• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
کد سوال :
جستجو :
کد سوال : 41
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : با توجه به تهاجم فرهنگي غرب، آينده كشور را چگونه پيش‏بيني مي‏كنيد؟
پاسخ : T} تهاجم فرهنگي و آينده كشور{T آيندة جامعه ما، به خط مشي فكري و عملي امروز جامعه ما بستگي دارد: «A} إنّ الله لايُغَيِّرُ ما بقومٍ حتي يُغَيِّروا ما بأنفُسهم{A ». اگر جامعه‏اي اسير شهوات نفساني و لذت‏هاي مادي شد، روشن است كه سرنوشتي جز اضمحلال نخواهد داشت. اما اگر ارزش‏ها و معيارهاي الهي و انساني محور باشد، جامعه رو به كمال خواهد رفت. در حال حاضر با وجود برخي گرايش‏هاي دنياطلبانه، نبايستي از آينده نا اميد بود؛ چرا كه شعله‏هاي پرفروغي از ايمان و ارزش نيز در جامعه به چشم مي‏خورد كه نور اميد را در دل‏ها زنده نگاه مي‏دارد. در هر صورت، آينده در گرو امروز و فعاليتي است كه در جهت تحقق اهداف الهي و آرمان‏هاي انساني صورت مي‏گيرد. در جامعه ما با وجود زمينه‏هاي غني فرهنگي و الگوهاي لازم در اين زمينه، اميدهاي فراواني براي اين سير وجود دارد: «A} ولا تيأسوا من روح الله{A ». احساسات پاك و علايق ديني، بسيار ارزنده و مهم‏ترين ركن بالندگي و رشد و كمال معنوي است. برنامه‏ريزي و تلاش در عرصه‏هاي علمي و فرهنگي و هنري، هدف دور از دسترسي نيست، اما نيازمند تلاشي همگاني است
کد سوال : 42
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : مد چيست؟ اصولا مد گرايي تحت تاثير چه عواملي به وجود مي‏آيد؟
پاسخ : T} تعريف مد: {T واژه «مد» در لغت‏ به معناي سليقه، اسلوب، روش شيوه و... به كار مي‏رود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طريقه‏اي موقتي كه براساس ذوق و سليقه افراد يك جامعه و سبك زندگي ـ از جمله شكل لباس پوشيدن، نوع آداب پذيرايي و معاشرت و تزيين و معماري خانه و... ـ را تنظيم مي‏کند. V}فرهنگ معين، ج 3، ص 3957{V بنابراين، مي‏توان گفت: مد به تغيير سليقه ناگهاني و مكرر همه يا برخي از افراد يك جامعه اطلاق مي‏شود و منجر به گرايش به رفتاري خاص، يا مصرف كالاي به خصوصي، يا در پيش گرفتن سبكي خاص در زندگي مي‏شود. T} تاريخچه مدگرايي: {T با بررسي ابعاد مختلف حيات اجتماعي بشر، روشن مي شود که پديده مد هميشه در تاريخ بشر بوده است و منحصر به دوره معاصر نيست. هرگاه اين پديده در هر دوره‏اي از تاريخ آگاهانه و با گزينش و انتخاب و با توجه به فرهنگ و چهارچوب‏هاي فكري و اعتقادي جامعه صورت گرفته نه تنها موجب پيدايش نارسايي‏هاي فرهنگي و اجتماعي نشدهاست؛ بلكه به عنوان يك دستاورد اجتماعي، به رشد فرهنگ جوامع كمك‏ نموده و زمينه آراستگي مناسب جنبه ظاهري زندگي مردم و افراد را فراهم كرده است. مدگرايي مثبت ـ به معناي اقتباس از پيشرفت‏هاي اجتماعي ديگران و به كار بردن دستاوردهاي مثبت تمدني ديگران، ـ ضمن برطرف ساختن كاستي‏هاي حيات اجتماعي، از دچار شدن زندگي انسان‏ها به يك نواختي پيش‏گيري كرده و روز به روز بر استحكام بيشتر پايه‏هاي زندگي كمك نموده و از پديدآمدن رفتار و شيوه‏هاي ناخوشايندي كه موجب دوري و يا نفرت و انزجار افراد از يكديگر مي‏گردد، جلوگيري به عمل آورده است. T} عوامل وريشه‏هاي مدگرايي: {T انسان به گونه‏اي آفريده شده كه همواره از حالت‏يكنواختي گريزان بوده و در مقابل، از تحول و نوآوري در زندگي استقبال مي‏كند. اين تمايل در حالت عادي و در صورتي كه پذيرش تحول و نوآوري از روي آگاهي و به صورت تدريجي صورت پذيرد، ظاهر زندگي آدمي را خوشايند و دلپذير مي‏سازد. بنابراين ميل به خودآرايي و زيباسازي محيط زندگي امري فطري است كه به بركت آن، هم زمينه آراستگي صورت ظاهري محيط زندگي انسان فراهم مي‏گردد و هم انگيزه تعالي و تداوم زندگي اجتماعي و روابط صحيح انساني تقويت مي‏شود. بدين‏سان عواملي كه موجب ايجاد نفرت و انزجار افراد از يكديگر و يا موجب يكنواختي زندگي بشر مي‏شود، از محيط حيات اجتماعي دور شده و جنبه‏هاي مثبت كمال‏خواهي و زيبايي دوستي انسان، روز به روز شكوفاتر مي‏گردد. البته گرچه يكي از جلوه‏هاي كمال‏جويي و زيبايي دوستي انسان ـ به ويژه در دورة جواني ـ توجه به زيبايي ظاهر است؛ اما بايد مراقب بود اين فرايند، از حالت طبيعي خود خارج نشود؛ زيرا همة استعدادهاي فطري اگر از حالت طبيعي و معقول خود خارج شوند، جنبه انحرافي پيدا كرده، آثار سويي به بار مي‏آورند. به عنوان مثال ميل به خودآرايي ـ كه ريشه در كمال‏جويي و زيباپسندي فطري انسان دارد ـ اگر از روي غفلت، يا در نتيجة افراط و تفريط و يا تحت تاثير القائات غلط عوامل جانبي، از مسير طبيعي و درست‏خود خارج شود، سر از اموري چون خودنمايي، فخر فروشي، خودپرستي، مدپرستي و... در مي‏آورد. عواملي كه هر يك از آنها به نوبه خود، موجب پيدايش انواع نارسايي‏ها، هوس‏بازي‏ها، رقابت‏هاي غلط و اسراف و تبذيرها خواهد شد و انسان را به حيواني پست تبديل خواهد كرد! بنابراين پيروي از مد و زيبايي‏خواهي و تنوع‏پسندي، ريشه در نهاد انسان دارد كه نيازهايي چون تنوع، زيباخواهي و كمال‏جويي فطري منشا اصلي آن محسوب مي‏شود. اما صورت‏هاي افراطي رايج اين گرايش، (مدپرستي) ، در نتيجة جهل و نا آگاهي و ضعف ارزش‏هاي معنوي و تبليغات وسيع دشمنان و خودباختگي و تقليد كوركورانه از ديگران و يا آلوده شدن به رذايلي چون خودنمايي، فخرفروشي، احساس حقارت و خود كم‏بيني و.. . پيش مي‏آيد كه براي افراد جامعه بسيار خطرساز است و بايد از آن پرهيز کرد. V}جهت اطلاع بيشتر ر.ک: سيد صادق سِد نژاد، جوانان و مدگرايي، مجله ديدار آشنا، ش19 {V
کد سوال : 43
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : اسلام چه ديدگاهي در مورد مدگرايي دارد؟
پاسخ : T} مد گرايي از منظر اسلام: {T رسالت اسلام به عنوان يك مكتب كامل الهي، پاسخ‏گويي صحيح به تمام خواست‏هاي فطري و نيازهاي اصيل انساني است. بر اين اساس، در مجموعه تعاليم اسلامي ـ از جمله در آيات قرآني ـ به مسئلة زينت و زيبايي عنايت‏خاصي مبذول شده است. از تأمل در اين بخش از معارف اسلامي، چند اصل كلي مربوط به موضوع خودآرايي و زينت‏ به دست مي‏آيد: 1. حس زيبايي يكي از ويژگي‏هاي مخصوص انسان است كه ريشه در فطرت او دارد و به اقتضاي اين امر، از ديدن هرگونه زيبايي لذت مي‏برد. بي‏ترديد منشأ تمام هنرهاي انساني همين حسّ است كه در هر دوره, موجب به وجود آمدن دست‏آوردهاي ارزشمند هنري مي‏شود. بنابراين استعداد و درك زيبايي، از جمله مواهب به وديعت نهاده شده در وجود انسان است كه به بركت آن، وي قادر است از طريق مطالعه و تأمّل در ظرافت‏هاي زيباي نظام آفرينش، زمينة كمال روحي و معنوي خود را فراهم سازد. 2. خودآرايي و زينت ‏به عنوان بخشي از حس زيبايي، نه تنها آثار بسياري در روح و روان فرد دارد؛ بلكه موجب تعالي و رشد افراد جامعه نيز مي‏شود. در مقابل پرهيز از خودآرايي، پريشاني و ژوليدگي چون با خواست فطري انسان در تعارض است، به تدريج اثرات منفي در روان او به جاي مي‏گذارد كه افسردگي روحي، عدم تعادل رواني، بي‏توجهي به نعمت‏ها، سركوبي علائق طبيعي و.. . از جمله آنها است. از آنجا كه اين امور، در نهايت‏ به سلامت زندگي فرد و نظام اجتماعي، زيان‏هاي جبران ناپذيري متوجه مي‏سازد؛ لذا در احكام اسلامي به شيوه‏هاي مختلفي با اين‏گونه رفتارها مقابله شده است. براي مثال در سيره اولياي الهي، همواره با اين منطق غلط ناآگاهان ـ كه پرهيز از خودآرايي را دليل وارستگي از قيد نفس و بي‏اعتنايي به زخارف دنيوي به حساب مي‏آورند ـ به طور جدي برخورد شده است؛ زيرا اين كار علاوه بر اينکه موجبات نفرت ديگران را فراهم مي‏آورد، با اصل عزّت نفس و كرامت و منزلت انساني همخواني ندارد. امام علي‏(ع) مي‏فرمايد: «H} التجمل من اخلاق المؤمنين‏{H »؛V}شرح غرر و درر آمدي، ج 1، ص 307، حديث 1175{V «خودآرايي از ويژگي‏هاي خاص انسان‏هاي مؤمن است». 3. در رهنمودهاي پيشوايان اسلام در مورد خودآرايي، به موارد زيادي تصريح و تأكيد شده است از جمله لباس تميز و آراسته، شانه كردن موي سر و صورت، نظافت‏بدن، خوش بو كردن بدن و لباس‏ها، پرهيز از كارهايي كه دون شأن انسان مؤمن است و... 4. هرچند اسلام توصيه به خودآرايي دارد؛ اما هرگز اين امر را منحصر به زينت ظاهر نمي‏كند؛ بلكه آراستگي به فضايل معنوي و اخلاقي را ـ كه زمينه‏ساز سعادت و كمال روحي او هستند ـ مهم‏تر از آراستگي ظاهر مي‏شمارد. به عبارت ديگر، اسلام با تعاليم حيات‏بخش خود، نخست ‏به ايجاد اعتدال در اخلاق و فضيلت‏هاي روحي مي‏پردازد و پيروان خود را به درك زيبايي‏هاي ما وراي عالم ماده رهنمون مي‏كند و آنان را از گرفتارشدن به هرگونه سطحي‏نگري، در اين مسئله نجات مي‏بخشد. در عين حال تلاش مي‏كند كه افراد، فقط به زينت ابعاد ظاهري جسم و محيط زندگي خود نپردازند. در اشاره به چنين واقعيتي امام علي‏(ع) مي‏فرمايد: «زينه البواطن اجمل من زينه الظواهر»؛ V}همان، ج 4، ص 117، ح5503 {V «زينت دروني از زينت ظاهر بسيار زيباتر است». چه اينکه هم از نظر تأثير و هم از نظر ماندگاري، زينت دروني در كمال حقيقي انسان مؤثرتر است. 5. گرچه در مجموعه تعاليم اسلامي به خودآرايي توصيه و تأكيد فراوان شده است، اما به جهت در امان ماندن از عوارض منفي افراط و تفريط در خودآرايي و مدگرايي، حدود و چهارچوب خاصي نيز براي آن تعيين شده است. براي مثال تأكيد شده كه وسيله خودآرايي يا محيط‏آرايي بايد حلال باشد؛ از راه مشروع تهيه شود؛ هميشه سبب اسراف در سرمايه‏ها و استعداد نباشد؛ از هرگونه شائبه تجمل‏پرستي و جنبه خودنمايي داشتن به دور باشد؛ به گونه‏اي نباشد كه زمينه تحريك هواهاي نفساني و اميال جنسي ديگران را فراهم كند؛ به صورت تقليد كوركورانه از ديگران انجام نگيرد و... در يك كلام از بررسي تعاليم اسلامي به دست مي‏آيد كه اسلام نه تنها خودآرايي را منع نمي‏كند؛ بلكه به شيوة معقول و منطقي بر آن تأكيد مي ورزد. در عين حال هميشه و در همه حال، از افراط و تفريط در هر چيزي منع مي‏كند. V}جهت اطلاع بيشتر ر.ک: سيد صادق سِد نژاد، جوانان ومدگرايي، مجله ديدار آشنا، ش19 {V
کد سوال : 44
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : مقام معظم رهبري چه ديدگاهي در مورد مدگرايي دارد؟
پاسخ : T} مدگرايي از ديدگاه رهبري{T مقام معظم رهبري در اين زمينه فرموده است: «در زمان قاجاريه اولين بار نشانه‏ها و نمونه‏هاي فرهنگ غربي وارد کشور شد. ايراني‏هاي اعيانِ درباري آن روز ـ که اولين قشرهايي بودند که با اروپايي‏ها ارتباط برقرار کردند ـ نخستين چيزي که ياد گرفتند، دانش نبود؛ عادات و رفتار و نحوة معاشرت آنها را ياد گرفتند. اين خطِ اشتباه و خطا از همان جا ترسيم شد. عده اي فکر مي کنند چون غربي‏ها از لحاظ علمي بر ما برتري دارند، پس ما بايد فرهنگ و عقايد و آداب معاشرت و آداب زندگي و روابط اجتماعي و سياسي مان را از آنها ياد بگيريم؛ اين اشتباه است. اگر استادي در کلاس به شما درس بدهد و خيلي هم استاد خوبي باشد و به او علاقه هم داشته باشيد، آيا حتماً بايد رنگ لباس خود را همان رنگي انتخاب کنيد که او مي‏پسندد؟ اگر اين استاد عادت بدي هم داشت، شما بايد اين عادت بد را از او ياد بگيريد؟ فرض کنيد استاد وسط درس گفتن، دستش را در دماغش مي‏کند؛ شما علم را از او ياد بگيريد، چرا اين کار را از او ياد مي‏گيريد؟ اروپايي‏ها کارهاي غلط و خطا و رفتارهاي زشت الي ماشاءاللَّه دارند؛ چرا بايد اين کارها را از آنها ياد بگيريم؟ آن مردِ مجذوبِ مفتونِ دانش غربي‏ها مي‏گفت: ما بايد از فرق سر تا نوک پا غربي شويم! چرا؟ ما ايراني هستيم و بايد ايراني بمانيم. ما مسلمانيم و بايد مسلمان باشيم. آنها بيشتر از ما علم دارند؛ خوب، ما مي‏رويم علمشان را ياد مي‏گيريم؛ چرا بايد عادات و فرهنگ و رفتار و آداب معاشرت آنها را ياد بگيريم: اين چه منطق غلطي است؟ چون آنها به دليلي بايد چيزي به نام کراوات دور گردنشان ببندند ـ که البته ما نمي گوييم شما چرا کراوات مي بنديد؛ کراوات مال آنها است ـ آيا ما هم بايد از آنها تقليد کنيم؟ منطق ما براي اين کار چيست؟ چرا ما لباس، رفتار، آداب معاشرت، حرف زدن و حتّي لهجة آنها را تقليد کنيم؟ من گاهي مي بينم در تلويزيون گزارشگر ما از فلان نقطة دنيا دارد به زبان فارسي گزارش مي دهد و مطلب مربوط به ايران است؛ اما زبان فارسي را طوري حرف مي‏زند مثل اينکه يک انگليسي دارد به زبان فارسي حرف مي‏زند! اين ضعف نفس و احساس حقارت است؛ چرا من بايد به خاطر ايراني بودنم، احساس حقارت کنم؟! من به زبانِ خودم افتخار مي‏کنم؛ من به فرهنگِ خودم افتخار مي کنم؛ من به وطن و کشور و گذشتة خودم افتخار مي کنم؛ چرا بايد از آنها تقليد کنم؟ براي تقليد از آنها دليلي ندارم. علم آنها بيشتر است؛ خيلي خوب، ما علمشان را ياد مي گيريم و اگر هزينه اي هم داشته باشد، مي پردازيم. اينها هم اتفاقاً ياد گرفته اند که علم را بايد با پول عوض کرد. امروز بيشترين چيزي که براي غربي‏ها مطرح است، پول است. در اسلام اين طور نيست. در اسلام علم شرافت ذاتي دارد. از نظر آنها علم به عنوان قابل تبديل بودن به پول ارزش دارد. علمي قيمت دارد که بشود با آن دلار يا پوند به دست آورد. ما از همين حالتِ آنها استفاده مي‏کنيم و علمشان را از آنها مي‏خريم؛ هزينه اش را مي‏پردازيم؛ اما از کسي تقليد نمي‏کنيم و نبايد هم بکنيم. اين حرفِ من با شما جوانان است. البته گفتن اين حرفها آسان است، اما عمل کردنش به اين آساني نيست؛ دشواري کار ما اين است... تقليد فرهنگي خطر خيلي بزرگي است؛ اما اين حرف اشتباه نشود با اينکه بنده با مُد و تنوع و تحول در روش‏هاي زندگي مخالفم؛ نه خير. مُدگرايي و نوگرايي اگر افراطي نباشد، اگر روي چشم و همچشمي رقابت هاي کودکانه نباشد، عيبي ندارد. لباس و رفتار و آرايش تغيير پيدا مي‏کند، مانعي هم ندارد؛ اما مواظب باشيد قبله نماي اين مُدگرايي، به سمت اروپا نباشد؛ اين بد است! اگر مديست‏هاي اروپا و امريکا در مجلاتي که مُدها را مطرح مي‏کنند، فلان طور لباس را براي مردان يا زنانِ خودشان ترسيم کردند، آيا ما بايد اينجا در همدان يا تهران يا در مشهد آن را تقليد کنيم!؟ اين بد است. خودتان طراحي کنيد و خودتان بسازيد. بنده زمان رياست جمهوري در شوراي عالي انقلاب فرهنگي قضية طرح لباس ملي را مطرح کردم و گفتم بياييد يک لباس ملي درست کنيم؛ بالاخره لباس ملي ما که اين کت و شلوار نيست. البته من با کت و شلوار مخالف نيستم؛ خود من هم گاهي اوقات در ارتفاعات يا جاهاي ديگر ممکن است کاپشن هم بپوشم، ايرادي هم ندارد؛ اما بالاخره اين لباس ملي ما نيست. عرب ها لباس ملي خودشان را دارند، هندي‏ها لباس ملي خودشان را دارند، اندونزيايي‏ها لباس ملي خودشان را دارند، کشورهاي گوناگون شرقي لباس هاي ملي خودشان را دارند، آفريقايي‏ها لباس هاي ملي خودشان را دارند و در مجامع جهاني هر کس لباس ملي خود را دارد؛ افتخار هم مي‏کنند. ما در جايي رئيس جمهوري را ديديم که لباس ملي اش عبارت بود از دامن! مرد بزرگ، دامن پوشيده بود! پاهاي او هم لخت بود! يک دامن تقريباً تا حدود زانو، و هيچ احساس حقارت هم نمي‏کرد. با افتخارِ تمام در آن جلسه شرکت مي‏کرد؛ مي‏آمد و مي‏رفت و مي‏نشست. اين، لباس ملي او است؛ ايرادي هم ندارد. عرب ها با تفاخر، لباس ملي خودشان را مي‏پوشند (پيراهن بلند و چفيه و عقال) و ممکن است به نظر من و شما هيچ منطقي هم نداشته باشد؛ اما لباسِ آنها است و آن را دوست دارند. من و شما که ايراني هستيم، لباسمان چيست؟ شما نمي‏دانيد لباس ما چيست. البته من نمي گويم طرح اين لباس حتماً بايد برگردد به لباس پانصد سال قبل؛ ابداً. من مي‏گويم بنشينيد براي خودتان يک لباس طراحي کنيد. البته الان اين را از شما نمي‏خواهم؛ اين را من در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح کردم. آن روز ما يک بخش دولتي را مأمور کرديم و گفتيم دنبال اين کار برويد. يک کارِ مقدماتي هم کردند، اما آن را به جايي نرساندند؛ دورة رياست جمهوري ما هم تمام شد! من مي‏خواهم بگويم اگر شما موي سرتان را مي‏خواهيد آرايش کنيد، اگر مي‏خواهيد لباس بپوشيد، اگر مي‏خواهيد سبک راه رفتن را تغيير دهيد، بکنيد؛ اما خودتان انجام دهيد؛ از ديگران ياد نگيريد. در کشورهاي غربي و بيشتر از همه در امريکا، حدود سه چهار دهه پيش، يک مشت جوان بر اثر واخوردگي از شرايط اجتماعي، دچار حرکت هايي شدند که البته تا امروز هم ادامه دارد. در زمان ما مظهر اين افراد، بيتل‏ها بودند که با آرايش عجيب و غريب و با نوعي موسيقي شبيه موسيقي پاپ ـ که الان در دنيا معمول است ـ ظاهر مي‏شدند. بنده بعد از انقلاب به الجزاير رفتم. در خيابان ماشين ما عبور مي‏کرد. يک وقت ديدم پسر جواني نصف موي سرش را تراشيده و نصف ديگر را باقي گذاشته است. هرچه من نگاه کردم، ديدم اين آرايش، هيچ زيبايي ندارد. مشخص بود او از کساني تقليد کرده است. در الجزاير، فشار صنعتي و فشار ابزار توليد و تکنيک بر زندگي مردم اصلاً آن قدر نيست که يک جوان، احساساتي را پيدا کند که در امريکا يا انگليس يا در جاي ديگر پيدا مي‏کرد؛ اما چون ديده بود آنها انجام داده اند، او هم انجام مي‏داد. بنده با اين چيزها مخالفم و دوست نمي دارم جوان ما اين طوري حرکت کند و دختر و پسرِ ما دايم چشمشان به آنها باشد». V}بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار جوانان، اساتيد، معلمان و دانشجويان دانشگاه‏هاي استان همدان،17/4/1383 {V
کد سوال : 45
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : مدگرايي به چه انگيزه‏اي ترويج مي‏شود؟
پاسخ : T} انگيزه‏هاي ترويج مد گرايي : {T ترويج مدگرايي غربي با انگيزه‏هاي مختلف صورت مي‏گيرد: 1. تحميل فرهنگ خويش به ديگران؛ 2. بازاريابي براي اجناس خود؛ 3. جامعه را از مسير صحيح و پاك، به انحراف و آلودگي كشاندن؛ 4. سنت‏هاي به جا و صحيح را از امتي گرفتن و سنت‏هاي ناپسند و گاه خرافي را جايگزين آن ساختن؛ 5. وارد شدن از طريق سنت‏هاي يك ملت و آن را از درون مسخ كردن. بد نيست بدانيم كه براي ساختن اين مدها، متخصصان روان‏شناس، جامعه‏شناس و ... مدت‏ها و ساعات زيادي به مطالعه مي‏پردازند و راجع به تأثيري كه مد خاصي مي‏تواند در يك جامعه از خود به جاي گذارد، آينده‏نگري و تحليل مي‏كنند و وقتي تصويب شد، با شگردهاي عجيبي به تبليغ آن مي‏پردازند. V}جهت اطلاع از اين شگردهاي تبليغي، ر.ک: حسن زورق، مباني تبليغ؛ محمّد تقي رهبر، روش تبليغ {V حتي براي جا زدن چيز مضري نظير سيگار و مواد مخدر يا نظاير آن، از طريق عكس‏هاي شرطي و به خصوص از قيافه سكس زن‏ها استفاده مي‏كنند. نكته ديگر در اين باره، اين است كه آنها به رنگ و مدل كفش، لباس، كيف و كمربند اكتفا نمي‏كنند؛ بلكه ملتي را در اين گونه مسائل مجذوب خود مي‏سازند و به تقليد خود درمي‏آورند. سپس به تدريج، سراغ افكار و انديشه و آرمان‏هاي آن ملت مي‏روند و آن را هم به طرف خود جذب مي‏كنند. چادر به عنوان حجاب اسلامي، سنتي نيكو و پسنديده است. فراموش نمي‏كنيم كه در زمان طاغوت، ناگهان بازار اسلامي پر از چادرهاي بدن‏نما شد. حال ساده انديشي و خامي است اگر ما فكر كنيم كه آنها در به وجود آوردن مد روز به نقطه خاصي اكتفامي‏كنند. طبيعي است كه چنين نخواهد بود. اگر امتي صرفاً به نام مد و طرح روز به دنبال آنها راه بيفتد، تا نهايت هرزگي و فساد پيش خواهد رفت. امروزه در غرب (اروپا و آمريكا) در زمينه شهوت پرستي و فساد جنسي و طرح لباس‏هاي سكس به نام تمدن و تجدد چه خبر است؟ اين ويژگي و خصيصه انسان است كه در هر وادي‏اي جلو رفت، حد نهايي براي خودش نمي‏شناسد: «A} بل يريد الانسان ليفجر أمامه{A ». انسان اگر به وادي كمال پا گذاشت، تا بي‏نهايت پر مي‏كشد و اگر به وادي فساد و انحطاط قدم نهاد، در آنجا هم تا بي‏نهايت جلو مي‏رود؛ به گونه‏اي كه نمي‏توان او را در جايي متوقف كرد. T} راه کار‏هاي مقابله با مد گرايي منفي: {T اين امر روشن است كه بشر، تنوع طلب است و از يكساني خسته مي‏شود. قرآن كريم نيز به اين نكته توجه داشته است كه مي‏فرمايد: «A} مختلفا ألوانه{A »؛ «گياهان و ميوه‏ها را با رنگ‏ها و گونه‏هاي مختلف براي شما آفريده‏ايم؛ بشر در نژادها و قبايل گوناگون آفريده شده است و ... ». به راستي اگر همه چيز يكسان بود (يك رقم گياه، يك نژاد و يك زبان) ، در آن صورت چه لطفي باقي مي‏ماند؟ حال با توجه به تنوع طلبي انسان، مدل لباس و طرح كيف، كفش، ساختمان، ماشين و ... ـ اگر با موازين شرع و سنت‏هاي نيك ما تضادي نداشته باشد ـ نمي‏توان تا اين حد بر آن ايراد گرفت. حرف ما در اين است كه چرا ما خودمان طراح مد و مدل روز نباشيم؟ چرا افراد مبتكر و خلاق جامعه ما سعي نمي‏كنند تا طرح جديدي ارائه دهند؟ اصولاً اين يكي از ايرادهاي ما است كه نسبت به اين گونه مسائل، آن قدر منتظر مي‏مانيم تا ديگران با طرح جديد، خود بر ما يورش آورند. آن گاه مبتكران ما ـ بعد از فشار زيادي كه از افكار عمومي متوجه آنها مي‏شود ـ تازه دست به كار مي‏شوند تا مثلاً مدل فلان ماشين يا طرح ساختماني و يا شيوه لباس قشر خاصي را تغيير دهند. در حالي كه اگر ما در اين زمينه ابتكار عمل را به دست گيريم، چه بسا بتوانيم فرهنگ خويش را براي ديگران اسوه و الگو قرار دهيم؛ همچنان كه در برخي از جهات چنين بوده است. به هر حال، نسبت به مسئله «مدگرايي» بايد خيلي هوشيار باشيم و از اينكه زمام فرهنگ و سنت و فكر خويش را به نام تمدن و تجدد، به دست مدهاي غربي بسپاريم، بايد به شدت بپرهيزيم. دو نکته مهم در برخورد فعال و به دست گرفتن ابتکار عمل بايد رعايت شود: 1. يک کار فرهنگي قوي صورت گيرد و مدگرايي را از رونق بيندازد، با اين مبنا که ارزش انسان به لباس و ماشين و تجملات مادي نيست. 2. در طراحي‏ها و ارائه مد از سوي ما، بايد تلاش شود که اصول و مباني فکري اسلامي و ملي رعايت و پيام‏هاي مثبت ديني و فرهنگي کشورمان در آن گنجانده شود.
کد سوال : 46
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : درباره مقام و منزلت زن در اسلام توضيح دهيد؟
پاسخ : T} زن در اسلام: {T بايسته است در اين رابطه سخنان گهربار پيامبر اكرم(ص) نقل شود. اين تعاليم ارزشمند در دشوارترين شرايط تاريخي براي زنان صادر شده‏ است؛ يعني، در زماني كه دختران را زنده به گور مي‏كردند و زن را مانند كالا به ارث مي‏بردند و مالك مي‏شدند و او را از هر گونه حقي محروم مي‏داشتند. پيامبر اكرم(ص) بدين وسيله بلندترين گام را در بدترين شرايط، براي احياي حقوق زن و پاس‏داشت كرامت انساني وي برداشته است: 1. «بهترين شما آن كسي است كه نسبت به زن خود، سازگارتر و خيرخواه‏تر باشد و من از همه شما درباره زنان خيرخواه‏تر هستم». 2. «زنان همانا خواهران، مادران، خاله‏ها و عمه‏هاي شما هستند و ريشه وجود شما از آنان است و بايد در اوج عاطفه و مهرباني با آنان رفتار شود». 3. «نسبت به زنان، با تقوا باشيد و در رعايت حقوق آنان و توجه به ايشان، پرهيزگاري کنيد؛ زيرا آنان امانت خداوند در دست شمايند و طبق دستور و قول پروردگار براي شما حلال و محرم شده‏اند. بر شما است كه حقوق آنان را مراعات نماييد و عادلانه و طبق عرف زمانه و شأن زنان، زندگي ايشان را تأمين كنيد». 4. «بهترين شما آن افرادي هستند كه با زنان خود، خوب و خوش باشند». 5. «ملعون و بازملعون است آن كسي كه در تأمين زندگي همسر خود، كوتاهي كند و حقوق خانواده را ضايع و آنان را ناراحت كند». V}احاديث، به نقل از بولتن انديشه، ويژه زن، صص 355 ـ 354 {V زن و مرد، هر دو از اشرف مخلوقات جهانند و هيچ تفاوتي از نظر اصل آفرينش و مقام و مرتبت، ندارند. آن دو، مكمّل و برطرف كننده نيازهاي يكديگرند. اين‏كه برخي زن را موجودي پست‏تر مي‏دانند، تفكراتي موهوم و شيطاني است و از جهل و بي‏خبري مردم سرچشمه مي‏گيرد. اميد است بتوانيم با مطالعه آيات قرآن و احاديث اهل بيت(ع) با ديو جهل و بي‏خبري و اوهام مبارزه كنيم. V}براي مطالعه بيشتر نگ: مظلومي، فضيلت زنان؛ علامه طباطبايي، زن در اسلام؛ شهيد مطهري، نظام حقوق زن در اسلام {V
کد سوال : 47
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : از زن بودن، احساس حقارت مي‏كنم و آرزو مي‏كنم كه يك پسر بودم. لطفا راهنمايي‏ام كنيد؟
پاسخ : T} حقارت از زن بودن{T شما از زن بودن احساس حقارت نمي‏کنيد؛ بلکه از اهانت‏ها و تبعيض‏هايي که در حق زنان اعمال مي‏شود، احساس رنج مي‏کنيد؛ اهانت‏ها و بي عدالتي‏هايي که صرفاً بر مبناي جنسيت است. به يقين هر انسان فرهيخته اي با توجه به تفاوت‏هاي جسمي و روحي زنان و مردان، توقع ندارد آن دو رفتاري کاملاً مشابه يکديگر داشته باشند، اينکه خلاف عقلانيت است، ولي جنسيت نبايد مبناي رفتار اهانت آميز يا تبعيض آميز باشد. شكي نيست كه در طول تاريخ، تحميلات ناروايي بر دوش زنان بوده است و بعضي از آنها هم ‏اكنون نيز باقي است. ريشة بسياري از اين تحميلات را بايستي در بي‏ديني و بي‏تقوايي گروهي از مردم دانست كه محيط را براي زنان و بلكه براي همه نا امن مي‏كنند. اگر ديگر مشكلات اجتماعي را نيز بر اين مقوله بيفزاييم، وضعيتي را پيش مي‏آورد كه هم‏اكنون شاهد آن هستيم. آنچه دين از زنان و مردان خواسته، حفظ حريم‏ها است و اين جز براي سعادت آنان نيست؛ چنان‏كه مي‏بينيم در دنياي غرب و در پشت پرده ظواهر فريبنده، نظامي پر دغدغه و مخاطره‏آميز بر روابط خانوادگي و تربيت فرزندان، حاكم است؛ موضوعي كه جامعه‏شناسان و محققان مسائل اجتماعي را در غرب، به وحشت انداخته است. بر اين اساس، آنان آينده‏اي تاريك را براي جوامع غربي پيش‏بيني مي‏كنند؛ جامعه‏اي كه در آن، آدميان به گونه‏اي مسخ شده و نامتعادل‏اند. آمار تجاوزات جنسي و رفتارهاي آزار دهنده (به رغم همه آزادي‏هاي جنسي)، به موضوعي مهم تبديل شده و انتظارات روزافزون براي رفتارهاي عجيب و غريب جنسي از زنان، آنان را به دلقك‏هاي مضحك تبديل كرده است. هدف اسلام از برخي حريم ها براي زنان نظير (ارائه الگوي حجاب)، حفظ طهارت و امنيت زنان است؛ چنان‏كه فرموده است: «اي پيامبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به چادر فرو پوشند كه اين ‏كار براي اينكه آنان به [عفّت و تقوا] شناخته شوند تا از تعرض و آزار هوسرانان در امان بمانند، بسيار بهتر است». V} احزاب، آية 59 {V در اين بين، نبايستي برخي تحميلات محيط را به حساب اسلام گذاشت؛ چرا كه افراد بي‏بند و بار نيز بسيار بيشتر در دام اين تحميلات قرار مي‏گيرند و آزار مي‏بينند. گذشته از اينكه بسياري از اين مشكلات، به آداب و رسوم و برداشت‏ها برمي‏گردد؛ نه به اسلام. البته بايد در اصلاح اين آداب و رسوم كوشيد؛ ولي اگر اعتراض شما به جنسيت است، بايد بدانيم كه در اين زمينه، كسي از خود اختياري ندارد. نظام آفرينش بر مبناي زوجيّت است ولازمه آن، وجود دو جنس و جاذبه‏هايي است كه بين آنها وجود دارد. حكمت‏هاي اين نظام را بايستي در تشكيل خانواده و زندگي مشترك و آثار خير آن ديد. از سوي ديگر،زنان محدوديت‏هاي بيشتري نسبت به مردان دارند؛ ولي بايد توجه رد که اصولاً «مطلوب و مورد رغبت بودن»، خصيصه‏اي است كه تنها در آنان نهفته شده و اين كمالي براي زنان است؛ اين تمايل و رغبت، مبناي خانواده و زندگي مشترك است و البته كه هر چيزي كه مطلوب باشد، خطراتي نيز آن را تهديد مي‏كند. بنابراين، بايد گوهر را در صدف حفاظت كرد. علاوه بر اينكه بايستي برنامه‏ريزي‏هاي گسترده‏اي صورت گيرد تا دختران نيز به صورت مساوي از امكانات عمومي و طبيعي بهره برند؛ بدون آنكه دچار عوارض ناخوشايندي شوند. براي نمونه گسترش امكانات ورزشي و رفاهي، پارك‏هاي اختصاصي و امكاناتي كه بتواند حق استفادة آنها از امكانات را به صورت مساوي تأمين کند. متأسفانه در حال حاضر، اولويت‏هاي ديگر اقتصادي ‏ـ مانند بي‏كاري و امنيت ‏ـ فرصت را از اجراي چنين برنامه‏هايي سلب كرده است.
کد سوال : 48
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : نظر اسلام درباره مشورت با زنان چيست؟
پاسخ : T} مشورت با زنان{T روشن است كه مهم‏ترين هدف مشورت، يافتن بهترين گزينه و شيوه‏هاي اجرايي است و لذا هر كسي نمي‏تواند طرف مشورت قرار گيرد؛ زيرا برخي از مردم، نقاط ضعفي دارند و مشورت با آنها ماية بدبختي و عقب افتادگي است. حضرت علي(ع) مي‏فرمايد: «با فرد بخيل و ترسو و حريص مشورت نكن؛ چون در هر يك از اينها ضعفي وجود دارد كه مانع نيل تو به حقيقت مي‏شوند». V}نهج‏البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، نامة 53 (خطاب به مالك اشتر) {V نكات بيولوژيكي و زيست‏شناختي در بانوان‏ـ مانند غلبه احساسات و هيجان‏ها بر خِرَدورزي آنها و نيز محدوديت اجتماعي كه باعث كاهش تجربه آنان مي‏گرددـ گاهي رايزني با بانوان را محدود کرده است. توضيح آنكه در دو نكته، بين آموزه‏هاي اسلام و يافته‏هاي علوم ـ جديد از جمله روان‏شناسي ـ تفاوتي نيست: تساوي ميزان هوش زن و مرد، كارل هافمن تصريح مي‏كند، زنان به اندازه مردان هوشمند هستند؛ گرچه مغز آنان به طور متوسط 20% كوچك‏تر از مغز مردان است. V}كارل هافمن، روان‏شناسي عمومي، (و ديگران) ترجمه سيامك نقش‏بندي (و ديگران)، تهران، ارسباران، 1378، ج 1، 349 {V 2. هيجان در بانوان نسبت به مردان زياد است؛ چنان‏كه خود روان‏شناسان اذعان مي‏دارند: «پژوهش‏هاي انجام شده بر روي دانشجويان، نشان مي‏دهد كه در چهار مورد از پنج هيجان اساسي (شادي، عشق، ترس، اندوه و خشم) زنان هيجان‏هاي شديدتر و فراوان‏تري دارند و آن هيجان مورد استثناـ كه مردان بر زن پيشي مي‏گيرندـ خشم است. زنان نه تنها هيجان‏هاي ظريف (شادي، عشق، ترس و اندوه) را با شدّت و فراواني بيشتري تجربه مي‏كنند؛ بلكه در موقعيت‏هاي مثبت و منفي، هيجان‏ها را بهتر نيز تشخيص مي‏دهند و بيشتر به آنها پاسخ مي‏دهند. V}همان، ج 2، صص 53 ـ 54 {V نتيجه آنكه عقل زنان هرگز كمتر از مردان نيست؛ بلكه تعقّل آنها (يعني بهره‏گيري از عقل) كمتر است و اين سبب هيجاني‏تر و احساساتي‏تر بودنِ آنان است. خانم كليودالسون ـ روان‏شناسي كه مدت بسياري در اين زمينه تحقيقات و پژوهش كرده است ـ اعلام مي‏كند: «... به اين نتيجه رسيده‏ام كه خانم‏ها تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند». V}نگ: سيد ابراهيم حسيني، فمينيزم عليه زنان، مجله كتاب نقد، شماره 17، ص 164{V اتو كلايي برگ نيز مي‏نويسد: «زنان بيشتر به كارهاي خانه و اشيا و اعمال ذوقي علاقه نشان مي‏دهند و كارهايي را دوست مي‏دارند كه در آنها بايد مواظبت و دلسوزي بسياري خرج داد؛ مانند مواظبت از كودكان و اشخاص عاجز و بينوا... . زنان عموماً احساساتي‏تر از مردان هستند». V}همان، ص 165 {V البته بر خلاف نظر خانم كليودالسون ـ كه اين مسئله را جزو ضعف‏هاي خانم‏ها تلقّي كرده است‏ـ به نظر ما لازمه زيست اجتماعي و تقسيم وظايف، اختلاف كاركردها است و اين امر، مقتضيات خاص خود را دارد. به راستي اگر خانم‏ها لبريز از عواطف و احساسات نباشند، آيا مي‏توانند در تربيت فرزندان‏ـ كه مهم‏ترين سرمايه جامعه هستندـ موفق شوند؟! به قول افلاطون مادران با همان دستي كه گهواره را تكان مي‏دهند، جهان را زير و رو مي‏كنند. آيا اين نقش، كمتر از نشستن پشت فلان دستگاه صنعتي يا ابداع ابزاري آهنين است؟! قرآن كريم بعد از ذكر تفاوت‏هايي بين زن و مرد، مي‏فرمايد: نبايد هيچ يك از شما از مواهبي كه در صنف ديگر قرار داديم، مطالبه كند؛ چرا كه هر يك از اين ويژگي‏ها به مقتضاي حكمت الهي است؛ «A} وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كانَ بِكُلّ‏ِ شَيْ‏ءٍ عَليمًا{A ؛». V}نساء(4)، آية 32. نيز نگ: علامه طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، (دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1376)، ج 4، صص 357 ـ 358{V دكتر الكسيس كارل، متذكر مي‏شود: «زنان بايد به بسط مواهب طبيعي خود، در جهت سرشت خاص خويش ـ بدون تقليد كوركورانه از مردان ـ بكوشند. وظيفة ايشان در راه تكامل بشريت، خيلي بزرگ‏تر از مردان است و نبايستي آن را سرسري بگيرند و رها سازند». V}سيد ابراهيم حسيني، كتاب نقد، شماره، 17، ص 165 {V حاصل كلام آنكه به جهت احساساتي‏تر بودنِ زنان و نيز حضور كمتر آنان در جامعه‏ـ كه باعث تجربه كم‏تر آنان مي‏شودـ محدوديت‏هايي در بهره‏گيري از نظر مشورتي زنان لحاظ شده است. لذا در حديثي از حضرت علي(ع) نقل شده است: «H} إيّاك و مشاورة النساء، فإنّ رأيهنَّ إلي أفن و عزمهن إلي وهنٍ{H »؛ «از رايزني با زنان بپرهيز؛ زيرا رأي آنان سست است و در تصميم‏گيري، ناتوانند». V}نهج‏البلاغه، نامة 31 {V لكن هر دو مسئله، با رفع عوامل آن، قابل جبران است. در حديث ديگري از حضرت علي(ع) مي‏خوانيم: «H} إياك و مشاورة النساء، الا من جربتَ بكمال عقلٍ{H »؛ V}بحارالانوار، ج 103 ص 253 {V «از مشورت با زنان بپرهيزيد؛ مگر زناني كه كامل بودنِ عقلشان را آزموده‏ايد». نخست از مشورت با زنان نهي فرموده؛ اما بلافاصله زناني را كه كمال عقلشان آزموده و اثبات شده است، استثنا مي‏كند. اين به لحاظ نوع زنان است؛ وگرنه چه بسيار مرداني كه احساساتي يا كم تجربه هستند و مشورت با آنان نيز نافع نيست و چه بسا زيان بار باشد. بر اساس حديث مذكور نيز امام علي(ع) كمال عقل و آگاهي را در مشورت شونده شرط مي‏داند و زن بودن را مانع جواز مشورت نمي‏شمارد. از طرف ديگر، در برخي امور كه تخصّص و آشنايي زنان بيشتر است، سفارش شده كه با زنان مشورت كنيد؛ مثل آن حديثي كه رسول اكرم(ص) مي‏فرمايد: «H} ائتمروا النساء في بناتهن{H »؛ «در امور مربوط به دخترانتان با زنان خود مشورت كنيد». V}نهج‏الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول(ص« ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، سازمان چاپ و انتشارات جاويدان، چاپ نهم، 1354، ص 2، ح 7 {V بالاتر آنكه در قرآن كريم، خداوند متعال در بعضي مسائل خانوادگي، دستور به رايزني زن و مرد و افكار آنان داده است: «A} فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما{A »؛ «اگر پدر و مادر بخواهند با رضايت و مشورت يكديگر، فرزندشان را زودتر از دو سال از شير بازگيرند، مرتكب گناهي نشده‏اند». V}بقره(2)، آية 233{V مقصود از تشاور، همدلي و هم‏رأيي و مشاوره ميان زن و مرد است و چون مادر چيزهايي از تربيت فرزند مي‏داند كه پدر نمي‏داند، پس اگر هم فكري و رايزني نكنند، به زيان فرزند مي‏انجامد. V}نگ: (بررسي شبهه نقصان عقل)، محمد رضا رجب نژاد؛ خرد زيبا، تهران، انتشارات عابد، بهار 80، ص 91{V در سوره «طلاق» نيز به هم فكري و همكاري زن و مرد اشاره شده است. V}طلاق، آية 6 {V علامه جعفري مي نويسد: «نظام خانواده در اسلام، نظام شورايي با سرپرستي و مأموريت اجرايي مرد است». V} محمد تقي جعفري، زن از ديدگاه امام علي(ع)‏، تنظيم و تلخيص محمد رضا جوادي، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1378، ص 51 {V بررسي روايات نقل شده از امام علي(ع) يا ساير روايات، اثبات مي‏كند كه مقصود از «بر حذر بودن از زنان خوب» يا «برحذر داشتن از مشورت با زنان»، دقت در گفتار و انديشه‏هاي زنان معمولي و يا زنان هوسباز و كم خرد و تبه‏كار و تهي مغزي است كه چشم از حقايق برتر فرو بسته‏اند. اما زناني كه از زرو زيور دنيا اعراض كرده و به تعقّل پرداخته‏اند، مانند مردان شايسته، مورد مشورت هستند و به تعبير علامه جعفري، رواياتي نظير «H} إياك و مشاورة النساء إلّأ من جربت بكمال عقل{H » مؤيد نظريه «درون شورايي و برون سرپرستي مرد» در نظام خانوادگي از ديدگاه اسلام است. V}همان، ص 104 {V روايات نقل شده از رسول اكرم(ص) در اين زمينه نيز ـ بر فرض صحت سند روايت‏ـ به همين نكات اشاره مي‏كند؛ و نه منع از مشورت با زنان يا مخالفت با نظر آنان پس از مشورت باايشان. از اين رو روايات مذکور هرگز قابل تعميم به همة بانوان نيست. اين قيود با توجّه به ساير روايات و آيات و نيز سيره عملي پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به دست مي‏آيد؛ همان گونه كه اين بزرگواران در مشاوره‏هاي خود، زنان را نيز شركت مي‏دادند. V}براي آگاهي بيشتر، نگ: محمد تقي جعفري، زن از ديدگاه امام علي(ع)‏‏؛ محمد رضا رجب نژاد، خرد زيبا{V
کد سوال : 49
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : شركت زنان در كارهاي اجتماعي، با توجه به رواياتي كه مي‏گويند مسجد زن خانه او است، چه حكمي دارد؟
پاسخ : T} شركت زنان در كارهاي اجتماعي {T در مورد روايات مذکور بايد چند نكته را در نظر داشت: يکم. اين روايات در بردارندة حكمي كلي و استثنا ناپذير نيستند. به عبارت ديگر، بسياري از احكام قانوني شريعت، در نگاه نخست، ظاهري مطلق و كلي دارند؛ ولي غالبا تخصيص دهنده و مقيّداتي در ديگر منابع احكام دارند كه با توجّه به آنها دايرة حكم، ضيق و محدود مي‏گردد. دوم. اين روايات هرگز منع كننده حضور زن در صحنه اجتماع‏ـ به ويژه در موارد لزوم، مانند شركت در راهپيمايي‏ها تحصيل دانش و... با رعايت شئون اسلامي‏ـ نيستند. از همين رو، فقها نيز چنين مواردي را نه تنها منع نکرده‏اند؛ بلكه در مواردي مانند آموزش‏هاي علمي مخصوص بانو و دفاع در برابر دشمنان مهاجم (در صورت عدم كفايت مردان)، شركت در فعاليت‏هاي اجتماعي را واجب شمرده‏اند. همچنين از جمع‏بندي متون ديني به دست مي‏آيد كه اين‏گونه روايات، منصرف به مواردي است كه علاوه بر عدم ضرورت حضور زن، نوعي بي‏نظمي در مسئوليت‏هاي زن در خانه و يا بي‏نظمي در اجتماعات عمومي و ديني پديد آورَد؛ چنان كه حضور بسياري از زنان در مسجد، به خاطر داشتن مسئوليت مراقبت و پرستاري از اطفال و كودكان، چنين پيامدهايي را دارد. اما در صورتي كه فارغ از چنين مشكلاتي باشد، يا راه حل مناسبي براي آن داشته باشند، حضورشان در مساجد و مجامع عمومي، با رعايت شئون اسلامي، مطلوب است. در بعضي روايات، وظيفة زن پرداختن به كارهاي خانه دانسته شده است. اين روايات، مربوط به امور خانواده (تقسيم كار بين زن و شوهر). پيامبر خدا(ص) فرمود: «امور داخل منزل، براي زن و امور بيرون از خانه، براي مرد باشد». البته اين بدان معنا نيست كه زن بايد فقط در خانه باشد و از تحصيل و شركت در كار وديگر فعاليت‏هاي اجتماعي باز بماند.
کد سوال : 50
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : حضرت فاطمه(س) مي‏فرمايد : «بهترين چيز براي زن آن است كه مردي او را نبيند و او هم مردي را نبيند»، آيا اين فرمايش، با رسيدن زن به كمال منافات ندارد؟
پاسخ : T} کمال زن{T حضرت زهرا(س) خود به معركه جنگ و جبهه نيز مي‏رفت و در برخي غزوه‏ها، رسول خدا(ص) را همراهي مي‏كرد. در مواردي نيز در مسجد براي مردم سخنراني مي‏كرد. بنابراين، فرمايش آن حضرت، به معناي الزام و وجوب نيست، خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعايت موازين و حدود شرعي جايز است؛ اما با اين حال براي زنان بهتر است كه از اختلاط با مردان اجتناب كنند و بدون جهت خود را در ديد مردم قرار ندهند و تا جايي كه مي‏توانند، خود را از ديد نامحرمان پوشيده دارند. وجود مبارك فاطمه زهرا(س) نيز گرچه به ضرورت در صحنه اجتماع و سياست حضور مي‏يافت، بناي زندگي و روش ايشان در زندگي، اختلاط با مردان نبوده است. در نگاه اول، به نظر مي‏رسد اين گفتار بيشتر ناظر به جهات معنوي حيات زنان باشد؛ اما تجربة بشري نشان مي‏دهد كه اين مطلب، دربارة زندگي مادي، معيشتي، اجتماعي و خانوادگي زنان نيز صادق است؛ زيرا امروزه در دنياي غرب ـ كه ساليان درازي است كه اختلاط بين زن و مرد وجود دارد و راه‏ها و شيوه هاي گوناگون و متنوع نيز براي ارتباط آزاد جنسي و ارضاي شهوات موجود است ـ با اين همه، زنان به شدّت تحت آزار و استثمار جنسي مردان قرار دارند. V}براي آگاهي بيشتر، نگ : آنتوني گيدنز، جامعه‏شناسي، نشرني {V پس در تجربه اجتماعي و تاريخي نيز ديده مي‏شود كه آزادي ارتباط و اختلاط، به نفع بانوان نبوده است. برخي از انديشمندان با مطالعه احكام اسلام، به اين نظر رسيده‏اند كه اسلام، خواهان نوعي حيات و زندگي در درون خانواده و در پي حمايت و تعالي زن در اين محيط است تا وي در چهارچوب زندگي خانوادگي و در منزل، به كمالات و رشد و برطرف کردن نيازها و شكوفايي انساني و تحقّق وجودي نايل گردد. تجربه بشري نيز نشان مي‏دهد كه چنين زندگي و حياتي، براي بانوان بهتر است. از طرف ديگر، اسلام چنان چتر حمايتي در قوانين خود براي زن ايجاد كرده كه او هيچ گاه، براي تأمين خواسته‏هاي خود، نيازمند خروج از خانه نباشد و همواره مرد را موظّف به تأمين او كرده است.