• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 244
تعداد نظرات : 32
زمان آخرین مطلب : 4843روز قبل
آموزش و تحقيقات
از تفاوتهای دختران و پسران چه می دانید؟
دختر

مغز یک نوزاد در رحم بسیار سریع رشد می‏کند و طی یک یا دو ماه از چند سلول، به پیچیده‏ترین ساختار طبیعت تبدیل می‏شود و در ادامه جنین در ششمین ماه بارداری توانایی‏های مهمی کسب می کند که همگی تحت کنترل مغز او هستند. در هنگام تولد، مغز نوزاد هنوز به طور کامل شکل نگرفته است و تنها به اندازه یک سوم اندازه واقعی رشد کرده است زیرا مدت زیادی طول می‏کشد تا مغز کامل شده و به شکل تکامل یافته خود دست یابد.

سپس در سال اول تولد، تراکم سیناپسهایی(سیناپس به محل اتصال سلولهای عصبی گفته می شود) که در مغز ایجاد می‏شود به سرعت افزایش یافته و همان فرآیندی که قبل از تولد آغاز شده است ادامه می‏یابد. ولی در حدود ده ماهگی میزان افزایش سیناپسها متوقف شده و از یک سالگی تا پایان عمر ثابت می ماند.

از همان اوایل، تفاوت‏های جنسیتی در مغز نوزادی که هنوز متولد نشده است، مشهود است. یکی از این تفاوت‏ها آن است که قسمت‏های راست و چپ مغز در پسرها ارتباطات کمتری به نسبت دختران پیدا می کند.

بنابر همین تفاوت‏ها، مطالعات اخیر نشان داده که پسرها در برخورد با انواع خاصی از مسائل (مانند امتحانات هجایی یا جدول کلمات) تنها از یک طرف مغزشان استفاده می‏کنند، در حالیکه دخترها از هر دو طرف استفاده می‏کنند.

نیمه‏ راست مغز همچنان که رشد می‏کند، سعی می‏کند ارتباطاتی با نیمه چپ مغز برقرار کند اما در پسران(البته در دوران کودکی) نیمه چپ آمادگی ایجاد ارتباطات را ندارد و لذا این «اتصالات» صورت نمی‏گیرد و در عوض سلول‏ها به نیمه راست، یعنی جایی که از آن آمده‏اند، باز می‏گردند لذا اتصالات در نیمه راست مغز غنی‏تر صورت گرفته و همین وضعیت باعث موفقیت پسران در حل مسایل ریاضی (در زمان تحلیل ، بررسی و حل مسایل ریاضی نیمکره راست مغز بیشترین فعالیت را دارد) است.

از طرف دیگر در دختران ارتباط بین دو نیمکره با موفقیت بیشتری برقرار شده و لذا باعث می‏شود که توانایی‏های کلامی دختران بسیار بالاتر باشد.

دختران در سال‏های اولیه مدرسه در مقایسه با پسران هوشبهر بیشتری دارند و نمرات بهتری را می‏آورند ولی در دوران دبیرستان و دانشگاه این تفاوت ها کاهش می‏یابد.

در 7-6 سالگی، هنگامی‏که کودکان آموزش جدی را شروع می‏کنند، از آنجا که در این سنین پسران(به طور مقطعی) از لحاظ ذهنی بین 12- 6 ماه عقب‏تر از دختران هستند،«هماهنگی حرکتی ظریف» (مانند نگهداشتن مداد یا استفاده از قیچی) در آنها(پسران) دیرتر شکل می‏گیرد. مطابق با این مساله، اینکه پسران و دختران از 5- 4 سالگی به کودکستان بروند عالی است، زیرا آنها(هم دختران و هم پسران) توانایی اجتماعی را کسب می‏کنند اما به نظر می‏رسد که پسران بیشتر از دختران به این آموزش‏ها نیازمند هستند و شاید لازم باشد بنا بر تشخیص والدین و یا مربی، کودکان پسر، مدت زمان بیشتری را در کودکستان سپری کنند .
پسر و دختر
پسران با دختران متفاوتند

کسانی‏که نیمه راست مغزشان پیشرفته‏تر است (مانند پسران) از مزایایی نیز برخوردار هستند. پسران علاوه بر آنکه توانایی‏های ریاضی بهتری دارند، اهل عمل نیز هستند و اگر با مشکلی برخورد کنند می‏خواهند آن را برطرف سازند و بنابراین خیلی زودتر از دختران دست به کار می شوند.

از آنجاییکه در پسران نیمه راست مغز هم احساسات و هم فعالیت‏ها را کنترل می‏کند، بنابراین پسران به احتمال زیاد، زودتر وارد عمل می‏شوند. در حالیکه در دختران نیمکره‏های مغز تخصصی‏تر کار می‏کند یعنی نیمکره راست مرکز فعالیت‏های ریاضی و نیم‏کره چپ مرکز تکلم و بیان احساسات است . لذا پسران نیاز به تلاش بیشتری دارند تا به نیمکره چپ خود رجوع کنند و کلماتی برای توضیح احساسات، که در نیمکره راست مغز ثبت می‏کند، بیابند. در حالیکه دختران در این زمینه موفق‏ترند و در بیان احساسات بسیار بهتر عمل می‏کنند.

بطور کلی مطالعات دقیق علمی نشان داده است که دختران در سال‏های اولیه مدرسه در مقایسه با پسران هوشبهر بیشتری دارند و نمرات بهتری را می‏آورند ولی در دوران دبیرستان و دانشگاه این تفاوت ها کاهش می‏یابد.
دختران در استعداد کلامی برترند و پسرها در استعداد فضایی

دختران و پسران به طور متوسط در قلمروهای مختلف هوشی الگوهای عملکرد متفاوتی دارند. در دوران کودکی، دختران در آزمون استاندارد شده توانایی کلامی بهتری نسبت به پسران دارند (خواندن، روانی کلامی، درک کلامی). در دوران دبستان دختران و پسران در حساب یکسان عمل می‏کنند ولی در دوران دبیرستان پسران در حساب و ریاضیات عملکرد بهتری نسبت به دختران دارند اما این تفاوت درمرحله دانشگاه کاهش می یابد.
پسر

اما ذکر این مطلب ضروری است که الگوهای موفقیت برای پسران و دختران (در زمینه‏های کلامی، غیرکلامی، ریاضی و...) وابسته به قالب‏های فرهنگی است که بر اساس آن رفتار مناسب برای دختران و پسران تعیین می‏شود.

برای مثال کودکان ما از همان دوران کودکی می‏آموزند که خواندن، هنر، مهارت‏های کلامی و ... قالب‏های زنانه است و مهارت‏های مکانیکی، ورزش و ریاضی‏ از لحاظ اجتماعی مردانه تلقی می‏شود لذا به نظر می رسد این تفاوتهای میان دو جنس، تا حد زیادی تحت تاثیر شرایط فرهنگی جوامع نیز قرار گرفته است.

در انتهای باید عنوان شود که قطع نظر از نوع تبیینی که در مورد تفاوت دختران و پسران ارائه شده در حال حاضر ما می‏دانیم که تفاوت‏های بارز و قطعی میان دختران و پسران در چند زمینه محدود وجود دارد. مثلا دختران در استعداد کلامی برترند و پسرها در استعداد فضایی. در عین حال توانایی محاسبات عددی اندکی در پسران پیشرفته‏تر از دختران است و از طرف دیگر دختران در انجام حرکات ظریف و همچنین بین احساسات قویتر از پسران عمل می کنند. اما باید توجه داشت که تفاوت‏های عنوان شده، غالباً مربوط به میانگین‏های جمعیت است و برای قضاوت در مورد یک فرد خاص (یک دختر یا یک پسر) نباید به کار رود. زیرا ما دخترانی داریم که از لحاظ استعداد تجسم فضایی با قوی‏ترین پسران مقابله کرده و در عوض پسرانی داریم که در مهارت‏های کلامی، از قوی‏ترین دختران پیشرفته‏ترند.

لذا هیچکس نمی تواند ادعا کند که توانایی ذهنی در دختران بالاتر است یا در پسران. بلکه میان این دو جنس تفاوتهایی وجود دارد و این تفاوتها ناشی از برتری یک جنس بر جنس دیگر نیست.

برخی از روان‏شناسان و کارشناسان مشهور در این زمینه معتقدند که اگر در زمینه تفاوت‏ میان دختران و پسران سوال شود که "بین آنان چه تفاوت‏هایی وجود دارد و یا کدامیک بر دیگری برتری دارد؟"؛ باید در پاسخ جواب داد:

«بین کدام دختر و کدام پسر؟»

مریم عطاریان- بخش خانواده و زندگی

منابع تکمیلی

احدی، حسن. بنی جمالی، شکوه. روانشناسی رشد کودک. انتشارات پردیس. 1379.

بیدالف، استیو. کلیدهای تربیت و رفتار با پسرها. اکرم قیطاسی(مترجم). انتشارات صابرین. 1387.

ماسن، هنری و همکاران. رشد و شخصیت کودک. مهشید یاسایی(مترجم). انتشارات ماد. 1382.

چهارشنبه 30/4/1389 - 23:57
سياست
برای این موضوع تبلیغات سنگینی هم در رسانه ها و شبكه های ضد انقلاب صورت گرفت تا با جمع كردن مردم برای نشان دادن جنبش سبز مانوری داده شود
سوء استفاده جنبش سبز به بهانه زنده نگه داشتن یاد ندا آقا سلطان در لندن ناكام ماند.

به گزارش بولتن ، تعدادی از عناصر حامی موسوی و جنبش فتنه در انگلیس یك شنبه گذشته به بهانه زنده كردن یاد ندا آقا سلطان مسابقه فوتبال بین تیم های «ایران اف سی»، و «آر یان اف سی» تحت عنوان جام ندا آقا سلطان در لندن برگزار كردند.

 

برای این موضوع تبلیغات سنگینی هم در رسانه ها و شبكه های ضد انقلاب صورت گرفت تا با جمع كردن مردم برای نشان دادن جنبش سبز مانوری داده شود اما شنیده های موثق حاكی است علی رغم تبلیغات صورت گرفته كمتر از70 نفر در این مانور قدرت كه بیانگر مرگ جنبش فتنه در لندن بود شركت كردند.

درادامه رسالت نوشت: حامیان موسوی و جنبش فتنه در كنار سكوهای تماشاگران پلاكاردهایی درباره حمایت از میرحسین و محكومان حوادث بعد از انتخابات نصب كرده بودند.

 

بازیكنان دو تیم كه با استادیوم پر از خالی از تماشاگران روبه رو شده بودند با بی میلی و بدون انگیزه به بازی پرداختند و سردمداران راه اندازی این بازی شكست خورده زودتر از بازیكنان و اندك تماشاچیان محل مسابقه را ترك كردند.

چهارشنبه 30/4/1389 - 23:55
اخبار
ورود پشه موذی به دهان گوینده خبر تلویزیون تایوان به هنگام اجرای زنده ، او را مجبور به قطع برنامه کرد و در نهایت از استودیو خبر به بیمارستان کشاند.

به گزارش واحد مرکزی خبر ، گروه رسانه ای چاینا تایمز روز چهارشنبه اعلام کرد پشه به قدری داخل دهان هوانگ چینگ شد که به دیواره نای او چسبید و باعث تنگی نفس شدید شد.

مسئولان تلویزیون تایوان مجبور شدند تا زمان پیدا کردن جایگزین برای گوینده خبر ، چهار دقیقه تبلیغات تلویزیونی پخش کنند.

هوانگ بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شد گفت " هرگز فکر نمی کردم یک پشه چنین قدرت زیادی داشته باشد واقعا روز بدی بود".

گزارش خبرگزاری فرانسه از تایپه حاکی است این خانم گوینده ارشد خبر تلویزیون یک روز در بیمارستان بستری بود.

چهارشنبه 30/4/1389 - 23:54
اخبار
پس از حادثه تروریستی مسجد جامع زاهدان تحلیل های مختلفی در خصوص تبیین ماهیت عاملان و اهداف این عملیات از رسانه های مختلف و زبان مردم کوچه و بازار شنیده می شود. از ارتباط دادن آن به آمریکا و اسرائیل، ماجرای شهرام امیری، سرویس‌های جاسوسی کشورهای همسایه تا کوتاهی مسئولان امنیتی و امثال این عوامل. با وجود اینکه هر کدام از این تحلیل‌ها در واقع بخشی از حقیقت ماجرا را نشان می دهند و در واقع همه اینها از امریکا تا آن عاملان انتحاری زنجیره ای از عوامل موثر را تشکیل می دهند، اما در این میان یک حلقه مورد غفلت یا از ترس اینکه مبادا طرح آن موجب بروز تفرقه در جامعه شود، مورد تغافل قرار گرفته و آن نقش جریانات سلفی وهابی در کشورهای همسایه و استان سیستان و بلوچستان است.

سوال این است که این چه ظرفیتی است که امریکا و کشورهای غربی را بر آن داشته که برای حفظ تمدن غرب بسیاری از مسائل و مناطق جغرافیایی را رها کنند و به این منطقه بیایند. اگر در فلسفه حمله امریکا به عراق به منابع عظیم نفت و انرژی عراق اشاره می شد، حال باید پرسید فلسفه حضور امریکا در افغانستان و پاکستان چیست؟ آیا افغانستان و پاکستان هم منابع انرژی فراوانی دارند یا اینکه ظرفیت دیگری است که آقای اوباما را به این واداشته تا لشکریان خود را از عراق به افغانستان و پاکستان گسیل دارد!

ری تکیه عضو شورای روابط خارجی امریكا اخیراً گفته بود که امریکا در مقابل ایران هیچ امیدی جز به جریان اصلاحات ندارد. حال بر اساس این منطق می توان گفت امریکا در مقابل جهان اسلام هیچ امیدی جز به جریانات سلفی وهابی ندارد.

در اینکه قطب اصلی مخالف جریان سلطه در جهان کنونی ایران و انقلاب اسلامی آن است، شکی نیست. این اعتراف بزرگترین آینده‌شناسان و استراتژیست‌های امریکایی است. از طرفی امریکا و غرب با وجود تمام تلاش‌های رسانه ای و سیاه بازی‌های هنری می داند که فرهنگ و جامعه غربی توان مقابله فرهنگی و نظامی با موج فرهنگی انقلاب اسلامی را ندارد. از این رو سدی از جنس خود این انقلاب برای مقابله با آن لازم است؛ سدی با ظاهر اسلام. این آن ظرفیت و فرصتی است که سران غربی را برای مقابله با جریان اصیل اسلام ناب به طمع انداخته و آنها را به این منطقه کشانده است.

شاید قصد و نیت اصلی امریکا و ناتو در ابتدای ورود و سلطه بر افغانستان ایجاد پایگاهی برای کنترل کشورهای همسایه آن از جمله ایران، هند، روسیه و چین بود اما جایگزینی ژنرال پترائوس بجای ژنرال مک کریستال برخلاف اظهارات مقامات امریکایی نه فقط یک جابجایی ساده بلکه نشانگر تحولی استراتژیک در رویکردهای امریکا و ناتو در منطقه است. تحولی اساسی که از آن می توان به "جایگزینی فتنه بجای سلطه" یاد کرد. نهایتِ فتنه قتل است و طبق دکترینهای قرآن می دانیم که "الفتنه اشد من القتل".

امریکا در حین مبارزه ظاهری با جریان طالبان، به صورت نیمه علنی در حال مذاکره و معامله و فضاسازی برای رشد فرهنگی و سیاسی و نظامی طالبان می شود. برای مثال از طالبان مواد مخدر در حجم وسیع می خرد و در عوض آن پول می دهد. علاوه بر سودی که از ترانزیت مواد مخدر بدست می‌آورد، از طالبان دوباره پول‌ها را می گیرد و به آنها سلاح می فروشد. و نهایتاً مبارزه ای ظاهری را با آنها ترتیب می دهد تا از یک طرف وجهه خود را در سطح بین الملل حفظ کرده و از طرف دیگر بدلیل اینکه فضای روانی جامعه افغانستان علیه امریکاست و آنکه با امریکا مبارزه کند محبوب می شود، زمینه رشد فرهنگی و سیاسی جریان طالبان را فراهم می سازد. علاوه بر این با طرح مذاکره با طالبان و عنوان "طالبان خوب" و متشکل کردن آنها در قالب یک جریان سیاسی به رهبری آقای حکمتیار زمینه ورود این جریان را به عرصه سیاسی افغانستان فراهم می سازد. مجموعه این فرآیندها به اینجا رسیده که هم‌اکنون ده استان افغانستان در کنترل طالبان است و نیز برآورد می شود حدود 50 درصد مردم افغانستان به لحاظ فرهنگی و سیاسی به این جریان گرایش داشته باشند.

افغانستان یکی از پرده های این نمایش است و پروژه های دیگری در پاکستان، مرزهای ایران، عراق، ترکیه، کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی کشورهای اروپایی و امریکایی با مشارکت کشورهای ذینفعی چون عربستان و امارات برای تقویت این جریان فرهنگی در حال اجراست.

درگیری اساسی که در این منطقه جریان دارد، نبرد فرهنگی است؛ بین اسلام ناب و اسلام امریکایی. اسلام وهابی آن ظرفیتی است که کشورهای غربی و کشورهایی که منافع خود را در تقابل با فرهنگ انقلاب اسلامی می بینند، بدنبال آن هستند. برای مقابله با فرهنگ اصیل اسلام ناب، اسلام ظلم ستیز، انقلابی و اجتماعی. آنچه گذشت ترسیمی از صحنه کلی نبرد در این منطقه است.

بخشی از این جریان و ظرفیت فرهنگی در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد و با پرچم و عنوان اهل سنت در حال فعالیت و کادرسازی و رشد است. بگونه ای که این نوع انفجارات و جنایات از ثمرات این شجره خبیثه است. اگر کسی روند رشد و گسترش جریان طالبان را مطالعه کند و جنایاتی را که این فتنه برخواسته از فرهنگ اسلام سلفی وهابی مرتکب شد، بررسی كند، به خوبی مشاهده می کند که این جریان چگونه با سرمایه گذاری بر روی جمعیت‌های فقیر و دورافتاده در قالب مدارس دینی و تخدیر ذهنی آنها کادرسازی و سپس با سازماندهی آنها در قالب گروهک های تروریستی آنها را بازیچه سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی منطقه ای و فرامنطقه ای می کند. با بررسی آن تجربیات و این صحنه آبستن فتنه می توان به این نتایج رسید :

راه مبارزه با فتنه جداسازی حق از باطل است. مراکز مطالعاتی با همکاری علمای شیعه و سنی باید تمایز شیعه ناب و شیعه امریکایی و همچنین سنی و وهابی را تشریح کنند. تا اینگونه نشود که عده ای به اسم اهل سنت هر جنایتی را مرتکب شوند. و در میان آحاد جامعه تفرقه و تشنج بیندازند. باید فرق بین مجاهدین خلق و شیعه ناب و فرق بین حماس و طالبان تعریف و تدقیق شود.

همچنان که دولت بر مدارس دینی شیعه نظارت دارد بر مدارس دینی اهل سنت نیز باید نظارت داشته باشد. این توهین به علم و عالم نیست. همیشه شاخصها و معیارهای دقیق برای چیزهای با ارزش تعریف می شوند. همیشه در کنار چیزهای با ارزش بدلها بوجود می آیند. اگر شاخص و معیاری برای تمایز طلای ناب از بدل نباشد به مرور طلای ناب نیز ارزش خود را از دست خواهد داد. همچنانکه در وقایع اخیر افرادی از علما و طلاب به ظاهر اهل سنت وجود داشتند. از حادثه چاه جمال تا برخی انتحاری ها. اگر شاخص درستی وجود داشت و نظارت دقیقی بر این مدارس و حوزه ها می شد چگونه می توانستند این افراد بدترین جنایتها را به اسم اسلام و قرآن و جهاد انجام دهند. اهل سنت برای رفع انگشت اتهامی که اکنون در فضای روانی جامعه به سمت آنها نشانه رفته و تطهیر خود از این جنایات باید مرز خود را با وهابیت مشخص کنند و بر روی این مرزها باید سرمایه گذاری شود نه مرزهای فیزیکی. هر چند آن مرزها نیز جایگاه خاص خودشان را دارند. تعریف دقیق این شاخصها و اعمال نظارت قوی مبتنی برآنها از مهمترین خواسته های افکار عمومی از مسئولان است.

دستگاهها و موسسات فرهنگی با توجه به ماهیت فرهنگی فتنه باید فعال شوند و ماهیت جریان وهابیت و جنایاتی که این جریان در طول تاریخ خود خصوصاً در دوره سلطه طالبان مرتکب شده را برای روشنگری افکار عمومی بازگو کنند.

دستگاههای اطلاعاتی باید علاوه بر تحرکات نظامی، بازوهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی این جریان را نیز شناسایی کرده و جلوی رشد و تکثیر آن را با استفاده از منابع و امکانات کشور بگیرند.

رجانیوز
چهارشنبه 30/4/1389 - 23:53
ورزش و تحرک

بررسی عملکرد مربیان تیم های آسیایی در جام های جهانی

مرور عملکرد مربیان تیم های آسیایی جام های جهانی این حقیقت را به اثبات می رساند که وضعیت مربیگری در فوتبال آسیا رو به پیشرفت است. نمایندگان قاره کهن با مربیان بومی خود سعی در آبروداری دارند و امروز کشورهایی مثل کره و ژاپن با همین مربیان خود را به راحتی در بین ۱۶ تیم برتر مسابقات می بینند. امروز دیگر برای این تیم ها صعود از مرحله گروهی موفقیت محسوب نمی شود، چون در حال پرورش مربیانی هستند که نسبت به توانایی هایشان ایمان دارند. در فوتبال کشور ما هم در زمینه مربیگری روزنه های امیدی دیده می شود. نمایندگان باشگاهی ایران در لیگ قهرمانان آسیا اغلب از مربیان داخلی استفاده می کردند و همین مربیان شکست های سنگینی به همتایان نامدار خارجی خود تحمیل کردند. دو شکست متوالی اسکولاری در برابر منصور ابراهیم زاده را شاید بتوان جذاب ترین اتفاق مربیگری ایران در سال های اخیر دانست.

- در سال ۱۹۳۸ اندونزی با نام هند شرقی هلند در جا م جهانی شرکت کرد و با ارائه یک بازی تحسین بر انگیز و فراتر از سطح آسیای آن زمان،۶ بر صفر به قدرت وقت فوتبال جهان یعنی مجارستان باخت. در آن زمان استفاده از مربیان خارجی مرسوم نبود اما اندونزی یک مربی هلندی به نام یوهانز فان ماستنبرک را روی نیمکت خود می دید.

- ۲۸ سال بعد نخستین موفقیت تیم های آسیایی به دست آمد و کره شمالی تا مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی ۱۹۶۶ پیش رفت. سرعت بازی آنها آنقدر اعجاب انگیز بود که حتی ایتالیا هم نتوانست در برابر قدرت حملاتشان مقاوت کند. مربی کره شمالی در آن زمان میونگ ری هیون بود و سبک بازی تیمش به تیم های اروپای شرقی شباهت داشت. هرچند نقش او در موفقیت کره شمالی به اندازه نقش آلف رمزی در انگلیس یا هلموت شون در آلمان غربی نبود.

- در سال ۱۹۷۰ رژیم صهیونیستی با استفاده از بازیکنان وقت رومانی و از طریق مسابقه با رقبای آسیایی به جام جهانی ۱۹۷۰ راه یافت و بازی های نسبتا خوبی هم انجام داد. آنها در گروهی که دو تیم از چهار تیم برتر جام در آن قرار داشتند، مسابقه دادند و حتی در روز سوم مرحله گروهی ایتالیا، نایب قهرمان جام را صفر بر صفر متوقف کردند. مربی این تیم امانوئل شفر بود که مانند خیلی از بازیکنانش اصلیتی صهیونیستی نداشت.

- ایران با راه یافتن به جام جهانی ۱۹۷۸ نخستین تیم آسیایی بود که پیش از بازی ها از نظر سایر رقبا حریف آسانی تلقی نمی شد. آنها در بازی های دوستانه مقابل آرژانتین و فرانسه عالی بازی کرده بودند و همه منتظر بازی های خوب ایران در جام جهانی بودند اما در آستانه جام جهانی عدم تحقق وعده های شیرین مسئولان وقت فدراسیون باعث جنجال های درون تیمی شد.

حشمت مهاجرانی، مربی تیم در کنترل جو چندان موفق نبود و تنها تلاش های اصغر شرفی کمک مربی تیم باعث شد تا اخبار به بیرون درز نکند. ایران در این دوره بازی هایی فراتر از سطح آسیا و البته کمتر از توان واقعی خود ارائه داد و در یکی از بهترین جام های جهانی به استحقاق خود نرسید. شاید اگر نیمکت تیم ملی در آن دوره کمی قوی تر بود ایران می توانست موفق تر ظاهر شود. تنها اقدام قابل ملاحظه مهاجرانی در این دوره را می توان بازی دادن به دانایی فر در مقابل اسکاتلند برای مهار آرچی گمیل دانست.

- در جام جهانی ۱۹۸۲، کویت آنچنان موفق ظاهر نشد اما در سال ۱۹۸۶ کره جنوبی در شرف خلق شگفتی بود. آنها می توانستند به دور بعدی صعود کنند اگر چو وانگ رائه دروازه خودی را در مقابل ایتالیا باز نمی کرد. آنها در یکی از برترین بازی های تاریخ فوتبال خود ۳ بر۲ به ایتالیا، مدافع عنوان قهرمانی باختند و از دور رقابت ها کنار رفتند. ضعف نیمکت این بار هم به چشم می آمد. کیم یونگ نام سرمربی آن تیم برابر بیلاردو و بیرزوت حرفی برای گفتن نداشت. در همین دوره عراق با اواریستو نمایش های فراتر از حد انتظار داشت. آنها از نظر بازیکن در سطح کره جنوبی نبودند اما تاکتیک های اواریستو باعث شد حریفان این تیم در مسلخ بدی گرفتار شوند. می توان او را نخستین مربی موفق تیم های آسیایی در جام های جهانی دانست.

- روزی از سزار منوتی پرسیدند: «آیا شما برترین مربی تاریخ هستید؟» منوتی پاسخ داد: «نه، برترین مربی ناپلئون است.» خبرنگار با زیرکی گفت: «اما ناپلئون که در واترلو باخت.» منوتی جواب داد:«همه مربیان یک واترلو دارند.» کیم هو کون، برترین مربی آسیایی ها تا قبل جام جهانی ۲۰۱۰ بود اما او واترلویی بسیار ساده تر از واترلوی ناپلئون را باخت. این مربی بازی با آلمان، قهرمان جهان را به سختی ۳ بر۲ باخت و در مقابل اسپانیا در حالی که ۸۵ دقیقه ۲ بر صفر عقب بودند با یک تعویض درست بازی را مساوی کرد اما ساده ترین بازی ممکن مقابل بولیوی را با چینش بد نفرات صفر-صفر به پایان برد تا تیمش درعین شایستگی حذف شود. کره جنوبی در صورت پیروزی در این بازی می توانست حتی بالاتر از اسپانیا هم قرار بگیرد اما سرنوشت به شکل دیگری رقم خورد. در همین جام عربستان سعودی با مربیگری خورخه سولاری در گروهی که هلند و بلژیک در آن حضور داشتند به عنوان تیم دوم از گروه خود بالا آمد.

- سال ۱۹۹۸ جام ۳۲ تیمی شد و آسیا چهار سهمیه گرفت. ایران، ژاپن، کره جنوبی و عربستان نمایندگان آسیا بودند که هر چهار تیم مربی داخلی داشتند. در این جام مشخص شد آسیا شاید بتواند بازیکنانی مانند علی دایی و هیده توشی ناکاتا تربیت کند اما مربیان آسیایی نمی توانند حتی در سطح آسیا هم فوق العاده ظاهر شوند.عربستان، کره و ژاپن که در گروه خود آخر شدند اما بهترین تیم ملی تاریخ فوتبال ایران هم به دلیل ضعف نیمکت از پس آلمان تحلیل رفته و یوگسلاوی بر نیامد و خیلی راحت سوم شد تا با وجود پیروزی تاریخی مقابل آمریکا از جام کنار برود.

- جام جهانی ۲۰۰۲ در آسیا برگزار شد. چین با میلوتینوویچ آبروداری کرد. کره جنوبی با گاس هیدینگ بهترین افتخار تاریخ آسیا را کسب کرد. ژاپن با تروسیه از گروه خود بالا آمد و تنها عربستان و مربی وطنی خود ناصر الجوهر بودند که آبروی قاره کهن را بردند. در تیم ملی کره جنوبی حتی دستیاران هیدینگ هم از کشورهایی مانند ایران، هلند و آمریکا بودند.

- جام جهانی ۲۰۰۶ کپی برابر اصل ۱۹۹۸ بود. هر چهار تیم آسیایی در گروه خود حذف شدند. البته در این بین کره جنوبی نسبت به سه تیم دیگر عملکرد بهتری داشت. در این دوره نسبت به جام ۹۸ یک تفاوت اساسی وجود داشت و آن این بود که هر چهار نماینده آسیا با مربیان خارجی به این مسابقات آمده بودند.

- در جام جهانی ۲۰۱۰ ماجرا به شکل دیگری رقم خورد و فوتبال جهان برای نخستین بار مربیان آسیایی را تحسین کرد. از کره شمالی و نمایش کاملا سینوسی اش باید عبور کرد. استرالیا هم فقط از کانال آسیا به جام جهانی رسیده بود و هنوز نمی شد آنها را یک تیم کاملا آسیایی نامید اما کره جنوبی و ژاپن با مربیان بومی شان حقیقتا بی نظیر بودند. تاکشی اوکادا، نایب قهرمان جام را به زانو در آورده بود و اگر بد شانس نبودند می توانستند از هلند حداقل یک مساوی بگیرند. بازی آنها برابر دانمارک هم فوق العاده بود. در دور دوم هم باز هم بدشانسی نصیب آنها شد و با یک پنالتی که به دیرک دروازه خورد از دور رقابت ها کنار رفتند. در سوی مقابل اما نمایش کره پس از پیروزی مقابل یونان با غروری بیش از حد همراه شد. غروری که شکست سنگین مقابل آرژانتین را در پی داشت. هرچند آنها در ادامه مسابقات در حد توان شان از اعتبار فوتبال آسیا به خوبی دفاع کردند.

روزنامه تهران امروز
چهارشنبه 30/4/1389 - 18:55
كودك
بدیهی است که سر پرستی و مراقبت از فرزندان تا زمانی که بتوانند از عهده مسوولیت ها و امور خود برآیند بر عهده والدین است. والدین تمام سعی خود را می کنند تا در حد توان خود چیزی برای بچه ها کم نگذارند. البته ناگفته نماند که در چند سال گذشته اکثر خانواده ها توجه ویژه ای نسبت به امور فرزندان نشان می دهند در صورتی که در گذشته چنین نبود. البته این که این امر خوب است و فوایدی برای بچه ها دارد یا خیر در موضوع بحث ما نیست. اما هستند والدینی که بیش از حد خرج فرزندان می کنند و به عبارتی هر چه فرزندان می خواهند در اختیارشان قرار می دهند.

ما در ابتدای بحث ۷ سوال از شما می پرسیم تا مشخص شود آیا شما هم جزو آن دسته از والدینی هستید که بیش از حد خرج می کنید یا خیر؟

۱) اگر فرزند شما چیزی بخواهد همین امروز برایش می خرید یا منتظر می شوید تا آخر هفته یا مناسبتی مانند جشن تولدش برسد و در آن روز آن را به او می دهید؟

۲) اگر فرزندی بالای ۷ سال دارید آیا خودتان آنچه را که فکر می کنید به دردش می خورد برایش می خرید یا این که از او می پرسید به چه چیزی نیاز دارد؟

۳) آیا اگر از دستگاه هایی مانند تلفن همراه یا رایانه استفاده می کند هزینه کارت یا اشتراک آن را بدون هیچ سوالی می پردازید یا این که برای استفاده از آن سقف و حدی در نظر می گیرید؟

۴) آیا به دلیل این که همسایگان و دوستان تان جشن تولد مفصلی برای فرزندشان گرفته اند شما هم یک جشن حسابی برای فرزندتان می گیرید یا خیر؟

۵) آیا در اتاق فرزندتان آنقدر اسباب بازی و وسایل شخصی وجود دارد که دیگر در اتاق فضای خالی وجود ندارد؟

۶) آیا وقتی به خرید می روید فرزندتان اجازه دارد هر چه می خواهد بردارد بدون این که به قیمتش توجهی کند یا این که اولویت و حدی برای خرید وجود دارد؟

۷) آیا شما بسیار بیش از آنچه برای خود هزینه می کنید خرج فرزندتان می کنید؟

اگر به بیش از ۲ سوال بالا پاسخ بله داده اید باید بگوییم که شما جزو آن دسته از والدینی هستید که بیش از حد خرج فرزندانتان می کنید.

شما اختیار درآمد و خرج کردن خود را دارید اما باید به نکاتی نیز توجه داشته باشید:

چنانچه بیش از حد برای فرزندتان خرج کنید به نفع او نیست. زیرا نهایتا حدی برای خرج کردن وجود دارد و هرگز نمی توانید تمام خواسته های فرزندتان را در تمام مراحل زندگی برآورده سازید و در آن زمان هر دوی شما احساس نامطلوبی خواهید داشت.

در ضمن از آنجایی که شما از احتیاجات خود برای او می گویید هرگز به اندازه کافی احساس رضایت و شادی نخواهید کرد زیرا همواره تحت فشار هستید. البته از نظر بسیاری افراد خرج کردن زیاد یک ارزش محسوب می شود اما موضوع این است که رقم دقیقی برای این خرج کردن وجود ندارد و هر کس با توجه به درآمد خود خرج می کند. در ضمن بسیاری از هزینه های ضروری هستند که بدون اطلاع قبلی پیش می آیند و اگر افراد بیش از حد خرج کنند دیگر پس اندازی برای این گونه هزینه ها نمی ماند و فرد از نظر فکری هرگز آرامش ندارد و همین عدم آرامش موجب می شود به اندازه کافی شاد نباشد. یکی دیگر از راه هایی که وجود دارد تا ببینید آیا بیش از حد خرج می کنید یا خیر این است که از خود بپرسید: اگر حالا در دهه ۳۰ سالگی عمرم هستم، آیا یک دهم از در آمدم را برای بازنشستگی کنار گذاشته ام یا خیر؟

این یک دهم چنانچه در دهه چهارم یا پنجم باشید به ۱۵ درصد می رسد و چنانچه این کار را کرده اید، پس برای خانواده و فرزندانتان به اندازه کافی خرج می کنید و جای نگرانی نیست.

● فرزندان چه می توانند بکنند

یکی از راه های کنترل هزینه ها این است که مسوولیت بیشتری از نظر مالی به فرزندان بدهیم.

اما این که این مسوولیت دادن از چه سنی شروع شود باید گفت از ۶ سالگی و وقتی فرزندان به مدرسه می روند.

شما یک مقدار معین پول توجیبی به فرزندتان می دهید و او برای یک هفته باید مسوولیت هزینه های خارج از منزل و در مدرسه اش را بپذیرد. در ۸ سالگی می تواند برخی از خرید های خود را انجام دهد و در ۱۲ سالگی می تواند برای پول توجیبی اش برنامه ریزی کند تا چیزهای مورد علاقه اش را بخرد. حتی اگر قرار باشد چند هفته پولش را پس انداز کند. در ۱۶ سالگی باید بتواند با پولی که به او می دهید لباس هایش را خریداری کند. به این ترتیب او می آموزد که چگونه پولش را صرف اولویت ها کند و چگونه با قیمت های مناسب و نه زیاد بالا خرید کند.

پس از اتمام مدرسه نیز فرزندان می توانند در کنار ادامه تحصیل مشاغل نیمه وقت بگیرند و هزینه های اضافی خود را با کار کردن تامین کنند. این که به هر فرزندی چقدر پول توجیبی بدهید بستگی به سن او و وضعیت فکری و مدیریتی او دارد، اما آنچه اهمیت قابل ملاحظه ای دارد، این است که اگر پول توجیبی اش تمام شد نباید دوباره به او پول بدهید. هیچ ایرادی ندارد، اگر چند روزی پول نداشته باشد. به این ترتیب یاد می گیرد که دفعه بعد با مدیریت و برنامه ریزی بهتری پولش را خرج کند.

به موارد غیرضروری توجهی نکنید. گاهی اوقات با وجود این که برای والدین مشکل است لازم است به فرزندان نه بگوییم. از این که برخی مخارج غیرضروری برای فرزندان را انجام نمی دهید، احساس ناراحتی و گناه نکنید. زیرا وقتی شما با مدیریت خوب و به جای خود مخارج را تنظیم می کنید، نتیجه ای بهتر برای همه اعضای خانواده در پی دارد تا این که صرفا به تمام نیازهای بعضا غیرمنطقی یک نفر در خانواده پرداخته شود و نیازهای سایرین و مصالح کلی خانواده مورد توجه قرار نگیرد.

چهارشنبه 30/4/1389 - 18:53
نوجوان و جوان
بسیاری از ما دوره نوجوانی را پشت سر گذاشته ایم. دوره ای سرشار از رویاها و آرزوهایی که شنیدن شان خیلی زیباست اما رسیدن به آنها تنها در دنیای ذهنی نوجوان ها ممکن است.

در واقع نوجوانی آخرین دوره رویاپردازی لجوجانه انسان است. بعد از آن به مرور زمان ذهن ما به واقعیت های زندگی نزدیک تر می شود و تلاطم زندگی، آرزوها و آرمان های نوجوانی را به طور بنیادی تغییر می دهد.

اما همواره باید به یاد داشته باشیم که ملموس بودن به تنهایی ویژگی یک هدف خوب نیست؛ شاید لازم باشد که دوباره از بالا نگاهی به هدف هایمان بیندازیم تا مطمئن شویم از این طرف بام هم نیفتاده ایم. در این بین روان شناس ها راههای میان بر را پیشنهاد می کنند؛

روش اول عرض اندام در مقابل دیگران است.

کسانی که این شیوه را دارند، برای انتخاب هدف هایشان خیلی متکی به ارزیابی های دیگرانند؛ اینکه «نکند مردم فکر کنند من آدم نادانی هستم» یا «همیشه باید آدم جذابی به نظر بیایم» و... اینها می شود ملکه ذهن این آدم ها و هدف های کوچک و بزرگ زندگی شان را براساس همین ارزیابی ها می سازند.

کوشش برای داشتن یک مدرک تحصیلی یا ورزشی تنها به خاطر پرستیژ اجتماعی، تلاش برای چیدن یک سفره غذای عالی از ترس قضاوت منفی میهمان، تلاش برای داشتن یک ماشین مدل بالا برای به نظر رسیدن به خیابان و بسیاری دیگر از این موارد.

روان شناسان نام این هدف ها را هدف های «خودگرا» گذاشته اند؛ از آنجایی که هدف در نهایت بر اساس عرضه کردن خود جلوی دیگران انتخاب می شود. مطالعات نشان داده که جوان هایی که چنین اهدافی در زندگی دارند در مجموع چندان موفق نخواهند بود و در درازمدت با مشکل مواجه خواهند شد.

روش دوم راحت طلبی فردی نام گذاری شده است.

افراد راحت طلب و در عین حال نیمه باهوش این دسته، می خواهند با کمترین زحمت به نتیجه برسند. آنها در تمام جنبه های زندگی شان از تحصیل کردن گرفته تا خرید کردن می خواهند راه میان بر بروند.

اگر هدف این افراد پولدارشدن است، نوعی از پولدارشدن را می خواهند که کمترین زحمت را داشته باشد. آنها احتمالا بهترین طعمه های شرکت های تجارت هرمی هستند.

استرالیایی ها به این شیوه انتخاب هدف هدف های فرار از کار می گویند و مطالعات شان نشان داده که این شیوه هم در دراز مدت بی نتیجه است و حتی بهداشت روانی جوانان را هم درآینده به چالش خواهد کشید.

روش سوم از دیدگاه محققان هدف های مشخص شده نام دارد. آنها معتقدند کسانی که هدف های مشخص و صبورانه دارند، و در واقع هدفشان خوب انجام دادن کاری است که شروع کرده اند و چون در این مسیر بیشتر یاد می گیرند، در طولانی مدت آنها هستند که هم سلامت روان بیشتری دارند و هم سکه موفقیت را به نام زده اند.

غیر از این، روان شناس ها معتقدند کلا برخی نوجوانان بیشتر هدف گرا هستند و برعکس برخی دیگر در بی خیالی و بلاتکلیفی به سر می برند.

جوانانی که هدفگرا هستند؛ همیشه برای خودشان هدف های کوتاه مدت و بلندمدت دارند، هدف هایشان نه به راحتی در دسترس ونه غیر قابل دسترس اند، برای کارهای خودشان هم فرصت زمانی دارند و معمولا پیش از موعد کارشان تمام شده است، زیرا فشار روانی هم هدف هایشان یادشان نمی رود، همیشه حواسشان هست که چقدر به هدفشان نزدیک شده اند.

براساس این تحقیق باید یادآوری کرد که توصیه روان شناسان اصلا این نیست که جوانان باید همه رؤیاهای شخصی و آرزوهای بلندمدت شان را برای همیشه از ذهنشان بیرون کنند؛ بلکه آنها معتقدند که اگر شما این ویژگی های چهارگانه را رعایت کنید، احتمال بیشتری دارد که به هدف های بزرگی که در ذهنتان می پرورانید برسید.

پژوهشگران معتقدند وقتی که ما یک هدف بزرگ و بلندمدت برای خودمان تعریف می کنیم، هر چقدر هم که صبور باشیم، زندگی کم کم برایمان کسالت بار می شود. اما اگر همین هدف بزرگ را کوچک کنیم و تبدیلش کنیم به هدف های هفتگی یا حتی روزانه، از کسالت بلند مدتی هم نجات پیدا می کنیم.

هدف های کوچک باعث می شود که هم هدف های نیمه بزرگ و هم هدف تقریبا بزرگ راحت تر به دست بیاید و دیگر اینکه زمان را با بی هدفی سپری نکرده باشید.

خیلی از مواقع در زندگی، نوجوان حتی به صورت مشروط، حق انتخاب بیش از یک هدف را دارد.

اما بیشتر کسانی که فقط و فقط به یک هدف فکر می کنند، از شکست بیشتر می ترسند و اضطراب و استرس بیشتری را تحمل می کنند. گاهی ما در راه رسیدن به یک هدف، ممکن است با هدف های متفاوت اما نزدیک به هدف قبلی مان آشنا شویم و به آنها علاقه بیشتری پیدا کنیم.

انعطاف پذیری در انتخاب هدف، هم ذهنمان را خلاق تر و بازتر نگه می دارد و هم باعث می شود در موقعیت های بهتر پیش رو را خراب نکنیم و همیشه راهی را برای ادامه دادن داشته باشیم.

این پژوهش نشان می دهد که اگر قرار باشد که جوان از هدف های کوچک و بزرگ زندگی لذتی نبرد هیچ کدام از این توصیه ها هم برای او ارزشی ندارد. در واقع هدف ها باید آن قدر مهیج باشند که رسیدن به آنها نیاز به کوشش و حتی اندکی ریسک داشته باشد؛ نه آن قدر غیر واقعی و تنها رویاپردازانه باشد.

چهارشنبه 30/4/1389 - 18:51
خودرو
بوگاتی ویرون جدیدترین ساخته شرکت خودروسازی بوگاتی است و در حال حاضر محصول این شرکت فرانسوی سریع ترین و گران ترین سوپراسپرت خیابانی جهان محسوب می شود. تاکنون حدود ۲۰۰ دستگاه از این اتومبیل استثنایی که قرار است تنها در تعداد محدود ساخته شود به خریداران تحویل داده شده است.

اما این ویژگی ها، حتی قیمت نجومی بوگاتی ویرون دلایل اصلی خاص بودن این محصول که اسم کاملش Mansory Bugatti Veyron Linea Vincero می باشد نبوده است، چراکه کوروش منصوری، یکی از سرشناس ترین تیونرهای (ارتقادهندگان) جهان آن را بازآفرینی و در ضمن پسوند linea vincero را هم که ریشه ای ایرانی دارد به نام آن اضافه کرده است.

منصوری این نام را که به معنای «پیروز خواهم شد» است از اپرای پوراندخت که در ایتالیا و توسط جیاکومو پوچینی به اجرا درآمد گرفته و برای شاهکار جدیدش برگزیده تا اصالت خود را در بزرگ ترین کارش نشان دهد. به این ترتیب نامی برگرفته از داستان های هزار و یک شب در یک طرف و بوگاتی ویرون در طرف دیگر، داستان جدید منصوری را ساخته و به عالم خودرو تقدیم کرده است.

● فراتر از سنت

در صنعت خودروسازی امروزی تیونینگ جایگاه خاصی پیدا کرده است. به طورکلی این واژه به مجموعه اعمالی اطلاق می شود که باعث قوی تر، اسپرت تر و زیباتر شدن خودرو می شود. عمل تیونینگ ابتدا به صورت محدود و غیرتخصصی انجام می گرفت، ولی بتدریج و همزمان با پیشرفت صنعت خودروسازی، کارگاه های مخصوص برای آن برپا شد و استقبال از آنها آنچنان گسترش یافت که در حال حاضر بعضی از خودرو های تغییر داده شده چندین هزار دلار ارزش دارد. البته در میان تمام آنها کمپانی منصوری یکی از بزرگ ترین کمپانی های تیونینگ و طراحی پلتفرم در دنیاست که توسط کوروش منصوری تاسیس و اداره می شود و تقریبا رقیبی در این کلاس ندارد. اتومبیل های تیونر شده این کمپانی به قدری کامل هستند که کمتر کسی جرات تغییر دادن آنها را دارد و برعکس کمپانی های تیونینگ آلمانی که بیشتر به بالا بردن قدرت فکر می کنند، منصوری بیشتر به با پارامترهای زیبایی شناسی اتومبیل توجه دارد.

«فراتر از سنت، فراتر از مسابقه»؛ شعار همیشگی کمپانی کوروش منصوری ایرانی است که در انگلستان و آلمان تحصیل کرده و اکنون در آلمان و چک به تیونینگ می پردازد. تخصص منصوری در زمینه های تقویت موتور، بهبود آیرودینامیک، به کارگیری رینگ های آلیاژی سبک وزن و ایجاد تغییر در داخل اتاق با استفاده از لوازم دست ساز است. به علاوه مرکز تیونینگ منصوری برای دستیابی به بهترین هندلینگ، ایجاد تغییر را در مجموعه تعلیق هم در دستور کار خود قرار داده است. البته این تیونر مشهور ایرانی به این کار بسنده نکرده و موسس کمپانی Mp design است که از بهترین تولیدکنندگان قطعات اسپرت در دنیا محسوب می شود.

منصوری تا به حال انواع مختلفی از اتومبیل ها از جمله بنز، پورشه، بی ام و، بنتلی، استون مارتین و... را تیون کرده، اما شاهکار اصلی اش تیونینگ موتور و بدنه بوگاتی ویرون افسانه ای است که هیچ کمپانی دیگری جرات نزدیک شدن به آن را نداشته است. منصوری توانسته قدرت این ابراتومبیل را به هزار و ۱۰۰ اسب بخار افزایش دهد و برای چنین کار بزرگی که در کنار تغییرات اساسی و متفاوت روی ویرون پیاده کرده حدود یک میلیون دلار دریافت کرده است. بنابراین با قیمت پایه خود بوگاتی در مجموع طرفداران Mansory Bugatti Veyron Linea Vincero ?می بایست ۵ / ۳ میلیون دلار برای خرید این اتومبیل استثنایی بپردازند.

● لوکس و متفاوت

بوگاتی (Bugatti) شرکت خودروساز فرانسوی است که در سال ۱۹۰۹ توسط نابغه ای ایتالیایی به نام اتوره بوگاتی و به منظور تولید خودروهای سفارشی و خاص تاسیس شد، ولی با شروع جنگ جهانی دوم این شرکت نیز مانند بسیاری دیگر از شرکت های همدوره خود با شکست مواجه شد تا این که در سال ۱۹۹۸ توسط فولکس واگن خریداری گردید.

ویرون، اولین محصول جدی این کمپانی برای اولین بار در سال ۱۹۹۹ در نمایشگاه اتومبیل توکیو به نمایش درآمد. این مدل نمایشی اولیه اگرچه به مدل تولیدی امروز شباهت زیادی داشت، اما پیشرانه آن W-۱۸ بود که از سه ردیف ۶ سیلندر در کنار هم تشکیل شده بود. مدیرعامل کل فولکس واگن قول ساخت این مدل را با به کارگیری یک موتورW-۱۶ (یعنی دو موتور ۸ سیلندر V شکل در کنار یکدیگر) به جای موتور ۱۸ سیلندر قبلی در سال ۲۰۰۰ داد. اما این تصمیم به دلیل مشکلاتی که در سر راه پیش آمد عملی نشد تا این که بعد از هزاران ساعت کار طاقت فرسا بالاخره ویرون در سپتامبر ۲۰۰۵ به تولید انبوه رسید.

بنابراین در قلب این اتومبیل یک موتور ۸ لیتری ۱۶ سیلندر با آرایش W شکل نهفته است که می تواند قدرت ۱۰۰۱ اسب بخار و حداکثر ۱۲۵۰ گشتاور نیوتن را تولید کند. در واقع در محفظه احتراق بوگاتی ویرون، ۳ هزار اسب بخار قدرت تولید می شود که ۱۰۰۰ اسب بخار به وسیله سیستم خنک کاری، ۱۰۰۰ اسب بخار توسط گازهای خروجی، مصرف شده یا به خارج از خودرو انتقال داده می شود و ۱۰۰۰ اسب بخار دیگر به چرخ ها منتقل می شود تا این خودرو به سرعتی استثنایی برسد. شتاب صفر تا صد این اتومبیل توسط یک گیربکس ۷ سرعته دستی در ۵ / ۲ ثانیه صورت می گیرد و می تواند به حداکثر سرعت ۴۰۷ کیلومتر در ساعت دست پیدا کند. میزان مصرف سوخت این خودرو هم حدود ۱۹ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر با سرعت عادی و حدود ۶۰ لیتر در۱۰۰ کیلومتر در حداکثر سرعت است.

بوگاتی ویرون، با توجه به قدرت موتور بالای خود، از ۴?رادیاتور استفاده می کند. ضمن آن که نزدیک لنت های ترمز این خودرو، برای جلوگیری از ذوب لنت های ترمز به هنگام ترمزگیری های شدید، کانال های مخصوصی برای رسانش هوای خنک پیش بینی شده است.

اما سیستم فنربندی این غول خیابانی، سیستمی هیدرولیکی است تا بر اساس شرایط مختلف ارتفاع و همچنین سختی مسیر، سیستم تعلیق خودرو را تنظیم کند و در عین حال طراحی کیت جدید کاملا بر مبنای نظریه کاهش وزن صورت گرفته و در آن به طور کامل از فیبر کربن استفاده شده است. این تغییر در کیت بدنه ویرون نه تنها در ظاهر بلکه در کارایی خودرو نیز تاثیر بسزایی داشته است. همچنین طراحی جلوی خودرو دارای چهره جذابی شده که نمای جلوی خودرو را قدرتمندتر نشان می دهد و آن را با گلگیر ها هماهنگ تر می کند. در ضمن در نشان دادن نام Vincero با نماد V از LED استفاده شده که نمای زیبایی به خودرو داده اند.

اینها تنها بخشی از ریزه کاری ها در طراحی ظاهری ویرون منصوری هستند، چراکه فضای داخلی آن هم به علت استفاده از چرم تمساح و مار زیباترین کابین در بین بقیه سوپراسپرت هاست و کاپوت خودرو در قسمت انتهای در جلو کوتاه تر شده و در عوض ردیف دیگری از مکنده های هوا در جلوی خودرو اضافه شده است. منصوری معتقد است با رکاب کناری جدیدی که برای ویرون طراحی کرده توانسته ارتباط موفق تری بین نمای عقب و جلوی خودرو برقرار کند و طراحی یکپارچه ای را برای ویرون به نمایش بگذارد که جلوه آن را اسپرت تر نشان می دهد.

هواکش های بزرگ تر وینسرو در هماهنگی با دیفیوزر تمام فیبر کربنی جدید ویرون سیستم خنک کننده با کارایی بالاتری را به وجود می آورند تا بتوانند پاسخگوی موتور تقویت شده ۱۱۰۹ اسب بخاری با حداکثر گشتاور ۱۳۱۰ نیوتون متر که منصوری روی ویرون نصب کرده باشند. لاستیک های توربینی وینسرو نیز کاملا توسط کمپانی منصوری طراحی شده و برای استفاده در ویرون جدید مورد استفاده قرار گرفته اند.

در نشان دادن نام Vincero با نماد V از ال ای دی استفاده شده است. منصوری معتقد است با رکاب کناری جدیدی که برای ویرون طراحی کرده توانسته ارتباط موفق تری بین نمای عقب و جلوی خودرو برقرار کند. فضای داخلی بوگاتی ویرون هم به علت استفاده از چرم تمساح و مار زیباترین کابین در بین بقیه سوپراسپرت هاست.

در قلب این اتومبیل یک موتور ۸ لیتری ۱۶ سیلندر با آرایش W شکل نهفته که می تواند قدرت ۱۰۰۱ اسب بخار را تولید کند. کوروش منصوری یکی از سرشناس ترین تیونرهای جهان، بوگاتی را بازآفرینی کرده است.

چهارشنبه 30/4/1389 - 18:50
كودك
گاهی گذرا به پیشینه نقش تربیت در روند شکل گیری شخصیت کودکان و نقش پذیری آنها در آینده، محیط خانواده و والدین را به عنوان مهم ترین و کلیدی ترین عوامل مؤثر در این فرآیند معرفی می کند. به طوری که با توجه به تغییراتی که در روش های تربیتی از گذشته تاکنون اعمال شده و عواملی همچون صنعتی شدن جوامع، افزایش سطح آگاهی پدر و مادر از شیوه رفتار با کودک، تغییر نقش مادران در جامعه و افزایش شمار مادران شاغل، بدون هیچ گونه تردیدی، روانشناسان و متخصصان حوزه علوم تربیتی، خانواده و والدین را نخستین و اصلی ترین رکن تأثیرگذار در شکل گیری شخصیت کودک و ایفای نقش وی در آینده و اجتماع معرفی می کنند.

روانشناسی حاضر بر این نکته تأکید دارد ریشه بسیاری از اختلالات شخصیتی افراد در جوامع گوناگون، در کودکی آنها نهفته است. بطوری که با بررسی دوران کودکی، تحلیل روش های تربیتی و شیوه برخورد پدر و مادر با کودک، در کنار عواملی دیگر مانند ژنتیک، سطح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی والدین و... تشخیص بیماری و درمان نتیجه بخش تر خواهد بود.

نسل های پیشین، تنبیه یا محروم کردن کودک را یکی از روش های اثربخش در روند تربیتی کودک دانسته و شاید درصد زیادی از پدران و مادران جامعه امروز، خاطرات تلخ از این شیوه تربیتی منسوخ شده را هیچ گاه از یاد نبرند.
این در حالی است که باتوجه به کمرنگ شدن نقش تنبیه جسمی یا روانی کودک و آگاهی والدین از تبعات این روش تربیتی غلط، درصد زیادی از پدران و مادران در روند تربیتی با مشکلات متعددی روبه رو بوده و مطابق با آمارهای انجام گرفته، کمتر خانواده ای شیوه صحیح فرزندپروری را به کار برده یا برای کسب این مهارت تلاش می کند.

● تأدیب یا تنبیه

بسیاری از متخصصان، کمبود سطح آگاهی و شناخت والدین را از فرزندان عامل بی نتیجه ماندن اعمال روش های تربیتی مختلف در خانواده می دانند. برای نمونه پدر و مادری که یک روش تربیتی را برای فرزند خود در تمام سنین اعمال می کند یا به فاکتورهایی همچون جنسیت، شرایط روحی، فکری و جسمی فرزندان توجه نکرده و آنها را با یکدیگر مقایسه می کند، هیچ گاه در تربیت فرزندان خود موفق نخواهد بود.
در شیوه های صحیح تربیتی، کودکان از همان سال های اولیه زندگی با مفاهیمی همچون، قانون، انضباط، احترام و نوع دوستی آشنا شده و پس از شناخت قوانین روش های اجرای آن را می آموزند.
به عبارت دیگر، فرزندان در خانواده های موفق به جای تنبیه، تأدیب می شوند، بدین معنا که آنها از پدر و مادر می آموزند که در قبال اجرای قوانین، تعهد داشته و در صورت سهل انگاری مورد بازخواست قرار می گیرند.
از دیدگاه روانشناسی تأدیب، شامل مراحلی است که در طی آن، کودک می آموزد که چه رفتارهایی مطلوب بوده و به دنبال آن پاداش نهفته است و انجام چه رفتارهایی مورد قبول اطرافیان واقع نبوده و پذیرفتنی نیست. در فرآیند تأدیب کودک، فاکتورهای تشویقی یا خاموش سازی رفتار نقش کلیدی خواهد داشت.

● والدین و ناکامی ها

بیشتر پدران و مادرانی که نتیجه مثبتی از اعمال شیوه رفتاری شان با کودک به دست نیاورده اند، بی توجهی و سرکشی فرزند یا برخوردار نبودن کودک از استعداد کافی برای درک قوانین را از مهم ترین عوامل شکست معرفی می کنند. این در حالی است که همان طور که گفته شد، والدین مسئولیت خطیری در پرورش فرزندانی موفق دارند. آنها با بکارگیری اصول تربیتی مناسب به فرزند خود کمک می کنند تا باتوجه به تمام موانع، از ویژگی های مثبتی همچون متکی بودن به خود، احترام قائل شدن به خود و دیگران و وظیفه شناسی بهره مند شوند.
از دیدگاه روانشناسان پدر و مادران سه نوع روش تربیتی را در خانواده اعمال می کنند، که از آنها با عنوان والدین با تدبیر و مقتدر، پدر و مادران مستبد و والدین آسان گیر یاد می شود.
در خانواده هایی که پدر و مادر از روش های مقتدرانه استفاده می کنند، انتظارات و نتایجی که اعضای خانواده از اجرا یا سرپیچی از قوانین دریافت می کنند روشن بوده و پدر و مادر توجه و محبت خود را از فرزند دریغ نمی کنند.
در این دسته از خانواده ها، فرصت برای جبران خطا وجود داشته و برای حل مسائل مختلف، روش های گوناگونی وجود دارد. نقش پدر و مادر در حمایت از فرزند و کمک به جبران اشتباهات کلیدی است.
در خانواده های مستبد، انتظارات و نتایج اعمال مشخص است، اما نقش پدر و مادر و توجه آنها به کودک کمرنگ است.
در این خانواده ها، تنها دو رنگ سفید و سیاه وجود دارد و کودک فقط می داند که مرتکب خطا شده است، اما راه حل یا علت ارتکاب جرم مشخص نیست.
والدین سهل گیر توجه و محبت فراوانی به فرزند داشته، اما نقش قوانین و اجرای آن کمرنگ است و کودک مهارت تفاوت قائل شدن میان رفتارهای خوب و رفتارهای ناپسند را نمی آموزد.
کارآمدترین نقش را والدین گروه اول ایفا می کنند.
پدران و مادران مقتدر و با تدبیر به استفاده از روش هایی مانند فرصت دادن به کودک برای دریافت نتایج طبیعی یا منطقی، خاموش سازی رفتار با محروم کردن کودک از آنچه به آن وابسته هستند، احترام متقابل به کودک، آگاهی از توانایی های ذهنی، شرایط روحی و سن و تلاش برای یافتن دلایل ارتکاب خطا از سوی کودک، در شیوه رفتار با کودک موفق می شوند.

● رابطه سن و تأدیب

رشد جسمی و ذهنی کودک در سال های قبل از ورود او به دبستان بسیار سریع و غیرقابل پیش بینی است، به طوری که برای بسیاری از والدین درک تغییرات رفتاری و نتایج متفاوتی که از روش های تربیتی خود دریافت می کنند، مشکل است.
کودک در دو سال و نیمگی رفتارهای متفاوتی پس از ورود به سومین سال از زندگی، بروز می دهد و نتایجی که والدین از اعمال روش های تربیتی
کودک سه ساله شان دریافت می کنند، بسیار رضایت بخش تر از زمانی است که وی در نیمه دوم، دو سالگی اش به سر می برد.

● شیرخوارگی

در این دوران، نوزاد رفتار متعادل و باثباتی را بویژه در چهار، ۱۶، ۲۸، ۴۰ و ۵۲ هفتگی از خود نشان می دهد تغییرات رفتاری یا سرپیچی در هفته های هشت، ۲۰، ۳۲ و ۴۴ زندگی نوزاد مشاهده می شود.
در این دوران محبت بی دریغ بدون اعمال هیچ گونه روش تربیتی و تأدیبی، توصیه روانشناسان است.

● ۱۸ ماهگی

تحرک و پاسخ هیجانی به محرک ها از خصوصیات کودکان در این سن است. آنها با احساسات خود کمتر درگیر هستند ولی مشکلات زیادی با اطرافیان یا ارتباط با دیگران ایجاد می کنند.
انتظارات بیجا و پافشاری برای انجام کارهای مورد علاقه وجود دارد و به آسانی تحت تأثیر محرک های وحشت زا قرار می گیرند. گردش در محیط خارج از منزل و بغل کردن آنها، موجب رضایتمندی آنها خواهد شد.
توصیه روانشناسان در این سن پرهیز از اطاعات کردن مستقیم و فوری به خواسته های کودک است. توجه و شریک شدن در امور وابسته به علائق کودک و کمک به وظایفی که کودک در انجام آنها ضعف دارد، از روش های تأدیبی مؤثر محسوب می شود.

● ۲۱ ماهگی

در این سن کودک زیاده خواه و رفتارهایش غیرقابل پیش بینی و متغیر است.
علاقه مند به مستقل شدن است و نیازهای او گاهی اوقات عجیب و غریب به نظر می رسد.
از مورد توجه قرار گرفتن بیش از حد واهمه داشته و ممکن است در مقابل محبت های دیگران مقاومت نشان دهد. در این سن کودک مفهوم برقراری ارتباط میان خواسته ها و نحوه به دست آوردن آنها را نیاموخته است.
توصیه روانشناسان، صبر و تحمل والدین و برآورد کردن استعدادها و پاسخ کودک به محرک های بیرونی است. به کارگیری روش های تأدیبی در این سن کارآمد نخواهد بود.
صحبت کردن با کودک در اغلب مواقع بی فایده بوده و بهترین راه پیشگیری از وقوع تنش ها، حذف محرک های مشکل آفرین از زندگی روزمره کودک است.

● ۲ سالگی

میل به درآغوش گرفتن و مورد توجه واقع شدن در این سن زیاد است. از میزان توقعات نابجای کودک کاسته شده و آرامش بیشتری در رفتار او به چشم می خورد. در این سن وضع قوانین و پاداش ها مؤثر است.
توصیه متخصصان صحبت درباره آئین های مذهبی و پرستش خداوند بویژه هنگام خواب با کودک است.
فراهم کردن محیطی امن یا استفاده از روش هایی که منجر به حواس پرتی کودک و تغییر فضا می شود، از راهکارهای آرام کردن اوضاع، در مواقع تنش زا محسوب می شود.

● ۲/۵ سالگی

در این سن پدر و مادر با چالش های متعددی روبه رو می شوند. هوای زندگی کودک غیرقابل پیش بینی است، در یک لحظه آفتابی و گرم و در لحظه ای دیگر، توفانی و ابری می شود.
احساساتی همچونی خودخواه بودن، حس تملک بر هستی، حسادت، ریاست و عدم انعطاف پذیری در کودک دو سال و نیمه مشاهده می شود. متقاعد کردن کودک برای اطاعت از فرمان والدین مشکل است.
توصیه روانشناسان پرهیز از طرح سؤالات یا درخواست هایی است که پاسخ منفی از سوی کودک، قطعی است. حذف گزینه های مختلف و سلب انتخاب از کودک یکی دیگر از راهکارهای تأدیبی است.
پیش بینی رفتارهای احتمالی کودک و حذف شرایطی که منجر به پرخاشگری و نافرمانی او می شود و مهلت ندادن به او برای طرح درخواست های غیرمعقول با برنامه ریزی و پر کردن زمان از دیگر سفارشات متخصصان است.

● ۳ سالگی

در این سن، به طور معمول والدین دوران مملو از آرامشی را پیش رو خواهند داشت و نشان دادن رفتارهای مملو از هیجان و اشتیاق و آموزش رفتارهای مثبت توصیه می شود.

● ۳/۵ سالگی

لجبازی، انتقال حس ناامنی و برقرار نکردن ارتباط با دیگران در این سن، بیشتر مشاهده می شود. کودکان در سن ۵/۳ سالگی بیشتر اوقات را با غرولند، بی میلی، احساس ترس و غم سپری می کنند.
اضطراب جدایی از مادر بیشترین مشکلی است که کودکان را در این سن دچار پرخاشگری یا گوشه گیری می کند. برقراری محیطی آرام و امن و پرهیز از ایجاد تغییرات گوناگون در محل زندگی کودک مثل تغییر در چیدمان منزل یا اجبار کودک به تغییر اتاق خواب یا رشته ای که در آن فعالیت می کند، به برقراری آرامش وی کمک می کند.
پدر و مادر باید با گفتن جملاتی نظیر تو بهترین دختر یا پسر دنیا هستی، همیشه در کنارت خواهم بود به او آرامش بخشیده و سعی کنند از قرار دادن حیوانات ترسناک یا تاریک کردن اتاق خواب پرهیز کنند و به سؤالاتی که او در خصوص مرگ یا جدایی می کند، به درستی پاسخ دهند.

● ۴ سالگی

در این سن کودک بسیار با انرژی و فعال بوده و کمی کنترل او سخت می شود. برخی از کودکان دائماً خود را با دیگر کودکان مقایسه می کنند و برخی دیگر بسیار نامهربان و خودخواه بوده یا به ماجراجویی و کشف اطراف علاقه مند هستند.
نادیده گرفتن رفتار ناپسند یا استفاده از روش خاموش سازی رفتار در این سن مناسب است. در این سن باید با کودک کمی جدی تر رفتار کرده، به طوری که وی ملزم به اجرای برخی قوانین در منزل شود.
مرزها و محدودیت ها باید در این زمان به خوبی برای کودک مشخص شود زیرا این سن زمان خوبی برای شرطی شدن کودک در برابر مفاهیمی همچون پاداش های مثبت و تقویت کننده های رفتاری است.

روزنامه ایران
چهارشنبه 30/4/1389 - 18:47
بهداشت روانی
می توانید آن را حس کنید، اما بر چگونگی حس شما تاثیر دارد. نمی توانید آن را ببینید، اما وقتی به خودتان در آینه نگاه می کنید آنجاست. نمی توانید آن را بشنوید، اما هر بار که در مورد خودتان صحبت می کنید حضور دارد.

این موضوع مهم و مرموز همان چیزی است که به آن اعتماد به نفس می گویند.

از آنجا که اعتماد به نفس در تمام مراحل زندگی نقشی موثر ایفا می کند، خوب است به حضور و چگونگی پرورش آن در دوران کودکی نگاهی بیندازیم.

اعتماد به نفس کودک نقش زرهی را دارد در مقابل چالش های پیش روی او در همه عمر. کودکان و نوجوانانی که در مورد خودشان حس خوبی داشته باشند با مشکلات و مسائل مختلف راحت تر کنار می آیند و در برابر فشارهای منفی بهتر مقاومت می کنند.

آنها شادتر هستند و از زندگی شان نیز بیشتر لذت خواهند برد. این گروه از بچه ها واقع بین بوده و در مجموع خوش بین هستند. به همین دلایل از سلامت جسمی و روحی بیشتری برخوردارند. در مقابل، کودکانی که اعتماد به نفس کافی ندارند، در برخورد با چالش ها دچار اضطراب و سرخوردگی خواهند شد.

این گروه که حتی در مورد خودشان فکر مثبتی ندارند، برای پیدا کردن راه حل مسائل زندگی با مشکل مواجه خواهند شد. چنین افرادی در مواجهه با چالش های جدید اولین پاسخ شان این است «من نمی توانم !»

● اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس مجموعه باورها و احساسات ما، در مورد خودمان است. این که ما چگونه شخصیت خود را تعریف می کنیم، انگیزه ها، نگرش و رفتار ما را تحت تاثیر قرار می دهد و بر سازگاری عاطفی ما نیز تاثیر دارد.

الگوی اعتماد به نفس خیلی زود در زندگی شکل می گیرد. پس از همان دوران کودکی باید به فکر باشیم. آموزش این مطلب که پس از بارها تلاش ناموفق باز هم باید سعی و تلاش کرد، به کودک می آموزد که او می تواند؛ فقط باید بیشتر تلاش کند. کودک باید درک کند که اگر شکست می خورد، باید دوباره تلاش کند و اگر باز هم شکست خورد بداند در نهایت موفق می شود. در چنین سیری آنها در مورد توانایی های خود تصور مثبتی پیدا می کنند.

در کنار احساس توانایی، احساس دوست داشته شدن نیز در ایجاد اعتماد به نفس نقش مؤثری دارد. کودکی که از موفقیت خود شاد می شود ولی احساس دوست داشته شدن نمی کند در نهایت ممکن است احساس اعتماد به نفس کمتری را تجربه کند. به همین ترتیب، کودکی که احساس می کند دوست داشته می شود، اما در مورد توانایی های خود تردید دارد، باز هم با مشکل اعتماد به نفس ضعیف روبه رو خواهد شد. اعتماد به نفس واقعی در صورتی به وجود می آید که میان این دو حالت توازن ایجاد شود.

● علائم اعتماد به نفس

کودکان و نوجوانانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، علاقه ای به امتحان موارد جدید ندارند و اغلب در مورد خودشان منفی صحبت می کنند؛ این جمله را زیاد از آنها می شنویم: «من نمی توانم.»

آنها هنگام مواجهه با مشکلات، تحمل کمی دارند، براحتی کارها را رها می کنند یا منتظر کس دیگری می مانند و زود ناامید می شوند. کودکان و نوجوانان با اعتماد به نفس پایین، موانع موقتی را به شکل مشکلی دائمی و غیرقابل تحمل می بینند و حس بدبینی در آنها غالب است.

در مقابل، کودکانی که اعتماد به نفس خوبی دارند از تعامل با دیگران لذت می برند. در روابط اجتماعی راحت هستند و از فعالیت های گروهی لذت می برند؛ درست مانند فعالیت های مستقل خود.

هنگام مواجهه با چالش ها، می توانند نسبت به یافتن راه حل مناسب اقدام کنند. نقاط ضعف و قوت خود را می شناسند و آنها را می پذیرند. در ضمن حس خوش بینی میان آنها غالب است.

● نقش والدین

امری بدیهی است که پدر و مادر نقش مهم و مؤثری در پرورش اعتماد به نفس کودک دارند. نکات زیر می تواند به شما در این امر مهم کمک کند.

▪ بچه ها نسبت به کلمات و جملات والدین بسیار حساس هستند. پس به یاد داشته باشید که نه تنها فقط زمانی که کاری را درست انجام می دهد، بلکه برای تلاش های فرزندتان هم از او تعریف کنید و در این تعریف و تحسین راستگو باشید.

▪ الگوی مثبتی برای او باشید. اگر شما بسیار از خودتان انتقاد می کنید، بدبین هستید یا غیرواقعی و نامعقول در مورد توانایی ها و محدودیت های خود فکر می کنید، بدانید این موارد را به کودک خود نیز آموزش می دهید.

▪ مهم است که والدین باورهای نادرست بچه ها در مورد خودشان را شناسایی کنند؛ باورهای شان در مورد کمال، جذابیت، توانایی یا هر چیز دیگری. کمک کردن به بچه ها برای تعیین استانداردهایی دقیق تر و ارزیابی واقع بینانه تر از خود، به برداشت مثبت آنها از خودشان کمک می کند.

▪ عشق و علاقه شما می تواند کمکی باشد برای تقویت اعتماد به نفس فرزندتان. پس او را در آغوش بگیرید و بگویید که به او افتخار می کنید. از فرزندتان مکرر و با صداقت تعریف کنید البته بدون افراط کردن. آنها متوجه می شوند که کدام حرف از قلب و دل شما برخاسته است.

▪ باز خوردی مثبت و دقیق به فرزندتان بدهید. با این روش، رفتار فرزندتان را تائید کرده و به انتخاب های او پاداش می دهید. همچنین او را برای برخورد مناسب آینده تشویق می کنید.

▪ محیط خانه را امن و آرام نگه دارید. کودکانی که در خانه احساس امنیت ندارند، اعتماد به نفس کمی خواهند داشت.

▪ همیشه به یاد داشته باشید که به کودک خود احترام بگذارید.

▪ به فرزند خود اجازه بدهید تجارب جدیدی کسب کند. به او فرصت بدهید که در فعالیت هایی شرکت کند، به خصوص فعالیت هایی که مشوق همکاری هستند و نه رقابت، در تقویت اعتماد به نفس او کمک می کنند.

در نهایت اگر فکر می کنید که فرزند شما اعتماد به نفس پایینی دارد، از متخصصین امر کمک بگیرید. در این مواقع همکاری و مشورت افراد متخصص را باید در اولویت قرار داد. آنها با شیوه های درمانی خود می توانند حس بهتر و مثبت تری در فرزند شما ایجاد کنند.

چهارشنبه 30/4/1389 - 18:45
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته