• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 170
تعداد نظرات : 146
زمان آخرین مطلب : 4126روز قبل
شعر و قطعات ادبی

بیمی زِ مرگ ندارم كه زندگی

                      جز زهرِ غم نریخت شرابی به جامِ من

گر من به تنگنای ملال آور حیات

                    آسوده یك نفس كشیده باشم ، حرامِ من

 

"  فریدون مشیری   "

"  روحش شاد  "

يکشنبه 16/10/1386 - 23:20
شعر و قطعات ادبی

برای چَشمِِ خاموشت بمیرم

كنارِ چشمه ی نوشنت بمیرم

نمی خواهم در آغوشت بگیرم

كه می خواهم در آغوشت بمیرم

 

"  فریدون مشیری   "

"  روحش شاد 

يکشنبه 16/10/1386 - 23:20
شعر و قطعات ادبی

در راهِ زندگی

                    با این همه تلاش و تمنا و تشنگی

                              با این كه ناله می كشم از دل كه

                                                      آب . . . آب

                                             دیگر فریب هم به سرابم نمی برد

 

"  فریدون مشیری   "

"  روحش شاد  "

يکشنبه 16/10/1386 - 23:19
شعر و قطعات ادبی

 

عُمر پا بر دلِ ما می نهد و می گذرد

                   خسته شد چشم من از این همه پاییز

                       و بهار

نه عجب گر نكنم بر گُل و گلزار نظر

                       در بهاری كه دلم نشكُفد از خند ۀ یار

 

"  فریدون مشیری   "

"  روحش شاد  "

يکشنبه 16/10/1386 - 23:19
شعر و قطعات ادبی

در آمد از در ، خندان لب و گُشاده جبین    كنار من بنشست و غبارِ غم بنشاند

فشرده حافظ محبوب را به سینۀ خویش     دلم به سینه فروریخت تا چه خواهد خواند

به ناز چشم فرو بست و صفحه ای بگشود       ز فرطِ شادی ، كوبید پای و دست افشاند

مرا فشرده در آغوش و خنده ای زد و گفت     « رسید مژده كه ایّامِ غم نخواهد ماند »

 

"  فریدون مشیری   "

"  روحش شاد  "

يکشنبه 16/10/1386 - 23:18
شعر و قطعات ادبی

هنگام رسیدن                                      

 

ای آرزوی اولین گام ِ رسیدن
بر جاده‌های بی‌سرانجام ِ رسیدن

كار جهان جز بر مدار آرزو نیست
با این همه دل‌های ناكام ِ رسیدن

كی می‌شود روشن به رویت چشم من، كی؟
وقتِ گل نی بود هنگام ِ رسیدن؟
دل در خیال رفتن و من فكر ماندن
او پخته‌ی راه است و من خام ِ رسیدن

بر خامی‌ام نام ِ تمامی می‌گذارم
بر رخوت درماندگی نام ِ رسیدن

هرچه دویدم جاده از من پیش‌تر بود
پیچیده در راه است ابهام ِ رسیدن

از آن كبوترهای بی‌پروا كه رفتند
یك مشت پر جا مانده بر بام ِ رسیدن
ای كالِ دور از دسترس! ای شعر تازه!
می‌چینمت اما به هنگام ِ رسیدن

(قیصر امین پور)

يکشنبه 16/10/1386 - 14:8
مصاحبه و گفتگو

فردریش  نیچه :آن کس که آفرینندگی و نو آفرینی می خواهد. در نیک یا بد. ناگزیر نخست می باید با نیست و نابود کردن ارزشها آغاز کند.


ف – ا – دوریویچ : به ما می آموزند که به خاطر بسپاریم ، چرا نمی آمزند که فراموش کنیم ؟ هیچکس نیست که زمانی در زندگی خود به این معتقد نشده باشد که حافظه همانگونه که نعمت است بلا و لعنت نیز هست .


اُرد بزرگ : روشنایی روز  ، گواه نمی خواهد .


کنت دوسکور : مشعل نبوغ فروغ نیابد مگر آن زمان که نور حقیقت بر آن بتابد .


شوپنهاور:   وظیفه هنرها توصیف  موارد خاصی از واقعیت نیست بلکه نشان دادن امور مطلق و کلی ای است که در پشت این موارد خاص و جزئی قرار دارند . به عنوان مثال یک نقاشی زنی خاص و فرزندش را به عنوان شمایل حضرت مریم و عیسی مسیح نشان می دهد اما برای اینکه این تصویر به مثابه هنری والا تلقی شود باید نشان دهنده چیزی از جوهر عشق مادری باشد . تابلوهای نقاشی بسیاری از حضرت مریم و کودک وجود دارد اما تنها هنرمندان بزرگ تصویری می آفرینند که به نظر می رسد عامل ملکوتی موجود در عطوفت مادرانه را ترسیم می کنند. به عبارتی آنچه در یک پرده نقاشی عالی مطرح است ایده یا تصوری است که تنها در یک مورد به خصوص (در اینجا عشق مادرانه) تجلی می یابد و این مورد خاص را تعالی می بخشد و از حد صرفا بازنمود آن فراتر می رود.


اُرد بزرگ : رَد راستی ، رَد خویشتن است .


کیتز : تعلیم به احمق ها همانقدر بی ثمر است که بخواهیم با صابون ذغال را سفید کنیم .


اُرد بزرگ : مرد و یا زنی که همسر و کودک خویش را رها می کند ، در پی ننگ ابدیست .


فارابی : آنکه نفس خود را بالاتر و برتر از آنچه که هست داند هرگز به سرحد کمال نرسد .


اُرد بزرگ : زیباترین خوی زن ، پاکدامنی اوست


فیلیپ سیدلی : کسانیکه با افکار خوب و عالی دمساز هستند ، هرگز تنها و بی مونس نیستند .


فردریش  نیچه :آن كس كه نداند ؛ خواست خویش را در چیزها چگونه بگمارد ؛ دست كم معنایی بر آن خواهد افزود ... و از آن ؛ این پندار زاده می شود كه گاهی در آن خواست بنیاد باوری بوده است.


فردوسی خردمند :  کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد .


اُرد بزرگ : زیبارویی که می داند ، زیبای ماندنی نیست ، پرستیدنی است .


فیثاغورث : بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در اعماق روح و قلب خود جستجو کنیم .


اُرد بزرگ : دشمنی و پادورزی ، به مرد کهن انگیزه زندگی می بخشد .


فلمز : یکبار پشیمان نشدم بر اینکه چرا گفتم ولی باره ندامت بردم به آنچه گفتم .


اُرد بزرگ : دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است.


ف – ب – سبزن : خوانندۀ دقیق می تواند در یک سال از روزنامه ها بیش از آن چیزهای مفید بخواند و بیاموزد که دانشمندان از کتابخانه های بزرگ خود می آموزند .


اُرد بزرگ : دشمن ابزار نابود ساختن آدمی را ، در  درون سرای او جست و جو می کند .


فتحی الرمکی  : ما هنوز در زمان ماقبل تاریخ هستیم . زیرا تاریخ بشریت آن روز آغاز می شود که بشر از همۀ رنجها و گرفتاریها نجات یابد .


ارد بزرگ : دل به همدلی خوش است نه به شکستن  .


فیلر : انسان آزاد خلق شده است ولی در میان قیود به دنیا می آید .


فردوسی خردمند :  خرد مانند چشم هستی و جان آدمی است و اگر آن نباشد چگونه جهان را به درستی خواهی گذراند .


اُرد بزرگ : دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی فراتر از خشکی دارند اما هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند


فرانسیس بایگون : گشادن عقده های درون در پیش دوستان دو تأثیر دارد : یکی آنکه شادی را دو برابر می کند و دیگر آنکه غم را به دو نیم می سازد ، زیرا آنکس که دوستان را در شادی خود شریک می کند سرور خاطرش بیشتر شود و آنکه غم دل به یاری موافق می گوید بار اندوه خویش را سبکتر خواهد یافت .


فردریش  نیچه :آن کس که نمی تواند فرمان دهد بایستی فرمان ببرد .


اُرد بزرگ : در درازهنگام هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند .


فونتاکو : آنچه می خورید باعث زخم معده نمیشود ، بلکه آنچه شما را می خورد موجب پیدایش این زخم می شود .


اُرد بزرگ : در دوی زندگی ، هماورد را کنارت بپندار و همیشه با خود بگو تنها یک گام پیشترم ، تنها یک گام .


فرانس لوریو اسمیت : مهمترین نكته در مورد انگیزه، ایجاد هدف است، همواره باید هدفی داشت.


اُرد بزرگ : در خواب می توانی نیروی روان خویش را بنگری .


کرامول : مرد جنگی برای دولت بهترین و مناسبترین سفیر و ساستمدار بشمار می رود .


لائوسته : برای هدایت مردم پشت سرشان حركت كن.


اُرد بزرگ : آینده جوانان را از روی خواسته ها ، و گفتار ساده اشان ، می توان پی برد ، تنها خواسته و آرزوی آنها گواه آینده است .


فردریش  نیچه :آنچه برای یک نفر سزاوار است را نمی توان گفت برای فرد دیگر هم سزاوار است. به عنوان مثال انکار نفس و افتادگی سزاوار یک فرمانده نیست و برایش فضیلت محسوب نمی شود. حکم یکسان صادر کردن برای همه غیر اخلاقی ست.


فردوسی خردمند :  خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است .


ویلیام جیمز : تا وقتیکه قلب شما نخواهد ، مسلماً مغزتان هرگز به چیزی عقیده پیدا نمی کند .


اُرد بزرگ : آیا از بخشندگی و مهربانی که نخستین منشهای خداوند است ، در ما نیز نشانی هست ؟


ویلیام جیمز : مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم.


اُرد بزرگ : آه و بردباری ، ریشه هر دیوزاد ، و بد رایی را ، خواهد کَند


ویلیام جیمز : خوشبختی ، جستن خوشبختی است نه یافتن آن .


اُرد بزرگ : آزمودگی آدمیان ، از زر هم با ارزشتر است


ویلیام جیمز : سگی که هم خانه من است نمی فهمد من که هستم و چه هستم اما  احساس می کند که دوست اویم , مرتب دم خود را می جنباند و در ذهن من چون فرشته ای که در ماورای ابرهاست , تاثیر خوشی به جا می گذارد! او آرزو می کند کارخوبی انجام دهد.


ارد بزرگ : هنرمندان و خردمندان  قهرمانان ناب روزگارند.


وین دایر : بیشتر مردم به پشت شیشه خودروهایشان این برچسب را می زنند:" امروز، اولین روز از بقیه زندگی من است." من ترجیح می دهم اینگونه تصور کنم:" امروز، آخرین روز زندگی من است و می خواهم طوری زندگی کنم که انگار دیگر هیچ  فرصتی ندارم."


فردریش  نیچه :آنچه آدمی را والا می کند مدت احساس های والا در اوست نه شدت آن احساس ها.


ارد بزرگ : هر آرزویی بی پژوهش و تلاش ، سترون ( عقیم ) باقی می ماند .


وینه : زندگی به وجود آوردن اثری جاودان است .


شوپنهاور:   ایده ها در بیرون زمان قرار دارند و در نتیجه ابدی هستند.


فردوسی خردمند :  اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد .


سایمونز : روزنامه باید خبرگذار باشد نه خبرساز ، حقیقت و مایۀ سرگرمی واقعی چندان زیاد است که نیازی به خیال پردازی و دروغسازی نیست و نشر خبر دروغ خیانت به حقیقت است .


فردریش  نیچه :آنچه كه باید بیشترین علاقه را در ما به وجود آورد این نیست كه آیا تفسیر ما از جهان، حقیقی است یا دروغین ، بلکه این است كه آیا این تفسیر، خواست قدرت را برای نیرومندی و كنترل جهان پرورش می دهد ، یا هرج و مرج و ناتوانی را.

يکشنبه 16/10/1386 - 14:7
مصاحبه و گفتگو

 داستان خویشاوند الاغ

روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد,
شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟
ملا گفت: ببخشید نمی دانستم که از خویشاوندان شماست اگر می دانستم به او اسائه ادب نمی کردم؟!

داستان الاغ دم بریده

یک روز ملا الاغش را به بازار برد تا بفروشد, اما سر راه الاغ داخل لجن رفت و دمش کثیف شد, ملابا خودش گفت: این الاغ را با آن دم کثیف نخواهند خرید به همین جهت دم را برید.
اتفاقا در بازار برای الاغش مشتری پیدا شد اما تا دید الاغ دم ندارد از معامله پشیمان شد.
اما ملا بلافاصله گفت : ناراحت نشوید دم الاغ در خورجین است!؟

داستان دوست ملا

روزی ملا با دوستش خورش بادمجان می خورد ملا از او پرسید خورش بادمجان چه جور غذایی است؟
دوست ملا گفت : غذای خیلی خوبی است و راجع به منافع ان سخن گفت.
بعد از اینکه غذایشان را خوردند و سیر شدند بادمجان دلشان را زد به همین جهت ملا شروع کرد به بدگویی از بادمجان و از دوستش پرسید: خورش بادمجان چگونه غذایی است!؟
دوست ملا گفت: من دوست توام نه دوست بادمجان به همین جهت هر آنچه را که تو دوست داری برایت می گویم!

يکشنبه 16/10/1386 - 14:5
شعر و قطعات ادبی

چنان شوق رهایی داشت

كه تنها یك لحظه غفلت كردم

پر زد و رفت

و چنان عشق آزادی داشت

كه نه نگاه منتظرم را دید

و نه دلواپسی دلم را

پر زد و رفت

و چنان شوق آسمان داشت

كه التهاب اسارت

در شعاع رنگارنگش آب شد

پر زد و رفت

می دانم كه دیگر نمی آید

اما…

قفس زندگی ام

پر است لز جای خالی پرواز

    …

بی اعتنا و سبك اما

پرنده

    پر زد و رفت …

مهرنوش محتشمی

يکشنبه 16/10/1386 - 14:4
شعر و قطعات ادبی
عمــق چشــــمان پـــــر از تنهاییـــــم را دیــد و رفت

ســــنگدل، بـــــر آرزوهـــای دلــــم خندیــــد و رفت


عاقبـــــــت گفتـــــــم بـــــــه او راز دل دیــــــوانه را
مـــن كه گفـــتم دوستـــش دارم، چـرا رنجـید و رفت؟

ماهــــی در تنــگ زنــــدانی شده، حــــــرفی بــــزن
از همــان تـــوری كه از دریــــا تو را دزدید و رفت

"شـــعله ی ایـــن شمــــع آتش مــی زنـد بر جان تو"
عاقبــــت پــــروانه ای ایـــــن جمله را نشنید و رفت

آه! این تصویـــر در آییـــنه تكــــراری شــــــده است
باز هم اشــكی به روی گــــونــه اش لغـــزید و رفت

"از چه رو بغض و غرور و قلب من با هم شكست؟"
عاشــقی دلسوختـــــه این نـــكته را پرســــید و رفت

ای خــــــدا! از آدمـــــــیزاد زمیـــــــــنی در گــــــذر
آن كه از باغ بهشتت سیــب سرخــــی چـــید و رفت

غـــرق در رویــــــای تو بــــودم كه پــــلكم بسته شد
یـــك فرشــــته آمــــد و روی مــرا بــــوسید و رفت
يکشنبه 16/10/1386 - 13:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته