• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 586
تعداد نظرات : 114
زمان آخرین مطلب : 4931روز قبل
دانستنی های علمی
هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، كه شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله،همگی ما می دانیم كه انیشتن این  فرمول [e=mc2] را كشف كرد. اما واقعیت آن است كه چیز های كمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم،خودتان را بااین هشت مورد،شگفت زده كنید!

1 - اوبا سر بزرگ متولد شد

وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی كه مادر وی تصور می كرد، فرزندش ناقص است،اما او بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.

2 - حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود

مطمئنا انیشتن می توانسته كتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ كند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یكی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشكاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های كوچك بود.

3 - او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود

انیشتن از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا كه احساس می كرد ،آنها باعث تغییر درك عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی كه حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.
به بیان او "من هرگزدر مورد آینده فكر نمی كنم،زیراكه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می كرد كسانی كه بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.

4 - او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد

درسال 1895 در سن 17 سالگی،انیشتن كه قطعا یكی از بزرگترین نوابغی است،كه تا كنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تكنیك سوییس رد شد.
در واقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد.وقتی كه بعدها از او در این رابطه سوال شد؛ او گفت:آنها بی نهایت كسل كننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود آحساس نمی كرد.

 5 - علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت

انیشتن در سنین جوانی یافته بود كه شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت كه دیگر جوراب به پا نكند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟

6 - او فقط یكبار رانندگی كرد

انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش كمك می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می كرد، بلكه همیشه در طول سخنرانی ها در میان،شنوندگان حضور داشت.
انیشتن، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می كرد.
یك روز انیشتن در حالی كه در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید:چه كسی احساس خستگی می كند؟
راننده اش پیشنهاد داد كه آنها جایشان را عوض كنند و او جای انیشتن سخنرانی كند،سپس انیشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود.انیشتن تنها در یك دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی كه وقتی برای سخنرانی داشت، كسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.
او قبول كرد، اماكمی تردید در مورد اینكه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب در آمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند.
در این حین راننده باهوش گفت "سوالات بقدری ساده هستند كه حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید"سپس انیشتن از میان حضار برخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی كه باعث شگفتی حضار شد.

7 - الهام گر او یك قطب نما بود

انیشتن در سنین نوجوانی یك قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت كرده بود.
وقتی كه او طرز كار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می كرد طرز كار آن را درك كند. او بعد از انجام این كار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درك كند.

8 - راز نهفته در نبوغ او

بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.
اما اینكار بصورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروی تكه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود كه مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال كه مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنین مغز انیشتن مقدار كمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، كه این مسئله امكان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایكدیگر فراهم می سازد.
علاوه بر اینها مغز او دارای تراكم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همكاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است.
چهارشنبه 18/9/1388 - 18:47
دانستنی های علمی

كشفیات وابسته به فیزیك

 

اعراب - مصریان و دیگران نظام عدد نویسی كنونی - هندسه مقدماتی و ریاضیات مقدماتی را ابداع می كنند.

 

قبل از میلاد :

 

525 فیثاغورث : با ابداع آمیزه ای از ریاضیات و عرفان از افسانه رویگردان شده به اعداد كه آنها را منبع حقیقت می داند روی می آورد.

 

340 ارسطو : مجادله می كند كه زمین به جای یك فلات مسطح یك كره گرد است.

 

295 اقلیدس : كتاب خود عناصر را منتشر و دانش هندسه را منظم و مرتب می كند.

 

260 اریستار كوس ساموسی : اصل گردش زمین به گرد خورشید و عالمی بسیار پهناور را پیش می كشد.

 

240ارشمیدس : مكانیك كلاسیك و دانش فیزیك مقدماتی را پی ریزی و مدون می كند.

 

200 اراتوستنس : روش اندازه گیری محیط زمین را به دست می دهد.

 

100 كلادیوس پتالومی ( بطلمیوس) : مدل پیچیده زمین مركزی جهان را می سازد كه تا 1400 سال بعد اساس دانش نجوم باقی می ماند.

 

بعد از میلاد

 

1515 لئوناردو داوینچی : در زمینه های مكانیك - هیدرولیك و آیرو دینامیك مشاهدات و برداشت های مهمی می كند.

 

1543 نیكلاس كپرنیك : كتاب ( درباره گردش سیارات) را منتشر و اصل خورشید مركزی جهان را مطرح می كند.

 

1572 تیكوبراهه : یك نوا (ستاره جدید = Nova ) مشاهده می كند كه گواهی بر متغیر بودن جهان می شود.

 

1610 گالیلئو گالیله : برای نخستین بار آسمان شب را از درون یك دوربین نجومی تلسكوپ می بیند و كشفیاتی را اعلام میكند كه موید صحت نظریه كیهانی كپرنیك است.

 

1619 یوهان كپلر : ثابت می كند كه مسیر حركت سیارات به گرد خورشید بیضی شكل است و قوانین حركت آن ها را بدست می آورد.

 

1687 آیزاك نیوتن : با انتشار كتاب پرنسیپای خود نشان می دهد كه نیروی جاذبه ثقل كه از قانون تناسب معكوس با مجذور فاصله پیروی می كند. عامل حركت سقوطی اجسام به طرف زمین و حركت مداری كره ماه به زمین - هر دو - یكی است.

 

1799 پی یر سیمون دو لاپلاس : برای فرضیه جاذبه عمومی نیوتن شالوده ای ریاضی بنا و نظریه احتمالات را نیز پی ریزی می كند. لاپلاس به پایه گذاری دستگاه آحاد اندازه گیری متریك هم كمك می كند.

 

1824 كارل فردریش گاوس : اصول هندسه غیر اقلیدسی را پی ریزی می كند.

 

1824 كریستین دوپلر : كشف می كند كه فركانس امواج نوری و صوتی یك منبع در حال حركت به چشم و گوش یك ناظر ایستاده كمتر می آید اگر منبع در حال دور شدن از او و بیشتر می آید. اگر منبع در حال نزدیك شدن به او باشد.

 

1831 مایكل فارادی : پدیده القای الكترومغناطیسی را كشف می كند.

 

1848 ویلیام كولن : دمای صفر مطلق را تعیین می كند.

1848 ژان لئو فوكو : روش هایی برای اندازه گیری سرعت نور در هوا ابداع و ثابت می كند كه سرعت سیر نور در آب و سایر محیط های شفاف به نسبت عكس ضریب های شكست نوری آن محیط كاهش می یابد.

 

1860 رابرت بنزن و گوستاو كیرشهف : تجزیه طیفی را پی ریزی و مقایسه مواد آزمایشگاهی با مواد سازنده خورشید و ستارگان دیگر را كه در عمل به معنای امكان تعیین جنس مواد سازنده آن كرات از روی زمین است ممكن می كند.

 

1864 جان كلارك ماكسول : در گفتار درباره الكتریسیته و مغناطیس- را كه امكان فهم پدیده های مربوط به این حوزه دانش را بسیار بیشتر می كند منتشر می سازد.

 

1879 آلبرت مایكلسن : با استفاده از اصول فوكو سرعت سیر نور را اندازه می گیرد.

 

1887 آلبرت مایكلسن و ادوارد مورلی : آزمایش های دقیقی انجام و به كمك آن ها نشان می دهند كه فضا از چیزی به نام اتر كه وجود آن برای انتشار نور لازم دانسته می شد نمی تواند پر باشد.

 

1894 هاینریش هرتز : عملا نشان می دهد كه امواج الكترومغناطیسی با سرعت نور سیر می كنند و مانند آن می توانند بازتابش و شكست داشته باشند و قطبی یا پلاریزه هم بشوند.

 

1895 ویلیام رونتگن : اشعه ایكس را كشف و نخستین برنده جایزه نوبل در فیزیك می شوند.

 

1898 ماری و پیر كوری : عناصر رادیو اكتیو رادیوم و پولونیوم را شناسایی می كنند.

 

1900 ماكس پلانك : نظریه كوانتومی تابش (تشعشع) را بصورت یك اصل بیان كرد و با آن فیزیك كوانتومی را پایه ریزی كرد.

 

1904 ارنست رادرفورد : نشان می دهد كه عمر زمین را می توان با محاسبه مقدار گاز هلیومی كه از سنگ معدن مواد رادیواكتیو خارج می شود اندازه گرفت.

 

1905 آلبرت انیشتین : مقالاتی درباره نظریه نسبیت خاص - پدیده فوتو الكتریك و حرارت براونی منتشر می كند كه نظریه نسبیت وی اندازه كیری زمان و مكان در سرعت های زیاد را ناهنجار و جرم و انرژی را معادل یكدیگر می داند.

 

1906 جی جی تامسون : وجود ذره الكترون را عملا تثبیت می كند.

 

1911 ارنست رادرفورد : نشان می دهد كه بخش اعظم جرمی اتم در هسته بسیار كوچك آن جای دارد.

 

1913 نیلز بوهر : نظریه ساختار اتم را فرمول بندی می كند.

 

1916 آلبرت انیشتین : نظریه نسبیت عام خود را كه نظریه بنیادی درباره فضا - زمان و جاذبه ثقل است منتشر می كند و جاذبه ثقل را پدیده ای ناشی از فضای خمیده میداند.

 

1924 شاهزاده لویی دوبروی : اصل علمی را مطرح می كند كه به موجب آن ماده حتی شیئی مانند الكترون كه در حالت عادی ذره شناخته می شود در عین حال رفتار موجی هم دارد.

 

1925 ولفگانگ پاولی : اصل منع (exclusion principal) خود را كه در شناخت خطوط طیفی نور ستارگان و سحابی ها كارایی دارد بیان می كند.

 

1926 اروین شرودینگر : معادله موج خود را كه شارح چگونگی حركت امواج دوبروی از مكانی به مكان دیگر است. و اینك معادله مركزی مكانیك كوانتومی دانسته می شود تدوین و تثبیت می كند.

 

1927 یان اورت : ثابت می كند كه كهكشان راه شیری در چرخش است و چندی بعد با استفاده از تلسكوپ رادیویی نقشه هایی از بازوی مارپیچی این كهكشان تهیه می كند.

 

1928 پی . ا. ام دیراك : با محاسبه وجود ذرات ضد ماده را پیش بینی می كند كه اینها ذراتی هستند مانند ذرات ماده معمولی ولی بار الكتریكی مختلف العلامه با بار آنها ( یكی از آنها پزیترون است كه ضد الكترون است)

 

1929 ادوین هابل : با استفاده از تجزیه و تحلیل طیفی نشان می دهد كه جهان واقعا آنگونه كه انیشتین با محاسبه پیش بینی كرده است در حال انبساط است.

 

1931 ولفگانگ پاولی : وجود ذره نوترینو را با محاسبه پیش بینی می كند.

 

1932 جیمز چادویك : ذره نوترون را كشف و جایزه نوبل 1935 در فیزیك را نصیب خود می كند.

 

1938 لیزه و اوتو هاهن : پدیده شكافت هسته اتم را كشف می كند و هاهن به پاس آن كشف جایزه نوبل دریافت می كند ( همكار او میتز پیش از كامل شدن كار مجبور به فرار از آلمان نازی می شود ولی آگاهان نقش آن خانم را در آن تلاش محفوظ می دانند.)

 

1939 لئوزیلارد : به مفهوم واكنش زنجیره ای در فیزیك اتمی دست می یابد و یكی از چند نویسنده نامه ای به امضای انیشتین به رئیس جمهور روزولت می شود. نامه درباره توانایی های بمب اتمی و علمی بودن ساخت آن با استفاده از پدیده شكافت هسته اورانیوم است.

 

1942 انریكو فرمی : سرپرستی برنامه ساخت و راه اندازی نخستین راكتور اتمی جهان را كه بخشی از پروژه منهتن است به عهده می گیرد.

 

1945 جی رابرت اوپنهایمر : برنامه ساختن نخستین بمب اتمی را كه بخشی از پروژه منهتن است رهبری می كند.

 

1946 ژرژ گاموف : پیش بینی می كند كه انفجار بزرگ آغازگر جهان باید تشعشعات كیهانی پشت صحنه ای بار آورده باشد.

 

1960 آلن سندیج و توماس ماتیوس : كوازار ها را كه دورترین كهكشانها ( دورترین تا زمین) هستند كشف می كنند.

 

1961 مری گل مان ویووال نعمان : مستقل از یكدیگر طرح طبقه بندی ذرات درون اتمی را كه گل مان طرح هشت لایگی می نامند می ریزند

 

1963 ئی . ان . لورنتز : نخستین مقاله درباره نظریه درهم ریختگی را منتشر می كند.

 

1964 مری گل مان و جرج زوویك : مستقل از یكدیگر نظریه تشكیل یافتن پروتون و نوترون و هادرون دیگر از ذرات جدید كوچكتری به نام كوارك را پیش می شكد كه نام كوارك و گل مان انتخاب می كنند.

 

1965 ریچار فاینمن : مشتركا با توموناكو و شوینگر جایزه نوبل در فیزیك را بپاس ابداع نظریه الكترودینامیك كوانتومی برنده می شوند. نظریه ای كه ابداع آن در طریق جستجو برای درك طبیعت گام مهمی به جلو تلقی می شود.

 

1965 رابرت ویلسون و آرنونپنریاس : وجود تشعشعات یا تابش هایی را در اعماق فضا كشف و صحت نظریه انفجار بزرگ را تایید آزمایش می رسانند.

 

1968 آزمایش های انجام شده در مركز شتاب دهنده خطی دانشگاه استنفورد صحت نظریه كوارك ها را تایید میكنند.

 

1981 آلن گوت : این اصل را كه عالم كیهانی اولیه از یك دوره انبساط قابل نمایش با یك تابع ریاضی نمایی گذر كرده است ثابت می كند.

 

1995 دانشمندان شاغل در آزمایشگاه دستگاه شتاب دهنده ملی فرمی - نشانه های وجود كوارك (رو) آخرین عضو پیدا نشده خانواده ذرات تشكیل دهنده سنگ بنای كل ماده موجود در عالم را پیدا می كند.

منبع :physicsir

چهارشنبه 18/9/1388 - 18:45
دانستنی های علمی

پروفسور حسابی


سید محمود حسابی در سال 1281 (ه.ش), از پدر و مادری تفرشی در تهران زاده شدند. پس از سپری نمودن چهار سال از دوران كودكی در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات گردیدند. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت, با تنگدستی و مرارت های دور از وطن در مدرسه كشیش های فرانسوی آغاز كردند و همزمان, توسط مادر فداكار, متدین و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابی) , تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفتند.

استاد, قرآن كریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشتند. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی, شاهنامه فردوسی, مثنوی مولوی, منشات قائم مقام اشراف كامل داشتند.

شروع تحصیلات متوسطه ایشان مصادف با آغاز جنگ جهانی اول, و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو, پس از دو سال تحصیل در منزل برای ادامه به كالج آمریكایی بیروت رفتند و در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات, در سن نوزده سالگی, لیسانس بیولوژی و پس از آن مدرك مهندسی راه و ساختمان را اخذ نمودند. در آن زمان با نقشه كشی و راهسازی, به امرار معاش خانواده كمك می كردند. استاد همچنین در رشته های پزشكی, ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات آكادمیك پرداختند. شركت راهسازی فرانسوی كه استاد در آن مشغول به كار بودند, به پاس قدردانی از زحماتشان, ایشان را برای ادامه تحصیل به كشور فرانسه اعزام كرد و بدین ترتیب در سال1924 (م) به مدرسه عالی برق پاریس وارد و در سال 1925 (م) فارغ التحصیل شدند.

همزمان با تحصیل در رشته معدن, در راه آهن برقی فرانسه مشغول به كار گردیدند و پس از پایان تحصیل در این رشته كار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت "سار" آغاز كردند. سپس به دلیل وجود روحیه علمی, به تحصیل و تحقیق, در دانشگاه سوربن, در رشته فیزیك پرداختند و در سال 1927 (م) در سن بیست و پنج سالگی دانشنامه دكترای فیزیك خود را , با ارائه رساله ای تحت عنوان "حساسیت سلول های فتوالكتریك", با درجه عالی دریافت كردند. استاد با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی كلاسیك غرب به خوبی آشنایی داشتند وایشان در چند رشته ورزشی موفقیت هایی كسب نمودند كه از آن میان می توان به دیپلم نجات غریق در رشته شنا اشاره نمود.

پروفسور حسابی به دلیل عشق به میهن و با وجود امكان ادامه تحقیقات در خارج از كشور به ایران بازگشت و با ایمان و تعهد, به خدمتی خستگی ناپذیر پرداخت تا جوانان ایرانی را با علوم نوین آشنا سازد.

پایه گذاری علوم نوین و تاسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی, دانشكده های فنی و علوم دانشگاه تهران, نگارش ده ها كتاب و جزوه و راه اندازی و پایه گذاری فیزیك و مهندسی نوین, ایشان را به نام پدر علم فیزیك و مهندسی نوین ایران در كشور معروف كرد.

حدود هفتاد سال خدمت علمی ایشان در گسترش علوم روز و واژه گزینی علمی در برابر هجوم لغات خارجی و نیز پایه گذاری مراكز آموزشی, پژوهشی, تخصصی, علمی و ..., از جمله اقدامات ارزشمند استاد به شمار می رود كه برای نمونه به مواردی اشاره می كنیم:

 

_ اولین نقشه برداری فنی و تخصصی كشور (راه بندرلنگه به بوشهر)

_ اولین راهسازی مدرن و علمی ایران (راه تهران به شمشك)

_ پایه گذاری اولین مدارس عشایری كشور

_ پایه گذاری دارالمعلمین عالی

_ پایه گذاری دانشسرای عالی

_ ساخت اولین رادیو در كشور

_ راه اندازی اولین آنتن فرستنده در كشور

_ راه اندازی اولین مركز زلزله شناسی كشور

_ راه اندازی اولین رآكتور اتمی سازمان انرژی اتمی كشور

_ راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران

_ تعیین ساعت ایران

_ پایه گذاری اولین بیمارستان خصوصی در ایران, به نام بیمارستان "گوهرشاد"

_ شركت در پایه گذاری فرهنگستان ایران و ایجاد انجمن زبان فارسی

_تدوین اساسنامه طرح تاسیس دانشگاه تهران

_ پایه گذاری دانشكده فنی دانشگاه تهران

_ پایه گذاری دانشكده علوم دانشگاه تهران

_ پایه گذاری شورای عالی معارف

_ پایه گذاری مركز عدسی سازی اپتیك كاربردی در دانشكده علوم دانشگاه تهران

_ پایه گذاری بخش آكوستیك در دانشگاه و اندازه گیری فواصل گام های موسیقی ایرانی به روش علمی

_ پایه گذاری و برنامه ریزی آموزش نوین ابتدایی و دبیرستانی

_ پایه گذاری موسسه ژئوفیزیك دانشگاه تهران

_ پایه گذاری مركز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران

_ پایه گذاری اولین رصدخانه نوین در ایران

_ پایه گذاری مركز مدرن تعقیب ماهواره ها در شیراز

_ پایه گذاری مركز مخابرات اسدآباد همدان

_ پایه گذاری انجمن موسیقی ایران و مركز پژوهش های موسیقی

_ پایه گذاری كمیته پژوهشی فضای ایران

_ ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی كشور (در ساختمان دانشسرای عالی در نگارستان دانشگاه تهران)

_ تدوین اساسنامه و تاسیس موسسه ملی ستاندارد

_ تدوین آیین نامه كارخانجات نساجی كشور و رساله چگونگی حمایت دولت در رشد این صنعت

_ پایه گذاری واحد تحقیقاتی صنعتی سغدایی (پژوهش و صنعت در الكترونیك, فیزیك, فیزیك اپتیك, هوش مصنوعی)

_ راه اندازی اولین آسیاب آبی تولید برق (ژنراتور) در كشور

_ ایجاد اولین كارگاه های تجربی در علوم كاربردی در ایران

_ ایجاد اولین آزمایشگاه علوم پایه در كشور

منبع :hessabi

چهارشنبه 18/9/1388 - 18:44
اخبار
گرانترین خیابان ها این خیابانها گران ترین خانه ها و با ارزش ترین و استثنایی ترین مغازه های جهان را در اختیار دارند. ارزش املاک و مستغلات واقع در این خیابانها فارغ از نوسانات قیمت های جهانی، همواره در حال افزایش و رونق است.


 

 

به گزارش بانکی به نقل از نظام آباد خیابان وال استریت نیویورک رتبه نخست را در فهرست گران ترین خیابانهای جهان در اختیار دارد. اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان بیش از 1500 دلار است. هزینه اجاره املاک و مستغلات در این خیابان امسال رکوردهای جدیدی را بر جای گذاشته است. خیابان بوند لندن دومین خیابان گران جهان به شمار می رود. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان بیش از 860 دلار است. این خیابان متشکل از دو خیابان نیو بوند و اولد بوند است.

 

 


اولد بوند از قرن 18 مکانی برای زندگی قشر ثروتمند و مرفه لندن بوده است ولی امروز تقریبا از تمامی نقاط انگلیس در این خیابان زندگ
ی می کنند. قیمت اجاره در این خیابان طی چهار سال اخیر 50 درصد افزایش داشته است.

خیابان مونتیژه پاریس جایگاه سوم را در این فهرست به خود اختصاص داده است. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای آن به بیش از 660 دلار می رسد.

خیابان ردئو درایو لوس آنجلس نیز چهارمین خیابان گران قیمت جهان به شمار می رود. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان به بیش از 540 تا 850 دلار می رسد.

 

 


روسیه و به عبارت بهتر شهر مسکو نیز جایگاهی در این رتبه بندی دارد. خیابان تورسکایای مسکو پنجمین خیابان گران جهان است. قیمت اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان نیز به بیش از 500 دلار می رسد. اکثر فروشگاههای لوکس و مجلل مسکو در این خیابان وجود دارد. شرکتهای معتبر ایتالیایی مثل اسکادا و ویچینی در این خیابان به عرضه محصولات خود مشغول هستند.

فروشگاه طلا و جواهرات کاررا وای کاررا نیز هر فوت مربع از زمینهای این خیابان را بیش از 650 دلار اجاره کرده است.

ششمین خیابان گران قیمت جهان در این فهرست، خیابان چو در شهر توکیوی ژاپن است. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان بیش از 600 دلار است. نرخ اجاره بهای زمین در این خیابان طی 5 سال اخیر روندی تصاعدی داشته است.

کانادا نیز در این فهرست جای دارد. خیابان بلور واقع در شهر تورنتو، هفتمین نام در این فهرست است. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان بیش از 300 دلار است. قیمت مسکن و مغازه در این خیابان طی 5 سال اخیر 50 درصد رشد داشته است.
 
چهارشنبه 18/9/1388 - 17:58
اخبار

تصاویری از نمایشگاه " هنر و تغییرات آب و هوایی " که در اکادمی سلطنتی در لندن برپا شده است .

 در این نمایشگاه 30 هنرمند ، آثار خود را اریه کرده اند.








 


گردهمایی  بیش از 1400 داوطلب ایفای نقش بابانوئل در سئول مرکز کره جنوبی


 


تزیینات مربوط به کریسمس در داخل فروشگاهی در سنگاپور


 


زنان بدکاره پرویی در روز جهانی مبارزه با ایدز ، در یک مرکزبهداشتی  تست ویروس " اچ آی وی " می دهند و  برای اینکه هویتشان مشخص نشود پارچه به سر کشیده اند


 


بیرون کشیدن بقایای یک جنگنده متعلق به دوران جنگ دوم جهانی از دریاچه میشیگان




 


کارگران معدنی در چین در حال استحمام پس از پایان شیفت کاری


 


قایق سواری - رود نیل مصر - روز عید قربان


 


نمایی از برج دبی ، بلند ترین ساختمان جهان


 


شاید کمتر کسی بداند که اینجا عراق  است . در میانه جنگ و ترور و وحشت در روز عید قربان فرصتی برای آرامش و قایق سواری در استخر پارکی در خیابان " ابو نواز " بغداد ، برای عده ای از شهروندان عراقی فراهم آمده است


 


نمایی از شهر ونیز

http://www.iranalive.org
 


بدون شرح







 

 

چهارشنبه 18/9/1388 - 17:35
آموزش و تحقيقات
تصاویر: بزرگترین آزمایش علم فیزیک

 

بزرگترین و پیچیده‌ترین آزمایش علمی تاریخ بشر در تونلی واقع مرز فرانسه و سوئیس مجددا روز شنبه 21 نوامبر 2009 مطابق با (30 آبان 1388) آغاز شد. مهندسان سازمان اروپایی پژوهش‌های هسته‌ای سرن، موفق شده‌اند دو پرتو پروتون را در جهت عکس یکدیگر در دستگاه برخورد دهنده به حرکت درآورند. در صورتی که از سرگیری فعالیت این طرح موفقیت آمیز باشد، محققان سرن برای افزایش انرژی تولید شده به وسیله این دستگاه، به میزان یک و دو دهم تریلیون الکترون ولت تلاش خواهند کرد. تاکنون بیشترین انرژی که به وسیله یک دستگاه شتاب دهنده ایجاد شده، در شیکاگو و به میزان یک تریلیون الکترون ولت بوده است.
 

 
برخورد دهنده بزرگ هادرون، بزرگترین دستگاه ساخت بشر است و در یک تونل زیرزمینی در 27 کیلومتری مرز فرانسه با سوئیس قرار دارد. این طرح ده میلیارد دلاری با هدف برخورد پرتوهای پروتون برای بررسی راز خلقت کیهان و بازسازی شرایط انفجار (بیگ بنگ) راه‌اندازی شده است. «برخورد دهنده بزرگ هادرون» سال گذشته پس از راه‌اندازی به علت ایجاد اختلال در بعضی از قسمت هایش از کار افتاد. اختلال ایجاد شده باعث شد حرارت حدود 100 عدد از ادوات تولید کننده میدان مغناطیسی که در این دستگاه باید در درجه حرارت بسیار پایین فعالیت کنند، به 100 درجه سانتی گراد افزایش پیدا کند. در نتیجه محققان مرکز سرن مجبور شدند پنجاه و سه آهن ربای ابررسانا را جایگزین کنند. وظیفه این قطعات شتاب دادن به ذرات در حد سرعت نور است. حلقه اصلی «برخورد دهنده بزرگ هادرون» از 1200 آهن‌ربای ابررسانا تشکیل شده است. این آهن ربا پرتوهای پروتون را در جهت‌های مختلف و با سرعتی نزدیک به سرعت نور منحرف می‌کنند. در بعضی از نقاط مشخص شده در طول تونل «برخورد دهنده بزرگ هادرون»، پرتوهای پروتون با هم برخورد خواهند کرد و انرژی آزاد می‌کنند. لحظه برخورد این پرتوها به وسیله حس گرهای ویژه‌ای ثبت می‌شود تا با بررسی آنها دانش فیزیک ارتقا پیدا کند.

این شتاب دهنده عظیم که Large Hadron Collider نام دارد با هزینه 10 میلیارد دلار و بزرگترین و پیچیده‌ترین دستگاهی است که تاکنون توسط بشر ساخته شده است. این شتاب دهنده پروتون‌ها را با بیش از 99.99 در صد سرعت نور به حرکت در می‌آورد، سپس آنها را به هم می‌کوباند. بر اثر این برخورد دمایی بیش از 1000,000 برابر دمای خورشید در مقیاس کوچک ایجاد می‌شود! این دستگاه قادر است شرایط پس از بیگ بنگ (Big Bang) یا شروع کائنات را در مقیاس میکروسکوپی شبیه سازی کند.

Large Hadron Collider، یا LHC‌ که به نام «برخورد دهنده هادرونی بزرگ» به فارسی ترجمه شده است، برای برخی حکم ماشین قیامت را پیدا کرده است. این برخورد دهنده یا به عبارت دیگر «شتاب دهنده ذره‌ای» در حقیقت یک آزمایشگاه فیزیک است شامل یک تونل 27 کیلومتری که در زیر زمین ساخته شده است . در این تونل ذرات کوچکتر از اتم (ذرات بنیادی) تا سرعتهای حیرت آوری نزدیک به سرعت نور شتاب داده میشوند تا پس از جمع کردن حدود 14 تریلیون الکترون ولت انرژی، با هم برخورد کنند. با دنبال کردن و مطالعه این برخوردها و نتایج حاصل از آن، فیزیکدانان امیدوارند به اسراری از دنیای زیر اتمی دست یابند که تاکنون خود را از چشم و ابزار و دوربین‌های آنان پنهان نگه داشته است.

برخورد دهنده هادرونی بزرگ (Large Hadron Collider) که متعلق به سازمان اروپایی پژوهش‌های هسته‌ای (CERN) میباشد، در اعماق 175 متری زمین، نزدیک شهر ژنو در ناحیه مرزی سوئیس و فرانسه بنا شده است و به علت اندازه بزرگ آن، بخشی از آن در خاک فرانسه و بخشی دیگر در سوئیس قرار گرفته است.
 





















 
سیر تکمیل پروژه این برخورد دهنده از ایده به عمل بیش از دو دهه طول کشیده است، اما سرانجام در روز چهارشنبه (دهم سپتامبر 2008) اینكار میسر شد و برای اولین بار این ماشین غول پیکر به راه‌انداخته شد بطوریکه نخستین پرتو پروتون در دهم سپتامبر 2008طول تونل «برخورد دهنده بزرگ هادرون» را طی کرد ولی نه روز بعد به علت اختلال ایجاد شده، فعالیت این طرح متوقف شد ولی دوباره 2 روز پیش (شنبه 21 نوامبر 2009) مطابق با (30 آبان 1388) فعالیت طرح «برخورد دهنده بزرگ هادرون» پس از یک وقفه 14 ماهه از سرگرفته شده است.

یکی از اولین اهدافی که برای این شتاب دهنده بزرگ در نظر گرفته شده، تولید و مطالعه برخوردهای بنیادینی است که به عقیده فیزیکدانان مشابه هستند با آنچه که در لحظات آغازین شروع کائنات، یا انفجار بزرگ (بیگ بنگ، Big Bang) اتفاق افتاده است.

اگر چه دانشمندان و علاقه مندان بسیاری در اروپا و گوشه و کنار دنیا با بیقراری در انتظار به راه افتادن این برخورد دهنده بزرگ و شروع به آزمایشهای مختلف برای مطالعه ذرات بنیادی بودند، خبر آماده شدن و به راه افتادن عنقریب این دستگاه عده دیگری را در وحشتی عمیق فرو برده بود : وحشت روز قیامت !
و اما نکاتی در مورد این ماشین شتاب دهنده CERN كه قرار است شرایط مشابه با Big Bang یا لحظات آغازین شروع کائنات را ایجاد کند، بصورت اختصار مرور كنید :

1. مدت 20 سال است که این پروژه در حال اجرا است.

2. گروهی متشکل از 7 هزار دانشمند و فیزیکدان با مشاركت 80 کشور جهان در این پروژه کار کرده‌اند !

3. این ماشین که شبیه یک تیوپ است محیطی برابر با 27 کیلومتر دارد و در 175 متری زیر زمین نصب شده است بطوریكه یک قطار به راحتی می‌تواند از داخل آن عبور کند.

4. هدف از آزمایشات این شتاب دهنده، پاسخ به سوالات بزرگ فیزیک از طریق اصابت و برخورد پروتون‌ها با یکدیگر با سرعت نور (300 هزار کیلومتر در ثانیه) است.

5. دمای تولید شده در آن 1000.000 بار از دمای مرکز خورشید بیشتر است!

6. مگنت‌های ابر رسانای به کار گرفته شده در این ماشین، می‌تواند دما را همانند اعماق فضا پایین بیاورد.

7. این پروژه با هزینه‌ای بیش از 10 میلیارد دلار آغاز شده است و مهندسان پیچیدگی آن را بسیار بیش از پیچیدگی ماموریت سفر انسان به ماه می‌دانند.

8. آنها امیدوارند در این چند میلیونیوم ثانیه،‌ اتحاد نیروهای اصلی، ‌ابعاد اضافی عالم، ‌ماده تاریك، ‌ضد ماده و همینطور بسیاری از ذرات بنیادی ابتدایی را آشكار كنند.

9. فیزیكدانان ذرات معتقدند در این آزمایش می‌توانند شرایط اولیه شكل گیری عالم بر مبنای نظریه مهبانگ را شبیه سازی كنند.

10. این شتاب دهنده به شكل دایره‌ای غول پیكر در زیر زمین و زیر خاك كشورهای فرانسه و سوئیس می‌گذرد و دایره‌ای به محیط 27 كیلومتر را شكل می‌دهد.

11. بسیاری از محققان امیدوارند با انجام این آزمایش و تكرار آن در ماه‌ها و سالهای آینده به شرایط اولیه كیهان دست یابند.

12. تا این لحظه همه مراحل آزمایش مطابق برنامه از پیش تعیین شده به پیش رفته است.

ادامه تصاویر جدید این ماشین عجیب و غریب، که قرار است بزودی به سوالات بسیاری از عجایب خلقت و کائنات كه برای همه جهانیان مطرح است پاسخ دهد:

 

































تصاویر زیر مرکز مدیریت تحقیقات «سرن» و کنترل این پروژه عظیم را نشان می‌دهد:
 


 






















چهارشنبه 18/9/1388 - 17:32
طنز و سرگرمی

خاله

معنای لغوی  خواهر مادر
معنای استعاره ای: هر زنی كه با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیك: یك خانم مهربان و دوست داشتنی كه خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد.
غذای مورد علاقه: آش كشك.
ضرب المثل: خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز.  وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمی شناسه. اگه خاله ام ریش داشت، آقا داییم بود.
زیر شاخه ها: شوهر خاله: یك مرد مهربان كه پیژامه می پوشد و به ادبیات و شكار علاقه مند است.
دختر خاله/پسر خاله: همبازی دوران كودكی كه یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یكی دیگه ازدواج می كنید یا باهاش ازدواج می كنید اما عاشق یكی دیگه هستید.
مشاغل كاذب: خاله زنك بازی، خاله خانباجی. چ
هره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه. داشتن یك خاله ی مجرد در كودكی از جمله نعمات خداوندی است.
 

عمه


معنای لغوی: خواهر پدر
معنای استعاره ای: هر زنی كه با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر زنی كه مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.
نقش سمبلیك: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل: ۱- جواب همه ی محبت هایی كه می كنید. مثال: به درد عمه ات می خوره... 2- توجیه كلیه ی بیقوارگی ها/رفتارهای نامتناسب شما (تنها برای دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتی. 3- خیلی چیزهای بدِ دیگه. از ذكر مثال معذوریم...
غذای مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
ضرب المثل: ندارد (تخفیف به دلیل تعدد در نقش های سمبلیك).
زیر شاخه ها: شوهر عمه: یك مرد پولدار كه سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است.
پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران كودكی كه در بزرگسالی حالتان را به هم می زنند.

چهره های معروف: عمه لیلا. ترجیع بند: دختر كه رسید به بیست، باید به حالش گریست. (شما رو نمی دونم ولی من اینو از عمه ام می شنوم نه از خاله ام!) داشتن یك عمه كه در توصیفات فوق صدق نكند

جزو خوش شانسی های زندگی است.
 

 دائی


معنای لغوی: برادر مادر
معنای استعاره ای: هر مردی كه با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر مردی كه پتانسیل كتك خوردن توسط پدر را داشته باشد.
نقش سمبلیك: یكی از معدود مردانی كه هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه كرد.
غذای مورد علاقه: فسنجون. ضرب المثل: عروس را كه مادرش تعریف كنه، برای آقا داییش خوبه. اگه خاله ام ریش داشت آقا داییم بود.
زیر شاخه ها: زن دایی: یك زن چاق و شاد كه خیلی كدبانو است و جلوی مادر قپی می آید.
پسردایی/دختردایی: همبازی دوران كودكی كه در بزرگسالی مثل یك همرزم ساپورتتان می كنند.
چهره های معروف: علی دایی، دایی جان ناپلئون. ت
رجیع بند: همه چیز زیر سر این انگلیساست. سعی كنید حتما حداقل یك دایی داشته باشید.
 

عمو


معنای لغوی: برادر پدر
معنای استعاره ای: هر مردی كه با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیك:  یكی از مردانی كه مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساكت شده، به فكر فرو می رود.
غذای مورد علاقه: قرمه سبزی، آبگوشت.
ضرب المثل: عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند. زیر شاخه ها: زن عمو: یك زن كه زیاد به شما توجه نمی كند و خودش را برای مادر می گیرد،
دخترعمو/پسرعمو: همبازی دوران كودكی كه اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نكنید خطر را از سر گذرانده اید.
مشاغل كاذب: بازی در قصه های ایرانی-اسلامی..
چهره های معروف: عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو پورنگ.
داشتن یك عمو ی پولدار خیلی خوب است

شنبه 30/8/1388 - 11:13
طنز و سرگرمی
دانشجو درملل مختلف

ژاپن: به شدت مطالعه می‌کند و برای تفریح روبات می‌سازد!

مصر: درس می‌خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی‌مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می‌شکند!

هند: پس از چند سال درس خواندن، عاشق دختر خوشگلی می‌شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می‌کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشن پیش می‌آید و سرانجام آن دو با هم عروسی می‌کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می‌شود!

عراق: مدام به تیرها و خمپاره‌های تروریست‌ها جاخالی می‌دهد و در صورت زنده ماندن درس می‌خواند!

چین: درس می‌خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می‌سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می‌فروشد!

اسرائیل: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است، او دوره کامل آموزشهای رزمی‌ و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاددان به دنیا می‌آید!

گینه بی‌صاحاب!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله‌ای درس بخواند!

کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری آمریکا، دعا کند!

پاکستان: او بشدت درس می‌خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!

اوگاندا: درس می‌خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس، چند نفر از قبیله توتسی را می‌کشد!

انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری! منقرض می‌شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می‌خوانند!

ایران: عاشق تخم‌مرغ است! سرکلاس دروس عمومی، ‌چرت می‌زند و سر کلاس دروس اختصاصی، جزوه می‌نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی‌ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می‌کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می‌خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می‌گوید! او سه سوته عاشق می‌شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، والا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می‌شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می‌شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده، که چرا صاحبخانه‌ها جان به عزرائیل می‌دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی‌دهند! او چت می‌کند! خیابان متر می‌کند و در یک کلام عشق و حال می‌کند! نسل دانشجوی ایرانی درسخوان، در خطر انقراض است!

شنبه 30/8/1388 - 11:10
آموزش و تحقيقات

هفت شگفتی عظیم در جهان فیزیك ما به جایی رسیده‌ایم كه كه بدون حل كردن برخی از مشكلات و مسایل فیزیك، نمی‌توانیم در مورد حقایق و پدیده‌های جالب و شگفت‌انگیز دیگر فیزیكی، اطلاعات بیشتری كسب كنیم. برای درك مفاهیمی مثل خاستگاه و بنیاد جهان هستی، سرنوشت نهایی سیاهچاله‌های فضایی یا امكان سفر در زمان، نیاز داریم كه بدانیم جهان هستی چگونه ادامه‌ی حیات می‌دهد.


۱) جهان هستی چگونه برپاست؟


ما به جایی رسیده‌ایم كه كه بدون حل كردن برخی از مشكلات و مسایل فیزیك، نمی‌توانیم در مورد حقایق و پدیده‌های جالب و شگفت‌انگیز دیگر فیزیكی، اطلاعات بیشتری كسب كنیم. برای درك مفاهیمی مثل خاستگاه و بنیاد جهان هستی، سرنوشت نهایی سیاهچاله‌های فضایی یا امكان سفر در زمان، نیاز داریم كه بدانیم جهان هستی چگونه ادامه‌ی حیات می‌دهد.
هم‌اكنون یك ایده‌ی خوب در ذهن ما هست كه می‌تواند منتج به كشف حقیقت و بنیاد هستی شود. علم فیزیك در قرن بیستم بر پایه‌ی انقلابهای دوگانه‌ی مكانیك كوانتومی (تئوری ماهیت جسم) و نظریه‌ی معروف اینشتین در مورد فضا، زمان و جاذبه معروف به نسبیت، بنا شده است. اما وقتی شما به دو تعریف نهایی از واقعیت دست پیدا می‌كنید زمانی كه تنها یك واقعیت را موجود می‌بینید، این راضی‌كننده نیست.
تلاش برای یگانه‌سازی این دو تئوری، موانع تكنیكی فنی و مفهومی وحشتناكی را بر سر راه بهترین نظریه‌پردازان فیزیك در طول دهه‌های گذشته قرار داده و آنان را به چالش كشیده است. برای مثال از آنجایی كه جاذبه، خودش را به عنوان یك عامل ایجاد انحراف در فضای چهاربعدی زمان-مكان معرفی می‌كند، پذیرش نظریه‌ی كوانتومی در مورد جاذبه ایجاد مشكل می‌كند. از یك جهت، این به معنای پذیرش شك و تردید هایزن‌برگ در مورد فرضیات موجود راجع به زمان – مكان به شكل فی‌نفسه است كه قطعاً مشكل‌ساز خواهد بود.
اما ممكن است این تردیدها، یك معنای دیگر هم داشته باشند و آن به معنای وجود یك مشكل در رابطه با گرایش و رویكرد ما نسبت به قضیه است. شاید ما نباید مفهوم جاذبه را به تنهایی بررسی كنیم. اكثر تلاشهایی كه برای یكسان‌سازی نظریات موجود در مورد جاذبه انجام شدند، خود منجر به این گشتند كه تعریف كیفیت و كمیت جاذبه، وارد یك بحث و میدان جدید شود كه به ناچار همه‌ی نیروهای طبیعت مانند همه‌ی اجزای زیراتمی را به یك چارچوب تئوریك محدود می‌كند. این ایده‌یی است كه برخی از فیزیك‌دانها آن را "تئوری همه‌چیز" می‌خوانند.
نظریه‌ی جدیدی كه در حال حاضر مطرح می‌شود، نظریه‌ی "فرا-رشته‌یی" است كه به وجود حلقه‌های كوچك و ریز رشته‌یی اتمی به عنوان سازنده‌ی همه‌ی مواد حكم می‌دهد. فرضیه‌ی دیگری كه وجود دارد و به تئوری ام مشهور است هنوز كمی پیچیده و مبهم به نظر می‌رسد و می‌تواند به عنوان لایه‌یی كه در ابعاد وسیعتر فضایی حركت دارد، تصویر شد. اما مرحله و روند پیشرفت در این نظریه‌ها در بهترین حالت، اینگونه جمع‌بندی می‌شود كه هیچ كس دقیقاً به یاد نمی‌آورد وجود حرف "M” در نظریه‌ی ام، دقیقاً به چه دلیلی است و چه واژه‌یی را تداعی می‌كند. راه درازی در پیش است...


۲) آیا "ضدجاذبه‌"ی اینشتین واقعاً یك اشتباه بود؟


اینشتین، ضدجاذبه را بزرگترین اشتباه خود می‌شمارد. اما به نظر می‌رسد كه او با اضافه كردن یك نظریه‌ی ضدجاذبه به فرضیه‌ی نسبیت خود كه آن را شرط فلسفه‌ی انتظام گیتی می‌خوانند، كار درستی انجام داده است.
این شرط اضافه در فرضیه‌ی نسبیت، به فضا یك خاصیت تدافعی نسبت می‌دهد به این معنا كه فضا خودش را دفع می‌كند، گسترده‌تر می‌شود و هرچه سریعتر این روند افزایش گستردگی ادامه می‌یابد. اینشتین این عامل به ظاهر بی‌ارزش را اضافه كرد چرا كه تصور می‌شد جهان هستی ثابت است و بی‌حركت. در نتیجه نیاز بود تا نیرویی وجود داشته باشد و قدرت كشش جاذبه‌یی زمین را بالانس و دچار تعادل كند كه مواد موجود بر روی زمین، كوچك و كوچكتر نشوند.
اما در دهه‌ی ۱۹۲۰، ادوین هابل كشف كرد كه جهان هستی خود به خود در حال گسترش و افزایش است. در نتیجه اینشتین نیز نظریه‌ی "تعادل انتظامی گیتی" را به دلیل ترس، پس گرفت!
اما به نظر می‌رسد این ایده نباید محو شود. نظریه‌ی كوانتومی میدانها، ثابت می‌كند كه حتی فضاهای خالی نیز با انرژی زیاد در حال طغیان و جنب و جوش هستند. در واقع همان تاثیر جاذبه‌یی g=۱۰ كه نظریه‌ی ضدجاذبه‌ی اینشتین را توصیف می‌كند. این نظریه در مورد قدرت دافعه‌ (كه در مقابل جاذبه مطرح می‌شود) مقداری گنگ و مبهم است اما به آن یك ارزش تخمینی می‌دهد.
تقریباً 10 سال پیش، فضانوردان متوجه شدند كه سرعت گسترش ابعاد جهان هستی در حال افزایش است و در نتیجه نظریات آزمایش خود در مورد نیروی ضدجاذبه را مطرح كردند. در عین ناباوری و سرگردانی فیزیكدانها هم این فضانوردان، قدرت ضدجاذبه را شامل ۱۲۰ نیرو دانستند كه ۱۰ بار از مقدار پیش‌بینی‌شده‌ی قبلی كوچكتر است.
این نتیجه، بسیار گمراه‌كننده و عجیب است. اگر تعادل برقرار شده میان جاذبه و دافعه، مقداری برابر با صفر بود، در نتیجه یكی از قوانین عمیق و مهم طبیعی در موردش صدق می‌كرد اما یك عدد غیرصفر كه تازه با تئوری ابتدایی نیز غیرقابل مقایسه شناخته شده را نمی‌شود تعبیر كرد.
برای وخیم‌تر كردن شرایط، كیهان‌شناسان به ایده‌یی علاقه‌مند شدند كه نیروی دافعه‌ی بسیار قوی و بزرگی در اولین مرحله‌ی تفكیك پس از انفجار بزرگ یا Big Bang را مطرح می‌كند چرا كه این نظریه، سناریوی جذاب و محبوب مربوط به زمین غیرمسطح و در حال افزایش حجم را تایید می‌كند. با توجه به این تئوری، جهان هستی پس از تولد و شكل‌گیری، با سرعتی غیرقابل باور توسط یك عامل قدرتمند و عظیم، تغییر حجم داد و این نیرو را قدرت ضدجاذبه یا دافعه ایجاد نمود.

در نتیجه اگر بخواهیم دلیل و برهانی بر این افزایش حجم سریع و روزافزون بیابیم، به نظریه‌یی نیاز داریم كه توضیح دهد چرا ضدجاذبه در ابتدا بسیار قوی و شدید بود، سپس با شتاب و سرعت كاهش مقدار پیدا كرد و سپس به مقداری در حوالی صفر رسید. به عبارت دیگر، ما می‌خواهیم بدانیم كه چرا نیروی ضدجاذبه، تقریباً در اولین فازهای شكل‌گیری جهان هستی حذف و محو شد اما به طور كلی از بین نرفت؟
یك احتمال این است كه نیرو بر اثر گذشت زمان، محو می‌شود. احتمال دیگر می‌تواند این باشد كه نیرو در فضا تغییر می‌كند و در نتیجه ممكن است از ورای دوربین تلسكوپهای ما، همه چیز بسیار بزرگتر از آنچه هستند نشان داده شوند. اگر اینگونه است، در نتیجه هر جسمی در آن منطقه، با سرعت در كهكشانها و ستاره‌های دیگر پخش و متلاشی می‌شد و در نتیجه اصلاً هیچ ناظری نمی‌توانست حضور داشته باشد تا نیرو را اندازه بگیرد.
آنچه كه ما نیاز داریم، یك تئوری است كه قدرت نیروی دافعه یا ضدجاذبه را به اندازه‌ی بخشی از قدرت همه‌ی نیروهای موجود در طبیعت برای ما تعریف كند. متاسفانه به نظر نمی‌رسد كه تئوریهای موجود مثل تئوری فرارشته‌یی یا تئوری "ام"، این میزان خاص را مشخص كنند و مقدار كمی كه باقی می‌ماند هم همچنان ناشناخته و اسرارآمیز خواهد بود. در نتیجه باید دوباره به سوال یك رجوع كنیم!


۳) چرا ما در سه بعد زندگی می‌كنیم؟


آیا اینكه زمین ما سه بعد دارد، اتفاقی است یا باید برایش دنبال یك تعبیر عمیقتر گشت؟ بعضی از تئوریسین‌ها معتقدند كه فضای به وجودآمده بر اثر انفجار بزرگ، تنها به صورت اتفاقی از سه بعد تشكیل گشت و ممكن است قسمتهای دیگری از جهان هستی وجود داشته باشند كه ابعادشان متفاوت باشد.
مثلاً هیچ دلیل منطقی نمی‌توان یافت برای پاسخ به این سوال كه چرا مثلاً جهان هستی فقط دو بعد ندارد. چندصد سال پیش، ادوین آبوت اثری به نام "زمین مسطح" نوشت كه در آن جهانی دوبعدی را تصویر كرد. جهانی كه در آن اجسام و موجودات حیات خود را تنها بر روی "سطح" ادامه می‌دادند. اما فیزیك جهان دوبعدی با فیزیك جهان ما بسیار متفاوت خواهد بود. برای مثال در فضای دو بعدی، امواج به شفافیت انتشار در فضای سه بعدی، پخش نمی‌شوند و باعث ایجاد انواع مشكلات در سیگنال‌رسانی و انتقال اطلاعات می‌گردند. و نیز از آنجایی كه زندگی آگاهانه، به فرآیند انتقال درست و صحیح اطلاعات بستگی دارد، در نتیجه این تفاوتها كافی خواهند بود برای اینكه مشاهدات ما را تنها در حد مناطقی ناشناخته محدود نگاه دارند.
تصور كردن فراتر از سه بعد نیز مشكلات مختلفی به همراه خواهد داشت. در چنین حالتی، سیستمهای نجومی و سیاره‌یی غیرممكن می‌شوند چرا كه عكس قانون جاذبه یعنی قانون قدرتهای افزایشی به وجود خواهد آمد. در نتیجه به نظر می‌رسد كه جهان سه بعدی تنها جهانی است كه وجود دارد و فیزیكدانها می‌توانند درباره‌اش بنویسند. اما نكات ریزی وجود دارد كه باعث می‌شود این فرضیه با شك و تردید همراه باشد.
شاید فضا سه بعدی نیست و تنها اینگونه برای ما نشان داده می‌شود. شاید فضا ۹ یا ۱۰ بعد دارد و حتی ابعاد بیشتر! برخی از تئوریهایی كه قصد یكپارچه‌سازی نیروهای طبیعت را دارند مانند فرضیه‌ی فرا-رشته‌یی، امكان وجود تعداد ابعاد بیشتری نسبت به آنچه كه ما می‌بینیم را رد نمی‌كنند.
دلیلشان نیز این است كه بسیاری از معادلاتی كه برای توصیف وضعیت موجود به كار می‌روند، با در نظر گرفتن تعداد بیشتر ابعاد، نتایج بهتری می‌دهند! در نتیجه نمی‌توان آن را كاملاً بی‌معنی دانست. ابعاد اضافی فضا، سابقه‌ی حل بسیاری از مشكلات و مسایل حل‌ناشدنی فیزیك را دارند. برای مثال اینشتین برای توصیف كردن جاذبه، به یك بعد اضافی نیاز داشت و آن، زمان بود. و تئودور كالوتزا نیز یك بعد به سه بعد اثبات شده اضافه كرد چرا كه می‌خواست نظریات جاذبه را با فرضیات ماكس‌ول در مورد الكترومغناطیس، همگون سازد.
مطمئناً ما نمی‌توانیم بعد چهارم را ببینیم اما این هم احتمالاً یك دلیل دارد. این بعدهای اضافه، می‌توانند بسیار كوچك و فشرده شوند. یك لوله‌ی پلیمری آب را از دور در نظر بگیرید. مانند یك خط دراز و معوج به نظر می‌رسد. از یك بعد نزدیكتر آن را نگاه كنید. به شكل تیوب یا لوله دیده می‌شود. اما آنچه كه در حقیقت این لوله را می‌سازد، یك سطح دایره‌یی شكل كوچك است كه دور محیط لوله چرخیده است. به طور مشابه، بعد چهارم نیز می‌تواند چنین لوله‌یی باشد كه دور فضای سه‌بعدی می‌چرخد اما آنقدر كوچك است كه دیده نمی‌شود.
در نتیجه تصور كردن ابعاد بسیار زیادتری كه اینگونه در فضا پنهان‌ شده‌اند، به راحتی ممكن است. اما متاسفانه نظریه‌ی فرا-رشته‌یی هنوز دقیقاً سه بعد گشوده‌شده را تایید نمی‌كند در نتیجه برای تصور ما نسبت به جهان هستی هم تعریف درستی نمی‌توان ارایه داد.
اما برای تصور كردن یك بعد جدید، راههای دیگری هم هست. فرض كنید نیروهای فیزیكی بتوانند نور و جسم را به یك صفحه‌ی سه‌بعدی مسطح یا ورقی‌شكل تقلیل دهند و محدود كنند در حالی كه به برخی پدیده‌های دیگر فیزیكی اجازه می‌دهند تا وارد بعد چهارم شوند. ساكن شدن سطوح دو بعدی به جای اجسام سه‌بعدی در فضاهای مشخص باعث می‌شود تا هر جسم و پدیده‌یی به شكل طرح و نقشه‌اش نشان داده شود. مثلاً ما یك توپ كره‌یی شكل را به صورت دایره ببینیم! به طریق مشابه، ممكن است ادعا شود كه ما در حال حاضر تنها تصویری سه بعدی از اجسام و مفاهیمی را می‌بینیم كه در واقع چهاربعدی هستند.
اما فضای "سه لایه‌یی" ما می‌تواند تنها در چهار بعد نیز محدود نشود. لایه‌های قابل كشف دیگری نیز می‌توانند وجود داشته باشند كه در فضای چهاربعدی حضور دارند. اثبات این فرضیه، انجام آزمایشهایی تازه را می‌طلبد كه وجود بعد چهارم را نیز به ما نشان دهد. اما این نظریه وجود دارد كه برخورد لایه‌های چندبعدی در مقیاسهای این‌چنینی می‌تواند به تكرار شدن "انفجار بزرگ" منجر گردد در نتیجه حضور ما بر روی كره‌ی زمین شاید اصلاً موید همین مطلب باشد كه فضا واقعاً سه‌بعدی نیست!


۴) آیا سفر در زمان امكانپذیر است؟


شاید سوال یك نیز بازگویی همین سوال باشد. ماهیت جسم و جاذبه‌ی كوانتومی را فراموش كنید. شاید این سوال را هر كسی دوست دارد كه پاسخ دهد. سفر در زمان به یك موضوع علمی – تخیلی مورد علاقه و جذاب برای مردم تبدیل شد پس از اینكه اچ.جی. ولز، رمان نوگرایانه و جالب خود با نام "ماشین زمان" را نوشت. اما هرآنچه كه اینجا مطرح شده، لزوماً علمی – تخیلی نیست. برای مثال سفر در زمان به سوی آینده، یك واقعیت علمی پذیرفته شده است. تئوری نسبیت اینشتین تایید می‌كند كه یك جسم ناظر و مشاهده‌گر در برابر زمین، می‌تواند به سمت آینده‌ی زمین جهش كند. این تاثیر را ساعتهای اتمی ثابت كرده‌اند.
اما اینگونه درگیر شدن با تار و پودهای زمان، به سرعتی مشابه سرعت نور نیاز دارد كه شاید در تئوری قابل اثبات و ممكن باشد اما به یك شاهكار بزرگ مهندسی نیاز دارد، حتی اگر به بودجه و هزینه‌هایش فكر نكنیم. اما سفر در زمان به سمت عقب، مشكلات بزرگتری خواهد داشت. نسبیت، این فرضیه را تایید نمی‌كند كه یك جسم ناظر بتواند در دو بعد زمان-مكان سفر كند و به عقب هم برگردد. اما در همه‌ی داستانها و سناریوها، چنین شرایط خارق‌العاده‌یی نیز در نظر گرفته شده است.
یكی از راههای سفر به عقب در زمان، استفاده از یك "لانه‌ی مار" فضایی خواهد بود. تئوریسین‌ها معتقدند چنین تونل یا دروازه‌ی ستاره‌یی كه دو نقطه را در ابعاد زمان – مكان به یكدیگر متصل كند، وجود دارد. اگر یكی‌شان را پیدا كنید و داخلش بپرید، چند لحظه‌ی بعد از نقطه‌یی دیگر در جهان هستی سردر خواهید آورد. آنها معتقدند اگر چنین چاله‌یی وجود داشته باشد، می‌توان آن را با ماشین زمان نیز مطابق و هماهنگ كرد. می‌توانید از طریق آن سفر كنید و نه تنها از یك مكان دیگر سر دربیاورید، كه وارد یك زمان دیگر نیز بشوید. این "زمان" می‌تواند در گذشته یا آینده باشد.
اگر امكان سفر به گذشته وجود داشته باشد، انواع پارادوكس‌ها و تضادها نیز اتفاق خواهند افتاد. مانند معمای یك مسافر زمان كه به سالهای گذشته می‌رود و مادرش را وقتی یك كودك است، به قتل می‌رساند. از این تضادها می‌توان گریخت اگر اصرار بورزیم و بدانیم كه هیچ چیز نمی‌تواند قانون علت و معلول و كنش و واكنش را از بین ببرد. اما سفری دوطرفه در مسیر زمان، هنوز پیچیده و غیرقابل هضم است.
برای بسیاری از فیزیكدانها، این مساله بسیار غیرعقلانی است. استفان هاوكینگز نظریه‌ی "تخمین محافظت از تسلسل وقایع" را مطرح می‌كند و معتقد است كه یك نیرو یا عامل خاص باعث می‌شود تا اجسام فیزیكی یا نیروها نتوانند به گذشته برگردند. این مساله شاید به دلیل موانع و سدهای فیزیكی اساسی بر سر راه ساخت ماشین زمان اتفاق می‌افتد. برای مثال انرژی خلاء كوانتومی در صورتی كه هیچ محدودیتی برای ورود به حفره‌های ماری فضا نداشته باشد، طغیان خواهند كرد و دفع خواهند شد.
این مساله همچنان لاینحل باقی مانده اما موضوعی است كه بسیاری از مردم، وقت و تلاش خود را صرف آن می‌كنند. همانطور كه هاوكینگز اشاره كرده، صرف هزینه برای تحقیق در مورد سفر به زمان بسیار سخت است. در نتیجه به نظر می‌رسد برهان یا تكذیبیه‌یی برای حل این مساله، خود به مشكلات عمومی دیگر منجر شود. مانند طرح یك نظریه‌ی رام‌شدنی و قابل دسترسی در مورد جاذبه‌ی كوانتومی.


۵) آیا ما در یك صافی كهكشانی زندگی می‌كنیم؟


سیاهچاله‌های آشنای كهكشانی همچنان می‌توانند باعث ایجاد بهت و حیرت برای فیزیكدانهای تئوریست شوند. یك سیاهچاله‌ی فضایی می‌تواند زمانی كه یك ستاره‌ی بزرگ آتش می‌گیرد و محو می‌شود، تشكیل گردد. هسته‌ی آن بر اثر جاذبه‌ی درونی فراوان، به دو نیم تقسیم می‌شود. اگر جسم به لحاظ شكلی، كروی باشد، آنگاه همه‌ی مواد تجزیه‌شده از ریشه با نسبتهای مساوی به سمت مركز هندسی هسته، ریزش می‌كنند در نتیجه مقدار میدان چگالنده و میدان جاذبه به بی‌نهایت میل خواهد كرد. تا زمانی كه جاذبه، خود را به عنوان تاروپودی از هندسه‌ی مكان – زمان معرفی می‌كند، میزان خمیدگی و پیچش این دو بعد یعنی زمان و مكان، به بی‌نهایت میل خواهد كرد و برای زمان – مكان یا هر دوی آنها، یك خط مرز و محدوده خواهد ساخت. ریاضیدانها، این پدیده را تكین یا فردیت می‌نامند.
هیچ كس نمی‌داند كه از این فردیت‌ها، چه چیزی حاصل می‌شود. آیا فضا-زمان، همانجا به پایان خواهد رسید یا این فردیتها به از كارافتادگی نظریات ما منجر می‌شوند؟ اگر زمان – مكان مرز و حدودی داشته باشد، آنگاه پیش‌بینی كردن حاصل آن نیز غیرممكن خواهد بود. از آنجایی كه پیش بینی و فلسفه‌ی جبر و تقدیر، پایه‌ی همه‌ی تصاویر علمی و منطقی از جهان حاضر را تشكیل می‌دهد، فردیتها می‌توانند پا را از مرزهایی فراتر بگذارند كه علم نمی‌تواند.
وقتی یك سیاهچاله‌ی فضایی، حاصل یك تفرد را در بربگیرد، آن دیگر پوشیده و مستور می‌شود و دیگر تهدیدآمیز نیست. در ۱۹۶۷، راجر پنروز، فرضیه‌ی "سانسور فضایی" را مطرح كرد. در این فرضیه، اعتقاد بر این بود كه همه‌ی تفردهای ایجادشده بر اساس كاهش جاذبه، قاعدتاً توسط سیاهچاله‌های فضایی پوشیده می‌شوند و در نتیجه برای ما غیرقابل مشاهده هستند. راه چاره نیز غیرقابل دسترسی بود یعنی وجود تفردهای ناپوشیده كه می‌توانند باعث اتفاقاتی بدون توجیه و دلیل منطقی و عقلانی شوند.
سپس چند سال بعد، استفان هاوكینگز، یك پیچیدگی دیگر در مورد این مساله را نیز مطرح كرد. او متوجه شد كه سیاهچاله‌ها، امواج گرمایی از خود منتشر می‌كنند و به آرامی تجزیه می‌شوند. تئوریسین‌های فیزیكی، آنچه كه ممكن بود در پایان اتفاق بیفتد را اینگونه تصور كردند: آیا این تبخیر و تبدیل در نهایت، تفردهای موجود در دل سیاهچاله‌ها را نمایان و بی‌پرده خواهد كرد؟
این مساله در مباحث مربوط به تئوری اطلاعات نیز به شكلی دیگر مطرح شد. وقتی ستاره‌یی از یك سیاهچاله برمی‌خیزد، محتوای اطلاعات جزیی ستاره (مانند تعداد اجزا و ذره‌هایی كه از آن تشكیل شده است و از هر نوع ذره و قسمت، چند تكه عضو در ستاره به كار رفته) برای یك ناظر بیرونی، غیرقابل مشاهده خواهد بود.
در نتیجه زمانی كه یك سیاهچاله‌ی فضایی از بین می‌رود، آیا اطلاعات بر اثر نوعی از تابش كه هاوكینگز مطرح كرد، دوباره برمی‌گردند؟ این سیاهچاله‌ها به نظر می‌رسد به وضوح در همه‌جای جهان هستی وجود دارند و حاضر هستند. اگر پیچ‌ و تابهای موجود در حفره‌های ماری (حفره‌های تكینی) باعث آشكار شدن یك چاله‌ی جدید در بعد فضا – زمان می‌شوند، پس می‌توان نتیجه گرفت كه جهان هستی مثل یك كف‌گیر یا صافی فضایی در حال نشست كردن است؟ اگر اینگونه است، پس محتویاتش به كجا می‌روند؟


۶) جهان هستی از چه چیز ساخته شده است؟


دریغ و افسوس كه این سردرگمی همچنان ادامه دارد. فیزیكدانها دقیقاً نمی‌دانند و مطمئن نیستند كه آنجا چه چیزهایی هست. در نجوم اینگونه مطرح می‌شود كه آنچه شما می‌بینید، دقیقاً آنچه نیست كه وجود دارد. ستاره‌ها، سیاره‌ها و توده‌های غبار موجود در فضا از اتم‌های معمولی تشكیل شده‌اند. اما برای هر گرم از اجرام معمولی در جهان هستی، چندین گرم اجرام نادیده و ناشناخته وجود دارد.
ما این را از نوع حركت ستاره‌ها می‌دانیم. كهكشان راه شیری بیش از حد تند می‌چرخد و این برای نیروی جاذبه ایجاد مشكل می‌كند كه همه‌ی اجسام و اجرام قابل مشاهده‌ی بر روی آن را نگاه دارد. ستاره‌های اطراف نیز اگر مقدار زیادی از اجرام و اجسام فضایی در اطرافشان در حال كشیده شدن نبودند، حتماً سقوط می‌كردند. كهكشانهای دیگر نیز همین‌گونه اند. حجم زیادی از مواد و اجرام نادیده و ناشناس در بین كهكشانها وجود دارند كه آنها را به دسته‌های در حال جنب و جوش و آسیاب كردن تبدیل می‌كنند.
اگر جهان هستی را یك كل در نظر بگیریم، آنگونه كه گسترش پیدا می‌كند و پس‌زمینه‌ی كهكشانی در حال ساطع كردن امواج گرمازا (پس‌فروزشهای در حال محو شدن پس از انفجار بزرگ) یعنی همه‌ی اجزای ظاهری و قابل رویت جهان هستی، به وجود یك اصل فراگیر و نافذ اشاره می‌كنند، یعنی جهان پنهان هستی.
تئوریهای این‌چنینی در مورد ماهیت ماده یا "جرم تاریك" باز هم وجود دارند. از دسته‌های بزرگ سیاهچاله‌های فضایی گرفته تا ذرات ریز تجزیه شده‌ بر اثر انفجار بزرگ. اساساً در این مورد، سه ایده‌ی اصلی وجود دارد. نخستین ایده، نظریه‌ی "انرژی تاریك" است كه مانند اجرام محو و پنهان درون فضا به شكل یكسان و یكنواخت پراكنده شده‌اند، رفتار می‌كند. مشاهدات به ما نشان می‌دهد كه این اجرام می‌توانند بیش از دو سوم كل مواد جهان هستی را تشكیل دهند. نظریه‌ی دوم، نظریه‌ی "اشیای نورانی فشرده و حجیم" معروف به MACHO است. اشیایی مانند كوتوله‌های قهوه‌یی فضایی! فضانوردان، برخی از آنها را كشف كرده‌اند اما برای تشكیل دادن باقی‌مانده‌ی جهان هستی، این اشیا بسیار ناچیز هستند.
در نهایت، اجزا و ذرات ریز زیراتمی مانند نوترونها را داریم. این اجرام روان و سیال به سختی با دیگر اجرام و مواد تعامل می‌كنند و بسیار گنگ و نامعلوم به نظر می‌رسد كه آیا آنها به كره‌ی زمین هم وارد می‌شوند یا نه. تعداد بسیار زیادی از آنها وجود دارند كه شاید هر گروه یك میلیارد نوترونی از آنها، فقط به اندازه‌ی یك نوترون در برابر تمام مقادیر موجود در گیتی به حساب بیاید اما احتمالاً این ذرات جرم بسیار كمی دارند و بخش كوچك و ناچیزی از مواد و اجرام موجود در جهان را تشكیل می‌دهند.
تئوریسین‌ها معتقد به وجود نوع دیگری از ماده‌های پرنفوذ هستند كه جرم قابل توجه و فراوانی دارند و به عنوان WIMP یا "ذرات حجیم كم‌تعامل" شناخته می‌شوند و آزمایشها برای به دست آوردن و جمع‌آوری آنها در حال انجام است.
ایده‌های عجیب و هیجان‌انگیز دیگری مانند مواد و اجرام پنهان شده در بعد چهارم یا وجود یك جهان دیگر در سایه‌ی كهكشهانهای شناخته شده نیز مطرح شده‌اند. شاید ماهیت جهان تاریك، مركبی از بسیاری چیزها باشد كه بسیاری از آنها هنوز هم ناشناخته‌اند. آنچه كه واضح و مبرهن است اینكه به نظر می‌رسد اتمهای معمولی و رایجی كه ما و كره‌ی زمین از آنها ساخته شده‌ایم، تنها بخش كوچكی از كل جرم و ماده‌ی موجود در جهان هستی را شامل می‌شود كه بخش عمده‌ی آن را ناشناخته‌ها تشكیل می‌دهند.


۷) این سوالهای من از كجا می‌آیند؟


هوشمندی و آگاهی انسانها از كجا می‌آید؟ چرا برخی الگوها و صفحات سلولی الكتریكی مانند صفحات سلولی در مغز، دارای احساس و اندیشه هستند در حالی كه برخی دیگر از این صفحات مانند سلولهای سراسری در دستگاه گوارش یا دستگاه تنفسی احتمالاً چنین احساساتی را ندارند؟ یا از سوی دیگر، چگونه می‌شود كه مفاهیم انتزاعی و غیرجسمانی مانند تفكرات یا آرزوها می‌توانند الكترونها و یون‌ها را به سمت مغز حركت دهند و دستگاه حركت فیزیكی بدن را تحریك نمایند؟
یا آیا این سوالات فقط مغلطه‌ی بی‌معنا و بی‌مورد مفاهیم هستند؟ آیا فیزیكدانها این سوالات را به راحتی پاسخ می‌دهند؟ عده‌یی فكر می‌كنند كه این سوالها برای فیزیكدانها، به آسانی پاسخ داده می‌شوند. ارتباط دادن جهان مادی و جهان معنوی، چیزی است كه اكثر فیزیكدانها از آن اجتناب و دوری می‌كنند. اما اگر فیزیك مدعی باشد كه یك علم جهان‌شمول و عمومی است، می‌توان نتیجه‌گیری كرد كه آگاهی و معرفت علمی، تعریفی عام و تلفیقی از هر دوی این مفاهیم است.
مكانیك كوانتومی به عنوان یك كلید در این زمینه شناخته شده است. بیشتر به این دلیل كه ناظر بیرونی، نقشی اساسی در تعریف و تعبیر سیستمهای كوانتومی بازی می‌كند. اما هنوز راه زیادی مانده تا این موضوع روشن شود كه تاثیرات كوانتومی می‌تواند به كل دستگاه و مجموعه‌ی نورونها و سلولهای عصبی برسد یا نه.
شاید كلید رسیدن به پاسخ، رجوع كردن به تعریف زندگی است. هیچ كس نمی‌داند كه دقیقاً چگونه، كجا و چه زمانی، حیات شروع شد. شاید تلفیقی از مواد شیمیایی بی‌جان، در ابتدا منجر به تشكیل شدن بدن یك موجود زنده شد. به نظر نمی‌رسد كه این اتفاق به شكل آنی و لحظه‌یی و در یك مرحله افتاده باشد و بی‌هیچ گفت‌وگویی، می‌توان ادعا كرد كه یك فرآیند فیزیكی پیچیده و طولانی طی شده اما هنوز مشخص نیست كه این سیر تكامل حیات، از مشكلات و مسایلی است كه باید در حوزه‌ی فیزیك بررسی شود یا نه.
گاهی اوقات ادعا می‌شود كه زندگی بر پایه‌ی قانونهای فیزیكی نوشته شده است. البته این مساله درست است كه اگر این قوانین اندكی متفاوت بودند، زندگی به طور كلی دگرگون می‌شد اما هیچ چیزی در این قانونهای شناخته شده وجود ندارد كه جسم یا مفهومی را به ساماندهی در زندگی مجبور كند. اگر قانون حیات نیز در طبیعت وجود داشته باشد، نمی‌توان در لابه‌لای قانونهای فیزیكی آن را یافت كه خاستگاهش، نظریاتی چون تئوری اطلاعات و... است. علاوه بر اینها، یك سلول زنده، نوعی از ماده‌ی ناشناخته و جادویی نیست كه یك سیستم و نظام بسیار پیچیده‌ی پردازش و تكرار اطلاعات است.
قوانین حاكم بر تئوری اطلاعات یا تئوری پیچیدگی، همچنان مورد استفاده هستند. در سطح مشابه و از سوی دیگر، همانطور كه اروین شرودینگر در دهه‌ی ۱۹۲۰ ادعا كرده بود، مكانیك كوانتومی نیز نقش مهمی در تاریخچه‌ی حیات بازی می‌كند.
هرچند كه قوانین مربوط به پردازش كوانتومی اطلاعات، به شكل قابل ملاحظه‌یی با سیستمهای كلاسیك بیولوژیك تفاوت دارند اما می‌توانند كلیدی برای حل این مشكلات و پاسخ به این سوالها باشند

 


ارسالی از: فردین

شنبه 30/8/1388 - 11:0
فلسفه و عرفان


روزبه پسر دادویه معروف به ابومحمد عبدالله ابن مقفع (کشته شده در سال ۱۴۲ قمری / ۷۶۰ میلادی) نویسنده و مترجم ایرانی و ساکن بصره بود. کنیت وی: (أبی محمد) بود .

فهرست مندرجات

[نهفتن]

[ویرایش] زندگی

ابو محمد عبد اللّه ابن المقفّع (106- 142 ق) نویسنده و مترجم آثار پهلوى به عربى است. ابن مقفع تا زمانى كه اسلام نیاورده بود. همچنان به روزبه نامور بود و ابو عمرو كنیه داشت. پس از تشرف به اسلام، نام عبد اللّه و كنیه ابو محمد برگزید. ولادتش در حدود 106 ق، ظاهرا در جورد گور (فیروز آباد فارس) رخ داده است. در كودكى با پدر به بصره رفت و چنان با «تازى شیوا» و «شیوایى تازى» آشنا و مأنوس شد و آموزش دید كه خود در رده شیوایان زبان تازى جاى گرفت. ابن مقفع هم با امویان و هم با عباسیان ارتباط داشته و در هر دو روزگار به دبیرى پرداخته است. نام پدر ابن مقفع در واقع داذویه بوده، هر چند كه گاه، داذویه به داذبه تحریف شده است. ابن ندیم نام اسلامى پدر او را مبارك ذكر كرده كه گویى ترجمه عربى روزبه است، اما زبیدى در تاج العروس او را داذ جشنش (داد گشنسب) خوانده، با این همه منیوى معتقد است كه نام عبد اللّه، پیش از مسلمان شدن، داذبه بوده كه به روزبه تصحیف گشته است. داذویه كه از اعیان و اصیل زادگان فارس بود، زمانى كه حجاج بن یوسف بر عراق حكم مى‏راند، از جانب وى مأمور خراج فارس شد، اما در كار اموال، ناروایى كرد و حجاج او را چندان شكنجه داد تا دستش مقفع (ناقص و ترنجیده) گشت. كلمه «مقفع» لقبى براى داذویه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد.

پدر او یعنی دادویه از مردم شهر گور (فیروزآباد) پارس بود که در شهر بصره نشیمن گزیده بود.[نیازمند منبع]

[ویرایش] عقاید

پوردادویه نخستین کس از خاندان خود بود که مسلمان شد[نیازمند منبع] و پس از آن توانست پیشهٔ دبیری امور کرمان را برای استاندار پارس و کرمان یعنی عیسی بن علی، عموی منصور خلیفه عباسی بر عهده گیرد.

ابن مقفع سرانجام به دستور ابوجعفر المنصور ، خلیفه عباسی، در سن ۳۶ سالگی به اتهام زندقه بودن در بغداد کشته شد.

بعضی ادعا می‌کنند که ابن مقفع فقط ظاهراً مسلمان شده بوده‌است و یکی از دلایلی که برای داشتن گرایش زرتشتی از سوی او می‌آورند این است که می‌گویند روزی که روزبه از برابر یک آتشکده می‌گذشت این شعر را خوانده‌است:

ای خانهٔ دلدار که از بیم بداندیش   روی از تو همی تافته و دل بتو دارم
رو تافتنم را منگر زانکه به هر حال   جان بهر تو می‌بازم و منزل بتو دارم


بعضی نیز ادعا می‌کنند که عقاید زندیقی داشته‌است. از مهدی خلیفه نقل است (به مضمون) که «کتابی در زندقه ندیدم که با ابن مقفع ارتباطی نداشته باشد».

 

[ویرایش] آثار و فعالیت ها

روزبه کتاب‌های زیادی از پارسی میانه به عربی برگرداند. از میان کتابهایی که روزبه ترجمه کرد می‌توان از کلیله و دمنه، تاجنامه انوشیروان، آیین‌نامه ، سخنوری بزرگ (الأدب الکبیر) و سخنوری خُرد (الأدب الصغیر) نام برد. نثر عربی ابن مقفع بسیار شیوا بوده و نثر وی سرمشق سخندانان و نویسندگان عربی‌نوِیس و عربی زبان بوده‌است. ترجمه‌های او از بهترین آثار ادبی و اخلاقی زبان عربی شمرده می‌شوند.

روزبه نخستین کسی است که رسماً آثاری به نثر عربی نوشت[نیازمند منبع]. آثار وی در بعضی دانشگاه‌های جهان، از جمله دانشگاه‌های کشورهای عرب مانند دانشگاه قاهره، به عنوان نمونه‌های خوب و شیوایی از نثر عربی بررسی می‌شوند. آثار وى عبارتند از: كلیلة و دمنه، الأدب الكبیر، الأدب الصغیر و المنطق,سیرالملوک (ترجمه عربی خداینامه) , نامهٔ تنسر,عجائب سجستان (ترجمهٔ ریکیهای سگستان) که عمدتا از فارسی میانه به عربی ترجمه کرده است.

[ویرایش] سیماى فرهنگى ابن مقفع

سیماى فرهنگى ابن مقفع با همه آوازه‏مندى، در هاله‏اى از ابهام است. ظاهرا نمى‏توان گفت او مسلمان نبوده، اما از دیگر سوى نیز نمى‏توان چهره دین ورزى مصمّم از وى به نمایش گذاشت. به هر روى، از مكارم اخلاق خالى نبوده است.

انسان دوستى، اخلاق، آداب دانى، خوش زبانى و زیبارویى همه در زندگى كاملا مرفه او جمع آمده بود. ابن مقفع مردى آزاده و آزاده اندیش بود. فضایل اخلاقى و ارزشهاى شخصى او در حدى بوده كه كار پژوهشگران را دشوار ساخته است و باعث شده آنان درباره وى به اختلاف دچار گشته و او را در دو قطب متضاد، دین‏دارى كامل و الحاد مطلق جاى دهند. براى زندگى اخلاقى او و وقار و احتشام عباداتش آنچنان است كه محققاً مسلمان به دشوارى مى‏تواند وى را از دین خویش خارج بداند. با این همه تهى بودن آثار او از دفاع مستقیم از اسلام و شریعت، شوخ چشمى‏هاى گاه به گاه او و به خصوص هم نشینى با متهمان به زندقه، باعث مى‏شود كه گروهى دیگر به زندقه او حكم كنند. شاید پس از ترجمانى و زباندانى و ادبیّت، بحث انگیزترین موضوع پیرامون ابن مقفع، طرح «زندقه» در مورد اوست. وى همچنین از بزرگترین راهبران «نهضت ترجمانى» در سده‏هاى نخستین اسلامى است و از این حیث تأثیرى ژرف و بى‏مانند بر تمدن مسلمانان نهاده است.

[ویرایش] منابع

  • یکی از منابع: محمدی ملایری، محمد: تاریخ و فرهنگ در ایران، پوشینه نخست: دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی،انتشارات یزدان، ۱۳۷۲ خ.
  • “ (الأدب الصغیر و الأدب الکبیر) “،۲. چاپ ششم،: دار بیروت للطباعة والنشر ۱۹۷۸ میلادی.
شنبه 30/8/1388 - 10:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته