• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3430
تعداد نظرات : 958
زمان آخرین مطلب : 3286روز قبل
دعا و زیارت

«زبان مناجات»

 

آن چه پیش رو دارید گزیده‏اى از سخنان حضرت آیة اللّه علامه مصباح یزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاریخ 28/06/86 هم زمان با هفتم ماه مبارك رمضان 1428 ایراد فرموده‏اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

زبان مناجات با خدا

همان طور كه پیشتر اشاره شد براى این كه انسان حالِ توبه و مناجات پیدا كند، باید با خدا به زبان استرحام سخن بگوید، زبانى كه در همه دعاها و مناجات‏ها ملاحظه مى‏شود. روح این زبان این است كه انسان، نیاز شدید، فقر ذاتى و عجز و ناتوانى‏اش را در مقابل خداى متعال درك كند؛ چون این فقر است كه رحمت را جذب مى‏كند. جانى كه احساس بى نیازى كند رحمت حق را جذب نمى‏كند. اگر حال عجز و ناتوانى و فقر و نیاز در انسان پدید آمد، آن‏گاه مى‏تواند از شیوه‏هاى مختلفى براى استرحام بهره گیرد.
گفتنى است مفاهیمى كه ما در ارتباطات با خداوند به كار مى‏بریم، مفاهیمى است كه در رابطه با انسان‏ها مطرح مى‏شود. فقط ما آن‏ها را به نوعى تجرید و نقطه ضعف‏هایش را حذف مى‏كنیم و به خدا نسبت مى‏دهیم. براى مثال، این كه مى‏گوییم آدم وقتى معصیت خدا مى‏كند، خدا بر او غضب مى‏كند، تعبیر «غضب كردن» خدا، تعبیرى است كه متناسب با صفات واقعى الهى نیست، بلكه متناسب با ارتباط انسانها با همدیگر است، ولى ما چاره‏اى نداریم جز این كه در مقام سخن گفتن با خدا از این مفاهیم استفاده كنیم. روایتى از امام باقر(ع) هست كه هر چه شما در باره خدا تصور كنید، این ساخته «وهم» شماست، «كلما میزتموه بأوهامكم فی أدق معانیه مخلوق مصنوع مثلكم مردود إلیكم1» در واقع ما انسان‏ها چیزهایى را براى خود كمال مى‏دانیم كه اگر آن‏ها را نداشته باشیم نقص است. بنابراین این مفهوم را براى خدا نیز به كار مى‏بریم. یعنى وقتى رحمت و غضب را به خدا نسبت مى‏دهیم، اول رابطه‏اى را بین خودمان با انسانهاى دیگر تصور مى‏كنیم، و بعد آن را به خداوند نسبت مى‏دهیم. تصور كنید كسى تصادف كرده و از هوش رفته و مشرف به مرگ است. پس، از روى دلسوزى تصمیم مى‏گیریم او را به بیمارستان منتقل كنیم. این حالت دلسوزى یعنى رحم. ولى خدا كه دل سوختن ندارد. به هر حال، ما چاره‏اى نداریم جز این كه در رابطه خود با خدا از این مفاهیم استفاده كنیم. چرا كه حقیقت آن ارتباط براى ما قابل فهم نیست، مگر این كه كسى به كمال برسد، خدا پرده‏هایى را از چشمش بردارد، حقایقى را به او بنمایاند و به مقاماتى شبیه انبیاء و اولیاء برسد، آن وقت یك شمه‏اى از این حقایق را درك مى‏كند، و گرنه انسانى كه آن حقایق را درك نكرده است، چاره‏اى ندارد و باید با همین مفاهیم ارتباط برقرار كند.

اما گفته شد براى ارتباط با خدا باید به زبانى صحبت كنیم كه رحمت خدا را به جوشش آورد و به تعبیرى كارى كنیم كه استعداد دریافت رحمت خدا را پیدا كنیم. ما اگر بخواهیم كسى را بر سر رحم و شفقت بیاوریم چه مى‏كنیم؟ گفتیم انسان وقتى كسى را در حالت ضعف و درماندگى ببیند، براى او دلسوزى مى‏كند. پس ذكر درماندگى‏ها، ضعف‏ها و زیان‏ها باعث مى‏شود كه مخاطب ما بر سرِ رحم بیاید. بنابراین براى طلب رحمت خدا باید از زبان استرحام بهره جست. یعنى از یك طرف باید ضعف‏هاى خود را یادآورى كنیم و از طرف دیگر هم رحمت خدا را. در این صورت استعداد درك رحمت الهى را پیدا مى‏كنیم.

صدا زدن خدا با كدام صفت؟

اما باید بعضى از صفات الهى را یادآورى كنیم كه مقتضاى آن‏ها بخشش باشد. اگر فقط به صفت قهاریت خدا توجه كنیم، «امید رحمت» رشد نمى‏كند و آن حالِ مناجات تقویت نمى‏شود. باید صفاتى را كه متناسب با رحمت و مغفرت و آمرزش است به یاد آورد و گفت. باید توجه داشت در دعاها و مناجات‏ها بیانات گوناگونى وجود دارد كه به صورت‏هاى مختلف به كار گرفته شده است. اگر دعاها و مناجات‏هاى بزرگ را مطالعه كنید، روح همه آن عبارات یكى است. گفتنى است مطالبى كه در آیات قرآن، روایات و احادیث قدسیه درباره دعوت مردم به توبه وارد شده بسیار عجیب است. تعابیرى چون: گناهكاران! از رحمت خدا ناامید نشوید، خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، جاى تأمل و دقت دارد. در بعضى از احادیث قدسى وارد شده كه خداى متعال به یكى از انبیاء بنى اسرائیل فرمود كه به مردم بگو من چقدر انتظار برگشتن شما را بكشم و شما نیایید! خدا به این زبان بنده‏هاى گنهكارش را دعوت مى‏كند. در حدیث قدسى دیگرى داریم كه اگر مردم مى‏دانستند كه چقدر من از توبه كردنشان خوشحال مى‏شوم، از شوق جان مى‏دادند! تصور كنید یك مسافرى در بین راه از مركب خود پیاده مى‏شود تا استراحتى كند و خوابش مى‏برد. وقتى بیدار مى‏شود مى‏بیند كه مركبش رفته است و هیچ اثرى از آن نیست. آن قدر مى‏گردد تا ناامید مى‏شود و تن به مرگ مى‏دهد. ناگهان چشم باز مى‏كند و مركبش را مى‏بیند چه قدر خوشحال مى‏شود؟ به هر حال، انسان وقتى مى‏خواهد رحمت خدا به جوشش آید، باید نهایتِ زبان استرحام را به كار گیرد، یعنى روح را آماده دریافت رحمت الهى كند. این دو عامل یعنى توجه به ضعف خود و رحمت خداوند است كه همیشه مى‏تواند رحمت خدا را جذب كند. اگر انسان ذلّت و بیچارگى، هیچى و نیستى خود را بهتر درك كند و از طرف دیگر رحمت خدا را بهتر درك كند، آن گاه رحمت خداوند به جوشش مى‏آید. باید توجه داشته باشیم اگر خداوند به انسانى، به اندازه همه‏ى اقیانوس‏هاى روى زمین نعمت دهد، از خزانه‏ى او سر سوزنى كم نمى‏شود. خزانه‏هاى خدا لا یتناهى است. «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ2»؛ هر چیزى كه شما تصور كنید خزینه‏هاى آن نزد ماست، بنابراین درك رحمت و لطف الهى و ضعف و ذلت خود سبب ریزش و جوشش رحمت خداوند مى‏شود. پس كسى كه مى‏خواهد مناجات كند باید این زبان را یاد بگیرد و به كار ببرد. از بزرگترین منت‏هایى كه اهلبیت(ع) بر ما دارند این است كه این زبان را به ما یاد مى‏دهند. اگر دعاها و مناجات‏هاى آنان نبود، نمى‏دانستیم كه باید با خدا چگونه سخن بگوییم. اكنون به ادامه مناجات تائبین مى‏پردازیم:

بعد از اعتراف به گناهان، حالا به صفاتِ خدا توجه مى‏كند. صفاتى كه متناسب با درخواست آمرزش باشد: أسألُكَ یا غافِرَ الذَّنْبِ الكَبیرِ؛ اى كسى كه گناه بزرگ را مى‏بخشى.

« وَیا جابِرَ العَظْمِ الكَسِیرِ»؛ اى كسى كه استخوان شكسته را بهبودى مى‏بخشى.

« أنْ تَهَبَ لی مُوبِقاتِ الجَرائِرِ، وَتَسْتُرَ عَلَیَّ فاضِحاتِ السَّرائِر»؛ گناهانِ تباه‏كننده و هلاكت‏زا را ببخش. آن سوایى‏هایى را كه در درون من هست و اگر كسى آن‏ها را بداند پیش همه مردم رسوا مى‏شوم، آنها را بپوشان و نگذار دیگران اطلاع پیدا كنند.

« وَلا تُخْلِنی فی مَشْهَدِ القِیامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ و مَغْفِرَتِكَ»؛ در عرصه قیامت كه عطش بر مردم غالب است، و آنان نسبت به عفو و مغفرت تو نهایت تشنگى را دارند، من را از خنكاى عفو خودت محروم نكن.
« وَلا تُعِرْنی مِنْ جَمیلِ صَفْحِكَ وَسَتْرِك»؛ در آن عالمى كه ما از خاك برمى‏خیزیم و در صحنه قیامت حاضر مى‏شویم، و زشتى‏هاى اعمال ما بر انداممان ظاهر است، بدن عریان را كه با انواع زشتى‏ها و زخم‏ها و آلودگى‏ها آمیخته شده است با زیبایى‏هاى گذشت، بپوشان و آن را از صفح و رحمت خودت عریان مگذار.
« إلهی ظَلِّلْ عَلى ذُنُوبی غَمامَ رَحْمَتِكَ»؛ گناهان چونان كویر تفتیده‏اى است، ابر رحمتت را بر این كویرِ خشك ببار، سایه این ابر را بر این زمین بینداز.

« وَأرْسِلْ عَلى عُیوبی سَحابَ رَأْفَتِكَ»؛ ابر رأفت و مهربانى خودت را بر عیوبِ من ببار.
« إلهی هَلْ یَرْجِعُ العَبْدُ الآبِقُ إلاّ إلى مَوْلاهُ»؛ درست است كه تو خدایى، اما من آن بنده گنهكارم، آن بنده فرارى، غلط كردم كه از پیشگاه تو فرار كردم. خیال كردم وقتى اطاعت خدا را نمى‏كنم، آزاد مى‏شوم، ولى دیدم كه هر جا بروم باز اسیرم. فقط در پیشگاه تو است كه اطاعتْ، عین آزادى است. خدایا! من غلام و برده‏اى هستم كه از آقاى خودش فرار كرده است، اما اكنون مى‏دانم كه هیچ جایى براى من جز پیشگاه تو وجود ندارد و من هیچ چاره‏اى جز برگشت به سوى تو ندارم. مگر مى‏شود عبد آبق جایى جز خانه مولایش برود؟

« أمْ هَلْ یُجیرُهُ مِنْ سَخَطِهِ أحَدٌ سِواهُ»؛ هیچ كس از غضب و سخط مولا او را نجات مى‏دهد غیر از خود مولا؟

« إلهی إن كانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً، فَإنِّی وَعِزَّتِكَ مِنَ النَّادِمینَ»؛ خدایا اكنون كه من این ذلت را دارم و تو صفاتى دارى كه مقتضاى آنها عفو و مغفرت و رحمت است، من چه كنم كه مشمول رحمت تو شوم؟ آیا كار دیگرى جز دعا كردن، توبه و استغفار كردن از من بر مى‏آید؟ توبه مگر این نیست كه انسان از گذشته پشیمان شود؟ اگر توبه پشیمانى است، به عزت و جلالت قسم كه من پشیمانم.

« وَإن كانَ الإِسْتِغْفارُ مِنَ الخَطِیئَةِ حِطَّةً، فَإنِّی لَكَ مِنْ المُسْتَغْفِرینَ»؛ اگر استغفار موجب ریزش گناهان مى‏شود، ببین چگونه لباس استغفار به تن كرده‏ام.

« لَكَ العُتْبَى حَتَّى تَرْضى»؛ این یك تعبیر بسیار لطیفى است. تصور كنید میان دو نفر رابطه عاطفى‏اى وجود داشته باشد و این رابطه با بى‏وفایى یكى از آن دو به هم بخورد. پس از چندى آن شخص متوجه اشتباه خود شود و بفهمد چاره‏اى جز عذرخواهى ندارد، چه مى‏كند؟ به دوست خود مى‏گوید: هر چه تو بگویى راست مى‏گویى، مى‏گویى: بى‏وفایم، هستم، هر چه مى‏خواهى مرا سرزنش كن، اما مرا ببخش و بیامرز. لَكَ العُتْبَى حَتَّى تَرْضى؛ آنقدر مرا سرزنش كن تا راضى بشوى!

« إلهی بِقُدْرَتِكَ عَلَیَّ تُبْ عَلَیَّ»؛ خدایا تو را به قدرتت قسم مى‏دهم كه توبه من را بپذیر.
« وَبِحِلْمِكَ عَنِّی اعْفُ عَنِّی»؛ خداوندا تو را به حلمت قسم مى‏دهم كه از گناه من درگذرى.
« وَبِعِلْمِكَ بِی ارْفِقْ بِی»؛ تو را به علمت قسم مى‏دهم كه با من مدارا كن، ملایمت كن و سخت‏گیرى نكن.
« إلهی أنْتَ الَّذی فَتَحْتَ لِعِبادِكَ باباً إلى عَفْوِكَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ»؛ خدایا تو خود درى را به روى بندگان باز كردى كه به سوى عفوت رهنمون مى‏شود و آن را توبه نام نهادى. این كارى است كه خود كردى، اگر نگفته بودى كه من توبه شما را مى‏پذیرم، ما چه مى‏دانستیم و چه امیدى داشتیم؟ تو خودت این باب را باز كردى.

« فَقُلْتَ تُوبُوا إلى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً»؛ خود تو این در را باز كردى و دعوت كردى و فرمودى كه وارد شوید و فرمودى اگر براى ترك گناه تصمیم جدى داشته باشید، همه شما را مى‏ببخشم. اكنون كه تو در را به روى من باز كردى، من مى‏خواهم از این در استفاده كنم. آرى من آمده‏ام دعوت تو را اجابت كنم.
« إلهی إنْ كانَ قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْیَحْسُنِ العَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ»؛ خدایا تو ممكن است بگویى كه من كار زشت كردم، بد كردم، رفتارم زشت است، اما من مى‏گویم: عفو كه خوب است، گذشت كه زیباست. من بدم، تو خوبى كن. اگر گناه از بنده زشت است، بخشش از مولا زیباست.

« إلهی ما أنا بِأوَّلِ مَنْ عَصاكَ، فَتُبْتَ عَلَیْهِ»؛ خدایا من نخستین كسى نیستم كه گناه كردم، تو از این بنده‏ها بسیار دارى، سال‏ها گناه كردند، بعد توبه كردند و تو پذیرفتى، من هم یكى از آن بى‏شمارم.
در اواخر دعا به الحاح متوسل مى‏شود، یعنى انواعِ صفاتِ خدا را كه بیشتر در آمرزش مؤثر است ذكر مى‏كند و با اصرار و الحاح مناجاتش را خاتمه مى‏دهد.

« یا مُجیبَ المُضْطَرِّ»؛ اى كسى كه بیچاره و درمانده را اجابت مى‏كنى. مضطر كسى است كه دیگر هیچ چاره‏اى ندارد. مثل كسى كه تمام توانش را در دریا از دست داده و در حال غرق شدن است. تو آنى كه به فریاد مضطر هم مى‏رسى.

« یا كاشِفَ الضّرِّ»؛ اى كسى كه هر زیانى را برطرف مى‏كنى. چرا كه فرمود: «إِنْ یَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ3» اگر ضرر و زیانى به شما مى‏رسد، هیچ كس جز خدا نمى‏تواند آن ضرر را از شما برطرف كند، «وَ اِنْ یُرِدْكَ بِخَیْرٍ فَلا رادَّ لِفَضْلِهِ »

»  اسْتَشْفَعْتُ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ إلَیْكَ»؛ من جود و كرم خودت را در پیشگاه تو شفیع قرار مى‏دهم.
« وَتَوَسَّلْتُ بِحَنانِكَ وَتَرَحُّمِكَ لَدَیْكَ»؛ حنان یعنى نهایت مهربانى، یعنى مهربانى مادر. یعنى به واسطه آن مهربانى تو، به تو توسل مى‏جویم، یعنى من آن رأفت و نهایت عطوفت و مهربانى تو را واسطه قرار مى‏دهم.
« فَاسْتَجِبْ دُعائی»؛ دعاى من را بپذیر و قبول كن.

« وَلا تُخَیِّبْ فیكَ رَجائی»؛ امیدى را كه من به تو دارم، ناامید نكن. من گنهكارم، كارم زشت است، پلیدم، اما به تو امید بسته‏ام، آیا زیبا نیست امید كسى را كه به تو امید بسته، بر آورده كنى؟ آیا زیباست ناامیدش كنى؟ من امید به تو بستم و جاى دیگر امیدى ندارم.

« وَتَقَبَّلْ تَوْبَتی، َكَفِّرْ خَطِیئَتی»، گناهان ما را جبران كن.

«بِمَنِّكَ وَرَحْمَتِكَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ »

پی نوشت :

1.       بحارالأنوار، ج 66، ص 292، باب 37.

2.        حجر، 21.

3.        یونس، 107.

سه شنبه 10/6/1388 - 14:53
بیماری ها

مبارزه فراگیر با آنفلوانزا با مصرف سیر

 

نویسنده: دكتر محمدرضا نیاكان لاهیجی

بی شك طی دهه‌های اخیر بیشتر مردم دنیا با خواص متعددی از گیاه افسانه‌ای (غذا و دارویی) سیر آشنایی پیدا كرده‌اند كه از جمله این اثرهای درمانی آن عبارتند از:

كاهندگی فشار خون، كاهندگی كلسترول خون، كاهندگی قند خون، كاهندگی غلظت خون، ضد‌گرفتگی عروق قلبی و مقوی قلب و...؛ هر چند كه تردیدی در درستی چنین اثراتی برای گیاه معجزه آسای سیر نیست. این گیاه همچنین دارای عملكرد مؤثر و اثبات شده ضد‌سرطانی، ضد‌میكروب قوی علیه باكتری‌های بیماریزا، ضد‌انگلی (كرم‌های آسكاریس، قلابدار، كرمك) و ریارد یا آمیب، ضد‌رماتیسم، ضد‌قارچ (‌آفت دهانی، كچلی، پوستی)، ضد‌سم، مقوی معده و محافظ كبد، ضد‌درد، ضد‌حشره و مقوی میل جنسی نیز هست.
سیر به سبب داشتن اثراتی همچون ضد‌احتقانی، خلط آور، ضد‌اسپاسم، محرك دستگاه ایمنی بدن و اثر ضد‌ویروسی از دیر باز برای درمان بیماری‌های حاد و مزمن عفونی و غیرعفونی ریوی به كار می‌رود. حكیم ابن سینا از این گیاه برای درمان سل ریوی، آسم مزمن و برونشیت بهره می‌جسته است.
خاصیت ضد‌ویروسی سیر روی چندین نوع ویروس بیماریزای خطرناك به اثبات رسیده است؛ از جمله آنفلوانزا، تبخال و... . از آنجایی كه اثر ضد‌ویروسی سیر ابتدا به سبب اثر گذاری مستقیم تركیبات مؤثره عصاره آن صورت می‌گیرد سیر قادر خواهد بود به‌طور غیرانتخابی، سویه‌های متنوع‌تری از ویروس آنفلوانزا را مورد حمله قرار دهد.بیشتر این تاثیرات درمانی سیر، نه تنها در انسان بلكه در دام‌ها و حیوانات خانگی نیز قابل اعمال است.

همگی این واكنش‌های شگفت انگیز درمانی سیر بر طیف گسترده‌ای از بیماری‌ها، مرهون مواد مؤثره شامل تركیبات گواردی اسانسی (گلی كوزیدهای سولفوره كه مسئول بوی آن نیز هست)، ویتامین‌ها به‌ویژه نوع C، E و بتاكاروتن و نیز آنزیم‌هایی همچون پراكسیداز، میروزیناز و گلوكوسینولاز است.

از آنجایی كه خواص اصلی درمانی سیر مربوط به مواد گوگردی آن است، بنابراین اعمال هرگونه واكنش خارجی همچون حرارت، ترشی و... كه به‌طور مستقیم خود این مواد گوگردی را نابود سازد، یا به‌طور غیرمستقیم آنزیم‌های فعال‌كننده این تركیبات مؤثره گوگردی را تحت‌تأثیر قرار دهد می‌تواند در كاهش قدرت عملكرد درمانی سیر مؤثر باشد.

چون مواد مؤثره سیر در اثر له شدن و تحولات آنزیمی متعاقب آن روی مواد گوگردی فعال می‌شود، بنابراین بلعیدن حبه نجویده آن، یا خشك كردن غیراصولی آن می‌تواند مانع بروز اثر درمانی چشمگیر گیاه شود.

هر چه بوی سیر بیشتر باشد، نشان دهنده بیشتر بودن مواد گوگردی آن در نتیجه اثرات به‌مراتب قوی‌تر آن است. مصرف مرتب روزانه حداقل 5-3 گرم سیر برای جلوگیری از بروز بیماری‌های قلبی – عروقی لازم است. برای تخفیف بوی دهان متعاقب مصرف سیر می‌توان بعداز خوردن آن از گشنیز، جعفری، سیب، برگ كاهوی تازه و یا سكنجبین استفاده كرد.اگر چه این‌گونه خواص سیر كه در بالا گفته شده طی صدها و هزارها سال تجربه حیات بشری، آزموده و به اثبات رسیده است، ولی در مراكز پژوهشی دانشگاهی معتبر و بزرگ دنیا در 50 سال اخیر، بسیاری از این خواص به‌روش‌های مدرن به بوته آزمایش و پژوهش گذاشته شده و مهر تایید گرفته‌اند.

در همین راستا ما نیز به اتفاق گروه همكار در مطالعات تجربی خود در دانشگاه پزشكی تهران تعداد زیادی از خواص قلبی- عروقی، ضد‌میكروبی، ویروسی، قارچی، ضد‌سرطانی، ضد‌رماتیسمی، پوستی و... در قالب پژوهش‌های آزمایشگاهی، حیوانی و انسانی آن‌را آزموده و ادعاهای منابع طب سنتی درخصوص گیاه سیر را به اثبات رسانده‌ایم.

البته می‌توان گفت در زمان اعلام همه‌گیر‌ی‌های اینچنینی در جهان كه امكان در اختیارگذاری مقادیر زیادی داروی تولیدی پیشگیری و درمان‌كننده برای خیل بزرگ جمعیت جهانی آن هم در مدت كوتاه عملا میسر نیست، می‌توان با مراجعه به ذخایر دانش كهن كه حاصل تجربیات گرانقدر بشری طی قرون و اعصار است و توصیه آن از طریق رسانه‌ها از بعد فاجعه آمیز این‌گونه رخدادها كاست.

لازم به ذكر است از دیگر فرآورده‌های طبیعی مؤثر در بیماری‌ آنفلوانزا، گیاهان آویشن و زنجبیل و دارچین و نیز عسل طبیعی است.

 

منبع: همشهری آنلاین

سه شنبه 10/6/1388 - 14:38
محبت و عاطفه

یكی از روزهای سال اول دبیرستان بود. من از مدرسه به خانه بر می گشتم كه یكی از بچه های كلاس را دیدم. اسمش محسن بود و انگار همه‌ی كتابهایش را با خود به خانه می برد.

با خودم گفتم: "كی این همه كتاب رو آخر هفته به خانه می بره. حتما ً این پسر خیلی بی حالی است!"

من برای آخر هفته ­ام برنامه‌ ریزی كرده بودم. (مسابقه‌ی فوتبال با بچه ها، مهمانی خانه‌ی یكی از همكلاسی ها) بنابراین شانه هایم را بالا انداختم و به راهم ادامه دادم.‌

همینطور كه می رفتم،‌ تعدادی از بچه ها رو دیدم كه به طرف او دویدند و او را به زمین انداختند. كتابهاش پخش شد و خودش هم روی خاكها افتاد.

عینكش افتاد و من دیدم چند متر اونطرفتر، ‌روی چمنها پرت شد. سرش را كه بالا آورد، در چشماش یه غم خیلی بزرگ دیدم. بی اختیار قلبم به طرفش كشیده شد و بطرفش دویدم. در حالیكه به دنبال عینكش می گشت، ‌یه قطره درشت اشك در چشمهاش دیدم.

همینطور كه عینكش را به دستش می‌دادم، گفتم: " این بچه ها یه مشت آشغالن!"

او به من نگاهی كرد و گفت: " هی ، متشكرم!" و لبخند بزرگی صورتش را پوشاند. از آن لبخندهایی كه سرشار از سپاسگزاری قلبی بود.

من كمكش كردم كه بلند شود و ازش پرسیدم كجا زندگی می كنه؟ معلوم شد كه او هم نزدیك خانه‌ی ما زندگی می كند. ازش پرسیدم پس چطور من تو را ندیده بودم؟

او گفت كه قبلا به یك مدرسه‌ی خصوصی می رفته و این برای من خیلی جالب بود. پیش از این با چنین كسی آشنا نشده بودم. ما تا خانه پیاده قدم زدیم و من بعضی از كتابهایش را برایش آوردم.

او واقعا پسر جالبی از آب درآمد. من ازش پرسیدم آیا دوست دارد با من و دوستانم فوتبال بازی كند؟ و او جواب مثبت داد.

ما تمام اخر هفته را با هم گذراندیم و هر چه بیشتر محسن را می شناختم، بیشتر از او خوشم می‌آمد. دوستانم هم چنین احساسی داشتند.

صبح دوشنبه رسید و من دوباره محسن را با حجم انبوهی از كتابها دیدم. به او گفتم:" پسر تو واقعا بعد از مدت كوتاهی عضلات قوی پیدا می كنی،‌با این همه كتابی كه با خودت این طرف و آن طرف می بری!" محسن خندید و نصف كتابها را در دستان من گذاشت.

در چهار سال بعد، من و محسن بهترین دوستان هم بودیم. وقتی به سال آخر دبیرستان رسیدیم، هر دو به فكر دانشكده افتادیم. محسن تصمیم داشت به جورج تاون برود و من به دوك.

من می دانستم كه همیشه دوستان خوبی باقی خواهیم ماند. مهم نیست كیلومترها فاصله بین ما باشد.

او تصمیم داشت دكتر شود و من قصد داشتم به دنبال خرید و فروش لوازم فوتبال بروم.

محسن كسی بود كه قرار بود برای جشن فارغ التحصیلی صحبت كند. من خوشحال بودم كه مجبور نیستم در آن روز روبروی همه صحبت كنم.

من محسن را دیدم. او عالی به نظر می رسید و از جمله كسانی به شمار می آمد كه توانسته اند خود را در دوران دبیرستان پیدا كنند.

حتی عینك زدنش هم به او می آمد. همه‌ی دخترها دوستش داشتند. پسر، گاهی من بهش حسودی می كردم!

امروز یكی از اون روزها بود. من میدیم كه برای سخنرانی اش كمی عصبی است. بنابراین دست محكمی به پشتش زدم و گفتم: " هی مرد بزرگ! تو عالی خواهی بود!"

او با یكی از اون نگاه هایش به من نگاه كرد( همون نگاه سپاسگزار واقعی) و لبخند زد: " مرسی".

گلویش را صاف كرد و صحبتش را اینطوری شروع كرد: " فارغ التحصیلی زمان سپاس از كسانی است كه به شما كمك كرده اند این سالهای سخت را بگذرانید. والدین شما، معلمانتان، خواهر برادرهایتان شاید یك مربی ورزش... اما مهمتر از همه، دوستانتان...

من اینجا هستم تا به همه ی شما بگویم دوست كسی بودن، بهترین هدیه ای است كه شما می توانید به كسی بدهید. من می خواهم برای شما داستانی را تعریف كنم."

من به دوستم با ناباوری نگاه می كردم، در حالیكه او داستان اولین روز آشناییمان را تعریف می كرد. به آرامی گفت كه در آن تعطیلات آخر هفته قصد داشته خودش را بكشد. او گفت كه چگونه كمد مدرسه اش را خالی كرده تا مادرش بعدا ً وسایل او را به خانه نیاورد.

محسن نگاه سختی به من كرد و لبخند كوچكی بر لبانش ظاهر شد.

او ادامه داد: "خوشبختانه، من نجات پیدا كردم. دوستم مرا از انجام این كار غیر قابل بحث، باز داشت."

من به همهمه‌ ای كه در بین جمعیت پراكنده شد گوش می دادم، در حالیكه این پسر خوش قیافه و مشهور مدرسه به ما درباره‌ی سست ترین لحظه های زندگیش توضیح می داد.

پدر و مادرش را دیدم كه به من نگاه می كردند و لبخند می زدند. همان لبخند پر از سپاس.

من تا آن لحظه عمق این لبخند را درك نكرده بودم.

هرگز تاثیر رفتارهای خود را دست كم نگیرید. با یك رفتار كوچك، شما می توانید زندگی یك نفر را دگرگون نمایید: برای بهتر شدن یا بدتر شدن.

خداوند ما را در مسیر زندگی یكدیگر قرار می دهد تا به شكلهای گوناگون بر هم اثر بگذاریم.

دنبال خدا، در وجود دیگران بگردیم.

حالا شما دو راه برای انتخاب دارید:

1) این نوشته را به دوستانتان نشان دهید،

2) یا آن را پاك كنید گویی دلتان آن را لمس نكرده است.

همانطور كه می بینید، من راه اول را انتخاب كردم.

" دوستان،‌ فرشته هایی هستند كه شما را بر روی پاهایتان بلند میكنند، زمانی كه بالهای شما به سختی به یاد می‌آورند چگونه پرواز كنند."

هیچ آغاز و پایانی وجود ندارد...

دیروز،‌ به تاریخ پیوسته،

فردا ، رازی است ناگشوده،

اما امروز یك هدیه است

پنج شنبه 29/5/1388 - 17:2
دانستنی های علمی

 مشاهده و درك زیبایی

 

در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.
این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهای‌شان به سمت مترو هجوم آورده بودند.

سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم‌هایش کاست و چند ثانیه‌ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.

یک دقیقه بعد، ویلون‌زن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی‌آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه‌اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.

چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت‌ سر تکیه داد، ولی ناگاهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد،

کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله‌ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان بهمراه می ‌برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلون‌زن پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون‌زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدین‌شان بلا استثنا برای بردن‌شان به زور متوسل شدند.

در طول مدت ۴۵ دقیقه‌ای که ویلون‌زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی‌آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون‌زن شد. وقتیکه ویلون‌زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد. نه کسی تشویق کرد، ونه کسی او را شناخت.

هیچکس نمی‌دانست که این ویلون‌زن همان (جاشوا بل ) یکی از بهترین موسیقیدانان جهان است، و نوازنده‌ی یکی از پیچیده‌ترین فطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار، می‌باشد.

جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تاتر های شهر بوستون، برنامه‌ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش‌فروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.

این یک داستان حقیقی است،نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشینگتن‌پست ترتیب داده شده بود، وبخشی

از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و الوویت ‌های مردم بود.

 

نتیجه: آیا ما در شزایط معمولی وساعات نا‌مناسب، قادر به مشاهده ودرک زیبایی هستیم؟ لحظه‌ای برای قدر‌دانی از آن توقف می‌کنیم؟ آیا نبوغ وشگرد ها را در یک شرایط غیر منتظره می‌توانیم شناسایی کنیم؟

یکی از نتایج ممکن این آزمایش میتواند این باشد،

اگر ما لحظه‌ای فارغ نیستیم که توقف کنیم و به یکی از بهترین موسیقیدانان جهان که در حال نواختن یکی از بهترین قطعات نوشته شده برای ویلون، است، گوش فرا دهیم ،چه چیز های دیگری را داریم از دست میدهیم؟

پنج شنبه 29/5/1388 - 17:0
دانستنی های علمی

طناب یا خدا!

کوهنوردی می‌خواست از بلندترین کوه بالا برود...

او پس از سالها آماده سازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.

شب، بلندی های کوه را تماماً در برگرفته بود  و مرد هیچ چیز را نمی دید. همه چیز سیاه بود  و ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود...

 همانطور که از کوه بالا می رفت، چند قدم مانده به قله کوه، پایش لیز خورد و در حالی که به سرعت سقوط می کرد، از کوه پرت شد...

 در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله قوه جاذبه او را در خود می گرفت...

 همچنان سقوط می کرد و در آن لحظات ترس عظیم، همه رویدادهای خوب و بد زندگی به یادش آمد.اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به او نزدیک است...

ناگهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد. بدنش میان آسمان و زمین معلق بود و فقط طناب او را نگه داشته بود و در این لحظه ی سکون برایش چاره ای نمانده جز آن که فریاد بکشد:
" خدایا کمکم کن"

ناگهان صدایی پر طنین که از آسمان شنیده می شد، جواب داد:

" از من چه می خواهی؟ "

-         ای خدا نجاتم بده!

-          واقعاً باور داری که من می توانم تو را نجات بدهم؟

-          البته که باور دارم.

-         اگر باور داری، طنابی که به کمرت بسته است  را پاره کن!!!

یک لحظه سکوت... و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد.....

چند روز بعد در خبرها آمد: یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند. بدنش از یک طناب آویزان بود و با دستهایش محکم طناب را گرفته بود.

او فقط یک متر با زمین فاصله داشت!

پنج شنبه 29/5/1388 - 16:58
آموزش و تحقيقات

رسانه ها، مد و حریم فردی-اجتماعی

 

مــــد 

مد، یعنی: «روش و طریقه‏ى موقت که طبق ذوق و سلیقه‏ى اهل زمان، طرز زندگی و لباس پوشیدن و... را تنظیم کند». (1) «چیزی که متدوال و رایج شده است». (2) «برای بسیاری از مردم، نو، به آن چیزی اطلاق می گردد که در حال حاضر و یا این اواخر، پیدا شده است». (3)

بنابر تعریف، مد همان شیوه‏ى تازه ای است که به وجود آمده و عده ای طبق آن رفتار می کنند. مد، شیوه‏ى زندگی، حرف زدن، لباس پوشیدن، آرایش خانه و وسایل آن و امثال اینها را شامل می شود. مد به خودی خود، مذموم نخواهد بود و در صورتی می توانیم آن را ارزشگذاری کنیم که آثار مثبت و منفی آن را در جامعه ارزیابی کنیم. در این نوشتار، به جنبه ها و آثار منفی آن اشاره می شود و در صورتی مذموم و منفی تلّقی می گردد که به «مدپرستی» تبدیل شود و جامعه و خانواده ها را با مشکلات فراوان مواجه کند.

ارتباطات

افراد در جامعه زندگی می کنند و اجتماعی زیستن، مستلزم «ارتباط» است. گاهی فرد با فردی دیگر یا گروهی کوچک و بزرگ ارتباط دارد. افراد در ارتباط با همدیگر، خانواده، مدرسه، گروه های همسالان و ... تأثیر می گذارند و متأثر می شوند؛ بنابراین، تأثیر گذاری دو طرفه است. گاهی این ارتباط دو سویه نیست و فرایند تأثیر گذاری تنها از یک طرف ناشی می شود که بیشتر در وسایل ارتباط جمعی نمود پیدا می کند. البته در بعضی موارد، ارتباط در این وسایل هم دو طرفه است.

جامعه

هر جامعه ای که دارای هویت، پیشینه‏ى تاریخی و ارزش های فرهنگی است، افرادش زنده، پویا و دارای شخصیت اند. جامعه‏ى ما، جامعه ای دینی است که ارزش های اسلامی در آن گاهی پررنگ و در موقعیت هایی، کم رنگ شده است. در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ارزش ها پررنگ شد و اکثر افراد، بیشتر مقید بودند تابع فرهنگ، آداب و رسوم و ارزش های خود باشند؛ ولی بعد از جنگ، این ارزش ها به تدریج کم رنگ شد (که دلایل و عوامل اجتماعی خاص خود را دارد). عدم اسراف، قناعت، احترام به والدین، رعایت حدود شرعی (بویژه در فضاهای عمومی)، ساده زیستی و ... به تدریج کم ارزش شدند. عواملی دست به دست هم دادند و این تغییرات را به وجود آوردند که به نظر می رسد در این زمینه، وسایل ارتباط جمعی نقش مهمی داشته اند.

این مقاله در تلاش است تا اندازه ای، نقش وسایل ارتباط جمعی را در راهیابی مد به حریم فردی و جامعه بیان کند.

وظایف رسانه ها

دانشمندان برای وسایل ارتباط جمعی، وظایف، (یا کارکردهای) متعددی ذکر کرده اند. دکتر کاظم معتمد نژاد (استاد برجسته‏ى ارتباطات)، سه وظیفه‏ى اساسی را نام برده است که طبق این سه وظیفه، راهیابی مد ارزیابی می شود.

الف) وظایف خبری و آموزشی

نقش وسایل ارتباطی، انتشار جریان رویدادهای اجتماعی است که انسان امکان می یابد از رویدادهای مهم اطلاع پیدا کند و واکنش های متناسبی درپیش گیرد یا می تواند از آموزش های درسی و غیر درسی استفاده کند؛ ولی بعضی از وسایل ارتباطی بویژه تلویزیون، ماهواره، اینترنت و مطبوعات با پخش فیلم ها و آموزش ها تلاش می کنند آموزه هایی با مدهای تازه و متناسب با فرهنگ خودشان به گیرندگان برنامه ها ارائه دهند. برای مثال، کاربران می توانند از آموزش های اینترنت و ماهواره استفاده نمایند و با مدهای جدید آشنا شوند. این آموزش ها به طور مستقیم وغیرمستقیم، مدهایی را ارائه می دهند که لزوماً با فرهنگ جامعه‏ى ما متناسب نیست.

پخش فیلم ها و برخی از برنامه ها در تلویزیون و سینما، علاوه بر این که نقش اطلاع رسانی دارند و به آگاهی های افراد می افزایند، در عواطف و عقاید آنان نیز تأثیرات زیادی می گذارند. این تأثیر گذاری به اتّخاذ شیوه های تازه‏ى زندگی می انجامد، «مثلاً با دیدن فیلم های مربوط به زندگی جوانان امروز، عقیده شخصی به فرد، نسبت به اخلاق و شرایط زندگی جوانان دگرگون می شود و حتی ممکن است در خود، گرایش به زندگی آشفته‏ى جونان امروز را احساس کند». (4)

این مسئله هنگامی نمود پیدا می کند که گروهی از همسالان، طبق شیوه های ارائه شده رفتار کنند. کسی که عضوی از گروه های همسال است، برای این که از گروه، رانده و مورد تمسخر واقع نشود، رفتار، پوشش و چهره‏ى ظاهری خود را به شکل آنان در می آورد.

ب) وظایف راهنمایی و رهبری

همان طور که گفته شد، جامعه‏ى ما، جامعه ای دینی (مبتنی بر اسلام) است با ارزش ها و هنجارهای خاص خودش، بنابراین رسانه ها باید به عنوان ابزاری در خدمت ارزش ها و هنجارها باشند و باارائه‏ى برنامه های مختلف، افراد جامعه را به سوی سعادت و زندگی بهتر رهنمون سازند. ارائه شیوه های درست و بهتر زندگی، الگوهای پوشش و رفتار و ... متناسب با فرهنگ خودی، از مواردی است که می تواند به عنوان یک روش تازه به نسل جدید منتقل شود؛ ولی با تغییر تدریجی ارزش ها، این وظیفه بویژه در ساخت فیلم (چه در سینما و چه در تلویزیون ) کم رنگ شد و تلاش گردید ایده ها و افکاری به بینندگان تلقین شود که با هنجارهای جامعه، منافات داشت. این برنامه ها، مخاطبان جوان و نسل جدید را هر چه بیشتر و سریع تر به طرف شیوه های تازه، رهبری می کنند.

تبلیغ فیلم و نمایشنامه ها در مجله ها و نمایش آنها در تلویزیون و سینما و تماشای بعضی از آنها از طریق ماهواره، جلوه های دیگری دارد. در کشور ما، بیشتر فیلم ها در خانه های بزرگ و شیک ساخته می شوند. وسایل خانه (اعم از مبلمان، سرویس های غذاخوری، آشپزخانه و وسایل آن، اتاق ها و ...) آخرین مدهایی هستند که به کار می روند.

درغالب فیلم های سینمایی و سریال های ایرانی، به هنرپیشه ها، تازه ترین لباس های مد شده را می پوشانند و در هر صحنه از فیلم، لباس ها و زیور آلات جدیدی جایگزین می شوند. دختران مجرد و متأهل به طور خیره کننده ای چهره پردازی می شوند (حتی اگر در فیلم، نقش فرد مذهبی ای بازی شود)، روابط بین زن و مرد و به طور کلی محرم و نامحرم، عادی جلوه داده و راه وروش های دوستیابی در میان جنس مخالف به نمایش گذاشته می شوند.

سازندگان فیلم با استفاده از هنر پیشه های معروف، سیستم نور و صدا و دیالوگ های گیرا و برگزیده، ارزش هایی را به تماشاگران القا می کنند که گمان می رود مورد نیاز است. از طرف دیگر، وسایل ارتباط جمعی بی هیچ محدودیتی در تمام مراحل زندگی با انسان ها همراه اند و محدودیت زمانی و مکانی ندارند و می توانند همه را زیر پوشش خود قرار دهند و بدین وسیله، هر چه بیشتر بر کوچک و بزرگ، مرد و زن، شهری و روستایی، و ... تأثیر بگذارند.

تقلید های شگفت آور از انواع آرایش مو و لباس و حرکات هنر پیشگان فیلم های غربی، بلافاصله پس از نمایش آن فیلم ها در خیابان های تهران، آن چنان به چشم می خورند که می توان گفت یک شبه مانند قارچ، یا به عرصه‏ى وجود نهند. دنباله روی تماشاگران از قهرمانان فیلم ها به قدری آشکار است که صاحبان مؤسسات و شرکت های تجاری در سال، صدها میلیون دلار به سازندگان فیلم ها و هنر پیشگان، جهت مد کردن و تبلیغ پاره ای از کالاهای خود، پرداخت می کنند، هر چند کالاهای بی ارزش و نامرغوبی باشند».(5)

بیشتر فیلم های ایرانی، خانواده های طبقه‏ى بالا را به نمایش می گذارند که تقلید طبقه‏ى متوسط و پایین را در پی دارد. به بیننده طوری القا می شود که هر کس ماشین، مبلمان، تلفن همراه، رایانه و ... نداشته باشد فقیر، بیچاره و بد بخت است؛ گویا این وسایل از ضرورتهای زندگی امروزی است و بدون آنها زندگی امروز امکان پذیر نیست. چنین برداشتی، انعکاسی از زندگی بوژوازی (سرمایه داری) است. اگر نمایش چنین فیلم ها و برنامه هایی، ایجاد تصور در مردمان دیگر کشورهاست که ایرانیان در چنین مکانهایی زندگی می کنند، پس پاسخگوی افزایش انتظارات، آثار بد، مشکلات و احساس محرومیت عده ای از وانان هم باید بود.


گذشته از مطالب پیشین، انتخاب وسیله ارتباط جمعی و پخش برنامه ها از آن، در تغییر ارزشها و انتقال ایده ها بسیار مهم است. برای مثال، سینما دارای سالنی تاریک با افرادی است که در یک جا جمع شده اند و در مقابل، پرده ای بزرگ با نور ویژه را مشاهده می کنند. چنین فضایی آنان را مسحور می کند و توجه را به فیلم، جذب می نماید. تلویزیون، در هر خانه ای وجود دارد. افراد خانواده معمولاً در کنار هم با خیالی آسوده، مشغول تماشای تلویزیون هستند و هر کسی می تواند در اتاق خود، برنامه‏ى مورد علاقه اش را ببیند. این ویژگی باعث می شود که محتوای پیام، زودتر به بیننده ها (از هر گروه سنّی) منتقل شده، تأثیر بگذارد.
تماشای تکراری برنامه های شبیه به هم، به تدریج، حساسیت را از بین می برد، بویژه آن که عده ای طبق آن برنامه ها عمل کنند؛ یعنی «تکرار». بینندگان را به رفتار کردن مشابه، تشویق می کند. هر قدر پخش برنامه های مشابه بیشتر تکرار شود، رفتار طبق آن برنامه نیز بیشتر می شود و افراد به انجام دادن چنان رفتارهایی عادت می کنند.

وقتی بینندگان به یک محرّک ارزشی عادت کنند، دیگر آن را«بد» یا «منفی» نمی دانند. بسیاری از انسان ها معتقدند و می دانند که مواد مخدر (مثلاً تریاک)، چیز بدی است؛ زیرا توانایی جسمی و فکری و قدرت تصمیم گیری افراد را کاهش می دهد؛ اما اگر به همان انسان ها با روش های مختلف، بدون آن که آنها ادراک نمایند، به تدریج، مقادیر کمی تریاک خورانده شود و آنها به آن مقادیر، عادت کنند، آنها دیگر تریاک را یک چیز «بد» نمی دانند، به همین ترتیب نیز اعضای یک جامعه قبل از تغییر ارزش هایشان، ارزش هایی را که قرار است به آنها انتقال یابد، منفی ارزیابی می کنند؛ اما بعد از مدتی که ارزش های جدید با ظرافت و زیرکی، بدون وقوف خود آنها، به آنها انتقال داده شد، به آن، عادت می کنند و آن را چیز خوبی می دانند».(6)

ج) وظایف تفریحی و سرگرمی

وسایل ارتباط جمعی می توانند با ارائه‏ى برنامه های مختلف، اوقات فراغت را پر کنند، سرگرمی مناسبی باشند، آرامش روانی ایجاد کنند، به طور موقت، ذهن اشخاص را از مشکلات روزمرّه دور سازند، و شیوه‏ى گفتار و رفتار درست را- که با فرهنگ جامعه هماهنگی داشته باشد- به گیرندگان، انتقال دهند. به کار بردن کلمه های ناخوشایند و تکیه کلام ها و رفتارهای بی معنا و بی محتوا، از مواردی است که به سرعت در میان اقشار جامعه (هرچند کوتاه مدت) شایع می شود.

پی نوشتها:

1. لغت نامه، دهخدا.
2.
همان جا.
3.
افکاری عمومی و ارتباطات،علمی اسدی، تهران: سروش، 1371، ص 101.
4.
مقدمه ای بر جامعه شناسی و سایل ارتباط جمعی، فرهت قائم مقامی، ص 36.
5.
همان، ص 109-110.
6.
وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزش های اجتماعی، فرامرز رفیع پور، تهران: کتاب فرا، 1378، ص 13.

پنج شنبه 29/5/1388 - 16:54
کامپیوتر و اینترنت

پیکربندی یک شبکه Wireless

 

سخت افزار مورد نیاز به منظور پیکربندی یک شبکه بدون کابل به ابعاد شبکه مورد نظر بستگی دارد . علیرغم موضوع فوق ، در این نوع شبکه ها اغلب و شاید هم قطعا" به یک access point و یک اینترفیس کارت شبکه نیاز خواهد بود . در صورتی که قصد ایجاد یک شبکه موقت بین دو کامپیوتر را داشته باشید ، صرفا" به دو کارت شبکه بدون کابل نیاز خواهید داشت .

Access Point چیست ؟

سخت افزار فوق ، به عنوان یک پل ارتباطی بین شبکه های کابلی و دستگاههای بدون کابل عمل می نماید . با استفاده از سخت افزار فوق ، امکان ارتباط چندین دستگاه به منظور دستیابی به شبکه فراهم می گردد .access point می تواند دارای عملکردی مشابه یک روتر نیز باشد . در چنین مواردی انتقال اطلاعات در محدوده وسیعتری انجام شده و داده از یک access point به access point دیگر ارسال می گردد .

کارت شبکه بدون کابل

هر یک از دستگاههای موجود بر روی یک شبکه بدون کابل ، به یک کارت شبکه بدون کابل نیاز خواهند داشت . یک کامپیوتر Laptop ، عموما" دارای یک اسلات PCMCIA است که کارت شبکه درون آن قرار می گیرد . کامپیوترهای شخصی نیز به یک کارت شبکه داخلی که معمولا" دارای یک آنتن کوچک و یا آنتن خارجی است ، نیاز خواهند داشت .آنتن های فوق بر روی اغلب دستگاهها ،اختیاری بوده و افزایش سیگنال بر روی کارت را بدنبال خواهد داشت .

پیکربندی یک شبکه بدون کابل

به منظور پیکربندی یک شبکه بدون کابل از دو روش متفاوت استفاده می گردد :
روش Infrastructure : به این نوع شبکه ها، hosted و یا managed نیز گفته می شود . در این روش از یک و یا چندین access point ( موسوم به gateway و یا روترهای بدون کابل ) که به یک شبکه موجود متصل می گردند ، استفاده می شود . بدین ترتیب دستگاههای بدون کابل، امکان استفاده از منابع موجود بر روی شبکه نظیر چاپگر و یا اینترنت را بدست می آورند .

روش Ad-Hoc : به این نوع شبکه ها ، unmanaged و یا peer to peer نیز گفته می شود . در روش فوق هر یک از دستگاهها مستقیما" به یکدیگر متصل می گردند.مثلا" یک شخص با دارا بودن یک دستگاه کامپیوتر laptop مستقر در محوطه منزل خود می تواتند با کامپیوتر شخصی موجود در منزل خود به منظور دستیابی به اینترنت ، ارتباط برقرار نماید .

پس از تهیه تجهیزات سخت افزاری مورد نیاز به منظور ایجاد یک شبکه بدون کابل ، در ادامه می بایست تمامی تجهیزات تهیه شده را با هدف ایجاد و سازماندهی یک شبکه به یکدیگر متصل تا امکان ارتباط بین آنان فراهم گردد . قبل از نصب و پیکربندی یک شبکه بدون کابل ، لازم است به موارد زیر دقت نمائید :
تهیه درایورهای مربوطه از فروشنده سخت افزار و کسب آخرین اطلاعات مورد نیاز

فاصله بین دو کامپیوتر می بایست کمتر از یکصد متر باشد .

هر یک از کامپیوترهای موجود می بایست بر روی یک طبقه مشابه باشند .

استفاده از تجهیزات سخت افزاری مربوط به یک تولید کننده ، دارای مزایا و معایبی است . در این رابطه پیشنهاد می گردد لیستی از ویژگی های هر یک از سخت افزارهای مورد نیاز عرضه شده توسط تولید کنندگان متعدد تهیه شود تا امکان مقایسه و اخذ تصمیم مناسب، فراهم گردد .

مراحل لازم به منظور نصب یک شبکه ( فرضیات : ما دارای یک شبکه کابلی موجود هستیم و قصد پیاده سازی یک شبکه بدون کابل به منظور ارتباط دستگاههای بدون کابل به آن را داریم  :

اتصال access point به برق و سوکت مربوط به شبکه اترنت

پیکربندی access point ( معمولا" از طریق یک مرورگر وب ) تا امکان مشاهده آن توسط شبکه موجود فراهم گردد . نحوه پیکربندی access point بستگی به نوع آن دارد.

پیکربندی مناسب کامپیوترهای سرویس گیرنده به منظور ارتباط با access point ( در صورتی که تمامی سخت افزارهای شبکه بدون کابل از یک تولید کننده تهیه شده باشند ، عموما" با تنظیمات پیش فرض هم می توان شبکه را فعال نمود . به هر حال پیشنهاد می گردد همواره به راهنمای سخت افزار تهیه شده به منظور پیکربندی بهینه آنان ، مراجعه گردد  .

پنج شنبه 29/5/1388 - 16:29
کامپیوتر و اینترنت

درباره GPl 3


اشاره :

بنیاد نرم‌افزار آزاد نخستین پیش‌نویس نسخه سوم GNU General Public License یا همان GPL ۳ را در تاریخ شانزده ژانویه ۲۰۰۶ به طور رسمی منتشر ساخت. این متن حاوی نکات بسیاری است که قطعاً اهل فن با مطالعه کامل آن به نکته‌های آن پی خواهند برد. اما برای آگاهی عموم و آشنایی علا‌قمندان با این مجوز (License) در ادامه ترجمه بخش‌هایی از آن را می‌آوریم که بیشتر درباره تاریخچه این مجوز است. علا‌قمندان جهت مطالعه متن کامل می‌توانند به سایت ماهنامه شبکه و قسمت دریافت فایل مراجعه کنند و فایل GPL۳ Draft را در قالب PDF دریافت نمایند.

مقدمه

نسخه دوم GNU General Public License طی پانزده سال استفاده توانسته است به موفقیتی فراتر از مرزهای انتظار دست یابد. با روحیه همکاری و اعتمادی که این مجوز پدید آورد، جامعه جهانی کاربران وسازندگان توانستند گستره فوق‌العاده‌ای از نرم‌افزارهای رایگان را انتشار دهند. اصل بنیادین احترام به حقوق کاربران در همکاری ها کم‌کم از حیطه نرم‌افزار فراتر رفته و کوشش‌های خلاقانه و علمی را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

موفقیت GPL بیشتر به خاطر اصل اساسی طراحی آن است: پاسداری از آزادی کاربران در تلاش‌های فردی یا جمعی برای ساخت نرم‌افزار مورد نظر. برای آن که GPL را به آینده ببریم، باید از طریق فرصت‌ها و مخاطراتی که در فناوری‌ها و دیگر حیطه‌های قانونی عصرمان موجودند، چنان این مجوز را بهینه سازیم که اصل اساسی مذکور محفوظ بماند.

مکانیسم قانونی هسته GPL بر مبنای copyleft به معنای عدم پایبندی به کپی‌رایت (Copywrite) است که ملزم می‌کند نسخه‌های تغییریافته نرم‌افزارهای تحت GPL نیز باید تحت همین مجوز عرضه شوند. حتی امروزه هم مانند سال ۱۹۹۱، کپی‌لفت جزیی اساسی است که از محدود کردن مشترکات نرم‌افزارهای رایگان جلوگیری می‌کند. اما محیط امروزین متنوع‌تر و پیچیده‌تر شده است. بنابراین کارایی کامل یک کپی‌لفت مستلزم اقدامات و پیشگیری‌های قانونی بیشتری است. البته انجام چنین اقداماتی تحت تاثیر موفقیت دیگری است: رویکرد جهانی به اصول نرم‌افزارهای آزاد. امید و پیش‌بینی ما بر آن است که توزیع‌کنندگان نسخه سوم GPL از تمام نقاط جهان و شامل تمام سازندگان، توزیع کنندگان و دیگر حوزه‌های کاربری باشند.

بی خطری‌

در تمام سال‌هایی که مشغول کار روی بازبینی GNU GPL فعلی بودیم، پاسدار آزادی‌ها و حقوق مسلم کاربران نرم‌افزارهای رایگان نیز بودیم. همچنین همه کوشش خود را برای جلوگیری از پیامدهایی به خرج دادیم که به‌طور غیرعمدی به این آزادی‌ها لطمه می‌زنند. تا زمانی که مطمین هستیم پیش‌نویس ما (در صورت قبول) هیچ‌گونه پیامد پیش‌بینی‌نشده‌ای به زیان آزادی ندارد، می‌توانیم مطمین باشیم که اوضاع تغییری نخواهد کرد.

حصول اطمینان از این موضوع، یکی از نقاط مهم در نظرات عمومی است. برای روشن‌کردن این اصل نیز ‌باید کارکرد نرم‌افزاری را در نظر گرفت که برای استفاده عمومی در سرورهای شبکه طراحی شده است. با وجود نیازها و نگرانی‌هایی که در این بخش وجود دارد و نیز گروه‌های مختلفی که در برابر یکدیگر مواضع ناهمگون و کاملا مستحکمی اتخاذ کرده‌اند، ما تصمیم گرفته‌ایم از افزودن بند الزامات استفاده عمومی برای نسخه‌های تغییر‌یافته در خود GPL صرف‌نظر کنیم. در عوض شرایط لازم برای مجوز‌های متعددی را فراهم کرده‌ایم که از طریق یک دیدگاه پیشرفته نیز با GPL سازگاری دارند. بنابراین به توسعه‌دهندگان اختصاصی یک محدوده عمل دادیم تا در میان شرایط لازم برای استفاده عمومی از کدهای خود حق انتخاب نیز داشته باشند. از روی عمد از هرگونه کوششی که منجر به جدایی سازندگان و کاربران نرم‌افزارهای رایگان از یکدیگر گردد، اجتناب نموده‌ایم.

تغییرات فنی و تهدیدهای قانونی در برابر آزادی‌

اگرچه فناوری کامپیوتر از سال ۱۹۹۱ تاکنون تغییرات بسیاری داشته است، اما این تغییرات آن قدر اصولی نبوده که ما را به بازبینی GPL وادار نمایند. البته نگرانی‌های مربوط به GPL منحصر به فناوری نیست، بلکه بخش عمده آن به خاطر صیانت از آزادی‌های کاربران است. مسلما پیشرفت‌های فناوری طی پانزده سال گذشته با وجود آن که آزادی‌های جدید و بسیاری را فراهم کرده، تهدیدهای جدیدی را نیز متوجه آزادی‌های ما کرده است. البته تغییرات اساسی چندانی در فناوری کامپیوتر رخ نداده که ما را ناگزیر به تغییر در مجوزهای خود کند.

اما آن‌چه چالش‌های اصولی را در برابر جامعه نرم‌افزارهای رایگان مطرح می‌کند، در واقع تغییر در قانون است نه تغییر در فناوری کامپیوتر.

مهم‌ترین این تغییرات استفاده نا‌آگاهانه و گاهی مغرضانه از قانون ثبت انحصاری امتیازنامه نرم‌افزار (Patent) بوده است. این امتیازنامه‌های نرم‌افزاری تهدیدی برای هرگونه پروژه نرم‌افزاری رایگان و حتی نرم‌افزارهای اختصاصی و یا سفارشی محسوب می‌شوند. چنانچه امتیازنامه نرم‌افزاری به دست فردی بیفتد که هیچ‌گونه وابستگی و تعلق خاطری به برنامه ندارد، ممکن است برنامه مذکور آسیب ببیند و یا حتی نابود شود.

ما در زمره معدود کسانی بودیم که در سال ۱۹۹۱ به اهمیت مشکل امتیازنامه نرم‌افزاری پی بردیم. البته در آن زمان به نظر می‌رسید این مشکل تنها گریبانگیر یک کشور خواهد شد؛ یعنی ایالات متحده. اما امروزه اوضاع بسیار متفاوت است و دیگر کشورها با تبعیت از ایالات متحده برای نرم‌افزارها نیز دست کم چند گروه امتیازنامه یا گواهی‌ ثبت صادر کرده‌اند. این تغییر موضع جهانی در قانون ثبت انحصاری امتیازنامه نرم‌افزاری سبب آسیب‌ها و ناعدالتی‌های گسترده ای شده است.

در سال ۱۹۹۱ نسخه دوم GPL یگانه سدی بود که به دفاع در برابر مشکل قانون ثبت انحصاری امتیازنامه نرم‌افزاری برخاست و با تصریح این موضوع در بخش هفت خود، به بررسی ابعاد این مشکل پرداخت. اما کار به جایی رسید که اواخر دهه ۱۹۹۰ مفسران به خاطر کم کاری در مناقشه امتیازنامه‌ها از GPL انتقاد می‌کردند. امتیازنامه خود یک برنامه نمی‌تواند از آن در برابر تهدید قوانین ثبت انحصاری امتیازنامه نرم‌افزاری محافظت به عمل آورد. تنها راهکار واقعی برای مشکل قوانین ثبت انحصاری امتیازنامه نرم‌افزاری، از میان بردن آن‌هاست. ما می‌توانیم در برابر این تهدیدها محافظت‌های لازم را به عمل آوریم. این کار با همراهی برخی شرکای ما در توسعه برنامه برای استفاده از امتیازنامه در برابر دیگران انجام می گیرد.
بر خلاف نسخه دوم GPL که بیشتر بر مجوزی ضمنی و مجازی تکیه داشت، نسخه سوم برای پوشش‌دهی هر گونه حقوق انحصاری که برنامه‌سازان ایجاد می‌کنند، یک مجوز صریح تهیه نموده است.
به علا‌وه نسخه سوم در قالب طرحی محدود نیز به مقابله امتیازنامه‌ای با کسانی می‌پردازد که به تخاصم و دشمنی برخاسته‌اند. پیش‌نویس ما از نسخه سوم این حقیقت را آشکار می‌سازد که ما در مجوز خود به خاطر وجود اشکال گسترده مقابله به‌مثل، از ابراز همبستگی خود با دیگر اعضای جامعه نرم‌افزاری رایگان خودداری کرده‌ایم. به نظر ما، نظریه‌پردازان مقابله به‌مثل امتیازنامه‌ای برای (Patent Retaliation) نفی دسترسی به نرم‌افزارهای رایگان زیاده‌روی کرده‌اند.

در این زمینه ما تصمیم گرفتیم غیر از مواردی که حفظ آزادی نیاز به مبارزه دارد، از رهنمودهای عمومی خود در مورد محدودیت آزادی پیروی کنیم. ضمنا از این پس تنها مجوزهایی صادر خواهند شد که پیش‌بینی‌های لازم برای تکمیل آن‌ها مثبت باشد.

فناوری‌هایی که حقوق سنتی کاربران را در کارهای مشمول قانون کپی رایت محدود می نمایند، معمولا با عنوان "مدیریت محدودیت‌های دیجیتال" یا "مدیریت حقوق دیجیتال" به اختصار (DRM) خوانده می‌شوند. این فناوری‌ها نیز تهدید دیگری برای نرم‌افزارهای رایگان به حساب می‌آیند.
اصولا به خاطر محدودکردن حقوق کاربران، پذیرش DRM در تضاد اساسی با روح جنبش نرم‌افزار رایگان تلقی می‌شود. نرم‌افزارهای غیر‌رایگانی که DRM را پیاده‌سازی می‌کنند، به سادگی مانند زندانی هستند که کاربران در آن‌ها از حقوق خویش بی‌بهره مانده‌اند؛ در صورتی که اگر DRM نبود، قانون این حقوق را برای ایشان مسلم و محفوظ می‌شمرد. هدف ما به عنوان کارکردی اجتماعی، محو DRM است و هر چیز دیگری جز پیروزی در این راه به معنای رها کردن آزادی نرم‌افزار در سراشیب زوال خواهد بود.
نرم‌افزار رایگان، نرم‌افزاری است که برای آزادی‌های اساسی کاربران احترام قایل شود و پذیرش این موضوع برای جنبش گامی مثبت خواهد بود. چرا که در راستای گسترش آزادی است. شرکت‌هایی که با اعمال DRM کاربران آزاد را از دستیابی به اطلاعات دیجیتالی محدود‌شده بازمی‌دارند، حتی به دنبال آن هستند تا با تغییر نرم‌افزارهای رایگان آن‌ها را به صورت ابزارهایی در جهت مقید کردن کاربران درآورند. ما به هیچ وجه نباید چنین عملی را تحمل کنیم؛ فقط به این دلیل که ابزار جنگی آن‌ها در واقع نسخه‌ای از نرم افزار تحت مالکیت ماست.

امید است روزی احترام سنتی قانون کپی رایت به حقوق فردی کاربران اعاده شود و کاربرد DRM دیگر روا نباشد. ضمن آن که ما نسخه سوم GPL را برای آن طراحی کرده‌ایم تا جلو سوءاستفاده از نرم‌افزارهای رایگان گرفته شود. تکثیر نادرست مجوز نرم‌افزارهای رایگان هم چالش دیگری است که پیش روی جامعه نرم‌افزارهای رایگان قرار دارد. البته ما نمی‌توانیم GPL را با تمام این مجوزها سازگار کنیم. نسخه سوم GPL برای کاهش ناسازگاری مجوزها طراحی شده و به توسعه‌دهندگان امکان می‌دهد کدهای حایز شرایط GPL و دیگر کدها را با یکدیگر تلفیق نمایند. امید است بتوانیم توسعه‌دهندگان نرم‌افزارهای رایگان را به استفاده از GPL در مجوزهای نرم‌افزارها تشویق کنیم. به طور کلی ما برای قانع ساختن توسعه‌دهندگانی که

شرایط کپی‌لفت را دارند، مصمم هستیم.

با این حال طرفداران مجوز کامل غیر کپی‌لفت به خاطر کوتاه کردن دوره تجاری‌سازی نرم‌افزارها، در عمل بحث قربانی شدن حمایت ها و گسترش آزادی را پیش می‌کشند. به نظر ما در صورتی که چنین طرح‌هایی حاکم شوند، نرم‌افزارهای آزاد ممکن است خیلی آسان به نرم‌افزارهایی غیر‌رایگان تبدیل شوند. این دیدگاه از سال ۱۹۹۱ به بعد پیشرفت‌های زیادی داشته است.

همچنین نگرانی‌های تجاری هرگز اولویت نخست ما نبوده است. اما درباره این موضوع نیز بررسی‌ها و تاملاتی داشته‌ایم. از نظر ما هرگز تناقضی بین صیانت از آزادی‌های کاربران و مجاز شمردن کاربرد تجاری نرم‌افزارها وجود ندارد. البته در سال ۱۹۹۱ تردیدهایی وجود داشت، اما ما از همان زمان ثابت کرده‌ایم در مقایسه با تمام نرم‌افزارهای رایگانی که امتیازنامه غیر کپی‌لفت دارند، فقط یک مجوز کپی‌لفت می‌تواند پایه و اساس مجموعه بزرگ‌تری از نرم‌افزارهای تجاری سودمند را شکل دهد؛ زیرا برای صیانتی پایدار از آزادی‌های کاربران طراحی شده است. نگرانی‌های تجاری بعد از بحث آزادی ها در اولویت دوم ما قرار دارد، اما مهم این است که GNU GPL در عین احترام به آزادی، تجارت را به‌بستر موفقیت سوق می‌دهد. با وجود این ما باز هم قصد نداریم با انجام‌دادن کارهای تلفیقی بین این دو مداخله کنیم.

اهداف طراحی‌

اساس کار GPL بر مبنای اعطای مجوزی فراتر از نیازهای قانون کپی‌رایت است. به عنوان یک مجوز کپی‌لفت، نخستین هدف GPL دفاع از یک دسته آزادی‌ها برای تمام کاربران نرم‌افزار است. به همین دلیل GPL برخی شرایط را تا حدودی که برای حفظ آزادی لازم است، در مجوز لحاظ می‌کند. ما همانند بخشی که به DRM اختصاص‌داده شده‌است، بخش‌هایی از مجوز را اصلاح نموده‌ایم و با افزودن شرایط جدید و معینی توانسته‌ایم در برابر پیشرفت‌های خطرناک واکنش نشان دهیم. این شرایط جدید به دقت طراحی‌شده و مستقیما بر مکانیزم آزادی نظارت دارد تا آزادی به زیان خودش مورد استفاده قرار نگیرد.
به طور کلی، ما به این نتیجه رسیده‌ایم که تغییرات انجام شده در نسخه سوم GPL پیچیدگی مجوز را افزایش داده است. مایل بودیم نسخه را مطابق خواست کسانی بسازیم که از ما GPL ساده و کوتاه‌تری می‌طلبیدند. اما ناچار بودیم اولویت را به ساخت نسخه‌ای بدهیم که نیازهای لازم را برآورده سازد. ما نیز به ساده‌بودن مجوز ارج می‌نهیم، لیکن رعایت سادگی نباید با اصل صیانت از آزادی‌های کاربران تداخلی داشته باشد.

ما مشتاقانه از تمام کسانی که معتقدند GPL می‌تواند پاسدار آزادی باشد، دعوت می کنیم نظریات خود را به صورت خلاصه برای ما بفرستند و چگونگی انجام‌پذیر بودن نظراتشان را شرح دهند.

پی نوشت :

DRM یا Digital Rights Management واژه ای عمومی است که به هر فناوری اطلا‌ق می شود که دسترسی به نرم‌افزار، موسیقی، فیلم یا هر داده دیجیتالی دیگر را منوط به رعایت و اعمال تعدادی قاعده از پیش تعریف ‌شده می‌نماید

پنج شنبه 29/5/1388 - 16:26
دعا و زیارت

دل نوشته مهدوی

 

یك نفر دلش شكسته بود .توی ایستگاه استجابت دعا منتظر نشسته بود .منتظر ، ولی دعای او دیر كرده بود .او خبر نداشت كه دعای كوچكش توی چار راه آسمان پشت یك چراغ قرمز شلوغ گیر كرده بود .
او نشست و باز هم نشست . روزها یكی یكی از كنار او گذشت .

روی هیچ چیز و هیچ جا از دعای او اثر نبود .هیچ كس از مسیر رفت و آمد دعای او با خبر نبود.
با خودش فكر كرد :پس دعای من كجاست؟ او چرا نمی‌رسد؟ شاید این دعا راه را اشتباه رفته است!
پس بلند شد .رفت تا به آن دعا راه را نشان دهد .رفت تا كه پیش از آمدن برای او دست دوستی تكان دهد. رفت پس چراغ چار راه آسمان سبز شد .رفت و با صدای رفتنش كوچه‌های خاكی زمین جاده‌های كهكشان سبز شد او از این طرف‏، دعا از آن طرف در میان راه با هم آن دو روبه‌رو شدند دست توی دست هم گذاشتند از صمیم قلب گرم گفت‌وگو شدند وای كه چقدر حرف داشتند ...برف‌ها كم‌كم آب می‌شود شب،ذره ذره آفتاب می‌شود و دعای هر كسی رفته رفته توی راه مستجاب می‌شود.

 

تقدیم به اونهایی که تا اخرین لحظه توی ایستگاه استجابت دعا میمونند .

قلبم کاروانسرای قدیمی است.من نبودم که این کاروانسرا بود/پی اش را من نکندم .بنایش را من بالا نبردم.دیوارش را من نچیدم.

من که امدم او ساخته بود و پرداخته.و دیدم که هزار حجره دارد.وازهرهجره قندیلی اویزان که روشن بودومیسوختواز روغنی که نامش عشق بود.کلیدش را به من نمیدهند.درها را خودش میبندد.خودش باز می کند

.اختیار داری اش با اوست.

اجازه همه چیز:قلبم کاروانسرایی قدیمی است.همه می ایند و میروند .هیچ کس نمیتواند بماند که مسافر خانه جای ماندن نیست.میروند و جز خاک رفتنشان چیزی برای من نمیماند.[1]

فرشته اربابی

امام خوبان، حالا وقتش رسیده بیایی، همه دست به دعا برداشتند، ، جمكران را ببین، همه تو را می‌خوانند، همه از دغدغه‌های روزگار دست برداشته‌اند و به جمكران آمده‌اند، از روزهای قبل به یادت بوده‌اند تا این روز فرا رسد و به زیارتت بیایند، همه دلتنگ تواند، می‌دانند نگاهشان می‌كنی، در كنارشان هستی، ولی چشمان گناهكار نمی‌گذارد تو را ببینم، آخر كی انتظار به سر می‌آید، چهل روز دعای عهد خواندیم و با تو عهد بستیم و هر روز عهد تازه من و تو، با صدای غریبانه ترا طلبیدیم و در جست و جوی تو هر روز پر كشیدیم، مهدی جان اگر باز هم سالها در غربت باشیم عهد من و تو هر روز افزون تر می‌شود و گام هایمان پر امیدتر، و همه منتظریم كه زودتر بیایی!

وقتی به ابتدای جاده جمكران می‌رسیم می‌پرسیم، پس امام ما كی می‌آید، ای جاده نور و روشنایی! ای جاده امید، پس پناه ما كی می‌آید؛ اینك نوبت ماست كه او را یاری كنیم تا اشتیاق ظهور در انتظارمان نمایان باشد.

مهدی جان به من سعادت عنایت فرمودی تا در راه تو قدم برداریم و لطف عظیمی به من داشتی كه همان آرامش قلبی و احساس درونی من است كه یاد تو و دعا برای تو در درونم ایجاد كرده،

چرا خیلی از انسانها فقط به جمكران می‌آیند و دعا و نماز می‌خوانند و زیارتی می‌كنند و بعد كه می‌روند تا هفته دیگر و یا سالی دیگر اصلاً به یاد شما نیستند و نیاز به امام زمانشان را احساس نمی‌كنند و دنیای زیبایی كه با آمدن شما ایجاد می‌شود را درك نمی‌كنند. و تلاش برای زمینه سازی آن جهان زیبا و آباد نمی‌كنند.

مهدی جان! ای كاش قلبم را در می‌آوردی و بیش خود نگاه می‌داشتی تا مطمئن شوم هیچكس غیر از شما در آن راه نمی‌یابد و همیشه به همین اندازه شما را دوست داشته باشم و آنچنان كه شایسته اطاعت شما است اطاعت كنم، و برای آمدن شما لحظه شماری كنم، بعضی وقتها كه كمتر به یاد شما هستم می‌ترسم، می‌ترسم كه مبادا! شما را فراموش كرده باشم.

مهدی جان! شیطان را از ذهن من دور كن تا عبودیتم كامل شود، و مطیع اوامر شما باشم، افكار من را قوی كن تا از وسوسه‌های شیطان نجات یابم و یادت را در دل من چون آتش شعله ور كن نه مثل شمعی كه سوسو می‌زند و با هر نسیمی و دسیسه ای خاموش شود، این تولد را آخرین تولد بدون حضور خود قرار بده تا ما هم توفیق دیدارت را و خدمت در كنار پرچمت را داشته باشیم، مهدی جان! به من نظری كن كه آن گونه كه شما می‌پسندید خود را بسازم كه از یاران شما باشم واین لیاقت را به من بده كه در دغدغه‌های زندگی، شما بالاترین این دغدغه‌ها باشید، و فقط شما باشید ویاد شما و دعا برای شما، از اعماق قلبم بارها و بارها می‌گویم خیلی دوستت دارم، و افتخار می‌كنم كه مسلمانم و چنین امام خوبی دارم، آن مسلمانی كه دوست واقعی شما باشد و جانش را زیر پاهای شما می‌اندازد، امام خوبان، همه شما را دوست دارند، حتی بچه ها با شنیدن نام شما احساس خوبی پیدا می‌كنند. چرا ما لیاقت منتظر واقعی بودن را نداریم، چرا آنچنان كه باید، زمینه و شرایط را برای شما آماده نمی‌كنیم، شمایی كه از همه مهربان تری، چرا مثل كسی كه مهربان زندگیش كه پدر و مادر می‌باشد، برای نبودن شما و دوری از شما، زاری و گریه نمی‌كنیم. آقا جان! بی‌تابی ما را به آن درجه برسان كه یاران واقعیِ، واقعی شما باشیم.

پنج شنبه 29/5/1388 - 16:14
کامپیوتر و اینترنت

ویندوز خود را ارتقا دهید

کارشناسان نرم افزاری معتقدند با توجه به امکانات و قابلیت‌های متنوع ویندوز 7 بهتر است پس از عرضه نسخه نهایی این سیستم عامل در مهر ماه کاربران رایانه هر چه سریع‌تر به این نسخه مهاجرت کنند

کارشناسان نرم افزاری معتقدند با توجه به امکانات و قابلیت‌های متنوع ویندوز 7 بهتر است پس از عرضه نسخه نهایی این سیستم عامل در مهر ماه کاربران رایانه هر چه سریع‌تر به این نسخه مهاجرت کنند.

 

به گزارش راسخون به نقل از آی دی جی، کارشناسان نرم افزاری معتقدند تسهیل امکانات به روزرسانی ویندوز و راحتی مهاجرت از ویندوزهای XP و ویستا به ویندوز 7 از جمله مهم‌ترین دلایلی است که عموم مردم را به استفاده از جدیدترین نسخه از سیستم عامل ویندوز ترغیب خواهد کرد.

 

 یکی از مهم‌ترین مزایای ویندوز 7 نصب خودکار درایورهای مورد نیاز است. این ویندوز پس از نصب هر سخت افزار جدید به طور خودکار درایور مورد نیاز برای آن را پیدا کرده و بر روی دستگاه نصب می‌کند. این قابلیت به میزان قابل توجهی در وقت کاربران صرفه جویی می‌کند. ارتقای حفظ حریم شخصی دیگر قابلیت مناسب ویندوز 7 است.

 

 از سوی دیگر این ویندوز به گونه‌ای طراحی شده که از ضبط و نگهداری نسخه‌های فاقد کپی رایت عکسها، ویدئوها و انواع موسیقی جلوگیری می‌کند و این مساله خبر بدی برای افرادی است که به بارگذاری نسخه‌های غیرقانونی و تقلبی از نرم افزارها و محصولات مختلف چندرسانه ای عادت کرده‌اند.

 

 بهبود رابط‌های کاربری و شیوه تعامل کاربر با اجزای مختلف ویندوز 7 و همین طور تسهیل پشتیبانی از سخت افزارهای مختلف از جمله دیگر قابلیت‌های ویندوز 7 است.

پنج شنبه 29/5/1388 - 16:9
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته