• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 390
تعداد نظرات : 403
زمان آخرین مطلب : 5427روز قبل
دانستنی های علمی

با عرض سلام خدمت تمامی تبیانی های محترم

 

امشب جای همگی شما را در مجلس حاج محمد طاهری خالی کردم و برایتان دعا کردم. جایتان خیلی خیلی خالی بود. در این مجلس نه تنها از حضور حاج محمد فیض بردیم بلکه از حضور دیگر مداحان چون حاج محمود کریمی و حاج سعید حدادیان و حاج حسین سازور و دیگر شعرا نیز بی بهره نبودیم . خلاصه همه را یاد کردم که بدانید در چه مجلس باشکوهی از شما یاد شد.

اگر سی دی این مجلس هیئت مکتب الزهرا را تهیه کردید شاید به صحت حرف من اطمینان پیدا کنید.

این مطلب را ساعتی بعد از مجلس برایتان ثبت می‌کنم که بدانید چه مجلسی امشب روزی شماها نیز شده است.

 

در پایان همچنان مرا از نظرهای خوبتان مستفیض بفرمایید.

دوشنبه 20/8/1387 - 2:24
دعا و زیارت

نمی خوای تبریک بگی
نمی خوای با امام رضا درد دل کنی
بهترین وقت ها


خدایا بحق این امام همام، شادی و سرور واقعی و دائمی را
در دلهای ما برقرار ساز/آمین.

يکشنبه 19/8/1387 - 4:32
دعا و زیارت

علی فرزند دعبل چنین نقل می کند:
وقتی مرگ پدرم نزدیک شد، رنگ چهره اش تغییر کرد، زبانش بند آمد و صورتش سیاه شد. من بر حال او ترسیدم و با خود گفتم مبادا از
مذهب تشیّع برگشته باشد.
پدرم با همان حال از دنیا رفت. من بعد از سه روز او را در خواب دیدم که لباس سفیدی به تن داشت و کلاه سپیدی بر سر گذاشته بود. به او گفتم:« پدرجان، خداوند با تو چه کرد؟»
پدرم گفت:«بند آمدن زبانم و سیاه شدن چهره ام برای این بود که من در جوانی شرابخواری می کردم. وقتی که از دنیا رفتم، همچنان گرفتار بودم تا
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم که لباسی سفید در تن داشت و کلاهی سفید بر سر.»
پیامبر از من پرسید:«آیا تو دعبلی؟»
عرض کردم:«بله، یا رسول الله.»
پیامبر فرمود:«برای من شعری را که برای فرزندانم گفته‌ای بخوان !»
من این شعر را خواندم:
«ای دنیا! هرگز خنده بر لبانت نقش نبندد، چون
آل احمد مظلوم اند و در چنگال ستمگران مقهور. آنها را از خانه هایشان پراکنده و تبعید کردند، گویا گناه آنان نابخشودنی بوده است.»

رسول خدا مرا تحسین کرد و سپس مرا
شفاعت فرمود و لباس و کلاهش را به من بخشید، و این همان لباس و کلاه است.



منابع:
بحارالانوار، 49/ 241 / 10
عیون الاخبار الرضا / 2 / 266

يکشنبه 19/8/1387 - 4:30
دعا و زیارت

قرائت قصیده نزد امام علیه‌السلام

اباصلت هروی میگوید: « دعبل بن علی خزاعی » خدمت حضرت رضا علیه السلام درمرو رسید و عرضه داشت : یا ابن رسول الله! من درباره شما قصیده ای گفته ام و قسم خورده ام که قبل از شما آنرا نزد هیچکس نخوانم.»
حضرت فرمود: « بخوان!» دعبل قصیده طولانی خود را آغاز نمود تا به این بیت رسید: «« میبینم اموال آنان «
اهل بیت » به تاراج رفته و در بین افراد بیگانه و نااهل تقسیم شده و دست آنان از غنائم و ارثشان خالی است !»

در اینجا حضرت گریستند و فرمودند: « بله راست گفتی ای دعبل!» دعبل اشعار خود را ادامه داد و در بعضی از اشعار، حضرت کلامی میفرمود تا رسید به این بیت که گفت: « هان ای
فاطمه! ای دختر بهترین انسانها! برخیز و برای فرزندانت که هر کدام در سرزمینی افتاده اند، ناله کن! قبری به کوفان و قبری به مدینه و قبری به فخ و قبری به جوزجان. . . و فرزندت، موسی بن جعفر، نیز در بغداد مدفون گشته.»

اشعار امام در تکمیل قصیده دعبل

در اینجا حضرت رضا علیه السلام فرمودند: « آیا من دو بیت به اشعار تو ملحق کنم تا قصیده ات تمام و کامل شود؟ » دعبل عرض کرد: « بله یا ابن رسول الله!»
حضرت فرمود: « و قبر بطوس یا لها من مصیبه » (زهرا جان! قبری هم از فرزندان تو در
طوس است که مصیبتش جانکاه و سوزنده است تا خداوند قائمی را برانگیزد و همّ و غم ما را بزداید.»
دعبل پرسید: « یا ابن رسول الله! من چنین قبری نمی شناسم. در طوس قبر کیست؟»
حضرت فرمود: « آنجا قبر من است. چند روزی بیشتر نمی گذرد که طوس محل رفت و آمد
شیعیان و زائران من می شود. بدان هر کس مرا در این غربت زیارت کند روز قیامت در درجه من خواهد بود و خداوند او را خواهد بخشید.» دعبل اشعارش را خواند تا به پایان رسید.
اشعار عالی او مورد توجه حضرت رضا علیه السلام قرار گرفت.

بخشش امام به دعبل

ایشان برخاستند و به اتاق دیگری رفتند؛ پس از مدتی خادم آن حضرت بیرون آمد و صد دینار از دینارهای رضویّه که نام مبارک ایشان روی آن نوشته شده بود. برای دعبل آورد و گفت: « مولایم فرموده آنها را جزو نفقه خود قرار بده.»
دعبل گفت: « به خدا برای گرفتن پول نیامده ام و در گفتن این قصیده طمعی ندارم!» و کیسه را برگرداند و گفت: « از آن حضرت لباسی از لباس های خودشان برایم بگیر تا به آن متبرک و مشرّف شوم.»
خادم رفت و برگشت و لباسی از خز برای دعبل آورد و کیسه زر را هم برگرداند و گفت حضرت می فرمایند: « این پولها را بگیر که به آن احتیاج پیدا خواهی کرد. »

دعبل و دسته راهزنان

دعبل کیسه پولها و لباس را گرفت و با قافله ای از مرو حرکت کرد. در راه راهزنان به قافله حمله کردند، آنها را گرفتند، دستهای آنان را بستند و اموالشان را غارت کردند. وقتی که اموال را بین خودشان تقسیم میکردند، یکی از راهزنان گفت: « می بینم اموال آنان به تاراج رفته و در بین افراد بیگانه تقسیم شده. . .»
دعبل این شعر را شنید، گفت: « این شعر از کیست؟» آن راهزن گفت: این شعر مردی است خزاعی به نام دعبل.»
دعبل گفت: « من دعبل ام» آن مرد فوراً نزد رئیس خود رفت و جریان را به عرض او رساند.

رئیس راهزنان آمد و گفت: « آیا تو دعبلی؟!» گفت: « آری » گفت: « بخوان قصیده ات را!» دعبل قصیده اش را خواند. دستهای او را باز کردند و جمیع قافله را هم آزاد نمودند و اموال آنها را برگرداندند.

دعبل در قم

دعبل به قم رسید. اهل قم از او خواستند تا قصیده اش را بخواند. از آنها خواست تا در مسجد جمع شوند. در آنجا تمام قصیده اش را برای آنان خواند و مردم مال و لباس زیادی به او هدیه کردند؛ اهل قم گفتند لباس حضرت رضا علیه السلام را به ما به هزار دینار بفروش. دعبل قبول نکرد. گفتند قسمتی از آن را به هزار دینار بفروش باز هم قبول نکرد و از قم بیرون رفت. . .

قصیده دعبل

قصیده دعبل مفصل و طولانی است که در کتاب کشف الغمه آنرا بیش از 120 بیت ذکر کرده است که در اینجا چند بیتی از آن را می خوانیم: آیا ندیدی که روزگاران چه جورها کرد و مردم عهدهای خود را شکستند و دولتها احکام خدا را به مسخره گرفتند و در ظلمتهای جهل در پی نور گشتند؟ در این دنیای پر آشوب، چگونه می توان به خدای تعالی نزدیک شد، جز از راه دوستی فرزندان رسول خدا و بغض کینه فرزندان مروان و فرزندان هند - معاویه

يکشنبه 19/8/1387 - 4:27
دعا و زیارت

هنگامی که حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ولیعهدی مأمون را قبول کرد، شعرا از گوشه و کنار مملکت می‌آمدند و در مناقب امام شعر می‌سرودند و جایزه می‌گرفتند.
روزی شاعر معروفی به نام
ابونواس که برای امام شعری نگفته بود، نزد مأمون رفت. مأمون به او گفت:«تو که مقام و موقعیت حضرت رضا علیه السلام را می‌دانی، چرا تا به‌حال برای او شعری نگفته‌ای؟!»
ابونواس همان جا اشعاری سرود که مضمونش این است:
«به من می‌گویند تو در علم کلام و شاعری یگانه‌ای، و با سخن‌های تازه دُرّ افشانی می‌کنی. پس چرا علی بن موسی را مدح و ثنا نمی‌کنی و خصوصیات نیکویی را که در او جمع است، به رشته شعر در نمی آوری؟!
من چگونه مدح کنم امامی را که
جبرئیل خادم پدر او بوده است؟!»

مأمون از اشعار ابونواس بسیار شادمان شد و معادل تمام آنچه که به شعرا داده بود به ابونواس هدیه کرد.


روز دیگری ابونواس برای امام رضا علیه السلام چهار خط شعر سرود.
امام فرمود:« شعری سرودی که تا به حال کسی نسروده بود.»
سپس از غلام خود پرسید:«پولی همراه داریم؟»
غلام گفت:« سیصد دینار.»
امام فرمود:« همه آنها را به ابونواس بده.»
سپس فرمود:« شاید کم باشد. آن استر را هم به او بده. »

منابع:
بحار الانوار، ج 49، ص 235، ح 3. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 142.
بحار الانوار، ج 49، ص 236، ح 5. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 143- 144.


يکشنبه 19/8/1387 - 4:22
دعا و زیارت

میلاد شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس،

برشما و خانواده‌های گرامیتان، تبریک و تهنیت.

 

اگه به مراسم جشن میلاد آقا امام رضا-ع رفتی، ما رو هم دعا کن.

 

 

يکشنبه 19/8/1387 - 4:8
دعا و زیارت

 بهترین شادباش ها تقدیم به شما،
بمناسبت میلاد امام علی بن موسی الرضا-ع

دوستان تبیانی بیایید همگی در این میلاد باشکوه با دیدن این عکس دلها را روانه حرمش کنیم و سلام زیر را از دور نثار آن حضرت کنیم که صد البته این نازنینان هیچگاه سلامی را بی‌جواب نمی‌گذارند. 

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری الصدیق الشهید صلاة کثیرة تامة زاکیة متواصلة متواترة مترادفة کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک برحمتک یا ارحم اراحمین

 

يکشنبه 19/8/1387 - 4:3
دانستنی های علمی

به نظر شما مسجد الاقصی تخریب شده یا نه؟

اسراییل می گوید که ما مسجد الاقصی را خراب نکرده ایم اما در واقع این گفته نادرست است. تصویر مسجد الاقصی حقیقی آن تصویری نیست که همه ما وشما آن را به عنوان مسجد الاقصی واقعی فرض می کنیم. آن تصویر از گنبد زرد رنگ مسجد الاقصی نیست بلکه فقط «قبه الصخره» است. قبه الصخره مکانی است که پیامبر شریف اسلام ، در شب معراج از فلسطین ، پای خویش را بر سنگی به نام قبه الصخره نهاد و از آنجا به معراج روحانی و جسمانی رفت. این سنگ بعد از آن زمان در هوا معلّق باقی ماند اما در زمان اشغال فلسطین ، یهودیان متجاوز و اشغالگر ، زیر آن سنگ معلّق خاک و کلوخ ریخته و در واقع آن را روی زمین قرار دادند. زیر آن گنبد طلایی هیچ مسجدی نیست و فقط آن گنبد نماد فلسطین و اشغالگری است و در واقع اسراییل از روی ناآگاهی ما می گوید که ما مسجد الاقصی را خراب نکرده ایم اما درست نیست . مسجد الاقصی واقعی که قبله اول مسلمین بوده است در چند صد متر مجاور قبه الصخره واقع است و آن را اسراییل از سمت شما مشغول تخریب کردن است و بهانه آنها برای تخریب رسیدن به گنج قارون است که می گوید زمین گنج قارون را در این منطقه بلعیده است و می خواهند به قبر شریف سلیمان نبی(ع) نیز دسترسی پیدا کنند.پس بهتر است آگاهی پیدا کرده و فریب سخنان یهودیان را نخوریم. مسجد الاقصی در حال تخریب است...

 

شنبه 18/8/1387 - 3:22
دعا و زیارت
قالَ علیه السلام : مَنْ تَرَكَ السَّعْیَ فى حَوائِجِهِ یَوْمَ عاشُوراء، قَضَى اللّهُ لَهُ حَوائجَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ.(عیون الاخبار الرضا علیه السلام)
فرمود: هر كس روز عاشوراى امام حسین علیه السلام دنبال كار و كسب نرود(و مشغول عزادارى و حزن و اندوه گردد) خداوند متعال خواسته ها و حوائج دنیا و آخرت او را برآورده مى نماید.
پنج شنبه 16/8/1387 - 3:39
دعا و زیارت
قالَ علیه السلام : خَیْرُالْاءعْمالِ الْحَرْثُ، تَزْرَعُهُ فَیَاءكُلُ مِنْهُ الْبِرَّ وَالْفاجِرَ، اءمَّاالْبِرَّ فَما اءكَلَ مِنْ شَیْى ءٍ إ سْتَغْفَرَ لَكَ، وَ اءمَّاالْفاجِرَ فَما اءكَلَ مِنْهُ مِنْ شَیْى ءٍ لَعَنَهُ، وَ یَاءكُلُ مِنهُ الْبَهائِمَ وَالطَّیْرَ.(الکافی)
فرمود: بهترین كارها، شغل كشاورزى است ، چونكه در نتیجه كشت و تلاش ، همه انسانهاى خوب و بد از آن استفاده مى كنند.
امّا استفاده خوبان سبب آمرزش گناهان مى باشد، ولى استفاده افراد فاسد و فاسق موجب لعن ایشان خواهد شد، همچنین تمام پرنده ها و چرندگان از تلاش و نتیجه كشت بهره مند خواهند شد.
پنج شنبه 16/8/1387 - 3:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته