• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2664
تعداد نظرات : 2458
زمان آخرین مطلب : 3775روز قبل
دانستنی های علمی

بدون تاریکی نور مفهومی ندارد.....باید شب را شناخت.(آلبرت کامو)

شنبه 1/4/1387 - 20:22
دانستنی های علمی

همچنان که اندیشه زبان را فاسد می کند.زبان نیز اندیشه را فاسد می کند.(جرج ارول)

شنبه 1/4/1387 - 20:19
دانستنی های علمی

هر بدبیاری.هر شکست و هر دلشکستگی با خود به همان اندازه یا بیشتر امتیازی مثبت دارد.(ناپلئون هیل) 

شنبه 1/4/1387 - 20:13
دانستنی های علمی

به نام حضرت دوست

به یاد شهید راه آزادی و عدالت

شاعر میهن

" خسرو گلسرخی"


او به راستی شعر را زندگی کرد

وی در زمان حکومت پهلوی، برای مبارزات حقجویانه اش اعدام شد و در قطعه سی و سوم بهشت زهرا تهران مدفون است

بی هیچ نقدی از اینجانب بر برخی آرای وی


زندگینامه او به نقل از نشریه "شرقیان" به شرح زیر است

خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده مردمی در روز دوم بهمن 1322 در شهر رشت متولد شد

نام پدرش قدیر بود كه گلسرخی در سن یک و نیم سالگی این تكیه گاه را از دست داد مادرش بانو شمس الشریعه وحید نام داشت كه بعد از مرگ همسرش، خسرو و برادر دو ساله اش فرهاد را نزد پدرش حاج شیخ محمد وحید كه در قم می زیست برد

وحید مرد مبارزی بود كه در كنار میرزا كوچك خان جنگلی در نهضت جنگل جنگیده بود و بالطبع هنوز هم همان روحیه مبارزه در وجودش بود خسرو توسط چنین مبارزی تعلیم دید و تحت تاثیر نظرات او قرار گرفت حتی شعرهایی به نام جنگلی ها و دامون در این رابطه گفت

در سال 1341 پدر بزرگش فوت كرد آن زمان خسرو دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در مدارس حكیم سنایی و حكیم نظامی به پایان رسانده بود و بعد از فوت پدربزرگش می بایست چرخ معاش خانواده را بگرداند او و برادرش فرهاد به تهران عزیمت كردند و در خانه ای كوچك در محله امین حضور سكنی گزیدند او روزها كار می كرد و شب ها درس می خواند. خسرو در این سالها از ادبیات نیز غافل نبود در طی این سالها اشعار و مقالات و نقدهای بسیار بر آثار ادبی از سوی او با نام های غیر واقعی و مستعاری چون دامون – خ ، گ – بابك رستگار – افشین راد – خسرو كاتوزیان به چاپ رسید در این زمان گلسرخی، با آموختن زبان فرانسه به طور كامل و زبان انگلیسی در دوره دانشگاهی، دست به ترجمه های ادبی نیز می زد.
كار جدی او در شعر از سال 45 شروع شد

در سال 48 با عاطفه گرگین شاعر و نویسنده همفكرش ازدواج كرد زندگی در كنار عاطفه و تاثیر پذیری از افكار او آثار گلسرخی را غنی تر كرد بطوری كه دوران شكوفایی فكری و خلاقیت او در مطبوعات در سالهای 48 تا 52 می باشد البته هیچ اثری از خسرو در زمان حیاتش، به جز آنچه در مطبوعات و جنگ ها انتشار یافت به صورت كتاب چاپ نشد. تنها چیزی كه میتوان به عنوان كتاب چاپ شده در میان نوشته های او سراغ گرفت، مقاله ایست با عنوان ” سیاستِ هنر، سیاستِ شعر” این مقاله برای اولین بار به صورت جزوه از سوی انتشارات (كتاب نمونه) به مدیریت بیژن اسدی پور انجام گرفت. اما بعدا” كاوه گوهرین مجموعه آثار خسرو را در دو مجموعه به نام های ”دستی میان دشنه و دل” و ” من در كجای جهان ایستاده ام” چاپ كرد كه این دفتر نیز در آن است. خسرو برای چاپ كتابهایش با (كتاب نمونه) قرارداد بسته بود كه به انجام نرسید و بعدها یكی از این دو مجموعه، با نام انتخابی خود گلسرخی “ ای سرزمین من“ چاپ شد. انتخاب نام “پرنده خیس” برای مجموعه دوم به توصیه عمران صلاحی انجام شده است. عمران صلاحی وبیژن اسدی پور كه از دوستان گلسرخی بودند تأكید كرده اند كه خسرو قصد داشت این نام را بر مجموعه ای از شعرهایش بگذارد
بیشترین علت دستگیری گلسرخی عضویت در محفلی بود كه موقع دستگیری مدت یكسال بود كه از این محفل بریده بود در اوائل ورود به آن محفل او متوجه شد كه جز حرف و خیال‏بافی و احیانا” چپ‏روی‏های نمایشی و خطرناك هیچ نیست . در آغاز ورود به آن جمعیت كذایی برای اینكه همسر و تنها پسرش را از این گرداب دور كند، ظاهرا از خانواده خود برید. و با عاطفه گرگین تبانی كرد و كوشید تا در انظار این طور جلوه دهد كه به علت اختلاف و عدم تفاهم جدا از خانواده خود زندگی می‏كند و این رشته خانوادگی در حال گسستن است. عاطفه در این ظاهرسازی مصلحتی او را یاری می‏داد،
خسرو گلسرخی در
29 بهمن 1352 به جرم شركت در طرح گروگانگیری رضا پهلوی علیرغم اینكه به خاطر بودن در زندان ساواك هرگز نمی توانست چنین كاری را انجام دهد و صرفا” به خاطر دفاع از عقایدش در دادگاه نظامی به اعدام محكوم و در میدان چیت گر تیر باران شد ..
دادگاه نظامی گلسرخی و دوست همرزمش
كرامت الله دانشیان و دفاعیه ای كه خسرو گلسرخی كرد هنوز در پیكره تاریخ ایران می درخشد و یكی از صحنه های باشكوه ایستادگی بر سر آرمان تا پای جان است او دفاع خود را چنین آغاز كرد
به نام نامی مردم
من در دادگاهی كه نه قانونی بودن و نه صلاحیت آنرا قبول دارم از خود دفاع نمی كنم بعنوان یك ماركسیست خطابم با خلق و تاریخ است هر چه شما بر من بیشتر بتازید من بیشتر بر خود می بالم چرا كه هر چه از شما دورتر باشم به مردم نزدیكترم و هر چه كینه شما به من و عقایدم شدیدتر باشد لطف و حمایت توده مردم از من قوی تر است حتی اگر مرا به گور بسپارید كه خواهید سپرد مردم از جسدم پرچم و سرود می سازند
او در ادامه گفت زندگی امام حسین نمودار زندگی كنونی ماست كه جان بر كف برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاكمه می شویم او در اقلیت بود و یزید بارگاه و قشون و حكومت و قدرت داشت او ایستاد و شهید شد. هر چند كه یزید گوشه ای از تاریخ را اشغال كرد ولی آن چه كه در تداوم تاریخ تكرار شد راه حسین و پایداری او بود نه حكومت یزید. آن چه را كه خلقها تكرار كردند و می كنند
راه حسین است

برای او مرگ یك وظیفه بود وقتی از او تقاضای ندامت نامه می كنند تا در نتیجه دادگاه تخفیف دهند او می گوید

هیچ كس از زندگی در كنار زن و فرزند گریزان نیست من مثل هر انسانی زندگی را دوست دارم و دوست دارم مثل هر پدری رنگ چشمان فرزندم را ببینم اما راهی را كه انتخاب كرده ایم باید به پایان ببریم مرگ ما حیات ابدی است ما می رویم تا راه و رسم مبارزه بماند اگر من ندامت نامه بنویسم كمر مبارزان را خرد نكرده ام ؟؟؟
او در وصیت نامه اش می نویسد
من یك فدائی خلق ایران هستم و شناسنامه من جز عشق به مردم چیز دیگری نیست من خونم را به توده های گرسنه و پابرهنه ایران تقدیم میكنم. و شما آقایان فاشیست ها كه فرزندان خلق ایران را بدون هیچگونه مدركی به قتلگاه میفرستید، ایمان داشته باشید كه خلق محروم ایران انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت. شما ایمان داشته باشید از هر قطره خون ما صدها فدایی برمیخیزد و روزی قلب شما را خواهد شكافت. شما ایمان داشته باشید كه حكومت غیرقانونی ایران كه در 28 مرداد سیاه به خلق ایران توسط آمریكا تحمیل شده در حال احتضار است و دیر یا زود با انقلاب قهرآمیز توده های ستم كشیده ایران واژگون خواهد شد


قطعه شعری زیبا را به نام "
تساوی " که از سروده های آن مرحوم است، زمزمه میکنیم

معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود
ولی ‌آخر كلاسی ها
لواشك بین خود تقسیم می كردند
وان یكی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
برای آنكه بی خود های و هو می كرد و با آن شور بی پایان
تساوی های جبری رانشان می داد
خطی خوانا به روی تخته ای كز ظلمتی تاریك
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت
یك با یك برابر هست
از میان جمع شاگردان یكی برخاست
همیشه یك نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
معلم
مات بر جا ماند
و او پرسید
اگر یك فرد انسان واحد یك بود آیا باز
یك با یك برابر بود
سكوت مدهوشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت
اگر یك فرد انسان واحد یك بود
آن كه زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانكه قلبی پاك و دستی فاقد زر داشت
پایین بود
اگر یك فرد انسان واحد یك بود
آن كه صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت
بالا بود
وان سیه چرده كه می نالید
پایین بود
اگریك فرد انسان واحد یك بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم یك اگر با یك برابر بود
نان و مال مفت خواران
از كجا آماده می گردید
یا چه كس دیوار چین ها را بنا می كرد ؟
یك اگر با یك برابر بود
پس كه پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا كه زیر ضربت شلاق له می گشت ؟
یك اگر با یك برابر بود
پس چه كس آزادگان را در قفس می كرد ؟
معلم ناله آسا گفت
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید
یك با یك برابر نیست

شنبه 1/4/1387 - 20:8
دانستنی های علمی

دوستی که شما را درک کند شما را می سازد.(رومن رولان)

پنج شنبه 30/3/1387 - 20:14
ادبی هنری

امید در زندگی همان قدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان دارد.(ویکتور هوگو)

پنج شنبه 30/3/1387 - 20:9
رويا و خيال

هر واقعه ای در آغاز بصورت رویاست.(کارل سندبرگ) 

پنج شنبه 30/3/1387 - 20:7
ادبی هنری

بهترین دستور زندگی این است که اعتماد به نفس داشته باشید.

پنج شنبه 30/3/1387 - 20:4
دانستنی های علمی

تاریخ جهان نشان می دهد که همه خواسته های ذهنی بشر برآورده شده است.(کاترین پاندر)

پنج شنبه 30/3/1387 - 20:2
ادبی هنری

وقتی همه چیز تیره و تار به نظر میرسد چه بسا وقت جشن گرفتن باشد.(جوزف مورفی)

پنج شنبه 30/3/1387 - 2:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته