• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1058
تعداد نظرات : 2080
زمان آخرین مطلب : 3815روز قبل
دعا و زیارت

 

اول خدا

 

رهنمودهایی در جهت انس وارتباط بیشتر با اقا امام زمان(عج)

 

1- سلام روزانه بر امام زمان(ع) وائمه منتسب به هر روز ولعن بر ظالمین حقوق ایشان

2- خواندن دعای فرج(اللهم کن لولیک) در قنوت نمازها

3- خواندن آیه الکرسی پس از هر نماز ودادن صدقه جهت سلامتی آقا امام زمان

4- خواندن دعای عهد جهت بیعت با امام زمان(عج)

5- دعای بسیار جهت تعجیل در ظهور آقا (واکثرالدعابتعجیل الفرج)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم

پنج شنبه 29/11/1388 - 21:7
محبت و عاطفه

 

اول خدا

 

دوستان گلم سلام

راویان اخبار حکایت می کنند که :

" امروز روز عشق ایرانی هاست " توی پست قبل نوشتم .

به هر حال مبارک همه ی شما دوستای نازنینم باشه.

این گل ها رو تقدیم می کنم به تک تک دوستای خوبم.

و...

همه ی تبیانی های عزیز.  " غریبه های آشنا "

 

 

 

 


 

 

 

گل زرد

 

 بیا ای گل

 

 

 

my love

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گل آفتابگردونم

 

 

 

پنج شنبه 29/11/1388 - 16:23
محبت و عاطفه

 

اول خدا

در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، تنها چند روز پس از روز ولنتاین. این روز «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» نام داشته است.ا
در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌‌کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به‌عنوان مثال روز اول، روز
اهورامزدا، روز دوم، روز بهمن ،سلامت و اندیشه، که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی بهترین راستی و پاکی، که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی شاهی و فرمانروایی آرمانی، که خاص خداوند است و روز پنجم سپندارمذ بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به‌عنوان نماد عشق می‌‌پنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می‌‌شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌‌شد، جشنی ترتیب می‌‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت ،که در ماه مهر، مهرگان لقب می‌‌گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندارمذ یا اسفندارمذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندارمذ نام داشت، جشنی با همین عنوان می‌‌گرفتند.ا

اینکه سپندارمذگان، در تقویم های امروزی مصادف با پنجم اسفند ماه نیست به این دلیل است که در گذشته ایرانیان ١٢ ماه ٣٠ روزه داشتند و ٥ روز را نیز افزون بر آن ١٢ ماه در سال شمار خود داشته اند. بنابراین روز پنجم اسفند ( سپندار مذگان ) ، با روز ٣٣٥ از سال یا ٢٩ بهمن در سال شمار کنونی ایرانیان برابر است .ا

                                                                            ویکی پدیا

 

 

 

 

پنج شنبه 29/11/1388 - 16:11
شعر و قطعات ادبی

 

اول خدا

 

خورشید می آمد و ستاره ها می سوخت

 

بیا...

 

اشک هایم منتظرند.

                    

                                              "مصطفی صابری"

اللهم عجل لولیک الفرج

 

پنج شنبه 29/11/1388 - 7:2
آلبوم تصاویر

 

اول خدا

مشت و مال دادن

 

چهارشنبه 28/11/1388 - 17:41
ادبی هنری

 

اول خدا

 

ای عزیز برسه چیز اعتماد مکن :

 

بر دل ، بر وقت و برعمر.

دل زنگ پذیر است.

وقت را تغییر است.

و عمر در تقصیر.

 

دی رفت و باز نیاید، فردا را اعتماد نشاید و وقت را غنیمت دان که دیر نپاید و...

بسی بیاید که کسی را از ما یاد نیاید.

 

                                    " خواجه عبدالله انصاری "

 

چهارشنبه 28/11/1388 - 15:50
ادبی هنری

 

اول خدا

 

دو شاگرد پانزده ساله ی دبیرستان نزد معلم خود آمده و پرسیدند :

- استاد اصولا منطق چیست ؟

معلم کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد

پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری  کثیف  من به  آن ها پیشنهاد

می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟

هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !

معلم گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر

 آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟

حالا پسرها می گویند : تمیزه !

معلم جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد.وباز پرسید :

خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !

معلم دوباره گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و

کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !

معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام

عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!

شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم

تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست

 است !

معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !

و از دیدگاه هر کس متفاوت است.

 

چهارشنبه 28/11/1388 - 15:5
شعر و قطعات ادبی

 

 

اول خدا

 

جای پایت روی چشمانم ، چرا پر می زنی ؟

                 هی...اگر کاری نداری ، پس چرا در می زنی ؟

می روی ؟ باشد ، خداحافظ ، مزاحم می شویم

                 زود رفتی و نگفتی " کی به ما سر می زنی ؟ "

 

                              " مجتبی نادری "

 

چهارشنبه 28/11/1388 - 7:26
آلبوم تصاویر

 

 

اول خدا

 

 

 

 

 

 

سه شنبه 27/11/1388 - 20:52
شعر و قطعات ادبی

 

الهی و ربی من لی غیرک

 

 با تو در اوج آسمانم من

بی تو در غفلت و خزانم من

 

 با تو در عزت و سبکبالی

بی تو کوله ام بود خالی

 

 با تو شادمان و سرحالم

بی تو از دست خود همی نالم

 

 با تو لحظه های من سبزست

بی تو زندگی پر از بن بست

 

 با تو لحظه های من زرد است

بی تو زندگی پر از درد است

 

 با تو لحظه های من بی غم

بی تو در سرابم و مبهم

 

 با تو عمر من چه رنگین است

بی تو غصه ام چه سنگین است

 

 با تو شادمانی ام جاوید

بی تو چشم من فقط بارید

 

 با تو همواره امیدوارم

بی تو سرزنش بود کارم

 

 با تو قلب من پر از عطر است

بی تو ظرف عطر من بشکست

 

 با تو در زندگی هدف دارم

بی تو سبزه ای پر از خارم

 

 با تو پروانه وار می چرخم

بی تو قامت بلندم خم

 

 با تو سرمایه ام بود عالم

بی تو نابود می شوم کم کم

 

 با تو در مشکلات خود مَردم

بی تو چون مترسکی مُردم

 

 شوق نادم به تو شده وافر 

عشق من ! بی تو می شوم کافر

 

                                                         وبلاگ "به سوی خدا..."

 

سه شنبه 27/11/1388 - 19:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته