدن تاثیردردرجه اول نداردوحال آنكه اگر درتمیزی لباس وآراستگی آن بكوشید این البته در محبوبیت وغزیزشدن شما موثراست زنی كه می خواهد محبوب شوهرش واقع شود مجبورنیست لباس فاخر بپوشد وبهترین وگرانترین عطرها وكرم ها رابه سروصورت خود بمالد بلكه اگر تمیز ومرتب باشد باهمان لباس ساده خانه نیز قادر است عزیز شوهرش شود بی گامن یك شخص عالی مثل خورشید نورافشانی می كند وجامه كثیف یا موهای ژولیده وپریشان وصورت ناشسته قادرنیست ازنورافشانی آن جلوگیری كند ولیكن چه اصراری هست كه خورشید تابان شخصیت خود را باابر ژولیدگی بپوشانیم ؟زیرا ظاهر مانباید مخل تشعشع باطن ما باشد كه هیچ بلكه باید به تلالو باطن وشخصیت درخشان ما كمك كند .بسیار اتفاق می افتد كه از طرزلبا س پوشیدن افراد می توان به شخصیت آنان پی برد ودر مثل درباره لاابلیگری وبی ذوقی ویاذوق وشم هنری وحالت خود نمایی انها بدرستی داوری كرد هیچكس نمی تواند منكر این امر شود كه ظاهر كسان در روابط اجتماعی آنان موثر است .ودر عكس العمل دیگران نسبت به آنان تاثیر می كذارد .با همه آنچه گذشت نقش ظاهر درمحبوبیت چندان زیاد نیست واهمیت آن در این است كه معاشران درنخستین وحله برخوردازروی ظاهر ما درباره ما داوری می كنند واگر ظاهر ام زننده باشد ممكن است از ما داوری جوینده واین زحمت رتبه خود ندهند كه با وجود ظاهر ناخوشایندمان باما معاشرت كنند تا بعداپی به شخصیت جالب ما ببرند .

دوم -آنكه برای كسب محبوبیت به تبسم وشادی نیاز داریم البته ناگفته پیداست كه رفتار ما باید متناسب با مقتضیات واوضاع واحوالی كه در ان هستیم باشد .مثلا ماهیچوقت انتظار نداریم كه فلان رئیس اداره ای كه برای نخستین بار به ملاقاتش می رویم قاه قاه باما بخندد وازاین قبیل .باری هركدام از ما مثل این است كه در هر مقامی كه باشیم شرایطی در دور وبر خود پدید می آوریم مثلا شرایط دوروبر بعضی از مردم ناخوشایند است وآدمی رامی گریزاند وبر عكس شرایط عده ای دیگر گیرا ودلچسب است .اگر دلمان می خواهد كه محبوب بشویم باید بكوشیم كه فضای دوربر خود را گیرا جذاب سازیم مثل اهن ربایی كه دوروبرش همه چیز را به خود جلب می كند وبرای این كار باید غرولند كردن پرهیز كنیم ودر اشخاص واشیاواحوال به دنبال چیزهایی بگردیم كه موجب نشاط ما می شود .داشتن كنجكاوی وحساسیت نسبت بدانچه مردم درباره ما فكر می كنند وابراز علاقه واقعی در این خصوص از جمله چیزهایی هستند كه ملال وخود خوری وسایر عواملی راكه مخل ومزاحم نشاط خاطر ماست از ذهن مادور می سازند .معنای وسیعتر نشاط وشادی این است كه بچیزی علاقه داشته باشیم مثلا وقتی داریم نمایشی راتماشا می كنیم ویاباكسی مشغول صحبت هستیم ویاداریم كاری می كنیم ویابازی می كنیم شوروشوق ماازناصیه ورفتار ما پیدا خواهد بود .شور وشوق ونشاط مزبور به اطرافیان ما منتقل می گردد ومیان ما وآنها رابطه ای برقرار می سازد زیرااین دیگر به تجربه ثابت شده است كه ادمهای پرشوروشوق بیش از افراد سردوبیحال كسان رابه خود جلب می سازند .

سوم -آنكه فروتنی یكی از شرایط اساسی كسب محبوبیت است كسانی كه خودخواه هستند وپیوسته ارز برتریهای خیالی خود حرف می زنند وبدان می بالند كمتر ممكن است مردمانی محبوبی باشند .این بدان معنی نیست كهبرای محبوب شدن تا بدان جا خفض جناح وسكسته نفسی وفروتنی راافراط كنیم كه به عزت نفس وغرورواعتماد به نفس ما لطمه واردآید .باید تاآنجا كه امكان دارد كارهائی راكه به ما محول شده است به خوبی انجام دهیم ووقتی كار خود رابه خوبی به انجام رساندیم به ان افتخار كنیم اما در عین حال باید خود رااماده كنیم كه از دیگران چیز یاد بگیریم وباصلاح اشتباهات خود بپردازیم تا نتایج آینده كار ما بهتر شود ادمیانی كه به واقع چیز دان هستند كمتر متكبر وخودخواه از آب در می آیند .چون چنین كسانی 

بهتر از هر كس می دانند كه معلوماتشان در نتیجه با مجهولاتشان چه اندازه ناچیز است شعر معروف كه می گوید:

(تا بدان جا رسید دانش من                كه بدانم همی كه نا دانم )

در واقع وصف حال این عده است همیشه به فكر چیز یادگرفتن باشیم یعنی از گهواره تا گور .گوش دادن به حرف دیگران محاسن زیادی دارد زیرا اطرافیان ما وقتی ببینند كه ما به حرفشان گوش می دهیم تا چیز یاد بگیریم حس خودخواهی شان تسكین می یابد واین امر به محبوبت ما در میان آنان كمك خواهد كرد .بنابراین بدنیست در طی معاشرتهایتان بكوشید تا كسان رابصحبت كردن درباره اموری هدایت كنید كه در آن خبره ومطلع اند .البته هر كدام ازما سلیقه های خاصی دراین زمینه داریم ولیكن فروتنی احترام به آزادی عقیده دیگران وجرمی نبودن وحق حیات برای دیگران قایل بودن ازجمله چیز هایی است كه در هركسی باید پیدا شود وریبائی گرائی خاصی خواهد داشت عوض آنكه به دیگران بگوئید كه فلانی عقیده اش صددرصدغلط است بهتر است بگوئید عقیده شما رافهمیدم ولی فكر نمی كنید 000چه رعایت ادب به كسب وجهه شما در افرادكمك خواهد كرد .از اینها گذشته اگر میان مردم به منطقی بودن وخردمندی معروف شوید این خود از وسایلی است كه شما رابه محبوبیت نزدیكتر می سازد .

چهارمین نكته -این است كه دیگران رابیازمایید وبگذارید دیگران شما رابیازمایند .كمتر چیزی است كه بیش از حقه بازی ودوروئی موجب انزجار انسان از دیگران شود منظورم این است وقتی كه حس می كنیم فلانی قابل اعتماد نیست خیلی زود روابط خود رابااوقطع می كنیم .محبوبیت ما زمانی افزایش می یابد كه دربین مردم به این صفت معروف شویم كه پیوسته در فكر امتحان دادن وامتحان كردن معاشران خودهستیم .اشخاص مرتب دلشان می خواهد كه دیگران آنها رابیازمایند البته چندان مطبوع نیست كه حس كنید كسی دارد در خفارفتار وكردار وگفتارتان رابررسی می كند .مردم معمولا از كسانی بدشان می آید كه به آنان بد گمان باشند ودر معاشرت باآنان جانب صراحت رارعایت نكنند وحال آنكه اگربدانند كه داریم آزمایششان می كنیم به ما علاقه مند می شوند وبه محبوبیت ما افزوده می گردد.به همین دلیل نیز باید خودمان رااشخاصی نشان دهیم كه ظاهر وباطنشان یكی است وچنین اشخاصی از هر امتحانی سربلند در می آیند وذیلا طریق سه گانه ای را كه برای نشان دادن  صداقت لازم است شرح می دهیم

 اول -گفتار وكردارماباید باهم جوردربیاید یعنی اگر قولی دادیم یاادعایی كردیم باید بدان عمل كنیم وباصطلاح خودمان واعظ غیر متعظ نباشیم .پاره ای از مردم یاد كنم به وعده وفا می كنند ویاهیچگاه به وعده خود وفا نمی كنند البته اگر چنین اشخاصی به محبوبیت نرسند جای شگفتی نخواهد بود .

دوم -اینكه صداقت ویكی بودن ظاهر وباطن مازمانی برهمه آشكار خواهد بود كه بدانند پشت سرشان از آنها غیبت نمی كنیم یعنی در غیابشان چیزی بگوییم كه در حضورشان نمی گوئیم .غیبت هر چند كه ممكن است از خبث نباشد ولیكن دشمن شماره یك محبوبیت شماست .

سومین طریق -آنست كه اشخاص بایدبه رازداری شماایمان آورند وقتی كه از شما خواهش می كنند كه رازشان رافاش نسازید جداوصمیمانه از این كار خودداری نمائید .این بود راههای سه گانه ای كه هر كسی می تواند هم دیگران رابه مددآن یبازماید وهم به دیگران اجازه بدهد كه اورابیازمایند .

چهارمین نكته -این است كه تا آنجا كه برایمان مقدور است از تشویق دیگران مضایقه نكنیم چه بدین وسیله عوض آنكه خود رابسازیم به ساختن دیگران اقدام می كنیم .وقتی كه دیگران رابه خودشان خوشبین ساختیم به ناچار انها رابه خودكمان نیز خوشبین ساخته ایم روشن تر بگویم وقتی كه مرتبا از دیگران انتقاد می كنیم بالاخره به جائی می رسیم كه انها نسبت به خودشان بدبین می سازیم واین بد بینی سرانجام به خود ما بر می گردد وبه محبوبیت ما لطمه می زند .این طبیعت  بشر است از آدمی كه از و به شدت انتقاد كند خوشش نخواهد آمد .در كتاب ایوب در توراتست كه یكی از برادرانش به اومی گوید(برادر سخنان حكیمانه توموجب شده است كه عده ای به خود خوشبین وامیدوار شوند )مگر خود ما ازچنین كلمات حكیمانه ای در زندگی خصوصی خود سود نجسته ایم ؟پس این به دست ماست كه باتشویق مردم به محبوبیت خود ونزدانان بیفزائیم چه یك سخن گرم وامید بخش نمی دانید چه تاثیر معجزه آسایی در التیام جراحات محرومان ودرماندگان ونومید شدگان دارد.به مصداق :

تونیكی می كن ودردجله انداز             كه ایزددر بیابانت دهد باز )

هر كمك فكری كه به دیگری بكنید از فواید ان برخوردارخواهید شد .شكسپیر برای كسب محبوبیت بهتر از این نیست كه آدمی طوری مردم را تشویق كند كه آنها احساس نمایند بر اثر ملاقات بااو به زندگی امیدوار تر وقوای انسانی خویشتن خوشبین تر شده اند .

پنجمین نكته -بالاخره این است كه به مردم كمك كنید ممكن است عده ای بگویند كه اگربه مردم كمك كنیم سوء استفتده خواهند كرد ولیكن به این بهانه نمی شود از كمك به مردم چشم پوشید .فراموش نباید كرد یكی از شرایط كسب محبوبیت این است كه به مردم كمك كنیم وهم از انان كمك قبول كنیم .یكی از مشكلات كار این است كه بعضی از مردم نه تنها از كمك های ما سوءاستفاده نمی كنند بلكه از پذیرفتن كمك نیز بیزارند .برای احتراز از این مشكلات باید به نحوی رفتار كنیم كه مردم تصور نكنند كه كا راه می رویم تا به مردم كمك كنیم .بدنیست قصه مردسامری رااز تورات در اینجا نقل كنم :حضرت عیسی در جواب عده ای از مردم كه از اوسئوال می كردند چگونه به مردم كمك كنیم فرمود :روزی مردمحترمی در بیابان بیت المقدس اسیر دزدان شد ودزدان زخمی به او زده واورا كناری گذاشته پا به فرارگذاشتن عده ی زیادی از مردم كه پاره ای از آنها اهل دین نیز بودند از كنار او رد شدند بدون آنكه توجهی به اوكنند تا آنكه مردسامری كه هیچ داعیه ای هم نداشت از آنجا عبور می كرد كه چشمش به آن مرد زخمی افتاد بیدرنگ به بیمارش همت گماشت ومرهمی برزخمش گذاشت (منظور حضرت مسیح این بودكه آدمی هر وقت كه فرصت كمك پیش آید باید كمك كند نه اینكه كمك به دیگران راحرفه خود سازیم ) 

يکشنبه 10/9/1387 - 21:29
ادبی هنری

دستانم را پر از گلهای رز می کنم

وبا قلبی لبریز از امید به دیدن تو مایم

وتا بگویم اولین باری که در چشمانت نگاه کردم

زندگی برایم معنایی دیگر گرفت

عزیزترین همراه  هر گاه دیدی سنگ

گریه می کند وتوانستی به اتش بوسه بزنی

من هم می توانم فراموشت کنم

يکشنبه 10/9/1387 - 21:28
بیماری ها

این سئوال را اغلب مردم اعم از زنان،دختران،پسران،مردان و خلاصه همه از ما می پرسند كه چه كنیم تا شخصیتی مطبو ع و جذاب و به قول آنها زیبا پیدا كنیم همه ما می دانیم كه منظور از شخصیت جذاب وگیرا كدامست اشخاصی كه شخصیت جذابی دارند بمحض برخورد با ما را به طرف خود جلب می كنند در این اشخاص یكی قسم گرمی وسادگی وجود دارد  نصب انها گمان بد نمی بریم آنها نیز ما را از خود نمی رانند چنینی احساس می كنیم كه در واقع نیروی مرموزی ما را به طرف انان می كشاند شخصیت در حقیقت چیزی است كه می توان آنرا تقویت كرده به پیش راند گاه می شود كه امید خود را نسبت به شخصیت خود از دست می دهیم وچنین تصور می كنیم كه اگر در مثل دارای صفاتی كه باید نیستیم دیگر كاری نمی شود كرد وباید سوخت وساخت این عقیده درست نیست

گوردون بایرون در كتاب خود نیز عنوان از فرصت های زندگی برای رشد شخصیت خود استفاده كنید چنین نوشته است :شما هر روز در حال تغییر وتبدیل هسید یاخته های بدنتان یعنی آن موجودات ذره بینی زنده ای كه جسم تان را به وجود آورده اند هر روز می میرند ویاخته های تازه ای جای آنها را می گیرند شخصیت تان نیز مرتبا”در حال تغییر است یعنی اگر سالم باشید یا مریض اگر خوش بین باشید یا بد بین اگر امیال معقول داشته باشید یا نا معقول این همه در شخصیت شما موثر واقع شده آنرا تغییر می دهند پس نخستین عقیده ای كه باید درباره زندگی خود پیدا كنیم این است كه شخصیت یك چیز ثابت نیست وپیوسته در حال تغیر و وتبدیل است

شخصیت یك چیز اكتسابی است وفطری ومادرزادی نیست ودر نتیجه این در اختیار ماست كه شخصیت خود را انطور كه دلمان می خواهد بسازیم ودر واقع آنرا مطابق شخصیت هائی بكنیم كه بی اندازه مورد تحسین ما واقع اند وبه عبارت دیگر غبطه شخصیت جذابشان را می خوریم با توجه بدانچه گذشت یكی از ارههای تدارك یك شخصیت جذاب اینست كه اشخاص را سرمشق خود قرا ر دهیم نكته مهم اینست كه قهرمان خود را كه باید از او پیروی كنیم از میان شخصیت های واقعا جذاب انتخاب نمائیم برای اینكه دارای شخصیتی جذاب وگیرا شویم باید عادات وصفاتی را كه ذیلا”شرح می دهم رفته رفتخ در خودمان بوجود آوریم :

نخستین صفتی كه باید در خودمان بوجود آوریم اینست كه دقیق باشیم منظور از دقیق بودن اینست كه ببینیم واقعا”می خواهیم صاحب چه نوع شخصیتی بشویم مثلاكسی كه سر به هوا و وغیر دقیق است وبدانچه می گوید توجهی ندارد وبه نحو لباس پوشیدن خود فكر نمی كند وراه رفتنش نیز بی قاعده است كثیف است وبدظاهر است به یقین نمی تواند در نظر مردمان یك شصیت جذاب جلوه كند بدیهی است كه درباره هر كدام از موضوعات زیر مانند سخن گفتن ،پرداختن به ظاهر وطرز راه رفتن وصحبت كردن وغیره می توان  مقاله جداگانه ای نوشت وما نیز تا كنون به كرات در این باب چه مستقیم وچه غیر مستقم چیز نوشته ایم در اینجا منظور ما فقط اینست كه توجه شما را به این نكته جلب كنیم كه یك ظاهر آراسته وطرز راه رفتن وصحبت كردن چقدر در شخصیت آدمی موثر است

حقیقت اینست كه در نخستین برخورد ما با دیگران تنها چیزی كه جلب توجه آنها را می كند همانا ظاهرماست واگر به ظاهر خود بی علاقه وبی توجه باشیم در واقع نه تنها بخود ظلم كرده ایم بلكه پاس احترام دیگران را نیز نگاه نداشته ایم همه ما وظیفه داریم كه بخودمان احترام بگذاریم واگر به ظاهر خود نپردازیم ودر تمیزی خود نكوشیم ودر سخن گفتن نیز لاابالی باشیم آشكار است كه در ایفای این وظیغه كوتاهی كرده ایم پس برای انكه شخصیت جذابی داشته باشیم نخستباید به ظاهر خود دقیق شویم زیرا ظاهر آشفته نشانه روح آشفته است در عوض آدمی كه ظاهرش مرتب وشسته ورفته است این علامت انست كه روحش نیز آشفته نیست ونظم وترتیبی در آن حاكم است وداشتن نظم وترتیب خود یكی از عناصر سازنده یك شخصیت جذاب وقوی است خلاصه كلام اینست كه اگر نتوانیم بوجود خود حكومت كنیم وآنرا آن طوری كه پسندیده است در آوریم نباید انتظار داشته باشیم كه در دیگران نفوذ كنیم وانها را به تحسین خود وادار سازیم

 دومین قدمی كه باید در راه بدست آوردن یك شخصیت قوی برداریم اینست كه پیوسته متبسم باشیم هیچكس نمی تواند منكر قدرت اسرارامیز یك لبخند باشد .اخم وتخم مردم را از ما منزجر ودلتنگ می سازد انكار نمی توان كرد كه یكی از پایه های اساسی یك شخصیت جذاب همین تبسم وقیافه ای شادداشتن است البته منظوراین نیست كه شخص لبخند ساختگی بر لب داشته باشد وبه مدد آن بخواهد در دیگران نفوذ كند لبخند ساختگی نه تنها موجب تقویت شخصیت نمی شود بلكه بر عكس از ملاحت شخصیت آدمی بسی می كاهد اخیرا”دو كامیون با هم تصادف كرده بودند وراننده یكی از كامیونها كه مردی عصبی بود ولیكن درون وبیرون كامیون خود را با كلمات اخلاقی ومذهبی زینت داده بود ناسزائی نثار راننده دیگر كرد راننده دومی با خونسردی در جواب گفت مهم نیست كه شما به خدا ومذهب واخلاق مظاهر كنید آدم باید قلبا”به این اصول معتقد باشد منظورم اینست كه لبخند باید از دل برخیزد وتا لاجرم بر دل نشیند همانطوری كه می گویند سخنی كزدل برآید لاجرم بر دل نشیند لبخند باید صادقانه باشد به عقیده من اگر ادمی لبخند بزند بهتر است تا لبخند ساختگی تحویل مخالف خود بدهد لبخند صادقانه وطبیعی نشانه اینست كه شخص حاضر به همكاری است حاضر به همدردی است خلاصه دوست است نه دشمن .

همین چیزهای كوچك اهمیت حیاتی در زندگانی آدمی دارند مخصوصا”در روابطی كه آدمی با همنوعان خود برقرار می سازد وهمین چیزهاست كه شخصیت فرد را جذاب وگیرنده از آب در می آورد .سومین نكته ه باید بدان توجه كنید اینست كه همیشه قدر دان باشید كسی كه دائما” فكر می كند كه كشتیش در دریا غرق گشته واز همه چیز وهمه كس گله مند است وتقصیر شكست های خود را بگردن دیگران می اندازد دارای شخصیت نا مطبوعی خواهد داشت ودیگران را از خود منزجر ومتنفر خواهد ساخت .وحال انكه اگر چشم وگوش خودمان را باز كنیم وبه چیزهای خوب وشتدی بخشی كه دورو بر ما را در برگرفته دقیقد شویم آنوقت جتوجه خواهیم شد كه هر تار موی ما زبانی می داشت وباز از عهده شكر آنچه از خوبی در این دنیا وجود دارد بر نمی آید وهمین احساس رضایت وتوجه به قدردانی بصورت یك قسم حالت شادی در قیافه آدمی جلوگر می شود وموجب می گردد كه اطرافیان ما نیز از این شادی سهمی ببرند .

اگر به جنبه های امور توجه كنیم وحساب كنیم كه چقدر باید به خاطر نعمتی كه بما ارزانی شده شكر نمائیم آنوقت خواهیم دید كه اطرافیان وكسانی كه با ما معاشرت می كنند چقدر تشویق خواهند شد كه مثل ما عمل كنند حضرت علی (ع ) می فرماید :سلامتی ها وقتی كه ادامه یافت از چشم مردم می افتد وفقط زمانی مردم متوجه آن چیز های خوبی كه دارند می شوند كه این چیز ها از دستشان در برود .شخصیت شما اگر آنچنان كه دیگران بكار نیك سوق می دهد دیگران باید به سبب بختی كه پیدا كرده اند تا با شما آشنا شوند باید شاكروحق شناس باشند .چهارمین اقدامی كه باید برای كسب یك شخصیت جذاب وقوی بعمل آورد اینست كه با حرارت پر جنب وجوش باشیم كم نیستند كسانی كه سر خوشبختی وتوفیق خود را داشتن وجنب وجوش بحساب آورده اند عده زیادی از مردمان جوانی ونشاط خود را تا سنین پیری حفظ می كنند وهر وقت كه آنها را می بینید متوجه می شوید كه هدف ونقشه ای تمام هم وغم آنها را به خود جلب كرده ودر واقع با عشق وعلاقه بدنبال اجرای نقشه وهدفی كه هستند وبا تحریك وفعالیت هر چه كاملتری می كوشند تا نقشه های خود را یكی بعد از دیگری به مرحله اجرا در آورند خانه می سازند كتاب می نویسند شعر می گویند راه می سازند روزنامه نشر می دهند سخنرانی می كنند واز این قبیل .

بقول گوردون بایرن شورونشاط را نباید با تظاهر وهیاهو دادوفریاد اشتباه كرد چه بسیارند كسانی كه در نهایت تحریك وجنب وجوشند ولیكن صدایشان در نمی آید در سكوت فعالیت می كنند آتشی كه درونتان مشتعل است مهم است نه دودی كه احیانا”از ان بیرون می زند شوروشوق داشتن وقتی كه با تظاهر آمیخته نبود وفقط متوجه نقشه ای شد كه در پیش داریم وموجب می شود كه یكنواختی وملال كه خواه وناخواه هر كاری پیش می آید بر طرف گردد مشكلات یكی بعد از دیگری از پیش پای برداشته شود ونشاط ما زیادتر گردد .

بدلایل بالاست كه داشتن شوروشوق وتحریك را از عوامل مهمه تدارك یك شخصیت قوی وجذاب می دانیم پنجمین نكته ای باید در مورد كسب یك شخصیت قوی بدان توجه داشت اینست كه شخص باید فهم داشته باشد ومنظورم از فهم اینست كه بداند هر چیز بجای خویش نیكوست روزی یكی از مدیران معروف در معرفی یكی از همكاران خود گفت این مرد كسی است كه هر چیز را به موقعش می گوید .در یكی از كتابهای تورات نیز آمده است كه سخن وخاموشی هر كدام وقتی دارد شاعر ما نیز گفته دو چیز تیره عقل است دم فرو بستن به وقت گفتن وگفتن به وقت خاموشی .هیچ برای شما پیش امده كه بی اراده سخن انتقاد آمیزی به زبان اورده وبعد پشیمان شده با خود گفته باشید (كاشكی می توانستم جلو زبانم را بگیرم )در عوض گاه نیز فرصت پیش می آید كه با سخن خود كسی را به كار خیری تشویق كنیم ولیكن این كار را نمی كنیم وبعد پشیمان شده با خود می گوئیم (مثل اینكه زبان بكام نداشتم وگرنه می شد با گفتن یك كلمه محبت آمیز جلو فلان جنایت را گرفت )فهمی كه از ان در بالا حرف زدیم در واقع بدان استعدادی اطلاق می شود كه شخص بدان واسطه می تواند خود را بجای دیگران بگذارد وآنها را بفهمد وبه غمها وشادیها واوضاع واحوال روحی انها پی ببر د.ما عادت داریم كه معمولا”از خودمان حرف بزینم وگاه خشم ومخالف خود را نسبت به دیگران بنحوی بیان می كنیم و اگر مختصر همدردی با آنان می  داشتیم به هیچروی چنین رفتار نمی كردیم بعبارت دیگر اگر بتوانیم خودمان را بجای دیگران بگذاریم وشرایط آنان را درك كنیم كمتر پیش می آید كه آنها را محكوم كنیم ویا بر ضد انا بخشم آئیم وزبان به نكوهش آنان باز نمائیم اگر بدانچه در این قسمت گفتیم عمل كنید خیلی زود به فهم وشعور شهرت پیدا خواهید كرد .

         ششمین نكته كه باید در مورد سب یك شخصیت قوی بدان عمل كرد اینست كه آماده كمك به دیگران باشید منظورم اینست كه گاه در رفتار خود با دیگران گذشته از حرف به عمل نیز احتیاج پیدا می كنیم قاطبه مردم احتیاج دارند وقتی كه دچار مشكلی می شوند دیگران به كمكشان بشتابند وقتی كه به مسئولیت خود در قبال مردم پی بردیم شخصیت ما رشد می كند وتوسعه می یابد شركت در غم دیگران غم های ما را سبك می كند وقتی كه صادقانه شریك غم دیگران می شویم ویا با دست وزبان خود می كوشیم كه از بار گرفتاریهای دیگران بكاهیم آنوقت است احساس می كنیم غم های خود را فراموش كرده ایم اگر نظری به دور وبر خود بیفكنیم ودر كار كسانی ك شخصیت شان مورد ستایش ماست دقیق شویم متوجه می شویم كه این شخصیت های جذاب معمولا”كسانی هستند كه بیش از آنكه به كارهای شخصی خود بپردازند بفكر بر طرف كردن گرفتاریهای دیگرانند بابلاخره هفتمین عامل سازنده یك شخصیت جذاب این است كه قابل اعتماد باشیم مردم باید یقین كنند كه رازشان را می توانند با ما بگویند وما نیز این راز را به دیگران نمی گوئیم مردم باید اعتقاد پیدا كنند كه می توانند به ما متكی باشند

در روزگاری كه بدگمانی وعدم ثبات ودروغ وتزویر رواج دارد صفات پسندیده ای از نوع صداقت ،با وفائی ،راستگوئی وثبات رأی واعتقاد همچون چراغ های پر نوری هستند كه در تاركی بدرخشند اگر می خواهید شخصیتی نیرومند جذاب ودوست داشتنی داشته باشید سعی كنید به هفت نكته ای كه در بالا بدان اشاره كردم بیندیشید وبا تمرین وممارست آنرا از خویشتن سازید .

 

يکشنبه 10/9/1387 - 21:26
ادبی هنری

میان انبوهی از خاطراتم نشسته ام ... و به یاد ارزوهای قدیمی ام همیشه ارزو میکردم

روزی نقاش باشم تا میتوانستم رویای با تو بودن را روی صفحه ی دل حک کنم ارزو می

کردم نقاش باشم تا نقش ان دو چشم سیاه مهربانت را حک کنم یا ان نگاه پر از عشق و

صداقتت را حک کنم کاش نقاش بودم تا می توانستم ان لبخند دل نشینت را حک کنم

کاش نقاش بودم تا میتوانستم ان لب خوش رنگ که مانند شراب شیراز است حک کنم

کاش نقاش بودم نقشی از پیوند و وصال را به تصویر میکشیدم کاش نقاش بودم پیوند دو

عاشق را به تصویر میکشیدم فکر نمیکردم روزی نقاش باشم و به جای پیوند رفتنت را

به تصویر بکشم فکر نمیکردم روزی نقاش باشم و اشک چشمانم را شکست دل

بیمارم را به تصویر بکشم فکر نمیکردم روزی نقاش باشم درد جدایی را انتظار طاقت

فرسا را فراغ یار را به تصویر بکشم اری من نقاشم ...............................

یک نقاش دل شکسته که روزی ارزو داشت پیوند دو عشق را به تصویر کشد ولی

امروز من تصویر جدایی را به تصویر کشیدم..................................

يکشنبه 10/9/1387 - 21:25
ادبی هنری

دلم برات تنگ شده

     


 

                 اگه  دلت براش تنگ شده از کنار این نامه بی جواب بسادگی عبور

                                                    نکن

کاش هرگز نمی دیدمت تا امروز غم ندیدنت رابخورم ...

کاش لبخندهایت آنقدر زیبا نبودند که امروز آرزوی

دیدن یک لحظه فقط یک لحظه

از لبخندهای عاشقانه ات را داشته باشم ...

کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمی شد ...

تا امروز چشمان من به یاد آن لحظه بهانه گیرند و اشک بریزند ...

کاش حرف های دلم را بهت نگفته بودم تا امروز با

خود نگویم : " آخه او که میدونست چقدر دوستش دارم "

يکشنبه 10/9/1387 - 21:23
بیماری ها

ج- بیماریهای روانی

هنگامی كه بیماری از بوی بد دهان شكایت دارد و در معاینه بویی حس نشود ، نباید فورا آن را به حساب مسایل روانی گذاشت ، زیرا هالیتوز ممكن است منقطع باشد . بهر حال اگر معاینه مكرر بوی بدی نشان ندهد و علت ارگانیكی یافت نشود، باید به بیماریهای روانی اندیشید.
بوهایی كه علتی ارگانیك دارند ، معمولا با گذشت زمان توسط بیمار كمتر حس می شوند ولی در اینها بیمار پیوسته از بوی بد شاكی است . این بیماریها را می توان به دو گروه تقسیم كرد : در گروه اول توهم بویایی از نظر بیمار منشا خارجی دارد . یك علت مهم آن اسكیزوفرنی است . در گروه دوم توهم بویایی منشا داخلی دارد و می تواند به علت
DH یا MH باشد . چنین بیمارانی معمولا از اینكه اطرافیان بوی ناخوشایند فرضی را بسادگی تشخیص می دهند ، رنج می برند. ممكن است حركات ساده دیگران را به نادرست واكنشی نسبت به بوی بد فرضی تلقی كنند . توهم بوی بد می تواند به رفتاریهای وسواسی مثل شستن مكرر دهان یا كناره گیری اجتماعی بینجامد. در DH بیمار نمی تواند بپذیرد كه علت ارگانیكی وجود ندارد و مكررا از پزشكی به پزشك دیگر مراجعه می كند، ولی در MH  بیمار می پذیرد كه ممكن است مشكل وی اساس حقیقی نداشته باشد و حتی ممكن است موقتا قانع شود كه مشكلی وجود ندارد.
صرع لوب گیجگاهی: توهم بویایی به ندرت علامتی از صرع لوب گیجگاهی است . توهم كوتاه مدت بوده ، كمتر با هالیتوز واقعی اشتباه می شود.

بررسی آزمایشگاهی هالیتوز

اندازه گیری بوی بد دهان را عواملی چون پیچیدگی انواع مولكولهای گازی ، مشكلات نمونه گیری ، تغییرات بوی بد دهان با زمان و عدم توافق درباره استانداردهای مرجع مشكل كرده است . از آنجا كه هالیتوز یك محرك بویایی است ، شاید منطقی ترین روش اندازه گیری ، استفاده از داوری انسان به كمك حس بویایی به نظر آید . اما چنین اندازه گیری معیار با ارزشی نیست . اغلب نتیجه اندازه گیری هالیتوز با بینی انسان ، بطور قابل توجهی بین افراد مختلف و حتی در یك فرد در چند سنجش ، متفاوت از آب در می آید. چنین نقایصی منجر به تكوین چند روش كمی بر مبنای اندازه گیری VSC   شده است . نخستین بار تونزتیك و همكاران بوسیله كروماتوگرافی با گاز ارتباط VSC  با هالیتوز را نشان دادند. بوسیله كروماتوگرافی با گاز میتوان با حساسیت بسیار بالایی و به گونه ای تفكیك كننده ، تركیبات فرار سولفور را اندازه گیری كرد. اگر چه احتمالا برای نمونه گیری سریع در جمعیتهای بزرگتر پایشگرهای قابل حمل سولفور مناسبتر هستند. اگر میكروب هلیكوباكترپیلوری را به عنوان عامل بد بویی متهم كنیم برا ی تشخیص از بررسی بافت شناسی نمونه رنگ آمیزی شده ، كشت ، بررسی فعالیت اوره آز ، آزمون RUT  و یا بررسی سرم شناسی می توان استفاده كرد.

ارزیابی هالیتوز

در برخورد با بوی بد دهان اولین كار تعیین این نكته است كه آیا بوی بد فقط توسط بیمار احساس می شود یا آنكه توسط پزشك یا دیگران نیز قابل تشخیص است . چنانچه وجود بو توسط پزشك یا فرد دیگری غیر از بیمار تایید نشود ، مشكل روانی در كــــــــار است  و می تواند حتی دلالت بر بیماریهای روانی جدی چون اسكیزوفرنی نماید. اما در این نتیجه گیری كه بویی وجود نداد نباید شتاب كرد ، زیرا هالیتوز ممكن است منقطع باشد.
بطور نمونه ای بسیاری از بیماران به علت پدیده انطباق از بوی بد دهان خود بیخبرند و توسط یك عوص خانواده یا دوست از آن آگاه می شوند. اگر بو برای پزشك آشكار نباشد به چند روش می توان احتمال آگاهی از آن را افزایش داد. یك روش آنست كه پزشك در كنار بیمار بایستد و با برگه ای جریان هوای بازدم بیمار را به سمت خود منحرف سازد.دیگر آنكه اگر پزشك در معاینه منشا بالقوه ای بیابد ، با آپلیكاتور پنبه دار نمونه ای از آن منطقه تهیه نماید و خود یا یكی از اعضای خانواده بیمار آن را بو كنند. این كار نه تنها در تایید وجود هالیتوز بلكه در تعیین علت آن نیز می تواند مفید باشد.
باید از بیمار خواست كه ابتدا با بینی بسته از راه دهان و سپس با دهان بسته از راه بینی تنفس كند اگر فقط بازدم دهانی بدبو بود، باید بیشتر به علل دهانی اندیشید و در غیر اینصورت باید به فكر علل ناشی از بینی یا یه یا علل سیستمیك بود.
پس از تایید وجود هالیتوز ، باید شرح حالی دقیق بویژه درباره حفره های دهان ، بینی و سینوسها ، دستگاه گوارش و ریه گرفت . مروری بر رژیم غذایی ، سیگار و مصرف دارو می تواند مفید باشد .به علت آنكه مری معمولا كولا پس است  ، برخی از بیماریهای مری و معده بطور پیوسته بو تولید نمی كنند و بو با آروغ ایجاد می شود. وجود چنین شرح حالی و تایید آن از طرف اعضای خانواده می تواند به تشخیص كمك كند. معاینه دقیق دهان ، دندانها بینی و حلق لازم است ، زیرا اینها شایعترین محلهای هالیتوز هستند. معمولا وضعیت پاتولوژیك جزیی نیست و براحتی یافت می شود ، گرچه گاه به رینوسكوپ یا لارنگسكوپ نیاز می گردد.
در معاینه باید توجه ویژه ای به بافت پری ادنتال ، پركردگی های نا مناسب دندان ، منافذ لوزه ای ، پاپیلاهای هیپرتروفه زبان ، ضایعات زخمی حلق یا مخاطها و جسم خارجی در بینی نمود. به نشانه های ناشی از خشكی دهان باید توجه كرد. این نشانه ها ممكن است منقطع باشند و احتمال دیدن آنها در اوایل روز بیشتر است . یافته های فیزیكی ناشی از پنومونی ، آبسه ریوی یا آمپیم معمولا واضح است . در شرح حال و معاینه بالینی باید به فكر بیماریهای سیستمیك مثل كتواسیدوز دیابتی یا اورمی هم بود.
بررسی رادیولوژیك استفاده محدودی دارد ولی در صورت نیاز می توان از رادیوگرافی سینوسهای پارانازال یا رادیوگرافی سینه استفاده كرد . بررسی آندوسكوپیك یا رادیولوژیك قسمتهای فوقانی دستگاه گوارش میتواند در صورت شك بوجود بیماریهای این نواحی ، مورد استفاده قرار گیرد. بررسی آزمایشگاهی خون یا ادرار ممكن است در جستجوی بیماریهای سیستمیك بكار آید.

درمان

غالبا توجه به بهداشت دهان و رسیدگی به پاتولوژی دندانی مشكل را برطرف می كند . مسواك زدن ساده ، بخصوص اگر همراه با مسواك زدن سطح زبان باشد ، برای نفس صبحگاهی كافی است .
شستشوی دهان با یك محلول دهانشویه آنتی سپتیك نیز مفید است . نفس گرسنگی پس از خوردن غذا یا حتی آب كشیدن دهان برطرف می شود.
هالیتوز ناشی از خشكی دهان به هر علت كه باشد با مرطوب كردن دهان بهبود می یابد. این كار می تواند به كمك جرعه های مكرر آب ، جویدن آدامسهای بدون قند ، تركیبات حاوی كربوكسی متیل سلولز سدیم درصد یا داروهای محرك ترشح بزاق مثل بتانكل یا پیلوكارپین انجام شود.
پریودنتیت ، ژنژیویت ، دندانهای مصنوعی یا پر شده نامناسب یا سایر علل دندانی باید بطور مناسب درمان شوند. ضایعات ویژه دهان ، بینی ، سینوسها ، حلق ، معده ، ریه ها و بیماریهای سیستمیك باید تشخیص داده و درمان شوند. طفره رفتن از بررسی بیمار و اكتفا كردن به توصیه استفاده از دهانشویه فقط تشخیص را عقب می اندازد . استفاده از مسهل ها در درمان هالیتوز نقشی ندارد و نباید تحت فشار بیمارانی كه معتقدند یبوست سبب بوی بد دهان آنها شده ، تجویز شود. در صورت وجود بیماریهای روانی باید بطور مناسب درمان شود . غالبا افسردگی نیز وجود دارد و توجه به آن مفید است.
اثر رژیمهای درمانی مختلف در از بین بردن عفونت هلیكوباكترپیلوری ثابت شده است و پیشنهاد می شود در بیمارانی كه علتی برای هالیتوز در آنها یافت نمی شود یك دوره درمانی تجویز گردد( جدول 5 ).
ممكن است استفاده از دهــانشویه ها بطور موقت باعث كاهش هالیتوز گردد به ویژه دهانشویه های حاوی كلرهگزیدین مفید گزارش شده اند. استفاده از محصولات محتوی كلرفیل بی حاصل است . محصولات حاوی روی یا اسید آسكوربیك بوی دهــــــان را كم می كنند ولی بصورت تجارتی موجود نیستند.

جدول شماره (1) : عوامل موثر در ایجاد هالیتوز

-    علل غیر پاتولوژیك
-  تغییرات بالینی
-  تنفس صبحگاهی
-  تنفس گرسنگی
-  تنفس قاعدگی
-  تنفس سیگاری
-  غذا
-  دارو
2- علل پاتولوژیك
-  با منشا دهان و دندان
-  با منشا بینی
-  با منشا سینوس ها
-  با منشا لوزه ها و حلق
-  با منشا دستگاه گوارش
-  با منشا ریوی
-  با منشا بیماریهای سیستمیك
3-علل روانی
-   توهم بویایی
*با منشا خارجی
*با منشا داخلی
-  صرع و لوب گیجگاهی

جدول (2) : داروهای ایجاد كننده هالیتوز

دی متیل سولفوكسید
آمیل نیتریت
پارالدئید
ایزوسورباید دی نیترات
ویتامین
B6
تتراسیكلین

جدول شماره (3) : عوامل مربوط به دستگاه گوارش موثر در ایجاد هالیتوز

دیورتیكولهای مری
آشالازی تحتانی مری
تومور مری
رفلوی مروی معده ( نادر )
انسداد راه خروج معده
تریكوبزوآر ( نادر )
فیستول گاستروكولیك
میكروب هلیكوباكترپیلوری

جدول شماره (4): بیماریهای سیستمیك تولیدكننده هالیتوز

كتواسیدوز دیابتی
نارساییمزمن كلیه (اورمی)
نارسایی كبد
آمینو اسیدوری

جدول شماره (5) : درمان پیشنهادی برای درمان هلیكوباكترپیلوری تایید شده بوسیله FDA

-   لانزوپرازول 30 میلیگرم یا امپرازول 20 میلیگرم + آموكسی سیلین 1000 میلیگرم + كلاریترومایسین 500 میلیگرم بار روزانه به مدت 2 هفته
-   لانزوپرازول 30 میلیگرم یا امپرازول 20 میلیگرم + مترونیدازول 500 میلیگرم + كلاریترومایسین 2500 میلیگرم بار روزانه به مدت 2 هفته
-     تركیب رانیتیدین بیمسموت سیترات (
RBC ) 400 میلیگرم + كلاریترومایسین 500 میلیگرم + آموكسی سیلین 1000 میلیگرم یا مترونیدازول 500 میلیگرم یا تتراسیكلین 2500 میلیگرم بار روزانه به مدت 2 هفته
-    بیسموت ساب سالیسیلات 525 میلیگرم 4 بار روزانه + مترونیدازول 500 میلیگرم 3 بار روزانه + تتراسیكلین 500 میلیگرم 4 بار روزانه + لانزوپرازول یا امپرازول برای 2 هفته

يکشنبه 10/9/1387 - 21:22
ادبی هنری

اگه دستم به جدایی برسه        اونو از خاطرها خط میزنم            


از دل تنگه تمومه آدما                از شبو روز خدا خط میزنم

اگه دستم برسه به آسمون      با ستارها قیامت میکنم

نمیذارم کسی عاشق نباشه     ماهو بین همه قسمت میکنم

وقتی گاهی منو دل تنها میشیم    حرفای نگفتنی را میشه دید

میشه تو سکوت بین ما دوتا          خیلی از ندیدنی ها را شنید

قصه جدای ما ادما           قصه دوری ماست از خودمون

دوری منو تو از لحظه عشق        قصه سادگی گمشدمون  

رفتی حالا به کی بگم خیلی دلم تنگه برات

                                      میخوام یه بار ببینمت سر بذارم رو شونه هات

                                      دوست داشتم با گلای سرخ می اومدم به دیدنت

                                      نه اینکه با رخت سیاه چشای سرخ ببینمت

                                      گلو پرپر میکنم سر مزارت

                                      تاابد بارونیه چشمای یارت

                                     رفتی افسوس گل من تو در دل خاک

                                     از تو یادگاریه چشمای نمناک

                                     پاییزغریب و بی درد اونهمه برگ مگه کم بود؟

                                     گل من رو چراچیدی؟گل من دنیای من بود

                                     گلمو ازم گرفتی تک و تنها زیر بارون

                                     حالا که نیستی کنارم میذارم سر به بیابون

يکشنبه 10/9/1387 - 21:20
ادبی هنری

گلی میمیرد تا عشقی به وجود آید و پس از مدتها عشق  میمیرد تا نهالی سبز شود

در اینصورت ای گل با طراوت زیبا برای همیشه پژمرده و پرپر شو تا عشق ها  ابدی  و جاودان باقی بمانند.

يکشنبه 10/9/1387 - 21:20
دعا و زیارت

وردگارا مرا ببخش ... از اینکه

 از اینکه احساساتم بر عقلم غلبه کرد !

از اینکه بر کوچکترها بزرگی کردم !

از اینکه به یاد همه بودم غیر از تو !

از اینکه کار بد دیگران را به رخشان کشیدم !

از اینکه زبانم گفت بفرمائید و دلم گفت نه !

از اینکه ایمان و اعتمادم  به بندگانت بیشتر از ایمان و اعتماد به تو بود !

از اینکه غذا خوردنم هرگز ترک نشد ، ولی نمازم بارها قضا شد !

پروردگارا مرا ببخش ... از اینکه

از اینکه احساساتم بر عقلم غلبه کرد !

از اینکه بر کوچکترها بزرگی کردم !

از اینکه به یاد همه بودم غیر از تو !

از اینکه کار بد دیگران را به رخشان کشیدم !

از اینکه زبانم گفت بفرمائید و دلم گفت نه !

از اینکه در حال سخن گفتن کسی بی اعتنا بودم !

از اینکه نشان دادم کاره ای هستم در حالیکه ...

از اینکه حق با من نبود ، لجبازی نمودم !

از اینکه صدایم زدند ولی خودم را به نشنیدن زدم !

از اینکه ایمان و اعتمادم  به بندگانت بیشتر از ایمان و اعتماد به تو بود !

از اینکه غذا خوردنم هرگز ترک نشد ، ولی نمازم بارها قضا شد !

از اینکه معذرت خواستن برایم مشکل بود و از آن اجتناب کردم !

از اینکه تظاهر به دانستن مطلب کردم که اصلا آنرا نمی دانستم !

از اینکه رسوا شدن در دنیا برایم مشکل تر از رسوا شدن در آخرت بود !

از اینکه موقع گناه از یک طفل خجتالت کشیدم ولی از تو شرم نکردم !

از اینکه اینکه حاضر نشدم بگویم نمی دانم حتی در لحظه ای که نادانیم برملا شد!

از اینکه آنقدر که به آراستگی ظاهرم پرداختم به آراستگی باطنم نپرداختم !

از اینکه دیگران را به کسی خنداندم ف در حالیکه خودم از همه خنده دارتر بود !

از اینکه کاه عیب دیگران را دیدم و بزرگ کردم ولی کوه عیب خود را ندیدم و کوچکش شمردم !

از اینکه روزه را در نخوردن و ننوشیدن دانستم ،در حالیکه اعضای بدنم هیچکدام روزه نبودند !

از اینکه برای ارضای نفسم آنقدر از کسی سئوال کردم تا اینکه نمی دانم را از زبانش بیرون کشیدم !

از اینکه در همه چیز و همه جا با محاسبه دقیق سر و کار داشتم ولی به حساب نفس خویش نرسیدم !

از اینکه از نعمات بی شمار تو استفاده کردم ولی بندگان فقیر و بینوایت را فراموش کردم و آیشان را از نعمت هایت منع کردم !

 

يکشنبه 10/9/1387 - 21:19
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته