• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 244
تعداد نظرات : 32
زمان آخرین مطلب : 4838روز قبل
خاطرات و روز نوشت
ضرورت سخن گفتن از ایمان

با توجه به اموری چند، به ضرورت و اهمیت بحث درباره ایمان بیشتر پی می بریم. نخست اینکه از دیرباز نیل به جاودانگی و سعادت، مهم ترین دغدغه انسان بوده است و تنها راه دست یابی به آن در تمام ادیان توحیدی، ایمان ذکر شده است. همه این ادیان به اتفاق اصرار دارند که تنها مؤمنان اهل نجات و رستگاری اند. در قرآن کریم نیز برای ایمان جایگاه و شأن بسیار والایی اختصاص یافته است که به هیچ امری به اندازه آن اهمیت داده نشده است ؛ چنان که ایمان اساس و مدار تمام ارزش ها و خوبی ها دانسته شده است. همچنین در قرن حاضر، به موازات هر چه بیش تر روشن شدن ماهیت تمدن غرب، رویکرد به ارزش های معنوی به ویژه ایمان تشدید شده است... . همه این امور بر ضرورت پرداخت بیشتر به ایمان تأکید می کنند تا ابعاد و زوایای ناشناخته آن بهتر و بیش تر شناخته شود.
گام اول

نخستین گام در شناسایی ایمان، سخن گفتن از آن است؛ چرا که این کار از یک سوی، راهی را برای کسانی که از نعمت ایمان محروم اند، به تجربه آن می گشاید و از سوی دیگر، زمینه ای برای تعالی بخشیدن به تجربه ایمانی کسانی که واجد آنند خواهد بود. گذشته از آن، راه های پرورش و شکوفاسازی ایمان در وجود نسل های آینده و مقابله باآفت و و مانع های موجود بر سر راه تحقق ایمان از این رهگذر بهتر و کامل تر شناسایی می شود.
مفهوم ایمان

واژه ایمان در لغت به معنای گرویدن، عقیده داشتن، بیم نداشتن و اطمینان و آرامش نفس و زوال شک و... است. در اصطلاح نیز ایمان به معنای اطمینان و یقین به وجود آفریدگار جهان و وحدانیت او و یقین به وجود معاد و زندگی پس از مرگ و تصدیق قلبی به حقانیت رسالت پیامبر اسلام است.در این باره که آیا عمل نیز جزو ایمان است گفته شده که اصل ایمان همان باور و اطمینان قلبی است، ولی عمل به وظایف دینی از لوازم حتمی آن است. ممکن نیست کسی چیزی را از روی قلب باور کند، ولی بر خلاف آن عمل نماید. اگر چنین کند نشانگر آن است که ایمان او واقعی نیست.
حقیقت و ماهیّت ایمان

از دیرباز یکی از مباحث مهم کلامی، حقیقت و ماهیت ایمان بوده است. چنانکه اندیشمندان هر فرقه و مذهب درباره ماهیت ایمان، رابطه ایمان با عمل و... به فراخور دانش و گرایش خود به بحث پرداخته اند. علمای شیعه نیز با الهام از آیات قرآن کریم و سخنان معصومان که مفسران حقیقی کلام خداوند به شمار می آیند، ایمان را به معرفت همراه با انقیاد و تسلیم محض در برابر خدا تعریف کرده اند. آنان با استناد به کلامی از امیرمؤمنان علی علیه السلام می گویند: «ایمان عبارت است از اعتقاد قلبی و احتراز زبانی و عمل کردن با اعضا و جوارح». همچنین نقل شده است، هنگامی که اباصلت هروی از امام رضا علیه السلام درباره حقیقت ایمان پرسید، آن حضرت فرمود: «ایمان گره قلبی، گفتار زبانی و عمل جوارحی است و غیر از آن ایمان نیست». رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرمودند: «ایمان چیزی است که در قلوب جای می گیرد و اعمال آدمی ملاک درستی آن است».
ویژگی های ایمان از نگاه قرآن

از دیدگاه قرآن، ایمان امری اختیاری است. هنگامی که خداوند متعال به کاری فرمان می دهد، این دستور خود بهترین دلیل بر امکان پذیر بودن آن است. بر این اساس، اگر ایمان از حوزه اراده و اختیار انسان خارج بود، فرمان به آن با حکمت خداوند هماهنگی نداشت.

ایمان تنها معرفت نیست، بلکه علم و معرفت یقینی همراه با تسلیم و خضوع در برابر حق است. چنان که به دلالت قرآن شخصیت هایی چون فرعون و ابلیس از علم و معرفت برخوردار بودند، اما هرگز مؤمن به شمار نمی آیند. از نگاه قرآن، عمل لازمه ایمان است و نبود آن در کنار ایمان نشانگر ناخالصی و بی اثر بودن ایمان است.
معانی ایمان در قرآن

واژه ایمان به شکل های گوناگونی در قرآن کریم به کار رفته است که در همه موارد به یک معنا نیست. از جمله معانی ایمان در آیه های قرآن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. گرویدن: این معنا در بیش از چهارصد مورد به چشم می خورد ؛ مانند مواردی که با خطاب به مؤمنان آغاز شده اند. مثل «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا داشته باشید و به پیامبر او بگروید».

2. ایمان قلبی: «ای کسانی که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبر او کتابی که به پیامبرش فرو فرستاده و... بگروید و از صمیم دل ایمان بیاورید».

3. قبول داشتن و باور کردن: هنگامی که به فرعونیان معجزه های فراوانی ارائه شد، آنان عناد ورزیده گفتند: «هر گونه پدیده شگرفی... برای ما بیاوری، ما به تو ایمان نمی آوریم». اعتراف به وحدانیت خداوند (توسل ملائکه)، عمل و عبادت، دین و احکام اسلام اعتقاد داشتن به خدای یگانه و تصدیق پیامبران الهیاز دیگر معانی ایمان در قرآن است.

رابطه اسلام و ایمان

اندیشمندان اسلامی با توجه به مجموعه آیه ها و روایت ها بر این باورند که اسلام ظاهری قانونی دارد و هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند در زمره ی مسلمانان بوده، عمل به احکام اسلام بر او واجب است، ولی در حقیقت ایمان یک امر واقعی باطنی است که جایگاه آن قلب آدمی است، نه زبان و ظاهر او. اسلام آوردن می تواند انگیزه هایی مادی و منافعی شخصی داشته باشد، ولی ایمان آوردن بی تردید از انگیزه های معنوی برخوردار است. چنان که در قرآن کریم می فرماید: «اعراب گفتند ایمان آوردیم، ای پیامبر! به آن ها بگو که ایمان نیاورده اید، بلکه بگویید اسلام آوردیم»؛ زیرا در آن مرحله هنوز به باور قلبی نرسیده بودند. امام صادق علیه السلام هم می فرماید: «با اسلام خون انسان محفوظ، ادای امانت او لازم و ازدواج با او حلال می شود، ولی ثواب در برابر ایمان است».
قلب، قرارگاه ایمان

از مجموعه آموزه های دین چنین بر می آید که ایمان با بخشی از وجود آدمی که قلب نامیده می شود، ارتباط دارد. تا زمانی که ایمان به قلب وارد نشده باشد، تحقق پیدا نمی کند و ورود در قلب شرط لازم برای ایمان است. به عبارت دیگر، قلب قرار گاه ایمان است. قرآن ضمن دلداری دادن به رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «ای فرستاده خدا! آنان که در مسیر کفر شتاب می کنند و با زبان می گویند: ایمان آوردیم، ولی قلب آن ها ایمان نیاورده است، تو را اندوهگین نسازند». علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند: «استواری ایمان بنده به استواری قلب او است». خود حضرت نیز در تبیین چگونگی تجلی ایمان در دل مؤمن می فرماید: «ایمان همانند نقطه سفیدی در دل پیدا می شود؛ هر چه ایمان افزون شود، آن نقطه سفید نیز فزونی می گیرد».
ایمان و شناخت

از تأمل در آیات قرآن کریم چنین بر می آید که ایمان با علم تفاوت دارد. چنانکه در سوره روم از کسانی که علم و ایمان را به ارث برده اند یاد می شود. بنابراین علم نعمتی است که در کنار ایمان به عده ای عطا شده است. اما این حقیقت نیز مسلم است که ایمان بر اساس تردید و شک شکل نمی گیرد، بلکه محتاج معرفت است. خداوند در توصیف مؤمنان می فرماید: «اهل ایمان کسانی هستند که در ایمان به خدا و رسول تردیدی نداشته، بدان ها علم و یقین دارند» و تصریح می کند: «کسانی که خانه ایمان خود را بر پایه شک بنا می نهند، پیوسته دغدغه و شک و تردید اساس و بنیان خانه آنان را تهدید می کند». در قرآن کریم شواهدی وجود دارد که با وجود یقین و علم به خداوند و رسول، ایمان نفی شده است. این موارد دلالت دارند که عنصری غیر از علم در ماهیت ایمان دخالت دارد. نتیجه آنکه معرفت و علم لازمه ایمان است و ایمان بدون معرفت اگر امکان پذیر باشد، ناپایدار است. با این حال، ایمان چیزی بیش از علم است که خضوع و تسلیم و خشیت را در دل خود دارد.
نوسان ایمان و کفر

یکی از ویژگی هایی که قرآن کریم برای ایمان و کفر بر می شمارد، قابلیت افزایش و کاهش یافتن آنهاست. خداوند در آیه ای از قرآن، وقتی به توصیف مؤمنان می پردازد، چنین تصریح می کند: «هنگامی که منافقان با هدف ترساندن مؤمنان به آنان گفتند، دشمنان بسیج شده اند که به شما حمله کنند، این سخن بر ایمان مؤمنان افزود و در پاسخ منافقان گفتند: خدا ما را کفایت می کند و او بهترین حامی است». در جای دیگر نیز می فرماید: «مؤمنان کسانی هستند که چون ذکری از خدا به میان آید؛ دل های آنها لرزان می شود و چون آیات خدا بر آن ها تلاوت شود بر مقام ایمانشان افزوده می شود». همچنین درباره کافران می فرماید: «آنان که نخست ایمان آوردند، سپس کافر شدند و بعد باز ایمان آورده، سپس کافر شدند، بر کفر خود افزودند».
ایمان و عمل

به استناد آیات قرآنی، عمل صالح از حقیقت ایمان خارج است، اما سبب تعالی آن می شود و هر چه عمل صالح بیشتر تکرار شود، رسوخ عقیده و ایمان افزایش پیدا می کند و از استحکام بیشتری برخوردار می شود. همچنین با تأمل در آیات قرآنی در می یابیم که عمل لازمه ایمان است و عمل صالح در کنار ایمان نتیجه مناسب خواهد داد. و ایمان تنها با وجود عمل صالح است که نشاط و طراوت می یابد. نقش عمل تا آنجاست که می توان آن را ثمره و میوه درخت ایمان دانست و نبود آن حاکی از وجود آفت در ایمان است.
فطری بودن ایمان

با دقت در آیات قرآن کریم درمی یابیم که ایمان امری فطری است ؛ زیرا در سرشت آدمی گرایش و کشش به خدا به ودیعت نهاده شده است. به عبارت دیگر، سرشت انسان ها از نظر تکوینی رنگ خدایی دارد. بنابراین، ایمان مقتضای فطرت و نهاد خدادادی بشر است و از آن سرچشمه می گیرد. اگر فطرت بشر زنگار نگیرد، ندای ایمان به خدا سر می دهد. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «مؤمنان را به رحمت خدا بشارت ده که به راستی مقامشان نزد خدا بلند است». مفسران گفته اند: این تعبیر به فطرت انسانی اشاره دارد؛ یعنی ایمان از خمیرمایه و سرشت انسان سرچشمه می گیرد.
متعلق ایمان

در مجموعه آیات قرآن کریم از حقایق بسیاری یاد شده است که ایمان به آن ها تعلق می گیرد. برخی از آنها بدین شرح اند:

1. وجود آفریدگار که مبدأ هستی و منتهای آن و پروردگار و مدبّر همه آفریدگان است: در آیه ای از قرآن می خوانیم: «هر کس به خدا... ایمان داشته باشد و کار شایسته انجام دهد، اجرش را در نزد پروردگار خواهد داشت ؛ نه بیمی بر او خواهد بود و نه اندوهناک می شود».

2. آخرت و معاد: در موارد فراوانی ایمان به خدا در کنار ایمان به معاد آمده است.

3.کتاب های آسمانی: «ای کسانی که ایمان آورده اید! به... کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاد و کتاب هایی که قبلاً نازل کرده است، ایمان بیاورید...».

4. فرشتگان: «مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتاب ها و فرستادگانش ایمان آورده اند».

غیر از این موارد، ایمان به غیب، آیات الهی، دیدار خدا و محتوای قرآن نیز تعلق می گیرد. در جنبه های منفی نیز ایمان به باطل و طاغوت و... مطرح است.
درجات ایمان

آیات فراوانی بر برخورداری ایمان از درجات گوناگون دلالت دارند. از جمله در آیه ای می خوانیم: «آنان (نمازگزاران و انفاق کنندگان) هستند که به حق مؤمن اند. برای آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزی نیکو خواهد بود». درباره پیامبران الهی نیز می فرماید: «برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری بخشیدیم. از آنان کسی بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضی از آن ها را بالا برد». در روایات نیز داریم که از برخی امور به عنوان «افضل ایمان» یاد شده است. این روایات به این معنا هستند که ایمان درجاتی دارد که افضل آن امور، در این دسته از روایات آمده است. چنانکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «بالاترین درجه ایمان، صبر و گذشت است».
قابل تبدیل بودن ایمان

براساس آیات قرآنی، نه تنها ایمان قابلیت افزایش و کاهش دارد، بلکه قابل از میان رفتن و تبدیل شدن به ضد خود یعنی کفر نیز هست. از جمله مواردی که در قرآن کریم از آن به بدی یاد شده تبدیل کردن ایمان به کفر در اثر ارتکاب کارهای ناشایست است و برای آن مجازات های بسیار سختی ذکر شده است. قرآن هشدار داده است: مبادا کسی پس از ایمان دچار کفر شود که در این صورت چه بسا توبه اش پذیرفته نشده، برای همیشه در زمره گمراهان باقی بماند. در آیه ای دیگر می خوانیم: «کسانی که پس از ایمان خود کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند (پافشاری کردند) توبه آنها هرگز پذیرفته نخواهد شد و آنان خود گمراهانند». در آیه دیگری آمده است: «چگونه خداوند قومی را که پس از ایمان شان کافر شدند هدایت می کند، با آنکه شهادت دادند، این رسول بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد، و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمی کند». در آیه دیگری نیز می فرماید: «هر کس کفر را با ایمان عوض کند، بی شک از راه درست گمراه شده است».
موانع ایمان

در قرآن کریم از اموری به عنوان موانع تحقق ایمان یاد شده است که به آنها اشاره می کنیم:

الف) مهر شدن قلب: براساس آموزه های قرآنی، انسان ها در صورت پافشاری به گناه و روی گردانی از حق و عناد در پذیرش حقیقت، به مرحله ای خواهند رسید که دل هایشان صلاحیت تشخیص و پذیرش حقایق و عوامل سعادت آفرین را از دست می دهد و پس از آن هرگز تسلیم واقعیات نمی شوند.

ب) مرض قلب: افرادی که با دروغ به مؤمنان نیرنگ می زنند، قلبی بیمار دارند. خداوند می فرماید: «این افراد اگر از کرده خود پشیمان نشوند و به کار خود ادامه دهند، خداوند در اثر کردار زشت آنها بر مرض و عنادشان می افزاید و سرانجام گرفتار عذاب دردناک می شوند».

ج) تکبر و غرور: قرآن کریم در توصیف حال کافران می فرماید: «وقتی به آنان گفته می شود: حال که حقانیت پیامبر و دین الهی برایتان اثبات شده است، ایمان بیاورید و در برابر حق بی دلیل عناد نورزید، در پاسخ می گویند: آیا همان گونه که کم خردان ایمان آورده اند، ما نیز ایمان بیاوریم؟ خداوند در جواب این متکبران می فرماید: بدانید که کم خرد خود این دسته از مردم اند، ولی نمی دانند».

ایمان کامل

در آموزه های دینی به تحصیل ایمان کامل و عوامل آن بسیار اشاره شده است. آورده اند که حضرت عیسی به اصحاب خود می فرمود: «گندم را پاک کنید و خوب آردش کنید تا طعم آن را بچشید و از خوردن آن لذت ببرید. به همین سان، ایمان را خالص و کامل گردانید تا حلاوت آن را درک کنید و سرانجام برای شما سودمند واقع شود.» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرموده است: «هر کس سه ویژگی را داشته باشد، خصلت های ایمان را به کمال رسانده است: کسی که چون راضی شود، رضایت او را به گناه و باطل نکشد، و چون خشمگین شود، خشم او را از حق به در نبرد، و هر گاه قدرت یافت، چیزی را که از او نیست به زور نگیرد». نقل است که مردی به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: «دوست دارم ایمانم کامل شود. چه کنم؟» حضرت فرمودند: «اخلاقت را خوب کن، ایمانت کامل می شود». همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «بنده ای حقیقت ایمان را به کمال نمی رساند، مگر آنکه سه ویژگی در او باشد: فهم در دین، برنامه ریزی درست در زندگی و شکیبایی در برابر گرفتاری ها و مصائب».
عوامل از بین برنده ایمان

یکی از عوامل اصلی در تخریب و تضعیف ایمان، ارتکاب گناه و نافرمانی خداوند است. شخصی از امام کاظم علیه السلام پرسید: «آیا گناهان کبیره سبب خارج شدن بنده از دایره ایمان می شود؟» حضرت در پاسخ فرمود: «بلی! نه فقط گناهان کبیره، بلکه گناهان صغیره سبب خروج از ایمان می شوند». در روایت دیگری آمده است: شخصی نزد علی علیه السلام رفت و عرض کرد: «گروهی گمان می کنند که بنده نمی تواند فحشا(زنا) انجام دهد و در عین حال مؤمن باشد.» حضرت علی علیه السلام در پاسخ آن مرد فرمود: «آنچه را که دوست تو می گوید راست است. من از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این مطلب را شنیدم که فرمود: روح ایمان از گناهکار جدا می شود و دلیل آن نیز کتاب خداست». ابن بُکَیر از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کردند که: «وقتی شخصی مرتکب عمل قبیح فحشا (زنا) شود، روح ایمان از او جدا می شود».

سه شنبه 9/6/1389 - 15:36
خاطرات و روز نوشت
دو نیمه، دو تمنا

آنچه مرا، تو را و همه آدم ها را از همه موجودات دیگر این عالم هستی جدا می کند، برتری می دهد و متمایز می دارد، وجود دو بعدی و دو سویه ماست که سویی در اتصال و انس با عالم خاک است و مأنوس با آنچه خاکی است و دنیایی، و سویی در اتصال و انس با خداست و مأنوس با آنچه خدایی است و افلاکی. ما در کشمکش این دو نیمه و در میان دو راهی آسمان و زمین، مختاریم که کدام سو را برگزینیم و تمنای کدام نیمه وجود خود را اجابت کنیم. به خواهش نفس خاکی با خاک بپیوندیم و در زیبایی ها، شیرینی ها و شادی های آن غوطه ور شویم یا به تمنای روح، دل از دنیا ببریم و چشم به خورشید بدوزیم و رو به بالا پرواز کنیم. راستی که چه جولانگه بی انتهایی است میدان حضور من و تو در عالم هستی و چه آزمون پرفراز و فرودی است آزمون هستی ما!
نشان کرامت

گیاه جوانه می زند، می روید، می شکفد، به کمال می رسد و می خشکد. حیوان به دنیا می آید، رشد می کند، زندگی می کند، به کمال می رسد و می میرد؛ اما انسان گیاه نیست، حیوان هم نیست.

او رشد می کند، اما این رشد برای او کمال نیست؛ چون همه وجود او در این رشد خلاصه نمی شود. او رشد می کند و این تنها گوشه ای کوچک از راهی است که او آمده تا بپیماید. انسان رشد می کند و به کمال می رسد، آن گاه که روح او نیز رشد کند و به کمال برسد. کمال آدمی نه در رشد جسم او، که در کمال روح اوست و این همان دلیل برتری او می باشد. همان دلیلی که او را قوام می بخشد و شرافت می دهد. این همان نشانه کرامت و بزرگواری انسان است در عالم هستی و آنجا که کمال روح در میان نباشد و رشد روحانی او منظور نگردد، تنها و تنها جسم خاکی او رشد کند، پرورش یابد و به تمناهایش برسد، نه برتری، نه کرامت و نه شرافت انسانی معنایی نخواهد داشت و آنجا آدمی چونان چهارپایان است، بلکه فروتر و پست تر.
گوهر از کف مده

ای فرزند آدم! آنچه تو را کرامت می بخشد، آنچه تو را در سبد هستی، گل سر سبد می نمایاند، و آنچه مایه شرافت، بزرگی و برتری تو درمیان جمع مخلوقات می شود، آفرینش قدسیِ توست. خلقتی جدای از خلقتِ همه مخلوقات و دمیدن نسیم قدسیِ روح الهی در تو، تو را ورای همه مخلوقات جا می دهد.

آنک، تو اگر دریابی آن خلقت جداگانه ات را و بیابی آن نسیم الهی را در وجودت و ارجش بنهی و پاسش بداری، فراخواهی رفت و از گیاه و حیوان و ملک برتری خواهی گرفت؛ ورنه، اگر این برتری خلقت را فراموش کنی و آن روح قدسی را از یاد ببری، فروخواهی ماند، فروتر از ملک، فروتر از انسان و حتی گاه فروتر از حیوان. فرصت از دست مده. گوهر از کف مینداز و به زیان خود دل مسپار.
بارِ امانت

خداوند آدمی را آفرید و در جام وجودش از میل به راستی ها و کجی ها جرعه ای ریخت. او را بر سر کوهی نشانید تا آن شود که خود اختیار کند، به آنجا رسد که خود برگزیند و بر آن مقام نشیند که خود بخواهد. راه علم و دانایی و هشیاری و نیکی و نیکوکاری و کمال را بپوید، یا سر به راه جهل و جدل و گناه و ناسپاسی و طغیان نهد و برای هر کس، تنها خودِ اوست که انتخاب می کند، اراده می کند و می خواهد که چه پیش آید و به کجا رسد؟

انسان باری با خود می کشد به نام اختیار که به هر نفس، به هر قدم و به هر عمل او را مسئول عمل خود می دارد. این گویی همان باری است که آسمان و زمین و کوه را به اقرار ضعفشان کشانید و انسان عهده دار به دوش کشیدن آن شد. خوشا آنان که بار به منزل رسانند و در بارگاه الهی چون امینی درستکار، رو سفید درآیند.
انسان شتابزده

چه شتابی هست در نهاد ما آدم ها! چه عجولانه گام بر می داریم! با این گذر تند زمان و این گذر پرشتاب عمر، چه سخت آینده را انتظار می کشیم و چه بی تاب لحظه ها را به گذشته می سپاریم! یکسره در این آرزوایم که «کاش فردا می آمد» ومی آید. فردا و فرداها می آید و آنچه از دست می رود این لحظه است؛ این لحظه ای که ما در انتظار فردا و در شتاب رسیدن به آنچه نیامده است، از دستش داده ایم.

و کاش این لحظه های ناب را که در آن فرصت بودن یافته ایم از دست نمی دادیم. کاش نه انتظار فردا و نه حسرت گذشته، امروزمان را از بین نمی برد. کوچک ترها در آرزوی بزرگ تر شدن اند و بزرگ ترها در حسرت کوچکی شان و آنچه از دست می رود، گوهر گران مایه حال است که در آن، فرصتِ بودن و عمل کردن داریم. راستی که آدمی اگر چشم نگشاید، چه عجول است و چه نادان!
راز ماندگاری

گاهی آن قدر بخیل و تنگ دستیم که در آنچه از آنِ ما نیست هم بخل می ورزیم و تنگ دستی می کنیم. راستی جز عمل ما که خود انتخابش کرده ایم و خود به آن عمل کرده ایم، چیست که از آنِ ما باشد، مال ما باشد و ما مالک آن باشیم. ما آدم ها در همه آن چیزی که مال ما نیست بخل می ورزیم. آدمی گاه آن قدر بخیل است که اگر سرچشمه های دارایی های دنیا در دستش می بود، از هراس کاستنش ذره ای نمی بخشید.

آدم ها گاهی آنقدر بخیل اند که در بخشودن ذره ای از محبت که خدا در نگاهشان نهاده بخل می ورزند. ما گاهی آنقدر تنگدست می شویم که نَفَسی را به سلامی، به دوستی نمی بخشیم؛ نفسی که به هر روی بر می آید.

و هستند آدمیانی که در نگاهشان، در دارایی شان و حتی در جانشان بی هیچ هراسی بخل نمی ورزند. آدمیانی که وجودشان یکسره لطف و بخشش و جود و عطاست و از نگاهشان، از کلامشان و از دست هاشان همیشه مهر و مهربانی فرو می ریزد و بخشندگی، راز ماندگاری آن چیزی است که از آنِ ما نیست.
به چه فخر می فروشیم؟

در شگفتم از آنکه هیچ ندارد و کبر می ورزد. در عجبم از آنکه درمانده ترین است و فخر می فروشد. در حیرتم از آنکه به قدر نفسی، توان بیشتر ماندن ندارد و بزرگی می کند. راستی ما آدم ها به چه داشته ای یا توانی این همه مغروریم و به کدام دارایی این همه تکبر می کنیم. آمدن مان، رفتن مان، زیبایی مان، سلامت مان، دارایی مان و حتی توان مان، کدامش از آنِ ماست؟ بر کدام مالکیم و توان ماندگار کردنش را داریم؟ بر کدامیک مسلطیم و بر نگه داشتنش قادریم؟ جز عمل انسان و جز تکامل روح او، چیست که بر آن فخر بورزد و بزرگی کند؟

چشم های ما چرا آن همه درماندگی، تهی دستی و نیازمندی را نمی بیند؟ مگر نه که هیچ ضمانتی برای ماندن دارایی، سلامت، زیبایی و حتی برای بودنِ خودمان تا لحظه ای دیگر نیست؟ پس به چه فخر می فروشیم و مغرور می شویم؟ بنگر که غفلت از حقیقت و غوطه خوردن در مالکیت های مجازی و قدرتمندی های پوچ، چه سخت انسانِ درمانده تهی دست را گرفتار بند تکبر و غروری می کند که خود نشان روشنی از تهی دستی او در باورهاست.
تشنگی بی پایان

تا کجا می رویم؟ این درون تشنه ما کی سیراب می شود؟ پایان راهِ به دست آوردن ها کجاست؟ آنکه تشنه مال است به کدام دارایی سیراب می شود و آنکه در طمع رفاه و آسودگی است، کجا به نقطه اوج می رسد؟ کجاست پایان راه قدرت و شهرت و هزار خواهشِ دیگر این نفس سیری ناپذیر آدمی؟ این تن رنجور و آن روح دردمند تا کجا باید در پی این نفْس سرکشِ حریص بدود و هدر برود؛ حال آنکه او در پی سراب می رود و هر دم تشنه تر از پیش به سرابی دوباره چشم می دوزد. کاش لحظه ای این اسب سرکشِ بی مهار فرو نشیند و آرام گیرد و مهار به دست روح سپارد. به قطره قطره زلال آنچه روح در پی آن است سیراب شود و ببیند که روح چه شیرین و مطمئن گام بر می دارد، بالا می رود و آدمی را بالا می کشاند. چشمه های واقعی را در می یابد و در خود بر می جوشاند و خود را و همه وجود آدمی را سیراب می کند. کاش این نفْس سرکش سیری ناپذیر، لحظه ای مهار خود را به دست روح بسپارد.
سپاسش خواهم گفت

اگر گاهِ تشنگی ام، دوستی، آشنایی، یا حتی بیگانه ای به نیم لیوانی آب میهمانم کند، بارها سپاسش خواهم گفت. اگر در میان راهی مانده باشم و یاری یاوری کند، همیشه سپاس گزارش خواهم بود. اگر در پنجه های مرگ بیفتم و کسی به نجاتم بیاید، همه عمر مدیونش خواهم ماند. امّا چگونه است که سپاس تو را که مرا آفریدی، روحم بخشیدی، زندگی ام دادی و از هر نعمتی لبریزم کردی، از یاد می برم. چگونه است که دِین پروردگاری ات را بر دوشم حس نمی کنم و بنده وار و متواضع منتت نمی دارم؟ که اگر حق خدایی تو را بر خود در می یافتم و بنای سپاس تو را بنیان می نهادم، لحظه ای، دمی، نفسی از بندگی تو غافل نمی شدم. به هرقدم رضای تو را می جستم و خرسندیِ تو را می خواستم و به هر نَفَس تو را می دیدم و به سوی تو می آمدم.

سه شنبه 9/6/1389 - 15:32
دعا و زیارت
خدایا! از این نفس زشتی پسند که به بدی هایم وا می دارد و بر خطا سبقت می گیرد... در طاعت و سپاست سستی می کند و در طلب دنیا حریصانه می دود، به بلایی اندک بی تاب می شود و چون خیری او به رسد، دست به احسان نمی برد، به تو شکایت می کنم.

مناجات خمس عشر، بخشی از مناجات الشاکین

خدایا! از دشمنی این نفس بدخواه که گمراهم می کند، به هواپرستی ام می کشاند و به دوستی دنیا می خواندم تا مرا از بندگی تو و قرب تو جدا کند و از طاعت تو بازم دارد، به تو شکایت می کنم.

همان

ای خدای مهربان! نعمت های پی در پی تو مرا از شکرت غافل کرد و فیضان و جوشش دریای کرم و بخشندگی ات مرا از سپاس تو ناتوان ساخت و با این حال کوتاهی ام در شکر و سپاس تو، مرا از بارگاه کرمت دور نساخت که تو سراسر مهری و رأفت و کرم و احسان.

مناجات خمس عشر، بخشی از مناجات الشاکرین

خدایا! بر دل من وقار و سکینه ای ببخش که جز نور عشق تو را نپذیرد و جز پرتو محبت تو را درنیابد، ای مهربان ترین.

مناجات خمس عشر، بخشی از مناجات المعتصمین

سه شنبه 9/6/1389 - 15:30
دعا و زیارت
فلسفه روزه چیست؟

همان طور که می دانید،[1] انسان علاوه بر جنبه مادی و جسمی، دارای جنبه معنوی و روحی هم هست و هر یک از آن ها در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامه های خاصی احتیاج دارند . یکی از برنامه هایی که جنبه معنوی دارد، تقوا و پرهیزگاری است . به این معنا که اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوی ارتقاء دهد و به عالم طهارت و رفعت متصل کند، اولین چیزی که باید بدان ملتزم بشود، جلوگیری از افسار گسیختگی خود است . او نباید خود را سرگرم لذت های جسمی و شهوات بدنی کند، باید خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد . بهترین، نزدیک ترین، مؤثرترین و عمومی ترین راهی که افراد را در این امر (تقوا) می تواند کمک کند، روزه است که با پرهیز از خوردن، آشامیدن و شهوت جنسی، علاوه بر این که نیروی خویشتن داری از گناهان در آنان قوت می گیرد، به تدریج بر اراده خود مسلط می شوند و در برابر هر گناهی عنان اختیار را از کف نمی دهند .

«یا ایها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون » ; [2]ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شد; همان گونه که پیشینیان از شما نوشته شده تا پرهیزگار شوید .[3]

روزه، علاوه بر فایده معنوی (تقوا)، فایده های دیگری هم دارد:

الف - اثر اجتماعی روزه: روزه، درس مساوات و برابری در میان افراد اجتماع است . با انجام این دستور مذهبی، افراد متمکن، وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس درمی یابند، و این باعث می شود که به کمک محرومان بشتابند . امام صادق ( علیه السلام) می فرماید: «روزه به این دلیل واجب شد که میان فقیر و غنی مساوات برقرار گردد، و این بدان جهت است که غنی، طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند; چرا که اغنیا معمولا هر چه را بخواهند، برای آن ها فراهم است . خدا می خواهد میان بندگان خود مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیا بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند» .

ب) اثر بهداشتی و درمانی: عامل بسیاری از بیماری ها، زیاده روی در خوردن غذاهای مختلف است; چون مواد اضافی جذب نشده به صورت چربی های مزاحم در نقاط مختلف بدن، یا به صورت چربی و قند اضافی در خون باقی می ماند . این مواد لجنزارهای متعفنی برای پرورش انواع میکروب های عفونی است، و در این حال، بهترین راه برای مبارزه با این بیماری ها، نابود کردن این لجنزارها از طریق روزه است . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «معده خانه تمام دردها و امساک (روزه) بالاترین داروهاست .» [4]

علت این که ماه رمضان برای روزه گرفتن انتخاب شده، این است که این ماه بر سایر ماه ها برتری دارد . در این ماه، «قرآن » کتاب هدایت و راهنمای بشر که «فرقان » است و با دستورها و قوانین خود روش های صحیح را از ناصحیح جدا کرده و سعادت انسان ها را تضمین نموده، نازل گردیده است و در این ماه، شب قدر قرار دارد که بهترین شب سال است و مقدرات انسان در آن مشخص می شود; «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان ...» [5]در روایات اسلامی نیز چنین آمده است که همه کتاب های بزرگ آسمانی در این ماه نازل شده اند; به این ترتیب، ماه رمضان که همواره ماه نزول کتاب های بزرگ آسمانی و ماه تعلیم و تربیت بوده، بر ماه های دیگر برتری محسوسی دارد .[6]


[1]مجله یاس ، آبان 1382، شماره 8 ، فرهنگ قرآنی

[2] بقره، 183 .

[3] علامه طباطبایی (ره)، تفسیر المیزان، ج 2، ص 8 .

[4] آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 1، ص 631 .

[5] بقره، 185 .

[6] تفسیر نمونه، ص 634 .

سه شنبه 9/6/1389 - 15:29
دعا و زیارت
شب وصل است وطی شد نامه هجر                   سلام فیه حتی مطلع الفجر
شب ندبه

شب قدر، شب جدایی میان اولیای خدا و اولیای شیطان است. شب دعا و ندبه و شب نزول رحمت عام و کرم خداوندی است. شب آشتی بنده با خداوند و توبه و انابه و شست و شوی تیرگی های گناه از دل و شب خودسازی و نزدیک شدن به پروردگار است، زیرا تنها او قابل التوبات و ستار العیوب و غافر الخطیئات است. شب قدر، شب تقسیم سهم است و بندگان به اندازه تلاشی که در عبادت داشته اند، پاداشی در خور خویش دریافت کرده، سهم می برند. به گفته صاحب تفسیر کشف الاسرار: «اندر این شب، خطاب می آید که کجایند جوانمردان و شب خیزان که در آرزوی دیدار، با بی خوابی بی آرام بوده اند و در راه عشق، شربت بلا نوشیده اند تا ما بر خستگی ایشان مرهم و در این شب قدر، ایشان را با قدر و منزلت بازگردانیم که امشب، شب نوازش بندگان است و وقت توبه عاصیان».
تقاضای درک

شب قدر، شبی است که امام زین العابدین علیه السلام ، در دعای شریف ابوحمزه ثمالی تقاضای درک آن و توفیق عبادت را در آن از خدای خویش خواستار شده است. خواست مؤمنان نیز در ادعیه روزانه ماه رمضان همین است. در این شب، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رختخواب را جمع می کرد و کمر خود را برای عبادت بسته، در مسجد اعتکاف می کرد. حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز به فرزندانش امر می کرد که در روز استراحت کنند تا شب خوابشان نبرد. امام صادق علیه السلام نیز در ماه مبارک رمضانی، کسالتی پیدا کرد، با این حال دستور داد شب بیست و سوم، بستر بیماری اش را در مسجد بیندازند تا فضیلت آن شب را درک کند.
شب توبه

بهترین کارها در شب های قدر توبه است؛ چنان که شهید مطهری می فرماید: «به خدا قسم! یک روزش یک روز است، یک ساعتش یک ساعت است. یک شب را اگر به تأخیر بیندازیم، اشتباه می کنیم! نگویید: فردا شب، شب بیست و سوم ماه رمضان است؛ یکی از لیالی قدر است و برای توبه بهتر است. نه! همین امشب از فردا شب بهتر است. همین ساعت از یک ساعت بعد بهتر است. هر لحظه از لحظه بعدش بهتر است. عبادت بدون توبه قبول نیست. اول باید توبه کرد. به خدا قسم! اگر شما یک توبه بکنید تا پاک بشوید و بعد یک شبانه روز نماز بخوانید با حالت توبه و پاکی، همان یک شبانه روز به اندازه ده سال شما را جلو می برد و به مقام قرب پروردگار می رساند».
حضور بی واسطه

مؤمنان در شب قدر بدون واسطه به محضر خداوند راه می یابند و در آن بارگاه می توانند، بدون ترس و واهمه و بر اساس دستور پروردگار، همه خواست های خود را بیان کنند؛ توفیقی که در زمان های دیگر به سختی به دست می آید. خداوند در شب قدر وعده رحمت خاصه الهی داده است. کسی که آن شب عزیز را درک کند و به محضر دوست وارد شود، و خود و حاجاتش را به او عرضه بدارد، از گناهان پاک می شود.
بک یا اللّه !

ادب در مقابل ثقلین، ادب در برابر حضرت حق ـ جل و علا ـ و رعایت حدود بندگی است. بر این اساس، در شب قدر با گذاشتن قرآن روی سر و توسل به معصومان علیهم السلام ، به سوی خدا می رویم. استادان اخلاق، دراین باره آداب دیگر نیز آموخته اند. مرحوم آیت اللّه میرزا جواد ملکی، عارف بزرگ معاصر، می فرماید: «هنگام قرآن به سرگذاشتن چهار نیت را از دل بگذارنید:

1. مغز که به مثابه مرکب عقل و خرد است، به واسطه قرآن تقویت شود؛

2. عقل و خرد انسان به واسطه قرآن و علوم قرآن تکمیل گردد؛

3. عقل و خرد در برابر قرآن و عظمت آن خاضع گردد؛

4. نور عقل و خرد به قرآن ضمیمه شود».

در حقیقت ما با این عمل، نشان می دهیم که اندیشه و خردمان، بلکه همه هستی مان زیر نظر قرآن است و با کتاب خدا به خدا رو می کنیم.
قلب رمضان

شب قدر از شب های والا و مهم سال است. دلیل فضیلت آن بر دیگر شب ها نیز به اعتبار اموری است که در این شب محقق می شود، در غیر این صورت، اجزای زمان یا مکان درجه و رتبه وجودی آن ها یکی است و تفاوتی بین جزئی با جزء دیگر نیست. از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: «هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، همه گناهانش آمرزیده می شود». همچنین از امام صادق علیه السلام آمده است: «از کتاب خدا استفاده می شود که شمار ماه های سال نزد خداوند دوازده ماه است و سرآمد ماه ها، ماه رمضان است و قلب ماه رمضان «لیلة القدر» است».
نشانه های قدر

اگر انسان به درجات بالا رسیده، خود را اصلاح کند، درک شب قدر برایش آسان خواهد بود؛ زیرا شبی با این ویژگی ها، بی تردید از نشانه هایی برخوردار است. محمد بن مسلم، از معصوم زمانش درباره نشانه شب قدر سؤال کرد و در پاسخ شنید: «علامت شب قدر این است که بوی خوشی از آن پخش می شود. اگر شب قدر در سرمای (زمستان) باشد، گرم و ملایم می شود و اگر در گرمای (تابستان) باشد، خنک و معتدل و نیکو می شود.» همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند: «شیطان در این شب بیرون نیاید تا اینکه صبح طلوع کند و نمی تواند بر کسی جنون، بیماری یا هرگونه آسیبی وارد کند. همچنین سحر هیچ ساحری در این شب اثر نکند».
نجو

الهی! شکرت که در این شب مبارک به لیلة القدر رسیدم.

الهی! شکرت که مجاز را قنطره (پل) حقیقت گردانیدی تا از لیلة القدر زمانی زمینی به لیلة القدر آسمانی رسیدم.

الهی! امشب که شب قدر است همه قرآن بر سر می کنند، توفیق ده قرآن به دل کنم.

الهی! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای؛ ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای.
علامه طباطبایی و شب قدر

روزی از محضر مفسر بزرگ قرآن علامه طباطبایی رحمه الله پرسیدند: آیا در شب قدر اعمال بندگان بر امام زمان(عج) عرضه می شود؟ ایشان پاسخ داد: «بر اساس روایات هر هفته دو بار اعمال انسان ها بر امام عرضه می شود و در شب قدر نیز تقدیر امور می شود و مانعی ندارد که امام آن ها را بداند وملایکه در آن شب نازل شوند و مقدرات را به خدمتش عرضه کنند».

سه شنبه 9/6/1389 - 15:24
دعا و زیارت
چه شبی است امشب!

امشب چه شبی است؛ شب خوبی ها، نیکی ها، زیبایی ها؛ شب بیداری؛ شب راز و نیاز. امشب چشم هایم را برهم نمی نهم و با تنها معبودم سخن می گویم. تنها با او واگویه می کنم دردهای دلم را! او را می خوانم و از درگاهش اجابت نمیازهایم را می طلبم. امشب چه شبی است؛ ملایک دسته دسته به یمن و بزرگی این شب بر زمین می آیند تا چشمان خسته و خیس شب زنده داران را با گلاب بهشتی بشویند. آنان می آیند تا غبار خطا و گناه را با عطر فردوس از دل ها بزدایند. امشب چه شبی است؛ شب گردش فرشتگان گرداگرد حجت الهی؛ شب بخشودن، شب تقدیر و چه زیباست امشب!
شب اشک

امشب، شب گریه است. شب اشک است. اشک، شبنم وار فرو می ریزد تا آبروی از دست رفته را باز گرداند. خدا امشب مهربان تر از همیشه است. او به این اشک های ناچیز توجه می کند و به آنها پاداش می دهد. این اشک و قطره های ناچیز آتشی را که قرار بود سوزاننده تنم باشد، خاموش می کنند. امشب شب گریه است. شب ناله و فغان. شب آه و افسوس، می گریم ؛ چرا که دستم تهی و خالی است و کوله بارم از گناهان انباشته است و به جز قطرات اندک اشک، چیزی ندارم. پس ای چشمان من! در این شب مهربان بگریید و بنالید و مرا از آتش دوزخ رها کنید.
بهتر از هزار ماه

از شب های مهم در ماه رمضان، شب قدر است؛ شبی که عبادت آن از عبادت هزار ماه بهتر است، شبی که قرآن در آن نازل شد. در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است: «فرشتگان در شب قدر فرود آمده، در زمین پخش می شوند. بر مجالس مؤمنان گذشته و بر آنان سلام می کنند و بر دعاهای آنان، آمین می گویند تا آن گاه که سپیده دم طلوع کند. در این شب دعای کسی رد نمی شود، مگر دعای عاق والدین، کسی که با خویشاندان قطع رابطه کرده، کسی که شراب بنوشد و کسی که دشمنی مؤمنی در دلش باشد».
نزدیکی به خداوند

از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند: «موسی علیه السلام عرض کرد: خدای من! نزدیک شدن به تو را خواهانم. فرمود: نزدیکی من از آن کسی است که شب قدر بیدار شود. عرض کرد: خدای من! رحمت تو را می خواهم. فرمود: رحمت من از آن کسی است که در شب قدر به فقیرها رحم کند. عرض کرد: خدای من! جواز عبور از صراط را خواهانم. فرمود: آن برای کسی است که در شب قدر صدقه ای بدهد. عرض کرد: خدای من! درختان بهشتی را می خواهم. فرمود: این درختان از آن کسی است که در شب قدر «سبحان اللّه » بگوید. عرض کرد: خدای من! رضایت تو را می خواهم. فرمود: رضایت من از آن کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند».
توفیق درک

از کارهایی که در طول سال می توان انجام داد، دعا برای توفیق درک شب قدر است و اینکه بتوانیم در این شب، محبوب ترین و پسندیده ترین کارها را نزد خدا انجام دهیم. خداوند این شب را برای ما بهتر از هزار ماه قرار داده و اعمال این شب را از ما پذیرفته، آن را با بالاترین درجات برایمان ثبت می کند. در این شب، نام ما را در گروه مقربان نوشته، شناخت، محبت، نزدیکی، پناه، رضایت و خیر خود را همراه با عافیتش نصیب ما می کند.
توسل

آیت اللّه میرزا جواد ملکی تبریزی، استاد اخلاق حضرت امام خمینی رحمه الله ، درباره شب قدر چنین می گوید: «بر مؤمن لازم است در اول شب به نگهبان آن شب که از معصومان علیهم السلام است، توسل جسته، او را شفیع خود قرار دهد. در این هنگام توفیق در اعمال و احوال را که به آن احتیاج دارد، ذکر نموده، تلاش کند با الفاظی که برای درخواست ترحم و شفاعت می گوید، رحمت و رقت را جلب کرده، مهربانی و کرامت را برانگیخته، ابرهای جود و کرم و بخشش را بباراند، و با دست آنان عقل و نفس و قلب و صفات و اعمال و تمام وجودش را به مولایش واگذار نموده، در طول شب نیز مواظب باشد کاری مخالف تفویض انجام ندهد».
لذت سلام

شب قدر، شبی سراسر نور، رحمت، خیر، برکت، سلامت و سعادت بی نظیر است. در حدیثی آمده است: «از امام باقر علیه السلام پرسیدند: آیا شما می دانید شب قدر کدام شب است؟ فرمود: چگونه نمی دانم، در حالی که فرشتگان در آن شب گرد ما دور می زنند». در داستان ابراهیم علیه السلام نیز آمده است، چند نفر از فرشتگان الهی نزد او آمدند و بشارت تولد فرزندی را برای او آوردند و بر او سلام کردند؛ سلامی که لذت آن برای ابراهیم علیه السلام ، برتر از تمام دنیا بود. راستی، وقتی گروه گروه از فرشتگان در شب قدر نازل شده و بر مؤمنان سلام می کنند، سلام ایشان چه لذت و لطف و برکتی خواهد داشت؟ آیا آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر «برد» و «سلام» نخواهد شد؟
قدر و تقدیر

شب قدر به این دلیل قدر نامیده شده که همه مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین می شود. شاهد آن نیز این آیات سوره دخان است: «ما این کتاب مبین را در شبی پربرکت نازل کردیم و همواره انذار کننده بوده ایم. در آن شب که هر امری براساس حکمت خداوند تنظیم و تعیین می شود». این بیان با روایات گوناگونی هماهنگ است که می گوید: «در آن شب، مقدرات یک سال انسان ها تعیین می شود». نکته قابل توجه این است که تقدیر الهی به وسیله فرشتگان، براساس شایستگی ها و لیاقت های افراد، میزان ایمان و تقوا و پاکی نیت و اعمال آنهاست؛ یعنی برای هر کس چیزی را مقدر می کنند که لایق آن است یا به تعبیر دیگر، زمینه هایش از ناحیه خود او فراهم شده و این نه تنها با اختیار منافاتی ندارد، بلکه تأکیدی بر آن است.
راز ناپیدایی

خداوند، شب قدر را در میان شب های ماه مبارک رمضان یا شب های سال مخفی قرار داده تا مردم به همه این شب ها اهمیت دهند. همان گونه که خداوند رضای خود را در میان انواع عبادت ها پنهان کرده تا مردم به همه آنها روی آورند، غضبش را در میان معاصی پنهان کرده تا از همه بپرهیزند، دوستانش را در میان مردم مخفی کرده تا همه را احترام کنند، اجابت را در میان دعاها پنهان کرده تا به همه دعاها رو آورند، اسم اعظم را در میان اسم هایش مخفی ساخته تا همه را بزرگ دارند و وقت مرگ را مخفی ساخته تا همه آماده سفر آخرت باشند.
هدیه ای الهی

به تصریح روایات گوناگون، شب قدر از مواهب الهی بر امت محمد صلی الله علیه و آله است. چنان که در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که فرمود: «خداوند به امت من شب قدر را بخشیده و احدی از امت های پیشین از این مواهب برخوردار نبودند». ساختار ادبی سوره قدر نیز نشان می دهد که شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن نیست، بلکه تا پایان جهان تکرار می شود.
ارزش عبادت

بهتر بودن شب قدر از هزار ماه به دلیل ارزش عبادت و احیای آن شب است. از این رو، تاکید فراوانی بر عبادت در آن شب، شده است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که به علی بن ابی حمزه ثمالی فرمود: «فضیلت شب قدر را در شب بیست و یکم و بیست و سوم بطلب و در هر کدام از این دو شب صد رکعت نماز به جای آور و اگر بتوانی هر دو شب را تا طلوع صبح احیا بدار و در آن شب غسل کن. ابوحمزه می گوید: عرض کردم: اگر نتوانستم ایستاده این همه نماز را بخوانم؟ فرمود: نشسته بخوان. عرض کردم: اگر نتوانم؟ فرمود: در بستر بخوان و مانعی ندارد در آغاز شب خواب مختصری بکنی و بعد مشغول عبادت شوی. درهای آسمان در ماه رمضان گشوده است و شیاطین در غل و زنجیرند و اعمال مؤمنان مقبول است».
سرمست قدر

آن شب که باید شکواییه هجران را در نوردید و به امید وصل و دیدار بیدار نشست و از جام طهور «سلام» تا «مطلع فجر» سرمست بود، کدام شب است؟ آن شب شب قدر است که حافظ شیرازی، با الهام از قرآن آن را «شب وصل» می نامد و نامه هجران را در آن شب طی شده و پایان یافته می خواند. شبی که باید در عاشقی ثابت قدم بود، در طلب کوشید و بیدار ماند، دیدار جست، احیا گرفت، به نیایش پرداخت، کار خیر کرد و به نیازمندان رسید، دانایی طلبید و مذاکره علم کرد، شبی که در آن، کاری بی اجر نخواهد ماند. شبی که باید به یاد روی آن محبوب عزیز، آن یار آواره از دیار و پنهان رخسار، با دردمندی های عاشقانه نالید و دیدار روی او را از خدای طلبید!

سه شنبه 9/6/1389 - 15:23
موبایل
گروه آشیانه طی 2 روز گذشته بیش از 1000سایت مهم دولت انگلیس، آمریكا و فرانسه را هك كرد.

بهروز كمالیان مدیر گروه آشیانه در گفت‌وگو با فارس اعلام كرد: با توجه به روز مبارزه با تروریسم و سالروز شهادت مظلومانه شهید رجایی و باهنر این گروه در اعتراض به اقدامات ضد بشری حامیان تروریسم و در راس آنها آمریكا و انگلیس با روشی نو به مقابله برخاسته و اقدام به هك و تغییر صفحه بیش از هزار سایت آنان كرد.

كمالیان اظهار داشت: بر روی صفحه اصلی سایت‌های هك شده عكسی با نماد ایران و در بالای آن عكس‌هایی از شهیدان رجایی و باهنر و متنی 2 زبانه به زبان فارسی و انگلیسی كه شامل اعتراض این گروه به آمریكا، انگلیس و فرانسه بوده قرار گرفته است.

بنابراین گزارش در این متن آمده است: "تروریسم از اساسی‌ترین معضلات كنونی جامعه جهانی و به ویژه در یكصد سال اخیر ریشه مهم‌ترین تهدیدها بر ضد ملت‌ها و امنیت جهانی بوده است و یكی از كشورهایی كه خود قربانی ترورهای بسیاری بوده و شمار زیادی از اندیشمندان خود را در راه آرمان‌های دینی و ملی خود از دست داده، جمهوری اسلامی ایران است.

هشتم شهریورماه یادآور یكی از هولناك‌ترین حادثه‌های تروریستی است، حادثه‌ای كه در آن خادم‌ترین دولت‌مردان جمهوری اسلامی ایران، شهیدان رجایی و باهنر مظلومانه به شهادت رسیدند.

اینك ما در اعتراض به اقدامات ضد بشری حامیان تروریسم و در راس آنها آمریكا و انگلیس با روشی نو به مقابله برخاسته‌ایم تا جهانیان بدانند ما برای اثباب عقیده و احقاق حقوق مستضعفان جهان لحظه‌ای درنگ نخواهیم كرد. "

كمالیان در ادامه تاكید كرد: این پروژه از روز شنبه آغاز شد و تا صبح روز دوشنبه 8 شهریور ادامه پیدا كرد و در این مدت موفق شدیم بیش از هزار سایت دولتی آمریكا، انگلیس و فرانسه را هك كنیم كه از مهم‌ترین این سایت‌ها سایت رسمی ایالت Louisiana آمریكا و شورای شهر Pevensey انگلیس، شركت امنیتی محافظت از وب‌ هاست‌های فرانسه، شركت خدمات اینترنتی LogMeIn انگلیس و غیره می‌باشد.

وی ادامه داد: كلیه این سایت‌ها در سایت zone-h.org ثبت شده است كه لینك‌های زیر نمونه‌هایی از آن است:
www.zone-h.org/mirror/id/11329216
www.zone-h.org/mirror/id/11328683

سه شنبه 9/6/1389 - 1:37
دانستنی های علمی
مردی كه نیمه شب مخفیانه وارد منازل مردم می شد و از زندگی خصوصی آنها عكس می گرفت، در آخرین اقدام خود با هوشیاری همسایه ها ناكام ماند و دستگیر شد.

نیمه شب جمعه گذشته یكی از ساكنان مجتمعی در غرب تهران پس از ورود به پاركینگ خانه اش، متوجه شد مردی از تراس خانه یكی از همسایه ها داخل پاركینگ پرید.

مرد همسایه به گمان این كه آن مرد دزد است، با داد و فریاد از همسایه ها كمك خواست. در پی این ماجرا مرد غریبه با چاقو مرد همسایه را تهدید به مرگ كرد و هراسان از محل متواری شد.

● ناكامی مرد چاقو به دست در حال فرار

در همین موقع، همسایه ها كه به پاركینگ مجتمع آمده بودند، به جستجوی مرد چاقو به دست پرداختند تا این كه وی را هنگام سوار شدن به یك خودروی عبوری شناسایی و دستگیر و به كلانتری ۱۴۱ گلستان تهران منتقل كردند.

مرد بازداشت شده در بازجویی های پلیسی ادعا كرد همسایه ها او را به اشتباه دستگیر كرده اند.

به دنبال اظهارات متناقض متهم، ماموران به بررسی گوشی تلفن همراه او پرداختند كه مشخص شد ۱۳ عكس از زندگی خصوصی یك زوج كه ساكن مجتمع هستند، همراه صدها عكس غیراخلاقی دیگر در تلفن همراه وی وجود دارد. ماموران در ادامه تحقیقات پی بردند تصاویر خصوصی زندگی آن زوج به طور مخفیانه و از پشت پنجره یكی از اتاق ها گرفته شده است.

با مشخص شدن این موضوع، زوجی كه عكس آنها از سوی متهم گرفته شده بود، به مركز پلیس احضار شده و مورد تحقیق قرار گرفتند.

● بی اطلاعی شاكی از نقشه شوم متهم

مرد خانواده در اظهاراتش گفت: با متهم آشنایی ندارم و نمی دانم او به چه انگیزه ای از زندگی خصوصی من و همسرم عكس تهیه كرده است. وی افزود: چند شب پیش همسرم با شنیدن سر و صدایی از خواب بیدار شد و مرا هم بیدار كرد. هر دو به سمت تراس آپارتمان رفتیم و متوجه مردی ناشناس شدیم كه در تاریكی شب از دیوار مجتمع به خیابان پرید و فرار كرد. سراسیمه از خانه خارج شده و به تعقیب او پرداختم ولی مرد غریبه در تاریكی شب ناپدید شد.

مرد شاكی ادامه داد: شب حادثه هم با شنیدن صدای كمك خواهی همسایه ها از آپارتمان خارج شدم و مردی را در حال فرار دیدم كه مشخصات ظاهری اش با همان مردی كه چند شب پیش از تراس خانه ام فرار كرده بود، مطابقت داشت. در حالی كه تحقیقات در این رابطه ادامه داشت، زنی همراه ۲ دخترش با حضور در كلانتری از متهم بازداشت شده شكایت كردند.

● شكایت ۳ نفر دیگر از متهم

این زن در تشریح ماجرا به پلیس گفت: من و دخترانم در خواب بودیم كه با شنیدن سر و صداهایی از بیرون، از خواب بیدار شدیم. من برای بررسی موضوع به سمت تراس رفتم و مردی را دیدم كه با گوشی تلفن همراهش در حال عكاسی است. وی ادامه داد: او با دیدن من دستپاچه شد و از تراس پایین پرید و فرار كرد. با داد و فریاد همراه دیگر اعضای خانواده به تعقیب مرد غریبه پرداختیم كه او در خیابان با چاقو به شوهر و فرزندانم حمله ور شد كه در این هنگام گشت پلیس سر رسید و مرد چاقو به دست در تاریكی شب ناپدید شد.

با ثبت اظهارات وی و دخترانش، ماموران از آنها خواستند تا متهم را در بازداشتگاه پلیس شناسایی كنند كه به این ترتیب هویت متهم تایید شد. با تشكیل پرونده قضایی، متهم كه از سوی ۲ خانواده شناسایی شده بود، برای ادامه تحقیقات به شعبه یازدهم بازپرسی دادسرای ناحیه ۵ تهران انتقال یافت.

● انكار متهم در دادسرا

متهم در اظهاراتش به بازپرس حسنی گفت: من شاكیان را نمی شناسم و آنها به اشتباه مرا دستگیر كرده اند و نمی دانم چه كسی عكس های زندگی خصوصی شاكیان را در گوشی تلفن همراهم ثبت كرده است.

بنابر این گزارش، به دنبال اظهارات متناقض متهم، وی روز گذشته با قرار قانونی از سوی بازپرس حسنی رئیس شعبه یازدهم دادسرای ناحیه ۵ تهران روانه زندان شد تا تحقیقات تكمیلی از متهم برای افشای جرایم سیاه وی انجام شود.

سه شنبه 9/6/1389 - 1:21
خواستگاری و نامزدی
مسافربرهای شخصی جاده‌ای كه در این چند ساله اخیر رشد فزاینده و قارچ‌گونه‌ای داشته‌اند در بروز تصادفات دلخراش و خونین در سطح جاده‌های كشور بی‌تقصیر نیستند.

در ابتدای هر بزرگراه و جاده تعدادی خودروی شخصی به چشم می‌خورد كه در به در دنبال مسافر‌ می‌گردند.

بیشتر رانندگان این خودروها را افراد جوان تشكیل می‌دهند كه میانگین سنی آن‌ها به 20 سال هم نمی‌رسد به محض دیدن یك مسافر به طرف او می‌روند و هر طور كه هست او را سوار ماشین می‌كنند، راننده برای تكمیل كردن مسافران خود با صدای بلند اسم شهر و كرایه را اعلام می‌كند و این تراژدی دردناك حراج جان انسان‌ها در جاده‌های كشور همچنان ادامه دارد.

بی‌شك هیچ‌كس نمی‌تواند نقش منفی مسافر‌كش‌های شخصی جاده‌ای را در بروز تصادفات برون‌شهری و جاده‌ای انكار كند.

مسافربرهای شخصی جاده‌ای كه در این چند ساله اخیر رشد فزاینده و قارچ‌گونه‌ای داشته‌اند در بروز تصادفات دلخراش و خونین در سطح جاده‌های كشور بی‌تقصیر نیستند.

باوجود استقبال برخی از مردم از مسافربرهای شخصی جاده‌ای برخی دیگر به شدت نسبت به تردد اینگونه وسائط نقلیه در سطح جاده‌ها انتقاد داشته و خواستار جلوگیری از تردد و یا سامان‌دهی آنها هستند.

* فقط خودروی سمند

رئیس كانون انجمن‌های صنفی حمل و نقل مسافر خراسان رضوی در این زمینه اظهار داشت: از تردد مسافر‌برهای سواری شخصی (پلاك سفید) در جاده‌ها جلوگیری می‌شود.

میرسمیع یزدی افزود: تردد سواری‌های مذكور امنیت جاده‌ها را به مخاطره انداخته است و به نظر می‌رسد كه قانونمند‌شدن این خودروها در سطح جاده‌ها ضروری به نظر می‌رسد.

این مقام مسئول به خودروی سمند اشاره كرد و گفت: در بین خودرهای در حال تردد در جاده‌ها، خودروی سمند بر اساس نظر كارشناسان خودروی استاندارد شناخته شده و از این پس تنها خودوری سمند در جاده‌ها تردد می‌كند كه در حال حاضر تعداد زیادی دستگاه خودروی سمند در خراسان رضوی به متقاضیان واگذار شده است.

وی ادامه داد: با توجه به این‌كه متقاضیان با ضوابط سازمان راه‌داری و حمل و نقل و زیر نظر شركت‌های رسمی سمند برون‌شهری به فعالیت می‌پردازند استفاده از سمندهای ثبت‌نامی به منظور افزایش ضریب ایمنی مسافران توصیه می‌شود.

وی خاطر نشان كرد: با استفاده از خودروی سمند در جاده‌های كشور شاهد كاهش تصادفات مرگ‌های دلخراش در جاده‌ها باشیم.

* رانندگان بی‌احتیاط

در همین ارتباط یوسف پورعلی فرمانده پلیس راه خراسان رضوی اظهار داشت: با توجه به بخش‌نامه‌های صادره از سوی پلیس راه كشور حمل مسافر به وسیله پلاك‌شخصی در جاده‌ها اكیدا ممنوع، غیرقانونی و جرم محسوب می‌شود و براساس قانون با رانندگان خاطی برخورد می‌شود.

پورعلی به رانندگان اینگونه خودروها اشاره كرد و افزود: بسیاری از رانندگان اینگونه خودروها دارای شغل ثابت بوده و برای تامین مخارج روزمره خود در پاره‌ای از ساعات روز به این كار اشتغال دارند؛ در واقع مسافر‌كشی در جاده‌ها برای بسیاری از رانندگان خودروهای شخصی شغل دوم آنها محسوب می‌شود و برخی نیز به عنوان شغل اول از این راه كسب درآمد می‌كنند.

وی خاطر نشان كرد: مسافر‌كش‌های شخصی جاده‌ای هر آن در آستانه تصادف و حادثه قرار دارند و هیچ‌گونه اطمینان و امنیتی در آن‌ها وجود ندارد.

این مقام انتظامی افزود: براساس آمار و اطلاعات موجود بسیاری از تصادفات جاده‌ای محصول سهل‌انگاری و بی‌دقتی رانندگان جوان است كه در این میان نام رانندگان مسافركش‌های شخصی جاده‌ای پر‌رنگ‌تر از بقیه به چشم می‌خورد به‌گونه‌ای كه در جاده‌های استان هر هفته چند فقره تصادف دلخراش روی می‌دهد كه در بسیاری از آنها رانندگان مسافر‌كش‌های شخصی مقصر اول شناخته می‌شوند.

پورعلی خاطر نشان كرد: در آینده نزدیك از خودروهای استاندارد مانند سمند در جاده‌ها استفاده می‌شود كه تمام رانندگان این‌گونه خودورها دارای دفترچه بیمه و آزمایشات پزشكی بوده و در طول سال مرتبا برای آنها كلاس‌های آموزشی برگزار می‌شود ضمن این‌كه خودروهای سمند دارای صفحه تافوگراف می‌شوند و سرعت آنها در طول جاده از سوی پلیس راه كنترل می‌شود.

* نظارت باید قوی باشد

یك وكیل درجه یك دادگستری كه درباره مسافركش‌های شخصی جاده‌ای درحال تحقیق است نیز در این‌باره اظهار داشت: در حمل مسافر در داخل شهر نظارت بر عملكرد مسافر‌كش‌ها برعهده شهرداری و سازمان ترافیك و پایانه‌ها است و در خارج از شهر این نظارت از وظایف پلیس راه كشور است كه پلیس راه موظف است خودروهایی را كه در خارج از شهر اقدام به حمل مسافر می‌كنند را كنترل و از آنها مجوز درخواست كند.

حسین‌زاده افزود: تنها راه‌حل این معضل این است كه سازمان‌های متولی مانند وزارت راه، سازمان ترافیك و پایانه‌ها، پلیس راه و ... دست به دست هم داده و با ایجاد یك اتحادیه و تعاونی با برگزاری كلاس‌های آموزشی و هم‌چنین صدور دفترچه بیمه برای رانندگان خودروهای شخصی و با استفاده ازخودروهای استاندارد مانند سمند و نظارت دقیق پلیس راه و جلوگیری از تردد مسافركش‌های شخصی جاده‌ای نسبت به رفع این معضل در جاده‌های كشور كه هر ساله افراد بی‌گناهی را به كام مرگ می‌كشد، اقدام كنند.

این كارشناس در زمینه استقبال مردم از مسافركش‌های شخصی جاده‌ای افزود: باوجود ضریب پایین ایمنی و اطمینان مسافر‌كش‌های شخصی برخی از مردم از این‌ها استقبال كرده كه یكی از دلایل آن را می‌توان ضعف و فرسوده بودن ناوگان حمل و نقل برون‌شهری كشور عنوان كرد و دوم عدم اطلاع و آگاهی بسیاری از شهروندان از مشكلات و خطراتی كه مسافركش‌های شخصی جاده‌ای به دنبال دارد، است.

سه شنبه 9/6/1389 - 0:52
ورزش و تحرک
سرپرست باشگاه استقلال پاداش یک میلیون تومانی آبی پوشان را از یک میلیون تومان به 500 هزار تومان کاهش داد.

علی فتح الله زادهعلی فتح الله زاده سرپرست باشگاه استقلال پیش از دیدار تیم استقلال مقابل سپاهان به اعضای تیمش قول داد در صورت پیروزی در آن بازی،‌ پاداش یک میلیون تومانی به هر کدام از نفرات تیم پرداخت می کند،‌ اما پس از دریافت 3 گل در نیمه دوم بازی تصمیم سرپرست باشگاه در خصوص پاداشی ها تغییر کرد.

بر اساس این خبرفتح الله زاده گفته که اگر اعضای تیم سه گل به ثمر رسانده را با سه گل دریافتی در نیمه دوم عوض نمی کردند پاداش یک میلیون تومانی به آنها پرداخت می شد، اما حالا شرایط فرق کرده واین تیم در خط دفاعی عملکرد خوبی نداشته است، به همین دلیل پاداش دریافتی برد مقابل سپاهاناز یک میلیون تومان به 500 هزار تومان کاهش پیدا می کند.

سه شنبه 9/6/1389 - 0:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته