• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 927
تعداد نظرات : 305
زمان آخرین مطلب : 3923روز قبل
دعا و زیارت
  عنوان: بهترین مردم
متن حدیث: خیرالناس القضاه بالحق
  ترجمه:


    دادرسان حق ، بهترین مردم هستند

دوشنبه 19/9/1386 - 17:48
دانستنی های علمی
هنگامى كه این آیه (135 /آل عمران) نازل شد: وَ الَّذینَ إذا فَعَلُوا فاحِشَةً أوْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (3آل عمران/135) و كسانى كه چون كار ناشایستى كردند یا بر خویشتن ستم روا داشتند خداى را یاد كنند و براى گناهانشان آمرزش خواهند - و چه كسى جز خداوند گناهان را مى‏آمرزد - و آنانكه آگاهانه در كارهاى [ناروایى] كه كرده‏اند پافشارى و پیگیرى نكرده‏اند.
    (پرهیزگاران كسانى هستند كه هرگاه مرتكب گناه زشتى شدند یا به خود ستم كردند به یاد خدا مى‏افتند و براى گناهان خود طلب آمرزش مى‏كنند).
    یعنى توبه مى‏كنند و توبه آنها پذیرفته درگاه خدا مى‏شود. ابلیس نگران شد و به فراز كوه ثور (كه از كوههاى بلند مكه است) رفت و با بلندترین صداى خود فریاد زد و اعوان و فرزندان خود را نزد خود طلبید. آنها به دور او اجتماع كردند و علت این دعوت را پرسیدند، گفت: چنین آیه‏اى نازل شده (آیه توبه، كه بوسیله توبه تمام زحمات ما به هدر مى‏رود). كیست كه در برابر آن چاره اندیشى كند؟ یكى گفت: من با دعوت انسانها به این گناه و آن گناه اثر آیه را خنثى مى‏كنم، ابلیس پیشنهاد او را رد كرد. دیگرى نیز شبیه آن پیشنهاد را كرد آن نیز رد شد.
    سومى و چهارمى و ... پیشنهاداتى كردند همه رد شد تا اینكه شیطان كهنه كارى به نام (وسواس خناس) به پیش آمد و گفت: من این مشكل را حل مى‏كنم. ابلیس گفت: چگونه؟ خناس گفت: اعدهم و امینهم حتى یوقعوا الخطیئة فاذا واقعوا الخطیئة انسیتهم الاستغفار: (انسانها را با وعده‏ها و آرزوها آلوده به گناه مى‏كنم سپس استغفار و بازگشت به سوى خدا را از یاد آنها مى‏برم) یعنى با ایجاد فراموشكارى آنها را از فكر توبه بیرون مى‏برم. ابلیس این پیشنهاد را پذیرفت و به او گفت: انت لها: تو را مأمور این كار كردم كه كار بجایى است. و این مأموریت را تا پایان دنیا به عهده (وسواس خناس )گذاشت. باید توجه داشت كه كلمه (وسواس )به معنى وسوسه‏گر است و (خناس) به معنى گریز و پنهانى است، چرا كه شیطان از نام خدا مى‏گریزد و پنهان میگردد
.
دوشنبه 19/9/1386 - 17:45
دانستنی های علمی
رسول الله صلى الله علیه و آله مسئولیت هاى بزرگ فرهنگى ، اجتماعى و نظامى را به جوانان واگذار مى كرد. پیش از هجرت به مدینه ، مصعب بن عمیر كه نوجوانى بیش نبود، از سوى رسول الله صلى الله علیه و آله براى انجام رسالت فرهنگى و تبلیغى به مدینه اعزام مى شود: و قال رسول الله صلى الله علیه و آله لمصعب و كان فتا حدثا و امره رسول الله صلى الله علیه و آله بالخروج .(37) همین جوان در جنگ هاى بدر و احد فرمانده و پرچمدار سپاه حق است ، كه با حماسه آفرینى در جنگ احد به شهادت مى رسد.
دوشنبه 19/9/1386 - 17:41
دعا و زیارت

مگر پیغمبر اسلام (ص) به پیروان خود دستور نداد که از گهواره تا گور جویای علم باشند ؟ آیا به آنها نفرمود که طلب علم بر هر مرد مسلمان و زن مسلمان واجب است ؟ مگر به آنها نفرمود که علم را اگرچه در سرزمین چین باشد باید به دست آورند ؟ پس در حقیقت می توان گفت که اسلام برای ترقی و پیشرفت از سایر ادیان بهتر و به تمدن نزدیکتر است .

دوشنبه 19/9/1386 - 17:39
دعا و زیارت

*شهادت

                       امام جواد (ع)

                                                                          تسلیت باد*

دوشنبه 19/9/1386 - 17:37
دعا و زیارت

اگر بزرگىِّ هدف ، كمىِ وسایل و عظمت نتیجه را براى یك نابغه بشرى مقیاس بگیریم در تاریخ نظیرى مانند حضرت محمّد (ص) نمى توان یافت ، وى در ثُلث اراضى مسكونى امپراطورى ها ،ارتش ها، قوانین ، خاندان ها و توده هاى عظیم بشرى را به حركت در آورد ،بیشتر و با عظمت تر از آن این است كه عقل ها ، اندیشه ها ،عقیده ها و روان ها را به نهضت در آورد .
هیچ فردى داوطلبانه یا از روى اجبار هدفى عالى تر از هدف پیامبر اسلام نداشته است زیرا دین اسلام موجب از بین بردنِ موهوم پرستى گردیده است ، همان موهوم پرستى كه بین خدا و مخلوقش به وجود آمده بود و همچنین باعث نزدیك كردن انسان به خدا و توسعه عقیده معقولِ خداپرستى مىباشد و در میان آن همه هرج و مرج و بى نظمى و اغتشاشِ بت پرستان و معتقدین به خدایان متعدّد، اسلام تنها فكر منطقى مى باشد .
هیچ پیامبرىنتوانسته است ماند پیامبر اسلام انقلابى آن چنان مقدّس و طولانى و پر اهمیّت در آن مدت خیلى كم به مرحله عمل در آورد زیرا هنوز دو قرن از آغاز كار پیامبر اسلام نگذشته بود كه دین اونُضج گرفت و اول بار در سه ناحیه عربستان و سپس در سایه كلمه توحید سواحل رود سیحون و هند غربى و مصر و حبشه و تمام آفریقاى شمالىو بیشتر جزایر مدیترانه و قسمتى از خاك فرانسه و قسمت عمده سرزمین اسپانیا گسترش یافت .

ــــــــــــــ

دوشنبه 19/9/1386 - 17:34
دعا و زیارت
شبهه:
ملاقات با امام زمان (عج) در خواب امكان پذیر نیست پس تلاش نباید كرد.
پاسخ :
خواب یك پدیده واقعی است كه جای هیچ گونه تردید نمی‌باشد و از میان خواب‌ها تعدادی تعبیرهای درست داشته و صادقانه می‌باشند و نمونه بارز آن خواب دیدن حضرت ابراهیم خلیل ـ علیه السّلام ـ و حضرت یوسف ـ علیه السّلام ـ است كه در قرآن از آن یاد نموده است.
آنچه كه در زمان غیبت برای منتظران اهمیت دارد،‌این است كه تكالیفی را كه در این زمان از او خواسته شده است، به نحو احسن انجام دهد و یا اعمالی را انجام دهد، تا زمینه ساز ظهور حضرت بوده و در تعجیل ظهور آن حضرت كمك كند. گفتنی است موردی دیده نشده است كه حضرت سفارش كرده باشد كه فلان عملی را انجام دهید تا مرا در خواب ببینید. شرط اول یك انسان منتظر این است كه برای اصلاح خود و دیگران بكوشد و قابلیت‌هایی را به وجود بیاورد كه نه تنها آن حضرت را در خواب ببیند، بلكه در بیداری نیز به دیدار حضرت نائل شده و چشم همگان را به دیدار او روشن سازند. اگر مسأله اصلاح و اصلاح‌گری نباشد، و انسان در این راه تلاش نكند، محرم راز نخواهد شد و هر چه اعمال ناپسند و ناشایست، بیشتر باشد، آن حضرت به انسان، نامحرم‌تر می‌گردد. پس، آنچه كه اثر مثبت و عملی داشته و زمینه دیدار به آن حضرت چه در خواب و یا بیداری فراهم گردد، قابلیت و‌آمادگی پیدا كردن خود انسانهاست.

علامه عصر، آیت الله حسن زاده آملی، می‌فرماید: آنچه كه انسان را از محرمان محروم می‌دارد، توجه كردن به نامحرمان است. دیدنیها، شنیدنیها، خوردنیها، و تماس گرفتن‌های كه خلاف رضای خدا باشد، ‌همه نامحرمانی است كه ترا از دوست محرم، محروم می‌كنند. اینگونه نامحرمان، بلای جان بوده ترا از بسیاری بركات محروم می‌كند.
دلی بی‌بهره از شور ولایت بود نامحرم از روی درایت
ز نامحرم روانت شیره گردد قساوت بر دل تو چیره گردد
ترا محرومها از نامحرمان است كه نامحرم بلای جسم و جان است[1]
و یا به تعبیر معلم اخلاق، مرحوم آیت الله بهاء الدینی: هوا و هوسهای روز، زنجیرهایی است كه در شب انسان را اسیر كرده و زنجیر پیچ نموده، بیداری شب، فكر صحیح و خواب خوب را از او می‌گیرد.[2] پس آنچه كه خواب را محكم و یا حداقل متشابه كرده و زمینه است كه در اثر قابلیت‌ها به وجود آمده و در خواب بشارتها و شكارهایی را نصیب انسان می‌گرداند و این امید را زنده می‌كند كه:
در خـواب روم كـه بـینــــم با چشم دگر جمالت ای دوست
دارم هوس وصالت ای دوست دائم منـم و خـیالت ای دوسـت[3] 


امّا سؤال این است كه آیا روایاتی داریم كه بتوان با عمل به آنها حضرت را در خواب دید؟
آنچه كه اشاره شد، شرط اول و مهمترین شرط پیدا كردن قابلیت برای دیدن خوابهای خوب است. و پس از پیدا كردن این قابلیت، محدّثین جهت دیدار با ولی عصر در خواب اعمال و دعاهایی را ذكر كرده‌اند كه به چند نمونه آنها اشاره می‌گردد:
1. سید جلیل بن باقی در اختیار مصباح روایت دارد كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرموده است: «هر كسی بعد از هر نماز فریضه این دعا (دعای زیارت امام زمان (عج)) را بخواند، به درستی كه او در خواب و یا بیداری امام م ح م د بن حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ را خواهد دید. دعا این است: «اللّهم بلغ مولانا صاحب الزمان...[4]».[5]

2. سید ابن طاووس در كتاب فلاح السائل می‌گوید: سندی كه از معصوم ـ علیه السّلام ـ رسیده است هر كسی اراده كند دیدار یكی از انبیاء و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ و یا غیر آنها، در خواب نصیب‌شان گردد، هفت شب و در بعضی نسخ چهل شب، بعد از خواندن دعایی كه اولش این است: «اللّهم انت الحیّ الّذی لا یموت... (شیخ عباس قمی در باب دعاها این دعا را آورده است) و بعد از آن، بخواند، سوره «شمس» و «انّا انزلنا» و «قل یا ایها الكافرون» و «قل هو الله احد» و «معوذتین» و بعد از خواندن آنها، سوره «اخلاص» صد مرتبه و صلوات بر محمد و آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ صد مرتبه، پس با وضو به طرف راست خوابیده و هر كسی را كه قصد دیدار آن را داشته نیت كرده و در خواب خواهد دید و با او سؤال و جواب خواهد كرد.[6]

3. شیخ مفید (ره) در كتاب «اختصاص» روایت كرده است از ابی المعزی از امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ : هر كسی كه برای او حاجتی باشد به سوی خداوند و اراده كرده كه ما را (اهلبیت عترت ـ علیهم السّلام ـ) ببیند غسل نماید و در دل شب مناجات كند. و قسم دهد خداوند را به حق ما، و متوسل شود به سوی خداوند، به درستی كه ما را خواهد دید و خواهد آمرزید او را و برآورده خواهد شد حاجت او.[7]
4. كفعمی در مصباح، در باب خواص آیات قرآن كریم به نقل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌گوید: هر كسی مداومت كند بر خواندن سوره مزمل ملاقات كند در خواب رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ را، آنچه خیر است از او درخواست كند، ‌خداوند عطا فرماید.[8]

و هم چنین از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است: هر كسی در شب جمعه بعد از نماز شب سوره كوثر را خوانده و هزار مرتبه صلوات بر محمد و آل او ـ علیه السّلام ـ بفرستد، پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را در خواب می‌بیند.[9]
در انجام دادن اینگونه اعمالی كه به نمونه از آن اشاره شد، بسیاری از بزرگان بر آن است، اگر كسی خواسته باشد یكی از ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ و یا یكی از بستگان را كه از دنیا رفته در خواب ببیند، نیّت كند، در خواب می‌بیند.[10]
این، چند نمونه از دستور العمل‌هایی بود كه به عنوان نمونه به آن اشاره گردید، ولی از این گونه دستور عمل‌ها زیاد است. منابعی كه در این جهت معرفی می‌گردد، راهنما خواهند بود.
[1] . آیت الله حسن زاده آملی، رساله نور علی نور، ص 64، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1369.
[2] . سیدآقایی، چشمه در بستر، «داستانهای فضایل بیداری در شب»، انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1375.
[3] . آیت الله حسن زاده آملی، هزار و یك كلمه، ص 296، انتشارات دفتر تبلیغات، 1375.
[4] .مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 86، ص 61، موسسه الوفاء بیروت، 1403 هـ .ق.
[5] . این دعا در مفاتیج الجنان آمده است.
[6] . سید ابن طاووس، فلاح السائل، ص 281، چ سنگی، كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بی‌تا.
[7] . محدث نوری، حسین بن محمد تقی، نجم الثاقب، باب هفتم، امام زمان را دیده‌ایم، ص 849، انتشارات جمكران، 1380 هـ . ش.
[8] . همان، ص 666.
[9] . همان، ص 667.
[10] . همان، ص 667.
يکشنبه 18/9/1386 - 18:26
موبایل
سایت حضرت معصومه         مسجد جمکران       
************************
سایت استقلال          برنامه نود        سایت پرسپولیس
************************
 

                                                                             

 

پنج شنبه 15/9/1386 - 12:36
دانستنی های علمی
 

لهجه فارسی افغانستان در ‌چهارخانه

توضیح:این متن را چند ماه قبل، جناب محمد کاظم کاظمی -شاعر و محقق برجسته زبان فارسی - در نقد از سریال چهارخانه،نه برای لوح که برای روزنامه ی جام جم که وابسته به سازمان صدا و سیما است نوشته بودند که به هر دلیل در آن روزنامه منتشر نشده است. با توجه به توجهی سازمان به این امر، لوح با افتخار این نقد را منتشر می کند. امید که اثری افتد و توجهی.

 بسیار رنجبار است که کسی لهجه‌ات‌، این رکن مهم هویتت را به سخره بگیرد. و رنجبارتر این است که لهجه‌ای نازیبا و ناخوشایند را به تو نسبت دهند و آن را به نام تو به سخره بگیرند. و این رنجی است مضاعف‌. 
 

ما مهاجران افغان در ایران‌، هر شب با دیدن مجموعه طنز «چهارخانه‌» چنین رنجی را متحمل می‌شویم‌. البته ما مردم‌، فرزند رنجیم و با آن بزرگ شده‌ایم‌، ولی این بار، دشواری در این است که زبانمان را به سُخره گرفته‌اند و زبان خانه ی حقیقت آدمی است‌.

باری‌، من به دیگر جوانب شخصیتی با عنوان «نذیر شنبه‌» در این مجموعه درنمی‌پیچم و از اینها به اختصار می‌گذرم که در افغانستان کسی را «شنبه‌» و «یک شنبه‌» نام نمی‌نهند و خود می‌دانند که اینها نام روزهای هفته است‌، نه نام آدمیان‌. فقط کلمه ی «جمعه‌» آن هم به خاطر قداستی که دارد، وارد بعضی نامهای ما شده است‌، مثل «جمعه‌گل‌» و امثال اینها. و نیز به این موضوع نمی‌پیچم که نحوه ی حضور این شخصیت و این که به مرور زمان‌، از کارگری به مراتب و شئون دیگر اجتماعی می‌رسد و حتی جای را برای دیگران هم تنگ می‌کند، خود کنایه‌گونه‌ای است بر حضور مردم مهاجر افغانستان در ایران‌. 
 

باری‌، نقطه ی تأکید و گلایه ی اصلی من که حدود بیست سال است در این مملکت قلم می‌زنم و درباره ی زبان فارسی افغانستان و ایران پژوهشهایی کمابیش هم داشته‌ام‌، این است که به‌سخره‌گرفتن لهجه ی هر فارسی‌زبان‌، چه ایرانی و چه غیرایرانی‌، در این روزگاری که ما فارسی‌زبانان نیاز به همراهی و همسویی با هم داریم‌، کاری است ناستودنی‌. این بسیار فرق می‌کند با این که در برنامه ی کودک‌، لهجه ی فلان قبیلة افریقایی را تقلید می‌کنند (مثلاً در برنامة فیتیله‌) چون تشابه یا عدم تشابه این صورت تقلیدشده با اصل آن‌، نه چندان محرز است و نه چندان مهم‌. 
 

از این گذشته‌، چنان که پیشتر اشاره کردم‌، این تقلید از لهجه ی افغانستان‌، متأسفانه بسیار مضحک و ناشیانه از کار درآمده است‌. شاید بگویید این ویژگی یک برنامة طنز است‌، ولی همگان نیک می‌دانیم که طنزآمیزبودن یک مجموعة تلویزیونی‌، نمی‌تواند جوازی برای به سخره‌گرفتن لهجه‌ها باشد، چون یک طنز واقعی‌، باید بیش از لهجه‌های خنده‌آور، بر عناصر باطنی‌تر و عمیق‌تری متکی باشد، به‌گونه‌ای که با یک لهجه ی معیار و بهنجار نیز تأثیر خود را برجای گذارد، چنان که دیگر شخصیتهای این مجموعه‌، لهجه‌هایی سالم و مطابق هنجار دارند. اگر در اینجا نیز ما شخصیتی می‌داشتیم که تا حدود زیادی معرّف چهره ی واقعی مردم افغانستان باشد، البته جای چنین چند و چونی نبود.

از آن گذشته‌، من نمی‌دانم که چرا فقط در برنامه‌های طنز نوبت به ما مردم می‌رسد و چرا کمتر اتفاق افتاده است که در مجموعه‌های تلویزیونی‌، باری یک افغان واقعی‌، با همان رفتار و گفتار طبیعی خودش نشان داده شود، تا حداقل زمینه ی شناخت بهتر میان همزبانان فراهم آید. به راستی شما می‌خواهید از همزبانانتان در آن سوی مرز، یعنی از بخش عمده‌ای از فارسی‌زبانان دنیا، چه تصویری به مردم خود ارائه کنید؟ به راستی این به نفع این حوزه ی زبانی و فرهنگی است‌؟ 
 

البته سازندگان مجموعه‌، گویا برای پیش‌گیری از انتقادهایی که از این رهگذر بر کارشان وارد می‌شود، داستان را چنین تنظیم کرده‌اند که این «شنبه‌» به واقع یک ایرانی است که خود را افغان وانمود کرده است‌. ولی این تمهید، در کل مجموعه بسیار کمرنگ است و در هر حال‌، این شخصیت از هر جایی باشد، گویا لهجه ی  افغانستان را تقلید می‌کند و تأثیر منفی خود را بر جای می‌گذارد.

باری‌، چنان که گفتیم‌، دردآور این است که آنچه با عنوان لهجه ی افغانستان در این مجموعه به نمایش درآمده است‌، با لهجه ی فصیح‌، شیرین و فاخر مردم این کشور تفاوتی بسیار دارد. زبان فارسی در افغانستان‌، از جهاتی‌، دست‌نخورده‌، خالص و باستانگونه (آرکائیک‌) باقی مانده است‌، به گونه‌ای که می‌تواند یادآور لهجه ی فارسی کهن‌، حتی فارسی کهن ایران کنونی باشد. 
 

نمایاندن درست و صادقانة لهجة مردم افغانستان‌، به واقع تصویرکردن بخشی از تاریخ پرافتخار زبان ادب فارسی است‌. این لهجه می‌تواند همانند یک شی‌ء تاریخی گرانبها برای مردم ایران نیز جذاب باشد. ما شنیده‌ایم داستان حیرت‌کردن استادان دانشگاه ایران را از این جملة یک دختر فقیر در کابل که به دوستش گفته بود «شرمت باد، از بیگانه دریوزه می‌کنی‌؟»(1) و دیده‌ایم که یک نویسنده ی صاحب‌نام ایران‌، باری نام مقاله‌اش را از گفتارهای یک کارگر افغان انتخاب کرده بود که «از تلخ پروا نیست‌»(.2)

چنان که پژوهشگران زبان و ادب فارسی مسجل کرده‌اند، لهجه ی فارسی افغانستان و تاجیکستان‌، به‌ویژه در نظام آوایی خود، با لهجه ی کهن فارسی قرابت بسیاری دارد. بررسی شعر مولانا، فردوسی و حتی حافظ، نشان داده‌است که قرائت درست شعر آنان‌، بیش از آن که به لهجه ی رایج در ایران کنونی نزدیک باشد، به لهجه ی افغانستان نزدیک است‌. مثالها و شواهد این بحث‌، بسیار است و من فقط به منابع مورد نظر ارجاع می‌دهم‌(3 ) 
با این وصف‌، می‌توان گفت که ما در افغانستان امروز، به واقع لهجه ی ایران قدیم را می‌بینیم‌، که مردم آن روز طوس و اصفهان و شیراز بدان سخن می‌گفته‌اند. در ایران‌، همان‌گونه که تحولات سازندة زبان بیشتر بوده است‌، گویش فارسی نیز بیشتر تغییر کرده است‌، ولی در افغانستان به تبع رکود نسبی زبان‌، لهجه ی قدیم سالم‌تر باقی مانده است‌. یادآوری می‌کنم که این سخن ما درباره ی لهجه ی واقعی مردم افغانستان است‌، نه آنچه از زبان نذیر شنبه و آن دوستش در مجموعة «چهارخانه‌» می‌شنویم‌. 
  برای ما مردم افغانستان مایه ی مباهات است که بعضی واژگان کهن فارسی را حفظ کرده‌ایم‌. بسیاری از ما، به «اجاق‌»، «آتشدان‌» می‌گوییم‌; به «چکمه‌»، «موزه‌» می‌گوییم‌; به «شلوار»، «ازار» می‌گوییم‌; به «سفره‌»، «دسترخوان‌» (دستارخوان‌) می‌گوییم و کسی که با این واژگان آشنا باشد، لاجرم شاهنامه ی فردوسی و تاریخ بیهقی و دیگر متون کهن فارسی را بهتر درک می‌کند.
ولی به همان میزان‌، مایه ی دریغ است که در شبکه‌های گوناگون صدا و سیما، تقریباً هیچ‌گاه به این ذخایر زبانی اشاره‌ای نشده و راهی برای داد و ستدهای سازنده که پیوستگی بیشتر میان فارسی‌زبانان را سبب خواهد شد، باز نشده است‌.

با این وصف‌، به نظر می‌رسد آنچه در مجموعه ی «چهارخانه‌» دیده می‌شود ـ صرف نظر از جوانب اجتماعی و کنایه‌های خاص آن ـ کاری در راستای شناخت و همدلی بیشتر میان فارسی‌زبانان نیست‌. حتی می‌توان گفت در این مجموعه‌، به صورت غیرمستقیم‌، لهجه ی فاخر فارسی قدیم ایران نیز به سخره گرفته شده است‌.
پی‌نوشت‌ها
1. شفیعی کدکنی‌، محمدرضا، موسیقی شعر; چاپ دوم‌، تهران‌: آگاه‌، ۱۳۶۸ صفحة ۲۶.
2. عنوان مقاله‌ای است از یوسفعلی میرشکاک که متأسفانه نشانی آن را در این لحظه ندارم
 
3. شواهد این بحث را می‌توانید در این منابع بیابید:
ـ روان فرهادی‌، عبدالغفور، «یاری شاهنامه در پژوهش‌ِ تلفّظِ واژه‌های فارسی‌»، برگ بی‌برگی‌، به کوشش نجیب مایل هروی‌; چاپ اول‌، تهران‌: طرح نو، ۱۳۷۸، صص ۱۴۱ ـ ۱۷۲.
ـ فکرت‌، محمدآصف‌، «لهجة بلخ و دریافت بهتر سخن مولوی‌»; نثر دری افغانستان‌; جلد دوم‌، چاپ اول‌، پشاور: بنیاد انتشارات جیهانی‌، ۱۳۸۰.
ـ وحیدیان کامیار، تقی‌; «زبان فارسی در عصر حافظ»، در قلمرو زبان و ادبیات فارسی‌، چاپ اول‌، مشهد: انتشارات محقق‌، ۱۳۷۶، صص ۱۵۱ ـ ۱۹۴.
ـ بهار، محمد تقی‌; سبک‌شناسی‌: تاریخ تطوّر نثر فارسی‌; ۳ جلد، چاپ نهم‌، تهران‌: مجید، ۱۳۷۶، صفحات
۲۲۸، ۲۳۰، ۲۳۴، ۳۵۱، ۳۷۸، ۳۹۴ و ۶۳۲.

 

پنج شنبه 15/9/1386 - 11:42
موبایل
چهارشنبه 14/9/1386 - 18:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته