• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 549
تعداد نظرات : 289
زمان آخرین مطلب : 3834روز قبل
سياست

کدام انسان؟


در انسان‌شناسی‌های جدید شکل گرفته در غرب، جایی برای طرح فطرت (و اینکه همه انسان‌ها دارای ویژگی‌های فطری هستند) وجود ندارد، در نتیجه انسان را بیشتر موجودی با ابعاد مادی می‌شناسند که گرایش‌های فطری در او وجود ندارد.




رهبر انقلاب در دیدار خود با جمع کثیری از طلاب بازهم بحث علوم انسانی را مطرح کردند: «این علوم انسانى‌اى که امروز رایج است، محتواهایى دارد که ماهیتا معارض و مخالف با حرکت اسلامى و نظام اسلامى است؛ متکى بر جهان‌بینى دیگرى است، حرف دیگرى دارد، هدف دیگرى دارد. وقتى اینها رایج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت می‌شوند؛ همین مدیران مى‌آیند در راس دانشگاه، در راس اقتصاد کشور، در راس مسائل سیاسى داخلى،خارجى، امنیت، غیره و غیره قرار می‌گیرند». متن زیر، یادداشتی است درباره تفاوت‌های ماهیتی علوم انسانی غرب با اسلام. علوم انسانی شاخه‌ای از دانش بشری است که پیرامون انسان و جامعه انسانی بحث می‌کند و مانند دیگر دانش‌ها مبتنی بر مبانی اساسی، بنیادی و فلسفی در معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی است. بر همین اساس مبانی هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی هرچه باشد، علوم انسانی هم که ریشه در این مبانی دارد، رنگ و بوی آنها را می‌گیرد. به نظر می‌رسد از آنجا که زادگاه و خاستگاه علوم انسانی کنونی غرب بوده و همچنین این علوم در دوره جدید به وجود آمده‌اند، به‌طور طبیعی متناسب با مبانی فلسفی و دیدگاه‌های نظری رایج در غرب پایه‌ریزی شده و به بیان دیگر این دانش‌ها بر اثر این مبانی شکل گرفته‌اند. از سوی دیگر با توجه به اثرپذیری علوم انسانی از مبانی یاد شده، خود به خود در بخش‌هایی که باید این علوم در مبانی فلسفی و هستی‌شناسی از سوی فلسفه اسلامی پذیرفته و تایید شوند، با یکدیگر در تضاد، تناقض و اختلاف قرار می‌گیرند. از این رو، راه‌حل اساسی این مساله نیز باید در مبانی فلسفی جست‌وجو شود. بر همین اساس برای اینکه بتوان چالش موجود در این مبانی را به‌خوبی تبیین کرد و توضیح داد، بر کسانی که در زیرمجموعه‌های مختلف علوم انسانی مانند جامعه‌شناسی، روانشناسی، اقتصاد و... فعالیت می‌کنند، لازم است این مبانی را بشناسند و بر اساس آنها حرکت کنند. در این صورت می‌توان علوم انسانی مبتنی و منطبق بر مبانی و اصول اسلامی را محقق کرد. دیدگاه اصلی در حوزه معرفت‌شناسی حاکم در غرب، دیدگاه پوزیتیویستی و نسبی‌گرایی است. بر این اساس بر دیگر دیدگاه‌هایی که درباره انسان در علوم انسانی مطرح و یافت می‌شود، دیدگاه پوزیتیویستی و نسبی‌گرایی حاکم است. برای مثال در حوزه ارزش‌ها و اخلاق، بر اساس دیدگاه نسبی‌گرایی، زندگی انسان‌ها همواره مبتنی بر اخلاق نسبی است، از این رو فضایل اخلاقی ثابتی که همه جوامع انسانی را پوشش دهد، از نظر این دیدگاه وجود ندارد. با این شرایط ارزش‌‌هایی که در علوم انسانی مطرح می‌شوند به‌طور طبیعی نسبی است. فطرت در فلسفه انسان و انسان‌شناسی یکی از موضوعات مهم قابل طرح است. دیدگاه اسلامی در شناخت انسان و انسان‌شناسی مبتنی بر فطرت است یعنی قبول گروهی از ویژگی‌های اصیل در انسان که در واقع انسان با آنها زاده می‌شود و حرکت انسان باید موجب رشد و شکوفایی آن ویژگی‌های اصیل شود.




چالش‌های اصلی




در انسان‌شناسی‌های جدید شکل گرفته در غرب، جایی برای طرح فطرت (و اینکه همه انسان‌ها دارای ویژگی‌های فطری هستند) وجود ندارد، در نتیجه انسان را بیشتر موجودی با ابعاد مادی می‌شناسند که گرایش‌های فطری در او وجود ندارد. بر اساس این دیدگاه، به‌طور کلی انسان موجودی با پیچیدگی‌های بیشتر است که اهداف و غایت‌هایی که برای یک موجود پیچیده قابل طرح است، برای انسان نیز مطرح می‌شود. هم‌اکنون یک اختلاف اساسی میان تفکر اسلام درباره انسان با نوع انسان‌شناسی کنونی در غرب وجود دارد و آن اعتقاد به روح به عنوان بعد ماورایی وجود انسان است. در روانشناسی به عنوان زیرمجموعه‌ای از علوم انسانی غربی، به‌طور معمول جایگاهی برای مساله روح در نظر نمی‌گیرند و رفتار انسان را بیشتر بر اساس روان که چیزی جز مغز، نخاع و سلسله اعصاب نیست تحلیل و تعبیر می‌کنند، در حالی که بر مبنای دیدگاه غربی، روانشناسی علمی است که بخش مادی روان انسان یعنی مغز و سلسله اعصاب او را کاوش و بررسی می‌کند. روح به عنوان یک ویژگی مهم انسانی که انسان را از حیوان جدا می‌کند اصلا مطرح نمی‌شود و در نتیجه این روانشناسی خالی از روح، به‌طور طبیعی نمی‌تواند انسان برخوردار از حیات جاوید را اثبات کند یا به تعبیر دیگر نمی‌تواند اهداف و غایت نهایی را خارج از حیات مادی و دنیوی برای انسان فرض کند. البته ممکن است مساله روح به عنوان بعد ماورایی وجود انسان، در اعتقادات دینی مطرح در مسیحیت و یهود مورد توجه باشد اما هم‌اکنون علوم شکل گرفته در انسان‌شناسی غربی، دانشی است که انسان را در همین ساحت دنیایی می‌بیند و غایت و سرنوشت او را برای این دنیای مادی تعریف می‌کند؛ این مساله یکی از چالش‌های اساسی در مبحث انسان‌شناسی محسوب می‌شود. با توجه به اینکه علوم انسانی در حوزه‌های مختلف از قبیل جامعه‌شناسی، روانشناسی، اقتصاد و مانند آن، دانش‌های مربوط به خود انسان هستند، از این رو اصولا زمانی که انسان چیزی غیر از آنچه هست نگریسته شود، بشدت در دانش‌های مربوط به انسان نیز اثرگذار بوده و به آن سمت و سو می‌دهد. لذا باز تصریح می‌کنم راه‌حل اساسی این مساله یعنی بحث علوم انسانی اسلامی، باید در مبانی فلسفی و توجه و اهتمام بیشتر به مقولات فلسفه اسلامی در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها جست‌وجو شود.

 sedaghatnews.ir

دوشنبه 10/8/1389 - 16:29
اهل بیت

جریان هدایت از سوی اهل بیت(ع) به بندگان می‌رسد


به باور یك پژوهشگر، وقتی رسول اكرم(ص) می‌فرمایند كه شما برای هدایت نیاز به این دارید كه شرط مودت ذوی‌القربی را رعایت كنید، این نشان‌دهنده این است كه هدایت از یك مجرای خاصی به شما می‌رسد و آن حضرات اهل بیت(ع) هستند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
هستند. به گزارش شبکه خبری صداقت به نقل از خبرگزاری قرآنی ایران (ایكنا)، حجت‌الاسلام و المسلمین «علی غضنفری»، عضو هیئت علمی دانشكده علوم قرآنی تهران در نشست «خلیفة‌الله و نمایش بی‌نقصی و زیبایی‌ها» كه دومین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی دومین جشنواره ملی مطالعات قرآنی دانشجویان ایران بود و در محل خبرگزاری ایكنا برگزار شد، درباره مسئله «نبوت»، گفت: هدف نبی این است كه دعوت به خدای متعال كند، همچنین نبی قصد دارد كه عدالت را اجرا كند؛ لذا با وجود چنین اهدافی اگر نبی مرتكب معصیت بشود، توان اجرای آن اهداف الهی را نخواهد داشت.

وی افزود: قرآن كریم می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشكار روانه كردیم و با آن‌ها كتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند» بنابراین نبی می‌خواهد ایجاد بیم و امید كند و چنین كاری از هر كسی برنمی‌آید، كسی كه می‌خواهد چنین هدفی را دنبال كند، باید خودش مراتبی را طی كرده باشد تا بتواند آن اهداف را پیاده كند.

وی افزود: قرآن كریم برای بیداری عقول آمده است، امام كاظم(ع) می‌فرمایند كه خداوند بر مردم دو حجت دارد، حجت ظاهری و حجت باطنی كه حجت باطنی همان عقول هستند و نبی حجت باطنی است. انبیاء نیامده‌اند كه مردم را به اجبار به سوی خدای متعال رهنمون شوند، بلكه آمده‌اند تا غبار را از عقل و فطرت انسان كه عقلا و فطرتاً به سوی خدا روی می‌آورد، برطرف كنند.

عضو هیئت علمی دانشكده علوم قرآنی تهران عنوان كرد: گاهی رسول اكرم(ص) دست به زانو می‌نشست و غصه می‌خورد، خدای متعال به ایشان خطاب می‌كرد كه «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا یَكُونُوا مُؤْمِنِینَ؛ شاید تو از این‌كه [مشركان] ایمان نمى‏آورند جان خود را تباه سازى» (سوره مباركه شعراء، آیه شریفه 3)

حجت‌الاسلام «علی غضنفری» اظهار كرد: این بیان قرآن كریم نشان می‌دهد كه رسول اكرم(ص) موظف به این نبوده‌اند كه مردم حتماً به ایشان ایمان بیاورند، قرآن كریم می‌فرماید: «إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِیرٌ؛ تو جز هشداردهنده‏اى [بیش] نیستى» (سوره مباركه فاطر، آیه شریفه 23) لذا وظیفه پیامبر اكرم(ص) تنها بیم‌ دادن از عذاب و بشارت دادن به بهشت است.

در ادامه این نشست، حجت‌الاسلام والمسلمین «ابراهیم یعقوبیان»، مدرس حوزه علمیه مشهد با معرفی دو كتاب خود درباره مسئله عصمت، گفت: اولین كتاب با عنوان «سهو النبی» است كه به بررسی روایات مربوط به این باب پرداخته است، همچنین كتاب دیگری با عنوان «لوامع‌ البیان» است كه اكنون در دست انتشار است. در كتاب نخست؛ یعنی «سهو النبی» مسئله عصمت به تفصیل مورد تحقیق قرار گرفته است.

وی تصریح كرد: قرآن كریم می‌فرماید: «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى؛ بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نیستم مگر دوستى در باره خویشاوندان» (سوره مباركه شوری، آیه شریفه 23) این مودت كه پیامبر اكرم(ص) از امت خواسته‌اند، امت را به این‌جا می‌كشاند كه حضرات اهل بیت(ع) تبدیل به مرجع علمی برای امت می‌شوند؛ لذا امت باید معارف را از حضرات اهل بیت(ع) اخذ كنند.

یعقوبیان با بیان این‌كه قرآن كریم كتاب هدایت است، گفت: وقتی رسول اكرم(ص) می‌فرمایند كه شما برای هدایت نیاز به این دارید كه شرط مودت ذوی‌القربی را رعایت كنید، این نشان‌ دهنده این است كه هدایت از یك مجرای خاصی به شما می‌رسد و آن حضرات اهل بیت(ع) هستند.

مدرس حوزه علمیه مشهد تأكید كرد: اگر قرآن كریم بحث هدایت را مطرح می‌كند و حقیقت انسان هم همان جنبه روحانی اوست؛ لذا هدایت به معنای رسیدن به مقصد است، هر یك از ما خلأهایی در وجودمان داریم، قرآن كریم می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا؛ به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏تاب] خلق شده است» (سوره مباركه معارج، آیه شریفه 19)

این پژوهشگر قرآنی ادامه داد: هدایت به معنای این است كه ما آن خلأها را پر كنیم و از بین ببریم، آن‌گاه است كه نیروهای معنوی انسان به فعلیت می‌رسد و قرآن كریم از این مقام به مقام صمدیت تعبیر فرموده است. اعتقاد و باور به اهل بیت(ع) به معنای اتحاد روح با حقایق عالیه است؛ لذا عقیده به معنای دانایی نیست.

نویسنده كتاب «سهو النبی» اظهار كرد: عمل، پرتو عقیده است؛ لذا به ما گفته‌اند كه در قبر سئوال از عقیده است؛ یعنی ابتدا از عقاید انسان سئوال می‌شود، سپس درباره اعمال انسان پرسش می‌شود. اگر بخواهیم هدایت بشویم باید هم از اعتقاد صحیحی برخوردار باشم و هم از نتیجه و پرتو عقیده كه عمل است.

نویسنده كتاب «لوامع‌ البیان» با بیان این‌كه قرآن كریم برای این‌كه ما به یك اعتقاد و باور صحیحی برسیم ما را به ساحت حضرات اهل بیت(ع) رهنمون شده است، گفت: مرجعیت علمی پس از پیامبر اكرم(ص) بر عهده ائمه اهل بیت(ع) است و رهبری ارواح بعد از رسول اكرم(ص) بر عهده امامان معصوم(ع) است.

یعقوبیان عنوان كرد: در زیارت جامعه كبیره آمده است: «و ارواحكم فی الارواح» مراد از این عبارت این است كه هدایت جان‌ها با اهل بیت(ع) است، در سوره مباركه واقعه آمده است كه قرآن كریم در نوشته‌ای پنهان است؛ یعنی قرآن كریم در آن درجه‌ای است كه حس و عقل بشر به آن راه ندارد و تنها مطهران به آن دسترسی دارند.
 
 sedaghatnews.ir
دوشنبه 10/8/1389 - 16:26
سياست

صمیمیت میان مراجع و رهبری دیدنی بود


سفر رهبر انقلاب به قم در گفت‌وگو‌ با آیت‌الله سیداحمد خاتمی 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
در گفت‌وگو‌ با آیت‌الله سیداحمد خاتمی

سفر 10روزه مقام معظم رهبری به شهر قم، در حالی روز گذشته با بازگشت ایشان به تهران به پایان رسید که هجمه رسانه‌های مخالف نظام برای تحت‌الشعاع قرار دادن دستاوردهای این سفر هفته‌ها پیش از حضور رهبر معظم انقلاب در شهر قم آغاز شده بود. البته این در حالی بود که دشمنان با پی بردن به نقش مهم و ویژه قم در پیروزی انقلاب اسلامی، از بدو پیروزی انقلاب درصدد بودند آنتی‌تز حکومت را در قم به دست بیاورند؛ نکته‌ای که مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان قمی بدان اشاره فرمودند. با این حال و به نظر کارشناسان، سفر رهبر انقلاب به قم و فرمایشات قابل تامل ایشان در دیدارهایی که با اقشار مختلف مردم داشتند، توطئه‌های دشمن را برای مقابله با جمهوری اسلامی خنثی کرد. با آیت‌الله سیداحمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای تبیین فرمایشات و دستاوردهای سفر رهبر معظم انقلاب به قم به گفت‌وگو نشستیم. آیت‌الله خاتمی در این گفت‌وگو به این موضوع اشاره کرد که روحانی انقلابی، یک روحانی همیشه در صحنه است.



مقام معظم رهبری در سفر قم نکات مهمی را مطرح فرمودند، به نظر شما چه موضوع برجسته‌ای در فرمایشات ایشان بوده است که جای تامل بیشتری دارد؟



مقام معظم رهبری در سخنرانی عمومی‌شان در جمع مردم قم به پاره‌ای از مسائل‌ اشاره کردند که نسبتا جدید بود و جای تامل و تعمق بیشتری دارد. یک نکته بارز در سخنان ایشان توطئه «حکومت آخوندی و آخوند حکومتی» بود که این تعبیر جدید از سوی ایشان افاده شد تا مورد نقد قرار بگیرد. مقام معظم رهبری در این باره اولا فرمودند بعضی‌ها با واژه حکومت آخوندی می‌خواهند چنین وانمود کنند در ایران یک صنف بر دیگر اقشار جامعه غلبه کرده است، در حالی که در ایران حکومت دین جاری است، حکومت ارزش‌ها جاری است، نه حکومت یک صنف، نظام بر اساس معیارها و ارزش‌ها عمل می‌کند و نگاهش به حکومت، نگاه قانون و حاکمیت ارزش‌هاست نه نگاه یک قشر خاص. به همین علت است که می‌بینیم امروز درصد کمی از پست‌های اجرایی کشور در اختیار روحانیت است. طبق قانون اساسی باید رئیس‌ قوه قضائیه مجتهد باشد، مجلس خبرگان رهبری باید طبق آیین‌نامه خبرگان، اجتهاد ولو در حد تجزی داشته باشند اما از بعضی از جایگاه‌های اینچنینی كه بگذریم و نگاهی به بدنه اجرایی داشته باشیم، متوجه می‌شویم روحانیت نقش کمرنگی در پست‌های اجرایی دارد. به هر حال این دلیل آن است که حکومت، حکومت آخوندی نیست بلکه حکومت، حکومت ارزش‌ها و معیارهاست. در کنار آن مقام معظم رهبری واژه آخوند حکومتی را نیز مطرح کردند، آخوند حکومتی در فرهنگ مردم ما با توجه به پیشینه طاغوت بار منفی دارد، یعنی قبل از انقلاب اسلامی، این واژه برای آخوندهای درباری طاغوتی ضدانقلاب استفاده می‌شد اما پس از انقلاب، گروه‌های مخالف از بار منفی این واژه بهره بردند تا روحانیون طرفدار نظام و انقلاب را تخریب کنند. به بیان دیگر آنان این شیطنت فرهنگی را به کار بردند تا طرفداری از نظام را ضدارزش تلقی کنند. این در حالی است که رابطه روحانیت و نظام، رابطه حمایت ناصحانه است. روحانیت و حوزه علمیه، دولت را بیگانه از خودش نمی‌داند در عین حال وابسته به دولت هم نیست، به همین دلیل نقاط قوت را تایید و نقاط ضعف را مورد نقد ناصحانه و دلسوزانه قرار می‌دهد. این 2 کلمه، 2 کلمه جدید بود در فرمایشات مقام معظم رهبری، نکته دیگری که تقریبا در بیانات مقام معظم رهبری نمی‌گویم نخستین‌‌بار ولی کمتر گفته می‌شد، خطر بهائیت و کلیساهای خانگی است که مقام معظم رهبری بر خطر این دو جریان تاکید کردند. بهائیت یك جریان صهیونیستی است، این را همگان می‌دانند و جای تردیدی نیست که اینها بازوی دست صهیونیست‌ها هستند و جریان کلیسای خانگی هم تنها یک اعتقاد صرف نیست بلکه قصه یک باند سیاسی است که برای مقابله با اسلام به صحنه آمده و فعال شده است.



مقام معظم رهبری در دیدار عمومی همچنین بر این توطئه دشمن هم تکیه کردند که دشمن در پی آن است که مردم را از انقلاب جدا کند، در حقیقت با سیاه نشان دادن جو و نادیده گرفته شدن خدماتی که انجام داده می‌شود سعی می‌كند عقبه مردمی نظام را از بین ببرد. در دیدار با روحانیون هم مقام معظم رهبری بر نکات بسیار مهمی تاکید کردند که شایسته است جداگانه مورد بحث قرار بگیرد، یک نکته بسیار مهمش مساله حضور روحانیت در صحنه است. باید گفت راز توفیق روحانیت حضور در صحنه است؛ اگر روحانیت می‌خواهد بماند باید در صحنه حضور فعال داشته باشد و این در حالی است که دشمنان در پی آن هستند كه روحانیت را از صحنه بیرون کنند و چنین تلقی کنند که روحانی خوب روحانی‌ای است که به سیاست کاری نداشته باشد، دقیقا این ترفندی است که دشمنان دارند دنبال می‌کنند و مقام معظم رهبری با بیانی بسیار بلیغ به مقابله با این توطئه پرداختند.




چند هفته پیش از سفر رهبری به قم، هجمه رسانه‌های ضدانقلاب برای تحت‌الشعاع قرار دادن این سفر آغاز شد. محور یکی از خط‌های خبرسازی این رسانه‌ها به مناسبات رهبری با مراجع و علما مربوط بود، نظر شما در رابطه با شایعات مطرح شده در این باره چیست؟‌




یکی، دو هفته قبل از سفر مقام معظم رهبری به قم، رسانه‌های ضدانقلاب و عمدتا رسانه‌های مربوط به جریان فتنه تلاش‌شان این بود که چنان وانمود کنند كه روحانیت بویژه مراجع از نظام بریده‌اند، خیلی هم بر این حرف دروغ تاکید داشتند. شیوه آنان این است که یک دروغ را آنقدر تکرار کنند تا مردم باور کنند اما درباره مناسبات مراجع با رهبری دروغ‌هایی را به کار بردند که زن جوان‌مرده را هم به خنده می‌اندازد. بحمدالله مردم ما دیدند مراجع معظم تقلید حضرات آیات عظام صافی‌گلپایگانی، مکارم‌شیرازی، نوری‌همدانی، جعفر سبحانی و... به دیدار مقام معظم رهبری آمدند و گپ و گفت صمیمانه‌ای با هم داشتند. در بعضی از دیدارها که بنده نیز حضور داشتم، صمیمیت متقابل میان رهبری و مراجع بسیار دیدنی بود و این در حقیقت خنثی کردن عملی همه دروغ‌پردازی‌های بیگانگان به حساب می‌آمد.




ویژگی بارز دیدارهای مراجع و علما با رهبری چه بود؟




من نقل قول مهمی که رسانه‌ای باشد، ندارم اما این نکته را باید بگویم که صمیمت متقابل مقام معظم رهبری و مراجع از نکات جالب توجه در این دیدارها بود. مراجع هنگامی که می‌آمدند محضر مقام معظم رهبری با ابتهاج، با مسرت و خوشحالی هم استقبال عمومی مردم از ایشان را بسیار تجلیل می‌کردند، هم رهنمودهای مقام معظم رهبری را بویژه در دیدار با طلاب بسیار مورد تاکید قرار می‌دادند.




تاکیدات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیشتر حول چه موضوعاتی بود؟




دیدار اخیر اعضای جامعه مدرسین با مقام معظم رهبری، تقریبا شبیه دیدار چند سال پیش اعضای این تشکل روحانی با ایشان بوده است. مقام معظم رهبری به علت پیشینه روشن جامعه مدرسین در انقلاب جایگاه رفیعی را برای این نهاد قائلند. در حقیقت باید بگویم نیم‌قرن حضور در صحنه حاصل تلاش جامعه مدرسین است. نیم‌قرن حضور مخلصانه، ولایتمدارانه، نیم‌قرن همراهی با ولایت فقیه، این خلاصه عمر سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است، مقام معظم رهبری بر این پیشینه جامعه تاکید داشتند و بر اینکه اعضای جامعه مدرسین به عنوان یک نهاد روحانی شاخص باید در عرصه‌های مختلف همچنان بمانند و تاثیرگذار باشند، مرجعیت فکری جامعه به وسیله این تشکل روحانی محفوظ بماند و برای این کار هم راهکارهایی معرفی کردند که قطعا مورد توجه اعضای جامعه مدرسین قرار خواهد گرفت.




تاکید مقام معظم رهبری برای حضور روحانیت در عرصه‌های فرهنگی را به چه علت می‌دانید؟




رازش این است که نظام، نظام دینی است. معنی دینی بودن نظام شعار و تابلو نیست بلکه معنای آن این است که باید در همه عرصه‌ها دین خودش را نشان بدهد از جمله در عرصه‌های فرهنگی و بویژه در عرصه فرهنگسازی. از جمله حوزه‌های فرهنگساز آموزش و پرورش است که دوران نوجوانی و جوانی را شامل می‌شود. صدا و سیما نیز که امام راحل تعبیر دانشگاه بزرگ را برای آن به کار بردند از دیگر حوزه‌های مهم فرهنگسازی است که مقام معظم رهبری به حق از روحانیت خواستند که در این عرصه‌ها، قوی، فعال و مدبرانه در عرصه باشند؛ بودن در صحنه در اینجا غیر سخنرانی کردن است. مقام معظم رهبری فرمودند الان در صدا و سیما سخنرانی‌های دینی زیاد است اما آنچه از روحانیت انتظار می‌رود آن است كه فرهنگسازی صدا و سیما دست روحانیت باشد، منتها این امر نیاز به روحانیونی دارد که هم دین‌شناس و هم هنرشناس باشند و ‌همچنین به ضرورت هنر، آفات هنر و راه موفقیت در این عرصه آگاه باشند. حضور روحانیون در عرضه‌های فرهنگی پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد و قهرا مردانی متناسب با این میدان را می‌طلبد.
 sedaghatnews.ir
 
دوشنبه 10/8/1389 - 16:22
سياست

بارزه های خاص انقلاب اسلامی


با نگاهى اجمالى به انقلاب هایی كه در چند قرن اخیر رخ داده اند به خوبی تمایز ذاتى انقلاب اسلامى با این انقلاب ها مشخص می گردد.


اگر اندکى منصفانه به میزان حضور اقشار مختلف ایرانى در انقلاب اسلامى بنگریم و میزان این مشارکت را با انقلاب هاى پر آوازه اى همچون انقلاب کبیر فرانسه‌،انقلاب اکتبر روسیه و یا انقلاب چین قیاس کنیم به خوبى این امر درک مى شود که انقلاب اسلامى انقلاب پرولتاریا نبوده و از نظام دوقطبى و تضاد درونى اجتماع نشات نگرفته است بلکه آمیخته اى است از مطالبات اقشار مختلف جامعه اعم از روستاییان ، دانش آموزان ، دانشگاهیان ،اقشار مرفه و غیره و غیره که همگی در ذیل یک آرمان بلند الهی گرد آمده است .
از سوى دیگر در اکثر قریب به اتفاق نهضت ها و انقلاب هایی که طی چند سده گذشته پدید آمده اند نظام و مناسبات جهانى نقش موثرى را در تکوین این انقلاب ها ایفا نموده است.به عنوان مثال در انقلاب بلشویکى روسیه که در اکتبر 1917 به پیروزى رسید ارتش و نهاد حکومتى روسیه به دلیل فشارهاى جامعه جهانى پس از جنگ جهانى اول مضمحل گردیده بود و تنها اقدام اساسی مخالفان به دست گرفتن قدرت در اوضاع
نا بسامان و هرج و مرج پس از جنگ جهانى بود...اما جامعه جهانى در قبال انقلاب اسلامى نه تنها موضعى حامیانه به خود نگرفت بلکه بلوک غرب در مواجهه با انقلاب اسلامى از هیچ اقدامى در مهار خیزش بنیادگرایى اسلامى دریغ نکرد .
با این حال در کالبد شناسی انقلاب اسلامی باید به سه رکن اساسی و اصولی توجه جدی داشت. در واقع به زعم بسیارى از صاحب نظران انقلاب اسلامى بر گرفته از تعاملات سه رکن اساسىاست.مردم به عنوان خاستگاه اصلى نیازها،تئورى متقن و نوید دهنده اسلام به عنوان پاسخگوى نیاز هاى جامعه و رهبرى روحانیت به صورت عام و رهبرى امام خمینی(ره) به صورت خاص. بى شک مى توان چندسده اخیر را یکى از دردناک ترین مقاطع زمانى براى ملت ایران دانست.تشکیل سلسله قاجاریه و بى کفایتى حاکمان در رویارویى با مشکلات جامعه،نفوذ و غلبه استعمار در قلب دستگاه حاکم ،جنگ هاى مکرر ،تعرض به تمامیت ارضى کشور،نبود امنیت و... همه از جمله معضلاتى است که در تاریخ ملت ایران پیش از سال1357 غنوده است.در چنین وضعیتی یکی از بزرگترین آروزهای مردم رنجدیده ایران خارج شدن از زیر یوغ استعمار گران و به دست گرفتن حاکمیت کشورست . از سوى دیگر آشنایى ایرانیان با موازین اسلامى همچون عدالت اجتماعى، امر به معروف و نهى از منکر و ... منجر به آن مى شد که مسلمانان خود را در قبال وضعیت موجود مسئول دانسته و در ایجاد تحول و تغییر در نظام حکومتى تلاش کنند.همچنین تعلیمات ناب اسلامى که همه شئون و نیاز هاى جامعه را پاسخگو بود مى توانست عقبه فکرى نظام حکومتى استوارى را در قبال اندیشه هاى الحادى غرب و شرق تشکیل دهد و لذا در این مقطع رهبرى اسلامى دست به کار شد و درصدد برآمد تا با آگاهى دادن به جامعه راه را براى برانداختن نظام طاغوت و ایجاد حکومتى اسلامى هموار سازد و لذا در 22 بمهن ماه پایگاه مبارزه با عقاید منحرف شرق و غرب در ایران ایجاد شد.
امابی شک نقش رهبرى را مى بایست مهمترین رکن انقلاب اسلامى و وجه تمایز آن با سایر انقلاب ها دانست.امام که در اندیشه اسلامى به عنوان اصلى ترین عامل حرکت جامعه به سوى سعادت است علاوه بر نقش کشوردارى و حامل یک نوع وظیفه و مسئولیت دیگر نیز هست و آن تحریک جامعه و آگاهى دادن براى حرکت در مسیر الهى و تربیت جامعه به سوى دین است .لذا همین امر باعث پیدایش ارتباط عمیق معنوى میان رهبرى و امت شد و آن هماهنگى و تعامل را در بهمن57 تکوین داد. اما نکته جالب آن است که ترکیب شدن انقلاب ایران به نام اسلام اندیشه بسیارى از اندیشمندان غرب و شرق را به خود جلب کرد.کشورى که کارتر در شب اول ژانویه 1978 آن را جزیره ثبات در دنیاى پرتلاطم نامید در عرض یک سال به انقلابى دست یافت که معناى واقعى انقلاب و حرکت هاى مردمى را عینیت بخشید.
انقلاب اسلامى در وهله اى تحقق مى یافت که سکولاریسم در کشورهایى همچون ترکیه،عراق و افغانستان به شکل تکامل یافته خود دست یافته بود و ایران به عنوان بزرگ ترین همپیمان آمریکا در خاورمیانه شناخته
مى شد.انقلاب اسلامى در ورطه اى به پیروزى دست یافت که مارکسیسم و کمونیسم از شرق و لیبرال دموکراسى از غرب اندیشه هاى ایرانیان را مورد تهاجم قرار داده بودند و هرگز کسى فکر نمى کرد که انقلابى جز در چارچوب ماتریالیسم تاریخى تکوین یابد . اما انقلاب اسلامى ایران به یک باره پیش فرض های مادی صاحب نظران غرب و شرق را در هم شکست و با تکیه بر مبانی اصولی اسلام به پیروزی دست یافت .

دوشنبه 10/8/1389 - 16:16
شهدا و دفاع مقدس

سفارش مردان بی ادعا؛
كاری نكنیم كه دل این سید خدا از ما برنجد//باید بروم، من متعلق به امام هستم


دست از یاری این فرزند فاطمه (س) بر ندارید و كفران نعمت نكنید و كاری نكنیم كه خدا عذابی را كه پیشینیان ما نازل كرد، بر ما نازل كند. كاری نكنیم كه از گذشته‌ها پشیمان شویم، كاری نكنیم كه دل این سید خدا از ما برنجد.

سردار شهید حاج سید حسین روح الامین
بسم الله الرحمن الرحیم
 وصیتنامه‌های زیادی در طول انقلاب و جنگ نوشته‌ام و با شهادت عزیزان دیگر، روحیه‌ام تضعیف می‌شود و بیشتر به گناهانم فكر می‌كنم و می‌ترسم از اینكه با بار زیادی از گناه، دنیا را ترك كنم. وقتی در كردستان پا نهادم، این سرزمین خون و شهادت بود، این سرزمینی كه عاشقان خدا و امام پا نهادند و مظلومانه به دست این دژخیمان شاهنشاهی گذشته به دست این نوكران آمریكا و به دست این زالو صفتان و شیطان صفتان و این كفار به شهادت رسیدند. عزیزانی كه در كنارم بودند و در كردستان از دست دادم. هر كدام از آنها الگو و سرمشقی برای امت هستند. من همیشه دعا می‌كردم خدا مرا با این شهدا محشور كند.
ای عزیزان به شما وصیت می‌كنم كه دست از یاری امام برندارید. دست از یاری این فرزند فاطمه (س) بر ندارید و كفران نعمت نكنید و كاری نكنیم كه خدا عذابی را كه پیشینیان ما نازل كرد، بر ما نازل كند. كاری نكنیم كه از گذشته‌ها پشیمان شویم، كاری نكنیم كه دل این سید خدا از ما برنجد.
ای عزیزان دست از مال دنیا بردارید و به خدا فكر كنید. ما از خاك آمده‌ایم و به خاك باز می‌گردیم. هر چه هست دست خداست و هر چه صلاح اوست، همان است، خداوند در این دنیا بسیار آزمایش خواهدكرد. جنگها را برای آزمایش ما قرارداده‌است. این نعمتهای دنیوی را برای آزمایش ما قرارداده‌است. مواظب باشیم كه از این آزمایش ها سربلند بیرون بیاییم.
من وقتی صدای الله اكبر را كه از دهان این بچه‌های خردسال در سال 1357 در گوشه و كنار این شهر شنیدم، متوجه شدم گمشده‌ای را كه به دنبالش می‌گشتم پیدا كردم و آن خدا بود. در این جو فساد اصفهان و كلاً جو فاسدی كه رژیم شاه برای همه جوانها ایجادكرده‌بود، من می‌گشتم تا معبودی را پیدا كنم و از این جوّهای فاسد بیرون روم، من مدتی سرگرم مال دنیا شده‌بودم و همه‌اش حرص مال دنیا را می‌زدم و همیشه ناراحت بودم كه چرا ماشین بنز ندارم، چرا باغ ندارم، چرا خانه ندارم، فقط به خاطر اینكه از خدا دور شده‌بودم به خاطر اینكه خدا را فراموش كرده‌بودم و فقط به خود و مال دنیا فكر می‌كردم. بعد از شروع انقلاب دیگر همه چیز برای من تمام ‌شد، راه خود را پیداكردم و با شناخت كامل، قدم در این راه گذاشتم. با برادر شهیدم صحبت كردم و گفتم كه من باید بروم، من متعلق به امام هستم.
در كل تظاهرات شركت می‌كردم و آنچه را از دستم بر می‌آمد انجام می‌دادم. همیشه توكلم به خدا بود و به خدا فكر می‌كردم و قلبم همیشه آرام بود و مطمئن بودم كه این انقلاب، انقلاب خدایی‌است و صد درصد اسلامی‌است. با شروع جنگ تحمیلی كه از كردستان آغاز شد به كردستان رفتم و كم و بیش آنچه از دستم بر می‌آمد انجام دادم.
ای دوستان،ای عزیزان، ای مادر، ای خواهر، ای برادر، ای دایی‌‌ها، ای خویشاوندان، ای كسانی كه وصیت مرا می‌شنوید و می‌خوانید از بنده حقیر به شما نصیحت، به دنبال شناخت اسلام بروید، اگر اسلام را شناختید، اگر امام را شناختید، به آنچه كه می‌خواهید می‌رسید. به خدا فكر كنید، به فردای قیامت، به آن آتش جهنم و به آن محبت‌های خدا در بهشت، دست از مال دنیا و هواهای نفسانی بردارید.
ای مسؤولین مملكتی چرا به نصیحت‌های امام گوش نمی‌كنید، ای استاندارها و ای فرماندارها و ای بنیادها و ای سازمانهایی كه می‌گویید برای مستضعفین كار می‌كنید، چرا به نصیحت‌های امام گوش نمی‌كنید. ترا به خدا بیش از این كار كنید، من آنچه كه از مال دنیا دارم متعلق به مستضعفین خواهد بود. ای برادر بزرگوار سید ابراهیم روح الامین. ای عزیز، بعد از شهادت من آنچه كه از مال دنیا دارم. پنج سال برایم نماز و روزه بخوانید و اگر چیزی ماند در راه جمهوری اسلامی ‌و در راه مستضعفین خرج كنید.
ای مادر، می‌دانم من خیلی به تو بد كردم، سالها از تو دور بودم ولی مطمئن بودم كه تو راضی هستی. چون من در راه اسلام قدم بر می‌دارم. برای اسلام كار می‌كردم و فقط هدفم خدا بود. من به این موقعیت‌های دنیوی هیچ فكر نكردم و نخواستم فكر كنم تنها چیزی كه برای من مفید و دلخواه بود كار كردن برای خدا بود، چون می‌دانستم این مسؤولیت‌ها، مسؤولیتهای دنیوی است و باعث خوشحالی نیست. این مسؤولیتها، مسؤولیتهای آخرتی نیست. مدتی كه به عنوان مسؤول فعالیت می‌كردم، همیشه از خدا می‌خواستم به من كمك كند تا بتوانم مسؤولیت خود را انجام دهم.
دوستان و عزیزان اگر از من خطایی دیدند مرا باید ببخشند. هر كسی از من طلب كار است و یا بدهكار است با برادرم حساب كند. باز، ای عزیزان، ای همشهریها، ای همسایگان، ای برادران، ای دوستان، ای عزیزان اگر از من بدی و خطایی دیدید مرا ببخشید و برای من دعا كنید كه خدا مرا ببخشد. و شما ای پاسداران عزیز، سعی كنید فقط یك بعدی نباشید و فقط بُعد نظامی‌ را در پیش نگیرید. همان‌طور كه امام فرمودند در یك دست قرآن و در دست دیگر سلاح، سعی كنید ببینید كه در اطراف شما چه می‌گذرد و مطالعه زیاد بكنید، قرآن زیاد بخوانید، به حوزه‌های علمیه بروید و درس بخوانید، از اختلاف بین خود بپرهیزید و به برادران عزیز بسیجی بیشتر محبت كنید. اینها امیدان آینده امام هستند. خداوند به همه شما توفیق دهد كه در راهش قدم برداریم و در راهش به شهادت برسیم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
سید حسین روح الامین

 

 sedaghatnews.ir

دوشنبه 10/8/1389 - 16:14
سخنان ماندگار
محمد ابن عبد الرحمن معروف به ابن ابی لیلا از علمای مشهور اهل سنت از امام صادق علیه السلام پرسید: لذیذترین لذایذ چیست؟
حضرت فرمودند: اولاد جوان.
پرسید تلخ ترین مصائب چیست؟
حضرت فرمودند: مرگ همان اولاد جوان.
سپس گفت: گواهی میدهم که شما پیشوای خدا بر خلق هستید

دوشنبه 10/8/1389 - 16:10
سلامت و بهداشت جامعه
شیوه های مؤ برای سلامت قلب
 
heart diagram animated

بیماری های قلبی دامنه وسیعی دارد و برای توصیف بیماری های متعددی که قلب و در بعضی موارد رگ های خون را تحت تاثیر قرار می دهد، به کار برده می شود.

بیماری های مختلف مربوط به بیماری  قلبی عبارتند از؛ ناراحتی شریان های کرونری، آریتمی قلبی و نقص مادرزادی قلب.به گزارش مایوکلینیک، بیماری های قلبی متعددی را می توان با اتخاذ شیوه زندگی سالم و ورزش درمان و یا پیش گیری کرد.
به گفته کارشناسان یک تغییر ساده روزانه خطر بیماری قلبی را ۹۲ درصد کاهش می دهد.
در این مطلب به نکاتی اشاره می کنیم که می توانید در شروع برنامه روزانه یک روش را در برنامه زندگی خود بگنجانید.
روز اول- چای سبز بخورید؛ این نوشیدنی مهم دارای آنتی اکسیدان های متعددی است که کلسترول را کاهش می دهد و فشار خون را پایین می آورد. برای تهیه مقدار لازم برای مصرف یک روز، در ۳ لیوان آب جوش، ۳ کیسه چای سبز فاقد کافئین را به مدت ۱۰ دقیقه دم کنید. کیسه ها را بردارید و چای را بعد از سرد شدن در یخچال قرار دهید. پس از خنک شدن در طول روز مقداری از آن را بخورید.
روز دوم- برچسب های غذا را برای وجود چربی های ناسالم کنترل کنید. بزرگسالانی که به برچسب ها دقت می کنند نسبت به بقیه افراد ۲ برابر کاهش کالری دارند، نگذارید چربی بیش از ۳۰ درصد کالری شما را تشکیل دهد. مهم تر از آن، چربی مصرفی خود را از چربی های اشباع نشده مانند روغن زیتون، میوه مغزدار ، آواکادو و... انتخاب کنید.مصرف چربی های اشباع شده را محدود کنید و تا حد ممکن از چربی های ترانس که در شیرینی ها و غذاهای فرآوری شده یافت می شود، دوری کنید. چربی های ترانس و اشباع شده کلسترول مضر را که باعث انسداد رگ ها می شود افزایش می دهد.
روز سوم- استفاده از روغن زیتون به جای روغن های جامد: تا حد امکان برای تهیه غذا از روغن زیتون استفاده کنید. روغن زیتون علاوه بر کاهش کلسترول مضر، کلسترول مفید را افزایش می دهد. روغن زیتون غنی از آنتی اکسیدان است که در کاهش خطر بروز سرطان و بیماری های حاد مانند آلزایمر نقش مهمی دارد.
روغن زیتون را جایگزین کره و یا مارگارین کنید و از آن برای روی سالاد و در شیرینی پزی استفاده کنید.
روز چهارم- فیبر غذا را افزایش دهید: بررسی ها نشان داده، هر چه مصرف فیبر بالا باشد، احتمال حمله قلبی نیز کمتر است. نان ها و غلات سبوس دار را در رژیم غذایی خود بگنجانید. حداقل روزی ۲۵ تا ۳۵ گرم فیبر استفاده کنید.
روز پنجم- درست بخوابید: در افراد میان سال هر یک ساعت اضافه خواب شب، خطر سفت شدن رگ ها را که عامل بیماری های قلبی است ۳۳ درصد کاهش می دهد. کمبود خواب حتی اگر کم باشد هورمون های استرس را در بدن رها می کند . اگر به طور روزانه خسته از خواب بیدار می شوید و یا نیاز به خواب ظهر دارید، بدانید که دچار کمبود خواب هستید.
روز ششم- ماهی بخورید؛ چربی های اشباع شده موجود در گوشت قرمز باعث انسداد رگ ها می شود، در حالی که ماهی ها مانند ماهی آزاد سرشار از اسیدچربی های امگا ۳ است و به حفظ ریتم سالم قلب کمک می کند. مصرف هفته ای یک وعده ماهی غنی از امگا۳، خطر مرگ بر اثر حمله قلبی را تا ۵۲ درصد کاهش می دهد.
روز هفتم- روز خود را با آب میوه آغاز کنید؛ آب پرتقال دارای اسید فولیک است که در کاهش میزان هوموسیستین(homocysteine) و کاهش خطر حمله قلبی، موثر است.آب انگور سرشار از ۲ نوع آنتی اکسیدان به نام فلاوانوید و رسویراترول است. این آنتی اکسیدان مانع لخته شدن گلبول های قرمز و در نتیجه انسداد رگ ها می شود.
روز هشتم- سبزی بخورید؛ توصیه کارشناسان تغذیه این است که سعی کنید ۵۰ درصد وعده غذایی خود را از سبزی استفاده کنید، بنابراین سبزی های غنی از آنتی اکسیدان مانند کلم، کلم بروکلی، کلم پیچ و...به رژیم غذایی خود اضافه کنید.
روز نهم- میوه مغزدار را جایگزین تنقلات دیگر بکنید؛ بررسی ها نشان داده افرادی که هفته ای بیش از ۱۴۰ گرم میوه مغزدار می خورند، نسبت به بقیه یک سوم کمتر در خطر بیماری قلبی و یا حمله قلبی قرار می گیرند. توجه داشته باشید، از آن جایی که میوه مغزدار سرشار از چربی و کالری است ، در مصرف آن دقت کنید.
روز دهم- پیاده روی کنید
روز یازدهم- دانه کتان را به رژیم غذایی خود اضافه کنید: دانه کتان یکی از مهم ترین منابع چربی امگا ۳ و برای قلب مفید است.تحقیقات نشان داده، افزودن دانه کتان به رژیم غذایی بروز بیماری قلبی را تا ۴۶ درصد کاهش می دهد و مانع لخته شدن گلبول های قرمز و انسداد رگ ها نیز می شود. روزی ۲ قاشق دانه کتان آسیاب شده را به ماست، سالاد و... خود اضافه کنید.
روز دوازدهم- در شروع و یا پایان روز خود ورزش های کششی انجام دهید. بزرگسالان بالای ۴۰ سال که بدن انعطاف پذیرتری دارند نسبت به بقیه ۳۰ درصد کمتر با سفت شدن رگ ها مواجهند. ورزش کششی روزی ۱۰ تا ۱۵ دقیقه باعث نرمی رگ ها می شود.
روز سیزدهم- در پخت غذا از سیر استفاده کنید: مصرف روزی یک حبه سیر خطر حمله قلبی را کاهش می دهد. مانع چسبیدن گلبول های قرمز به هم و انسداد رگ ها می شود، آسیب های رگ ها را کاهش می دهد و مانع تراکم کلسترول در جدار رگ ها می شود.
روز چهاردهم- در ورزش روزانه کمی هیجان داشته باشید، بهترین ورزش آن است که به طور مداوم انجام دهید. بنابراین حرکت های جدید و سرگرم کننده ای مانند کار با حلقه های هولالوپ، تنیس و بدمینتون را به ورزش خود اضافه کنید. بررسی ها نشان داده، افرادی که در طول روز برای مدت کوتاهی فعال هستند نسبت به افرادی که ۳۰ تا ۶۰ دقیقه ورزش می کنند و سپس پشت رایانه می نشینند، کالری بیشتری می سوزانند و سالم تر هستند.
روز پانزدهم- کاری را که دوست دارید انجام دهید؛ یکی از بزرگ ترین علل استرس، زندگی کردن به سبکی است که با روحیه شما سازگاری ندارد. از خود بپرسید، آیا کاری که دوست دارم را انجام می دهم؟ آیا آن چه که آرزوی آن را دارم به دست آورده ام؟ با افرادی که دوست دارید و کارهایی که دوست دارید وقت خود را صرف کنید.
روز شانزدهم- تمرکز کنید: با روی هم قرار دادن چشم ها و نفس کشیدن آرام به مدت ۵ تا ۱۰ دقیقه، تمامی استرس ها را از خود دور کنید.
روز هفدهم- به جنبه معنوی زندگی خود توجه کنید. تحقیقات نشان داده افرادی که به طور مرتب به مسجد می روند و یا در مراسم مذهبی شرکت می کنند، عمر بیشتری می کنند و احتمال حمله قلبی آن ها خیلی کم است. کمک کردن به افراد تنگدست نیز می تواند در این امر موثر باشد.
روز هجدهم- ارتباط خود را با نزدیکان حفظ کنید؛ این امر از اضطراب و افسردگی که خطر حمله قلبی را افزایش می دهد، می کاهد.
روز نوزدهم- ویتامین D و روغن ماهی مصرف کنید: اگرچه نظرات متفاوتی درخصوص نقش مولتی ویتامین در پیش گیری ازحمله قلبی وجود دارد، اما محققان بر مصرف ویتامین D و روغن ماهی تاکید زیادی دارند. تنها مکملی که در آزمایش های بالینی نشان داده که مانع بیماری قلبی می شود، روغن ماهی است. اسیدهای چرب امگا ۳ ، فشار خون، میزان تری گلیسیرید و تراکم جرم در رگ ها را کاهش می دهد.
روز بیستم- با همسر خود مهربان باشید: نمونه های زیادی نشان داده، ازدواج موفق فرد را از بیماری قلبی محافظت می کند. هم چنین بررسی ها نشان داده، زوج هایی که با هم برخوردهای منفی دارند نسبت به بقیه فشار خون بالاتری دارند . کافی است با کمک کردن به هم دیگر در کارهای شخصی و مهربان بودن، استرس عاطفی را کنترل کنید.
روز بیست و یکم- در معرض دود سیگار قرار نگیرید: تاثیر استنشاق دود سیگار دیگران روی سیستم قلبی عروقی همانند فرد سیگاری ۸۰ تا ۹۰ درصد است. قرار گرفتن در معرض دود سیگار به مدت چند دقیقه و یا ساعت ها همانند سیگار کشیدن طولانی مدت می تواند روی قلب تاثیر بگذارد.
منبع عکس: http://kidshealth.org/
________________
پی نوشت:تمام کارشناسان با چای سبز موافق نیستند.
انتخاب غذا نیز بر اساس طبع سازگار با بدن صورت بگیرد.
دوشنبه 10/8/1389 - 16:3
شخصیت ها و بزرگان

دوران طلبگی مقام معظم رهبری در قم

 





 
اگرچه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی) درس طلبگی را در مشهد آغاز كردند و بخش عمده‌ی تحصیل و تدریس ایشان در مشهد بود، اما دوران تحصیل ایشان در قم از مهم‌ترین دوران طلبگی و علمی ایشان به‌ شمار می‌رود. حضور در درس آیات عظامی همچون بروجردی و حائری و امام و نیز پیوستن ایشان به نهضت امام خمینی، محصول همین دوره از زندگی رهبر انقلاب است. ایشان خود در خاطراتشان درباره‌ی چگونگی عزیمت به قم می‌گویند: «در سال 36 به سفر عتبات مشرف شدیم. من مایل بودم كه در نجف بمانم، ولی پدرم موافقت نكردند و من بعد از مدت كوتاهی به مشهد بازگشتم. در سال 37 از پدرم اجازه گرفتم و به قم رفتم و تا سال 43 در قم بودم.»1
حضور در درس بزرگان
ایشان از آغاز ورود به قم، در درس حضرت امام خمینی(ره) حاضر شدند، اما چرا امام؟ «در حوزه‌هاى علمیه، انتخاب استاد، اجبارى نیست و هركس طبق پسند و سلیقه‌ى خود، استاد را انتخاب مى‌كند. استادى كه طلّاب جوان و مشتاق را در وهله‌ى اوّل به خود جلب مى‌كرد، همین مردى بود كه آن روز در میان شاگردانش به عنوان «حاج‌آقا روح‌اللَّه» شناخته مى‌شد. مجموعه‌ى جوانان فاضل و درسخوان و پُرشوق در محفل درس او جمع بودند. ما در چنین فضایى وارد قم شدیم. او مظهر نوآورى علمى و تبحّر در فقه و اصول بود. بنده قبل از ایشان استاد بزرگى را در مشهد دیده بودم - یعنى مرحوم آیت‌اللَّه میلانى - كه از فقهاى برجسته بود. در قم هم همان وقت رئیس حوزه‌ى علمیه‌ى قم - كه استاد امام هم بود؛ یعنى مرحوم آیت‌اللَّه‌العظمى بروجردى - حضور داشت؛ بزرگان دیگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى كه دلهاى جوان و مشتاق و كوشا و علاقه‌مند به استعدادهاى خوب را جذب مى‌كرد، درس فقه و اصول امام بود.» 2

 دوران طلبگی مقام معظم رهبری در قم

«من هم كه به قم رفتم، تردید نكردم كه به درس ایشان بروم. از اول در درس ایشان حاضر می‌شدم و تا آخر كه در قم بودم، به یك درس ایشان مستمرّاً می‌رفتم. ایشان هم روی من خیلی اثر داشتند.»3
البته حضور علمی آقا در قم، منحصر به شركت در درس امام خمینی نبود، بلكه هم‌زمان با حضور در درس امام خمینی(ره)، از سال 37 تا سال 40 از محضر اساتید دیگری نیز بهره می‌جستند. ایشان در درس خارج فقه و اصول حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی نیز حاضر می‌شدند و بیشترین بهره و تأثیر در علم رجال را از محضر ایشان بردند.
از اساتید دیگری كه آیت‌الله خامنه‌ای از محضرشان استفاده كردند، آیت‌الله‌العظمی مرتضی حائری یزدی بود. آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی در خاطرات خود می‌گویند: «درس آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی حائری(ره) را با آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(حفظه‌الله) و مرحوم آقای بهجتی كه مدتی پیش فوت كردند، بحث می‌كردیم. بحث با آقای خامنه‌ای (حفظه‌الله) برای من لذت‌بخش‌ترین بحث بود، از این جهت كه ایشان خیلی منصف بودند. از ابتدا الگوی انصاف بودند. مثلاً یادم هست یك روز در اوج بحث كه هر دو بر نظر خود پافشاری می‌كردیم و داد می‌كشیدیم، یك‌دفعه ایشان از اوج پایین آمدند و گفتند حق با توست و بعد هم مؤیداتی آوردند. یكی از خصوصیات مهم ایشان این بود كه لجاجت نداشتند.»4
حجت‌الاسلام و المسلمین آقاتهرانی نیز درباره‌ی حضور رهبر انقلاب در درس آیت‌الله‌العظمی حائری یزدی می‌گوید: «یك زمانی مرحوم حاج‌آقا مرتضی حائری به شكل خصوصی برای شخص آقا كلاس درس گذاشته بود. یعنی آقا تنها به خانه‌ی ایشان می‌رفت و شیخ مرتضی به ایشان درس می‌داد.»5

 دوران طلبگی مقام معظم رهبری در قم

آیت‌الله خامنه‌ای حتی خود را منحصر به فیضیه نیز نكرده بودند. چنانكه در دیدار با آیت‌الله العظمی گلپایگانی می‌فرمایند: «بنده یادم هست كه در این حوزه‌ی شریف، آن وقتی كه ما این‌جا مشغول درس و بحث بودیم، اولین مدرسه‌ی منظم و برنامه‌دار را -‌حتی قبل از مدرسه‌ی حقانی‌- حضرت‌عالی ایجاد كردید. ما این را همیشه در مجامع گوناگونی هم كه در تهران بوده، گفته‌ایم. این‌جا هم در جلسه‌ای بحث بود، به آقایان گفتیم. این نشان‌دهنده‌ی آن است كه نظر شریف حضرت‌عالی از قدیم به نظم و ترتیب و امتحان و اداره‌ی مرتب و منظم طلاب بوده است.» 6
مرجعیت امام و آغاز مبارزه
با رحلت مرجع عالی‌قدر جهان تشیع، حضرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی در سال 1340 و در پی آن، اعلام مرجعیت امام خمینی(ره) پایه‌های انقلاب اسلامی با مواضع و سخنرانی‌های امام شكل گرفت. طبیعتاً شاگردان امام نیز تحت تأثیر ایشان، در مسیر مبارزه قرار گرفتند.
آیت‌الله خامنه‌ای حتی خود را منحصر به فیضیه نیز نكرده بودند. چنانكه در دیدار با آیت‌الله العظمی گلپایگانی می‌فرمایند: «بنده یادم هست كه در این حوزه‌ی شریف، آن وقتی كه ما این‌جا مشغول درس و بحث بودیم، اولین مدرسه‌ی منظم و برنامه‌دار را -‌حتی قبل از مدرسه‌ی حقانی‌- حضرت‌عالی ایجاد كردید.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی این ارتباطات امام در آن مقطع را نوعی كادرسازی برای آینده می‌دانند: «در هنگامی كه امام مبارزه را شروع كردند، من نمی‌توانم بگویم كه مثلاً در سال‌های 41 و 42 ایشان كادرهای لازم را داشتند، لیكن امام كادرسازی می‌كردند. شما توجه دارید كه امام یك فرد جاافتاده‌ی علمی در حوزه‌ی علمیه‌ی قم بودند و اطراف ایشان را جمعی از جوانان لایق و مؤمن احاطه كرده بودند. با قشرهای دیگر هم ایشان ارتباط داشتند. امام با پیام‌های خود، با بیان‌های خود، به معنی حقیقی كلمه، انسان‌ها را تربیت و تصحیح می‌كردند؛ هم تربیت فكری، هم تربیت روحی و اخلاقی [...] می‌دانید كه شورای انقلاب، قبل از انقلاب در ایران تشكیل شد و عده‌ای را به‌عنوان اعضای شورای انقلاب معین كردند؛ محتاج هیچ‌كس هم نشدند و مشكلی هم پیدا نكردند. البته این عده آن زمان ناشناخته بودند؛ حتّی خودشان هم از عضویتشان خبر نداشتند. بنده خودم یكی از اعضای شورای انقلاب بودم، اما نمی‌دانستم كه عضو این شورا هستم [...] امام می‌شناختند و می‌دانستند.» 7
شاهد عینی حادثه ی فیضیه
اما آنچه كه در ذهن اغلب طلاب آن مقطع حوزه‌ی قم نقش بسته است، حادثه‌ی حمله به مدرسه‌ی فیضیه است. آیت‌الله خامنه‌ای حادثه‌ی فیضیه را این‌گونه یادآوری می‌كنند: «وقتی كوماندوها به مدرسه‌ی فیضیه حمله كردند، من به اتفاق آقا جعفر شبیری زنجانی عازم فیضیه بودیم تا در مجلس روضه‌ی آیت‌الله گلپایگانی شركت كنیم. اواخر كوچه‌ی حرم، بعضی از طلبه‌ها را دیدیم كه باشتاب می‌آمدند. بعضی آنها عمامه سرشان نبود، بعضی‌ها پابرهنه بودند، بعضی‌ها عبا نداشتند و به ما گوشزد كردند كه نروید، خطرناك است. ما نفهمیدیم كه چرا خطرناك است تا این‌كه یكی از آشنایان به ما رسید و خبر داد كه به مدرسه‌ی فیضیه حمله شده و طلبه‌ها را می‌زنند و می‌كشند.» 8
این‌گونه آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله شبیری زنجانی تصمیم می‌گیرند كه به منزل امام خمینی بروند. آیت‌الله شبیری تعریف می‌كند: «اول مغرب بود كه به آنجا رسیدیم و دیدیم در منزل امام باز است و شهید عراقی آنجا ایستاده است و محافظت می‌كند. من یادم نبود كه شهید عراقی دم در ایستاده بود و بعداً مقام معظم رهبری به من یادآوری كردند كه كسی كه دور در منزل امام ایستاده بود، عراقی بود. مثل شیر ایستاده بود و از منزل امام محافظت می‌كرد. پرسیدیم: چرا درِ خانه را باز گذاشته‌اید؟ گفت: «امام فرموده اگر در را ببندید، می‌روم در صحن حضرت معصومه(س) و سخنرانی می‌كنم. ما هم دیدیم بهتر است در باز باشد و ایشان نروند، چون آنجا خطرناك است.» ما كه این حرف را شنیدیم، دیدیم بهتر است ما هم بمانیم و از امام محافظت كنیم. بعد از این‌كه نماز امام تمام شد، رفتیم پیش ایشان. همه‌ی طلبه‌ها دورشان جمع شده بودند.» 9

 دوران طلبگی مقام معظم رهبری در قم

مابقی ماجرا به روایت آقا خواندنی‌ است: «امام در آن اتاق نشستند. طلبه‌ها هم در اتاق پر شدند. من دم در اتاق ایستادم. بقیه نشسته بودند. در همین حین امام شروع به صحبت كردند. صحبتشان این بود كه: این‌ها رفتنی هستند و شما ماندنی هستید. نترسید. ما در زمان پدر او، بدتر از این‌ها را دیده‌ایم. روزهایی بر ما گذشت كه در شهر نمی‌توانستیم بیاییم. مجبور بودیم صبح زود از شهر خارج شویم و مطالعه و مباحثه‌ی ما در بیرون شهر بود و شب به مدرسه می‌آمدیم، چون ما را می‌گرفتند، اذیت می‌كردند، عمامه‌ها را برمی‌داشتند.» 10
حادثه‌ی فیضیه نقطه‌ی عطفی در نهضت امام خمینی بود. رهبر معظم انقلاب به عنوان یكی از حاضران در این واقعه، رهبری حكیمانه‌ی امام را مسبب تبدیل این موقعیت از یك نقطه‌ی ضعف به نقطه‌ی قوت می‌دانند: «پانزده خرداد، محصول حركتی بود كه امام در دوم فروردین به وجود آورد [...] نزدیك عید سال 43 بود كه من از زندان آزاد شده بودم و توانستم با تدبیری خدمت امام -كه آن‌وقت در خانه‌ای در قیطریه بودند- بروم. من در همان چند لحظه‌ای كه توانستم خدمت ایشان بروم و دستشان را ببوسم و با آن حال منقلبی كه از دیدنشان داشتم، چند كلمه با ایشان حرف بزنم، همین مطلب را عرض كردم. گفتم نبودن شما در بیرون، موجب شد كه پانزده خرداد با این عظمت، نتواند مورد استفاده قرار بگیرد [...] نتوانستند عشری از اعشار استفاده‌ای را كه امام از دوم فروردین كرد، از پانزده خرداد بكنند، در حالی‌ كه پانزده خرداد كانون عظیمی بود.» 11
سفیر امام (ره)
در محرم همان سال، امام(ره) آیت‌الله خامنه‌ای را مأمور می‌كنند تا پیام ایشان را به آیت‌الله میلانی برسانند: «سال 42، بعد از جریان مدرسه‌ى فیضیه بود. امام به كلیه‌ى شهرهاى ایران، به عُلمایشان و به علماى معروف و موجه‌شان پیغام داده بودند كه محرم را به صورت یك فصلى براى شورش عمومى مردم علیه نظام حكومتى تبدیل كنند و دربیاورند [...] به‌ هر حال حامل رسالتى شدم از طرف امام براى مرحوم آیت‌الله میلانى و بقیه‌ى علماى مشهد كه این كار باید انجام بگیرد.» 12

 دوران طلبگی مقام معظم رهبری در قم

پس از ابلاغ این پیام، ایشان برای تبلیغ در ماه محرم به بیرجند می‌روند. دلیل انتخاب بیرجند از سوی ایشان نیز جالب است: «بیرجند اهمیتش از این نظر بود كه عَلَم آن روز نخست‌وزیر بود و بیرجند پایتخت عَلم بود و استراحتگاه شاه بود و هر وقت شاه و درباری‌ها مى‌خواستند یك خُرده استراحتى بكنند و این‌ها، مى‌رفتند در بیرجند و آن‌جا در باغ‌هاى عَلَم زندگى مى‌كردند.» 14
آیت‌الله خامنه‌ای تا روز نهم محرم 1342 در بیرجند به سخنرانی می‌پردازند، اما بالاخره در این روز توسط نیروهای امنیتی شاه بازداشت می‌شوند.
و سرانجام ، بازگشت به مشهد
اما در سال 43 آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای، پدر آیت‌الله خامنه‌ای بینایی خود را از دست می‌دهند. ایشان در حالی ‌كه علاقه داشتند به توصیه‌ی اساتید خود و از جمله آیت‌الله شیخ مرتضی حائری در قم بماند، بالاجبار و برای مراقبت از پدرشان، قم را به مقصد مشهد ترك كردند: «در آن سال مجدداً به مشهد بازگشتم، برای این‌كه پدرم عارضه‌ی چشم پیدا كرده و بینایی خود را از دست داده بود. من ناچار بودم كه پهلوی پدرم باشم. علی‌رغم مخالفت اساتید خود ‍[به مشهد بازگشتم [...]] مشغول به تدریس شدم. در ضمن درس نیز می‌خواندم، یعنی تحصیلاتم را در مشهد ادامه دادم.» 14

 دوران طلبگی مقام معظم رهبری در قم

پی نوشت ها :
 

1. تشكل فراگیر، جلد چهارم ، عبدالله جاسبی، انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، صفحه 304
2. 14خرداد 1387 خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران
3. 7 اردیبهشت 1377 دیدار با جمعی از جوانان به مناسبت هفته‌ى جوان
4. روزنامه كیهان، چهارشنبه 30 دی 1388 ، شماره 19564
5. http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=5714
6. دوم اسفند 1370، بیانات در دیدار با آیت‌الله‌العظمى گلپایگانى
7. بیانات در دومین روز از دهه‌ى مباركه‌ى فجر (روز انقلاب اسلامى و جوانان) 1377/11/13
8. نشریه شاهد یاران، شماره 7، صفحه 2
9. گفت‌وگو با نگارنده
10. نشریه شاهد یاران، شماره 7، صفحه 2
11. بیانات در دیدار با مسؤولان، نویسندگان و هنرمندان «دفتر هنر و ادبیات مقاومت» حوزه‌ى هنرى سازمان تبلیغات اسلامى 1370/4/25
12. مصاحبه با صدا و سیما پس از مراسم تحلیف 1360/7/19
13. همان
14. تشكل فراگیر، جلد چهارم ، عبدالله جاسبی، انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، صفحه 304
 

منبع:www.khamenei.ir
دوشنبه 10/8/1389 - 15:55
شعر و قطعات ادبی
مثنوی پنجره ها
مثنوی باز تو و درد دل خونی من
پاک شرمنده ام ای باعث مجنونی من

مثنوی جان تو و جان غزل حرف بزن
مئنوی قهر مکن ، چند بغل حرف بزن

شوق یک چلچله پرواز مرا خواهد کشت
مثنوی ناز مکن ، ناز مرا خواهد کشت

مثنوی جان ! به کجا می برد این خواب مرا
که جدا کرده از اندیشه مهتاب مرا

نرسیده به خدا جرم مرا جار زدند
دو درخت آن طرف باغ مرا دار زدند

دو درخت آن طرف سایه دلتنگی من
گریه می کرد کسی در حرم سنگی من

مثنوی گرچه که یک آینه درکم نکنی
از تو می خواهم یک روزنه ترکم نکنی

دل من تنگ تر از تنگ نگاه من و توست
عشق سرمایه تفسیر گناه من و توست

دلم از خویش فراری ست ، قفس بفرستید
دوستان پنجره باز است ، نفس بفرستید

مردم گم شده در خویش تکانی بخورید
از سر سفره ایمان زده نانی بخورید

سرِ بی درد به دیوار بلا باید زد
خویش را در نفسِ درد صدا باید زد

دو سه روزی ست که ایمان مرا دزدیدند
سفره بازست ولی نان مرا دزدیدند

جرمم این بود که هی تکیه به باران دادم
بی سبب نیست که از چشم خودم افتادم

دو سه خورشید به دوش همه تان پنجره بود
در نگاه همه تان چند دهن حنجره بود

خودم از پنجره دیدم که مرا می بردند
خوره ها چنگ زنان ، روح مرا می خوردند

شانه شعر فرو ریخت ، سقوطی رخ داد
باز ابلیس سخن گفت ، هبوطی رخ داد

آی مردم ! به خدا جسمِ شما دار شماست
مرگ همسایهء دیوار به دیوار شماست

من که رفتم بنویسید دمش گرم نبود
بنویسید صدا بود ولی نرم نبود

بنویسید که باران به خیابان برخورد
بنویسید که مردی به زمستان برخورد

خانه در خاک و خدا داشت ، تماشایی بود
بنویسید دو خط مانده به تنهایی بود

بنویسید که با چلچله ها الفت داشت
اهل دل بود وَ با فاصله ها نسبت داشت

بنویسید زبان داشت ولی لال نشد
بنویسید که پوسید ولی کال نشد

پُرِ طوفان غزل بود ولی سیل نداشت
بنویسید که دل داشت ولی میل نداشت

پنجه بر پنجرهء روشن فردا می زد
وسعت حوصله اش طعنه به دریا می زد

به ملاقات سپیدار و کبوتر می رفت
گاه با بال و پر چلچله ها ور می رفت

وقتی از چارجهت پنجه پاییز افتاد
او به فرمول فروپاشی گل پاسخ داد

تا صدای دل خود چند تپش فاصله داشت
گاه با فلسفهء عشق کمی مسئله داشت

بی گدار آب نمی زد به دل برزخ عشق
لحظه ای سرد نشد در نوسان یخ عشق

برزخ از پنجره چشم دلش گل می کرد
هر چه می دید نمی گفت ، تحمل می کرد

ماه در حوصلهء حوض دلش گم می شد
تکه تکه دل او قسمت مردم می شد

شعر از همهمه سینه او داشت خبر
به درختان لب جاده نمی گفت : تبر !


پشت هر پنجره ای جرم مرا جار زدند
دو کلام ان طرف شعر مرا دار زدند

من که رفتم گل ریواس اذان خواهد گفت
گندم سوخته از قحطی نان خواهد گفت

پس دعا کن که به آتشکده نان نرسیم
به شبِ منجمدآبادِ زمستان نرسیم

شب دراز است تو را فرصت بیداری نیست
باورت نیست ولی پنجره هم کاری نیست

من به جمهوری آلاله ارادت دارم
به درختان لب جاده محبت دارم

از زمانی که به حوای دلم سیب رسید
اولین لابحه عشق به تصویب رسید

روی هم رفته من از سمت خدا افتادم
و به این زندگی خط خطی ام معتادم !

چه کسی گفت از آیینه به آهن نرسیم
از دهان گس دیوار به روزن نرسیم

دوشنبه 10/8/1389 - 9:55
شهدا و دفاع مقدس
خاطرات دفاع مقدّس
 

 

 
 
HydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® Group
 نقل از سایت گردان مقداد
 gordanemeghdad
?????E ?? ?? ?? ?? C????E?E?????E ?? ?? ?? ?? C????E?E?????E ?? ?? ?? ?? C????E?E?????E ?? ?? ?? ?? C????E?E?????E ?? ?? ?? ?? C????E?E    

HydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® Group

ترکش خمپاره خورده بود

 

داشت منطقه را برای مقدم پور، فرمانده جدید، توضیح می داد.

مثل همیشه راست ایستاده بود روی خاک ریز. حدادی هم همراهشان بود.

سه نفر بودند؛ سه تا خمپاره رفت طرفشان. اولی پانزده متری. دومی هفت متری وسومی پشت پای دکتر، روی خاکریز.

دیدم هرسه نفرشان افتادند. پریدیم بالای خاک ریز . ترکش خمپاره خورده بود به سینه ی حدادی، صورت مقدم پور و پشت دکتر.

HydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® Group
HydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® GroupHydroForum® Group
دوشنبه 10/8/1389 - 9:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته