• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
کد سوال :
جستجو :
کد سوال : 71
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا آمار طلاق در كشورمان زياد شده است؟
پاسخ : T} عوامل طلاق در كشور{T ارائة هر گونه راه حلي براي پيش‏گيري و مقابله با مسئله طلاق، نيازمند بررسي ريشه‏اي و دقيق عوامل جامعه‏شناختي آن است كه به اختصار به بيان مهم‏ترين آنها مي‏پردازيم: 1. طبق آمار موجود در مجتمع‏هاي قضايي خانواده، يكي از مهم‏ترين عوامل طلاق در كشور، ناشي از معضل شوم اعتياد و عواقب ناشي از آن ـ از قبيل بي‏كاري، فقر، اختلافات خانوادگي و... ـ است. 2. معضلات اقتصادي و اجتماعي از قبيل بي‏كاري و عدم اشتغال، سطح پايين درآمدها، مشكل مسكن و امكانات رفاهي و... از عوامل مهمي است كه زمينه‏هاي طلاق و جدايي را فراهم مي‏آورد. 3. تغيير ارزش‏هاي حاكم بر جامعه از سال 1368 به بعد پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور، مدلي براي توسعه اقتصادي و اجتماعي در پيش گرفته شد كه موجب بروز تضادهاي ارزشي و ناهنجاري‏هاي متعدد گرديد و اين توسعه، نتايجي از قبيل تغيير ارزش‏هاي اجتماعي را در پي‏داشت: از سنّت به سوي مدرن، از ساده‏زيستي به تجمّل، از كمك و ياري و ايثار و گذشت براي جامعه و حتي خانواده به سودجويي فردي، از ارزش قناعت به ارزش ثروت، از انسجام به فردگرايي و از ارزش دين و خدا به ارزش پول و دنيا. يكي از عواقب شوم تغيير ارزش‏ها، سست شدن بنياد و كانون خانواده و گسترش طلاق است. 4. هجوم شوم فرهنگي افسار گسيخته و سراپا مبتذل و بي بندوباري غرب، تمامي اركان جامعه از جمله خانواده را مورد تهديد قرار داده است. فرهنگ غرب ـ كه ريشه در فردگرايي و اصالت لذت و... دارد ـ انحطاط اخلاق و فروپاشي كانون خانواده را براي ساير جوامع نيز به ارمغان آورده است. پس زماني كه مشكلات و معضلات اقتصادي، بيشتر خانواده‏ها را در فشار قرار داده باشد و از طرف ديگر، ارزش‏هاي اسلامي و تعهّدات اخلاقي ـ از قبيل ايمان، توكل، قناعت، صبر و احساس مسئوليت نسبت به اعضاي خانواده ـ نيز در اثر تغيير ارزش‏هاي حاكم بر جامعه و تهاجم فرهنگي دگرگون شده باشد، جامعه با سست شدن اركان خانواده و بروز طلاق مواجه مي‏شود. تحقّق كامل عدالت اجتماعي و حلّ نيازهاي اساسي جامعه از نظر اقتصادي، حقوقي، فرهنگي، اجتماعي و بالاخره ايجاد و گسترش مراكز مشاوره براي حل مشكلات و اختلافات خانوادگي و برخي اقدامات ديگر در مجتمع‏هاي قضايي خانواده، براي پيش‏گيري از جدايي خانواده‏ها قابل توجه است. اميد مي‏رود با حل عوامل طلاق ـ كه در منابع اسلامي به عنوان مبغوض‏ترين حلال خداوند نام برده شده و آثار و پيامدهاي منفي بسيار زيادي بر جامعه دارد ـ به هيچ وجه شاهد چنين معضلي در جامعه اسلامي نباشيم.
کد سوال : 72
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : دانشجو کيست و دانشجوي نمونه داراي چه ويژگي‏هايي است؟
پاسخ : T} دانشجوي نمونه{T دانشجوي نمونه و ايده آل از ويژگي‏هاي زير برخوردار است: 1. نخستين ويژگي يك دانشجوي نمونه، خوب درس خواندن و تلاش جهت ارتقاي علمي است. بايد تمام همت خود را صرف تحصيل علم نموده و در پي دانش اندوزي باشد. دانشجوي واقعي لحظه لحظة زندگي‏اش، يك اندوخته علمي را در پي دارد و هميشه به دنبال كسب معرفت است. اگر شخصي در اين مسير گام بر دارد و چنين زندگي‏اي داشته باشد، يك دانشجو است. ولي به هر ميزان كه در پي اندوختن معرفت و تحصيل دانش باشد و وقت و همّت خود را در اين راه صرف كند, به همان ميزان از ويژگي دانشجو بودن برخوردار است. از اين رو دانشجو بايد بكوشد در برنامه ريزي و تنظيم كارهاي روزانه، بيشتر وقت و تلاش خود را صرف تحصيل علم و دانش كند. مقام معظم رهبري در اين باره مي‏فرمايد: «يکي از فرايض حتمي براي اين نسل، عبارت از تقويت بنيه علمي کشور است. اگر علم نداشته باشيم، اقتصادمان، صنعتمان، حتي مديريت و مسائل اجتماعي مان عقب خواهد ماند. براي مقابله با آنها (دشمنان) علم لازم است. اگر بخواهيد از لحاظ علمي پيش برويد بايد جرأت نوآوري داشته باشيد، استاد و دانشجو بايد از قيد و زنجير، جزم‏گيري تعريف‏هاي علمي القا شده و دائمي دانستن آنها خلاص شوند... آن وقتي که علم با هدايت، ايمان و عواطف صحيح و معرفت روشن بينانه و آگاهانه همراه شود، معجزه‏هاي بزرگي مي‏کند و کشور ما مي‏تواند در انتظار اين معجزه‏ها بماند». V}ديدار دانشجويان، دانشگاه صنعتي اميرکبير 9/2/79 {V 2. دومين ويژگي دانشجوي مطلوب، كسب آمادگي براي ارائه خدمات، مطابق با نياز اجتماعي و علاقه فردي است؛ يعني، هدف او از درس و تحصيل خدمت‏گزاري باشد، نه صرف اندوختن علم. بي‏ترديد امروز هيچ خدمتي بهتر از به كارگيري دانش در مسير برآوردن نياز جامعه و پيشرفت اهداف اسلام نيست. اگر دانشجوي مسلمان با تحصيل دقيق و صحيح و كارآمد، بتواند تئوري نو و طرح جديدي به بازار انديشه و صحنه خدمات ارائه كند، بزرگ‏ترين خدمت را به دين و انسان‏ها كرده است. افسوس كه امروز عده‏اي از تحصيل واقعي غفلت كرده و در پي مدرك و رسيدن به شغل و... در تلاش هستند و عده اي ديگر از زاويه ارائه خدمت و به كارگيري دانش خويش و كاربردي كردن به آن نمي‏نگرند! در حالي كه فرهنگ‏سازي, مستحكم ساختن بنيان‏هاي فني و مهارتي جز از تحصيل كردگان توقّع نيست. 3. ويژگي سوم دانشجوي حقيقي، ارتقاي سطح معنويت فردي و به دنبال آن ارتقاي كيفي امور معنوي دانشگاه و جامعه است. وي بايد در برنامه زندگي معنوي خود نيز باعث پيشرفت گردد و همچون يك الگو عمل كند. لذا برخوردار بودن از صفات عالي اسلامي و انساني ـ مانند ادب, تقوا, عبادت و بنده خدا بودن، صداقت، پاكي, صفاي دل, خيرخواهي, دورانديشي, حسن تدبير و در يك كلام نيكي سيرت و... و دعوت ديگران به اين سمت (با عمل و حرف) ـ بايد از برنامه‏هاي دانشجو باشد. مقام معظم رهبري مي‏فرمايد: «[دانشجو بايد] از نظر اخلاقي و معنوي و احساسات لطيف انساني بي‏نظير باشد... دانشجو يک روشن‏فکر تمام عيار مسلمان است، متدين است». V}ديدار دانشجويان نمونه و ممتاز دانشگاه‏ها، 7/9/81{V 4. هوشياري و تيزبيني و داشتن قدرت تحليل سياسي و قبل از آن آگاهي صحيح و دقيق از پديده‏هاي اجتماعي و اتخاذ موضع آگاهانه و صحيح و بجا و مناسب و برخاسته از مباني اسلامي، از ديگر ويژگي‏هاي دانشجوي مسلمان و از ضروريات زندگي دانشجويي است. جامعه از يك دانشجو انتظار دارد افزون بر تدبير و تفكر در مورد پديده‏ها و امور سياسي به صورت آگاهانه بر روي آنها تأثير بگذارد و مردم را در اين مواقع هدايت و راهنمايي كند؛ وي بايد بر پايه مباني ديني و اعتقادي خويش و بر اساس اطلاعات دقيق و صحيح (نه گفته‏هاي خياباني و شايعات اتوبوسي) به تحليل صحيح و مناسب از اين پديده‏ها بپردازد و در برابر آن براي خود اتخاذ موضع نمايد به تعبير كوتاه از دانشجو انتظار نيست كه در بند افكار ديگران و تصميمات حزبي و گروهي باشد. او شخصي آگاه و تحصيل كرده است و بايد براي خود قدرت تحليل و تبيين داشته باشد. در يک جمع‏بندي، خصوصيات دانشجوي واقعي و مطلوب را مي‏توان از ديدگاه مقام معظم رهبري چنين بيان كرد: «به نظر من، جوانان انقلابي دانشگاه ـ چون بحث دانشجو را داريم ـ سعي کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعي کنند در محيط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند نه منفعل. روي محيط خودشان اثر فکري و رواني بگذارند؛ اين شدني است. يک جوان گاهي اوقات مي‏تواند مجموعة پيرامون خودش را ـ کلاس، استاد و دانشگاه را ـ زير تأثير شخصيت معنوي خودش قرار بدهد. البته اين کار با سياسي کاري به دست نمي‏آيد؛ با معنويت به دست مي‏آيد؛ با صفا به دست مي‏آيد؛ با استحکام رابطه با خدا به دست مي‏آيد. عزيزان من! رابطه با خدا را جدّي بگيريد، شماها جوانيد، به آن اهميت بدهيد، با خدا حرف بزنيد، از خدا بخواهيد، مناجات، نماز، نماز با حال و با توجه براي شما خيلي لازم است؛ مبادا اينها را به حاشيه برانيد». V}بيانات رهبر معظم انقلاب در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه تهران، 22/2/1377{V
کد سوال : 73
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا دانشجويان فعلي ما از دانشجوي آرماني اين قدر فاصله دارند؟ وظيفة ما در اين باره چيست (يعني اول فاصله خود و سپس اطرافيانمان را چگونه با دانشجوي آرماني کم کنيم)؟
پاسخ : T} فاصله با دانشجوي آرماني{T با وجود تحوّلات عميق و سازنده‏اي که به برکت انقلاب اسلامي و برنامه‏هاي متعدد در خصوص دانشگاه‏ها انجام شده، هنوز در بسياري از زمينه‏ها با دانشگاه اسلامي و دانشجوي مطلوب فاصله هست. در تبيين چرايي اين موضوع مي‏توان به علل متعددي اشاره كرد؛ از جمله: 1. تعدد مراکز تصميم گيري در دانشگاه‏ها و فقدان استراتژي و راهبرد فرهنگي معين و کارآمد در اين زمينه ها؛ 2. غلبه کميت بر کيفيت؛ 3. تدريس محوري به جاي پژوهش محوري؛ 4. ضعف در ارائه مناسب علوم انساني و عدم توجه کافي به اين علوم در کشور؛ 5. فقدان تکريم لازم و رعايت شئونات مادي و معنوي اساتيد؛ 6. بي‏کاري و يا عدم تناسب شغلي دانش آموختگان دانشگاهي با رشتة تحصيلي آنها؛ 7. ضعف ارتباطات و تعاملات دانشگاه با واقعيات جامعه در زمينه‏هاي مختلف انساني، صنعتي و...؛ 8. مدرک محوري و مدرک گرايي؛ 9. غلبه آموزش و نبود پرورش و تربيت صحيح در نظام آموزشي کشور؛ 10. فقدان يا کمبود ارتباطات علمي اساتيد و دانشجويان با حوزه‏هاي علميه از يک سو و با عرصه‏هاي علمي جهاني از سوي ديگر؛ 11. عدم دقت کافي در گزينش اساتيد و نظارت‏هاي کارآمد در دوران اشتغال آنان در دانشگاه از نظر علمي و اخلاقي. در چنين شرايطي وظيفه هر دانشجويي اين است که بكوشد با برنامه‏ريزي دقيق و پرداختن به اولويت‏ها و با استعانت از خداوند، ويژگي‏هاي لازم براي دانشجو را در خود پياده كند. در چنين صورتي ضمن اصلاح و ارتقاي خود به سطوح بالاتر، از نظرعلمي و معنوي، نسبت به محيط اطراف خود احساس وظيفه مي‏كند و با گسترش روحيه اصلاح و ارتقاي کارآمدي دانشگاه خواسته‏هاي قانوني خود را از مسئولان پيگيري مي‏نمايد.
کد سوال : 74
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : بينش دانشجويي را نسبت به مسائل سياسي و فرهنگي، چگونه بالا ببريم؟
پاسخ : T} بينش و تحليل دانشجويي{T مشاركت و تحليل سياسي، حق طبيعي هر كسي است. مشاركت در امور سياسي، بدون تحليل قضايا و بدون تفسير و تأويل رفتارِ شخصيت‏ها، دولت و گروه‏ها (حزب)، امري غير محتمل است و تنها، ارزشي نمادين دارد. بنابراين موضوعات سياسي، بايد با روش‏هاي علم سياست، تجزيه و تحليل شوند؛ نه با نظرِ شخصي. تحليل حوادث سياسي، بدون داشتن دانش و آگاهي سياسي، ناكار آمد است. در حيطة معرفت سياسي آن‏گاه مي‏توانيم به درستي نظر دهيم كه اطلاعاتي در چهار حوزه سياسي داشته باشيم و منابع مربوط به آنها را مطالعه كرده باشيم. قبل از ورود، چند مطلب باعث رشد و آگاهي سياسي دانشجويان مي‏شود، بيان مي‏گردد: 1. برگزاري جلسات علمي و دعوت از صاحب‏نظران، براي بازگويي ديدگاه‏هاي علمي در هر زمينه؛ 2. ايجاد خانه مطبوعات در محيط‏هاي دانشجويي؛ 3. برگزاري ميزگردهاي سياسي، علمي و فرهنگي از سوي خودِ دانشجويان؛ 4. فعال كردن تابلوهاي اطلاع‏رساني براي آگاهي از خبرهاي علمي و سياسي؛ 5. ايجاد تريبون آزاد براي دانشجويان؛ 6. مطالعه كتاب‏ها و مجله‏هاي سياسي؛ 7. مطالعه نظريّات شخصيت‏هاي سياسي و احزاب و گروه‏ها. در حيطه معرفت سياسي، شناخت چهار حوزه و تفكيك آن‏ها، مهم به نظر مي‏رسد: T} 1. حوزة علم سياست: {T اين حوزه مجموعه‏اي است از نظريه‏ها، فرضيه‏ها و قضاياي اثبات‏پذير و ابطال شدني است. T} 2. حوزة علم به حوادث سياسي: {T اين حوزه، از سويي كل تاريخ سياسي را در برمي‏گيرد و از سوي ديگر پيش‏بيني حوادث سياسي در اين حوزه قرار دارد. البته بين علم به درستي حوادث گذشته، با علم به وقوع حوادث آينده، تفاوتي ماهوي وجود دارد؛ زيرا علم به حوادث گذشته، از روش‏شناسي (متدولوژي) علم تاريخ پيروي مي‏كند؛ ولي پيش‏بيني حوادث آينده، نيازمند تلفيق علم و فن و هنر و مشروط است و لذا بيشتر معرفتي شخصي تلقّي مي‏شود. T} 3. حوزة تحليل سياسي: {T تحليل سياسي حق طبيعي همه افراد جامعه است و نمي‏توان كسي را از تحليل كردن مسائل جامعه و مسائل سياسي باز داشت؛ زيرا رشد و توسعه سياسي، فرهنگي و اجتماعي هر كشور، با مشاركت فعّال همة اقشار، در امور سياسي صورت مي‏گيرد. معرفت و مشاركت سياسي به دست نمي‏آيد؛ مگر با تحليل حوادث بررسي شخصيت سياستمداران و شناخت رفتار دولت و احزاب و گروه‏هاي سياسي. البته بديهي است ميزان اعتبار وارزش تحليل هر کس، بستگي به وسعت اطلاعات، رعايت اصول ومباني تحليل و... دارد. T} 4. حوزة آرا و انديشه‏هاي سياسي: {T نمي‏توان كسي را يافت كه در مسائل سياسي اظهار نظر كند؛ ولي داراي آرا و نظريات سياسي نباشد. آراي سياسي، در «جامعه» قوام مي‏گيرند. خاستگاه رسيدن به نظريّات سياسي، تنها از علم سياست نشأت نمي‏گيرد؛ بلكه ده‏ها عامل ديگرـ مانند جهان‏بيني، موقعيت شغلي، رفاقت‏ها، جنسيت، سن، علاقه به شخصيت‏هاي سياسي، نوع مطالعات، وضعيت اقتصادي و... ـ نيز در اين امر دخيل است. بين آراي سياسي و انديشة سياسي نيز فرق هست؛ كسي كه آراي سياسي دارد، وقتي مي‏رود، آراي خود را نيز با خود مي‏برد، اما كسي كه انديشه سياسي دارد، وقتي كه نيست، انديشه‏هايش مي‏ماند و كم و زياد مورد توجه ديگران قرار مي‏گيرد. T} مراحل تحليل سياسي {T در ادبيات سياسي، تحليل سياسي عبارت است از تجزيه پديده به اجزاي تشكيل دهنده، شناخت اجزا و ارتباط آنها با يكديگر و شناسايي كليت پديده مورد بررسي. مشاهده و بررسي و شناخت كامل اجزا، بايد به دقت انجام شود و تأثيرات هر يك بر ساير اجزا شناخته شود. هر تحليل سياسي از چهار مرحله تشكيل مي‏شود: T} 1. جمع‏آوري اطلاعات و اخبار: {T هر تحليلگر بيش از هر چيز و پيش از هر عملي، نيازمند اطلاعات و آگاهي‏هاي لازم درباره موضوع مورد بررسي است. همه اطلاعات و منابع، ارزش يكسان ندارند. V}نگ: دكتر عزت‏اللّه‏ نادري و دكتر مريم سيف نراقي، روش‏هاي تحقيق در علوم انساني {V T} 2. تعيين هدف: {T تعيين هدف و محدود كردن ابعاد بررسي پديده، موجب به نتيجه رسيدن تحليل مي‏شود. پس از تعيين هدف و ابعاد آن، بايد سؤال‏هاي مناسبي درباره موضوع مورد نظر طرح شود تا به دنبال پاسخ آنها، برآيد. T} 3. انتخاب روش: {T شناخت و تحليل پديده‏هاي سياسي ـ اجتماعي از يك راه مشخص به دست نمي‏آيد؛ زيرا هر موضوعي‏ـ بسته به ماهيت و محتواي آن‏ـ شيوه خاصي را مي‏طلبد. مثلاً براي شناخت علل تورّم، نمي‏توان به شيوه شناخت علل نا به ساماني‏هاي ترافيك عمل كرد. انتخاب روشي نامناسب، موجب تحليل غير واقعي و نتيجه‏گيري غلط مي‏شود. T} 4. جمع‏بندي: {T جمع‏بندي بايد به گونه‏اي باشد كه ضمن بيان خلاصه مراحل طي شده، نتيجه لازم و تصويري همه جانبه از موضوعِ موردِ بررسي نشان دهد. تحليل‏هاي يك جانبه و تك بعدي، معمولاً واقع‏بينانه نيست و نمي‏تواند پاسخ‏گوي سؤالات و ابهامات باشد و يا حتي مقدمه و راهنماي مناسبي براي موضع‏گيري‏هاي سياسي قرار گيرد. T} ويژگي تحليل‏گر{T تحليل‏گر خوب، بايد داراي ويژگي‏هايي باشد كه مهم‏ترين آنها عبارت است از: T} 1. واقع بيني: {T تحليلگر بايد به دور از اغراض شخصي و پيش‏داوري‏ها و بدون دخالت تمايلاتِ خود، با واقع‏بيني به تحقيق بپردازد. قوي‏ترين عاملي كه انسان را از خطاها و لغزش‏ها باز مي‏دارد و او را به سمت واقع‏بيني هدايت مي‏كند، تقوا است. قرآن كريم مي‏فرمايد: «A} يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانًا{A ؛ اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! اگر تقواي خدا پيشه كنيد، خداوند به شما قدرت تشخيص حق و باطل مي‏دهد». V}انفال(8)، آية 29{V و نيز مي‏فرمايد: «A} وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللّهُ{A ؛ تقواي خدا را پيشه و روش خود قرار دهيد؛ چرا كه خداوند شما را آموزش مي‏دهد». V}بقره(2)، آية 282 {V T} 2. اجتناب از ظن: {T هر گونه شناخت، تحليل، جمع‏بندي و موضع‏گيري، بايد مستند و مبتني بر علم باشد. نمي‏توان ظن را پايه تحليل قرار داد. خداوند مي‏فرمايد: «A} إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني مِنَ الْحَقّ‏ِ شَيْئًا{A »؛ «همانا گمان [شما را] اندكي از حق بي‏نياز نمي‏سازد». V}يونس‏(10)، آيه 36. {V T} 3. پيروي نكردن از هواي نفس: {T عامل بسياري از انحراف‏ها و خطاها، خودمحوري و بي‏توجهي به واقعيت‏ها و پيروي از اميال و هواهاي نفساني است. T} 4. پرهيز از پيروي كوركورانه: {T مطالب رسانه‏هاي استكباري و حتي تحليل‏گران داخلي، بايد به دقت بررسي شود. تحليلگر بايد فارغ از طيف‏هاي رسانه‏اي، بر اساس اسناد و مدارك و واقعيت‏ها به بررسي پديده‏هاي سياسي بپردازد. اگر كسي توان و قدرت تحليل مسائل سياسي و اجتماعي را به صورت دقيق و مستدل دارد، با گذراندن مراحل پيش گفته و داشتن ويژگي‏هاي تحليل‏گري، مي‏تواند تحليل سياسي ارائه نمايد؛ اما اگر چنين تواني ندارد، يا امكانات لازم و اطلاعات كافي در اختيارش نيست، بايد به منابعي مراجعه كند كه داراي اين ويژگي‏ها باشند. بايد از تحليل‏هاي دشمنان خارجي و داخلي‏ـ كه از طريق امواج راديويي و برخي مطبوعات، به تحريف حقايق و وارونه جلوه دادن واقعيت‏ها مي‏پردازند ـ پرهيز شود. V}نگ: فرامرز رفيع پور، توسعه و تضاد ـ آناتومي جامع؛ جواد منصوري، شناخت و تحليل سياسي. {V T} 5. به كارگيري اصول مكتبي: {T در تحليل حوادث و وقايع، بايد اصول و ارزش‏هاي ديني را ملاك قرار داد و در تمامي مراحل تحليل و نتيجه‏گيري در نظر داشت.
کد سوال : 75
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : دليل وجود بنياد شهيد و بنياد جانبازان و برخورداري خانواده‏هاي شهدا و جانبازان، از امتيازات خاص چيست؟
پاسخ : T} امتيازات ايثارگران{T تشكيل چنين بنيادهايي و قراردادن سهميه براي اين عزيزان، يكي از وظايف و افتخارات حكومت اسلامي است كه جمهوري اسلامي ايران نيز تا حدودي توانسته اين وظيفه را انجام دهد و همه مسئولان نظام نيز بر عمل به اين وظيفه و رسيدگي به مشكلات اين عزيزان تأكيد و به آن مباهات ورزيده‏اند. دلايل متعددي پشتوانه اين اقدامات است كه مهم‏ترين آنها عبارت است از: يكم. اجراي عدل و قسط؛ اقتضا مي‏كند به هر فردي، براساس ميزان خدمات و اقداماتي كه براي جامعه انجام مي‏دهد، توجّه شود تا حق متناسب خود را دريافت كند. رزمندگان سلحشوري كه جان بر كف نهادند و با ايثار و فداكاري خود، امنيت ملي، تماميت ارضي و منافع ملي كشور را از هجوم بيگانگان حفظ كردند، اين حماسه را به قيمت جان خود يا قسمتي از اعضاي بدن خود و يا از دست دادن بهترين سال‏هاي خود در زندان‏هاي دشمن آفريدند. پس براساس عدل وانصاف، حكومت اسلامي بايد متولّي امور زندگاني آنها و جبران خسارت‏هاي وارده باشد. حضرت علي(ع) در فرمان خود به مالك‏اشتر مي‏نويسد: «هرگاه كسي از سپاه تو به درجه شهادت رسيد و يا شخصي از دشمنانت بر اثر قتل و جرح، به گرفتاري شديد مبتلا گرديد، همانند وصي دلسوز و مورد اعتماد، كارهاي خانواده آنان را اداره كن تا اثر فقدانش در ميان اهل بيت او ظاهر نگردد. V}بحارالأنوار، ج 77، ص 251 {V در پيمان صلح امام حسن(ع) آمده است: «معاويه موظف است همواره از خراج دارابگرد، مبلغ يك ميليون درهم تسليم حسن بن علي نمايد تا ميان بازماندگان شهداي جنگ جمل و صفين ـ كه در ركاب امام علي(ع) كشته شدند ـ تقسيم شود». بنا بر مطالبي كه گفته شد، هرگونه كوتاهي در رسيدگي به امور اين عزيزان، ظلم به حقوق مسلم آنان شمرده شده و منافي عدل و قسط است. چگونه مي‏توان كساني را كه در راه تأمين امنيت و آسايش ديگران و حفظ كيان اسلامي، بهترين شخص خود را ـ كه از همه لحاظ تأمين كننده زندگي آنها بوده ـ از دست داده‏اند يا معلول و مجروح شده‏اند و يا بهترين سال‏هاي عمر خود را در زندان‏هاي دشمن گذرانده‏اند و گرفتار عقب‏ماندگي اقتصادي و تحصيلاتي و... شده‏اند، با افرادي مرفه مساوي دانست كه در پشت جبهه‏ها در سايه امنيت و آرامش ناشي از فداكاري اين عزيزان، به زندگي خود پرداخته و از همه مواهب دولت اسلامي برخوردار شده‏اند؟ آيا اين ظلم و بي‏عدالتي نيست؟! دوّم. غيير اوضاع و شرايط اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، امنيتي و... نيز حائز اهميّت است. براساس قوانين حاكم در آن زمان، غنايم حاصل از جنگ‏ها ـ اعم از سلاح و زيورآلات و... ـ بين رزمندگان توزيع مي‏شد و كساني كه در جنگ حاضر نبودند، بهره‏اي نيز نداشتند. ابن ابي الحديد از ابوالاسود دئلي روايت مي‏كند: پس از پيروزي امام علي(ع) در جنگ جمل، آن حضرت وارد بيت‏المال بصره شد و تمام آن را كه بسيار زياد هم بود، بين سپاهيان خود تقسيم كرد. مردي كه در جنگ شركت نكرده بود، تقاضا كرد كه به او هم سهمي بدهند. امام(ع) سهم خود را به او بخشيد. در زمان ما، به علت تغيير اوضاع و شرايط زمانه و تغيير شيوه تأمين امنيت مردم و مديريت اقتصادي و...، ديگر نمي‏توان مثلاً سلاح‏هاي به دست آمده در جنگ ـ مثل هواپيما و توپ و تانك و... ـ يا منابع عظيمي را كه از دشمن به دست مي‏آيد يا باز پس گرفته مي‏شود، بين رزمندگان تقسيم كرد. اين كار، اگر هم شدني باشد، خلاف مصلحت حكومت اسلامي است؛ ولي بايد حداقل به ميزان ساير افراد جامعه، امكانات پيشرفت و وسايل مورد نياز اين عزيزان تأمين گردد. سوم. يكي از اصول و استراتژي‏هاي حضرت علي(ع) در چگونگي ادارة جامعه، استفاده از اصل تشويق است: «H} ازجر المسي‏ء بجزاء المحسن{H »؛ «خطاكار را با پاداش دادن به درست كار، باز دار». آن حضرت در نامة خود به مالك‏اشتر مي‏فرمايد: «هميشه سپاهيان را تشويق كن و كارهاي مهمي را كه انجام داده‏اند، بر شمار؛ زيرا يادآوري كارهاي نيك، شجاعان سپاه را به حركت بيشتر وا مي‏دارد و آنان را كه تنبلي مي‏كنند، به كار تشويق مي‏نمايد ...». در واقع، ارائه خدمات به اين عزيزان، تشويق ساير افراد جامعه براي خدمت و جانفشاني در راه حفظ حكومت و جامعه اسلامي و ايجاد روحيه و اطمينان است تا مردم و حكومت، رشادت‏هاي آنان را ارج نهند و در مواقع نياز، دوباره با اطمينان و فراغت خاطر از آينده خانواده خود، به ميدان‏هاي نبرد بشتابند. اين گونه اقدامات در كشورهاي غيراسلامي نيز انجام مي‏شود. آنان به مقام كشتگان خود و رزمندگان خود ارج مي‏نهند و براي اين كار، بودجه‏هاي كلان اختصاص مي‏دهند. زندگي و آينده شغلي آنان را تضمين مي‏كنند و تعهد و وفاداري آنها را نسبت به كشورشان مي‏ستايند و در گزينش‏ها امتياز قائل مي‏شوند. چهارم. تبعيض در جايي است كه همة افراد از همه جوانب با هم مساوي باشند و يكي يا عده‏اي بر بقيه ترجيح داده شوند؛ در حالي كه در اينجا مسئله چنين نيست. اينان با كمال خلوص، تمام هستي خود را در راه خدا و براي دفاع از امنيت و استقلال و منافع و مصالح كشور اسلامي داده‏اند و با تمام كوتاهي‏ها و مشكلات، باز هم مدافع اصلي نظام اسلامي هستند. با بيان اين مسئله ديگر كسي بدبين نمي‏شود و به تبليغات دشمن براي ايجاد بدبيني نسبت به اين عزيزان، گوش نمي‏دهد و مقام آنها را ارج مي‏نهد. پنجم. روح حاكم بر جامعه اسلامي و سيره و گفتار اهل‏بيت(ع)‏، نشان دهنده و تأييد كنندة اين اقدامات است كه به نمونه‏هايي از آنها اشاره شد.
کد سوال : 76
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : دانشگاه اسلامي يعني چه؟ چه مؤلفه‏هايي دارد؟ آيا به صرف گنجاندن چند درس معارف و تاريخ اسلام و ... در سر فصل دروس و احياناً آويزان کردن چند تابلو در دانشگاه مي‏توان دانشگاه را اسلامي کرد؟
پاسخ : T} اسلامي شدن دانشگاه ها{T بحث اسلامي شدن دانشگاه ها، يکي از مهم‏ترين اهداف انقلاب اسلامي در بعد فرهنگي آن و از نيازها و ضرورت‏هاي اساسي جامعة ما است. از ابتداي انقلاب نيز تاکنون گام‏هاي مثبتي در اين زمينه برداشته شده؛ اما با اين همه نسبت به اهداف انقلاب اسلامي و جايگاه شايسته دانشگاه در اين امر، با کاستي‏هاي فراواني روبه‏رو است. اكتفا به برخي امور مانند گنجاندن چند درس و يا مسائل ظاهري، هر چند امري لازم است اما به هيچ وجه کافي نيست و انتظارات جامعه از يک دانشگاه اسلامي را برآورده نمي‏سازد. T} ويژگي‏هاي دانشگاه اسلامي: {T بايد روح حاکم بر دانشگاه و محتواي آموزش و سياست‏ها، مديريت‏ها و برنامه ريزي‏ها از تعاليم عالي اسلامي سرچشمه بگيرد. مسئولان، اساتيد و دانشجويان با مباني فکري و عقيدتي اسلام عميقاً آشنا شده و از نظر روش و عملکرد، ميزان و ملاک آموزه‏هاي ديني باشد. چنين دانشگاهي بايد سرشار از نشاط، پويايي، ايمان و اخلاص باشد و هدف و انگيزه همگان، تعالي و تکامل خود و اجتماع و پيشي گرفتن در علم و ترقّي کمّي و کيفي آن باشد. رفع نيازهاي نظام اسلامي و قطع وابستگي‏هاي علمي و فني و جبران عقب ماندگي‏ها از هدف‏هاي مهم دانشگاه اسلامي است. نوآوري و به کار گرفتن تمام نيرو و انديشه در راه توليد علم، از ويژگي‏هاي ديگر آن است. هر دانشجو مي‏تواند با مطالعة عميق مباني ديني و اسلامي آراسته شدن به فضايل اخلاقي و الهي، ايجاد ارتباط با ديگر دانشجويان، انتقال افکار و انديشه‏هاي خود به يکديگر، داشتن اتّحاد و موضع‏گيري‏هاي مناسب در موارد ضروري و از همه مهم‏تر تلاش پيگير علمي و فتح قله‏هاي دانش، در تحقّق اين مهم مي‏تواند نقش مؤثري ايفا كند. آنچه که مقام معظم رهبري تحت عنوان «نهضت نرم افزاري» مطرح فرمود، يک شرط واقعي و مهم براي تحقق اين هدف مهم است و وظيفه ما توليد علم و دانش در اين عرصه است. مؤلفه‏هاي ديگر دانشگاه اسلامي ـ كه بايد در پي تحقق آنها بود ـ عبارت است از: 1. علم و تخصص، 2. معارف ديني، 3. اخلاق و تهذيب، 4. خودباوري و اعتماد به نفس، 5. استقلال و اتكاي ذاتي در عين استفاده از يافته‏ها و تجارب ديگران، 6. جامع‏نگري و بينش اجتماعي و سياسي، 7. آرمان‏گرايي و هدف‏داري، 8. تعهد و دلسوزي در راستاي اصلاح و سامان بخشيدن به امور جامعه. بنابراين تعهد و تخصّص، دو مؤلفه لازم و همراه در دانشگاه اسلامي هستند. V}جهت مطالعه بيشتر ر.ک: فصلنامه دانشگاه اسلامي، سال ششم، ش 15؛ فصلنامه دانشگاه اسلامي، سال هفتم، ش 17، 18 و 19؛ مجموعه دانشگاه اسلامي و رسالت دانشجوي مسلمان، روابط عمومي نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه‏ها؛ دانشگاه و دانشگاهيان از ديدگاه امام خميني، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني {V
کد سوال : 77
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا تعداد الگوهاي اعتقادي و عملي در فرايند اسلامي شدن دانشگاه‏ها اندك هست؟
پاسخ : T} اسلامي شدن دانشگاه‏ها{T آنچه كه از دانشگاه در نظام اسلامي انتظار مي‏رود، اين است كه دانشگاه «اسلامي» باشد و اين قيد ـ با توجه به جايگاه و كاركردهاي مهم دانشگاه در جامعه ـ بسيار با اهميت و قابل توجه است. دانشگاه نقطه اساسي هر جامعه و كشور است و اگر اصلاح شود, آينده آن جامعه اصلاح خواهد شد. اگر خداي نكرده، محل تربيت متخصصان مسلمان و متعهد نباشد, دانشگاه مطلوب انقلاب نبوده و موجب عدم پيشرفت و به تباهي شدن جامعه و وابستگي خواهد بود. بر اين اساس دانشگاه مطلوب انقلاب، با دو شاخص علم و ايمان سنجيده و مشخص مي‏شود. رهبر معظم انقلاب مي‏فرمايد: «در دانشگاه اسلامي, علم با دين, تلاشگري با اخلاق و تضارب افكار با سعه صدر و تنوع رشته‏ها با وحدت هدف و كار سياسي با سلامت نفس, تعمق و ژرف‏نگري با سرعت عمل و خلاصه دنيا با آخرت همراه است» V}روزنامة رسالت, 5/7/1375 {V و «از شاخصه‏هاي اسلامي شدن دانشگاه ها, علمي شدن آنها است, عميق شدن خود باور بودن و اتكا به نفس داشتن دانشجو و استاد, از جمله نكات بارز دانشگاه اسلامي است, در دانشگاه اسلامي تدين و دين باوري وجه غالب است و در آن ايستادگي بر روي اصول, تسليم ناپذيري در برابر دشمن و عزم و اراده در برابر تهاجم فرهنگي به زير بناي مستحكم فكري است. دانشگاه اسلامي شكوفا و پر نشاط است و در آن علم و عالم عزيز و باكرامت‏اند, دانشجو به قصد قربت درس مي‏خواند و مظاهر فسق و فساد در آن وجود ندارد. بنابراين لازمه علمي شدن دانشگاه‏ها اسلامي شدن آنهاست». V}روزنامة جمهوري, 7/12/1376{V بنابراين دانشگاه مطلوب بايد اين چنين محلي باشد. اما آيا در عمل اين ايده آل‏ها و ارزش‏ها تحقق يافته است؟ متأسفانه به رغم تلاش‏ها برنامه‏ريزي‏ها و مجاهدت‏هاي فراوان در اين زمينه و دستاوردهاي بسيار مثبت و ارزندة آن، هنوز تا رسيدن و دستيابي به اين هدف و جايگاه مطلوب راه طولاني مانده است. رهبر معظم انقلاب مي‏فرمايد: «دانشگاه هنوز اسلامي نشده است ... اين نمي‏شود مگر با يك تحول عميق, بنيادي, دل سوزانه, بلند مدت, برنامه‏ريزي شده و همه جانبه». V}فصلنامه فرهنگي, شمارة 21, بهار 1375, ص 174 {V T} دلايل اسلامي نشدن دانشگاه‏ها{T عوامل متعدد خارجي و داخلي، نواقص و نارسائي‏هاي نظام آموزشي, عدم تحقّق كامل وحدت حوزه و دانشگاه, تهاجم فرهنگي و... در اين امر موثر است. به نظر مي‏رسد آنچه در اين فرآيند نقش اساسي دارد، عدم اجماع فکري ميان مسئولان اجرايي کشور با مسئولين و دست اندرکاران دانشگاه‏هاست. که متأسفانه بخش‏هايي از اين مجموعه کلان، يا اصلاً به اسلامي شدن دانشگاه‏ها معتقد نبوده و يا اينکه درک درستي از ضرورت اين موضوع ندارند. نتيجه طبيعي اين مسئله، ناکارآمدي و عدم موفقيت نظام اسلامي در اسلامي کردن دانشگاه‏هاست. تا زماني که تمامي مجموعه‏هاي تأثير‏گذار بر دانشگاه‏ها، به اسلامي کردن آنها نينديشند و براي آن ارزش قائل نشوند، توفيق کامل حاصل نمي‏شود. پس اولين گام، هماهنگي کامل و اجماع فکري و حدت نظر تمامي مسئولان و دست اندرکاران دانشگاه‏ها است که در صورت تحقق اين مسئله قطعاً مي‏توانيم جهش عظيمي در اين زمينه داشته باشيم، البته مسئله برنامه‏ريزي و يافتن الگوهاي مناسب و مفيد نيز به عنوان گام بعدي اقدام ضروري و مهم است که بايد از سوي کارشناسان متعهد و متخصص صورت پذيرد. گفتني است دانشگاه و دانشجويان ما ـ چه نسبت به قبل از انقلاب و چه در مقايسه با ساير كشورهاي ديگر ـ از وضعيت بسيار بهتري برخوردار بوده و دانشگاه‏هاي ما پر است از جوانان متعهد و انقلابي و پاي بند به اصول و ارزش‏هاي اسلامي و اساتيد متعهد و متخصص.
کد سوال : 78
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : نظر شما در مورد مختلط بودن کلاس‏ها چيست؟ چه ضرر‏ها فايده‏هايي دارد؟
پاسخ : T} اخطلاط در دانشگاه‏ها{T به نظر مي‏رسد در وضعيت كنوني و با توجه به واقعيات موجود در بسياري از دانشگاه‏ها مبني بر عدم رعايت ارزش‏ها و شئون اسلامي و بعضي مشكلات و ناهنجاري‏هاي ناشي از آن، اختلاط پسر و دختر در دانشگاه‏ها آفت‏هايي به دنبال دارد.. وگرنه صرف وجود دو جنس در كلاس حرام نيست به شرط آنكه دقيقاً هنجارهاي شرعي رعايت گردد. بررسي كامل اين آفات يا فوايد اختلاط، نيازمند تحقيقات گستردة جامعه شناختي و نظر سنجي‏هاي آماري و... است كه از حوصله يك نامه خارج است؛ لذا ما به اختصار به تعدادي از مهمترين آن‏ها مي‏پردازيم: T} يك. آفات و معايب: {T مهم‏ترين آثار اختلاط عبارت است از: 1. به وجود آمدن بعضي انحرافات جنسي، اخلاقي و اجتماعي در اثر عدم رعايت شئون اسلامي از قبيل حجاب كامل و... . 2. افت تحصيلي در اثر مشغول شدن روح، فكر و قوه خيال دانشجو به... و عدم توجه كافي به مطالب استاد يا مطالب كتاب در زمان مطالعه و... 3. اضطراب و نگراني ناشي از انگيزش شهواني و دشواري ارضاي صحيح و مشروع. T} دو. فوايد: {T مهم‏ترين فوايدي قابل تصور ـ با رفع معايب پيش گفته ـ عبارتند از: 1. فوايد اقتصادي از قبيل: صرفه جويي در هزينه‏ها و بودجه‏ها، وقت استاد، فضاهاي آموزشي و امكانات دانشگاه و... 2. تمرين تقوا، عفت و پاكدامني و قرار گرفتن در معركه كار زار و جهاد جدي با نفس اماره. 3. شناخت روحيات جنسي مخالف و کسب تجربه‏هاي علمي و عملي. 4. پيدا نمودن شريک زندگي کفو و هم شأن. T} سه. وظايف و راه‏كارها: {T به طور مختصر مي‏توان وظايف و راه كارهاي مقابله با اين ناهنجاري‏ها را به دو دسته تقسيم كرد: 3ـ1. وظايف و راه كارهاي فردي: دانشجو بايد در درجه نخست ارزش‏ها و معارف و احكام اسلامي را به صورت دقيق شناخته و در خود نهادينه سازد. رهبر معظم انقلاب در اين خصوصي مي‏فرمايد: «آنچه براي دانشجوها در دانشگاه‏ها مهم است، رشد ايمان مذهبي و انديشه اسلامي در ذهن‏ها و دل‏هاي آنان است و مسئله رشد و روحيه تعبد در آنان تعبد با استدلال عقلي و گرايش به مسائل عقلايي با اعتقاد به علم و فعاليت‏هاي علمي و دانشگاهي و دانشجويي هيچ منافاتي ندارد و حقيقتاً براي نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران مايه افتخار است كه در ايام‏البيض ماه رجب در مسجد دانشگاه تهران دانشجوها اعتكاف بكنند، اين خيلي چيز مهمي است». پاي‏بندي در عمل به ارزش‏ها و احكام الهي و ساير وظايف عبادي و پيوند دانشجويان با مراكز مذهبي بالاخص علماي ديني، نيز داراي اهميت است. 3ـ2. وظايف و راه كارهاي اجتماعي: اگر دانشجويان دغدغه صيانت از خود را داشته باشند، نمي‏توانند نسبت به محيط واطرافيان خود بي‏تفاوت باشند. دانشجويان بايد نسبت به تهذيب محيط خود اهميت داده و سعي در ترويج و گسترش ارزش‏هاي الهي در محيط دانشگاه داشته باشند و به فريضه امر به معروف و نهي از منكر عمل كنند و با اجراي برنامه‏هاي فرهنگي و تفريحي مفيد و سالم از طريق مراكز موجود در دانشگاه‏ها و جذب ساير دانشجويان، اخلاق و رفتار مطابق با ارزش‏هاي اسلامي از خود بروز دهند.
کد سوال : 79
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : در محيط دانشگاه که اکثر خانم‏ها بدحجاب هستند و ممکن است انسان با هر نگاه به گناه بيفتد، چه بايد كرد؟ يا در محيط کلاس که خانم‏ها هم حضور دارند و صحبت هم مي‏کنند و نمي‏شود چشم‏ها را بست، چه اقدامي بايد انجام داد؟
پاسخ : T} پرهيز از عواقب اختلاط{T تا آنجا که ممکن است بايد خود را حفظ کرد؛ البته نگاه کردن به گردي صورت خانم‏ها و دست‏هاي آنها تا مچ ـ اگر از روي شهوت و لذت نباشد ـ اشکال ندارد و در صحبت کردن هم اگر به حد ضرورت و صحبت‏هاي معمولي اکتفا شود بي‏اشکال است. در هر حال بايد از خداوند کمک بگيريد و معصومين را واسطه قرار دهيد تا شما را از لغزش‏ها حفظ كند V.} آيت الله فاضل، توضيح المسائل، م 2556 ـ جامع المسائل، ج 1، س 1716 {V در خصوص کنترل چشم گفتني است: كنترل چشم تابعي از روح تقواست كه اگر در آدمي پديدار شد، به تبع آن كنترل چشم نيز به دنبال آن خواهد آمد. راهي كه صددرصد گناه نكردن در تمام زندگي را تضمين كند، براي افراد عادي بشر چيز سهلي نيست؛ زيرا انسان موجودي مختار و داراي تمايلات گوناگون است. با عزمي آهنين و مبارزه‏اي دائمي و تدريجي با نفس، مي‏توان به چنين جايگاه رفيعي دست يافت. موارد زير در اين زمينه بسيار سودمند است: 1. مطالعه پيوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قيامت و جديت در ترس از عوالم پس از مرگ؛ 2. مطالعه دربارة عواقب وخيم گناهان؛ 3. ارتباط پيوسته و قلبي با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و... با توجه و حال؛ 4. داشتن حالت انابه، خضوع، و تضرع دائمي، توبه و استغفار؛ 5. دوري از عواملي كه انسان را به گناه متمايل مي‏سازد؛ (مانند محيط‏هاي آلوده به گناه)؛ 6. از بين بردن زمينه‏هاي گناه؛ (براي مثال كسي كه انحرافات جنسي دارد، بايد هرچه سريع‏تر ازدواج كند)؛ 7. نشست و برخاست با انسان‏هاي مؤمن و خداترس واقعي؛ 8. جديت در مبارزه با خواهش‏هاي نفساني؛ 9. توجه به عواقب نگاه به نامحرم؛ 10. در برخورد با نامحرم، به حداقل ارتباط اکتفا شود. 11. هنگام صحبت کردن، به صورت آنها نگاه نشود. قرآن مي‏فرمايد: «A} قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم{A »؛ «به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و پايين بيندازند»؛ 12. از قرار گرفتن با نامحرم در يک محيط خلوت خودداري شود؛ 13. آيات و رواياتي که انسان را از نگاه به نامحرم منع مي‏کند، در مقابل چشمان خود و جلوي چشم خود نصب کند؛ 14. جملات مربوط به گناه و پيامدهاي گناه را جلوي خود نصب کند. هر از چند گاهي آن جملات را تغيير دهد و جملات جديدتر با الفاظ ديگري را جايگزين کند و اين جملات را هر روز چند بار بخواند؛ 15. بهترين راه منصرف كردن نگاه و ديد و يا بازداشتن نگاه از تيزي و خيره نمودن است. حضرت علي(ع) فرمود: «كسي كه چشم خود را پايين اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف كمتر خورد و از نابودي در امان ماند»؛ V}غرر الحكم، ص 9122 ـ 9125 {V«هر كه نگاه‏هايش پاك باشد، اوصافش نيكو شود»؛ «كسي كه عنان چشم خود را رها كند، زندگي‏اش را به زحمت مي‏اندازد»؛ «كسي كه نگاه‏هايش پياپي باشد، حسرت‏هايش دائمي و پياپي خواهد بود»، V} تحف‏العقول، ص 97{V و نيز: «بسا هوسي از نيم نگاهي حاصل است». V}بحارالانوار، ج 71، ص 293 {V در قرآن كريم آمده است: «اي پيامبر! به مؤمنان و مؤمنات بگو كه در مقابل نامحرم چشم‏هاي خود را بپوشانند و نگاه خيره نكنند». V}نور(24)، آيات 31 ـ 30 {V
کد سوال : 80
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : براي جذب افراد به امور ديني در دانشگاه، چه فعاليت‏هايي را بايد انجام دهيم؟
پاسخ : T} راه‏کارهاي فرهنگي در دانشگاه{T «دين»، كانون جوشش معرفت و شناخت است؛ شناخت نسبت به اين جهان، انسان، مسئوليت، مسير و راه و هدف. مجموعة اين معرفت‏ها، اساس دين را تشكيل مي‏دهد. به طور كلّي «دين»، انسان را محور جهان مي‏داند و جهان را مجموعه و مظهري از قدرت و رحمت الهي و در بناي جهان و مهندسي عظيم عالم وجود، دست قدرت خدا را مؤثر و همه كاره مي‏داند. طبيعت دين(اسلام)، بسان يك ميدان مغناطيسي طبيعتي پر جاذبه است و دل‏هاي آلوده به غرض‏ورزي و كينه‏توزي نباشد، به سمت خود جلب مي‏كند. البته محيط دانشگاه، محيط علمي و آموزشي بوده و محل برخورد افكار، انديشه‏ها و ديدگاه‏هاي متنوع و گاهي متضاد است و نمي‏توان در چنين فضايي به صورت خيلي خوش‏بينانه به جاذبة طبيعي دين تكيه نمود و جوانان و دانشجويان انتخابگر و در حال تغيير را به حال خويش رها كرد؛ چرا كه ايمان در دل يك جوان جوياي علم، بسان يك نهال نورسي است كه از بدو تولد، بايد در دو عرصه درگير باشد: هم براي تحكيم و تعميق ريشه‏هايش در خاك و كسب غذاهاي مورد نياز خويش فعاليت كند و هم با موانع و آفات كمرشكن بجنگد. يك دانشجو بايد نيازهاي مادي و معنوي و غذاهاي متناسب علمي و ديني را فراهم كرده، هم بايد با راهزنان عرصة انديشه و تفكر بستيزد. راه‏كارهاي كلي و جزئي براي جذب دانشجويان به سمت فعاليت‏هاي ديني عبارت است است از: T} يك. راه‏كارهاي كلي: {T كساني كه در صدد جذب جوانان و دانشجويان به سمت دين هستند بايد داراي اين ويژگي‏هاي كلي باشند: 1ـ1. شناخت پيام (دين): افرادي كه در صدد جذب دانشجويان به سمت امور ديني هستند، بايد خودشان عارف و عالم به دين و احكام نوراني آن باشند (گر چه شناخت اجمالي داشته باشند). 1ـ2. جاذبة پيام‏دهندگان: آنان كه در صدد جذب ديگران به سمت و سوي دين هستند، بايد خودشان مجذوب دين بوده و به احكام نوراني دين در عمل عشق بورزند. اعمال و رفتار آنان آميخته با ارزش‏هاي ديني بوده و با اخلاق اسلامي، درهاي بستة دل‏هاي جوانان را تسخير كنند؛ چرا كه ايمان امر قلبي است و قلب، تسليم ميل و خواست ديگران نمي‏شود؛ مگر اينكه خودش بخواهد. البته با نيروي محبت و عشق ديني، مي‏توان دل‏هاي زيادي را شكار و با حوزة دين آشنا كرد. 1ـ3. شناخت پيام‏گيرندگان: پيام‏دهندگان، به موفقيت مطلوب نمي‏رسند؛ مگر اينكه مخاطب‏شناس باشند، ويژگي‏هاي پيام‏گيرندگان و سليقه‏هاي گوناگون آنان را به خوبي بشناسند؛ چرا كه برخي از افراد و دانشجويان، با اسلحة محبت و بعضي نيز، علم و هنر و گروهي ديگر با شيوه‏هاي ديگر، به پيام‏هاي ديني تمكين كرده و بدان متمايل مي‏شوند. پس شناخت مخاطب و پيام گيرنده، علاوه بر اهميت اصل پيام و نيز پيام‏دهندگان، نقش بسيار مهمي در ترويج و تبليغ از دين دارد. T} دو. راه‏كارهاي جزئي: {T براي جذب جوانان و دانشجويان نسبت به امور ديني راه‏كارهاي زير مفيد است: 1. تقويت آرمان‏گرايي ديني در بين دانشجويان؛ 2. تبيين رابطة دين و دنيا، علم و دين و دين و سياست؛ 3. تبيين جايگاه و نقش دين و تاريخ اديان به منظور پيشگيري و مصونيت‏سازي در مقابل تهاجم انديشه‏هاي گمراه‏كننده؛ 4. برانگيختن حس مذهبي دانشجويان در جهت تعميق باورهاي ديني ايشان؛ 5. شبهه‏شناسي و پاسخ‏گويي به شبهات ديني، فرهنگي و اجتماعي دانشجويان؛ 6. الگوسازي از زندگي فردي و اجتماعي شخصيت‏هاي برجسته ديني، در قالب فيلم و سريال؛ 7. تشكيل گروه‏هاي مطالعاتي و متنوع از دانشجويان و ايجاد رقابت سازنده بين آنان در امر شناخت دين و فرايند علمي آن؛ 8. تقويت تعامل علمي و ديني بين دانشجويان در رشته‏هاي مختلف علمي و ايجاد همكاري بيشتر بين آنان در مسائل علمي و پژوهشي؛ 9. استفاده از اساتيد قوي از رشته‏هاي مختلف علمي در زمينه‏هاي علمي، ديني و اخلاقي براي رفع مشكلات دانشجويان در مسايل ياد شده؛ 10. بهره‏گيري از عالمان و سخنوران مورد علاقة جوانان و دانشجويان در امور ديني؛ 11. تشكيل انجمن‏هاي فرهنگي و تفريحي جهت انجام سفرهاي فرهنگي و تفريحي با رعايت موازين شرع و عرف؛ 12. تشويق دانشجويان ممتاز و متعهد و رسيدگي به مشكلات مادي و معنوي آنان؛ 13. شناسايي، جذب و تشويق اساتيد فرهيخته، با اخلاق و داراي روحيه و نشاط بالا جهت دروس معارف؛ 14. شناسايي و تشويق مديران و كارمندان علاقه‏مند به مسائل ديني و همكاري با آنان در ايجاد فضاي معنوي در دانشگاه‏ها و مبارزه معقول و بدون تنش با كارگزاران غير مسئول و بي‏انگيزه در دانشگاه‏ها. بديهي است دست‏يابي به اهداف پيش‏گفته، مشروط به همكاري و مساعدت تصميم‏گيرندگان در سطوح مختلف فرهنگي، تربيتي و آموزشي است و به شدت به همكاري و خواست مديريتي آنان بستگي دارد.