• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1412
تعداد نظرات : 428
زمان آخرین مطلب : 5496روز قبل
دعا و زیارت

جایگاه امام نزد خدا

امام جواد علیه السلام به دلیل قابلیت و لیاقت و بهره‌مندی از موهبت الهی از جایگاهی رفیع در پیشگاه خداوند، پیامبر اکرم، پدر بزرگوارش و تمام کسانی که بهره‌ای از شناخت امام دارند برخوردار است.
اگر چه دشمنان دین و حاکمان معاصر امامان معصوم علیهم السلام همواره در مقام توطئه و سرکوب و تحقیر آنان بوده اند، اما حقانیت و صداقت و نورانیت امامان شیعه پیوسته نقشه‌های دشمنان را خنثی و بی‌تأثیر می‌ساخته است و در برخی موارد، حتی دشمنان تحت تاثیر وجود پر برکت آنان قرار می‌گرفته‌اند.

چهارشنبه 3/5/1386 - 8:37
دعا و زیارت

زینتِ بخشندگان، امام جواد (ع) می آید تا زمین مدینه، یک بار دیگر مولودی دیگر از نسل هابیل را به شادباش بنشیند. می آید تا چشمان آسمان را به روشنی سیمایش روشن شود و لاهوتیان و ناسوتیان را در شادی میلاد خویش فرو برد.

کبوتر دل در هوای طواف گنبد نورانی کاظمین، پر می گشاید تا همراه با فرشتگان الهی؛ حرم مطهرش را با بال های خود غبار بروبد و دیده را به ضریح او روشن سازد. در زاد روز مولود مبارک رجب، با یک آسمان نیاز از یگانه بی همتا می خواهیم در دریای بی کران بخشش جوادالائمه غرقمان سازد و در زمره شیفتگان واقعی او قرارمان دهد.

چهارشنبه 3/5/1386 - 8:31
دعا و زیارت

نياز مؤمن به سه چيز
«أَلْمُؤْمِنُ يَحْتاجُ إِلى تَوْفيق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ.»:
مؤمن نياز دارد به توفيقى از جانب خدا، و به پندگويى از سوى خودش، و به پذيرش از كسى كه او را نصيحت كند.

 

استوار كن، آشكار كن!
«إِظْهارُ الشَّىْءِ قَبْلَ أَنْ يُسْتَحْكَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ.»:
اظهار چيزى قبل از آن كه محكم و پايدار شود سبب تباهى آن است.

 

  قطع نعمت، نتيجه ناسپاسى
«لا يَنْقَطِعُ الْمَزيدُ مِنَ اللّهِ حَتّى يَنْقَطِعَ الشُّكْرُ مِنَ الْعِبادِ.»:
افزونى نعمت از جانب خدا بريده نشود تا آن هنگام كه شكرگزارى از سوى بندگان بريده شود.

 

تأخير در توبه
«تَأخيرُ التَّوْبَةِ إِغْتِرارٌ وَ طُولُ التَّسْويفِ حَيْرَةٌ، وَ الاِْعْتِذارُ عَلَى اللّهِ هَلَكَةٌ وَ الاِْصْرارُ عَلَى الذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَكْرِ اللّهِ «فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ».»:
(سوره اعراف، آيه 99) به تأخير انداختن توبه نوعى خودفريبى است، و وعده دروغ دادن نوعى سرگردانى است، و عذرتراشى در برابر خدا نابودى است، و پا فشارى بر گناه آسودگى از مكر خداست. «از مكر خدا آسوده نباشند جز مردمان زيانكار.»

چهارشنبه 3/5/1386 - 8:29
دعا و زیارت

ابوجعفر محمد بن علي نهمين امام از امامان دوازده گانه شيعيان و يازدهمين معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترين لقبهاي آن حضرت جواد (بخشنده) و تقي (پرهيزگار) است. پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبيكه يا ريحانه يا دره از مردم نوبي (شمال سودان) است. امام در سال 195 هـ.ق در مدينه به دنيا آمدند.

امام جواد (ع) در سال 203 هـ.ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگي، به امامت رسيد دوران هفده ساله امامت او با حكومت مامون و معتصم، خلفاي عباسي، همزمان بود. هنگامي كه امام رضا (ع) به دعوت مامون از مدينه به توس رفت. اما جواد (ع) كه كودك بود، مانند ديگر افراد خانواده حضرت رضا (ع) در مدينه ماند و در سال 202 هـ.ق براي ديدار پدر به مرو رفت و سپس به مدينه بازگشت.

پس از شهادت امام رضا (ع) مامون به بغداد رفت او كه از كمالات علمي و معنوي امام جواد (ع) آگاه بود، ايشان را از مدينه به بغداد دعوت كرد. اما دولتمردان حكومت عباسي و اطرافيان مامون از اين اقدام ناخشنود بودند، به ويژه آنكه مامون تصميم داشت دختر خود، ام الفضل، را به همسري امام جواد (ع) در آورد. مامون براي آنكه آنها را از مقام علمي و فضل آن حضرت آگاه كند، در بغداد مجلس بحثي، ميان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار، ترتيب داد. دراين مجلس، امام به پرسشهاي علما پاسخ گفت و ميزان دانش و هوش وي بر آنان آشكار شد. پس از آن مامون دختر خود را به همسري امام درآورد.

امام جواد (ع) پس از چندي به سفر حج رفت و از آنجا به مدينه بازگشت، و پايان خلافت مامون در آن شهر ساكن بود. پس از مرگ مامون به دستور معتصم عباسي، در سال 220 هـ.ق، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفت و بنابر بعضي روايتها به دستور معتصم مسموم شد و به شهادت رسيد.

امام جواد (ع) را همه مسلمانان عالمي بزرگ مي دانستند. ايشان انساني بردبار، نيكو سخن، عابد و بسيار باهوش بود. حديثهاي بسياري از آن امام، در كتابهاي حديث، از جمله عيون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب، بحارالانوار و ........ نقل شده است.

چهارشنبه 3/5/1386 - 8:28
آموزش و تحقيقات
قانون1: بیائید ذهنمان را پر از فکر آرامش، شجاعت، سلامتی و امید کنیم زیرا زندگی ما همان چیزی است که ذهنمان می سازد.



قانون 2:بیائید حتی با دشمنان حتیٌ الامکان درگیر نشویم ، زیرا این کار بیشتر از آن که آنها را آزرده خاطر کند، از ما نیرو می گیرد.بیائید حتی یک دقیقه را هم صرف فکر درباره کسانی که دوست نداریم نکنیم.



قانون 3:الف- به جای نگرانی درباره ناسپاسی،انتظار ناسپاسی داشته باشیم. یادمان باشد که حضرت مسیح فقط در یک روز ده آدم جذامی را شفا داد وفقط یک نفر از او تشکر کرد.

ب- یادمان باشد که تنها راه دست یافتن به خوشحالی وسعادت، انتظار تشکر از دیگران نیست، بلکه بخشش را باید به خاطر شادی بخشش دوست داشت.

د- یادمان باشد که سپاسگذاری را باید همچون بذری کاشت بنابراین اگردوست داریم، فرزندانمان آدمهای شکرگذاری بار بیایند، باید این صفت را به آنها بیاموزیم.



قانون4:همیشه چیزهایی را که باید شکرشان را به جا بیاورید بشمارید، نه مشکلاتتان را.



قانون 5:از دیگران تقلید نکنیم. خودمان را بشناسیم وخودمان باشیم زیرا حسادت یعنی جهل و تقلید یعنی خودکشی.



قانون 6:وقتی تقدیر به دستمان یک لیمو ترش میدهد، از آن شربت درست کنیم.



قانون 7:با اندکی شاد کردن دیگران، اندوه خود را از یاد ببریم. وقتی به دیگران نیکی می کنید به خود نیکی کرده اید.



دیل کارنگی
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:26
آموزش و تحقيقات
از اول بگويم که «گفتن» اين روش از «عملي کردن» آن آسانتر است.

توقعات بخشي از زندگي ما هستند که به نظر مي رسد در ما کاملاً جا افتاده اند. اگر بتوانيد توقعات خود را در مورد چگونگي وجود امور حتي تا اندازه اي تغيير دهيد و قلب خود را بگشاييد و پذيراي آنچه که «هست» باشيد، در مسير زندگي آرام تر و بسيار شادتري قرار خواهيد گرفت.

حقيقت اين است که توقعات عامل بسياري از اندوه ها و استرس هاي ما هستند. ما انتظار داريم که اتفاقي به طريقي خاص روي دهد و يا شخصي طور خاصي عمل کند ولي چنين نمي شود، در نتيجه دچار ناراحتي، آشفتگي، نااميدي و نارضايتي مي شويم چون به نظر مي رسد زندگي بر وفق مراد ما يا آن طور که انتظار داريم نيست. پس از سپري شدن زماني طولاني به يک نتيجه نااميد کننده مي رسيم: «''دائما'' آرزو مي کنيم که زندگي متفاوتي داشته باشيم». بعد به جاي آن که نقش خود را در اين جريان فکري در نظر داشته باشيم، زندگي و وضعيت خود را (که مملو از احساس استرس و درماندگي است) سرزنش مي کنيم.

مثال :

يک روز، همسرم مرا در اين مطلب روان شناختي غافلگير کرد. من اصولاً فردي باذوق هستم و يکي از نقاط ضعف من وقتي است که ديگران (بخصوص خانواده ام) برخلاف انتظارم، با ذوق و پر حرارت نباشند. در اين مورد خاص، آن روز، روز گرمي بود و من هيجان داشتم تا با بچه ها به استخر برويم ولي وقتي از بچه ها سوال کردم که آيا با من به استخر مي آيند، به جاي اين که بگويند«چه فکر بکري، پدر ديگر طاقت تحمل نداريم» جواب دادند« اي بابا، کي حال استخر رفتن داره...» اين پاسخ، مرا گيج کرد و هيجانم را از بين برد و يک دفعه اين سؤال از دهانم پريد: «شما چه تان شده ؟» و با اين حرف کار بدتر شد. اما همسرم مداخله کرد و با لبخندي گفت، «آن صحبت تو چه بود که مي گفتي به جاي آنکه اصرار کنيد کارها فقط به يک روش انجام شوند، و فقط يک راه حل داشته باشند، قلب خود را به روي چه شده ها باز کنيد؟» اين حرف براي من کافي بود!

من نمي گويم محبت ها و تمام انتظارات خود را محو کنيد. حتماً پيش خواهد آمد که گاهي بر مسائل خاصي اصرار ورزيد و اين خوب است. اما به ياد داشته باشيد کاهش انتظارات به معناي پايين آوردن استانداردهاي زندگي نيست. کاملاً امکان دارد استانداردهاي بالايي در زندگي داشته باشيم و اين ديدگاه خود را نيز درباره توقعات حفظ کنيم. به ياد داشته باشيد که هدف ما افزايش کيفيت زندگي است و اين که نگذاريم مسائل کوچک بر ما غلبه کنند. اگر بتوانيد اهميت کاهش توقعات خود را متوجه شويد، براي شما تبديل به جالب ترين موضوع مي گردد. بدين ترتيب شما از زندگي خود، آن طور که هست لذت خواهيد برد و با تصورات ايده آل و ترجيحات مختلف، کمتر خود را آزار خواهيد داد.

منبع: از کاه کوه نسازيد
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:24
آموزش و تحقيقات
1 - خود را بشناسيد

امروزه پيشنهاد سقراط در قرن پنجم قبل از ميلاد که در آن متني بر خودشناسي ارائه شد به قوت خود پا برجاست. اهداف احساسات و محدوديت هاي خويش را بشناسيد و با آرامش با آنها برخورد نماييد. خواه از طريق مطالعه، خواه از طريق انديشيدن و تفکر، سعي کنيد بعضي راه هايي را که باعث شناخت شما از خودتان مي شود و اين که چه چيزهايي شما را خوشحال مي کند پيدا کنيد. چنانچه به اين توصيه عمل کنيد، بهتر قادر به کنترل زندگي و مشکلات پيش روي خود خواهيد بود.

2 - به خودتان ارزش بدهيد و به خود اعتماد داشته باشيد

ممکن است سخت به نظر برسد اما سعي کيند رفتارتان گوياي اين باشد که از خودتان مواظبت مي کنيد. حتي اگر هميشه احساس عدم اطمينان مي کنيد، برخورد و رفتار مثبت را به دنياي اطراف هديه دهيد. برخورد مردم با شما متأثر از رفتار و پوشش شماست. بنابراين خود ارزشي و خود اعتمادي را به نمايش بگذاريد تا احترام را براي شما به ارمغان آورد.

3 - بيش از حد توان تان کار نکنيد

همه ما با سخت کوشي، خواهان تأمين امنيت و رفاه خانواده مان هستيم. اما مهم اين است که تعادل را در زندگي حفظ کنيم. معمولاً آن چه از نظر مالي دنبال مي کنيم با آن چه که تحقق مي يابد يکسان نيست. اگر براي شما تأمين معاش مهمتر از صرف وقت با عزيزان يا لذت بردن از زندگي است، بهتر است در تعيين اولويت ها بازنگري کنيد. سعي کنيد برقراري تعادل را از کسي که بين زندگي شغلي و خانوادگي اش اين توازن را ايجاد کرده بياموزيد يا اين که با خانواده يا دوستانتان راجع به تأثيرات شغلي تان بر روي آنها صحبت کنيد.

4 - از افراد منفي دوري کنيد

از ارتباط مسموم که در شما احساس ناراحتي، عصبانيت يا ناامني مي کند اجتناب کنيد. حتي المقدور ارتباط خويش را با کساني که براي شما افسردگي به ارمغان مي آورند به حداقل برسانيد، کساني که اکثراً محبت هاي دريافتي را بدون پاسخ مي گذارند و يا کساني که دائماً از شما انتقاد مي کنند. صداقت سخنان چنين افرادي را مورد ارزيابي قرار دهيد تا ببينيد که ميزان حقايق موجود در سخنانشان تا چه حد براساس ارتباطي مثبت و خوش بينانه است. اگر کساني شما را تحت فشار رواني قرار مي دهند صريحاً از آنها بخواهيد شما را رها کنند.

5 - مثبت فکر کنيد

سعي کنيد از حداکثر توانايي هايتان استفاده کنيد و به قدرت خويش اتکا کنيد. علايق شخصي تان را با مطالعه و رفتن به کلاس توسعه دهيد. علايق جديد را امتحان کنيد و شکست هايتان را به کار گيريد.

همه ما بخشي از اوقاتمان را از دست داده ايم اما افراد موفق از شکست هايشان درس گرفته اند و مغلوب شکست شان نشده اند. اگر شما توانايي هايتان را به خوبي افزايش دهيد و نقش مثبتي داشته باشيد واقعاً قادر به تغيير موقعيت هاي منفي به موقعيت هاي مثبت خواهيد بود.



6 - ورزش، ورزش، ورزش

يک رژيم غذايي مناسب و قدري فعاليت بدني روزانه، اعم از اين که پياده روي آرام باشد يا کار بيرون، فشار و

اضطراب را تخفيف مي دهد و روحيه را شاداب نگه مي دارد. ورزش و تمرينات بدني، افراد را از احساس برتري طلبي رهايي و توانايي هاي سرکوب شده ذهن را ترقي مي دهد. همين امر منجر به جلوگيري از افسردگي مي شود. براي اشخاص متفاوت ورزش هاي مناسب آنها وجود دارد. تمرينات کششي و يوگا براي تخفيف فشار بسيارمناسبند. بعضي تمرينات نيز مي توانند به رفع عصبانيت کمک کنند. البته ورزش بيرون از منزل فوايد مضاعفي دارد، نور آفتاب در بهبود روحيه و تخفيف افسردگي کمک مؤثري محسوب مي شود.

7 - بخشي از اوقاتتان را تنها بگذاريد

«لذت بردن از جمع دوستان» و «تنهايي» دو بخش از زندگي اند که براي تقويت روحيه بسيار مهم اند.

علاوه بر گذراندن 20 دقيقه در حمام ، گوش دادن به موسيقي يا خروج از منزل به قصد لذت بردن از طبيعت، زماني رابراي لذت بردن از تنهايي خويش صرف کنيد. چنانچه اين امر را سخت يافتيد ممکن است با توسل به اجتماع از مشارکت در موضوعات مهم دوري کنيد.

8 - به ديگران کمک کنيد و اجازه دهيد ديگران به شما کمک کنند

وقتي مشکلاتتان طاقت فرسا به نظر مي رسد نشان دهيد که کمک ديگران مي تواند اضطراب و دلواپسي شما را برطرف کند، بنابراين مشکلاتتان را کاملاً در منظر ديگران قرار دهيد. کمک بلاعوض در مسائل اجتماعي يا کمک به دوستان نيز مي تواند به نفع شما تمام شود. اگر در مقابل کمکي کم دريافت کرده ايد به همان ميزان به ديگران مساعدت نماييد. به اين ترتيب جمعيت مناسبي از دوستان و اقوامي را در اطراف خود جمع مي کنيد که شريک اوقات خوش شما هستند و مددکاران زمان تنگي و سختي تان.

9 - ارتباط و مراودات

با روشي روشن و در عين حال همراه با آرامش و متانت، احساساتتان را نسبت به خانواده، دوستان و مدرسه و دانشگاه تان بيان کنيد و با دقت کامل به جواب آنها گوش فرا دهيد. هرگز خود را تحت فشاري که ناشي از عدم بيان احساساتتان است قرار ندهيد. چرا که اين فشار، انفجار ناگهاني در پي خواهد داشت و ديگران شما را به «عصبانيت» خواهند شناخت.

عصبانيتي را که باعث پريشاني و دانستن نقاط ضعف شما مي شود کنترل کنيد. هرگز اجازه ندهيد ديگران ذهن شما را بخوانند.

10 - موقع احتياج، کمک بطلبيد

افرادي را پيدا کنيد که هنگام مشکلات بتوانيد با آنها مشورت کنيد. چنانچه پس از مشورت با دوستانتان و خانواده، مشکلات تان همچنان طاقت فرسا جلوه مي نمايد و احساس عدم آرامش مي کنيد، با مشاوريني صحبت کنيد که خواهان کمک و ياري به شما هستند. اگر احساس عدم امنيت، نگراني يا ناراحتي و پريشاني مي کنيد فوراً از يک مشاور متخصص کمک بگيريد.
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:23
آموزش و تحقيقات
تغییر گامی بلند برای موفقیت



عامل اصلی، که از تغییرات در زندگی انسان جلوگیری می کند ترس (ترس از شکست) است.
ترس از تغییرات همواره مانع از پیشرفت انسان شده است. حتماً شما این جمله معروف را شنیده اید ''اگر نمی ترسیدی چه میکردی؟'' که اغلب اینگونه به این سئوال پاسخ می دهند «به جلو حرکت می کردم(به سوی موفقیت)».

به همین دلیل است که عده اندکی به دلیل اختراع و یا کشف چیزی و یا موفقیت در کاری معروف شده اند. شجاعت، جسارت و پشتکار آنها، باعث شد تا به موفقیت دست یابند نه نامشان و یا موقعیت اجتماعیشان. آنها به موقع تغییرات را پذیرفتند و هرگز از شکست نترسیدند.

روزی با دوستم در مورد پشتکار و موفقیت در کار صحبت می کردیم من از ادیسون گفتم. به او گفتم:«ادیسون دوهزار نوع فلز و آلیاژ را مورد آزمایش قرار داد تا بالاخره موفق شد لامپ را بسازد.» می خواهید بدانید او چه جوابی داد او گفت: «او ادیسون بود.»

ادیسون فقط به یک دلیل موفق شد ''او خود را باور داشت''.

برای تغییرات در زندگی ابتدا باید خود را تغییر دهیم:

۱-شیوه ی تفکر خود را عوض کنیم .

۲-رفتار خود را تغییر دهیم.

۳-شیوه زندگی خود را تغییر دهیم.

برخی از عادات و رفتارهای شخصی خود را تغییر دهیم. مثلاً مصرف سیگار و یا الکل خود را ترک کنیم. سر ساعت در محل کار و قرارها حاضر شویم

اما چگونه این اعمال را انجام دهیم:

الف- اندیشه و تفکر مثبت داشته باشیم.(با تمرین وتکرار مثبت اندیشی را فرا بگیریم.)

ب- مسیر سرنوشت خود را مشخص کنیم. باید بدانیم که با هر اقدامی هر چند کوچک بخشی از زندگی ما ساخته می شود.

برای رسیدن به موفقیت چهار عنصر لازم است:

1-مشخص بودن سر آغاز مسیر (بدانیم چه می خواهیم)

2-عمل (حرکت، دست به کار شوید)

3-مبارزه با عکس العمل های منفی

4-نتیجه (نتایج کارهای خود را زیر نظر بگیرید)

همواره این سئوالات را از خود بپرسید و به آنها با دقت پاسخ دهید

۱-می خواهید زندگیتان چگونه باشد؟

۲-می خواهید چه آینده ای برایتان رقم بخورد؟

۳-می خواهید مقصدتان کجا باشد؟

پس برای اینکه زندگی مان تغییر کند لازم است بدانیم

۱-باید چه باورهایی داشته باشیم.

۲-چگونه فکرکنیم .

۳-هر روز چه اعمالی انجام دهیم. (برنامه ریزی)

« زمان طراحی ده سال آینده همین الان است نه ده سال آینده.»

دوستان بدانید موفقیت ما در گرو دو اصل است:

الف- واقعاً بخواهیم که زندگیمان تغییر کند.

ب- خود را در قبال وظایفی که داریم مسئول بدانیم.



اغلب مردم نمی دانند چه می خواهند

اما بدتر از آنها کسانی هستند که می دانند چه می خواهند

ولی در جهت رسیدن به آن تلاشی نمی کنند.

آنها می نشینند و امیدوارند روزی به آرزوهای خود برسند

آن « روزی »

همین امروز است همین حالاست.


تنها افرادی که شجاعت وجسارت بالایی دارند به موفقیت می رسند. هرگز از شکست نترسید.


افراد موفق اغلب افرادی هستند

که شکست می خورند اما از هر شکستی

برای خود پله ای

برای صعود و رسیدن به موفقیت می سازند
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:22
خواستگاری و نامزدی
دوست‏يابى‏؛ نياز هر دوره‌ي عمر انسان [ October 03, 2006 ]
ایسنا:هر كس در هر دوره از عمر خود، به دوست نياز دارد. دوست، به انسان محبت مى‏كند و مهر مى‏ورزد؛ در زمان ناراحتى و اندوه، با او همدردى مى‏كند و دلدارى‏اش مى‏دهد و آن گاه كه درمانده مى‏شود و نياز به كمك دارد، به حمايتش برمى‏خيزد. در كنار اين محبت، همدردى و حمايت، دوست، آدمى را درك مى‏كند؛ يعنى نيازها، آرزوها، غم‏ها، مشكلات، ضعف‏ها و توانايى‏هايش را اگر خوب هم نشناسد، تا اندازه‏اى مى‏داند و نسبت به آنها، برخوردى طبيعى و بدون تحقير و محكوم كردن دارد.
‌ سخنان پيشوايان معصوم، سرشار از توصيه‏هاى علمى براى دوست‏يابى و نفوذ در دل‏هاست. كه در ادامه به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم.
* نيك‏خواهى‏
براى اين كه محبوب دل‏ها باشيم، بايد نخست از خود آغاز كنيم و نيك‏خواه ديگران باشيم. بايد ديگران را دوست بداريم تا آنان نيز ما را دوست بدارند. بايد به ديگران عشق بورزيم تا اثر آن، در خودمان آشكار شود و ديگران ما را دوست بدارند و محبت خود را ارزانى ما كنند. اگر ديگران متوجه صداقت و صميميت ما شوند، ناخواسته جذب ما شده، پيوند دوستى خود را استوار مى‏كنند.
* خوش‏بينى‏
خوش‏بينى، اساس ارتباط سالم و سازنده و ريشه‌ي جهان‏بينى افراد موفق است. خوش‏بينى، يعنى نگاه به هستى، جامعه و خود. آدم‏هاى بدبين، پيشاپيش، به ديگران هشدار مى‏دهند كه به آنان نزديك نشوند و آنان را از خود مى‏رانند و هر روز، بيش از قبل، بر پيله بدبينى خود مى‏تنند.
* خوش‏خويى‏
براى اين كه با كسى ارتباط برقرار كنيم و باب گفت‏وگو را بگشاييم، ساده‏ترين كار، لبخند زدن است و براى اين كه به كسى اجازه نزديك شدن به فضاى شخصى خود را ندهيم، كافى است كمى اخم كنيم؛ به همين سادگى مى‏توانيم كسى را از خود دور يا به خود نزديك كنيم.
* خوش‏زبانى‏
بسيار ديده‏ايم كه سخنان گزنده‌ي يك نفر، ديگران را رنجانده است. زخم زبان، زخم چركينى است كه درمان آن بسيار دشوار است. از سوى ديگر، بارها شاهد كسانى بوده‏ايم كه با شيرين زبانى و خوش بيانى خود، نقل مجلس شده‏اند و نظرها را به خود جلب كرده‏اند. با زبان خوش، بسيارى از موانع را مى‏توان از سر راه برداشت و دشمنان را به دوستانى تازه تبديل كرد.
* فروتنى‏
راه رسيدن به ديگران و به دست آوردن دوستى‏ها، دست كشيدن از غرور بى‏جاى خود و پا نهادن بر خصلت خود بزرگ بينى است. كسى كه خود را برتر و شايسته‏تر از ديگران مى‏داند، سدى برابر خود مى‏كشد و پيله‏اى پيرامون خود مى‏تند كه رهايى از آن مشكل است. ما با فروتنى و بى آن كه از ارزش خود كاسته باشيم و به خود لطمه زده باشيم، مى‏توانيم افراد را به سوى خود جلب كنيم و دريچه‏هاى محبت را بر روى خود بگشاييم.
* وفادارى‏
صفت وفادارى، چنان براى ما حياتى است كه حتى بر اساس آن، موجودات پيرامون خود را به دو دسته باوفا و بى‏وفا تقسيم مى‏كنيم. هيچ كس دوست ندارد او را بى‏وفا بدانند؛ گرچه به واقع چنين باشد. وفادارى، عامل حفظ دوستى‏هاى كهن و استوار كردن دوستى‏هاى تازه است. ما همواره از دوستان خود انتظار وفادارى داريم؛ كارى كه آسان است و بى‏خرج و تنها نيازمند تصميمى درست و قاطع است.
* انصاف‏
داشتن انصاف، در همه كارها، كليد كام‏يابى است و راه نفوذ در دل‏ها و سلطنت بر جان‏هاست. انصاف با خود و ديگران، آدمى را هوشيار مى‏كند و او را نسبت به خود و دوستان، بيدار نگه مى‏دارد و مانع از ضايع شدن حق ديگران مى‏شود. اين ويژگى، موجب اعتماد به نفس ديگران مى‏شود و نمايان‏گر ثبات شخصيتى و بلوغ اجتماعى اوست.
* راست‏گويى‏
صداقت با ديگران، براى آدمى، محبوبيت به ارمغان مى‏آورد و او را از تنگناها مى‏رهاند و راه‏هاى تازه‏اى در زندگى برايش مى‏گشايد. راست‏گويى، گر چه ممكن است در مواردى خطرساز به نظر رسد، اما در حقيقت، عامل رهايى‏بخش انسان در همه جا و در برابر همه خطرهاست.
و نكته آخر اين كه هر كسى شايسته دوستى نيست و اين نام، زيبنده هر كسى نيست. بايد با كسى دوست شد كه ما را رشد دهد و افق‏هاى تازه‏اى را فراروى ما بگشايد
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:19
آموزش و تحقيقات
همه ي ما در بعضي مراحل زندگي مجبور به سخنراني کردن مي شويم. مصاحبه اي براي کار جديدتان است؟ سخنراني براي ناظر يا هيئت مديره ي شرکت محل کارتان است؟ بله، همه ي اين ها سخنراني

هاي بسيار مهمي هستند و مي توانند آينده ي شما را رقم بزنند. پس نگذاريد که اين فرصت ها از دست بروند بدون اينکه شانس موفقيتتان را بالا ببريد.

در اينجا به نکاتي اشاره مي کنيم که هنگام سخنراني کردن براي شنوندگاني حرفه اي و متخصص بايد به خاطر داشته باشيد.

1- شنوندگان را هم درگير کنيد
شنوندگان هم دوست دارند که وارد ماجرا شوند، نه اينکه فقط گوش کنند و حوصله شان سر برود. شما بايد به آنها براي نشستن و گوش دادن به حرفهايتان دليل بدهيد. 30 تا 90 دقيقه زمان داريد تا بتوانيد

توجه آنها را جلب کنيد. مي توانيد همان تکنيک قديمي شروع کردن سخنراني با يک جوک را به کار گيريد. اما...شايد زياد هم ايده ي جالبي نباشد.

اشتباه نکنيد--مطمئناً دادن يک جنبه ي شوخي آميز به سخنرانيتان قابل قبول است. اما اگر اين جنبه را به صورت کلي وارد سخنراني کنيد با اينکه سخنراني را با يک جوک شروع کنيد بسيار متفاوت است.

پس بهتر است که آن را با يک سوال آغاز کنيد. اين تکنيک بسيار جواب مي دهد. چون شنوندگان را هم وارد بحث مي کند. تکنيک ديگري که گه گاه توسط بعضي سخنرانان به کار گرفته مي شود بردن نام

بعضي از اشخاص بين حضار است.

2- سرزنده و با روح باشيد
بهترين سخنرانان کساني هستند که چه در حرکاتشان و چه در سخن گفتنشان با روح و سرزنده هستند. خوب نيست که خود را پشت سکو پنهان کنيد يا فقط در گوشه اي باستيد. دفعه ي بعد اين کار را

امتحان کنيد: وقتي براي يک گروه 20 نفره يا بيشتر سخنراني مي کنيد، حين صحبت کردن بين شنوندگانتان راه برويد. هر از چند گاهي ايستاده و دستتان را روي شانه ي يکي از شنوندگان قرار دهيد. با اين

کار باعث خواهيد شد که توجه آنها به شما بيشتر جلب شده و به حرفهايتان دقيق تر گوش کنند.

3- صدايي تاثيرگذار داشته باشيد
روي چيزي که مي خواهيد تحويل دهيد، زمان بگذاريد. کسي توقع ندارد که مثل يک گوينده ي تلويزيون بياييد و برويد. بايد بتوانيد صدايي خوشايند و سرگرم کننده تحويل دهيد. هنگام سخنراني به اين چهار

نکته توجه داشته باشيد: تن صدايتان را هر از گاهي تغيير دهيد، درجه ي صدا را بالا و پايين ببريد، سرعت صحبت کردنتان را تغيير دهيد، و گاه گاهي براي تاثير گذاري بيشتر سکوت کنيد.

4- از کارهايي که باعث پرت کردن حواس شنوندگان مي شود دوري کنيد
هيچ چيز به اندازه ي اين کار نمي تواند يک سخنراني را خراب کند. چند وقت پيش مديري را ديدم که سخنراني اش را فقط به خاطر اينکه با پول خردهاي توي جيبش بازي مي کرد از دست داد. بعد از

سخنراني کسي درمورد محتويات سخنراني او حرفي نمي زد، همه فقط مي گفتند که چقدر از صداي جرينگ جرينگ پول خردها اعصابشان خرد شده است. کنار گذاشتن اين عادت ها کار سختي نيست.

گه گاه هنگام تمرينات سخنرانيتان فيلمبرداري کنيد و بعد آنرا مرور کرده و پي به عادت هاي آزاردهنده تان ببريد تا بتوانيد آن ها را کنار بگذاريد.

5- لباس مناسب بپوشيد
روزي با يکي از مدير عاملان صحبت مي کردم که مي گفت اولين چيزي که در برخورد با يک فرد به آن توجه مي کند لباس هايش است. بايد بتوانيد طوري لباس بپوشيد که حداقل يک پله از حضار بالاتر باشيد.

متوجه باشيد که کفش هاي ارزان، شلوار جين و بلوزهاي رنگي مناسب انجام يک سخنراني نيست. به لباس پوشيدنتان خيلي دقت کنيد.

6- حرف هاي تازه بزنيد
از تکرار کردن داستان ها و خاطرات هميشگي پرهيز کنيد. حرف هاي تازه بزنيد. سعي کنيد در سخنرانيتان جايي هم براي وقايع روز باز کنيد. حتماً آن روز يا آن هفته اتفاق جديدي افتاده است که در موردش

صحبت کنيد. حرف ها و مطالب تکراري شنوندگان را خسته و بي حوصله خواهد کرد. حرف هاي جديد برعکس آنها را راغب به گوش کردن و توجه بيشتر مي کند.

7- تمرين داشته باشيد
چندين مرتبه تمرين کردن سخنرانيتان مي تواند باعث موفقيتتان شود چون معمولاً رقبايتان اين کار را نخواهند کرد. معمولاً افراد فقط چند دقيقه قبل از سخنرانيشان نگاهي به نوشته هايشان مي اندازند، اما

سخنرانان موفق هميشه براي تمرين آن هم وقت مي گذارند. يک سخنران واقعي از قبل برنامه ريزي مي کند که چطور سخنراني خود را شروع کند و چطور به پايان برساند. مي دانند که چه موقع بين حضار

راه بروند و دست روي شانه ي چه کسي بگذارند. مي دانند که چه زماني سکوت کرده و چه زماني تن صدايشان را تغيير دهند. مي دانند که به کجا نگاه کنند. با تمرين کردن مطمئناً سخنراني بهتري ارائه

خواهخيد داد.

موفق باشيد
ــــــــــــــــــــ
با اجراي اين نکات مطمئناً موفق خواهيد شد که توجه حضار و شنوندگان را کاملاً به خود معطوف کرده و سخنراني عالي تحويل آنها دهيد.
چهارشنبه 3/5/1386 - 8:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته