• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 6103
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : هـنـگـامـى كـه خـداونـد زكريا را به تولد يحيى بشارت داد زكريا عرض كرد : چگونه ممكن است فـرزنـدى بـراى مـن باشد در حالى كه پيرى به من رسيده و همسرم نازاست اين تعجب و شگفتى زكريا با توجه به قدرت بى پايان پروردگار براى چه بود ؟
پاسخ : او مـى خـواسـت بـداند كه از يك زن نازا چگونه ممكن است فرزندى متولد شود ؟ چه تغييراتى در وجـود او پـيدا مى شود به علاوه ايمان به قدرت خداوند غير از شهود ومشاهده است او در حقيقت مـى خواست در اينجا ايمانش به مرحله شهود برسد و اين طبيعى است كه هر انسانى هنگامى كه با مـساله اى بر خلاف قوانين طبيعت مواجه مى شوددر فكر فرو مى رود و تمايل پيدا مى كند كه يك نشانه حسى براى آن بيابد .
کد سوال : 6104
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : هـنـگـامى كه خداوند از تولد يحيى خبر داد زكريا از خداوند تقاضاى نشانه اى بر اين بشارت بزرگ كرد . خـداوند به او گفت نشانه تو آن است كه سه روز با مردم جز بااشاره و رمز سخن نخواهى گفت , آيا بسته شدن زبان پيامبر با مقام نبوت و وظيفه تبليغى او سازگار است
پاسخ : ايـن مـوضوع در صورتى با وظيفه نبوت سازگار نيست كه مدت طولانى باشد اما براى يك مدت كـوتـاه , مدتى كه پيامبر مى تواند در آن مدت از قوم و جمعيت خود غايب گردد وبه عبادت خدا بپردازد مانعى نخواهد داشت بعلاوه در همين مدت زكريا مى توانست باايماء و اشاره مطالب لازم را بـه اطـلاع آنـها برساند و يا با تلاوت آيات پروردگار كه ذكر خدا محسوب مى شد حقايق را به آنها تفهيم كند و اتفاقا همين كار را كرد و بااشاره , مردم را به ذكر خداوند هدايت نمود .
کد سوال : 6105
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در تفسير زلزله و خسوف و كسوف و امثال آن در احاديث چيزهاى بر خلاف عقل آمده است ; مانند ايـنـكـه مـاه و خـورشـيد گاهى بنور خويش مغرور مى شوند خداوند آنها را دردرياى ظلمت فرو مى برد و اينكه باران از درياى ميان زمين و آسمان فرود ;و مثل اينكه رعد آواز ملك
پاسخ : همه اينها باخبار آحاد نقل شده است يعنى يكنفر و دو نفر روايت كردند و احتمال راست و دروغ در گـفـتـار آنها هست و ما اطمينان بصحت اخبار آحاد نداريم و در اين گونه امور باخبارى تمسك مـى كـنـيـم كـه بـتواتر ثابت شود يعنى ناقلين اول آن از امام و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم بـانـدازه اى بـاشند كه احتمال توطئه و تبانى بر نشر اكاذيب درباره آنها داده نشود , و علامه حلى (ره ) در كتاب نهايه الاصول گويد : ملاحده عمدا اباطيل و خرافات داخل احاديث پيغمبر كردند تا مردم را از دين متنفر سازند . و عـلماى دين مانند خواجه نصير طوسى و علامه حلى رحمهما اللّه وامثال آنها علت طبيعى همه اينها را مى دانستند مثل آنكه ماه جلوى آفتاب حائل مى شود و در كسوف و حبس بخار در زلزله ; و هيچيك از آنها بر ايشان مجهول نبود . و اهـل حـديث طريقه اى دارند كه پسنديده علماى ديگر نيست و مبالغه آنها در صحت هرحديثى موجب خرابى دين مى دانند . مـسـلـمان بايد معتقد باشد كه طبيعت هر چه كند مسخر امر پروردگار است و هر چيز درجهان باراده او است خواه باران از ابر بيايد و ابر را باد بياورد يا چيز ديگر . و خداوند فرمود : يرسل الرياح فتثير سحابا بادها را مى فرستد تا ابرها رابرمى انگيزد . راندن ابر را بباد نسبت داده , تازيانه و بانگ ملك را نام نبرد .
کد سوال : 6106
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چگونه يك دين جهانى و جاودانى به نام اسلام تحقق پذير است ؟
پاسخ : بـا توجه به اينكه امامت , متمم نبوت و تحقق بخش حكمت خاتميت است , مى توان نتيجه گرفت كه اين هدف , بوسيله آخرين امام تحقق خواهد يافت .
کد سوال : 6107
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : كدام آيات , بشارت برپايى حكومت الهى جهانى را مى دهد ؟
پاسخ : آيـاتى مثل و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادى الصالحون ( انبياء / 105 ) ترجمه : در زبور بعد از ذكر ( تورات ) نوشتيم :بندگان شايسته ام وارث ( حكومت ) زمين خواهند شد . و نيز آيه شريفه : و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثين ( قـصـص / 5 ) ترجمه : ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم . كـلـمـه نـريـد اشاره به اراده استمرارى الهى است , لذا در بسيارى از اخبار به حضرت مهدى (ع ) تـطـبـيق شده است و نيز آيه شريفه وعد اللّه الذين امنوا منكم و عملواالصالحات ليستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم ( نور / 55 ) ترجمه :خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كـارهـاى شايسته انجام داده اند , وعده مى دهد كه قطعا آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد . در اخبار است كه مصداق كامل اين وعده , زمان ظهور حضرت ولى عصر (عج ) است .
کد سوال : 6108
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : از آيه 14 سوره مائده برمى آيد كه طائفه نصارى به عنوان پيروان يك مذهب ( و يايهود و نصارى هر دو ) تـا پـايـان جهان در دنيا وجود خواهند داشت ولى از اخباراسلامى چنين استفاده مى شود كه پس از ظهور مهدى (عج ) در سرتاسر جهان يك آيين بيشتر نخواهد بود و آن آيين
پاسخ : مـمـكـن اسـت كـه مسيحيت ( و يا مسيحيت و آيين يهود ) به صورت يك اقليت بسيار ضعيف در جـهـان حـتى در عصر مهدى باقى بماند زيرا در آن عصر نيز آزادى اراده انسانها ازبين نمى رود و ديـن جـنـبـه اجبارى پيدا نمى كند اگرچه اكثريت قاطع مردم جهان راه حق را مى يابند و به آن مى گروند و مهمتر از همه اينكه حكومت روى زمين يك حكومت اسلامى خواهد بود .
کد سوال : 6109
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اينكه گفته مى شود آيه 55 سوره مائده درباره ولايت على (ع ) نازل شده اين تفسير باآيات قبل و بعد سازگار نيست زيرا در آنها ولايت به معنى دوستى آمده است ؟
پاسخ : آيات قرآن چون تدريجا , در وقايع مختلف نازل گرديده هميشه پيوند با حوادثى داردكه در زمينه آن نازل شده است لذا بسيار مى شود كه دو آيه پشت سرهم نازل شده امادر دو حادثه مختلف بوده و مـسير آنها بخاطر پيوند با آن حوادث از يكديگر جدامى شود با توجه به اينكه آيه انما وليكم اللّه به گـواهـى شـان نزولش در زمينه زكات دادن على (ع ) در حال ركوع نازل شده و آيات گذشته و آينده در حوادث ديگرى نازل شده نمى توانيم روى پيوند آنها تكيه كنيم . گذشته از اينها اتفاقا آيه مزبور تناسب با آيات گذشته و آينده نيز دارد زيرا درآنها سخن از ولايت به معنى يارى و نصرت و در آيه 55 سوره مائده سخن از ولايت به معنى رهبرى و تصرف مى باشد و شـك نـيـسـت كـه شـخص ولى و سرپرست و متصرف , يار و ياورپيروان خويش نيز خواهد بود به عبارت ديگر يار و ياور بودن يكى از شئوون ولايت مطلقه است .
کد سوال : 6110
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : ايـنـكـه شـيـعـه حـديـث مـنـزلت را سند خلافت بلافصل على (ع ) مى داند اين حديث تنها يك حـكم محدود و خصوصى را بيان مى كند , زيرا در غزوه تبوك وارد شده آن هم به هنگامى كه على (ع ) از ماندن در مدينه در ميان زنان و كودكان ناراحت بود و پيامبر (ص ) براى دلدارى
پاسخ : حـديـث منزلت , در يك واقعه و تنها در واقعه تبوك صادر نشده بلكه در موارد متعددى به عنوان يـك قـانون كلى ذكر شده است از جمله : در يوم الموخاه اول ( كنز العمال حديث 918 جلد پنجم صفحه 40 و جلد ششم صفحه 390 ) در يوم الموخاه ثمانيه ( منتخب كنز العمال در حاشيه مسند احمد جلد پنجم مسند احمد صفحه 31 ) در حديث ام سليم ( كنز العمال جلد 6 صفحه 164 ) در حديث ابن عباس ( كنز العمال جلد 6صفحه 395 ) در كتاب خصائص نسايى صفحه 19 و در كتاب ينابيع الموده آخر باب 17صفحه 88 . از اين گذشته ماندن على عليه السلام در مدينه يك كار ساده به منظور نگهدارى زنان و كودكان نـبود بلكه اگر هدف اين بود از بسيارى از افراد ديگر اين كار ساخته بودو پيامبر (ص ) بزرگترين قهرمان شجاع سپاهش را براى هدف كوچكى آن هم در زمانى كه به مبارزه يك امپراطورى بزرگ ( امـپراطورى روم شرقى ) مى رفت نمى گذاشت پيداست هدف اين بوده كه در غيبت طولانى او دشـمنان فراوانى كه در اطراف مدينه بودند ومنافقانى كه در خود مدينه وجود داشتند از فرصت بـراى درهـم كـوبـيـدن مـدينه , كانون اسلام استفاده نكنند , تنها كسى كه مى توانست اين مركز حساس را حفظ و نگهدارى كند , على (ع ) بود .
کد سوال : 6111
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : ايـنكه شيعه مى گويد : پيامبر (ص ) هنگام حركت به سوى تبوك به على (ع ) فرمود : تو نسبت به مـن بـه مـنـزلـه هارون از موسى هستى جز اينكه بعد از من پيامبرى نيست و اين حديث را سند خـلافت بلافصل على (ع ) ذكر كرده مى دانيم - و در تواريخ ‌مشهور آمده است كه هارون
پاسخ : جـمـله جز اينكه بعد از من پيامبرى نيست پاسخ اين ايراد را به خوبى مى دهد ,زيرا اگر گفتار پـيـامـبـر (ص ) كه مى گويد تو به منزله هارون نسبت من هستى مخصوص به زمان حيات پيامبر (ص ) بـود جـمله الا انه لا نبى بعدى ( جز اينكه بعد از من پيامبرى نيست ) هيچ لزومى نداشت زيـرا وقتى سخن مخصوص به زمان حيات پيامبر (ص )باشد , درباره بعد از او سخن گفتن كاملا نـامـنـاسـب اسـت ( و بـه اصطلاح اين استثناءجنبه منقطع پيدا مى كند كه بر خلاف ظاهر كلام مـى بـاشد ) بنابراين وجود اين استثناءبه خوبى نشان مى دهد كه گفتار پيامبر (ص ) ناظر به زمان بـعـد از مـرگ او نيز بوده است , منتها براى اينكه اشتباه نشود و كسانى على (ع ) را به نبوت بعد از پـيـامـبـربـرنـگـزينند , مى فرمايد : تو همه اين مقامها را دارى ولى بعد از من پيامبر نخواهى بود , بـنابراين مفهوم كلام پيامبر (ص ) اين مى شود كه تو تمام مقامات هارون رادارى نه تنها در حيات مـن بـعـد از وفـات مـن هم اين مقامها ادامه خواهد يافت ( جزمقام نبوت ) و به اين ترتيب روشن مى شود كه تشبيه على (ع ) به هارون از نظرمقامات است نه از نظر مدت ادامه اين مقامات هارون نـيـز اگـر زنده مى ماند مسلما هم مقام جانشينى موسى را داشت و هم مقام نبوت را و با توجه به ايـنـكـه هـارون طـبق صريح قرآن هم مقام وزارت و معاونت موسى (ع ) را داشت و هم شريك در رهـبـرى ( تـحـت نـظـر موسى ) بود و هم پيامبر بود تمام اين مقامات به جز نبوت براى على (ع ) ثـابـت مى گردد حتى بعد از وفات پيامبر (ص ) به گواهى جمله الا انه لا نبى بعدى ( جزاينكه بعد از من پيامبرى نيست )
کد سوال : 6112
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : جريان منصوب شدن اميرمومنان (ع ) به امامت را بيان كنيد ؟
پاسخ : كيفيت آن چنين بود كه پيامبر اكرم (ص ) هنگام بازگشت از حجه الوداع همه حجاج رادر محل ( غـديـر خم ) جمع و ضمن ايراد خطبه مفصلى سوال كرد الست اولى بكم من انفسكم ؟ همگى يك صـدا جـواب مثبت دادند آنگاه زير بغل على (ع ) را گرفته و دربرابر مردم بلند كرد و فرمود : من كـنت مولاه فعلى مولاه سپس همه مردم با آن حضرت بيعت كردند و عمر ضمن بيعت با على (ع ) گـفـت بـخ بخ لك يا على اصبحت مولاى و مولى كل مومن و مومنه و در اين روز بود كه آيه فوق نازل شد . و پيامبر اكرم (ص )تكبير گفتند و فرمودند ( تمام نبوتى و تمام دين اللّه ولايه على بعدى ) .