• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1227
تعداد نظرات : 536
زمان آخرین مطلب : 5006روز قبل
بیماری ها

یک بررسی تازه نشان می‌دهد که واکسن سرخجه و سرخک و اوریون (MMR) با افزایش خطر ابتلا به اوتیسم همراه نیست


.به گزارش رویترز هلث، طبق بررسی‌های محققان انگلیسی در یک دهه گذشته نگرانی‌های زیادی مبنی بر ارتباط واکسن MMR و اوتیسم وجود داشت. این یافته‌ها که حاصل از مطالعه 12 کودک بود ارتباط بین این واکسن‌ها و بیماری‌های روده‌ای و اوتیسم مورد بررسی قرار گرفت. بسیاری از مطالعات برای کشف ارتباط بین MMR و اوتیسم با شکست مواجه شده است. آخرین تحقیق شامل بررسی 96 کودک ایرلندی 2 تا 15 سال است که با تشخیص اوتیسم تحت پیگیری بودند. محققان هر کودک با دو کودک سالم در همان سن و با همان جنس مقایسه کردند. برخی از این کودکان واکسن MMR دریافت کرده بودند و در حالی که سایرین واکسن دریافت نکرده بودند یا تنها یک واکسن علیه سرخجه گرفته بودند.در مجموع مطالعات نشان داد که کودکانی که واکسن MMR دریافت کرده بودند کمتر در معرض خطر اوتیسم در مقایسه با هم‌سن و سالان‌شان که واکسن نزده بودند قرار داشتند.همچنین هیچ مدرکی دال بر افزایش خطر اوتیسم در کودکانی که تنها واکسن سرخجه را دریافت کرده بودند مشاهده نشد.سرخجه می‌تواند به پنومونی یا التهاب مغز منجر شود و از هر هزار کودکی که به این ویروس مبتلا شوند یک تا دو نفرشان می‌میرند.این واکسن می‌تواند از تورم دردناک بیضه، التهاب مغز و نابینایی جلوگیری کند.

 

شنبه 19/10/1388 - 14:46
محبت و عاطفه

سازمان ملی جوانان در تازه‌ترین آمار خود که اخیرا منتشر شده ازدواج را چهارمین اولویت جوانان اعلام کرده است. بر اساس نتایج بررسی‌های معاونت مطالعات و تحقیقات این سازمان موضوع ازدواج با ۹ درصد اهمیت، در رده چهارم مهم‌ترین نگرانی‌های جوانان ایرانی قرار دارد.

این در حالی است که اشتغال مناسب با ۲۸، مسائل مالی و اقتصادی با ۲۲ و مسائل تحصیلی و کنکور با ۱۷ درصد اهمیت درصدر فهرست دغدغه‌مندی‌های جوانان جای دارند. ضمن این‌که تنها ۷ درصد جوانان ازدواج را به عنوان بزرگ‌ترین هدف خود برشمرد‌ه‌اند. معمولا در تحلیل‌های آماری که از تاخیر ازدواج یا افزایش تجرد در کشور ارائه می‌شود با فرض قرار دادن ازدواج به عنوان یک دغدغه اصلی و اولویت نخست جوانان، عواملی مثل بیکاری و اشتغال، مسائل مالی، مسکن، طولانی شدن زمان تحصیل یا افزایش تجملات و بالا بودن هزینه ازدواج را به عنوان دلایل قطعی این تاخیر معرفی می‌کنند و همواره در انواع گزارش‌های خبری چه در صداوسیما و چه در مطبوعات بر آنها تاکید می‌شود. بدیهی است بخشی از مشکلات ازدواج در جامعه کنونی ما ریشه در همین نواقص و کمبودها دارد؛ اما محدود کردن عوامل این پدیده اجتماعی به برخی دلایل معین و کلیشه‌ای از منظر جامعه‌شناسی نوعی تقلیل‌گرایی محسوب می‌شود که مانع شناخت همه‌جانبه و علمی این بحران و به عبارت درست‌تر مساله اجتماعی فردی می‌شود و بالطبع دستیابی به راه‌حل‌های موثر برای برون‌رفت از این وضعیت را نیز دچار چالش و محدودیت می‌کند..

تاخیر ازدواج در میان جوانان ایرانی صرفا یک معضل اقتصادی اجتماعی نیست و بخشی از علل آن را باید در تحولات فرهنگی و تغییر در سبک زندگی جستجو کرد. به عبارت دیگر تاخیر در ازدواج تنها مشکلات سخت‌افزاری ندارد و دلایل نرم‌افزاری نیز در آن دخیل است. چه بسیار جوانانی که از کمبودها و محدودیت‌های فوق‌الذکر برخوردار نیستند، اما تن به ازدواج نمی‌دهند. افزایش آمار تجرد در دهه اخیر گواه کوچکی بر این مدعاست. در این یادداشت سعی شده است برخی از این عوامل فرهنگی و غیرکلیشه‌ای برشمرده شود که توجه کمتری به آن شده یا تاثیر آن در این مساله، دست‌کم گرفته شده است، اما هرچه جلوتر می‌رویم نقش این عوامل پررنگ‌تر می‌شود و نمی‌توان آن‌را نادیده گرفت و ساده‌انگارانه از کنار آن گذشت.

● تحول در ارتباطات انسانی

در یک دهه گذشته شاهد توسعه روزافزون ارتباطات و تکنولوژی‌های نوین ارتباطی در کشورمان هستیم که بنابه تقدیر جهانی این امر، تاثیرات ژرفی بر مناسبت‌های انسانی و اجتماعی ما گذاشته و نظام فرهنگی ما را بشدت دگرگون کرده است. گسترش تلفن همراه، اینترنت، ماهواره و دیگر وسایل ارتباط‌جمعی و بسط آن در اقصی نقاط کشور، به شکل‌گیری یک جامعه شبکه‌ای انجامیده است که در آن انسان‌ها بیش از گذشته به هم نزدیک شده‌اند و دامنه ارتباطات انسانی گسترش یافته است. این مساله در روابط دختران و پسران در جامعه ما نیز تاثیر گذاشته و آن را تسهیل کرده است.

اگرچه در فرهنگ ما این ارتباط با مخالفت‌ها و موانع زیادی روبه‌روست، اما به قول مک لوهان رسانه همان پیام است و مناسبت‌های فرهنگی و انسانی پیرامون آن نیز بتدریج در جامعه شکل می‌گیرد و گسترش می‌یابد. به واسطه این شکل جدید از ارتباطات در جامعه ما برخی محدودیت‌های فرهنگی که در گذشته در این رابطه وجود داشته برداشته شد و دو جنس مخالف از فرصت و امکان بیشتری برای ارتباط با یکدیگر برخوردار شدند. این مساله بویژه از طریق اینترنت و چت کردن و فیس‌بوک و امکانات تکنولوژیکی دیگر عمق بیشتری گرفت، طوری که طبق برخی تحقیقات انجام شده ۲ درصد ازدواج‌ها در کشور ما ازدواج اینترنتی است. اما سرانجام همه کسانی که از طریق این ارتباط مجازی با یکدیگر آشنا می‌شوند، به ازدواج ختم نمی‌شود و در حد دوستی حتی بدون این‌که همدیگر را بشناسند یا دیده باشند باقی می‌ماند.

این امر به لحاظ روان‌شناسی بخشی از نیازهای عاطفی دو طرف را رفع می‌کند و تا حدودی عطش ارتباط با جنس مخالف را تعدیل می‌کند. اگر بپذیریم یکی از انگیزه‌ها و نیازهای مهمی که منجر به ازدواج یا تصمیم به ازدواج می‌شود، پاسخ به حس تنهایی و نیازهای عاطفی است، با رفع بخشی از این نیاز به واسطه همین روابط مجازی، انگیزه به ازدواج نیز تا حدودی کاهش می‌یابد. از سوی دیگر در رهگذر این روابط شناخت دو طرف از ویژگی‌ها و خصلت‌های جنس مخالف بیشتر می‌شود و موجب نوعی احتیاط و محافظه‌کاری در انتخاب همسر در آنها می‌گردد. بر همین اساس نیز می‌توان به جایگزین شدن روابط مجازی با خطر ریسک‌پذیری کمتر به جای روابط واقعی با ریسک بالا اشاره کرد که در درازمدت به تاخیر در ازدواج دامن می‌زند و آن را تقویت می‌کند.

● تغییر در سبک زندگی

بسط مدرنیته در ۱۵۰ سال اخیر تنها به مدرنیزاسیون و تجدد در کشور ما ختم نشد و بتدریج محتوای فرهنگی و شیوه زیست غربی نیز در تار و پود نظام اجتماعی ایرانیان رخنه کرد و با گسترش شهرنشینی، فرهنگ جامعه نیز پوست انداخت و متحول شد. تاریخ تحولات اجتماعی در ایران نشان می‌دهد که مهم‌ترین و شاید نخستین نهادی که کانون این دگردیسی قرار گرفت خانواده بود. در مسیر این تحول خانواده‌های گسترده و سنتی بتدریج به خانواده‌های هسته‌ای و مدرنی بدل شدند که التزامی به برخی سنن گذشته نداشتند.

از جمله مهم‌ترین این سنت‌ها که دستخوش تغییر شد ازدواج بود که با جلو رفتن زمان، همواره شکل و شمایل جدیدی به خود گرفته و حتی فلسفه آن تغییر کرده است. هر قدر به طبقه متوسط به بالا نزدیک می‌شویم دامنه این تغییرات بیشتر می‌شود و قالبی مدرن‌تر به خود می‌گیرد. تغییر سبک زندگی در این فرآیند البته تحت تاثیر مسائل مختلف از جمله اشتغال و تحصیل بود که به مرور ابعاد تازه‌تری پیدا کرد و اساسا تلقی و نگرش راجع به آن، فارغ از مسائل مالی و تحصیلی، عوض شد. این تغییر ابتدا با تاخیر در زمان ازدواج شروع شد و امروز به تغییر درباره ماهیت و کارکرد آن رسید. به این معنی که شکل خطی و کلیشه‌ای ازدواج که مثلا با رسیدن دختر به سن بلوغ و پایان سربازی برای پسرها ترسیم می‌شد، تغییر کرد و نوعی ساختارشکنی که جزو ذات مدرنیته بود در این حیطه نیز اتفاق افتاد.

ادامه تحصیل و کار مناسب تا یک زمانی بهانه‌ای برای تاخیر ازدواج بود، اما امروز شاهد نگرش و دیدگاهی هستیم که به ازدواج در زندگی معتقد نیست و آن‌را مانع استقلال و آزادی انسان می‌داند. البته این رویکرد بیشتر در طبقه مرفه و بالای جامعه وجود داشت، اما امروزه به دیگر طبقات اجتماعی نیز تسری یافته و در طبقات متوسط و حتی فرودست جامعه نیز مشاهده می‌شود. از این منظر دو دیدگاه عمده در میان نسل جدید به چشم می‌خورد؛ عد‌ه‌ای که به کل با ازدواج مخالف بوده و به تجرد اصالت می‌دهند و ازدواج را یک سنت کلیشه‌ای و غیرعقلانی تفسیر می‌کنند که مانع بزرگی در راه رشد و ترقی فردی آنها به حساب می‌آید و گروه دوم بر این باورند که در دوران جوانی دست‌کم تا ۳۰ سال فرد باید آزادانه به تجربه و لذت بردن از زندگی بپردازد و پس از رفع نیازها و به اصطلاح جوانی کردن زیر بار مسوولیت تشکیل خانواده برود.

● تاخیر در بلوغ عاطفی روانی

همزمان با کوچک شدن نهاد خانواده و تغییر کارکردهای آن، فرزندسالاری در خانواده‌های ایرانی شکل گرفت و والدین آرزوهای دست نیافته خود را در فرزندانشان جستجو می‌کنند. این مساله موجب شده تا بهترین شرایط را برای بچه‌هایشان فراهم کنند تا آنها فقط به درس و مشق خود بپردازند و از این طریق، آینده خود را تضمین کنند. لذا بیشتر جوانان امروز تا ۲۵ ۲۴ سالگی به تحصیل مشغولند و اغلب آنها زندگی اجتماعی را فراتر از کلاس و مدرسه و دانشگاه تجربه نمی‌کنند؛ در حالی که والدین آنها از سنین نوجوانی وارد بازار کار شدند و فراز و نشیب‌های زندگی را تجربه کرده‌اند. به دلیل همین تاخیر در ورود بازار کار و تجربه عملی زندگی، نسل جدید نسبت به نسل گذشته اگرچه کم‌هوش‌تر نیست؛ اما کم‌تجربه‌تر است.

تاخیر جوانان در ازدواج را نمی‌توان صرفا به محدودیت‌های اقتصادی و مالی نسبت داد بدیهی است این فاصله اجباری و تاریخی، بلوغ عاطفی و روانی نسل جدید را به تاخیر می‌اندازد؛ به طوری که مثلا یک دختر ۲۰ ساله یا حتی پسر ۲۵ ساله همچنان به خانواده و والدین خود وابستگی دارد و آمادگی و استقلال روانی آن را پیدا نکرده است که مستقل شود. امروزه شاهد هستیم که فرزندان بویژه دختران پس از ازدواج نیز همچنان وابستگی خود را بخصوص به مادر رها نکرده‌اند و بیش از آن‌که به همسر خود تکیه کنند، به والدیشان رجوع می‌کنند. در واقع یکی از دلایل مهم تاخیر ازدواج جوانان را باید در روان‌شناسی نسل جدید جستجو کرد.

● رواج بی‌اعتمادی اجتماعی

همه اجزا و عناصر اجتماعی به هم وابسته‌اند و روی یکدیگر تاثیر می‌گذارد. ماهیت جامعه همان مصداق سخن سعدی است که بنی‌آدم اعضای یکدیگرند. بر همین اساس، گسترش بی‌اعتمادی و دورویی در روابط اقتصادی و گسترش انواع بزه‌کاری‌های اخلاقی در سطح جامعه به نهاد خانواده و مناسبات انسانی هم تسری یافته و اساسا کیفیت ارتباط با دیگران را دچار شک و تزلزل کرده است. افزایش اعتیاد، فریبکاری و کلاهبرداری و تجربیات تلخ دیگران در این موارد که هر روزه درصفحه حوادث روزنامه‌ها منتشر می‌شود، در کنار توسعه کمی شهرنشینی و افزایش جمعیت که آدم‌ها را با هم بیگانه کرده است، موجب بی‌اعتمادی و حداقل دیراعتمادی افراد به یکدیگر می‌شود که نقطه عطف و حساس این مساله در ازدواج و وصلت با دیگری خود را نشان می‌دهد. چه بسیار شکست‌های عاطفی و زناشویی که به واسطه اعتماد کاذب و خوشبینانه به دیگری رخ می‌دهد که تنها گوشه‌ای از آن از طریق رسانه‌ها منتشر می‌شود.

بدیهی است هر قدر اعتماد میان افراد جامعه بیشتر باشد، ریسک ازدواج بالاتر می‌رود و افراد، محتاط‌تر از پیش اقدام به این کار می‌کنند. البته این مساله در شهرهای بزرگی مثل تهران به دلایل تراکم جمعیتی و تفاوت فرهنگی، بیشتر به چشم می‌خورد و در شهرستان‌ها شیوع کمتری دارد. لذا یکی از دلایل مهم تاخیر ازدواج بویژه در شهرهای بزرگ همین عدم اعتماد متقابل و شناخت کم طرفین نسبت به یکدیگر است. این مساله از سوی دیگر، نتایج مثبتی هم دارد و ازدواج را با ضرورت تحقیق و انتخاب آگاهانه عجین می‌کند و از آسیب‌های احتمالی پیشگیری می‌کند. به همین دلیل امروز «سالم بودن» به لحاظ اخلاقی و انسانی بار دیگر منزلت خود را در انتخاب همسر باز می‌یابد و بر معیارهای مالی رجحان دارد.

● افزایش آگاهی و تحصیلات زنان

نقش تحصیلات و افزایش آگاهی زنان نسبت به حق و حقوق خویش بر تاخیر در ازدواج را از ۲ منظر می‌توان بررسی کرد. یکی این‌که تحصیلات زنان باعث شده تا آنان نسبت به مطالبات قانونی خود آگاهی بیشتری پیدا کنند و تن به هر ازدواجی ندهند که مجبور باشند یک عمر ظلم و زور را تجربه کنند و این شناخت باعث شده تا گاهی سقف آرزوهای آنان فراتر از ازدواج و شوهر کردن قرار بگیرد و حتی ادامه تحصیل در اولویت بالاتری از ازدواج جای بگیرد.

اگرچه این مساله از سوی زنان منجر به تاخیر در ازدواج می‌شود، اما از آنجا که ازدواج یک معامله دو طرفه است دامن مردان را نیز می‌گیرد و دست کم شانس انتخاب آنها را کمتر می‌کند. امروزه حتی شاهد رواج برخی تفکرات تند فمنیستی هستیم که ازدواج را برای زنان تن دادن به سلطه مردانه قلمداد می‌کند و تجرد را به عنوان مبارزه و مقاومت در برابر این نابرابری، فضیلت می‌بخشد. در گذشته به دلیل پررنگ بودن برخی باورها و هنجارهای سنتی فرصت فعالیت اجتماعی زنان کم بود و آنان برای رهایی از محدودیت خانه پدری، تمایل بیشتری به ازدواج داشتند اما امروزه با گسترش فعالیت‌های اجتماعی زنان، دیگر شوهر کردن بهانه‌ای برای رهایی از این محدودیت‌ها و کسب استقلال نیست و چه بسا برخی تجرد را شرایط آزادانه‌تر و مستقل‌تری برای زندگی می‌دانند.

● سخن پایانی

به هر حال، تاخیر در ازدواج را که کم‌کم در حال تبدیل شدن به یک مد و امتیاز اجتماعی است، نمی‌توان رد کرد و نادیده گرفت، اما نباید آن را صرفا به محدودیت‌های اقتصادی و مالی نسبت دهیم.

همان‌طور که دیدیم؛ مسائل فرهنگی و روان‌شناختی نیز در شکلگیری این پدیده موثر است و روز به روز نیز بر عمق و دامنه آن افزوده می‌شود، ولی یک نکته ظریف و مهم در ارتباط با این مساله را نمی‌توان نایده گرفت و کوچک شمرد؛ اگر تاخیر و بالا رفتن سن ازدواج می‌تواند عواقب و آسیب‌های روانی اجتماعی متعددی را به همراه داشته باشد، قطعا شتابزدگی در این مساله و ازدواج و درس نیز می‌تواند سلامت فرد و جامعه را تهدید کند. تازه‌ترین مطالعات نشان داده است که درصد قابل‌توجهی از جوانان اهل خلاف، همان‌هایی بوده‌اند که در سنین پایین، کمتر از ۲۰ سالگی ازدواج کرده‌اند، به طوری که تفسیر این نتایج نشان می‌دهد نوجوانانی که زودتر از زمان لازم و وقتی که به بلوغ کامل عاطفی و اجتماعی رسیده‌اند، ازدواج می‌کنند، بیشتر دچار اختلاف و مشکل با جامعه پیرامون‌شان می‌شوند. بنابرین افراط و تفریط در این مساله هم می‌تواند مضر باشد و تعادل اجتماعی و روانی را از بین ببرد.

شنبه 19/10/1388 - 14:45
محبت و عاطفه

در گذشته، اغلب ازدواجها بعد از بلوغ جسمی و جنسی دختر و پسر صورت میگرفت که البته در بسیاری جهات پیامدهای منفی در پی داشت، اما چون خانواده ها آنها را مورد حمایت مادی و معنوی قرار میدادند، مشکلات عمدهای پدید نمیآمد; ولی امروزه مفهوم زندگی، گسترهی نیازها، ساختار و کارکرد خانواده و انتظارات متقابل زن و مرد از یکدیگر چنان متحول شده که بلوغ جسمی و جنسی به تنهایی نمیتواند جوابگوی نیازها و مسئولیتهای یک زندگی مشترک باشد; لذا تعیین سن ازدواج نیاز به بازنگری جدّی، عمیق و همهجانبه دارد. باید به متون دینی، تحقیقات روانشناختی، نیازهای دورهی جوانی و نیز به واقعیتهای اجتماعی و فرهنگ حاکم بر جامعه توجه شود، تا سنّ مناسب ازدواج معیّن، و راهکارهای لازم برای بهبود و اصلاح وضعیت کنونی ارائه گردد.

در اینجا به پرسشهایی در این زمینه که حجةالاسلام والمسلمین شجاعی پاسخ گفته اند پرداخته میشود.

نظر دین مقدس اسلام در مورد سن ازدواج چیست؟

در تعیین سن ازدواج دختران و پسران دو دیدگاه اصلی وجود دارد: یکی دیدگاه دینی و دیگری دیدگاه روانشناختی که به گونهای مکمل یکدیگرند. ما در این نوشتار، از دیدگاه دینی به این مسئله میپردازیم.


قرآن و سن ازدواج

در کلام خداوند سن معینی برای ازدواج مطرح نشده است، ولی از واژگانی چون «بلوغ»، «بلوغ حُلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ» میتوان به نحوی سن بلوغ و سنّ ازدواج را به دست آورد. شاید رساترین آیه در تعیین سنّ ازدواج این آیهی شریفه باشد که میفرماید:

(وَ ابْتَلُوا الْیَتامی حَتّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ)[1]; یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده و به نکاح تمایل پیدا کردند و آنان را به درک مصالح زندگانی خود آگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید.

شیخ طوسی در تفسیر آیه مینویسد:

معنای بلوغ نکاح آن است که به مرحلهی توانایی بر همخوابگی و تولید نسل برسند، احتلام فعلی منظور نیست.[2]

در تفسیر مراغی آمده است:

بلوغ نکاح رسیدن به سنی است که استعداد و آمادگی ازدواج حاصل شود و آن بلوغ حلم است. نوجوان در این حالت میل پیدا میکند همسر و سرپرست خانواده باشد.[3]

در برخی از احادیث نیز بلوغ نکاح به احتلام تفسیر شده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام)ذیل آیهی 6 سورهی نساء آمده است:

(من کان فی یده مالُ بعض الیتامی فلا یجوز له ان یعطیه حتی یبلغ النکاح و یحتلم)[4]; کسی که مال یتیمان نزد وی است، حق ندارد مال را در اختیار یتیم بگذارد، تا اینکه به بلوغ جنسی و احتلام برسد.

در این روایت بلوغ نکاح به احتلام تفسیر شده است.

خلاصه آنکه، معیار سن ازدواج از نظر قرآن همان قدرت داشتن بر ازدواج، توانایی همخوابگی و تولید نسل است.


سن ازدواج از نگاه روایات

روایات در مورد تعیین زمان ازدواج، به دو دستهاند:

1. در برخی روایات به سن خاصی اشاره شده است; مانند این روایت از امام باقر(علیه السلام) که فرمودند:

دختر وقتی به سن نُه سالگی میرسد از یتیمی بیرون میآید و میتواند ازدواج کند.[5]

در جای دیگر آمده است:

دختر وقتی به سنّ نه سالگی برسد و تزویج نماید، از یتیمی خارج شده و اموالش را میتوان به او واگذار نمود.[6]

در احوالات رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمده است:

ان رسول الله دخل بعایشه و هی بنت عشر سنین و لیس یدخل بالجاریة حتی تکون امرئةً[7]; پیامبر در حالی با عایشه ازدواج کرد که عایشه ده ساله بود و ایشان با دختری ازدواج نمیکرد مگر اینکه بالغ باشد (و منظور از دختر ده ساله در این روایت، نُه سال تمام است).

و نیز امام باقر(علیه السلام) فرموده است:

لا یدخل بالجاریة حتی یأتی اما تسع سنین او عشرة سنین[8]; همبستر شدن و ازدواج با دختر قبل از نُه یا ده سالگی جایز نیست.

2. برخی روایات بدون اشاره به سن خاصی، جوانان را در آغاز جوانی به ازدواج ترغیب میکنند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام)آمده است:

من سعادة المرء ان لاتطمث ابنته فی بیتِه;[9] از سعادت مرد (پدر) آن است که دخترش در خانهاش عده نشود. (قبل از اینکه عادت زنانه ببیند به خانهی شوهر برود).

باید توجه داشته باشیم که این مجموعه روایات، بیشتر ناظر به تعیین سنّ ازدواج دختران است. یکی از راههای تعیین سنّ مناسب برای ازدواج پسران، مراجعه به سیرهی عملی ائمهی اطهار(علیهم السلام)است.


سن ازدواج بر اساس سیرهی معصومین(علیهم السلام)

شواهد تاریخی گواه است که امامان ما در سنین قبل از 20 سالگی ازدواج میکردند. امام سجاد(علیه السلام) در سال 38 هـ ق متولد شد.[10] مورخین نوشتهاند که امام باقر(علیه السلام) در سال 57 هجری متولد شد و در ماجرای کربلا (سال 61) چهار ساله بود.[11] از این مطلب میفهمیم که امام سجاد(علیه السلام)در حدود 18 سالگی ازدواج کرده است.

ـ امام کاظم(علیه السلام) در سال 128 هـ ق و امام رضا(علیه السلام) در سال 148 دیده به جهان گشودند، نتیجه میگیریم که امام کاظم(علیه السلام) قبل از 20 سالگی ازدواج کرده است.

امام جواد(علیه السلام) در سال 195 هـ ق و امام هادی(علیه السلام) در سال 212 دیده به جهان گشودند; نتیجه میگیریم که امام جواد(علیه السلام) در موقع ازدواج کمتر از 17 سال داشتهاند.

ـ امام هادی(علیه السلام) در 212 هـ. ق و امام حسن عسکری(علیه السلام) در سال 232 دیده به جهان گشودند; بنابراین امام هادی(علیه السلام)باید قبل از 20 سالگی ازدواج کرده باشد. امامان(علیهم السلام) در مورد فرزندانشان نیز همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از 20 سالگی وسایل ازدواجشان را فراهم میکردند.[12]

و چون عمل و سیرهی معصومین(علیهم السلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز باید به آن بزرگواران اقتدا کنیم. تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که طبق آیات، روایات و سیرهی معصومین(علیهم السلام) سن ازدواج در دختران بعد از 9 سالگی و در پسران حدود 20 سالگی است; اما سؤالی که وجود دارد این است که آیا تنها رسیدن به این سن کفایت میکند، یا معیارهای دیگری نیز در تعیین زمان ازدواج دخالت دارد؟

شواهد بسیاری نشان میدهد که علاوه بر سن، متغیرهای دیگری در تعیین زمان مناسب ازدواج مورد توجه است که به تبع آنها، معیار سنّی نیز نوسان مییابد. یکی از اصلیترین معیارهای تعیین سن ازدواج، از نظر شرع[13] و روانشناسان رسیدن به حدّ رشد است که خود ابعاد مختلفی دارد و ما اینک به توضیح برخی از جنبههای عمدهی آن میپردازیم.


رسیدن به حد رشد

برای صلاحیت ازدواج از نظر فقه امامیه تنها رسیدن به سن بلوغ کافی نیست، بلکه علاوه بر آن، دختر و پسر باید رشید هم باشند; یعنی بتوانند مصلحت خود را تشخیص دهند، تا بتوانند به استقلال و از روی اراده و اختیار عقد ازدواج ببندند.

شهید مطهری دربارهی شرط بودن رشد برای ازدواج مینویسد:

در فقه و سنت اسلامی محرز و مسلم است که برای ازدواج تنها عقل و بلوغ کافی نیست; یعنی یک پسر به صرف آنکه عاقل و بالغ است نمیتواند با دختری ازدواج کند; همچنان که برای دختر نیز عاقله بودن و رسیدن به سن بلوغ دلیل کافی برای ازدواج نیست، علاوه بر بلوغ و علاوه بر عقل، رشد لازم است.[14]

اگر بخواهیم کلمهی رشد را به مفهوم عام آن تعریف کنیم، باید بگوییم:

رشد یعنی اینکه انسان شایستگی و لیاقت اداره و نگهداری و بهرهبرداری هر یک از سرمایهها و امکانات مادی و یا معنوی را که به او سپرده میشود داشته باشد; یعنی اگر انسان در هر مرحلهای از زندگی که دارای یک شأن و منزلت و مقامی است و یا ابزار و وسیلهای را دارد شایستگی اداره و نگهداری و بهرهبرداری از آن را داشته باشد، چنین شخصی در آن کار و در آن شأن «رشید» است. حال، آن چیز هر چه میخواهد باشد، همهی آن اشیایی که وسایل و سرمایههای زندگی هستند. سرمایه به مال و ثروت انحصار ندارد مردی که ازدواج میکند خودِ ازدواج و زن و فرزند و کانون خانوادگی، وسایل و، به تعبیر دیگر، سرمایههای زندگی او هستند، و یا شوهر برای زن و زن برای شوهر حکم سرمایه را دارد.[15]

بنابراین، رشد در مورد ازدواج یعنی شایستگی و لیاقت ادارهی زندگی; چنانکه شهید مطهری در این خصوص میفرماید:

منظور (از رشد در مورد ازدواج) تنها رشد جسمانی نیست، منظور این است که رشد فکری و روحی داشته باشند; یعنی بفهمند که ازدواج یعنی چه؟ تشکیل کانون خانوادگی یعنی چه؟ عاقبت این بله گفتن چیست؟ باید بفهمد این بله که میگوید، چه تعهدهایی و چه مسئولیتهایی به عهدهی او میگذارد و باید از انجام این مسئولیتها برآید.[16]

رشد به معنای یاد شده کاملاً یک امر اکتسابی و قابل یادگیری است. والدین، اطرافیان و فرهنگ جامعه میتوانند نقش اساسی در شکلگیری و تحصیل آن داشته باشند.

چه راهکارهایی در تعدیل سنّ ازدواج میتواند مؤثر باشد؟

1. باید والدین، مربیان و مسؤولان تدابیری در نظر بگیرند که نوجوانان و جوانان در ابعاد مختلف جسمی، جنسی، عقلی، اجتماعی، عاطفی و اقتصادی به طور هماهنگ و متناسب رشد نمایند. آنچه در حال حاضر مشاهده میشود، ناهمترازی رشد و بلوغ جنسی و جسمی و احساس نیاز به ازدواج، با دیگر ابعاد رشدی، یعنی رشد عقلی، اجتماعی، اقتصادی و عاطفی نوجوانان و جوانان است; لذا یا به محض رسیدن به بلوغ جنسی اقدام به ازدواج مینمایند، در حالی که از نظر عقلی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی به حد رشد مناسب نرسیدهاند و یا سالها پس از رسیدن به بلوغ جنسی منتظر یافتن شغل مناسب، تکمیل تحصیلات و دیگر پیشنیازهای زندگی باقی میمانند که در نتیجه، یا اصلاً به آن دست نمییابند و یا وقتی به آنها میرسند که دیگر شادابی، طراوت و انگیزهی ازدواج را ندارند، در هر دو صورت، زندگی آسیبپذیر و در معرض خطرهای جدّی است.

2. از عواملی که موجب بلوغ جنسی زودرس و احساس نیاز کاذب در جوانان میشود، باید به طور جدی جلوگیری نمود; مانند دیدن صحنههای مهیّج، فیلم، ماهواره، اینترنت، روابط دختر و پسر و... .

3. فرهنگسازی ازدواج ساده و منطبق با معیارهای اسلامی، یکی از نیازها و راهکارهای اصلی در حل مشکلات ازدواج جوانان است. اگر معیار در ازدواج و انتخاب همسر دستورهای اسلام باشد، اکثر یا هیچ یک از این مشکلات وجود نخواهد داشت. تبعیت از آداب و رسوم نادرست، برخی تحصیلات نامتوازن، روابط بیحدّ و مرز دختر و پسر، بینش غیردینی که فقط اسباب مادی را درنظر میگیرد، کمرنگ شدن توکل و توجه به خداوند و نیز هزینههای اضافی و تشریفات، از عوامل اصلی بالا رفتن سن ازدواج محسوب میشوند. این زنجیرهای اسارتآور و دست و پاگیر، متأسفانه در حال گسترش است. باید بینش جوانان و نوجوانان و خانوادهها نسبت به زندگی، ازدواج و... اصلاح شود تا بتوان مقدمات ازدواج آنان را در زمان مناسب و با الگوگیری از امامان معصوم(علیهم السلام)، که قبل از 25 سالگی اقدام به ازدواج مینمودند، فراهم کرد.

[1]. نساء: 6.

[2]. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 116.

[3]. تفسیر مراغی، ج 4، ص 188.

[4]. تفسیر صافی، ج 1، ص 391.

[5]. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 1، ص 30.

[6]. همان، ج 1، ص 31.

[7]. همان.

[8]. همان، ص 70، ح 4.

[9]. شیخ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج 20، ص 61.

[10]. شیخ مفید، الارشاد، (قم: مکتبة بصیرتی)، ص 253.

[11]. مهدی پیشوایی، سیمای پیشوایان در آیینهی تاریخ، (قم: مؤسسهی انتشارات دارالعلم، چاپ پنجم، 1380)، ص 77.

[12]. محمد تقی عبدوس، فرازهای برجسته از سیرهی امامان شیعه، (دفتر تبلیغات اسلامی)، ج 2، ص 29 ـ 28.

[13]. ر. ک: مرتضی مطهری، مقاله رهبری در اسلام، (انتشارات صدرا، بیتا).

[14]. مرتضی مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر به ضمیمهی چهار مقالهی دیگر، (انتشارات صدرا، بیتا)، ص 120 و 153.

[15]. همان، ص 122.

[16]. همان، ص 154 ـ 153.

شنبه 19/10/1388 - 14:44
خواستگاری و نامزدی

گزینشى از خطبه هاى آیت اللّه ابراهیم امینى

موضوع سخن ما در خطبه هاى گذشته، افزایش سن ازدواج جوانان، مخصوصا پسران و به ویژه در روستاها بود که به پاره اى از آثار و تبعات منفى آن اشاره کردم، از جمله آثار دنیوى، اخلاقى، اجتماعى و حتى بهداشتى.

عواملى که باعث افزایش سن ازدواج در جوانان شده است، عبارت بودند از:

اوّل، قصد ادامه تحصیلات دانشگاهى؛
دوم، اشتغال؛
سوم، مسکن.
در همین باره در خطبه هاى گذشته راه حل هایى را عرض کردم. امیدوارم ارائه این سخنان و راه حل ها بى اثر نباشد تا بتوانیم بر این مشکل چیره آییم.

امروز در دنباله سخن به یکى دیگر از عوامل افزایش سن ازدواج اشاره مى کنم و آن عبارت از: بدبینى، سوء ظن و بى اعتمادى دختران و پسران نسبت به یکدیگر.

با وجود آنکه دختران و پسران فراوانى در کشور ما به سن ازدواج رسیده و باید ازدواج کنند، نیز غریزه جنسى، آنان را به ازدواج هدایت مى کند، اما گروه زیادى از دختران با وجود میل باطنى به ازدواج، حاضر نیستند تن به ازدواج دهند و هر خواستگارى را با بهانه اى رد مى کنند؛ یکى را به بهانه شغل، دیگرى را به بهانه سن، آن یکى را به بهانه تحصیلات و ... وقتى خواستگارهاى مختلف را رد کردند، کم کم سن شان بالا مى رود تا به سنى مى رسند که دیگر شانس ازدواج ندارند و به تدریج خواستگاران خود را از دست مى دهند که این امر براى آینده جامعه ما بسیار خطرناک است. در بسیارى از خانواده ها، معمولاً چنین دخترانى هستند و انسان مى تواند از نزدیک با این مشکل و پیامد آن آشنا شود.

چنین افرادى به وسواس دچار شده و با خود فکر مى کنند اگر ازدواج کرده و به زندگى مشترک تن در دهند، آزادى شان سلب مى شود و یا اینکه نمى دانند شوهر با آنها چگونه رفتار خواهد کرد. آیا بدرفتارى مى کند؟ ممکن است خشونت هاى شوهران را در نظر آورند؛ گرفتارى هایى را که مردان تندمزاج و عصبانى به وجود مى آورند، در نظر مى آورند. همین امور سبب مى شود بدبینى آنها به ازدواج زیادتر شده و نسبت به آن بى رغبت شوند یا شانس و فرصت ازدواج را از دست بدهند.

پسرها هم همین جور هستند؛ پسرهایى را مى بینیم که به سن ازدواج رسیده اند، حتى بسیارى از آنها مشکل اشتغال و مسکن ندارند و تحصیلات شان هم به اتمام رسیده، اما وقتى به آنها مى گویى چرا ازدواج نمى کنید، مى گویند: هنوز زود است یا الان میلى به ازدواج نداریم و با بهانه هاى بى جا، از ازدواج سر باز مى زنند.

شاهد افراد زیادى از این قبیل هستم که تحصیلات شان تمام شده و شغل مناسبى هم به دست آورده اند، اما گاهى به این بهانه که امنیت شغلى ندارم و نمى دانم تا کى شاغل هستم و امثال این بهانه ها، از پذیرش ازدواج خوددارى مى ورزند و به اصرار پدران و مادران خود توجه نمى کنند، حتى گاهى بعضى از پدران و مادران نزد من آمده اند که شما از پسرمان بپرسید چرا ازدواج نمى کند!

بى رغبتى و بى میلى به ازدواج در اثر بدبینى ها و بى اعتمادى هاى پسران و دختران نسبت به یکدیگر است. پسر مى گوید چرا خودم را اسیر دخترى کنم که بى وفا است و ممکن است مشکل اخلاقى براى من به وجود آورد و زندگى مرا مشکل کند؛ شاید دختر بعدا تقاضاى طلاق کند و مهریه اش را به اجرا گذارد! خلاصه با بهانه کردن این حرف ها حاضر به ازدواج نیستند.

این امر واقعیتى است که در جامعه ما وجود دارد و نتیجه آن (طبق نظر بعضى از روانشناسان و کسانى که در مسائل جوانان تخصص دارند) این است که در آینده نزدیک، جامعه ما شاهد تعداد زیادى پسر و دختر خواهد بود که هرگز شانس ازدواج ندارند. الان در چنین مسیرى قرار داریم و مثل غربى ها به زودى همین مشکل را خواهیم داشت.

به نظر من، مسیر خطرناک و بدى در پیش رو داریم که آثار آن را تکرار نمى کنم. به هر حال، زندگى مجردى و در تنهایى، زندگى خوبى نیست و لذت و خوشى ندارد. بنابراین، باید راه حلى پیدا کرد. پیش از هر چیز، عوامل این طرز تفکرى را که میان جوانان به وجود آمده عرض مى کنم.

علل مختلفى براى این مسئله وجود دارد که در اینجا فقط به دو علت اشاره مى کنم:

یکى از علل بى رغبتى دختران و پسران نسبت به ازدواج، مشاهده کردن ناسازگارى میان پدر و مادر در خانواده یا دیدن درگیرى میان دوستان، آشنایان و خویشان مى باشد.

طبعا پسران و دختران، خوب یا بد بودن ازدواج را در خانه و در رفتار پدر و مادر نسبت به یکدیگر تجربه مى کنند. اگر دیدند زندگى پدر و مادر شیرین و زیبا است و آنها نسبت به هم خوشرفتارى مى کنند و اهل عاطفه هستند، به ازدواج رغبت پیدا مى کنند، اما وقتى دیدند در خانه همیشه جنگ و دعوا است و والدین همیشه در حال داد و قال و قهر هستند، یا دایما از آنها کتک کارى و خشونت دیدند ـ حالا توسط مادر یا پدر ـ نسبت به ازدواج بدبین مى شوند.

وقتى دخترى مى بیند که پدرش با کمال بى انصافى و بى عاطفگى با مادرش رفتار مى کند، یا هزینه زندگى را به خوبى تأمین نمى کند و اخلاق انسانى را مورد رعایت و توجه قرار نمى دهد، با خود فکر مى کند و مى گوید ازدواج کنم تا گرفتار چنین وضعى شوم؟!

آیا توقع دارید دختر و پسرى که در این گونه خانه ها زندگى مى کنند، بتوانند بعدا زندگى خوبى تشکیل بدهند؟! به هیچ وجه نباید چنین توقعى داشت!

خانواده هایى که این مسائل را رعایت نمى کنند، بزرگ ترین خیانت را نسبت به فرزندان شان روا داشته اند.

حال اگر پدر و مادر در خانه مشکلى نداشته باشند، متأسفانه در طایفه و فامیل، کسانى وجود دارند که همیشه قهر، دعوا، کدورت و ناسازگارى دارند. وقتى جوانان خانواده هاى این چنینى را مى بینند، در روحیه آنها اثر منفى مى گذارد و مى گویند: چرا ازدواج کنیم تا در زندگى شاهد چنین تلخ کامى هایى باشیم؟!

عامل دیگرى که از عوامل مهم به شمار مى رود، تماشا کردن فیلم هاى خانوادگى در سیما و یا سینما است که در آنها خشونت، بداخلاقى، جنگ و دعوا به نمایش گذاشته مى شود.

متأسفانه در زمان گذشته، سال ها جامعه ما گرفتار این مشکل بود و در فیلم هاى خانوادگى که در آن موقع به نمایش در مى آمد (چه فیلم هاى خارجى و چه فیلم هایى که توسط ایرانى ها ساخته مى شد) همیشه خشونت و دعوا و امثال آنها به نمایش گذاشته مى شد، علاوه بر اینکه به گفته برخى، فیلم هایى که ایرانى ها مى ساختند، بدتر از فیلم هاى خارجى بود.

با وجود آنکه

دختران و پسران فراوانى

در کشور ما به سن ازدواج رسیده و باید ازدواج کنند،

اما گروه زیادى از دختران

با وجود میل باطنى به ازدواج، حاضر نیستند تن به ازدواج دهند و هر خواستگارى را

با بهانه اى رد مى کنند؛

یکى را به بهانه شغل،

دیگرى را به بهانه سن،

آن یکى را به بهانه

تحصیلات و ...

بى رغبتى و بى میلى

به ازدواج در اثر بدبینى ها

و بى اعتمادى هاى پسران و دختران نسبت به یکدیگر است. در آینده نزدیک، جامعه ما شاهد تعداد زیادى پسر و دختر خواهد بود که هرگز شانس ازدواج ندارند. الان در چنین مسیرى قرار داریم و مثل غربى ها به زودى همین مشکل را خواهیم داشت.

به هر حال، سال ها این نوع فیلم ها نمایش داده مى شد. چه کسانى این فیلم ها را مى دیدند؟ روشن است که خانواده ها و جوانانى که در آن وقت نوجوان بودند و یا در اوایل جوانى شان بود. بنابراین، از زندگى خانوادگى تنها جنگ، دعوا، خشونت، گریه، ناله، بى وجدانى، طلاق و جدایى ها را در ذهن داشتند!

البته به نظر من، کسانى که این فیلم ها را مى ساختند، قصد خیانت نداشتند. آنها مى خواستند به وسیله ساختن چنین فیلم هایى از بانوان دفاع کنند، اما دفاع آنان آگاهانه نبود!

همان وقت احساس خطر کردم و بارها در تریبون نماز جمعه به مسئولان عرض کردم براى رضاى خدا از نمایش این فیلم ها دست بردارید! چرا فیلم هایى تهیه نمى کنید که جنبه هاى مثبت ازدواج و تشکیل زندگى مشترک را به نمایش بگذارد؟! مگر همه خانواده ها در حال جنگ و دعوا هستند؟! بله، گاهى اوقات در بعضى خانواده ها، جنگ و دعوا به وجود مى آید که باید اصلاح شود! اما نوجوان سیزده یا پانزده و یا شانزده ساله که در آن زمان این برنامه ها را مشاهده کرده، ذهنیتى که از ازدواج براى او به وجود آمده، منفى و تلخ است؛ زمانى هم که بزرگ شد، همین ذهنیت براى او باقى مى ماند!

بارها عرض کردم براى رضاى خدا این جور فیلم ها را پخش نکنید!! به جاى اینکه نکات منفى ازدواج را به نمایش بگذارید، جنبه هاى مثبت را به تصویر بکشید! سازگارى، اخلاق خوش، احسان، فداکارى، گرمى، محبت و صفاى خانوادگى را مد نظر قرار دهید و براى آنها فیلم تهیه کنید. اما کسى به این سخنان توجه نکرد! حتى مسئولان به من نامه نوشتند چرا این حرف ها را مى زنى؟! الان نتیجه و آثار سوء آن برنامه ها در خانواده ها و در جوانان ظاهر شده است.

با این وجود، چه توقعى از جوانان عزیز مى توان داشت؟ اینها چه جرمى دارند؟ فیلمسازان براى آنکه فیلم هاى جالبى ارائه بدهند، به سمت این سوژه ها رفتند. من هنوز جیغ و داد، دعوا و خشونت این گونه فیلم ها را به یاد دارم. نمایش این صحنه ها آثارش را بر جا مى گذارد.

اما راه حل: اوّلاً، خدمت جوان ها، دختر و پسر عرض مى کنم: زندگى خانوادگى تنها به تلخى و خشونت ختم نمى شود و همه زندگى ها این گونه نیست! البته در برخى خانواده ها این مسائل به وجود مى آید که باید آن را اصلاح کرد.

جوانان! چرا در سنین ازدواج، آن را قبول نمى کنید و خود را به تنها زندگى کردن وا مى دارید؟! بدانید زندگى در تنهایى، بسیار سخت است! بر فرض که شغل مناسب و خانه خوبى هم داشته باشید، اما بدانید تنها زندگى کردن، سخت و ناگوار است! شما تجربه اى در این زمینه ندارید. اگر مى گویید نه، بروید و از کسانى که از سن ازدواج شان گذشته است و ازدواج نکرده اند، بپرسید. ببینید آنها چه مى گویند؟

در این باره در خطبه هاى بعد به صورت مفصل تر صحبت خواهم کرد؛ ان شاءاللّه .

اما به پدران و مادران و خانواده هایى که داراى چنین فرزندانى هستند، عرض مى کنم به فرزندان تان ترحم کنید! از لجبازى، خیره سرى و خودمحورى دست بردارید! بیایید و به خاطر فرزندان تان، زندگى مشترک خود را شیرین کنید! گاهى مردى را مى بینید که مثلاً در پنجاه سالگى مى گوید مى خواهم زنم را طلاق بدهم! با بچه هایت مى خواهى چکار کنى؟! الان موقع مرگ تو است! چرا این کارها را مى کنید؟! چرا این گونه رفتار مى کنید؟!

به عقیده من، براى حل مشکل، باید کار فرهنگى گسترده و دقیق براى خانواده ها و جوانان انجام شود. وظیفه روزنامه ها، مجلات، کتاب نویسان و در رأس همه، صدا و سیما است. صدا و سیما که این وضع را به وجود آورده است، مى تواند آن را به تدریج تغییر دهد، اما در صورتى که بخواهد این کار را بکند! فیلمسازان و هنرمندان باید هنر و خلاقیت خودشان را در نشان دادن زندگى هاى خوب و خوش بین کردن دختران و پسران نسبت به یکدیگر صرف کنند. آنان باید هنرشان را در راه اصلاح خانواده مصرف نمایند؛ هنرشان را در مطرح کردن شیرینى هاى ازدواج خرج کنند! چرا تلخى ها، داد و فریادها و داد و قال ها را مطرح مى کنند؟! گرچه این سوژه ها بیننده بیشترى جذب مى کند، اما در ذهن بینندگان، مخصوصا جوانان، اثرات نامطلوبى بر جاى مى گذارند.

متأسفانه حاکمیت منسجمى بر فرهنگ ما وجود ندارد تا جلوى طرح این مطالب را بگیرد و از انجام این کارها جلوگیرى کند! در سینما هم همین طور است و این امر منحصر در صدا و سیما نیست.

الان ـ الحمدللّه ـ این مطالب خیلى کمتر شده است. الان دیگر صحنه هاى فجیع کمتر مشاهده مى شود، اما باید خسارت هاى گذشته را جبران کرد! جبران گذشته به این نیست که با دخترخانم یا آقاپسر یا شخص دیگرى مصاحبه کنیم و راجع به ازدواج و خوبى هاى آن بپرسیم. این کافى نیست! هنرمندان باید در فیلمسازى عنایت داشته باشند و در فیلم ها، زندگى هاى شیرین را نشان دهند. تأثیرى که فیلم و سریال بر بیننده دارد، در مصاحبه ها و گفتگوها نیست! باید به همان طریقى که این فکر را تزریق کردید، به تدریج این فکر را برگردانید و نظام خانواده را رونق و صفا ببخشید. البته این کار مقدارى دشوار است، اما براى رضاى خدا این کار را انجام دهید! از فیلمسازان، هنرمندان و همچنین از کسانى که در این گونه کارها سرمایه گذارى مى کنند، تقاضا دارم جدا براى حل این مشکل بکوشند.

پروردگارا، کسانى را که براى حل مشکلات جامعه ما، مخصوصا جامعه جوان ما تلاش مى کنند، موفق بدار! مسئولان صدا و سیما و سایر مسئولان فرهنگى را در انجام وظایف شان موفق بدار!

قم ـ جمعه ـ 19/9/84
در خطبه هاى گذشته عرض شد: ازدواج یکى از نیازهاى طبیعى و اجتماعى است. هر فردى براى به دست آوردن آرامش خاطر و راحتى فکر، به ازدواج و تشکیل خانواده نیاز دارد تا بتواند فرزندان خوبى تربیت کند. این امر یک نیاز طبیعى است و اگر ازدواج جوانان به موقع صورت پذیرد، بسیارى از مشکلات جامعه کاهش چشمگیرى مى یابد.

بسیارى از مشکلات جامعه به واسطه ترک ازدواج است، علاوه بر اینکه جوان ها اگر ازدواج نکنند یا دیر ازدواج کنند، با مشکلات فراوان جسمى و روانى مواجه مى شوند؛ به همین دلیل اسلام بر ازدواجِ به موقع جوانان، تأکید فراوان دارد که در خطبه هاى گذشته به احادیثى در این باره اشاره شد.

امروز به مطلب دیگرى در این زمینه اشاره مى کنم و آن عبارت است از اینکه ازدواج، فقط نیاز جوانان نیست بلکه به طور کلى نیاز اجتماع است! اگر یک جامعه بخواهد سلامت و امنیت خود را حفظ کند، باید سنت ازدواج در آن برقرار شود و هر فردى داراى خانه و زندگى باشد تا در آن آرامش یابد.

همان وقت احساس خطر کردم و بارها در تریبون نماز جمعه به مسئولان عرض کردم براى رضاى خدا از نمایش این فیلم ها دست بردارید! چرا فیلم هایى تهیه نمى کنید که جنبه هاى مثبت ازدواج و تشکیل زندگى مشترک را به نمایش بگذارد؟! مگر همه خانواده ها در حال جنگ و دعوا هستند؟!

بارها عرض کردم

براى رضاى خدا این جور فیلم ها را پخش نکنید!!

به جاى اینکه نکات منفى ازدواج را به نمایش بگذارید، جنبه هاى مثبت را به تصویر بکشید! سازگارى، اخلاق خوش، احسان، فداکارى، گرمى، محبت و صفاى خانوادگى را مد نظر قرار دهید و براى آنها فیلم تهیه کنید.

اگر در امر ازدواج کوتاهى شود، جامعه به مشکلات فراوانى مبتلا مى شود. امروزه بسیارى از مشکلاتى که جامعه ما به آنها مبتلا شده، در اثر تأخیر در ازدواج جوانان است. گاهى تأخیر تا بدان جا پیش مى رود که تعدادى از آنها به ناچار تا آخر عمر در تنهایى به سر مى برند. این امر، مشکل بزرگى براى جامعه ما است!

بنابراین، منافع ازدواج فقط شامل حال جوانان نمى شود بلکه جامعه هم از منافع آن استفاده مى کند. زیان هاى ترک ازدواج فقط شامل پسران و دختران نشده، بلکه جامعه هم از ترک آن زیان مى بیند.

جامعه اى که در آن افراد عَزَب و مجرد زیاد باشد، با مشکلات فرهنگى و اخلاقى بسیارى روبه رو مى شود. از این جهت، اسلام فقط به جوان ها نمى گوید ازدواج کنید (به آنها این امر تذکر داده شده و احادیث فراوانى در این زمینه داریم اما) علاوه بر آن، به اجتماع و به عموم مردم نیز سفارش مى کند وسیله ازدواج جوانان را فراهم کنید!

نمى توانیم بگوییم اسلام از جوانان خواسته ازدواج کنند، ولى مردم در برابر خواسته اسلام مسئولیتى ندارند! نمى شود تنها به جوانان بگوییم بروید ازدواج کنید اما کارى به آنها نداشته باشیم! اگر خواستیم جامعه سالمى داشته باشیم، باید عموم مردم براى ازدواج جوانان تلاش و کوشش کرده و جدیت به خرج دهند. اسلام این کار را وظیفه همگانى مى داند! در این باره به آیه اى اشاره مى کنم:

«وَ أَنْکِحوا اْلأَیامى مِنکم و الصّالحینَ مِنْ عِبادِکُم و إِمائِکُم إِنْ یَکونوا فُقراءَ یُغْنِهِمُ اللّه ُ مِن فَضلِه و اللّه ُ واسعٌ علیمٌ.»

«و انکحوا الایامى». «ایامى» جمع «ایِّم» به معناى افراد مجرد است. خداوند به عموم مردم مى فرماید وسیله نکاح و ازدواج را براى مجردان فراهم کنید و در این راه تلاش نمایید. در ادامه آیه مى فرماید اگر فقیر باشند، خداوند به آنها کمک مى کند.

مخاطب آیه، عموم مسلمانان و جامعه اسلامى است، یعنى افراد جامعه اسلامى که در یک کشور یا شهر و قریه اى به سر مى برند، باید تلاش کرده وسایل ازدواج جوانان را فراهم کنند تا اگر فرد مجردى میان آنها است، امکان ازدواجش فراهم شود.

بنابراین در آیه، تهیه مقدمات ازدواج، یک وظیفه ملى و همگانى شناخته شده است. اگر جامعه به این وظیفه عمل کرد، منافعش را مى بَرَد اما اگر بدان عمل نکرد یا در عمل به آن کوتاهى نمود، زیان هایش به خود جامعه برمى گردد.

کسانى را که مخاطب آیه هستند، در چند دسته بحث و بررسى مى کنم. یکى از آنها پدران، مادران و فامیل دختر و پسر مجرد هستند که مى توان گفت این گروه بالاى همه گروههاى دیگر قرار مى گیرد. در این خطبه در باره این دسته صحبت مى کنم و دو دسته دیگر به جلسه بعد موکول مى شود.

خداوند، پدران، مادران و فامیل افراد مجرد را مخاطب قرار مى دهد و مى فرماید: براى جوانان تان وسیله ازدواج فراهم کنید!

پدر و مادر در تولید فرزند مؤثر هستند. اگر تولید فرزند نمى کردند، آنها به دنیا نمى آمدند که این مشکلات را پیدا کنند. پدر و مادر باعث به وجود آمدن فرزندان شدند.

زمانى که فرزندان به وجود آمدند، پدر و مادر در به سامان رساندن آنها مسئولیت دارند و باید زندگى آنان را به گونه اى فراهم کنند که در آسایش باشند. فراهم ساختن امکان ازدواج، یکى از عوامل آسایش به شمار مى رود.

در احادیث معصومان(ع)، یکى از وظایف پدران و مادران، تزویج فرزندان ذکر شده است. پیغمبر اکرم(ص) فرمود:

«مِنْ حَقّ الولد على الوالد ... و یزوّجه إذا بلغ.»

در این روایت، یکى از حقوق فرزند بر پدر، فراهم آوردن وسایل ازدواج زمانى که فرزند به سن مناسب (بلوغ) رسیده باشد، برشمرده شده است. این کار در فرمایش پیامبر(ص) به عنوان حق، ذکر گردیده است.

مى دانید حقوق اسلامى، چیزهایى هستند که عمل کردن به آنها بر انسان واجب است که اگر در این مورد کوتاهى کند، در قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت! تزویج فرزندان و فراهم آوردن مقدمات آن، حق فرزند است! اگر پدر و مادر به این حق عمل کردند، در به سعادت رساندن فرزندشان سهیم هستند و با این کار، فرزند خود را از بسیارى مشکلاتِ عصبى، روانى و اجتماعى نجات داده اند، اما اگر در این باره کوتاهى کنند، علاوه بر اینکه در دنیا مشکلات ناشى از عمل نکردن به این وظیفه را تحمل خواهند نمود و فرزند ناخلفى به جامعه تحویل خواهند داد، در قیامت نیز بازخواست مى شوند!

فقط اداى حق پدر بر فرزند واجب نیست که اگر پسر به وظیفه خود عمل نکرد، عاق والدین مى شود. در برخى روایات آمده اگر پدر هم به وظایف خودش عمل نکرد، عاق فرزند مى شود.

بنابراین فراهم کردن زمینه ازدواج فرزند، وظیفه پدر و مادر است. در مراحل مختلف زندگى که جوانان دختر و پسر، به کمک نیاز دارند، پدر و مادر باید به آنها کمک کنند. یکى از آن مسائل، پیدا کردن همسر مناسب، متدین، خوش اخلاق و خوب است، به گونه اى که سعادت فرزندشان تأمین شود.

درست نیست که جوانان را به حال خود رها کنیم تا در خیابان ها پرسه بزنند تا براى خود همسرى پیدا کنند! به دلیل آنکه برخى از پدران و مادران در این کار کوتاهى کرده اند، جوان ها چاره اى ندیده، در خیابان ها براى یافتن همسر مناسب، به پرسه زنى مشغول مى شوند! زیرا پدر و مادرى که باید به دنبال پیدا کردن همسر مناسبى براى فرزند باشند و در این باره با فرزند مشورت و تفاهم کنند که چگونه همسرى مى خواهد؛ در این کار سستى و کوتاهى مى کنند.

متأسفانه بیشتر پدران و مادران، در این قسمت مصلحت خودشان را بر مصالح دختر و پسر مقدّم مى دارند. از این رو پسرها به آنها اعتمادى نداشته، مى گویند باید خودمان براى یافتن همسرى مناسب اقدام کنیم؛ که در این راه با صدها مشکل روبه رو مى شوند. با این حال، همه آنها موفق نمى شوند، ولى چاره دیگرى ندارند.

پدر و مادر در این باره باید کار، تلاش و کوشش کنند. سایر اعضاى فامیل هم باید تلاش نمایند؛ برادرها، خواهرها و خویشان دیگر. افراد فامیل وقتى مى بینند میان اطرافیان، یک جوان مجردى وجود دارد که به ازدواج احتیاج دارد، همگى باید کوشش کنند تا وسیله ازدواج او را فراهم نمایند. در مرحله انتخاب همسر، انجام مراسم عقد و عروسى هم پدر و مادر و فامیل باید کمک کنند. نه اینکه فقط دستور بدهند، بلکه باید وارد عمل شده، کمک کنند. جوان ها را تشویق کنند، با آنها گرم بگیرند، به آنها محبت کنند تا فرزندان شان بتوانند فرد مناسبى را براى همسرى انتخاب کنند. پس از آن هم در همه مراحل در کنارشان باشند و از آنها حمایت کنند، مخصوصا در مورد هزینه ها.

ازدواج هزینه هایى دارد که اگر پسر و دختر، از دارایى برخوردار نباشند، وظیفه پدر و مادر است که کمک کنند. درست نیست که پدران و مادران بگویند فرزندمان باید ابتدا شغل و درآمدى پیدا کند و براى خود منزلى تهیه نماید، بعد به فکر ازدواج باشد.

جوانى که به سن ازدواج رسیده و امکان ازدواج برایش فراهم نیست، چه باید بکند؟! پدر و مادر با بى خیالى مى گویند الان شغل و درآمد ندارد، پس نمى تواند ازدواج کند؛ منتظریم تا شغل مناسب و درآمد خوبى پیدا کند! وقتى فرزند شغل، درآمد و مسکن مناسبى داشت که دیگر احتیاج زیادى به پدر و مادر ندارد! چرا حالا که به کمک شما نیاز دارد، کمک نمى کنید؟!

اگر پدر و مادر دارا هستند، وظیفه دارند براى ازدواج فرزندشان اقدام کنند. باید براى مقدمات ازدواج و حتى پس از آن، هزینه کنند!

دیده و شنیده ام پدران و مادرانى که ثروت دارند، اما دل شان نمى آید ذره اى براى فرزندان شان خرج کنند! مى گویند باید خودشان خودکفا بشوند!

چرا مالى را که براى اینها نگه داشته اى که بعدا به آنها مى رسد، الان براى آنها خرج نمى کنى و وسیله ازدواج و آسایش آنها را فراهم نمى کنى؟!

اگر فرزند به گناه بیفتد، قطعا شما هم مسئولید! اگر فرزندان در اثر ترک ازدواج به گناه آلوده شوند، در قیامت از شما نیز بازخواست خواهند کرد! فرزند در قیامت به خداوند عرضه مى دارد: مرا این گونه آفریده بودى و نیاز به ارضاى غریزه جنسى داشتم و چاره اى جز این نبود؛ چون کسى به من کمک نکرد. البته این گونه هم نیست که او بى گناه باشد. او باید صبر کند، اما بدانید قطعا پدران و مادران در این جهت مسئول هستند.

از آیه استفاده مى شود که وظیفه پدر و مادر در این مرحله بسیار مهم و سنگین است. حتى بعضى از فقها گفته اند اگر فرزندى نیاز به ازدواج دارد و قدرت تأمین نفقه را ندارد، احتیاط این است که پدر و مادر، او را تأمین کنند.

امیدواریم خداوند به همه برادران و خواهرانى که داراى فرزند هستند، توفیق عنایت کند در فراهم کردن مقدمات ازدواج فرزندان شان تلاش و کوشش نمایند.

فقط اداى حق پدر بر فرزند واجب نیست که اگر پسر

به وظیفه خود عمل نکرد،

عاق والدین مى شود.

در برخى روایات آمده

اگر پدر هم به وظایف خودش عمل نکرد، عاق فرزند مى شود. فراهم کردن زمینه ازدواج فرزند، وظیفه پدر و مادر است.

پروردگارا! جامعه ما را از مشکلاتى که در اثر کوتاهى پدران و مادران و جوانان در امر ازدواج به وجود مى آید، محفوظ بدار؛ پدران و مادران را به وظایف خویش آشنا بگردان؛ به جوانان ما صبر و تحمل عنایت فرما.

خدایا! جوانان را از شرّ تهاجم فرهنگى دشمنان، مصون و محفوظ بدار!

پى نوشتها: ــــــــــــــــــــــــــ

هنرمندان باید در فیلمسازى عنایت داشته باشند و در فیلم ها، زندگى هاى شیرین را نشان دهند. تأثیرى که فیلم و سریال بر بیننده دارد، در مصاحبه ها و گفتگوها نیست! باید به همان طریقى که این فکر را تزریق کردید، به تدریج این فکر را برگردانید و نظام خانواده را رونق و صفا ببخشید.

شنبه 19/10/1388 - 14:43
دانستنی های علمی

پرسش:
امروزه تا حدود زیادی آزادی از دست رفته ی زنان در ارکان مهم اجتماع و زمینه های توسعه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بدست آمده است، علل و عوامل آن چیست؟
 
پاسخ:


1- آگاهی و دانش عامل اصلی و مبدا اساسی فضایل بشری محسوب می شود و اگر نیک دقت کنیم هیچ فضیلتی نمی یابیم مگر آن که ناشی از دانش واقعی و آگاهی انسان می باشد، آزادی و برخورداری از این حق، برای زنان هم تا حدود فراوانی، ناشی از آگاهی و دانش خود آنان، به حقوق شان، می باشد.

2- بعضی از امور، به ظاهر برای زنان عدم آزادی و محدودیت است، که اگر به درستی ملاحظه شوند معلوم می شود که این امور مصونیت بوده، و در واقع آزادی واقعی هستند مثلا در غرب زن را برهنه کرده و تکریم می کنند، تا شخصیت او را، پایمال هوسرانان و انسانهای پلید و دست کم، موجب رونق کاسبی تجّار و بازرگانان شود، ولی در یک مکتب الهی، شخص زن پوشیده می شود، تا گوهر و شخصیت او، مورد توجه جدی قرار گیرد.

3- آزادی حق انسانها است و حق قبل از آن که دادنی باشد، در جهان امروزی و بلکه در بیشتر اعصار، گرفتنی می باشد البته آزادی، باید چارچوب خود را داشته باشد و الا همین آزادی، برابر با عدم آزادی و دشمن شماره یک خود، خواهد شد.آزادی بدون مرز، یعنی آنارشیسم اخلاقی و سیاسی و اجتماعی، و این مقبول احدی نخواهد بود.

4- خلاصه آن که آگاهی و دانش انسان، مبارزه با عوامل ضد آزادی بشر، آزادی از درون، پاسداشت آزادی و نگهداری حدود آن، عوامل و عللی برای کسب و حفظ آزادی خواهند بود.


منبع: پایگاه حوزه53455345

شنبه 19/10/1388 - 14:41
خواستگاری و نامزدی

با ایجاد عقد نکاح صحیح با کلیه شرایط معتبر شرعی و قانونی بین زن و مرد، حقوق و وظایفی بین زن و شوهر ایجاد می شود که رعایت آن در ثبات و استحکام نظام خانواده تأثیر اساسی دارد که از آن به «آثار نکاح» یاد می کنند. بخشی از این حقوق و تکالیف مربوط به امور مالی و بخشی دیگر به امور غیر مالی و حمایتهای امنیتی و حیثیتی مربوط می شود.

در حقوق اسلامی راجع به تقسیم وظایف زوجین تفاوتهایی دیده می شود که نه تنها خاستگاه تبعیض ندارد، بلکه در نظام قانونگذاری کاملاً مستند بر مبانی خاص است و قابلیت تامل و توجیه عقلایی دارد و دقت و تیزبینی تام شریعت را بر پایه حکمت و عدالت و رأفت و رحمت در گستره حقوق خانواده روشن می سازد و خود بیانگر وجود تناسب بین عالم شریعت و طبیعت و فطرت است. در این نظام، ضرورت ریاست بر اساس اجرای احسان و عدالت و معاشرت بر اساس معروف بدور از هر گونه تعدی و تفریط، ضرر و بغی، خشونت و تحکم قابل توجیه و حمایت است و این اندیشه چون معطوف بر نیازهای عاطفی و روانی انسان است، فقط در قالب استیفای حقوق صرف خلاصه نمی شود. مقاله حاضر بر آن است تا حقوق غیر مالی زن را درخانواده از منظر تفکر اسلامی مورد ارزیابی قرار دهد، تا ضمن بیان خاستگاه قوانین، جایگاه امنیت روانی و حیثیت انسانی زنان را در خانواده مبرهن سازد.

واژگان کلیدی:
معروف، حسن معاشرت، عدالت، نفی خشونت، تشاور، مودت و رحمت

ارزش خانواده بیش از هر چیز بر پایه مودت و دوستی بین اعضای آن، بخصوص زن و شوهر استوار است و اگر این جریان بر اساس دوستی و تفاهم و بر کنار از خودخواهی ها ادامه یابد، به آرامش و سکون در کنار یکدیگر و در نهایت به کمال انسانی مورد نظر خواهد رسید. در میان مکاتب حقوقی، دین مبین اسلام، نظام معاشرتی ویژه ای در روابط مردان و زنان در دو حوزه اجتماع و نهاد خانواده تشریع کرده است که از سویی بر مبانی انسان شناختی قرآن و اسلام استوار است و از دیگر سو، ناظر به اهداف و چشم اندازهایی است که اسلام برای اصیل ترین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده ترسیم می کند. از همین رو تعبیر «لتسکنوا الیها» در آیه 21 سوره روم اشاره به این واقعیت دارد که آرامش، مقام و موقعیتی است که انسان در پهنه هستی باید بدان دست یابد و از دیدگاه قرآن وظیفه خانواده زمینه سازی برای همین هدف است، چه برای زن و شوهر و چه برای فرزندان. زیرا الفت زن و شوهر و تعامل آن دو با نیروی عشق و محبت و در مسیر کمال، سنگ بنای شخصیت روحی و روانی فرزندان را می نهد که اگر سالم باشد رحمت به بار می آورد. بر اساس این اندیشه خاستگاه انسانهای دغدغه مند از نگاه قرآن این است که می گویند:

«… ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما» (فرقان، 74) «خدایا ما را از جانب همسران و فرزندانمان نور چشمی بخش و ما را رهبر پرهیزگاران گردان». در واقع این آیه بر اهمیت خانواده و پیشاهنگی آن در تشکیل جامعه نمونه انسانی اشاره دارد، چنانکه پیوندهای سالم و درخشان را آرمان پرهیزکاران معرفی می کند. به رغم دلالت های روشن قرآن راجع به جایگاه حقوق غیر مالی زن، متأسفانه در برخی جوامع اسلامی، زن در خانواده یا در جامعه مورد ستم قرار دارد و گاهی از جهت برخورداری از امنیت و حیثیت در جایگاه متعادل خود نیست. البته این بدان معنا نیست که زن در کشورهای اروپایی از وضع بهتری برخوردار و از موقعیت شایسته انسانی بهر ه مند است، بلکه در آنجا نیز زن مورد ستم است اما به شکلی دیگر.

واقعیت این است که زن در طول تاریخ نه از سوی دشمنان، بدخواهان و مهاجمان شرق و غرب، بلکه گاه از سوی نزدیکترین عضو خانواده خود مورد بی مهری قرار گرفته و بدلیل موقعیتهای اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، شرایط و امکانات و گاه عدم اطلاع از حقوق خود ناگزیر بی مهری ها را بر جان هموار ساخته است.

قرآن و گوهر انسان بدور از جنسیت
قرآن آنگاه که از گوهر انسان و حقیقت و رسالت او بدور از جنسیت مادی سخن به میان می آورد، می فرماید: «و لقد کرمنا بنی آدم…» (اسراء، 70) از مقام انسان و برتری او بر بسیاری از آفریده ها سخن می گوید و آنگاه که از روح خود در او دمید «نفخ فیه من روحه» (سجده، 9) و اگر به خاطر آفرینش انسان به خود تبریک می گوید و آن را در فرهنگ دیانت، برای همیشه به ثبت می رساند که «فتبارک الله احسن الخالقین» (مومنون، 14) در همه این موارد ازحقیقت والای انسانی سخن می گوید که تفاوت و تمایزی در حقیقت و ماهیت زن و مرد نیست. آنگاه می فرماید: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (حجرات، 13) و یا می فرماید: «و من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنه یرزقون فیها بغیر حساب» (مومن،40) اشاره دارد به اینکه پاداش اخروی و مقام قرب الهی به جنسیت مربوط نیست، بلکه به ایمان و عمل صالح مرتبط است خواه مؤمن عامل ، مرد باشد، خواه زن.

بر این اساس، دیدگاه قرآن کریم به جایگاه حقیقی زنان همان نگاه حقیقت گرای او به انسان و جایگاه رفیع و مسؤولیت آفرین اوست.

اما تفاوتهای حقوقی برخاسته از طبیعت جنسیتی است که در عالم تکوین بعضی از وظایف به عهده زن و بعضی بر عهده مرد است و بواسطه این تفاوتهای تکوینی تفاوت های حقوقی به وجود آمده است؛ لیکن لازمه تفاوت، تبعیض و بی عدالتی نیست و قوانین اسلامی کاملا این قضیه را به اثبات می رساند که بسیاری از تفاوتها بواسطه حمایتهای مالی، امنیتی و حیثیتی از زن مسلمان است.

عدالت در نظام تکوین و تشریع
انکار نمی توان کرد که در مظاهر هستی از جمله وجود و زندگی انسان تفاوتهایی مشهود، طبیعی و جبری وجود دارد. ولی همواره تأکید شده است که تفاوتهای صوری و تقدم و تأخرهای طبیعی، هرگز نشانگر منزلت و محبوبیت، و تعیین کننده میزان آن نزد خداوند نیست، بلکه منزلت ها و محبوبیتهای اکتسابی، همواره در پرتو انتخابهای آگاهانه و اختیاری انسان به دست می آید. وجود این تفاوتهای طبیعی هر چند ناگزیر به بخشی از توانمندی ها و امتیازهای ظاهری کشیده می شود، اما خداوند از طریق عوامل تکوینی (مانند محبت ها، جاذبه ها، الفت ها) و عوامل تشریعی (مانند احکامی که انسانها را به عدل و انصاف و مهرورزی و پرهیز از ستم فرا خوانده است) به تعدیل این تفاوتها و برقرار ساختن عدالت پرداخته است.

اصول تکوینی خداوند در زندگی انسان که بشر را به عدل و درستی و محبت و عقلانیت و ملاطفت و انصاف فرا می خواند، فطرت و سرشت آدمی است که انسان، اهل انس، الفت، ادراک، محبت و معرفت آفریده شده است.

اصول تشریعی خداوند، در آیات بسیاری از قرآن مشهود است که به مناسبت های مختلف در آنها هر گونه ظلم به انسانها از ساحت قدس الهی دور شمرده شده است:

«و ما الله یرید ظلماً للعباد» (غافر، 31) «و خدا هیچ ظلمی برای بندگان نمی خواهد.»

«ان الله لا یظلم الناس شیئاً و لکن الناس انفسهم یظلمون (یونس، 44) «خدا به مردم هیچ ستمی نمی کند، اما این مردم هستند که بر خود ستم می کنند.»

این آیات و دهها آیه دیگر نشاندهنده آن است که خداوند خود از هر گونه ظلمی مبراست و از انسانها می خواهد که ظلم را زشت شمرده ستم نکنند و ظلم نپذیرند. این از امتیازات اندیشه دینی امامیه است که عدل الهی را دومین اصل از اصول اعتقادی خود دانسته و از میان همه صفات الهی پس از اقرار به یگانگی خداوند، این صفت را محوری ترین و ریشه ای ترین صفات خداوند شمرده و بر آن تأکید ورزیده است.

اکنون چگونه می توان عدل الهی را در نظام تکوین و احکام و قوانین شریعت معقتد بود و پذیرفت، ولی عملاً در برابر زنان و احکام آنان و حقوق ایشان در جامعه دینی بی تفاوت بود و هر گونه برداشت و تحلیل از آیات و روایات را بدون سنجش با ملاک عدل و رحمت الهی و اسلامی پذیرفت و مسلم شمرد.

اعتقاد به اصل عدالت و رحمت الهی همواره اقتضا دارد که اهل دیانت و تقوا بر حجاب، عفاف و پاکدامنی زنان تأکید داشته به پاسداری از حریم خانواده همت ورزند، بر رعایت عدل و انصاف در قبال زنان و رعایت حقوق انسانی و اجتماعی آنها با تمسک به پیامبر رحمت و امامان معصوم که سراسر زندگی آنان حکایت از لطف به انسانها (بویژه کسانی که در معرض ستم قرار داشته اند) اصرار ورزند و قبل از ملل غرب برابر معیارهای دینی و قرآنی با تأسیس سازمانهای دفاع از حقوق زنان به احیای حقوق همه انسانها از جمله زنان اهمیت داده سازمانهای اجتماعی را در آن جهت پی ریزی کنند. البته این بدان معنا نیست که آنچه در غرب تحت عنوان دفاع از حقوق زن عنوان می شود، یکسره انسانی و مورد قبول اسلام و مطابق با مصالح خانواده و زنان است، بلکه آنچه آنها تدبیر کرده اند، بر اساس فهم و نیاز و فرهنگ خود آنان است.

جایگاه حسن معاشرت در روابط خانواده
همانطور که قبلاً اشاره شد از دیدگاه اسلام، هر یک از زن و شوهر در برابر یکدیگر از حقوق متقابل و ویژه ای برخوردارند و تکالیفی دارند که از آن جمله حسن معاشرت می باشد و این تکلیف با صراحت کامل در آیه 19سوره نساء اینچنین بیان شده است:

عاشروهن بالمعروف «با زنان به شایستگی رفتار کنید».

امر به این موضوع خاستگاه اصولی دارد و اصل «مودت و رحمت» و «تشاور و تراضی» و سایر اصول از این قبیل، مبانی این حکم می باشد. لازمه فهم صحیح این اصول رفتاری قرآنی که در واقع یک نظام اخلاقی را در خود جا داده است تأمل در چند نکته است:

الف : انسان از ماده «انس» قوام زندگی اجتماعیش بر اساس روابط با دیگران و شیوه های انس گیری است؛ چنانکه برای تحقق بخشیدن به تکامل خویش به ارتباط با دیگران نیازمند است. حال کیفیت این تعامل چگونه است؟ معاشرت چیست و معروف کدامست؟ که برای تبیین مطلب «الف» توجیه مورد «ب» لازم است.

ب : معاشرت از باب مفاعله و از مفاهیم اجتماعی دو سویه می باشد لذا این آیه تعیین کننده رفتار متقابل زن و شوهر است و مردان و زنان از این زاویه که هر دو باید طبق معروف رفتار کنند همسان و برابرند.

همانطور که صاحب تفسیر المنار، در این باره می گوید:

«در مفهوم معاشرت، مشارکت و برابری نهفته است؛ یعنی مردان با زنان بر اساس متعارف رفتار کنند و زنان نیز می باید با مردان بر پایه معروف معاشرت داشته باشند (رشید رضا، بی تا، ج 4، ص 456)

واژه معروف که مکرراً در قرآن آمده است و 19 مورد آن به موضوع معاشرت مردان با زنان در محیط خانواده پرداخته، معنایی ژرف تر و گسترده تر از قانونمندی و عدل گرایی دارد و چنانکه شامل حق قانونی و عادلانه می شود، کارهای ارزشی، اخلاقی و انسانی را نیز در بر می گیرد؛ یعنی رفتاری افزون بر حق و عدل که نوعی نیکوکاری و شایسته ارزشهای متعالی انسانی است. به تعبیر دیگر از تکلیف های واجب گامی فراتر نهادن و به مستحبات نیز عمل کردن است.

معروف در نگاه مفسران
علامه طباطبایی در تعریف معروف می فرماید: «معروف همان چیزی است که متضمن هدایت عقل، حکم شرع، فضلیت، محاسن خلق نیکو، سنت های حسنه و آداب است ( طباطبایی، 1363، ج 2، ص 228).

مرحوم طبرسی در توضیح آیه «عاشروهن بالمعروف» می نویسد:

«مقصود همزیستی مطابق با فرمان خداوند است که ادای حقوق زن باشد، مانند حق بهره وری جنسی، پرداخت نفقه و سخن زیبا؛ معروف آن است که آزار جسمی و گفتاری به زن روا ندارد و در رویارویی با او گشاده رو باشد… (الطریحی، ج 3، ص 25).

ملاحظه می شود که اضافه بر حق و عدل، رفتار و گفتار نیک، گشاده رویی و رعایت معیارهای اخلاقی و ارزشی نیز در حوزه مفهوم «معروف» لحاظ شده است. توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که تعبیر «معروف» و آیات آن به شیوه و سبکی است که قانون عام و کلی را می رساند و با هیچ تخصیص و تقییدی سازگاری ندارد. حال این سؤال پیش می آید که ملاک و معیار در حسن معاشرت چیست؟ آنچه از سخنان بزرگان دین بر می آید، ملاک و معیار در حسن معاشرت، عرف و عادات، آداب و رسوم جامعه و شؤون زن می باشد. البته منظور از آداب و رسوم، سنتها و ارزشهایی است که از مسیر فطرت و عقل سلیم انسانی منحرف نشده و با سعادت، اهداف و انگیزه های تشکیل خانواده تناقض نداشته باشد. نهایتاً باید گفت هر رفتاری که در محدوده معروف جا گیرد، بایسته و هر گونه رفتاری که از این دایره بیرون افتد و موجب هتک حرمت و عدم احترام محسوب شود، ناپسند است. قرآن چه زیبا می فرماید که در نظام همسرداری لازم است رعایت «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» (بقره، 187) بر اساس حفظ احترام متقابل و توجه به کرامت انسانی از سوی زوجین صورت گیرد. در واقع اسلام پایه اصلی خانواده را بر عواطف و وحدت ریخته است که عملاً زن و مرد از مرزهای خود به نفع دیگری می گذرند.

معاشرت به معروف در قانون
با کنکاشی در قانون متوجه می شویم که تعیین نوع تکالیف مربوط به زوجین از چشم قانونگذار دور نمانده و این امر را در قانون مدنی (مواد 1119-1102) بطور مشروح بیان می دارد تا در صورت تخلف هر یک از زوجین از وظیفه خود بر اساس قانون با او برخورد شود.

از آن جمله است قانون حسن معاشرت. تکلیف مربوط به حسن معاشرت جنبه اخلاقی دارد، اما در قانون مدنی سوء معاشرت هر یک از زوجین تبعاتی دارد که قانون به آن اهتمام ورزیده است از آن جمله ماده 1103 ق.م که زن و شوهر را مکلف به حسن معاشرت می داند و ماده 1108 که می گوید اثر سوء معاشرت زن، بی بهره ماندن او از نفقه است و قانون 1111 که مربوط به سوء معاشرت مرد است. قانون در صورت استنکاف مرد از دادن نفقه و دیگر موارد، تدابیر لازم را اندیشیده است. پس شیوه قانونگذاری بر خانواده بعنوان پایگاهی برای رشد عواطف انسانی و ارضاء نیازهای فطری و تکامل مراحل عقلانی که متأثر از همین امور است کاملاً متمایز از سایر سیستمهای حقوقی است که در قالب آیین نامه های اداری صرف قابل تحقق و توجیه باشد.

تقدم مصالح خانواده بر مصالح فردی
یکی از اصول و مبانی حقوق خانواده در اسلام اصل گذشت و اغماض در مواردی است که مصلحت عمده تری چون حفظ کیان خانواده مطرح است. بالاترین حد سازش و گذشت پس از پیوند ازدواج این فرموده قرآن است: فان کرهتموهن فعسی ان تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیرا (نساء، 19). اگر بدلایلی از همسران و زنان خود رضایت کامل ندارید، ولی بخاطر مصالح خانواده و ارج گذاشتن به این پیوند، در حفظ این بنا می کوشید و کانون گرم خانواده را ویران نمی کنید و شیوه سازش و معاشرت احسن را رعایت می کنید، خداوند به جبران این عمل، خیر و برکات فراوان نصیب شما می گرداند که از آن جمله اعطای فرزندان صالح و شایسته و برکات دیگر می باشد.

این فرهنگ قرآنی، خطاب به کسانی است که با عدم توافق اخلاقی، عاطفی یا مسائل دیگری که با همسرانشان دارند، روی به طلاق می آورند و در راه سازش شکیبا نیستند و گسستگی را بر پیوستگی ترجیح می دهند. قرآن پیوند ازدواج را «میثاق غلیظ» می نامد (نساء،21) یعنی معاهده و عقدی محکم و استوار. لذا طرفین این پیمان در حفظ، قوام و استحکام آن باید رعایت تمامی اصول ارزشمند زندگی را بنمایند که عمده ترین آن حسن معاشرت است. امروزه بی توجهی به ارزشهای اخلاقی و مصالح خانوادگی و نادیده گرفتن نیازهای عاطفی و توجه خاص به ابعاد مادی زندگی زمینه ساز نابسامانیهای خانواده و تصمیم گیری های ناپخته و عجولانه درباره طلاق و جدایی می شود. عدم توجه به عوارض سوء ناشی از جدایی از جمله بی سر و سامانی و سرگشتگی افراد خانواده بعد از طلاق عواملی هستند که خانواده را به پرتگاه سقوط می کشاند.

آموزش رموز رفتاری در خانواده، برقراری ارتباط حسنه و ایجاد تفاهم در مقاطع خاص برای جوان در آستانه ازدواج ضروری می باشد. همچنین در جهت ابقا و احیای ارزشهای الهی در خانواده قوام بخشیدن به سنتهای حسنه مذهبی و ملی در کنار رشد و توسعه صنعتی یکی دیگر از تعلیماتی است که جوان امروز باید ببیند.

قرآن و حسن معاشرت
در قرآن این توصیه گاهی بصورت اجمالی بیان می شود مانند آیه 228 سوره بقره که می فرماید: و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف «زنان را بر شوهران حقوق مشروعی است چنانچه شوهران را بر زنان»، و گاه بصورت تفصیلی بیان می گردد مانند: الطلاق مرتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان… (بقره، 229) «طلاق رجعی دو بار است پس از آن یا (باید زن را) به خوبی نگاه داشت یا به شایستگی رها کرد». در آیه دیگر می فرماید: و أتمروا بینکم بالمعروف (طلاق، 6) «مشورت و سازش را بر پایه رفتار شایسته و نیکو مراعات کنید.» در سوره طلاق وقتی درباره قوانین زمان عده سخن به میان می آورد می فرماید: و اتقوا الله ربکم لا تخرجوهن من بیوتهن و لا یخرجن الا ان یأتین بفاحشه مبینه و تلک حدود الله  و من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه لا تدری لعل الله یحدث بعد ذلک امراً (طلاق،1) «شما مردان در رفتار خانوادگی تقوای الهی پیشه سازید و هرگز همسرانتان را در ایام عده از خانه هایشان بیرون مکنید و خود ایشان هم بیرون نروند؛ مگر آنکه مرتکب فحشا شوند. این امور از حدود الهی است که باید مورد توجه قرار گیرد و کسی که در احکام و حدود تعدی کند، ابتدا به خود ظلم کرده است.» سپس در تأکید بر قوام خانواده و اهمیت عدم انحلال آن می فرماید «لا تدری لعل الله یحدث بعد ذلک امرا» که این مطلب بطور کنایی اهمیت آشتی زوجین و مطلوبیت آن را از منظر شارع بیان می کند. از موارد دیگر حسن معاشرت سکنا دادن زن است به گونه ای که موجب اذیت و آزار او نگردد و با حیثیت و شأنیت او منافات نداشته باشد. لذا در همان سوره طلاق می فرماید: و اسکنوهن من  حیث سکنتم من وجدکم و لا تضاروهن لتضیقوا علیهن (طلاق، 6) «آنها را در همان منزل خویش که خود سکنا دارید، سکنی دهید و به ایشان آزار و زیان نرسانید تا آنها را در مضیقه و رنج قرار دهید.»

آنچه از آیات یاد شده به دست می آید، آن است که رعایت تقوی و حسن رفتار در خانواده موجب گشایش و توسعه زندگی است.

روایات و حسن معاشرت
همانطور که ملاحظه می شود حتی در آیات مربوط به طلاق و بعد از طلاق هم به خوشرفتاری با زن و رعایت اصل معروف و عدم ستمگری سفارش شده است. روایات مربوط به حسن معاشرت نیز، چگونگی رفتار با زوجه را بیان می دارد که ما به چند نمونه آن بسنده می کنیم:

1-  امیر المؤمنین در وصیت خود به محمد بن حنفیه می نویسد: «با بانوی خود خوش صحبت باش، چه در گفتار  و چه در کردار، همراه خوبی باش تا عیش تو خالص شود» (حر عاملی، 1403، ج 8، ص 505).

2-   پیامبر فرمود : «سفارش مرا درباره زنان خود پاس بدارید تا از سختی حسابرسی رهایی یابید. هر که سفارش مرا پاس ندارد چه سخت است وضع او در پیشگاه خداوند.» (مجلسی، 1403، ج 100، ص 249).

3-   امام صادق فرمود: «هر چه ایمان بنده افزون شود محبت او به زنان فزونی می یابد»  (حر عاملی، 1403 ه ، ج 14، ص 11). البته منظور از محبت در اینگونه احادیث، خوش رفتاری  و پاسداشت کرامت زن در حد والای انسانی می باشد و هرگز نظر به جانب شهوت ندارد.

4-  همچنین پیامبر فرمود: «بهترین مردم در دین باوری کسانی هستند که با همسرانشان بهتر (و انسانی تر) رفتار کنند و من از همه شما به خانواده ام مهربانترم (همو، ج 8، ص 507).

در هر حال پیامبر و بزرگان امت که همواره به پیروی از ایشان دستور داده شده ایم، چنین بوده اند و هر که این الگو را واگذارد، پیرو پیامبر اسلام و ائمه اطهار نخواهد بود. چنانکه خداوند می فرماید:

لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوالله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیراً (احزاب،21)  «پیامبر الگویی نیکو برای شما بود؛ برای آن کس که امید به خدا و روز واپسین دارد و خدا را بسیار یاد می کند.» از توجه مستقیم و اولیه خطاب حسن معاشرت به مردان و استفاده ضمنی تکلیف زنان به حسن معاشرت می توان به این نکته رسید که سزاوارست مردان در رعایت معاشرت به معروف و صفا و صمیمیت و دوستی با همسر خویش پیشگام باشند؛ همچنانکه آیات و روایات متعددی که در رفتار با زن رسیده، مؤید این مطلب می باشد.

جایگاه حمایت از حقوق غیر مالی در اصول حاکم بر خانواده
یکی از عمده ترین شاخصه های کار آمدی یک نظام حقوقی، مبانی و اصولی است که اندیشه های حقوقی آن نظام بر آن استوار گشته است. اصول حاکم بر خانواده در نظام قانونگذاری اسلام نیز مبین حمایتهای اصولی از حیثیت مالی و شخصیت زن است که به برخی از آنان در آیات قرآن کریم، اشاره می کنیم:

الف – اصل سکونت و آرامش که در آیه «لتسکنوا الیها» (روم،2) زوجیت و کانون گرم خانواده را منشأ و مولد این سکونت معرفی می نماید که در سایه صداقت، صفا و گذشت، هر یک از زوجین زمینه ساز طمأنینه و آرامش دیگری می گردد.

ب – اصل مودت و رحمت که در آیه «و جعل بینکم موده و رحمه» که رشد عاطفی و عقلانی و نیز پایه های تکامل شخصیت اجتماعی از همین جا آغاز می گردد. زن و شوهر با تعامل دوستانه و همکاری در جهت تعالی و تکامل دو سویه با وجود تفاوتهای طبیعی و ذاتی، رحمت و مهربانی را برای خانواده و دیگران به بار می آورند که زمینه ای مناسب برای ارتباط مسؤولانه و ماندگار است و این چیزی است که نوگامانی که در آغاز راهند، از آن الگو می گیرند و در روابط آینده شان با جامعه بدان می نگرند.

ج – اصل صلح و آشتی «و الصلح خیر و احضرت الانفس الشح» (نساء،128) در این آیه به صراحت می فرماید مصلحت خانواده بر تنگ نظری ها و بخل ورزی و خود محوری اولویت دارد و آشتی و دوستی و صفا در خانواده بهتر است.

د – اصل تفضل و گذشت که قرآن در این باره می فرماید: «و ان تعفوا اقرب للتقوی و لا تنسوا الفضل بینکم» (بقره،237). گذشت و بزرگ منشی و اغماض دریچه برکات است که رعایت آن نه تنها متضمن مصالح خانواده است، بلکه حمایتی است برای رعایت حقوق غیر مالی طرفین در قبال یکدیگر.

ه – اصل عدم ضیق و ضرر لا تضاروهن لتضیقوا علیهن (طلاق،5) «هرگز بر همسرانتان ضرر وارد نسازید و آنان را در ضیق و فشار قرار ندهید.»

جانبداری برتر از حقوق
با نگرش به تعالیم اسلامی در می یابیم که از زنان جانبداریهایی گسترده و اصولی شده است که بسیار متعالی تر از حق قانونی آنان است. در اینجا به چند نمونه اشاره می شود.

در قرآن وقتی از پدر و مادر سخن به میان می آید، بر حقوق مادر تأکید بیشتری می شود و زحمات او را اینچنین بیان می فرماید: و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهراً حتی اذا بلغ اشده (احقاف،15) «ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر سفارش کردیم (یاد کند که) مادر (نه ماه چگونه) با رنج و زحمت بار حمل کشید و با درد و رنج وضع حمل نمود و سی ماه تمام مدت حمل و شیرخواری بود(که تحمل رنج فراوان کرد) تا وقتی که طفل به حد رشد رسید…» همچنین در سوره لقمان پس از توصیه به رعایت حقوق والدین، درباره اهتمام در ارج نهادن و حرمت گذاری به مادر می فرماید: و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه و هنا علی وهن و فصاله فی عامین ان اشکرلی و لوالدیک الی المصیر (لقمان،14) «ما به انسان سفارش کردیم که در حق پدر و مادر نیکی کن. بخصوص به مادر که چون بار حمل فرزند برداشته تا مدت دو سال که طفل را از شیر باز گرفته هر روز بر رنج و ناتوانیش بیفزوده بسیار نیکی و سپاسگزاری کن. نخست شکر من که خالق و منعمم و آنگاه شکر پدر و مادر بجای آور که بازگشت خلق بسوی من (و پاداش و نیک و بد خلق با من) خواهد بود.»

در آیه ای دیگر خطاب به مردان در خصوص دفاع از حقوق مالی (مهریه) می فرماید حیثیت زن را برای تأمین اهداف خود هرگز مورد تعرض قرار ندهید: فلا تأخذوا منه شیئاً أتأخذونه بهتاناً و اثماً مبیناً» (نساء،19) «پس از استیفای مهر نباید چیزی از آن را باز ستانید و برای این مقصود او را به گناه و تهمت محکوم نمایید. این عمل سراسر زشتی و گناه آشکار است.»

در جایی دیگر از پیامبر نقل است که: هنگام ادای نماز نافله اگر پدرت تو صدا زد نماز را بر هم نزن اما اگر مادرت تو را صدا زد، آن را بر هم بزن (نوری، 1411 ه ، ج 15، ص 181).

و یا سخن معروف ایشان که «بهشت زیر پای مادران است» (همو، ص 180).

در حدیث دیگری از پیامبر نقل شده که فرمودند: «آنکه به بازار رود و ارمغانی بخرد و به خانه ببرد، در تقسیم از دختران آغاز کند» (حر عاملی، 1403 ه ، ج 21، ص 514).

در اسلام به مساوات در همه زمینه های زندگی بخصوص در مورد فرزندان تاکید شده است، ولی در این کلام نبوی با نادیده گرفتن این اصل از دختران جانبداری بیشتری شده است و برخورد عاطفی با دختران و شفقت و مهربانی با آنان مورد لحاظ قرار گرفته است.

امام رضا می فرماید: خداوند به زنان مهربانتر از مردان است و هر کس زنی از خویشاوندان خود را شادمان کند، بی گمان خداوند در روز رستخیز او را شاد سازد(همو، ج 21، ص 367).

این سخنان همگی روشنگر منزلت والای مادری و زن بودن است و همگی نشانگر آن است که حمایت از زن در اسلام بیش از حقوق وی می باشد. این ملاکها و معیارها با این همه ظرافت و عظمت و اصالت، در هیچ مکتبی برای زن ارائه نشده است.

قوّامیت (ریاست) مرد بر زن و محدوده آن
از عمده ترین موضوعاتی که در حقوق غیر مالی زن مطرح است، ریاست مرد و حدود و اختیارات اوست. کسانی که در قلمرو باورهای اسلامی، به مطالعه جایگاه زن و مرد در نظام خانواده و جامعه پرداخته و در نهایت به داوری روشن و صریحی دست یافته اند، یکی از مستندات ایشان یا آیاتی که ناگزیر بوده اند بدان بپردازند آیه 34 سوره نساء است که می فرماید:

«الرجال قوامون علی النساء  بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم…» اهمیت این موضوع بدین جهت است که تاریخ در همه جای جغرافیای انسانی خود از دیر باز تاکنون، خاطره های تلخی را از ستم ورزی مردان به زنان یاد دارد. همچنین جریان وضع و جعل روایات دروغین و اسرائیلی در نکوهش و کاستی زن و نیز راه یابی برداشت های نادرست از این آیه و آیه هایی مانند آن به منابع دینی ما واقعیتی انکار ناپذیر می باشد که همچون وصله ای بر دامن پاک اسلام وارد شده است. از همین رو بررسی دقیق و مفاهیم این آیه در پرتو آیات دیگر قرآن و سیاق پیرامون آن مبین حمایت اسلام از حقوق زن و برابری او با مرد است. برداشت های نادرست و بد فهمی ها، زمینه ساز اتهاماتی چون مرد سالارانه بودن و عادلانه نبودن، بر اسلام و قرآن شده است، همچنین گفته می شود که ناسازگاری قوامیت مرد بر زن و تجویز ضرب که در آیه به صراحت آمده با برابری حقوق زن و مرد و کرامت انسانی زن ناسازگار می باشد. در حالیکه با بررسی دقیق و همه جانبه که شامل محورهای چندی است، می توان دریافت که آنچه در آیه آمده نه تنها علیه حق و کرامت انسانی زن نیست، بلکه در جهت پاسداشت و حمایت از حق وی است. اینجاست که ارزیابی واژگان آیه و نیز مفاهیم مرتبط با فرهنگ قرآنی ضروری می نماید.

باید توجه داشت که سیستم بیانی قرآن ویژه خود قرآن است و چینش آیات از مبنای خاصی تبعیت می کند و هر آیه با تمام آیات تعامل تبیین داشته به قرآن پژوه کمک می کند تا جاذبه های سنتی ملی، قومی و فرآورده های فکری هر زمان، او را گرفتار تفسیر غیر منطقی و برخاسته از افکار خاص نکند. شاید بهمین دلیل فخر رازی از این سخن خداوند که می فرماید: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (ذاریات، 56) «جن و انس را نیافریدم جز برای بندگی خود» (خداوند فلسفه آفرینش زن و مرد را عبادت می داند) غافل مانده و باعث شده با استناد به آیه «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها» (روم،21) بیان دارد که : به مقتضای این آیه زن برای عبادت و پذیرش تکالیف آفریده نشده است، زنان بدلیل ناتوانی و کم عقلی چون کودکانند و شایسته بود که همچون آنان تکلیف نداشته باشند، ولی خداوند آنان را مکلف نمود تا گوش به فرمان شوهر باشند و از عذاب خدا بترسند تا نعمت بر مردان به کمال خود رسد (فخر رازی، ج 25، ص 11). اینگونه اندیشه تفسیری، همان نگاه ابزاری و جنس دومی به زن است و از سویی تقویت انگاره های فکری بر مبنای مردمداری و اختصاص کمالات به مرد است که این نگاه با مفاد و مصادیق و مضامین بسیاری از نصوص منافات دارد.

معنا و معیار قوامیت
«قوّام» صیغه مبالغه «قائم» است که هر گاه با حرف جر «علی» بکار رود بمعنای مراقبت، دوام و ثبات بر کاری است یا ایستادن بر پایه چیزی و یا تکیه بر چیزی که در این آیه معنای نخست اراده شده یعنی بسیار قیام کننده بر امور، کارها و نیازهای زنان و خانواده (ابن منظور، بی تا، ج 11، ذیل واژه قوم) تعبیراتی چون ولایت، حکومت، تسلط، سیطره، احاطه، چیرگی، تکیه گاه بودن نیز در برخی نوشته ها کم و بیش به چشم می خورد، اما شاید دلیل چنین برداشتهایی تعبیر «فضّل الله» باشد که در ادامه آمده ولی چنانکه بعداً خواهد آمد هرگز سلطه و سلطنتی در معنای آن پذیرفته نیست، چنانکه فضل نیز برتری و ارزش بیشتر مردان دلالت ندارد. بلکه قوام کسی است که قیام می کند برای پذیرش مسؤولیت حمایت و گردانندگی و هدایت صحیح خانواده و اصول حاکم بر خانواده. در قرآن نوع قوامیت را از هر گونه تعدی، ضیق، سلطه جویی و رفعت طلبی منع می کند چنانچه در ذیل همین آیه می فرماید اگر زن وظایف خود را به خوبی انجام داد «فلا تبغوا علیهن سبیلا» «حق هیچگونه ستم ندارید» خداوند بغی و تعدی را هرگز برای هیچ انسانی مجاز نمی داند.

اگر خداوند به تناسب کارکردو وظایفی که میان زنان و مردان در زندگی اجتماعی تقسیم کرده است، آفرینش زن را ظریف تر و ساختار بدنی و روانی مردان را معمولاً مقاوم تر قرار داده و اگر در تنظیم روابط خانوادگی نوعی مدیریت را به مردان واگذار نموده است، این همه، سخن و ملاک همه احکام نبوده و نیست، بلکه خداوند، هم در نظام تکوین و هم در نظام تشریع اصولی بس بنیادی تر از این تفاوتها برای گرایش دادن زندگی بشر به سوی تعادل و عدالت قرار داده است که اگر آن اصول نادیده گرفته شود، هیچ تدبیر جدی برای برقرار ساختن عدالت و پیشگیری از خشونتها و فزون طلبی ها نمی توان اندیشید.

ریاست خانواده مسؤولیتی است که برای تثبیت و مصلحت خانواده به مرد داده شده است، نه آنکه حق و امتیاز فردی برای شوهر باشد بطوری که او گمان کند اعضای خانواده تحت تکفل او به منزله رعیتی هستند که ملزم به تمکین و تسلیم بی چون و چرای افکار و اعمال اویند. یقیناً اینچنین نیست و کارهای مرد در خانه باید طبق موازین شرع و قانون باشد که قانون کاملاً وظیفه زوجه را در استیفای حقوق و نفی ظلم مداری روشن کرده است، از آن جمله قاعده «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام». اصل 40 قانون اساسی نیز بر این مطلب تأکید کرده است: «هیچکس نمی تواند اعمال خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.»  پس اگر ریاست خانواده حق خصوصی مرد نیز می باشد، بر مبنای این اصل، نباید آن را وسیله اضرار به زن و صدمه زدن به بنیان خانواده قرار دهد (کاتوزیان، 1370، ج1، ص 227).

حدود و گستره ریاست مرد و قوامیت او در آیات قرآنی کاملاً روشن و مبین است و همانگونه که در سایر ابواب فقه جمع ادله ضروری و برهانی است در اینجا هم همان شیوه کاملاً متبع است و «قوامون علی النساء» مطلق نیست بلکه مقیدات و مخصصاتی از قبیل «عاشروهن بالمعروف» (نساء،19) «فلا تبغوا علیهن سبیلا» (نساء، 34)، «کونوا قوامین بالقسط شهداء لله» (نساء، 125) و «لاتضاروهن لتضیقوا علیهن» (طلاق،6) و بسیاری از این قبیل آیات، مفسر و مبین شیوه قوامیت است.

مضاف بر آنکه در یک سیستم حقوقی – دینی، محور حق سالاری و حاکمیت حکم خدا بر محور اصولی چون عدالت، تقوی و الفت است نه مرد سالاری یا زن سالاری. به تعبیر آیه الله جوادی آملی «عنوان سالار و رئیس به معنای فرمانروا و حکمران خواه با عنوان مرد سالاری و خواه با عنوان زن سالاری در خانواده روا نمی باشد زیرا مهم ترین شرط صلاحیت خانواده و جامعه، دو عنصر علم و عدل می باشد که فرد باید در تشخیص اصول مدیریت، آگاه و مطلع و در اجرای آن عادل و معتدل باشد» (جوادی آملی، 1375، 281).

ارزیابی تفضیل مرد بر زن
واژه «تفضیل» اجمال دارد و بر معانی چندی دلالت می کند که معنای مورد نظر را باید از قرینه موجود در سیاق جمله به دست آورد. خداوند در سوره نحل آیه 71 می فرماید: «و الله فضل بعضکم علی بعض فی الرزق» «خداوند برخی از شما را بر برخی دیگر در رزق برتری بخشیده است» خداوند در این آیه درباره برتری مردم بر یکدیگر سخن گفته اما این نوع برتری، برتری در نعمت است نه در ارزش. در جایی دیگر خطاب به یهود می فرماید: «فضلکم علی العالمین» (اعراف،140) و همچنین آیه «و آتاکم مالم یؤت احداً» (مائده ،20) «به شما چیزهایی داده شده که به دیگران داده نشده است.» در هر دو آیه بدلیل قرینه، خطاب مربوط به تفضیل در نعمت است و نه مربوط به ارزش.

سیاق آیات یاد شده علت قوامیت را در عامل معرفی می کند که عامل اول «بما فضل الله بعضهم علی بعض» و عامل دوم «بما انفقوا» است. «فضل الله» همان برتری هایی است که در نظام طبیعی به لحاظ توانایی و نیروی بدنی بیشتر مردان و نیز فراغت از مشکلات و موانعی که مربوط به زنان است  (از قبیل دوران بارداری، شیردهی و…) مردان زمینه و فرصت مناسب و بیشتری در کسب در آمد و ثروت نسبت به زنان دارند، به بیانی دیگر تعبیر «فضل الله» به معنای تفضیل مرد در یک زمینه است و آن زمینه مدیریت زندگی خانوادگی بدلیل قرینه انفاق و سلب چنین رسالت سنگینی از دوش زن یکی از حمایت های اساسی اسلام از زنان است تا او در ایفای نقش خویش با خاطری آسوده و بر حسب توانش اقدام نماید.

دیدگاه اندیشمندان در قوامیت و ریاست
استاد مطهری می فرماید: در مرد حس تسلط بر زن وجود دارد و در زن حس تسلط بر مرد ولی اعجاز خلقت این دو حس را طوری آفرید که نه تنها با یکدیگر تضاد و نزاع ندارند، بلکه منجر به وحدت بیشتر می شود. دستگاه عجیب خلقت که هدفش یگانه شدن دو روح است، این تدبیر را بکار برده که در مردحس تسلط بر زن را از طریق حاکمیت بر ظاهر خانه و خانواده ارضا کند و در زن حس تسلط بر مرد را از طریق قلب. مرد از راه قهرمانی می خواهد حاکم باشد و زن از طریق جمال و زیبایی زنانه… این دو حس تسلط با یکدیگر تنازعی ندارند بلکه یکدیگر را تأیید می کنند(مطهری، 1420، ص 168). این قضیه ای است که از نظر روانشناسی کوچکترین خدشه و خللی در آن نیست در واقع این نوع تقسیم وظایف خود نوعی حمایت از حقوق، جایگاه و امنیت زن است تا او با آرامش به مسؤولیت خطیر مادری و همسری اقدام نماید و همچنین با عواطف و احساسات گرم خویش موجب دلگرمی، صفا و امنیت اعضای خانواده شود.

علامه طباطبایی در این زمینه در ذیل آیه «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» (بقره،187) می فرماید: زن و مرد بدلیل سودمندی و مصونیت بخشی دو سویه و همسان به لباسی می مانند که یکدیگر را پوشش می دهند (طباطبایی، 1363، ج 2، ص 44) در واقع این آیه به این مطلب اشاره دارد  که در نظام همسرداری، احترام متقابل و توجه به کرامت انسانی از سوی زوجین رعایت شود و هر دو در جهت حفظ و حمایت یکدیگر بکوشند.

بر طبق احادیث و روایات مسؤولیت سنگین قوامیت اگر بصورت درست انجام پذیرد، سعادت مرد را همراه می آورد، وگر نه مایه خسران او به حساب می آید چنانکه امام صادقu می فرماید: من سعاده الرجل أن یکون القیم علی عیاله «قوامیت مرد بر خانواده نشانه سعادت اوست» (حر عاملی، 1403، ج 15 ص 251).

در مقابل طبق روایتی پیامبرr فرمود: ملعون  ملعون من یضیع من یعول «از رحمت خدا بدور است، از رحمت خدا بدور است، کسی که خانواده تحت سرپرستی خود را تباه کند» (همو، ج 2، ص 43) علامه جعفری درباره بحث مورد نظر تأکید دارند که قوام، قیم مصطلح حقوقی و فقهی نیست و قوامیت بر اساس علت طبیعی است نه قراردادی و تحکمی. ایشان در ادامه می فرمایند: اداره خانواده به یکی از چهار گونه تصور می شود:

1-  اداره آن با زن و مرد است که چنین چیزی امکان ندارد، زیرا اگر دو مرد نیز با هم مسؤول باشند، تصادم و تزاحم و برخورد و جدایی را در پی خواهد داشت.

2-   زن به تنهایی مسؤول باشد که در آن صورت تنظیم ارتباطات با موانع و اختلالات روبرو خواهد شد.

3-  پدر سالاری سلطه گرانه و خودخواهانه که در برخی جوامع دیده می شود، ولی چنین حالتی فضای جامعه را جهنمی کرده، عظمتها و ارزش های زن را سرکوب می کند و طعم خوش زندگی را در کام فرزندان تلخ می سازد.

4-   نظام شورایی با سرپرستی و مأموریت اجرایی مرد که همراه با اعتدال است و معنای قوام نیز همین است و اشکال برخی از غربیان بر اسلام مبنی بر اینکه اسلام، مرد را امیر و زن را اسیر کرده، بدلیل رفتار بیرونی بعضی از جوامع اسلامی و برداشت های نادرست از آیه «الرجال» قوامون علی النساء .. است، (جعفری، 1362، ج 1، ص 267).

تاکید بر مشورت در خانواده حمایت از زوجه
در اسلام مشاوره بعنوان معیاری برای رشد، شناخت و گسترش بصیرت مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. همانطور که خداوند بعنوان اصلی کلی خطاب به پیامبر می فرماید: «و شاورهم فی الامر» (آل عمران،159). در آیاتی از قرآن به مشورت میان زن و مرد در خانواده نیز اهمیت داده شده است:

فان ارادا فصالاً عن تراض و تشاور فلا جناح علیهما… (بقره،233) « اگر پدر و مادر بخواهندبا رضایت و مسؤولیت یکدیگر فرزندشان را از شیر بازگیرند، مرتکب گناهی نشده اند…» توجه به اصل قرآنی «تشاور»، که به عنوان اصلی در خانواده مطرح گردیده است، مدیریت مشترک زن و شوهر را تبیین می کند. گرچه کارهای خانه بر اساس تقسیم کار باید صورت گیرد، لیکن مدیریت کلی آن با رایزنی و همفکری مرد و زن است.

در آیه دیگری در این زمینه می فرماید: و اتمروا بینکم بالمعروف … (طلاق،60) «با یکدیگر به شایستگی و نیکی رایزنی و همدلی کنید.»

برای جمله «اتمروا بینکم» سه معنا ذکر شده است:

1-          پذیرش گفته و امر یکدیگر آنگاه که گفته و دستوری نیکو باشد.

2-           هر یک با نیکویی دیگری را فرا خواند.

3-           با هم مشاوره کنند.

در مجمع البیان معنای چهارمی نیز ذکر شده است که: «کار تربیت و تغذیه فرزند را با همکاری و تدبیر و شایستگی به انجام برید که عواطف مادری از میان نرود…» (طبرسی، 1408، ج 109، ص 309) در هر چهار معنا، حد مشترکی وجود دارد و آن احترام به شخصیت زن و رایزنی با او و احترام به نظر او در مسائل مربوط به خانواده و فرزندان است؛ در واقع این آیات، تفکر غلط پدر سالاری یا مرد سالاری و تحمیل یک رأی و نظر و اعمال سلیقه را نفی می کند و زن و شوهر را به همدلی و هم رأیی ترغیب می کند.

لذا در حقوق مدنی نیز ماده 1104 به این موضوع اشاره دارد که: «زوجین باید در تشبید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یکدیگر معاضدت نمایند.»

همانطور که قبلا اشاره شد خدای سبحان با حکمت و تدبیر در عرصه انسانیت، بندگی، عبادت و معنویت، زن و مرد را یکسان معرفی نمود و فرمود: ان اکرمکم عندالله اتقیکم (حجرات،13)، اما در عرصه تقسیم وظایف، زن را کشتگاه نسل بشری قرار داد و بارداری، زایمان، شیردهی و نگاهداری کودک را بر عهده وی نهاد. آنگاه از سر رحمت و مهربانی او را از کسب و کار و انفاق و حمایت از خانواده معاف داشت و این وظایف را به عهده مرد قرار داد. قرآن در این خصوص می فرماید:

و علی المولودله رزقهن و کسوتهن بالمعروف لا تکلف نفس الا وسعها (بقره،233) «لباس و غذای مادر بر عهده کسی است که فرزند از آن اوست(پدر) و خدا هیچ انسانی را بیش از توان مسؤولیت نمی دهد». با مرور کلی بر نظام مالی خانواده و حمایتهای مکرر از حقوق مالی زن در پرداخت مهریه و نفقه حتی اجرت شیر و قدردانی از سایر کارهای او اینگونه بر می آید که اسلام مراقبت و حمایت پیوسته و دائمی را با نوع تنظیم حقوق برای زنان مقرر داشته تا زن بتواند رسالت حفاظت از حریم ارزشها در خانواده و انتقال آن به فرزندان را که بصورت طبیعی به عهده او نهاده شده با رعایت تدابیر لازم و آگاهی از معارف بتواند وظایف خویش را محقق و نسل خود را از مصونیت خاص با حفظ ارزشها در خویش برخوردار نماید. شایان توجه است که حق نظارت و پاسداری از حریم خانواده تنها متوجه مرد نیست؛ بلکه زن نیز حق نگهبانی دارد هم در مورد مرد و هم در مورد سایر اعضای خانواده؛ زیرا خداوند در سوره توبه، آیه 71 می فرماید: المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر…

«مردان و زنان با ایمان بر یکدیگر ولایت دارند که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر نمایند.»

بر طبق این آیه زن حق دارد از انحراف شوهرش جلوگیری کند و در امر دینداری و اخلاق به او کمک نماید.

آیا اذن خروج زوجه با حمایتهای غیر مالی او منافات ندارد؟
در کتب فقهی و حقوقی خروج زن از منزل بدون اذن شوهر از تبعات ریاست مرد در خانواده می باشد چنانکه گفته شده: «شوهر برای حفظ مصالح خانواده می تواند معاشرتهای زن و رفت و آمدهای او را بازرسی کند و او را از رفتاری که سلامت خانواده را تهدید می کند، بازدارد، ولی حق ندارد به دلخواه خود و بدون اینکه دلیل موجهی داشته باشد، زن را از معاشرت با خویشان نزدیک خود یا انجام فرایض مذهبی یا تکالیف اجتماعی بازدارد (کاتوزیان، 1370، ج 1، ص 229). خداوند تدارک کلیه نیازهای زن را به بهترین وجه ممکن در قالب نفقه، مهریه و پشتوانه های مالی دیگر به عهده مرد گذاشته است، ولو اینکه زن از دارایی فراوانی برخوردار باشد، و کار خارج از منزل را از وظایف الزامی مردان به حساب آورده است لذا نبودن یکی از دو رکن خانواده در خانه، حضور دیگری را هم بعنوان مدیر داخلی در نقش مادر و همسر و هم به نیابت از همسر می طلبد تا این تعامل و همکاری باعث بقا و حفظ کیان خانواده گردد. از سویی دیگر مرد حق ندارد بر خلاف حکم خدا و خارج از اصل معروف به همسر خود تحکم کند و اعمال نظرهای شخصی بر اساس اغراض نفسانی نماید و زن نیز ملزم به پذیرش این اوامر نمی باشد. لذا آنجا که زن به رعایت حجاب، صله رحم و احسان به والدین (که هر کدام نص صریح قرآن است) و یا تکالیف اجتماعی ملکف شده است، مرد نمی تواند در حکم خدا مداخله نماید. اینگونه رفتارها از مصادیق ایجاد ضرر روحی و روانی بر زن است که با اصل «عاشروهن بالمعروف» ناسازگار می باشد و خود عاملی برای ایجاد تشویش و اختلاف میان زن و شوهر می گردد. بنابراین گستره ریاست مرد، در حدی نیست که بتواند تمام اختیارات زن و روابط او را با نزدیکان خود و پدر و مادر و یا اعمال واجب دیگر را به گونه ای تحت نظارت خود در آورد که گویا برای زن در عرصه زندگی هیچگونه اختیاری وجود ندارد؛ زیرا اسلام به مردان در خانواده حق حاکمیت بر پایه عدل و احسان داده است نه حق تحکم و زورگویی.

در واقع اذن خروج از جهت هماهنگی در گردانندگی امور مشترک زندگی و بکارگیری تدابیر لازم برای حضور یکی از ارکان خانواده بصورت منظم و حساب شده در خانه است.

حمایت های اخلاقی در حفظ کرامت زن
از دیدگاه اسلام زن در خانواده نقش محوری و مهمی را بعهده دارد که نقش حیاتی او در تربیت نسل، سامان بخشی به فکر و اعصاب افراد خانواده، بعنوان کارگردانی توانمند که مبدأ تحولات در سرشت و سرنوشت ها می باشد، واضح و آشکار است.

پس ایجاد کانونی گرم بر پایه مودت و رحمت بدور از خشونت، غضب، تمایلات و خواسته های نفسانی، از جانب مرد لازم می باشد. آنچه از سیره و روایات معصومان بدست می آید، حاکی از آن است که هیچگاه در خانه و خانواده و به بهانه های مختلف نمی توان به خشونت متوسل شد و فضای زندگی را به جهنمی تبدیل کرد. سفارشهای مکرر قرآن به مردان «عاشروهن بالمعروف» و سخنان معصومان بیانگر این است که زن همسر و شریک زندگی است نه زیر دست ذلیل.

چنانکه پیامبر گرامی اسلام فرمود: «ما اکرمهن الا کریم و ما اهانهن الا لئیم» «زنان را گرامی نمی دارند مگر مردان کریم و به آنان اهانت نمی کنند مگر مردان لئیم و فرومایه.»

سفارشهای قرآن در حفظ کرامت زن حتی در آیات طلاق هم مشهود است آنجا که می فرماید: «لا تمسکوهن ضراراً لتعتدوا و من یفعل ذلک فقد ظلم نفسه» (بقره،231) اشاره به این مطلب دارد که: حتی زنی را هم که طلاق داده اید تا پایان عده با آنان خوشرفتاری نموده به آنان آزار نرسانید بلکه به نیکی عمل کنید زیرا اذیت و آزار به آنان ظلم به حساب آمده مایه بدبختی خودتان خواهد شد.» لذا در سیاق آیه «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» (بقره، 187) همین معنا بوضوح مشهود است؛ همانگونه که لباس در بدن پوششی است که عیبها  و زشتی ها را پوشانده باعث حفظ حیثیت انسان در بین مردم است، زن و مرد هم برای یکدیگر پوششی هستند که از لحاظ معنوی و حیات انسانی از بروز بسیاری از بدیها و زشتی ها در جامعه جلوگیری کرده حیثیت، شرف، دین و معنویت یکدیگر را حفظ می نمایند. این معنا در قرآن کریم با تعبیر  لباس، که مرد و زن لباس یکدیگرند و یکدیگر را از خطرات حفظ می کنند ، بیان شده است. در این نوع زندگی زن همیشه خود را در پناه مردی نیرومند و مهربان می داند و مرد نیز در همه شداید و گرفتاریها زن را مایه آرامش و سکون خود می بیند.

تاکید بر نفی خشونت بر زنان در قوانین اسلام
در عصر حاضر برخی منتقدان و غرض ورزان مخالف دین با طرح مسأله خشونت علیه زنان از سوی اسلام سعی کرده اند با بزرگ نمایی آن ادعا نامه ای علیه اسلام بسازند و اسف بار تر  اینکه عده ای نیز در پی انحراف از روش فهم متن آیات قرآن، بدانها استناد جسته روشهای نادرست و ناعادلانه را در مورد زن جایز شمرده شخصیت زن را در خانواده و در محضر فرزندان پایمال می کنند.

بر خلاف ادعای برخی از مغرضان مخالف دین که خشونت علیه زنان را منحصر به کشورهای اسلامی می دانند، اعمال خشونت در زندگی میلیونها زن در سراسر دنیا از طبقات مختلف اجتماعی با وضعیت اقتصادی و سطح تحصیلی متفاوت تأثیر گذاشته است.

هدف دشمنان اسلام از طرح چنین مسائلی آن است که مسلمین را از درک عمیق مسائل اسلام بازدارند و دین را محدود به عبادات نمایند، آنهم بصورت ظاهری و بی روح و یا ناقص و ناکارآمد جلوه دادن احکام اسلامی در اداره امور زندگی، هویت فرهنگی را از جامعه مسلمین سلب کنند و با طرح «نظم نوین جهانی» و «جهانی سازی فرهنگ» و امثالهم بر توسعه سلطه و فرهنگ بیگانه بیفزایند.

وضعیت خشونت بر زنان در جهان
آمارهای زیر بر جهانی بودن خشونت بر زنان صحه می گذارد:

30 تا 50 در صد زنان آمریکایی، مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار می گیرند.

15 تا 25 درصد زنان آمریکایی به هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند.

طبق گزارش اف بی آی در سال 1992 در آمریکا، از هر ده قربانی زن، سه نفر توسط شوهر یا دوست پسر خود کشته شده است.

در بنگلادش بیش از 50 درصد قتل ها ناشی از خشونت مردان است.

در کلمبیا، بیش از 20 درصد زنان مورد آزار لفظی یا روانی شوهران خود قرار می گیرند.

62 درصد از مقتولان زن، در سال 1987 میلادی، در کانادا توسط شوهران خود کشته شده اند.(رئیسی، 1380، ص 12)

نفی خشونت از زنان در آیات و روایات
در تعالیم اسلامی همه اشکال خشونت بر همه انسانها ممنوع و رعایت حال افراد و مدارا و سازش در روابط اجتماعی مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. حتی مراتب کمتر از خشونت یعنی هر گونه اعمال و رفتاری که باعث ناخشنودی دیگران شود، در اسلام عملی شیطانی شمرده شده است. البته این نکته قابل ذکر است که قصاص مجرمان، جهاد با کافران و جنگیدن با دژخیمان و تجاوزگران به حقوق انسانها که از هیچ بیداد و ستمی پروا ندارند، از این مقوله مستثنی است؛ همانطور که قرآن می فرماید:

فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله و اعلموا ان الله مع المتقین (بقره، 194) «هر کس بر شما تجاوز کند به همان اندازه تجاوزش بر او تجاوز کنید و از خدا بپرهیزید و بدانید که او با پرهیزکاران است.»

با بررسی آیات و احادیث معصومان درباره زن به تأکید فراوانتری در دوری از اعمال خشونت و ضرر در قبال زنان بر می خوریم:

خداوند می فرماید: و لا یحل لکم أن تأخذوا مما آتیتموهن شیئاً الا ان یخافا الا یقیما حدود الله (بقره، 229) «برای شما حلال نیست آنچه به ایشان داده اید (چه به عنوان مهریه و چه غیر آن) از آنان باز پس گیرید، مگر اینکه زن یا شوهر خوف رعایت نشدن حدود الهی را داشته باشند» در این آیه مرد از هر گونه تعرض به اموال و تعدی به عرض و آبروی زن منع شده است. همچنین در آیه 237 سوره بقره می فرماید: لا تضاروهن لتضیقوا  علیهن «به ایشان آزار و زیان نرسانید که در مضیقه و رنج افتند» بر این اساس قانونگذار اسلام دست مرد را از اعمال هر نوع بی عدالتی و وارد ساختن ضرر در قالب نهی و نفی می بندد و با بیان اصل گذشت در زندگی مشترک که می فرماید: لا تنسوا الفضل بینکم (بقره، 237) «گذشت را هرگز در زندگی مشترک به فراموشی نسپارید» بر فضایل اخلاقی و ترویج روشهای پسندیده و مطلوب انسانی تأکید می کند.

در روایتی پیامبرr فرمودند: آنکه مؤمنی را به قصد تحقیر (از نزد خویش براند) یا به او سیلی بزند یا با او برخوردی ناخوشایند داشته باشد، ملائکه او را نفرین می کنند تا هنگامی که آن مؤمن را از حقش راضی سازد و از کردارش درباره او توبه کند و آمرزش بخواهد.(ابن بابویه، 1408 ه، ج 2، ص210) ایشان همچنین می فرمایند: آنکه به مؤمنی آزار رساند، مرا آزار داده و آنکه مرا آزار دهد، خدا را آزارده است و آنکه خدا را آزار دهد، در تورات و انجیل و زبور و قرآن نفرین شده است (مجلسی، 1403، ج 75، ص 150)

نگاهی به آیه نشوز زوجه در قرآن کریم
شیوه قانونگذاری در اسلام شیوه پیشگیرانه قبل از افتادن در مهلکه و گرداب مشکلات است لذا با توصیه در روش های اخلاقی و منشهای انسانی و نیز با تعیین حقوق و وظایف متقابل در رعایت سکونت و اعتدال و آرامش خانواده، از ایجاد نشوز پیشگیری می کند، با تعدیل در برقراری آرامش در زمان ظهور نشوز و راهکارهای مناسب از وقوع شقاق جلوگیری به عمل می آورد و با قوانین حکیمانه از انحلال خانواده و بروز طلاق جلوگیری می کند. اکنون این سؤال پیش می آید که چرا در قرآن کریم زدن زن مطرح شده است. قرآن می فرماید: … و اللاتی تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن فی المضاجع و اضربوهن فان اطعنکم فلا تبتغوا علیهن سبیلا ان الله کان علیاً کبیراً» (نساء، 34) «…زنانی را که از نافرمانی آنها بیمناکید باید نخست آنها را موعظه کنید و از خوابگاه آنان دوری گزینید و آنان را بزنید، چنانچه اطاعت کردند دیگر حق ستمی ندارید، همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است…»

چنانکه ملاحظه می شود آیه سه راهکار برای موقعیت بیم داشتن شوهر از نشوز زن ارائه می دهد و علاج واقعه را قبل از وقوع می کند، زیرا حالت هایی مانند نشوز، پیش از تحقق، بهتر و آسان تر چاره می شود.

آیا نشوز اختصاص به زوجه دارد؟
«نشوز مرد» در آیه 128 سوره نساء به کار رفته است اگر چه متأسفانه نشوز مرد در جامعه کمتر مطرح شده است: و ان امرأه خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً.

باید معنای حقیقی نشوز را بررسی کرد که از جانب مرد و از سوی زن مشترک است. خاستگاه نشوز زن همانند خاستگاه نشوز مرد است؛ در حالیکه هیچیک از فقها نگفته اند نشوز مرد به خاطر پیروی نکردن از خواسته زن است، بلکه همه عقیده دارند که نشوز مرد درباره زن با عدم رعایت حقوق وی که عبارت است از ترک نفقه، ترک قسم، ترک مواقعه و سوء معاشرت تحقق پیدا می کند.

بنابراین در مورد زن نیز باید این واقعیت را پذیرفت که نشوز وی تنها  رعایت نکردن حقوق شرعی همسر است نه هر دستوری که شوهر می دهد. یعنی گستره اطاعت از شوهر به اندازه گستره اطاعت از اوامر و نواهی او نیست، چه مربوط به زندگی خانوادگی باشد، چه در حق بهره وری جنسی و چه غیر آن.

شاید علت پیدایش این نظریه که عده ای نشوز زن را هر گونه سرکشی و تنفر می دانند، عدم تفکیک دستورهای حقوقی از دستورهای اخلاقی باشد؛ زیرا از یکسو دیده اند در منابع دینی به زنان توصیه های فراوانی درباره خوب شوهرداری کردن شده است که همه این توصیه ها در جهت مطیع بودن و تسلیم بودن در برابر شوهر و خواسته های اوست، از طرفی مشاهده کرده اند که نشوز بمعنی سرباز زدن از اطاعت شوهر است و از این دو مطلب نتیجه گرفته اند که اگر زن کوچکترین نافرمانی از شوهر مرتکب شود، ناشزه محسوب می شود. این تصور خطاست، زیرا توصیه های یاد شده همه بیانگر حقوق شوهر نیست، بلکه برخی برخاسته از حقوق و برخی دیگر تکریم شوهر است که گذشت و بزرگواری زن را می طلبد.

بنابراین اولاً اطاعت از شوهر تنها در حدود حقوق شرعی اوست نه بیشتر، لذا نشوز زن، آنگاه تحقق می یابد که این حقوق رعایت نشود. ثانیاً زمینه پیدایش نشوز در زن و مرد یکسان است ولی در هر یک به گونه ای و با نشانه هایی ویژه؛ چنانکه برخی از نشانه ها نیز مشترک هستند، زیرا زن و مرد افزون بر وظایف و آداب مشترک، آداب و وظایف ویژه نیز دارند. هدف و روح اصلی آیه پیشگیری از اختلاف در خانواده و فرو ریختن پایه های آن است مراحل سه گانه وعظ، هجر و ضرب هر چند با واو بر یکدیگر عطف شده اند، اما چنانکه مفسران گفته اند، آشکار و واضح است که بین آنها ترتیب برقرار است. یعنی با چاره ساز بودن هر یک، نوبت به دیگری نمی رسد.

بنابراین تا حد ممکن از راههای مسالمت آمیز باید بهره جست. در مقوله ضرب، سخن از زنی است که با وجود آنکه مرد وظیفه قوامیت  را با شرایطی که گفته شد در قبال او بجا آورده است، از مدار صلاح خارج شده و دیگر از شوهر خویش با قانت بودن و حافظ غیب بودن در جهت ایفای رسالت و نقش قوامیتش حمایت نمی کند، و بنای ناسازگاری گذاشته است.

در اینجا مرد به پیشنهاد و ارشاد آیه او را موعظه می کند و سپس با دوری کردن از او در بستر ناخشنودی خود را از او ابراز می دارد. اگر زن همچنان رفتارهایی را که نشانگر نشوز است انجام دهد، مرحله بعدی یعنی زدن مطرح می شود. در واقع مرد در مراحل قبل از عامل عاطفه و غریزه بهره جسته و اگر چاره ساز نبوده باشد، با زدنی ضعیف که بنا به روایات با وسیله ای سبک مانند چوب مسواک صورت می گیرد بطوری که هرگز درد و زخم و شکستگی و کبودی عضو و دیه… به بار نیاورد، به او اعلام تنفر یا هشداری کند. در واقع این نوع زدن حق تنبیه بدنی و آزار رسانی زن از سوی مرد را یکسره نفی می کند و این واقعیت را نشان می دهد که مقصود از ضرب، زدن معمولی رایج مانند سیلی، پس گردنی، مشت و زدن با دست و پا نیست، بلکه یک نوع اعلام و هشدار در قبال تمرد همسر است تا او را به واقع گرایی و رعایت حقوق شوهر فرا خواند دقیقاً مثل زدن در که اعلام و نشان از آمدن کسی در پشت آن است نه آنکه مقصود زدن ذاتی و کوبیدن در باشد.

از آنچه گفته شد استنباط می شود که وعظ و هجر و ضرب نه حکم واجب است، نه حقی برای مرد. اصل تمکین و نشوز در مسائل زناشویی که موضوعی ثابت است نباید با خشونت همراه باشد و باید همواره اصل «لا ضرر» در نظر گرفته شود که بر آوردن خواسته مرد از زن، موجب ضرر و زیانی به زن نباشد و هجر و ضرب، نه کیفر و عقوبتی برای زن خواهد بود و نه مرحله ای از مراحل نهی از منکر، بلکه راه حلی است برای مشکلی که بنیان خانواده را تهدید می کند. در واقع این راه حل بصورت ارشاد  رهنمود از سوی خداوند برای جلوگیری از طلاق ارائه شده است.

تا بدین جا روشن شد که بحث زدن درباره زنی نیست که مقهور مرد شده و مورد ظلم او قرار گرفته و برای دفاع از حق  و کرامت خود دست به دفاع زده است؛ بلکه سخن درباره زنی است که مرد، تمامی حقوق او را ایفا کرده است اما بر حقوق مرد طغیان کرده و بنای تمرد نهاده است.

سرانجام آیه با جمله «ان الله کان علیاً کبیراً» ختم می شود.

علامه طباطبایی در تفسیر این قسمت می فرمایند: این جمله نهیی است که قبل از آن آمده است «فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا» یعنی علو و کبریایی از آن خداوند است، آنچه از نیرو و توان در خود می بینید شما را نفریبد که بر زنان خود برتری جویید و تکبر ورزید.» (طباطبایی، 1363، ج4، ص 437). گویا آیه 34 سوره نساء با بیان قوامیت مرد و راهکارهای درمان نشوز زن، اشاره به این موضوع دارد که «قوامیت» مسؤولیت و وظیفه است و آن فضل و افزونی نیز نعمت است پس مغرور مشوید که خداوند علی و کبیر است.

در پایان مناسب است سخنی والا از شیخ صدوق، کسی که گستره دانش او بر اندیشمندی پوشیده نیست و نزدیکی او به دوران امامان (علیهم السلام) به گفتارش اعتبار بیشتری می بخشد بازگو شود، ایشان در تشریح معیارها و ضوابط در مذهب شیعه مسائلی دارد، از جمله می گوید:

«و من شرائط الامامیه… الیقین… و اداء الامانه الی البر و الفاجر… و الاحسان الی النساء…» (مجلسی، 1403، ج 10، 405) «از ویژگیها و شرایط شیعه بودن یقین در دین باوری … امانتداری در قبال بدان و نیکان… و احسان و نیکی به زنان است.» آنان که مدعی تشیع و عقیده به مسائل شیعه اند، باید اینچنین باشند.

حمایت قانون از حقوق غیر مالی زوجه
در پایان، این نکته قابل ذکر است که در زندگی زناشویی ادامه زندگی برای زوجه تکلیف است، ولی در صورت عسر و حرج، این تکلیف مسقط حق زوج شناخته شده و موجب محدودیت وی می گردد.

از مصادیق دوازده گانه عسر و حرج که در تبصره الحاقی ماده 1130 ق.م در تاریخ 19/2/79 تعریف شده، سوء رفتار و سوء معاشرت زوج در حدی است که عرفاً برای زوجه قابل تحمل نباشد. پس از اثبات امر در محکمه، دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد، زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود. این قانون می تواند راهگشایی برای زنان قربانی خشونت و سوء معاشرت مردان باشد.

نتیجه ای که از این گفتار در تبیین روابط زن و شوهر در محیط خانواده می توان گرفت این است که: 1- اسلام و قانون، حقوق و تکالیف زوجین را معین نموده و ضمانت اجرایی آن را نیز تعیین کرده است؛ اما آنچه که مهم و در خور توجه می باشد، این است که نه قانون و نه ضمانت اجرای آن، هیچکدام نمی توانند آن آرامشی را که خانواده نیازمند آن است، تأمین نمایند و سعادت خانواده را برای همیشه تضمین کنند.

آنچه که در خوشبختی و سعادت خانواده بیش از هر چیز مؤثر است، اخلاق و برخورد صحیح و اصولی زوجین است که با صفا و صمیمیت و وفاداری، اشتراک مساعی، گذشت و فداکاری در حق یکدیگر، زندگی را رونق بخشیده به آن جلوه و صفا می دهند. لذا زن و مرد قبل از آنکه به فکر قانون و ضمانت اجرای آن باشند، باید به فکر اخلاق و صفای درون خود باشند. لذا در دستورات اسلامی حسن معاشرت و رفتار شایسته وظیفه اصلی زن و مرد در زندگی زناشویی می باشد.

2- حسن معاشرت و رفتار شایسته مرد و حاکمیت و قوام بودن او بر اساس اصل مودت و رحمت، و بدور از هر گونه خشونت و زورمداری عامل عمده ایجاد آرامش و امنیت در فضای زندگی خواهد بود، بطوری که بر دیگر اعضای خانواده نیز اثر گذار خواهد شد از طرف دیگر رفتار شایسته مرد اساسی ترین عامل در ایجاد انقیاد، تمکین و اثر پذیری همسر است. لذا اگر مرد تمامی وظایف خویش را از تأمین خوراک، پوشاک، مسکن  و… انجام دهد، اما در رفتار خود اعتدال نداشته باشد و اعمال ناپسند از وی سر بزند، ضمانتی برای رشد و سلامت خانواده در میان نخواهد بود.

رهنمود قرآن در آیه 233 سوره بقره مشاوره و همفکری و رایزنی زن و مرد در کانون خانواده است که نمود آن در مسأله پرورش فرزند بیان شده و همچنین روایات فراوانی از امامان معصوم علیهم السلام در مورد رفتار با زن وارد شده است. رفتار ایشان با زنانشان حتی زنانی غیر از حضرت فاطمه و خدیجه(سلام الله علیهما)، نیز خود مبین گستره گذشت، محبت و مودت در خانواده است. این امر معرف اصل «عاشروهن بالمعروف» می باشد و جامعیت احکام اسلامی و توجه خاص اسلام را به زنان و جایگاه آنان نشان می دهد. لذا تمام اتهاماتی که مغرضان و معاندان اسلام در راه محکوم ساختن احکام و موازین اسلامی عنوان نموده اند، همگی مردود و غیر منطقی می باشد.

منابع و مآخذ
قرآن کریم

1.    ابن بابویه القمی، ابو جعفر محمد، علل الشرایع ، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1408 ه

2.                   ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی

3.                   جرجانی، سید شریف، التعریفات، دار المکتبه العلمیه ، لبنان، 1408 ه.

4.                   جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362

5.                   جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، قم، انتشارات اسراء، 1375

6.                   حجتی اشرفی، غلامرضا، مجموعه قوانین اساسی مدنی، تهران، گنج دانش، 1378

7.                   حر عاملی، وسایل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ه.

8.                   حلی (علامه)، تبصره المتعلمین، تهران، مکتبه الاسلامیه

9.    حلی(محقق)، شرایع الاسلام، ترجمه دکترابوالقاسم گرجی و محمدتقی دانش پژوه، تهران،1363

10. حلی (محقق)، مختصر النافع، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، به اهتمام محمدتقی دانش پژوه، 1362

11.  خمینی، امام روح الله، تحریر الوسیله، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان

12.  رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، لبنان، دار المعرفه

13. رئیسی، امر الله، بررسی موقعیت خشونت علیه زنان، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشگاه تهران، 1380

14.  زبیدی ، تاج العروس، بیروت، دار احیاء التراث العربی

15.  شهید ثانی، مسالک الافهام، تهران، مؤسسه معارف اسلامی، 1419 ه.

16.  طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، 1363

17.  طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفه، 1408 ه.

18.  الطریحی، شیخ فخر الدین، مجمع البحرین، المکتبه المرتضویه، بی تا

19.  فخر رازی، التفسیر الکبیر، قم،  دفتر تبلیغات اسلامی

20.  کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، نشر یلدا، چاپ دوم، 1370

21.  مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء بیروت، 1403 ه

22.  مطهری، مرتضی، نظام حقوق خانواده در اسلام، انتشارات صدرا، 1420ه

23.  میل، جان استوارت، انقیاد زن، انتشارات علمی و فرهنگی

24.  نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1368

25. النوری الطبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسایل، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث،1411 ه

________________________-

شنبه 19/10/1388 - 14:40
دانستنی های علمی
فروردین: امروز اوضاع شما بیخ پیدا كرده و مسئولیت‌های كاریتان بر بازی و تفریح اولویت دارند! بنابراین مسائل خیلی زیادی در زندگیتان به تصمیمات دیگران بستگی دارد و شما مجبورید از دیگران دستور بگیرید. شما برای تفریح و خوشگذرانی كاملاً آماده‌اید، اما شاید این افراد در مورد كارهایی كه باید انجام دهید نظر دیگری داشته باشند.


اردیبهشت: فقط صرف داشتن مسئولیت‌های كاری دلیل نمی‌شود از لذت بردن چشم پوشی كنید. درحقیقت زمانی را برای تفریحی منظم و برنامه‌ریزی شده اختصاص دادن- مثل زنگ تفریح بچه ها در مدرسه- لازمه فعال تر و سازنده تر شدن شماست. اما اگر این تفریح را دوست داشتید زیاده روی نكنید. برای خود برنامه‌ای تهیه كرده و طبق آن پیش بروید.


خرداد: امروز شما مجبورید تصمیم مهمی ‌بگیرید كه این تصمیم می‌تواند بر خانواده‌تان هم تاثیر بگذارد. اگر لازم شد با یكی ازا قوام مسن یا حداقل یكی افراد هم سن و سال خود مشورت كنید. مثل اینكه یك نفر پایش را از محدوده شما فراتر گذاشته و برای شما محدودیت ایجاد كرده است. در هر صورت شما باید برای رسیدگی به مسئولیت‌های خانوادگی هم وقت كافی اختصاص بدهید.


تیر: ارتباط بهرام و خورشید در سومین خانه شما یعنی خانه آموزش و یادگیری صورت گرفته است و همین موضوع باعث شده شما زمان مناسبی را برای شروع كردن یك رشته تحصیلی جدید اختصاص دهید. اما این آرزو سطحی و بی اهمیت نیست، پس چرا ذهن خود را با مسائل حاشیه‌ای و پیش پا افتاده منحرف می‌كنید؟ كارهایی را انتخاب كنید كه به اندازه كافی عملی باشند و بر زندگی تان تاثیر مثبتی بگذارند.


مرداد: امروز كه ارتباط خورشید و بهرام در دومین خانه شما یعنی خانه اعتماد به نفس رخ داده است و نقاط ضعفتان را برایتان روشن كرده است، شما بی‌جهت به خودتان سخت می‌گیرید. انرژی خود را ذخیره كنید كه بتوانید كارهایتان را تمام كنید، در این صورت از نظر كاری احساس خوبی پیدا خواهید كرد. اگر ذهن شما با فكر كردن به اشتباهات گذشته منحرف شده است، توجه خود را روی زمان حال و كارهایی كه الان می‌توانید انجام دهید متمركز كنید.


شهریور: شما توانایی فوق العاده‌ای در محدود كردن افق فكری خود دارید، بنابراین می‌توانید بر روی مهم ترین اهدافتان تمركز كنید. بعضی اوقات شما انقدر درگیر جزئیات و مسائل حاشیه‌ای می‌شوید كه رسیدن به مهمترین هدفتان را فراموش می‌كنید. اما امروز شما می‌توانید كاملاً نیازها و آرزوهای خود را متعادل كنید و در زمان كمتری بهترین بازده را داشته باشید.


مهر: دو دل بودن بین تفكرات مبهم و تجزیه و تحلیل كردن حقایق كمی‌ خسته كننده است، به خصوص اگر نتوانید آنها را از هم تشخیص بدهید. اگر شما گیج شده‌اید، از كمك گرفتن هراس نداشته باشید. بیشتر اوقات شما تنها كسی بودید كه به دوستانتان كمك می‌كردید. حالا وقتش رسیده كه شما روی آنها حساب كنید.


آبان: بهرام و خورشید در یازدهمین خانه تان یعنی خانه اهداف بلند مدت با هم روبررو شده‌اند و شما حتی مواقعی كه برای آینده خود برنامه ریزی می‌كنید می‌توانید واقع بین باشید. اما حواستان باشد كه بهرام همچنین می‌تواند بدبینی را در شما تقویت كند. اما خیلی هم نگران این موضوع نباشید زیرا تا فردا بدبینی شما كمتر می‌شود.


آذر: اگر شما امروز در كارتان با مشكل مواجه شدید، فكر نكنید كه شكست خورده‌اید. در عوض در برابر این مشكلات مقاوت كنید و از آنها درس بگیرید. حتی اگر با وجود تلاش‌هایتان كار اشتباهی هم انجام داده‌اید، شما اكنون شانس دوباره ای برای اصلاح كردنش دارید و می‌توانید دوباره تلاش كنید. فقط از اهدافتان دست نكشید؛ حتی اگرشده سخت تر كار كنید تا به چیزهایی كه می‌خواهید برسید.


دی: هم اكنون مسئولیت پذیر بودن وظیفه خیلی سنگینی است؛ شما اگر یك بار تصمیمی‌ بگیرید دیگر نمی‌توانید به این راحتی تصمیم خود را تغییر دهید. اگر می‌خواهید به شهر دیگری نقل مكان كنید، شغلتان را عوض كنید و یا مدرسه و یا دانشگاه خود را عوض كنید، قبل از اینكه هر تصمیمی ‌برای آینده خود بگیرید، تمام دلایل مخالف و موافق را خوب بررسی كنید.


بهمن: امروز برایتان لازم است در معامله‌های تجاری كه افراد دیگر، شركت‌ها و اداره‌های دیگر را هم درگیر می‌كنند شركت كنید. لازم است كه با شریك كاری خود خیلی صمیمانه صحبت كیند، وگرنه مجبور خواهید شد تمام بار زحمات را خودتان به دوش بكشید و یا تمام حق بیمه را خودتان پرداخت كنید. وقتی این مشكلات ظاهر می‌شوند ازشان فرار نكنید، وگرنه آنها روز به روز بزرگتر و پیچیده‌تر می‌شوند.


اسفند: اگر شما اكنون وظایف خود را به خوبی انجام ندهید، شاید دیگران بیایند و این كار را برایتان بكنند. جالب اینجاست كه اگر آنها امروز شما را سرزنش كنند، شما هم به آنها ایراد می‌گیرید كه چرا در زندگی شما دخالت می‌كنند. حتی اگرآنها قصدشان فقط كمك كردن باشد، شما نمی‌توانید به راحتی جواب آنها را بدهید. با وجود این شما مجبورید سخت كار كنید تا زندگی تان را تغییر دهید.

شنبه 19/10/1388 - 14:38
دانستنی های علمی

در میان غذاهای سنتی، ته‌چین از آن غذاهایی است كه در مهمانی‌ها زیاد طبخ و تهیه می‌شود. این غذای قالبی و زعفرانی دو بخش اصلی دارد؛ قسمت اولش برنجی است كه با تخم‌مرغ و ماست مخلوط شده و كاملاً زعفرانی می‌شود و قسمت دیگرش معمولا گوشتی بوده و شامل تكه‌های مرغ، ماهی یا گوشت راسته است. این غذا ارزش تغذیه‌ای بسیار بالایی دارد و به تمام گروه‌های سنی توصیه می‌شود. در «دستور غذا»ی این هفته می‌خواهیم ته‌چین مرغ را كه پرطرفدارترین نوع ته‌چین است، بررسی می‌كنیم.

 


برنج                                       2 لیوان                                 480 كیلوكالری

تخم‌مرغ                                  2 عدد                                       200 كیلوكالری

ماست چكیده                           2 قاشق‌غذاخوری                             50 كیلوكالری

زعفران و نمك                          به میزان دلخواه                               صفر

سینه مر                            250 گرم                                         440 كیلوكالری

پیاز متوسط                          1 عدذ                                               50    كیلوكالری

هویج حلقه حلقه شده                        1 لیوان                                  25 كیلوكالری

سبزی خرد شده                             2 لیوان                                    50 كیلوكالری

زرشک خشک                            نصف لیوان                                 صفر

روغن مایع                              5 قاشق‌غذاخوری                           450 كیلوكالری

زردچوبه، فلفل و نمك                  به میزان دلخواه                            صفر

 

طرز تهیه ابتدا برنج را آبكش كنید و آن را زنده‌تر بردارید. سپس آن را در ظرفی با ماست، تخم‌مرغ، زعفران آب‌كرده و نمك مخلوط كنید. برای تهیه لایه داخلی نیز مرغ را به تكه‌های كوچكی تقسیم کنید و در 3 قاشق غذاخوری روغن تفت بدهید. سپس به آن، نصف لیوان آب بیفزایید و بقیه مواد (اعم از سبزی‌های خرد شده شامل كرفس، جعفری، مرزه و ترخان و هویج و ادویه‌های یاد شده) را اضافه كنید و بگذارید كنار هم بپزند. در پایان، تابه تفلونی را كه دیواره‌های بلندی دارد، با 2 قاشق غذاخوری روغن چرب کنید و نصف برنج را در آن بریزید. آن‌گاه مخلوط مرغ را كه سرد شده، به آن بیفزایید و روی آنها را با زرشك بپوشانید و سپس لایه بعدی برنج را اضافه كنید و بگذارید با حرارت ملایم كاملاً بپزد. بعد از 30 دقیقه ته‌چین شما آماده خواهد بود.


این غذا تقریبا 1700 كیلوكالری انرژی دارد و در صورت تقسیم آن بین 4 نفر، به هر نفر بیش از 400 كیلوكالری انرژی خواهد رسید. از این رو، به شما توصیه می‌كنیم آن را ترجیحا در وعده ناهار میل كنید.


 


تخم‌مرغ؛ منبع ویتامین A و D


این ماده غذایی به داشتن پروتئین با كیفیت شهرت دارد، می‌دانید چرا؟ برای اینكه تمامی اسیدهای آمینه مورد نیاز بدن را دارا بوده و برای دریافت آنها نیازی به خوردن تخم مرغ با هیچ ماده غذایی دیگری نیست. علاوه بر اینها، تخم‌مرغ منبع ویتامین A و D است. می‌دانید كه این دو ماده مغذی در تقویت سیستم دفاعی بدن بسیار كمك كننده بوده از این رو خوردن منابع غذایی شان در این روزهای پربیماری توصیه می‌شود، به خصوص در میان جوامع ما كه كمبودشان حداقل در یكی از اعضای خانواده وجود دارد. یادتان باشد كه ویتامین B12 نیز به میزان قابل ملاحظه‌ای در تخم‌مرغ وجود دارد، پس اگر كمتر گوشت می‌خورید، بهتر است آن را در برنامه غذایی‌تان بگنجانید.

 

 

 


با هویج سیستم ایمنی‌تان را تقویت کنید


این سبزی پرویتامین، منبع بتاكاروتن یعنی پیش ساز ویتامین A است و با پخته شدن قابل جذب تر می‌شود. این روزها خوردن منابع غذایی این ماده مغذی بیش از پیش توصیه می‌شود زیرا در تولید آنتی بادی توسط گلبول‌های سفید خون و فعالیت سلول‌های T دخالت دارد. به علاوه در انتقال آهن و تولید گلبول‌های قرمز خون دخیل بوده به این دلیل مصرف منابع غذایی آن برای كسانی كه سیستم دفاعی ضعیفی دارند، توصیه می‌شود، بنابراین گنجاندن این سبزی در ته چین می‌تواند راهی مناسب برای تقویت سیستم ایمنی باشد.

 

 

سینه مرغ؛ منبع ویتامین B3


سینه مرغ منبع ویتامین B3 است. می‌دانید این ویتامین در بدن چه وظایفی را به عهده دارد؟ بررسی‌ها نشان داده‌اند كه B3 فعالیت‌های آنتی اكسیدانی داشته و به تنظیم قند خون و تولید انرژی كمك می‌كند و كمبودش موجب بی‌اشتهایی شده، نفخ به بار می‌آورد و نهایتاً مشكلات عصبی و گوارشی حتمی خواهند بود. علاوه بر این ویتامین، سینه مرغ مملو از ماده معدنی به نام كروم است كه تأمین نیاز روزانه اش به تقویت فعالیت انسولین، تنظیم چربی خون و بهبود تحمل گلوكز كمك بسیار می‌كند.


همراه این غذا


بهترین نوشیدنی برای این غذا، دوغ كفیر است زیرا تكمیل‌كننده ماست موجود در این غذا بوده و ارزش وعده غذایی‌تان را بالا می‌برد. در كنارش خوردن یك بشقاب سالاد سبزیجات تازه نیز بد نیست. به این ترتیب، تمام گروه‌های غذایی را در یك وعده میل می‌کنید و این درست همان چیزی است كه بارها و بارها به آن اشاره کرده‌ایم.


کمخونی دارید؟


این غذا دارای آهن فراوانی است و به همین دلیل به شما توصیه می‌كنیم علاوه بر تكه‌های مرغ، تكه‌های گوشت قرمز مثل گوشت گوسفند را نیز در ته چین تان بریزید تا منابع آهن چند برابر شود و به همراه آن، آب پرتقال و یا گوجه فرنگی تازه میل كنید تا جذب آهن‌تان بیشتر شود.


اضافه وزن دارید؟


از آنجا كه برای تهیه این غذا می‌توان از حداقل روغن استفاده كرد، این غذا گزینه مناسبی برای كسانی است كه می‌خواهند وزن‌شان را كم كنند؛ البته به شرطی که ماست‌تان از نوع كم چرب باشد و مرغ تان را هم آب‌پز كنید. در ضمن، برای مصرف هر چه كمتر روغن، بهتر است ته‌چین‌تان را در فر بپزید.


توصیه دکترعلی صالحی


اگر باردارید زیاد زرشک نخورید


زرشك جزو گیاهان دارویی با ارزش است كه ریشه‌اش بیش از میوه‌اش مصارف درمانی دارد. طبق آخرین دستاوردهای علمی، مهم ترین خواصی كه درباره زرشك گزارش شده، چنین برشمرده می‌شود كه این گیاه ضدآلرژی، ضدسرطان، ضد تشنج، تهوع و التهاب، ضد خارش، تب و اسپاسم و برطرف كننده كمبود ویتامین C ، ضد اشتها و مسهل است. بنابراین مصرف متعادل آن در برنامه غذایی هفتگی توصیه می‌شود.


زرشك گونه‌های متفاوتی دارد ولی اصلی‌ترین نوع آن، زرشك قرمز است كه اكنون در بازار موجود بوده و یكی از نقاط اصلی پرورش آن استان خراسان است كه از نظر رنگ، طعم و خواص در جهان شهرت بسیار دارد. با وجود همه اینها برخی زرشك‌ها نیز سمی بوده و خوراكی نیستند ولی برخی گونه‌های وحشی و خودرو كه در حاشیه جاده‌ها و باغات می‌رویند، قابل مصرف هستند.


بهترین روش مصرف آن نیز تازه خوردن‌اش است زیرا مملو از ویتامین C بوده و اگر خشك شود و یا حرارت ببیند، مقادیر قابل‌ملاحظه‌ای از آن از میان خواهد رفت. در ضمن، برای نگهداری آن نیز اگر در محیط بدون نور، حرارت و رطوبت قرار داده شود می‌توان آن را 4 تا 5 سال استفاده كرد. زرشك را می‌توان تازه نیز به مصرف رساند یا حتی فریز كرد ولی زمانی كه آب‌گیری می‌شود باید آن را سریع خورد زیرا قابل نگهداری حتی در فریزر نیز نخواهد بود، در حالی كه زرشك خشك شده را سال‌ها در فریزر می‌توان نگه داشت.


ایرانی‌ها این میوه را در تهیه غذا (به خصوص در تهیه زرشك پلو و ته چین) استفاده می‌كنند اما حد مجاز مصرف روزانه اش برای هر نفر 5 گرم یا یك قاشق غذاخوری پر است كه بهتر است به هفته ای 1 تا 2 بار محدود شود زیرا مصرف بیش از حدش عوارضی مانند تهوع، خارش و افت فشارخون را به دنبال دارد. توجه داشته باشید كه مصرف افراطی زرشك به خانم‌های باردار و شیرده به علت اینكه محرك رحم است، توصیه نمی‌شود و حتی افرادی كه سابقه سنگ كلیه و یا صفرا دارند نباید از این میوه به هر شكل‌اش استفاده كنند زیرا تشدید كننده مشكل‌شان خواهد بود.

شنبه 19/10/1388 - 14:36
دانستنی های علمی

این خوراك خوشمزه با پنیر را در عرض 30 دقیقه آماده و همراه با خانواده میل كنید.
‍زمان تهیه و پخت: 30 دقیقه

مواد لازم برای 6 نفر:

سینه مرغ بدون پوست و استخوان: 6 عدد

روغن: ‌2 قاشق غذاخوری

كره: 2 قاشق غذاخوری

نمك: نصف قاشق چای‌خوری

فلفل: نصف قاشق چای‌خوری

كدوی متوسط: 4 عدد كه به حلقه‌های
 نیم سانتی‌متری تقسیم شده باشد.

پیاز خرد شده: 3 قاشق غذاخوری

برای تهیه سس:

كره: 2 قاشق غذاخوری

آرد: 3 قاشق غذاخوری

سیر له شده: یك و نیم قاشق چای‌خوری

آب: یك و یك چهارم  پیمانه

پودر فشرده مرغ: 2 قاشق چای‌خوری

پنیر خامه‌ای: 100 گرم كه به قطعات مكعبی خرد شده باشد.

ماكارونی پخته شده داغ: مقداری

طرز تهیه:

• در یك تابه متوسط، مرغ  را در كره روی حرارت متوسط بپزید. برای این‌كار هر طرف مرغ را به مدت 9- 8 دقیقه یا تا زمانی كه آب مرغ بیرون بیاید، بپزید سپس روی آن‌ها نمك و فلفل بپاشید.


•  مرغ‌ها‌ را بیرون آورید و گرم نگه دارید.

• در همین تابه، كدو و پیاز را 5- 4 دقیقه یا تا زمانی كه نرم شوند، سرخ كنید.

• در قابلمه‌ای بزرگ، كره را ذوب كنید.

• آرد و سیر له شده را به كره اضافه كنید،‌ سپس آب و پودر مرغ را بتدریج به آن بیافزایید.

• مواد فوق را به مدت 2 دقیقه بجوشانید و هم بزنید تا غلیظ شوند. سپس حرارت را كم كرده و پنیر خامه‌ای را به آن اضافه كنید و در این حین مرتب مواد را هم بزنید.

• سس تهیه شده را روی مرغ ، سبزی‌جات و ماكارونی بریزید.

شنبه 19/10/1388 - 14:35
بیماری ها

 محققان با مطالعه روی موش‌های آزمایشگاهی دریافته‌اند كه رژیم غذایی پرچرب سبب افزایش التهاب در روده می‌شود.
به گزارش ایسنا ، متخصصان علوم تغذیه می‌گویند: سرطان روده راست روده، سومین سرطان شایع در جهان است كه با رژیم غذایی غربی ارتباط مستقیم دارد.

رژیم غذایی غربی حاوی چربی زیاد و فیبر ، ویتامین D و كلسیم اندك است. اكنون گروهی از دانشمندان به سرپرستی محققان دانشگاه راكفلر نشان داده‌اند كه وقتی موش‌ها با چنین رژیم غذایی تغذیه می‌شوند چه اتفاقی برای بافت‌های روده می‌افتد.

این اتفاق در واقع یك واكنش التهابی است كه ناشی از رژیم غذایی غربی است و فرآیندهای سرطانزایی را فعال می‌سازد. نتایج این تحقیق كه در مجله تغذیه به چاپ رسیده نشان می‌دهد: افزایش مصرف گوشت قرمز، گوشت فرآورده شده و الكل خطر ابتلا به سرطان روده را تشدید می‌كند در حالی كه مصرف رژیم غذایی حاوی فیبر زیاد، شیر و كلسیم این خطر را كاهش می‌دهد.

رژیم غذایی غربی همچنین تعداد ماكروفاژها را كه سلول‌های مرتبط با التهاب در روده هستند، افزایش می‌دهد.

این اطلاعات نشان می‌دهد كه افزایش ماكروفاژها و فشار اكسیدیته مكانیسم‌های اولیه‌ای هستند كه سرطانزایی رژیم غذایی غربی را موجب می‌شوند.

شنبه 19/10/1388 - 14:34
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته