• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 170
زمان آخرین مطلب : 4468روز قبل
طنز و سرگرمی

دولت غنچه



رشته در دامان من گردن درازی می كند
ای خوش آن مجمر كه با آیینه بازی می كند
لاف عقل از مردمان نشنیده می باید گرفت
لاله از تن پوش ، عرض بی نیازی می كند
هیچ در پیمانة خالی ندیدم قد سرو
زان كه در میدان شبنم تركتازی می كند
آفتی بود این اندر پردة طاووس هم
بوی گل با سنگ خارا همطرازی می كند
رهرو از كسب فضیلت پای بند خجلت است
وان كه دزدی می كند با سرافرازی می كند
كسب قربت جز به خیرات و دعا مقدور نیست
من به صد شب آه و او با یك – دو غازی می كند
هیچ معشوقی به جان عاشقان خود نكرد
این كه با اهل محل ، ماشین گازی می كند
كس ندیدم در مقام دولتی مهمان نواز
غنچه از بی دولتی مهمان نوازی می كند
از ریاضتهای «ملا» هیچ كس واقف نشد
غیر از آن كز بچگی مشق ریاضی ! می كند

شنبه 16/9/1387 - 2:42
طنز و سرگرمی

حكایت



وزیری را شنیدم كه فراوان سفر كرده بود و بسیار بزرگان دیده و گفتارشان شنیده. شبی از بخت میمون به میهمانی اش رفتم كه شنیده بودم دست و دلش باز است و در زمره مردان میهمان نواز. همه شب نیارمید از شرح مسافرتها گفتن كه :« فلان جای با فلان وزیر، فلان عهد نامه بسته ام وفلان روز با فلان سفیر، درفلان سفارتخانه نشسته. در فلان سفر درفلان مهمانسرا وثاق كردم ودر فلان سفر درفلان فرودگاه، اتراق. حال، سفری دیگر در پیش است كه اگر این نیز كرده شود،بقیّت عمر گوشة عزلت نشینم واز وزارت كناره گزینم.» گفتم:« آن كدام سفر است؟» گفت: « ابتدا به بلاد كفر روم. درینگه دنیا كه اجلاس عمومی است واز آن پس به ژاپون به قصد تجدید روابط تجاری وسپس به «انگریز» جهت گشا یش تسهیلات اعتباری. چون این كرده شد به هندوستان روم و از آن پس اگر بخت مساعدت كرد به روم و اگر چیزی از مدت وزارت باقی بود به بلاد روس و سپس به چین و ما چین و از آنجا به جابلقا و از جابلقا به جابلسا و بعد به …. چون اینها به تمامی كرده شد آنگاه … راستی ای ملاّ ! شنیده ام كه تو نیز مردی جها ندیده ای ، باز گو تا بعد از وزارت كجا نشینم؟ ! »
گفتم:

آن شنیدستی كه روزی یك وزیر
خورد از تخت وزارت بر زمین
گفت: جا ی دیگری باید نشست
گفتمش: بر «گردة مخلص» نشین!
شنبه 16/9/1387 - 2:39
دانستنی های علمی

آدما بازی كردن رو دوست دارن . این دست خودته كه انتخاب كنی اسباب بازیشون باشی یا هم بازیشون .*

دوست بهترین واژه در جهان است، اما كسانی كه معنی آن را نمی فهمند

 این واژه را بدنام كرده اند ٬ دوست ، دشمن تنهایی یك تنهاست . . *

هزار دلیل برای دوست داشتن ، یک دلیل برای دوست نداشتن

اون یک دلیل رو به خاطر هزار دلیلت دوست داشته باش . . .*

 

جمعه 15/9/1387 - 3:17
خانواده

خیلی وقته که دیگه از بزرگ بودن خسته شدم.بچه که بودم مثل همه دوست داشتم بزرگ بشم.آخه بزرگ بودن یه دنیای خیلی هیجان انگیزی به نظرم می یومد.اما حالا دوست دارم بچه بشم.

یه بچه سه ساله.فارغ از غم دنیا.بی فکر ودغدغه.کاش می شد برگشت به همون دنیای صاف وساده کودکی.می دونی مشکل از کجا شروع می شه؟

از وقتی که معنی خوب وبد رو می دونی.از وقتی که کم کم می گن عقلت داره کامل می شه ومی تونی بدو خوب رو تشخیص بدی.مشکل از جایی شروع می شه که کم کم خودخواهی تو وجودت شکل می گیره.بد بختی اونجاست که حاظر میشی برای رسیدن به اونچه که دلت می خواد از خیلی چیزها بگذری.در مقابل خیلی چیزها بایستی .حتی ممکنه در مقابل اعتقادات هم بایستی واونها رو زیر پا بگذاری. خیلی وقتا شده که کلی ادعا کردیم در صورتی که چیزی حالیمون نبوده ولی خب جهت حفظ تریپ وشخصیت خیلی خوبه.خیلی وقتا شده از چیز هایی طرفداری کنیم که ازشون متنفریم وحالمون از بهم می خوره ولی کلی سنگشو به سینه می زنیم.

کاش می شد یه بچه سه ساله بشم.یه خورده کوچکترم ایرادی نداره.اون وقت می تونی با خیال راحت زندگی کنی.آزادانه نفس بکشی وهر کاری دلت خواست انجام بدی.خیلی راحت می تونی توی یه جمع مهمونی که کلی مهمونهای با کلاس داره وقتی که خوابت اومد دراز بکشی وبخوابی بدون اینکه کوچکترین اعتراضی بهت بشه.می تونی وقتی که برای غذا کوفت پلو جلوت گذاشتن بگی من اینو دوست ندارم ومجبور نباشی با یه لبخند ملیح غذا رو بخوری وکلی از مزه اش تعریف کنی وجهت تعارف یه بار دیگه از غذا بکشی  وبعد که به خونه برگشتی معده روتخلیه وباز سازی کنی.خیلی راحت می تونی از کسی که بدت میاد اظهار تنفر بکنی وبگی من اینو دوست ندارم ومجبور نشی کنارش بشینی وکلی از محاسنات نداشته اش تعریف کنی،کلی براش نوشابه ودوغ باز کنی بعد هم توی دلت کلی فحش نثارش کنی.خیلی راحت می تونی حرفات رو بزنی.حتی اگه از دهنت در رفت حرف زشتی زدی کسی ناراحت نمی شه ونهایتا کمی دعوا میشی اون هم گاهی مواقع.

کاش می شد همه همون معصومیت دوران بچگی رو داشتیم.نمی خوام الکی شعار بدم .حرفای شاعرانه قشنگ قشنگ بزنم ولی خب تصور کن که همه پاک وساده مثل بچه ها بودند.تصور کن مثل اونها دعواهامون پنج دقیقه طول بکشه ودوستی هامون سالها.کاش می شد مثل بچه ها خیلی راحت داشته هامون رو در اختیار همدیگه قرار می دادیم و حرص از دست دادن وسایل هامون دیونه مون نمی کرد.

ای کاش توی همون بچگی زمان گیر می کرد وبه طرف جلو حرکت نمی کرد.سادگی بچه ها چیزی که قابل مقایسه با هیچ چیز نیست.

عشق بچه ها،محبت ومهربونی بچها  چیزی که خیلی راحت می شه بهش اعتماد کرد.

ما آدما بزرگها اون قدر انسانیم که گاهی برای به دست آوردن پول عاشق می شیم.دل خیلی ها رو می شکنیم.خیلی ها رو پله ترقی خودمون می کنیم و بعد پزش رو میدیم.

ما آدم بزرگها گاهی اعتقاداتمون رو هم با گناه همراه می کنیم.برای خودنمایی چنان کارهایی می کنیم که شرممون می شه بگیم.گاهی هم که کلا از بیخ وبن منکر اعتقاداتمون می شیم.ما آدم بزرگها خلی بدیم.جرممون اینه که بزرگ شدیم وعقلمون کامل شده.هر چی می کشیم از این عقل می کشیم.همین عقل باعث شد تا احساس بزرگی بهمون دست بده وبه خودمون جرات بدیم تا خیلی چیزها رو نابود کنیم.

نمی دونم چی بگم ولی ای کاش همه بچه بودیم و زشتی وبدی توی واژه نامه هامون راه پیدا نمی کرد.کاش همه بتونیم کودک درونمون رو حفظ کنیم.

ای کاش همه دوباره اون معصومیت بچگی رو به دست بیاریم.

شنبه 2/9/1387 - 4:5
دعا و زیارت

یك عكس زیبا برای عاشقان

جمعه 26/7/1387 - 1:53
خواستگاری و نامزدی

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس هزار تومانی را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
دست همه حاضرین بالا رفت.

سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگا ه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.

این بارمرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان ، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.

و ادامه داد:

در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.

شنبه 20/7/1387 - 2:48
خانواده
یك جمله

یك جمله ماندگار:

نماز عشق دو ركعت است كه وضو آن با خون است.

یك كلام ماندگار:

رنج پرنده زمانی اغاز می شود كه وسعت فضا را در می یابد.

تك بیت ماندگار:

شمع محفل شاهان شدن سودی ندارد

خوشا آن شمع كه روشن می كند ویرانه ای را

 

((این ها رو توی دبیرستان از دوتا از استادهام شنیده بودم))

 

شنبه 20/7/1387 - 2:11
خانواده
یك جمله
آنها لذت میبری

یك جمله ماندگار:

خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست و هیچگاه یکی از آنها معشوقش را تنها برای خود نمی خواهد.

یك كلام ماندگار:

 

پنج قانون خوشبختی را به خاطر بسپارید

1- قلبتان را از نفرت پاك كنید.

2- ذهنتان را از نگرانی ها دور كنید .

3- ساده زندگی كنید.

4-بیشتر ببخشید.

5-كمتر توقع داشته باشید

 

یك یادگاری:

در زندگی افرادی هستند که مثل قطارهای

شهر بازی میمونند ،از بودن با

آنها لذت میبری اما با آنها جایی نمیرسی...

 

جمعه 19/7/1387 - 3:7
خانواده
سلام به همه

سلام به همه دوستان.

گاهی حرفها ودلنوشته هایی رو می خونیم كه بدجوری رومون تاثیر می گذاره.حرفهایی كه فقط كافی یه خورده روشون فكر كنیم تا به خیلی از چیزها برسیم.من اینجا قصد دارم نمونه هایی از این دل نوشته ها وحرفها رو براتون بگذارم.

 

یك جمله ماندگار:

محبت مثل یك سكه می مونه كه اگه بیفته تو قلك قلب دیگه نمی شه درش آورد.اگرم بخوای درش بیاری باید اون رو بشكنی.

یك كلام ماندگار:

می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می كرد بهم جی گفت؟جایی كه میری مردمی داره كه می شكننت.نكنه غصه بخوری من همه جا باهاتم.تو تنها نیستی.تو كوله بارت عشق می ذارم كه بگذری،قلب می ذارمكه جا بدی،اشك میدم كه همراهیت كنه ومرگ كه بدونی بر می گردی پیشم.

یك كلام ماندگار:

در نگاه كسانی كه پرواز را نمی فهمند هر چه قدر اوج بگیری كوچكتر خواهی شد.

 

*((اینها به صورت اس ام اس به دستم رسیده بود.))

پنج شنبه 18/7/1387 - 3:13
ادبی هنری
1)                چون دانستی که خدا از خاکت آفریده کردنکشی و خود رایی مکن . بزرگمهر

شاخ پربار سر بر زمین می نهد و عظمت آن هم چنان در فروتنی او جلوه گر است. گاندی

1)                تنها از

شنبه 2/6/1387 - 2:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته