• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 54594
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : خداي سبحان چگونه از اسراف و ولخرجي بازداشته است؟
پاسخ : « اسراف» يا « سرف» عبارت از زياده روي کردن در هر کاري است که انسان انجام مي دهد اگرچه اين مساله بيشتر در مورد انفاق مال شهرت دارد. خداي سبحان اسراف و اسراف کاران را در اين فرمايش خود مورد نکوهش قرار مي دهد:« و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين»، « و زياده روي مکنيد که او اسرافکاران را دوست ندارد»همچنين مي فرمايد: « و ان المسرفين هم اصحاب النار» ، « و اسرافکاران ياران آتشند» ودر خصوص انفاق نيز اين گونه اسراف را نکوهيده و فرموده است:« و آت ذالقربي حقه و المسکين وابن السبيل و لا تبذر تبذيرا»« و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را دستگيري کن و ولخرجي و اسراف مکن»همچنان که در جايي ديگر اسراف در خوردن و آشاميدن را سرزنش کرده و فرموده است:و کلوا واشربوا و لا تسرفواو بخوريد و بياشاميد و زياده روي مکنيد.
کد سوال : 54595
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : خداي سبحان چگونه در خصوص امر به معروف و نهي از منکر فرمان داده است؟
پاسخ : خداي متعال مي فرمايد: «ولتکن منکم امه يدعون الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنکر»، و بايد از ميان شما گروهي باشند که مردم را به نيکي دعوت کنند و به کار شايسته واداشته و از زشتي بازدارند.« منکر» آن است که عقل و شرع آن را بد دانسته و زشت مي پندارد. بي ترديد چنين عملي نوعي معصيت خداست. « معروف» نيز کاري است که عقل و شرع آن را مي ستايد و نيک مي داند و چنين عملي هم در زمره اموري است که اطاعت خدا محسوب مي شود. آيه فوق در کل اين معنا را مي رساند که به ناچار بايد گروهي وجود داشته باشند تا غير مسلمانان را به اسلام و مسلمانان را به آنچه مورد رضايت خداوند است، دعوت نمايند. خداي سبحان در اين آيه امت اسلام را به تغيير دادن کار زشت و اصلاح عمل پس از انجام دعوت فرموده و اين غير از نهي از انجام کار ناپسند است؛ چرا که نهي از منکر بايد قبل از وقوع و انجام عمل ناشايست صورت بگيرد. رسول الله (صلّي الله عليه و آله) فرمودند: « هريک از شما منکر و کار زشتي را مشاهده مي کند بايد بيدرنگ نسبت به تغيير آن عملا اقدام نمايد. اگر نتوانست لازم است با زبان خود اين کار را انجام دهد. اگر باز هم نتوانست بايد با قلب خود اين کار را انجام دهد. ( يعني قلبا از انجام آن ناراضي باشد) چرا که اين ديگر پايين ترين درجات ايمان است. »
کد سوال : 54596
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : خداي سبحان چگونه نيکي به پدر و مادر را سفارش کرده است؟
پاسخ : قرآن کريم موضوع احترام به والدين و قدرشناسي و بزرگداشت آنان را واجب دانسته و مي فرمايد:« ووصينا الانسان بوالديه حملته امه وهنا علي وهن و فصاله في عامين»« و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کرديم، مادرش به او باردار شد، سستي بر روي سستي. و از شير بازگرفتنش در دو سال است. »همچنين مي فرمايد:« و قضي ربک الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا اما يبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کريما واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربياني صغيرا»« و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستيد و به پدر و مادر خود نيکي کنيد. اگر يکي از آن دو يا هر دو، در کنار تو به سالخوردگي رسيدند به آنان حتي اف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنان سخني شايسته بگوي و از سر مهرباني، بال فروتني بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردي به مهر پروردند.»البته خداي سبحان فرمانبرداري از پدر و مادر در اموري که نافرماني خالق است، را حرام گردانيده ولي از سوي ديگر دستور داده که با آن دو به نيکي معاشرت و رفتار شود حتي اگر آنان کافر باشند. « و ان جاهداک علي ان تشرک بي ما ليس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما في الدنيا معروفا»«و اگر تو را وادارند تا درباره چيزي که تو را بدان دانشي نيست به من شرکت ورزي، از آنان فرمان مبر، ولي در دنيا به خوبي با آن دو معاشرت کن.»
کد سوال : 54597
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : خداوند درکدام آيه به توجه به همسايه سفارش فرموده است؟
پاسخ : در آيه «واعبدوا الله و لا تشرکوا به شيئا و بالوالدين احسانا و بذي القربي و اليتامي و المساکين و الجار ذي القربي و الجار الجنب و الصاحب بالجنب وابن السبيل»، و خدا را بپرستيد و چيزي را با او شريک مگردانيد و به پدر و مادر احسان کنيد و درباره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه مانده نيکي کنيد.« جار ذي القربي » همسايه اي است که خانه اش نزديک و « جار الجنب» کسي است که خانه اش دور باشد و « صاحب الجنب» نيز به شخصي گفته مي شود که در کنار تو و همراه تو است و با تو رفاقت دارد، مانند دوست در سفر.
کد سوال : 54598
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : برزخ چيست؟
پاسخ : در لغت برزخ عبارت از چيزي است که ميان دو شيء ديگر فاصله و پرده بيفکند. کلمه برزخ در قرآن کريم چندين بار آمده است. گاه اين کلمه به معناي مانع يا به عبارت دقيق تر به معني ظريف ترين مانع آبي است:« مرج البحرين يلتقيان* بينهما برزخ لا يبغيان»« دو درياي مختلف را در کنار هم قرار دارد، در حالي که با هم تماس دارند اما در ميان آن دو برزخي است که يکي بر ديگري غلبه نمي کند»در جاي ديگر به معناي عالم جداکننده بين زندگي دنيوي و اخروي به کار رفته است. اين عالم با لحظه مرگ آغاز شده و به زمان و لحظه برخاستن از گورها منتهي مي شود. به آن « عالم مثال» نيز ميگويند چون از نظر شکل و صورت مانند دنياست ولي از لحاظ ماده و خواص و ويژگي ها با آن تفاوت دارد:« و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون»« و از پس آنان برزخي است تا روزي که برانگيخته خواهند شد»
کد سوال : 54599
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : چند نام از نامهاي قيامت در کتاب خدا را بيان کنيد؟
پاسخ : در قرآن کريم نامهاي فرواني براي روز قيامت ذکر شده که برخي از آنها را يادآور مي شويم:يوم الحساب ( روز حساب)، يوم التلاق ( روز ديدار و برخورد با يکديگر)، يوم الجمع ( روز گردآمدن)، يوم التغابن ( روز اقرار به خسران و ابراز فريب خوردگي)، يوم البعث ( روز برانگيخته شدن)، اليوم الموعود ( روز وعده داده شده)، النشور ( روز پراکنده شدن مردم در صحنه قيامت)، يوم الحسره ( روز افسوس خوردن)، يوم التناد ( روز ندا دادن يکديگر)، الميعاد( وعده گاه)، يوم الفصل ( روز جدايي)، الساعه ( لحظه خاص)، الواقعه ( حادثه واقع شدني)، الطامه ( هنگامه فراگير)، الصاخه ( فرياد بلند و صداي مهيب)، الازفه ( حادثه نزديک شونده)، الحاقه ( حادثه حقيقي و واقعي )، القارعه ( حادثه کوبنده)
کد سوال : 54600
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : چرا روز قيامت را « يوم التغابن» مي گويند؟
پاسخ : از جمله وجوهي که علامه طباطبايي درباره وجه تسميه روز قيامت در خصوص اين نام در تفسير خويش آورده اين موارد را مي توان ذکر کرد: تغابن جريان زيان آور است که براي کافران روي داده به اين صورت که معامله زيانبار را برگزيده و داده ستد سودمند را رها نموده اند. وجه ديگر اين است که تغابن براي همه انسانها اعم از مومن و کافر مطرح است. براي مومن اين گونه معنا مي يابد که او در دنيا براي آخرت خويش بيش از آنچه عمل نموده کار نيک ديگري انجام نداده است و براي کافر معنايش اين است که اصلا عمل خيري انجغام نداده است و وجه مشترک ميان آن دو در اين است که هيچ کدام به اندازه توان خودتلاش نکرده اند.
کد سوال : 54601
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : سه سوره قرآني که روز قيامت را به شکل وحشتناکي به تصوير مي کشد کدامند؟
پاسخ : سه سوره از قرآن هراسهاي روز قيامت را طوري به تصوير کشيده که هستي را به لرزه مي اندازد اين سوره ها عبارتند از: الانفطار، الانشقاق و التکوير.
کد سوال : 54602
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : مردم در روز قيامت به چند گروه تقسيم مي شوند؟
پاسخ : سوره واقعه گوياي اين موضوع است که مردم در روز قيامت به سه گروه تقسيم مي شوند:1- السابقون: آنان نزديکان درگاه الهي هستند که در مسير ايمان و عمل به فرامين الهي سبقت جسته و پيش افتاده اند. اين گروه شامل انبياء و ائمه و اولياء بوده و از ساکنان طبقات بالاي بهشت مي باشند. 2- اصحاب الميمنه: « ميمنه» از ريشه « يمن» به معناي برکت است. اينان اهل بهشتند و نامه کردار خود را با دست راست دريافت مي کنند و در شديدترين حالات شادماني و خوشحالي قرار دارند. 3- اصحاب المشئمه: « مشئمه» از کلمه « شوم» به معناي نامبارکي است امکان دارد که اين کلمه به معناي سمت چپ باشد. در اين صورت وجه تسميه اش اين است که نامه اعمال اين عده را به دست چپشان مي دهند به اين نشانه که در تيره بختي و بدترين حال ذلت و خواري به سر برده و اهل آتش جهنمند. از اين گروه هاي سه گانه در سوره الواقعه ياد شده آنجا که مي فرمايد:والسابقون السابقون * اولئک المقربون* في جنات النعيم
کد سوال : 54603
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : مقصود از نامه اعمال انسان که در روز قيامت به وي داده مي شود چيست؟
پاسخ : خداي تعالي مي فرمايد: « و کل انسان الزمناه طائره في عنقه و نخرج له يوم القيامه کتابا يلقاه منشورا»، « و کارنامه هر انساني را به گردن او بسته ايم و روز قيامت براي او نامه اي که آن را گشاده مي بيند بيرون مي آوريم»مقصود از کتاب همان نامه اعمال يا نوشته اي است که در حقيقت خلاصه اي از نوشته هاي دو ملک الهي مي باشد. همان دو فرشته اي که مورد اعتماد خدا بوده و به عنوان ناظر بر انسان گمارده شده اند يکي از آنها نيکي ها و خوبي هاي فرد را مي نويسد و ديگري زشتي ها و بدي هاي کردار او را . سرانجام اين چنين نوشته اي در روز قيامت به انسان تسليم مي گردد تا آن را خود بخواند و در حکم حجت و دليلي باشد بر ضد او يا به نفع او.