• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 897
تعداد نظرات : 355
زمان آخرین مطلب : 5921روز قبل
سلامت و بهداشت جامعه
 

همانطورکه سابقاً ذکرگردید،حجامت عمل طبی است که ازدیربازدرایران رایج بوده وطبقات مختلف جامعه ازآن بهره می برده اند . این روند ادامه داشت تادر سال 1334 باوضع قانون نظارت بردرمان ، حجامت ممنوع شدوبه توصیه اولین گروه متخصص طب جدیدکه ازفرانسه فارق التحصیل شده بودند حجامت ازایران بر چیده شدوفقط درجوامع حاشیه ای به صورت سنتی اجرا می شد . این گروه پنج نفره عبارت بودند ازآقایان:دکتراعلم،دکترلقمان الدوله ادهم ، دکترکوثری، دکترنورالحکماء و دکترناظم الاطباء .دکترکوثری و نورالحکماء در این باره چنین نقل می کنندپس ازفارغ التحصیل شدن ، استاد دیپلم فارغ التحصیلی ما را امضاء نمی کرد . یک روزپنج نفری نزداستاد رفتیم تابه این موضوع اعتراض کنیم . وی گفت : من مخصوصاً گواهی نامه شماراصادر نکردم تاشماراجمعی ببینم . حالا اگر می خواهید مدرک شمارا امضاکنم تعهد بدهید تابه محض ورود به ایران حجامت کردن وسرکه خوردن رامنع کنید . ماتعهد دادیم و گواهینامه ماامضا شد این موضوع توسط مرحوم دکترعطاء الله بزرگ نیا ، مهندس احمدمسعودی و حجت الاسلام علی اسلامی مدیر بنیاد بعثه نقل گردیده . این روند ممنوعیت ادامه داشت تا در سال 1364 درجمعی ازپزشکان که به منظور احیاء فرهنگ طب اسلامی گردهم آمده بودند حجامت مطرح ومورد توجه قرار گرفت ودر سال 1369 درقالب موسسه حجامت به ثبت رسید ودرسال 1377 همکاری ووزارت بهداشت در حال و آموزش پزشکی باموسسه شروع گردید ودرسال 1380 بخش نامه ها ی صادرشده علیه حجامت توسط دیوان عدالت اداری وبراساس رأی شورای نگهبان ابطال گردید. ودرسال 1382 درقالب برنامه نظارتی ویژه به وسیله وزارت بهداشت به رسمیت شناخته شد.(29)

فصل سوم : انواع حجامت و فوائد طبی آن
 

مقدمه :
 

حجامت در نقاط مختلف دنیابه شیوه های گوناگون انجام میگیرد . ازجمله : حجامت خشک و ساده،حجامت تر ،حجامت گرم وخشک ، حجامت تر سوزنی(30) . ولی آنچه ازحجامت درایران بیشتر مورد توجه است،حجامت خشک(اعم از خشک ساده و گرم وخشک) وحجامت تر میباشد . پس بنابرظرفیت مقال فقط این دونوع مورد بررسی قرار می گیرند .

1. حجامت خشک (31)
 

فوائد و انواع
عبارت است از: حجامتی که بوسیله باد کش موضعی برخی نقاط بدن بدون خون گیری ، به منظور انبساط عروق انجام شده وباعث میشود انسداد عروق بر طرف گردد وخون بیشتری به بافت یاعضله برسد.(32) خونی که به همراه خود تغذیه و اکسیژن آورده و موجب رفع درد ،خستگی ، خواب رفتگی و گزگز اندام می شود .همچنین افزایش خون رسا نی موضعی با فراخوانی سلولهای دفاعی و فا کتورهای ضد التهاب خونی به موضع ، باعث تسریع ترمیم آسیب های بافتی وعفونتهای موضعی میشود . نیز با تحریک روده ها ودستگاه گوارش ،دردرمان برخی بیماری های گوارشی نظیر زخم معده، تنبلی روده و یبوست کمک کننده است . بادکش متناوب(33) با جذب خون به عضلات در رفع لاغری های موضعی وافزایش بافت ماهیچه ای موثر است . باد کش گرم(34) در رفع چاقی (اگر علت چاقی تجمع موضعی چربی باشد) ، سوزاندن چربی ها ی موضع مؤثراست. حکیم ابن سینا این نوع حجامت رابرای بیماری فلج، تشنج، ذات الجنب (پنومونی)وغیره تجویز کرده.(35)

2. حجامت تر
 

انواع حجامت تر
مهمترین انواع حجامت تر عبارتند از :1- حجامت عام (یا نافع)(36) که در مثلث بین دو کتف صورت می گیرد 2ـ حجامت ساقین که مشابه رگ زدن است وتقریباً همان کارها را انجام میدهد 0(37) 3- حجامت سر 4- حجامت نقره (یاگودی گردن) . این حجامت موجب کند ذهنی وفراموش کاری می شود . زیرا قسمت های عقبی مغز محل تمرکز و یادآوریهاست وبر اثر حجامت ناتوان می شود.(38) لکن برای اطفال توصیه شده وبرا ی بیمار ی هایی مانند مالیخولیا تجویز گردیده(39) 5- حجامت تحت الذقن (چانه) 6 - حجامت زانو (برای جلوگیری ازدرد زانو و رفع جوشها و دمل ها)(40) 7- حجامت بین پاشنه وقوزک خارجی (بین الکعب و العرقوب) 8- حجامت چهاربند(کمر) 9- حجامت های موضعی (در مواقع : گزیدگی،سالک،آکنه،کنار زخم سوختگی،سینوزیت، آسم و ... برای دفع این عوارض) (41)

فوائد حجامت تر
 

برخی ازفوائد گرانبار حجامت تر عبارتند از: 1- تنظیم اخلاط چهار گانه دربدن: براساس طرح طب سنتی ،ترکیب بدن انسان،عبارت است از برآیند چهار خلط دم ،صفرا،بلغم و سوداء. هرگاه وجود این اخلاط دربدن در حد تعادل باشد ، بدن سالم وهرگاه ازحد خود خارج شوند بدن بیمار می گردد(42) 2- دفع فضولات خون 3- افزایش بینائی(43) 4- درمان آلرژی(44) 5- ترک اعتیاد به مواد مخدر (با مکانیسم آزادسازی موادضد درد اندورفین چون مشکل اساسی ترک اعتیاد دردهای دوران ترک می باشدودفع سموم ازبدن(45) ) 6- دفع مسمومیت غذایی(46) ،دارویی(47) و شیمیایی(48) 7- درمان اوریون(49)
سرخک ، آنفولانزا ، پینوموتی ( ذات الریه ) و سینوزیت(50) . 8- رفع انسداد های عرویقی و جلوگیری از سکته های قلبی و مغزی ( که امروزه 5 علت اصلی مرگ در کشور هستند ) . سکته های قلبی و مغزی که از لخته شدن و انسداد عروق در مویرگهای مغز یا عروق کرونر قلب و یا رگ های منتهی به قلب ایجاد می شوند ، با حجامت پیشگیری شده و در صورت ایجاد این سکته به علاج یا بهبود بیماری کمک می کند(51) . 9- دفع عارضه هایی همچون : لاغری ، فشار خون بالا ، فشار خون پایین و افزایش کلسترول(52) .

فصل چهارم : نکات قابل ملاحظه در حجامت
 

1 : محدوده سنی حجامت شونده
 

برای حجامت پیشگیری بر اساس دستورات طب اسلامی ، حجامت از چهر ماهگی شروع می شود و تا پایان عمر قابل اجراست . ولی حجامت درمانی ، از بدو تولد تجویز گردیده و حتی گاهی بعد از مرگ هم کاربرد دارد ! مثلاً برای زردی اطفال ( یرقان فیزیولوژیکی ) که معمولاً از روزهای اول تولد بروز می کند از حجامت خاص استفاده می شود . در مورد حجامت پس از مرگ ، بو علی سینا می فرماید : اگر کسی در اثر سکته قلبی مرد ، تا 72 ساعت وی را دفع نکنید ، اگر درمانی داشته باشد حجامت است . (53)

2 : زمان انجام حجامت
 

بهترین زمان برای انجام حجامت پیشگیری ، در درجه اول فصل بهار و در درجه دوم فصل پاییز است . چون این دو فصل تساوی شب و روز هستند و این تساوی موجب می گردد تا بدن انسان د رمعرض دو جاذبه ماه و خورشید قرار گیرد و بر اثر جاذبه ماه ، ترکیبات سبک معلق در خون ( که از آن به فضولات خون تعبیر می شود ودر طب جدید مواد بیو شیمی و هورمونی خارج از حد نور مال نامیده میشود) بوسیله ی حجامت به اندازه ی بیشتر ی از بدن خارج می گردد . بر اساس این قاعده بهترین زمان باگردش ماه تعیین می گردد.پس ایام تربیع دوم و سوم ماه قمری بهترین ایام ماه برای حجامت توصیف می گردند.همینطور براساس این قاعده بهترین ساعت برای حجامت ، ساعت حضورماه دروسط آسمان است ، بهترین ایام هفته برای حجامت به ترتیب روزهای پنجشنبه و سه شنبه ، و دوشنبه و یکشنبه می باشند و این عمل طبی در روز شنبه هم مورد تا یید است . اما حجامت چهار شنبه ، بعضی این حجامت را تجویز و بعضی آن رامکروه میشمارند . در مورد حجامت روز جمعه روایت چنین می رساند که این عمل در این روز بکلی مورد نهی است .
برای حجامت با عقل هم سازگار نیست که مثلاً به نیش خورده با کسی که از سر درد میگیرنی رنج می برد گفته شود بروید ودر فصل بهار بیایید درمانی اولین فرصت بهترین فرصت است.

3- شرایط قبل و بعد از حجامت :
 

فردی که حجامت می شود نمی بایست گرسنه باشد ، زیرا طبق احادیث وارده حجامت در حین گرسنگی موجب خروج خون از بدن شده ولی بیماری در بدن میماند و علاوه بر آن بروز غشوه در حین حجامت بالا می رود .(54) همچنین در مورد آخرین باری که حجامت کرده یا اجرا می کرده سوال شود . چون نباید بین آن ها و حجامت جدید ،کمتر از روز های به تعداد سال های زندگی اش فاصله شود . مثلاً یک جوان بیست ساله میتواند هر بیست روز یک بار حجامت کند.(55)
باید توجه کرد که میان عمل حجامت و جماع (چه قبل از حجامت و چه بعد از آن ) می بایست دست کم دوازده ساعت فاصله باشد . نباید بلا فاصله پس از حجامت حمام گرفت که موجب تب مال می شود . ولی استحام با آب گرم با فاصله نسبتاً زیادی از حجامت خوب است.(56) حتی الامکان بین حجامت و صرف داروهایی که موجب Bradycardia (57)می شوند ، حداقل 4 ساعت فاصله بیفتد . بیمار در موقع حجامت نبایدخسته یاعصبانی باشد ازجمله خوراکی ها و نوشیدنی هایی که خوردن وآشامیدن آنها پس ازحجامت خوب است ، آب انار،گوشت شربت عسل ،آب میوه های فصل وشربت بالنگ می باشد. پس از حجامت باید تا فاصله سه ساعت ازخوردن نمک خودداری کرد که موجب جرب (58) می شود نیزمقرراست که انسان حجامت شده ازهیجانات و حرکت زیادوخشم بپرهیزد وازمعطراتی همچون مشک ،عطربنفشه وگلاب استفاده کند ، حجامت شدن برخی افرادممتنع است ازجمله 1ـ زنان باردار تا ماه چهارم بارداری 2ـ زنان درایام عادت ماهیانه3ـ کودکان ازبدوتولد تاچهارماهگی درصورت عدم بروزبیماری4ـ افرادی که دچارغلبه شدیدبلغم هستند.5ـ بیماران مبتلی به سیفلیس وسوزاک. دین مبین اسلام همواره دراعمال انسان،رابطه ی وی باخدا رادرنظرداشته وبرای اعمال مختلف دعاهایی راذکر کرده است. حجامت نیز از این قانون کلی مستثنی نیست.تفصیل این ادعیه واذکار به کتب مفصل مربوطه ارجاع داده می شود.

فصل پنچم : پاسخ به چند سوال فقهی (59)
 

اول :حکم نمازکسی را که در محل حجامت او اثر خون باقی است، در موارد ذیل بیان فرمائید:

1-آیا عنوان جرح بر محل صدق می کند ؟
 

آیت الله بهجت (ره)(بلی صادق است ) ،آیت آلله مکارم(دامت ظله):اگرمحل حجامت نسبتاً وسیع باشد صدق چرح می کند، آیت الله سیستانی ( دامت ظله ):صدق می کند .آیت الله حکیم (ره) :بلی عنوان جرح به آن صدق می کند و آثارشرعی مترتب است .

2-با احتمال خوب نشدن جرح یا قطع نشدن خون ،آیاتطهیر لازم است؟
 

آیت الله بهجت (ره):لازم نیست درفرض مذکور.آیت الله مکارم ( دامت ظله ):اگرتطهیرآن مایه عسر وجرح است یا خوف ضرری دارد تطهیرنکندآیت الله سیستانی ( دامت ظله ) :(لازم نیست آیت الله حکیم(ره):(در این صورت نیزتطهیرواجب نیست)

3- اگر نداندآیا تطهیرمضر است یا نه ویا جرح باقی است یا نه؟
 

آیت الله بهجت (ره) :خوف ضرر کافی است در عدم وجوب تطهیرواحوط نظر و محض است. آیت الله مکارم ( دامت ظله ) : (همین اندازه که خوف ضررباشد تطهیرواجب نیست وعلم وتعیین به ضرر لزومی ندارد.آیت الله سیستانی ( دامت ظله ) :(می تواند تطهیرکند) آیت الله حکیم طباطبایی(ره):(برای رفع ضرر احتیاط در ترک تطهیر است.)
دوم:حکم اجرت حجام چیست؟ آیا جایز است حجام و حجامت شونده اجرت معینی را شرط کنند؟
آیت الله بهجت(ره):در آن صورت که جایز است مانعی نداردو اگرماذون بدون شرط بود اجرت المثل را استحقاق دارد.
آیت الله مکارم ( دامت ظله ) : مکروه است ـ آیت الله سید علی سیستانی ( دامت ظله ) : جایز است ـ آیه الله حکیم (ره) : آری شرط کردن برای آنها جایز است اگر چه شرط کردن برای حجام مکروه است ، نه برای حجامت شونده و یا کسی که به عوش او شرط می کند .
سوم : آیا حجام طبیب است ( اگر طبیب باشد ) ؟ در ضامن نبودن او نسبت به ضرری که از عمل او بر حجامت شونده وارد شده در صورتی که مقصر نباشد و اگر قاصر باشد حکم آن چیست ؟
آیه الله بهجت (ره) : لاظهر موافقت با طبیب است با شرط و عدم آن در قاصر و مقصر و غیر ایشان ـ آیه الله مکارم ( دامت ظله ) : اگر مقصر باشد ضامن است و در غیر این صورت اگر از ضررهای احتمالی برائت جسته ضامن نیست و اگر برائت نجسته ضامت است ) ــ آیت الله سیستانی ( دامت ظله ) : اگر ضرر وارد شود ضامن است مگر اینکه از ابتدا سبب مسئولیت کندو بیمار بپذیرد و او در کار خود حاذق باشد و دقت و احتیاط لازم را مبذول دارد که در این صورت ضامن نیست )

پی نوشت ها :
 

1. فرهنگ معین
2.
اگر خون به طور طبیعی متوقف گردد نیازی به خراش مکرر برای خون گیری بیشتر نیست .
3.
مقدار خون مطرخ شده صوت متعارف است . لیکن در بعضی از انواع حجامت ها حتی 3 سی سی خون هم استخراج نمی شود و همین مقدار موجب درمان بیمار می گردد .
4.
نهج الفصاحه ، حدیث 1463
5.
حجامت هدیه ای از معراج پیامبر ، ص 6
6. Zouhou fang
7.
حجامت درمانی ، ص 13
8.
حجامت هدیه ای ا زمعراج پیامبر ، ص 7-6
9. erasistraous
10. Alpinous
11.
اولین نویسنده تاریه غیر مذهبی و یک پزشک معروف در 413 ق . م
12.
حجامت درمانی ، ص 15
13.
حجامت درماین هدیه شب معراج ص 8
14.
بحارالانوار ، جلد 62 ، ص 114
15.
حضرت صادق (ع) از حضرت رسول الله (ص) چنین نقل می کند : حضرت جبرائیل به من نازل شد و برای مسواک زدن و خلال کردن و حجامت نمودن بقدری تأکید کرد که من انگاشتم واجب هستند . ( بحارالانوار ، جلد 62 ، ص 117 )
16.
طب الصادق ، علامه عسگری ، به نقل از فضول المهمه
17.
مهجة البیضاء ، ج 1 ، ص 47
18. Belini
19. Flourished Oribasious
20.
حجامت درمانی ، ص 19 ـ حجامت درمانی هدیه شب معراج ص 11
21.
مقاله مکانیسم اثر حجامت و فرضیات علمی پیرامون آن
22.
حجامت درمانی هدیه شب معراج ص 37
23.
به نقل از کتاب ایران و ایرانیان ، تألیف دکتر پولاک
24.
فیزیولوژی : وظایف اعضای بدن جانداران ( طرز کار اعضاء )
بیومکانیک : حرکت اعضاء ــــ بیو فیزیک حرکت ظاهری ـــ بیو شیمیک : بافت های زنده ــــ ایمونولوژیک : ساختار سازی حیوانات ـــ هورمونال : مواد ترشحی داخل خون ــــ سایکولوژیک : قندهای بدن ــــ نورولوژیک : روانی درمانی
25.
مقاله مکانیسم اثر حجامت و فرضیات علمی پیرامون حجامت .
26.
حجامت هدیه ای از معراج پیامبر ، ص 71
27. www.aref.ir
28.
امالی شیخ صدوق ، جلد 2 ، ص 225
29.
اقتباس از: حجامت ازدیدگاه اسلام جلد اول . سابقه حجامت ایران ـ حجامت درمانی هدیه شد معراج صفحه 12 ـ قانون حجامت و مضر صفحه 110و112
30.
حجامت درمانی هدیه شب معراج صفحه 13
31.
اقتباس ازحجامت هدیه ای ازمعراج پیامبر ، بخش روش انجام حجامت
32.
مدت زمان بادکش گذاری نبایدبه ده دقیقه برسد . زیرا موجب پاره شدن مویرگ ها می گردد(حجامت درمانی صفحه 22)
33.
نوعی ازبادکش که درآن پس ازایجاد خلأ وثابت شدن لیوان روی پوست پس از3 الی 5ثانیه لیوان ازروی پوست جدا شده ومجدداً هواگیری شده و روی پوست گذاشته می شود. عمل تثبیت وجدا شدی بین 30 الی 40 مرحله ادامه دارد.
34.
دراین نوع بادکش بااستفاده ازحرارت ، اکسیژن داخل لیوان تخلیه وخلأ موقتی درلیوان ایجادمی گردد که باعث کشش پوست عضوبه داخل لیوان می شود.
35.
قانون در طب جلد 3 صفحه 184- 175 و 496
36.
نقل است رسول اکرم بین در کتف حجامت می گرفت وآن رانافع می نامید.(بحارالانوار جلد 62 صفحه 120)
37.
قانون در طب جلد3 کتاب اول صفحه 492
38.
همان
39.
حجامت ازدیدگاه اسلام ، جلد1 ، صفحه 45
40.
قانون درطب ، جلد ، 3 کتاب اول ، صفحه 492
41.
حجامت درمانی هدیه شب معراج ، صفحه 15
42.
مکانیسم اثر حجامت و فرضیات علمی پیرامون حجامت ، چکیده مقاله
43.
در روایتی چنین آمده : بهترین عید ، عید حجامت است.چشم را جلامی بخشد وبیماری را می زداید.(بحار الانوار ، جلد 2 ، صفحه 176)
44.
درمقاله درمان آلرژی بوسیله حجامت ، طریقه ی انجام ومکانیسم این نوع حجامت تبیین گردیده.
45.
نقش حجامت در ترک اعتیاد به مواد مخدر ، صفحه 4.3
46.
امالی شیخ صدوق ، صفحه 215
47.
حجامت درمانی هدیه شب معراج صفحه 25
48.
همان ، ص 33
49.
حجامت درمانی ، صفحه 242
50.
حجامت درمانی هدیه شب معراج ، ص 25
51.
خون درمانی ( از دیدگاه طب ایرانی ) ، ص 21
52.
حجامت درمانی هدیه شب معراج ، ص 26-25
53.
اقتباس از : حجامت درمانی هدیه شب معراج ، ص 32
54.
حجامت هدیه ای از معراج پیامبر ، ص 30
55.
طب الرضا ، ص 30
56.
حجامت هدیه ای از معراج پیامبر ، ص 30
57.
کم شدن ضربان قلب به کمتر از 60ضربه در دقیقه
58.
جرب یکی از بیماریهای پوستی است که عوارض آن سوزش و خارش پوست است و دانه های بسیار ریز پوستی است . طفیلی آن در زیر پوست موجب ایجاد سوراخهایی می شود ( فرهنگ عمید )
59.
استفتاء از دفتر مراجع ، توسط مؤلف کتاب حجامت از دیدگاه اسلام که در همین کتاب در فصل هفتم ، قسمت فتاوی ذکر گردیده .
 

فهرست منابع :
1) تفسیر المیزان / علامه طباطبایی ـ دوره 10 جلدی، قم، انتشارات اسلامی ـ چاپ اول -1372
2) نهج الفصاحه / انتشار دارالکتب علمیه ( بیروت ) ـ چاپ اول-1378
3) بحار الانوار / علامه مجلسی ـ دوره 110 جلدی ـ ، قم، دفتر انتشارات اسلامی ـ چاپ سوم-1378
4) امالی شیخ صدوق / شیخ صدوق ـقم، انتشارات صدوق ـ چاپ چهارم -1375
5) طب الرضا و طب الصادق ( علیهم السلام ) / تحقیق : علامه مرتضی عسگری ، ترجمه کاظم خلخالی ، چاپ پانزدهم ـقم، انتشارات فؤاد، 1386
6) قانون در طب / بو علی سینا ـ تهران ،انتشارات صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران ـ چاپ دوم-1370
7) حجامت درمانی / ایلکی چرالی- مترجم حسین خیر اندیش ـ چاپ اول- تهران ، انتشارات رضویه 1370
8) حجامت درمانی هدیه شب معراج / یاسر مددیان- قم- انتشارات ابتکار دانش ـ چاپ اول-1378
9) حجامت هدیه ای از معراج پیامبر / دکتر مجید غیاث –اصفهان- انتشارات گلبن -چاپ اول -1388
10) حجامت از دیدگاه اسلام / حسین خیر اندیش -قم-کمال الملک -چاپ سوم-1375
11) قانون فصد و حجامت / محمد آوازه ای –قم- انتشارات سروش-چاپ چهارم -1385
12) خون درمانی از دیدگاه طب اسلامی / محمد موسوی –اصفهان- انتشارات کانون پژوهش ، چاپ اول-1386
13) مقاله مکانیسم حجامت و فرضیات علمی پیرامون آن / اثر دکتر محمد عزیز خانی
14) مقاله درمان آلرژی بوسیله حجامت / دکتر محمد سیادتی
15) مقاله مسأله نقش حجامت در ترک اعتیاد / دکتر رضا منتظر
16) مقاله نقش زمان و مکان د رطب اسلامی / دکتر سید امید رعنایی سیادت
17 ) مقاله در مکتب اسلام / یاسر مددیان صفا همدانی

 

منبع: سایت راسخون

 

يکشنبه 25/7/1389 - 15:4
اخبار

  

یک نهنگ کوهان دار ماده با عبور از یک چهارم دنیا و یک سفر 10 هزار کیلومتری موفق شد رکورد طولانی ترین مسافرت پستانداران را به نام خود ثبت کند.
به گزارش مهر، این نهنگ کوهان دار ماده که در سفرش از حدود یک چهارم کره زمین عبور کرد موفق شد تمام رکوردهایی را که پستانداران در انجام مسافرت های طولانی به ثبت رسانده بودند بشکند.
این سفر که 10 هزار کیلومتر از آبهای زمین را پوشش داده طولانی ترین سفری است که تاکنون از یک پستاندار ثبت شده است.در حقیقت سفر این نهنگ دو برابر بیشتر از سفری است که یک نهنگ برای تولید مثل و پیدا کردن جفت به طور طبیعی قادر به انجام آن است.
این نهنگ ماده دو بار دیده و از آن عکسبرداری شده است. به طوریکه یکبار در منطقه طبیعی تولید مثل خود در برزیل و بار دوم در دریاچه ای واقع در سواحل ماداگاسکار رویت شد. کوتاهترین فاصله میان این دو نقطه 9 هزار و 800 کیلومتر است.
«پیتر استویک» از کالج آتلانیک که به همراه تیمش داستان سفر این نهنگ را ثبت کرده است در این خصوص توضیح داد:«اگر باید فرضیه ای در خصوص این سفر ارائه دهم می گویم که این جانور یک مهاجرت عادی را برای پیدا کردن غذا به اقیانوس منجمد جنوبی انجام داده و بعد از آنجا به ماداگاسکار رفته است. فکر می کنم که از برزیل به اقیانوس منجمد جنوبی رفته و بعد از آنجا به اقیانوس هند رسیده است».
این دانشمندان توانستند از روی عکس هایی که از دم این نهنگ گرفته شده است آن را شناسایی کنند. هر نهنگ کوهان دار در بخش زیرین دم خود یک علامت مشخص دارند که مثل اثرانگشت انسان می تواند به عنوان یک ابزار تشخیص هویت مورد استفاده قرار گیرد.
حرکت این نهنگ در یک فاصله تا این حد طولانی و بین دو منطقه مختلف تولید مثل بسیار نادر است و به خصوص کاری که این نهنگ ماده انجام داده کاملا غیرعادی است چراکه در کل ، این نهنگ های نر هستند که برای پیدا کردن جفت مهاجرت می کنند.
این نهنگ ماده سفر خود را در آگوست 1999 از برزیل آغاز کرد و در 21 سپتامبر 2001 به ماداگاسکار رسید.

 

منبع : تبیان تبریز

يکشنبه 25/7/1389 - 15:0
سينمای ایران و جهان

 «محمدتقی فهیم» با اشاره به این كه موفقیت «ملك سلیمان»، پیروزی سینمای ایران است، گفت: همین كه «ملك سلیمان» توانسته به نمونه‌‌ای ارتفا یابد كه مخاطب خاص و عام را تؤامان هدف‌گیری كند، بدون این كه به ورطه روشنفكرنمایی بیفتد، گام مهمی در الگودهی سینمای سالم فرهنگی برداشته است.
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، «محمدتقی فهیم»‌ منتقد سینما در بخشی از نشست برپا شده در خبرگزاری فارس به بهانه اكران عمومی فیلم «ملك سلیمان» اظهار داشت: در عصر حاضر و به ویژه در دهه اخیر بیش از پیش ثابت شده كه سینما از علوم متنوع بهره‌ می‌برد و متكی به علوم است. این كه سینما در عین هنر - صنعت بودن، یك رسانه مؤثر در انتقال اطلاعات است و این قضیه حالا فراتر قابل دریافت است.
وی اظهار داشت: اما این هنر-صنعت صرفاً كاركرد علمی ندارد بلكه به‌شدت در خدمت دیپلماسی عمومی و تسخیر اذهان مخاطبان به نفع تولیدكننده و صاحب آن، جریان‌سازی می‌كند. امری كه متأسفانه در سال‌های گذشته از سوی جریانات بیگانه با سیماست، اما در كمین سینما، نه تنها به نفع انقلاب اسلامی مورد بهره‌برداری قرار نگرفته كه در بسیاری از مواردی علیه داشته‌ها و ارزش‌های انقلاب كاركرد یافته است.
فهیم گفت: نمونه واضح و آشكار این رویكرد، سینمای غالب جهان، یعنی هالیوود است كه پیش و پس از هر لشكركشی نظامی آمریكا و كشورهای هدف این جهانخوار - به لحاظ سیاسی فرهنگی - وارد عمل شده و با ذهنیت‌سازی، جاده‌ صاف‌كن هجومی بی‌محابا شده است.
این منتقد اظهار داشت: متأسفانه سینمای ما به رغم داشتن دستمایه‌های فرهنگی اخلاقی و حتی مقوله‌های موردنظر انسان‌های اقصی نقاط جهان، با تشتت در آراء، نتوانست صاحب فرم و ساختاری بومی برای مدل‌سازی و الگونمایی به داخل و خارج شود، اما حالا با تولید «ملك سیلمان»، نه تنها بخشی از این خلاء پر شده، بلكه الگویی محتوایی و فرمی برای حركت روبه‌ جلو سینمای ایران بر افراشته شده است.
وی ادامه داد: قاعدتاً نمی‌توان منكر ضعف‌های «ملك سلیمان» به ویژه در بخش‌ها و عناصری كه می‌تواند یك اثر قصه‌گوی قهرمان‌پرداز را واجد قوت ارتباط‌گیری و كشش و همذات‌پنداری برای مخاطب كند- شد، اما همین كه «ملك سلیمان» توانسته به نمونه‌‌ای ارتفا یابد كه مخاطب خاص و عام را تؤامان هدف‌گیری كند، بدون این كه به ورطه روشنفكرنمایی یا منورالفكرستیزی بیفتد و یا از عوامل جذابیت‌های سطحی به منظور تحمیق تماشاگر سود ببرد، گام مهمی در الگودهی سینمای سالم فرهنگی برداشته است.
وی اظهار داشت: فراموش نكنیم كه آنچه تحریفات دینی تاریخی به منظور بهره‌برداری سیاسی در توده‌های انبوه صورت گرفته، به وسیله سینمای سرگرمی‌ساز محقق شده است، لذا «ملك سلیمان» در این حوزه نیز یك جهاد تحریف‌زدایی را پیش‌روی خود گسترده است، گرایشی كه دقیقاً و تحقیقاً برگرفته از مبانی اصیل و الهی است. اینجاست كه نقش سینماگر صاحب صلاحیت در هر دو حوزه تخصصی و دینی بیش از پیش مشخص می‌شود. سینماگری كه باید ضمن داشتن دانش و علم سینما از دانش دینی و اطلاعات مذهبی در كنار زیروبم‌های سیاسی روز داخل و خارج همزمان هم‌پهلو بهره‌مند باشد. در این صورت است كه اثر او با دستمایه قرار دادن تاریخ و قصص قرآنی، نیازهای روز و عصر كنونی را پاسخ می‌دهد. اگر غیر از این بود «ملك سلیمان» نمی‌توانست در دل روایت یك قصه آشنای دینی و روایت مذهبی، تا این حد دارای نشانه‌های توصیف و تحلیل مقوله‌های روز اجتماعی سیاسی باشد.
وی اظهار داشت: چرا سینمای آمریكا را سیاسی‌ترین نمونه در میان سینمای جهان می‌شناسیم؟ چرا ضعیف‌ترین یا سنگین‌ترین آثار هالیوود از لایه‌بندی‌های مختلف سیاسی‌‌ برای ادارك اقشار متنوع جوامع مختلف جهان برخوردار است، سینمایی كه در عین داشتن این عناصر، اما در شاكله كاركرد پیام‌دهی خود، نظام كاپیتالیستی جهان زیر سلطه آمریكا را تأیید و مترقی و به حق معرفی می‌كند و بسیاری چراهای دیگر كه در صورت تدقیق در آنها، بیش از پیش پی‌ می‌بریم كه ما در سینما نتوانسته‌ایم به این كارآیی دست پیدا كنیم.
فهیم در این نشست گفت: بی‌تردید «ملك سلیمان» به نسبت و حتی بیش از نسبت قوت‌ها و طرفدارانش، مخالفانی را در صف روبه‌روی خود دارد كه این صف‌آرایی، البته همه‌شان بغض در گلو مانده از انقلاب را با خود یدك نمی‌كشند، حتماً طیفی قابل توجهی - خصوصاً در میان كارشناسان سینما و متقدان - عناصر مغفول مانده دراماتیك را مدنظر دارند و حتی بخشی از این گروه قیاس با سینمای با پروداكشن بالای هالیوود، عامل نكته‌‌‌سنجی‌هایشان است، مواردی كه نباید از كنارشان به سادگی‌ گذشت و برعكس، توجه و به كارگیری اظهارات فنی تخصصی آنان می‌تواند راهگشای تولیدات بعدی در این زمینه باشد.
فهیم در بخشی دیگر از نشست گفت: فراموش نكنیم كه هزینه‌ كردن از هر نظر - مادی و معنوی - برای توفیق «ملك سلیمان» در گیشه، سود مضاعف است. موفقیت «ملك سلیمان»، پیروزی سینمای ایران است. دیگران اگر امروز سینمایی دارند كه به آن می‌بالند و به وسیله آن ارزش‌های خود را به دیگران تزریق می‌كنند، بی‌شك هزینه‌های سرسام‌آور روانه این عرصه كرده‌اند كه حالا دارند برداشت می‌كنند.
وی اظهار داشت: امروز شاهدیم كه تریبون‌هایی مانند بی‌بی‌سی و
VOA برای منظورهای موردنظر مالكان پشت‌پرده - هزینه‌های هنفگتی را به خود اختصاص می‌دهد - تریبون‌هایی كه حتی یك دلار، نه درآمد آگهی تجاری دارند و نه بازگشت پول دیگری در كار است، فقط خرج‌بردار هستند چون كاركرد لازم‌ را برای سیاستمداران دارند.
وی تأكید كرد: تولید «ملك سلیمان» هر هزینه‌ای برده باشد، در برابر دیگر هزینه‌های جاری برخی موارد، به حساب نمی‌آید. از سویی اگر این را بپذیریم كه «ملك سلیمان» در زمینه ارائه فیلم‌های استاندارد بعدی، پیش‌رو است و اگر مدافع تأثیر «ملك سلیمان» بر ارتقای زیرساخت‌های سینمای ایران باشیم، حتی می‌بایستی به تبلیغ و رونق‌بخشی نمایش آن بپردازیم. این كه «ملك سلیمان» در زمینه عبور از روش‌های سنتی تولید عبور كرده است، نباید دست كم بگیریم، همچنان كه باید این پروژه‌ را ظرفیت و پتانسیل سینماگران انقلاب در گرایش دینی - تاریخی به حساب آوریم، ظرفیتی كه آبروی سینمای ایران را خریده و در نزد مدعیان روسفید است.

منبع: تبیان تبریز

يکشنبه 25/7/1389 - 14:58
عقاید و احکام

روایت چهارم: مخالفت با فال بد زدن
 

محمّد بن دقّاق مى گوید به امام رضا (علیه السّلام) نامه نوشتم و از مسافرت در روز چهارشنبه آخر ماه سؤال كردم. حضرت مرقوم فرمود: برعكس آنچه مردمان فال بد زن گمان مى كنند ، هر كس در روز چهارشنبه آخر ماه سفر كند، از هر بلایى محفوظ و از هر بیمارى و ناراحتى یى در امان خواهد بود و خداوند نیاز او را بر آورده مى سازد.21
همان طور كه ملاحظه گردید، روایات در این زمینه چند دسته اند:
دسته اى از روایات، سخن از نحوست و سعادت ایّام هفته و ماههاى شمسى یا قمرى دارد و غالبا به اعتبار حوادثى است كه در این ایّام رخ داده. حوادث خوش كه نشانه سعادت و بركت شمرده شده و حوادث ناخوش و نامطلوب كه نشانه نحوست و بد یمنى دانسته شده است.
علاّمه طباطبایى، سرّ نحوست یا بركت این ایّام را این گونه توضیح داده است:
نحس شمردن چنین ایّامى و لزوم پرهیز از امور مطلوب طبع انسان و درخواست حوایجى كه انسان با رسیدن به آنها لذّت مى برد، براى تحكیم تقوا و تقویت روح دینى است، به طورى كه بى اعتنایى به آنها و تلاش براى انجام دادن هر كارى كه مطابق میل و هواى نفس آدمى است، نوعى روگردانى از حق و هتك حرمت دین و بى اعتنایى به اولیاى دین است. پس مراد از نحوست این ایّام، ناظر به جهات معنوى است كه از علل و اسباب اعتبارى ـ كه به نوعى با این ایّّام مرتبط است ـ نشئت گرفته و بى اعتنایى به آنها ، نوعى شقاوت دینى است.22
دسته دیگرى از روایات، مردم را براى رهایى از نحوست و آثار نامطلوب احتمالى بعضى از ایّام ، به پرداخت صدقه، قرائت قرآن و دعا و امثال آن تشویق كرده اند.
این دسته از روایات را نیز ناظر به آنچه با نام «تطیّر (فال بد زدن)» در میان مردم معروف بوده، دانسته اند.
چون در گذشته در میان مردم مرسوم بود كه با دیدن پرنده اى چون كلاغ یا حیوانى چون گرگ، آن را شوم و نحس مى شمردند و علامت وقوع حادثه اى ناگوار در سفر مى دانستند،23 چنین تطیّراتى، در روح مردم تأثیر منفى داشت. از این رو، براى رها ساختن مردم و آرامش بخشیدن به ایشان در مواجهه با چنین امورى، به جاى نهى كردن از انجام دادن كارهاى متعارف و روزمرّه، آنان را به امورى چون پرداخت صدقه و مانند آن فراخوانده اند، تا چنانكه ـ به نظر مردم ـ آثارى نامطلوب بر این تطیّرات مترتّب باشد، خنثى شود و مردم با خیالى آسوده، به زندگى روزمرّه خود مشغول شوند؛ چرا كه تطیّرات، زندگى مردم را فلج مى كند.
اینكه اگر عطسه كردى ، از انجام كار مورد نظر ، منصرف شو، یا اگر در آغاز سفر با سیّدى رو به رو شوى، از این سفر باز نخواهى گشت، پس از رفتن منصرف شو و امثال آنها، غالبا اصل و اساسى ندارد و عمل كردن به آنها، زندگى را دچار اختلال مى سازد و در هیچ یك از روایات نیز نقل نشده كه پیشوایان دینى ما به چنین امورى وقعى نهاده باشند؛ بلكه برعكس، با دادن دستورهایى، مردم را از تأثیرات احتمالى این موهومات و عادات ناصحیح نجات داده اند.24
بدیهى است كه مردم به لحاظ اعتقادات دینى، با پرداخت صدقه یا قرائت قرآن یا دعا یا گرفتن روزه، خود را از تأثیر نفسانى نحوست ایّام و تطیّرات ـ كه در جامعه رواج یافته ـ مى رهانند و آرامش روحى پیدا مى كنند؛ امّا معلوم نیست با انجام دادن عاداتى چون پریدن از روى آتش در روز چهارشنبه آخر سال و خارج شدن از شهر و گره زدن سبزه در روز سیزدهم فروردین، بتوان شومى این روزها را ـ در نظر معتقدان ـ خنثى نمود.
تجربه نشان داده كه گاه ارتكاب همین اعمال، خود سبب بروز گرفتارى ها و مصائبى براى مردم مى شود. چه بسیار افرادى كه در روز چهارشنبه آخر سال یا سیزدهم فروردین، با آتش بازى و یا به صحرا رفتن، دچار حوادث ناگوارى شده اند و چه بسیار افرادى كه به این اعمال مبادرت نمى كنند، امّا از آن خطرها مصون بوده، روز خوب و پر بركتى را سپرى مى كنند. البتّه ناگفته نماند كه بسیارى از ایرانیان مسلمان كه بعضى از این امور را انجام مى دهند، از باب اعتقاد به نحوست این روزها نیست ، تا با انجام دادن آن اعمال، نحوست آن روزها را دفع نمایند، بلكه براى آنها جنبه تفریح و سرگرمى پیدا كرده و هیچ اعتقادى در وراى آن وجود ندارد.
بعضى از روایاتى را هم كه احیانا از نظر سند معتبر شمرده اند، بر تقیّه حمل كرده اند؛25 چرا كه در میان اعراب نیز مثل سایر اقوام و ملل، چنین اعتقاداتى رواج داشته و پیشوایان دینى، گاهى در شرایطى قرار مى گرفتند كه ناچار به زبان قوم سخن مى گفتند.

نتیجه گیرى از روایات
 

علاّمه طباطبایى، از مجموع روایات در این زمینه، این گونه نتیجه گیرى مى كند:
خلاصه آنكه این همه روایات، به بیش از اینكه سعادت و نحوست ایّام مبتنى بر حوادثى است كه با دین نوعى ارتباط پیدا مى كند و بر حسب ذوق دینى یا تأثیر در نفوس، موجب حسن یا قبح مى شود، دلالت ندارد؛ امّا اتّصاف یك روز یا قطعه اى از زمان به صفت خوشى و میمنت یا نحوست و بد یمنى و اختصاص آن به خواصّ تكوینى كه از علل و اسباب طبیعى تكوینى ناشى شود، صحیح نیست و روایاتى كه ظاهر در این معنا باشند ، یا باید بر تقیّه حمل شود یا غیر قابل اعتماد شمرده شود.26
استاد شهید مرتضى مطهرى ، سعادت و نحوست ایّام را نسبت به حوادث تلخ و شیرینى كه در آنها رخ مى دهد، به نسبت میان الفاظ و معانى تشبیه نموده است. بدین معنا كه همان طور كه بعضى از الفاظ ركیك ، از معانى خود كسب قباحت و ركاكت كرده و بعضى از الفاظ (مانند اللّه) از معناى خود كسب تقدّس نموده اند. سعادت و نحوست ایّام نیز به اعتبار حوادثى است كه در آنها رخ داده است و دستورهاى دینى در آن ایّام را نیز باید به دلیل وقوع آن حوادث دانست.27
ایشان از سند روایات بحثى به میان نیاورده و بر فرض صحت روایات و وجود چنین مضامینى در جوامع روایى، در مقام توضیح محتوایى آنها برآمده است.
یكى از اساتید محترم، در این باره نكات مفیدى را یادآور شده و گفته است:
اوّلا، همه روایات در این زمینه ، مرسل است، به طورى كه در هیچ یك از كتب معتبر روایى نقل نشده و حتّى به مقدار اخبار «آحاد» نیز اعتبار ندارند.
ثانیا، در سیره معصومین(علیهم السّلام) مشاهده نشده كه آن بزرگواران به این امور و نحوست و سعادت ایّام و انجام دادن اعمالى كه در این روایات سفارش شده، بخصوص اعمالى كه براى روزهاى ماههاى سال شمسى آمده ـ و در بین فارسى زبانان رایج است ـ عمل كرده باشند. در حالى كه اگر چنین وظیفه اى بر عهده مردم بود، على القاعده به لحاظ انگیزه قوى در بین مردم در همه زمانها ، باید نقل مى شد.
ثالثا، مفاد این روایات، چیزى شبیه سخنان ساختگى آن دسته از منجّمان ایران قدیم است كه به احكام نجومى مى پرداخته اند.
رابعا، بعید نیست كه در جعل این روایات و مسائل، اغراض سیاسى، مانند احیاى سنّتهاى قومى و تقویت دول ایرانى نیز نهفته باشد و این امر ، بر كسانى كه با آنچه بین قدرتهاى سلطه گر رواج دارد كه حتّى بر عقاید، افكار و مقدّسات مردم نیز حكمرانى مى كنند و منجّمان و پیشگویانى را در این راه استخدام مى نمایند، پوشیده نیست.28
ناگفته نماند كه این توضیحات، در ذیل بحث از سعادت و نحوست ایّام ماههاى عربى، در باب 21 كتاب «السماء والعالم» آمده است. و روایات این باب، غالبا از كتب «مكارم الأخلاق»، «الدروع الواقیة»، «زوائد الفوائد» و «العدد القمریة» نقل شده كه هیچ كدام از كتب معتبر روایى شمرده نمى شوند.
بعضى از نویسندگان نیز با اشاره به روایت معلّى بن خنیس از امام صادق(علیه السّلام) درباره نوروز كه فیض كاشانى در رساله خویش آورده، این سخنان را كه از سوى بعضى از اصحاب ائمه(علیهم السّلام) مطرح شده، به سبب علقه و ارتباطى دانسته اند كه بین آنان و زرتشتیان قدیم بوده است كه با انگیزه رواج آنچه بین ایرانیان به صورت عادت رایج بوده، در میان اعراب، آنها را به یكى از پیشوایان دینى نسبت داده اند تا در مردم مسلمان مؤثّر باشد و به دلیل سفارش ائمه(علیه السّلام) ، به انجام دادن آنها مبادرت ورزند.29
باید گفت: هرچند به دلیل ضعف راویان و ناشناخته بودن بعضى از آنان و سابقه چنین انگیز ه هایى در میان بعضى از مسلمانان، چنین احتمالى بعید نیست؛ امّا شواهدى كه این نویسنده بر مدّعاى خویش ذكر كرده، مخدوش و غیر قابل قبول است. بخصوص درباره این روایت كه معلّى بن خنیس از امام صادق(علیه السّلام) درباره نوروز سؤال كرده، روایتى معارض از امام موسى بن جعفر(علیه السّلام) نقل شده كه عید نوروز را تخطئه نموده و هیچ یك از دو روایت از اعتبار سندى برخوردار نیستند تا بتوانند مورد اعتماد قرار گرفته، منشأ صدور حكم شرعى قرار گیرند.
به هر حال، روایات قابل اعتمادى در این زمینه وجود ندارد و اعمالى را كه سفارش شده، نمى توان به قصد ورود به جا آورد و تنها به قصد رجا جایز است.

سعادت و نحوست اجرام آسمانى
 

بحث دیگرى كه در سعادت و نحوست ایّام مطرح است، «سعادت و نحوست اجرام آسمانى» است. منجّمان، پاره اى از سیّارات مثل مرّیخ را شوم و بعضى دیگر مثل مشترى را سعید و مبارك و منشأ بروز حوادث خوب یا ناگوار در زمین دانسته اند. بعضى از آنان ، بین سیّارات و حوادث زمینى ارتباطى قائل بوده اند و پیشگویان نیز با اعتقاد به وجود چنین ارتباطى، حوادث آینده را پیش بینى كرده، دستورهایى براى انجام دادن یا ترك اعمال صادر مى كرده اند. از خواجه نصیر الدین طوسى نقل شده كه:
ماه را در مسیر خویش، حالات گوناگونى است و هر حالت را حكمى است كه آن را دلیل برحوادث و اتّفاقاتى كه روى زمین رخ مى دهد، دانند و از روى این حالات مختلفه قمر است كه منجّمین حكم كنند كه چه كارى در آن وقت، فعل آن نیك و كردن آن اولى است و چه كارى در آن وقت، انجام آن بد و تركش بهتر است.
هر گهى كآمد تقدیر خداى لم یزل
جرم مه در خانه خورشید یعنى در حمل

نیك باشد هم سفر هم دیدن روى امیر

جامه پوشیدن حریر و صید افكندن به تیر30

منجّمان هندى نیز حوادث زمینى را با اوضاع آسمانى مرتبط مى دانستند. برخى این ارتباط را بین ستارگان و سیّارات با حوادث زمین مى دانستند و بعضى فقط بین سیّارات و حوادث زمینى ارتباط قائل بودند (احكام النجوم) و معتقد بودند كه تحقّق هر موقعیّت و وضعى براى سیّارات، آثارى را به دنبال دارد.31
گرچه نمى توان ارتباط فى الجمله میان اجرام آسمانى و حوادث زمینى را انكار كرد؛ امّا نحس یا مبارك بودن اجرام آسمانى، دلیل عقلى یا نقلى ندارد. البتّه چنانچه كسى براى آنها تأثیر مستقلّى قائل باشد ـ چنانچه صابئین معتقدند ـ بدون شك، بنا بر مبناى اعتقاد توحیدى، مردود است.
در روایتى نقل شده كه راوى از شومى روزى كه حوادث ناگوارى برایش رخ داده بود، شكایت كرد و امام هادى(ع)، او را به سبب بر زبان راندن چنین كلماتى، گنهكار خواند و گوشزد كرد كه باید توبه نماید و فرمود:
مگر نمى دانى كه خداوند پاداش دهنده و مجازات كننده و حسابرس اعمال آدمى است؟ ایّام را در بروز حوادث و نظام آفرینش، صاحب نقش قلمداد مكن.32
گرچه روایت درباره نحوست ایّام است؛ امّا در فقدان دلیل عقلى و نقلى، با قول نحوست اجرام آسمانى یكسان است. همان طور كه زمان خاصّى نمى تواند استقلالا منشأ بروز حادثه اى خوب یا بد باشد، سیّارات نیز نمى توانند مستقلا منشأ چنین آثارى باشند.
علاّمه مجلسى، این روایت را بر اینكه حركات افلاك و زمان دخالتى در حوادث ندارند، شاهد گرفته و در عین حال، آن را منافى با بعضى از دستورهاى شرع، مبنى بر ترك برخى از امور در بعضى از روزها ندانسته است.33
البته چنانچه منشأ دینى انجام دادن اعمال در رفتارهایى كه در بعضى از روزها در روایات سفارش شده، ثابت گردد و از دلیل روشن و قابل اعتمادى برخوردار باشد، هیچ عالم و متشرّعى در اهتمام به آنها تردید نخواهد داشت؛ گرچه در باب سنن و مستحبّات، بسیارى از دانشمندان اسلامى مسامحه روا داشته و بنا بر مبناى «تسامح در ادلّه سنن»، موشكافى هاى دقیق سندى و محتوایى را لازم ندانسته اند. احتمالا بسیارى از مؤلفان «اختیارات الأیام»، با اعتقاد به چنین مبنایى اقدام به تدوین چنین رسائلى نموده اند و البتّه غالبا نیز از محدّثان اند نه از فقها.

محكوم كردن عمل به احكام نجومى
 

امیرالمؤمنین على(علیه السّلام) ، هنگام خروج از كوفه براى جنگ نهروان، فردى را كه طبق احكام نجومى از حوادث آینده خبر مى داد و سرانجام این جنگ را شكست سپاه حضرت پیش بینى مى كرد، به شدّت مورد حمله قرار داد و به او فرمود:
أتزعم انّك تهدى الى الساعة ألتى من سار فیها صرف عنه السّوء و تخوّف من الساعة الّتى من سار فیها حاقّ به الضرّ؟ فمن صدّقك بهذا فقد كذّب القرآن و استغنى عن الاستعانة باللّه فى نیل المحبوب و دفع المكروه و تبتغى فى قولك للعامل بأمرك أن یولّیك الحمد دون ربّه، لأنّك بزعمك انت هدیته الى الساعة الّتى نال فیها النفع وأمن الضرّر! ایّها الناس ایّاكم و تعلّم النجوم الاّ ما یهتدى به فى برّ او بحر فانّها تدعوا الى الكهانة والمنجّم كالكاهن والكاهن كالسّاحر والسّاحر كالكافر والكافر فى النّار، سیروا على اسم اللّه.34
آیا گمان مى كنى تو ساعتى را نشان مى دهى كه هر كس در آن سفر كند، بلا و بدى از او دور شود و برحذر مى دارى از ساعتى كه هر كس در آن روانه شود، زیان و سختى بیند؟ كسى كه این سخن تو را تصدیق كند، قرآن را تكذیب كرده است و براى به دست آوردن مطلوب خویش و دورى از نامطلوب خود، از یارى جستن از خدا بى نیاز گردیده. نتیجه گفتار تو آن است كه هر كس به سخن تو گوش فرا دهد و به دستورهاى تو عمل كند، باید تو را سپاس گوید نه پروردگارش را؛ زیرا تو به گمانت، او را به ساعتى كه در آن به نفع برسد و از ضرر ایمن باشد، هدایت نموده اى. [سپس رو به مردم كرد و فرمود:] اى مردم! از آموختن دانش نجوم بپرهیزید، مگر به مقدارى كه براى یافتن راه در بیابان یا دریا، به كار آید؛ زیرا آموختن نجوم به پیشگویى مى انجامد و منجّم، مانند كاهن است و كاهن، مانند ساحر و ساحر، همچون كافر است و كافر در آتش جهنم معذّب است. با یارى جستن از نام خدا سفر نمایید.
اتّفاقا در این جنگ پیروزى چشمگیرى نصیب سپاه على(علیه السّلام) گردید و عملا نیز پیشگویى آن شخص ابطال شد.
امام صادق(علیه السّلام) نیز به فردى كه با عمل به احكام نجومى، زندگى خود را سپرى مى كرد، دستور داد تا همه كتب مربوط به آن را بسوزاند.35
از این رو، على(علیه السّلام) آموختن علم نجوم و ستاره شناسى را به مقدارى كه به انسان در سفرهاى زمینى و دریایى كمك كند، مفید دانسته و تجویز فرموده؛ امّا بیش از این مقدار كه حركت سیّارات و فعل و انفعالات اجرام آسمانى را علّت بروز حوادث زمینى و مستقل در تأثیرگذارى پنداشته شود و منشأ رو آوردن به پیشگویى و اخبار از آینده باشد، نهى كرده است. شیخ محمد عبده، شارح نهج البلاغه، بر اساس فرموده على(علیه السّلام) علم نجوم را دو دسته دانسته است: دسته اوّل را «علم هیئت» دانسته كه امروزه «ستاره شناسى» نامیده مى شود و حضرت تجویز فرموده و دومى را كه آن حضرت مورد نهى قرار داده، «علم تنجیم» دانسته كه همان احكام نجومى و پیشگویى است و براساس حركت اجرام آسمانى استوار است.36
برخى از دانشمندان اهل سنّت، علم نجوم را معجزه بعضى از انبیا شمرده اند37 و آن را به ابراهیم خلیل(علیه السّلام) نسبت داده اند كه هنگام خروج مردم از شهر، با نگاهى به ستارگان، آینده را پیش بینى كرد و از بیمارى خود خبر داد: «فنظر نظرة فى النجوم فقال انّى سقیم»؛38 امّا به مرور زمان این علم كهنه شد و درست و نادرست در آن به هم آمیخت. مفسّران، در معناى این آیه، احتمالات گوناگونى را مطرح كرده اند، حتّى بعضى از مفسّران اهل سنّت، تا هشت احتمال را بر شمرده اند؛39 ولى اكثر آنان نظر كردن ابراهیم(علیه السّلام) به ستارگان را از قبیل نظر منجّمان براى دستیابى به احكام نجومى ندانسته اند؛ چرا كه چنین نظر كردنى به ستارگان، نادرست و فاسد است.40
این معنا نیز در بعضى از تفاسیر به چشم مى خورد كه «نظر به ستارگان»، براى دسترسى به احكام نجومى و پیشگویى حوادث آینده، در میان قوم حضرت ابراهیم(علیه السّلام) كه شغل چوپانى و كشاورزى داشتند و نیازمند اطّلاع از حوادث آینده بودند، رواج داشت. هنگامى كه ابراهیم(علیه السّلام) به ستارگان نظر كرد، آنان گمان كردند كه نگاه كردن او نیز مانند نگاه كردن ایشان است. لذا وقتى كه او گفت كه بیمار است، او را رها كردند و رفتند.41
به هر حال، آنچه در باب نجوم مردم را از آن باز داشته اند، یكى اعتقاد به تأثیر استقلالى آنها در حوادث زمینى است؛ چرا كه با اصل توحید ناسازگار است؛ و دیگرى، تصدیق منجّمان در صدور احكام نجومى است؛ چرا كه با اعتقاد به تأثیر استقلالى آنها و غفلت از اراده الهى انجام مى گیرد و بر جهل و نادانى آنان استوار است.
از امام صادق(علیه السّلام) نقل شده كه پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «من آمن بالنّجوم فقد كفر».این حدیث كه ایمان به نجوم را موجب كفر دانسته، بر ایمان به تأثیر استقلالى آنها و نادیده گرفتن نقش مسبّب الاسباب كه آنها را آفریده، مسخّر خویش ساخته و مدبّرات امر قرار داده، حمل شده است.
برخى از متكلّمان ، از مجموع سخنان اهل كلام و حكمت ، نتیجه گرفته اند كه علم احكام نجومى، دخالتى در حوادثى كه انجام گرفتن آنها به اختیار و اراده انسان بستگى دارد ، ندارد. لذا سخن فال بین ها و پیشگویانى كه به دیگران مى گویند: تو فلان وقت ازدواج خواهى كرد، اسبى خواهى خرید، دشمنت را خواهى كشت، به فلان شهر سفر خواهى كرد و… باطل و نادرست است. امّا در باب امور كلّى كه رخ مى دهد و به اراده و اختیار انسان بستگى ندارد، چه بسا سخنان منجّمان و پیشگویان بى وجه نباشد؛ مثلا حوادثى كه بر اثر حركت سیّارات، خورشید و ماه رخ مى دهد. امّا به طور كلّى، با توجّه به بطلان احكام نجومى به عنوان ضرورى دین و تحریم اعتقاد به آن از سوى پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و نهى از تصدیق منجّمان، نمى توان به سخنان ایشان اعتماد نمود، بعلاوه كه گاهى سخنان آنان، انسان را به اعجاب واداشته و ایشان را مستحق مدح و ستایش جلوه مى دهد و شخص از خداوند غافل مى شود، كه خود، نوعى كفر محسوب مى شود.42
ناگفته نماند كه در بحث از مكاسب محرّمه، فقهاى عظام درباره «تنجیم»، یعنى احكام نجومى، به تفصیل بحث كرده و اقسام حرام آن را برشمرده اند. شیخ انصارى، پس از بحث مفصّلى در این باره و اشاره به اقوال و روایات، در پایان نتیجه گرفته بهتر این است كه انسان، از «حكم به نجوم» اجتناب نماید، چون نه تنها علم به احكام نجومى از فعل و انفعالات اجرام آسمانى پیدا نمى شود، بلكه ظنّ نیز حاصل نمى گردد.43 البتّه اخبار از اوضاع فلكى را كه بر حركت كواكب مبتنى است، مانند اخبار از خسوف و كسوف یا پیش بینى وضعیت هوا و امثال آن، جایز شمرده است.44 بحث در این زمینه از منظر فقها، فرصت دیگرى مى طلبد.

پی نوشت :
 

21. الخصال، ص444 .
22.
المیزان، ج19، ص72 .
23.
وسائل الشیعة، حرّ عاملى، آل البیت، ج11، ص9(به نقل از الخصال).
24.
ر. ك: بحارالأنوار، ج56،ص23 .
25.
المیزان، ج19، ص74 .
26.
همان، ص74 ـ 75 .
27.
آشنایى با قرآن، ج5، ص239 ـ 240 .
28.
بحارالأنوار، ج56، ص90 (حواشى استاد محمّد تقى مصباح یزدى).
29.
مجموعه انجمن در ایران شناسى، ش1(روز شمارى در ایران باستان و آثار آن در ادبیات فارسى)، محمد معین، ص68ـ69 .
30.
احوال و آثار نصیرالدین طوسى، محمد تقى مدرّس رضوى، ص566 ـ 675 .
31.
المیزان، ج19، ص75 .
32.
بحارالأنوار، ج56، ص2 (به نقل از: تحف العقول
).
33.
همان، ص3 .
34.
نهج البلاغه، خطبه78 .
35.
وسائل الشیعة، ج11، ص370 .
36.
نهج البلاغه (شرح شیخ محمد عبده)، ص128 .
37.
ر.ك: بحارالأنوار، ج56، ص30(نظر امام محمد غزالى)؛ تفسیر قرطبى، ج15، ص29(نظر ابن عبّاس).
38.
سوره صافّات، آیات 88 ـ 89 .
39.
تفسیر كبیر، فخرالدین رازى، ج26، ص147 .
40.
التبیان، شیخ طوسى، ج8، ص509؛ تفسیر كبیر، ج26، ص147 .
41.
الجامع لأحكام القرآن، قرطبى، ج15، ص92.
42.
شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج6، ص12 .
43.
ر.ك: المكاسب، ج1، ص232 (اعداد لجنة تحقیق تراث الشیخ الاعظم).
44.
همان، ص201ـ203 .
 

منبع: www.hadith.net

   
يکشنبه 25/7/1389 - 14:56
عقاید و احکام
 

یكى از مسائل مهمّى كه در میان ملل و اقوام گوناگون مورد توجّه بوده و مردم كم و بیش بدان معتقد بوده اند، «سعادت و نحوست ایّام» است كه بعضى از روزهاى سال، ماه و هفته یا برخى از ساعات روز را «سعید و مبارك» و بعضى دیگر را «نحس و شوم» مى شمردند. همین اعتقاد، سبب مى شد كه در روزهاى مبارك اعمالى همچون دعا، عبادت، دید و بازدید، ازدواج و امثال آن را انجام دهند و متقابلا در ایّام شوم، از انجام دادن بعضى از كارها اجتناب ورزند.
در میان مسلمانان و ما ایرانیان نیز مواردى از این قبیل به چشم مى خورد. اعتقاد به مبارك بودن روز مبعث، عیدهاى فطر و قربان و روز جمعه و شوم بودم روز عاشورا در میان مسلمانان و متقابلا اعتقاد به بركت و سعادت نوروز و بدیمنى و نحوست روز سیزدهم فروردین و انجام دادن بعضى از امور، به صورت عادت در بین بسیارى از ایرانیان ـ كه از آداب و رسوم زرتشتیان به جا مانده ـ نمونه هایى از این قبیل است.
بررسى اجمالى این مسئله كه گاهى با مخالفت عدّه اى رو به رو مى شود و نحوست و یا سعادت بعضى از روزها را خرافات، بى مبنا و بدون ارزش معرّفى مى كنند و متقابلا به نظر عدّه اى قابل توجّه و اعتنا شمرده مى شود، از مسائل مهمّى است كه داراى آثار روحى و اجتماعى نیز هست.

نحوست در قرآن
 

در قرآن كریم، واژه «نحوست» دو مرتبه و در بیان ماجراى قوم عاد به كار رفته است:
اوّل، هنگامى كه قوم عاد، به ناحق تكبّر و سركشى نمود و عذاب خداوند بر آنان نازل شد:
فأرسلنا علیهم ریحا صرصرا فى أیّام نحسات لنذیقهم عذاب الخزى فى الحیوة الدنیا و لعذاب الآخرة أخزى و هم لا ینصرون.1
[
ما هم براى هلاكت آن قوم (عاد)] باد تندى در ایّام نحس فرستادیم تا به آنها عذاب ذلّت را در دنیا بچشانیم، [در صورتى كه] خوارى عذاب آخرت بیش از دنیاست [و آنجا] هیچ كس آنها را یارى نخواهد كرد.
دوم، هنگامى كه قوم عاد، پیامبر خود حضرت هود(علیه السّلام) را تكذیب كردند و گرفتار عذاب الهى شدند:
انّا أرسلنا علیهم ریحا صرصرا فى یوم نحس مستمرّ.2
ما بر هلاك آنها تندبادى در روز نحسى پایدار فرستادیم.
«
أیّام نحسات» را روزهاى شوم و بد یمن تفسیر كرده اند.3 برخى نیز روزهاى داراى گرد و غبار شدید كه افراد یكدیگر را در آن نمى بینند، معنا كرده اند و آیه 24 سوره احقاف را مؤیّد این معنا برشمرده اند.4
هنگامى كه قوم عاد، از دعوت حضرت هود (علیه السّلام) مبنى بر ترك بت پرستى و قبول توحید سرپیچى كردند و تهدید او را نسبت به عذاب الهى نادیده گرفتند و او را تكذیب نمودند، ابرى بر فراز رودخانه ها مشاهده كردند و تصوّر كردند كه باران مى بارد، غافل از آنكه عذاب الهى در حال نزول بود. قرآن مى فرماید:
ممطرنا بل هو ما استعجلتم به ریح فیها عذاب ألیم، تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها فأصبحوا لا یرى الاّ مساكنهم كذلك نجزى القوم المجرمین.5
[
بلكه] عذابى است كه به تعجیل درخواستید. این باد سختى است كه در آن، شما را عذابى دردناك است. این بادى است كه هر چیزى را به امر خدا نابود مى سازد. پس شبى صبح كردند كه جز خانه هاى [ویران] آنها، چیزى باقى نماند. بلى، ما بدین گونه قوم بدكار را مجازات مى كنیم.
برخى دیگر «یوم نحس» را روز سرد معنا كرده اند.6
در میان تفاسیر، معناى اوّل مشهورتر و نزد اكثر مفسّران مقبولتر است؛ ولى در مقام تبیین، از همین معنا نیز توصیفهاى گوناگونى شده است. از بعضى تابعیان نقل شده كه مراد از نحس، روزى است كه سبب شرّ و مراد از سعد، روزى است كه سبب خیر است.7
مفسّر بنام شیعه ، علاّمه طباطبایى مى گوید:
نحوست آن است كه حوادثى كه رخ مى دهد، جز شرّ به دنبال نداشته باشد و اعمال یا پاره اى از اعمال براى عامل آن، هیچ گونه خیر و بركتى نداشته باشد.8

سعادت و نحوست ذاتى ایّام
 

یكى از سؤالاتى كه در این باره مطرح مى شود، این است كه: آیا نحوست و سعادت ایّام، به معناى مؤثّر بودن ذاتى زمان خاصّى در نحوست و بدیمنى است و متقابلا ، مؤثّر بودن ذاتى ایّامى دیگر در بركت و خوش یمنى، پایه و اساس علمى و منطقى دارد؟
مسلّما عقل، ابتدائا نمى تواند چنین امتیازى را براى زمان و ایّام ـ كه جز محصول حركت وضعى و انتقالى زمین نیست ـ درك كند و بپذیرد. از دیدگاه عقل، هیچ تفاوتى میان حركت وضعى زمین ـ كه سبب به وجود آمدن شبانه روز است ـ در روز جمعه با روز دوشنبه نیست ، چنانچه هیچ گونه فرقى میان حركت انتقالى زمین در فصلها و ماههاى سال وجود ندارد و نمى توان بر سعادت و نحوست ایّام، به این معنا، برهان عقلى ارائه كرد.
حكیم و مفسّر برجسته، علاّمه طباطبایى، معتقد است كه طبیعت مقدارى زمان، داراى اجزاى متشابهى است و چون ما هیچ گونه احاطه اى به علل و اسبابى كه سبب بروز حوادث و تحقّق اعمال مى شود، نداریم، تا گذشت روز و قطعه اى از زمان را از علل و اسباب سعادت و نحوست بشماریم ، از این رو، تجربه كافى در این زمینه سودى ندارد. زیرا همان طور كه راهى براى ثبوت نحوست و سعادت از طریق برهان وجود ندارد، راهى براى نفى آن هم نیست؛ گر چه ثبوت نحوست و سعادت براى ایّام، بعید است، و البتّه ، استبعاد ، غیر از استحاله است.9
متفكّر شهید مرتضى مطهّرى نیز ضمن ردّ سعادت و نحوست به معناى خوب یا بد بودن روزى از آغاز خلقت، به دلیل فقدان دلیل عقلى یا نقلى بر آن، معناى معقول و صحیحى از سعادت و نحوست ایّام ارائه مى كند10 كه بدان خواهیم پرداخت.

سعادت و نحوست ایّام به اعتبار حوادث نیك و بد
 

اگر راهى براى اثبات سعادت و نحوست ذاتى ایّام وجود ندارد و این مدّعا فاقد دلیل عقلى و نقلى است، بلكه عقلاً بعید مى نماید، پس مراد قرآن كریم از «أیّام نحسات» و «یوم نحس» چیست؟ آیا مى توان معناى معقول و مقبولى براى آن ارائه كرد؟
بدون شك، اطلاق نحوست یا سعادت بر ایّام و لیالى ، مانند منزلت داشتن شب قدر: «انّا أنزلناه فى لیلة مباركة»11 در قرآن، داراى معنایى معقول و مقبول است.
مفسّران، اطلاق نحوست یا بركت را به اعتبار حوادثى دانسته اند كه در آن زمان اتّفاق افتاده است. اطلاق «نحوست» بر ایّام در ماجراى قوم عاد، به دلیل عذابى است كه در مدّت یك هفته بر آنان نازل شد.12 چناچه اطلاق «بركت» بر لیلة القدر، به اعتبار نزول قرآن در این شب و احیانا حوادث دیگرى، همچون «نزول فرشتگان الهى و روح» یا تقدیر سرنوشت انسانهاست: «تنزّل الملائكة و الروح فیها باذن ربّهم من كلّ أمر».13
چنانچه عظمت لیلة القدر را كه از هزار ماه بیشتر است: «لیلة القدر خیر من ألف شهر»، به اعتبار اعمال و عباداتى دانسته اند كه مؤمنان در این شب انجام مى دهند ، نه به دلیل فضیلت ذاتى و برترى لحظات و ساعات این شب.14
به عبارت دیگر، در صورت عدم نزول عذاب بر قوم عاد، معلوم نبود كه باز هم آن ایّام ، نحس و شوم خوانده مى شد؛ چنانچه ـ بنا بر تفسیر اوّل ـ بدون وقوع حوادثى چون نزول قرآن و مقدّر شدن سرنوشت انسانها و فرود آمدن فرشتگان الهى به محضر انسان كامل و حجّت خدا در هر عصرى، معلوم نبود كه باز هم این شب «مبارك» مى بود.
بنابراین، ذاتا تفاوتى میان لحظات و آنات ایّامى كه بر قوم عاد عذاب نازل شد، با لحظات و آنات لیلة القدر، وجود ندارد، یا لااقل دلیل عقلى یا نقلى بر وجود چنین تفاوتى به نظر نمى رسد.

سعادت و نحوست ایّام در روایات
 

آنچه بحث بیشترى مى طلبد، بررسى «سعادت و نحوست ایّام» در روایاتى است كه سخن از نحوست و سعادت ایّام و یا سعادت و نحوست كواكب و اجرام آسمانى دارند و انجام دادن اعمالى را براى روزهاى مبارك و ترك اعمالى را در روزهاى شوم و نامبارك سفارش مى كنند. این روایات، تحت عنوان «اختیارات الأیّام»، مورد توجّه محدّثان و پاره اى از علماى اخلاق و فقیهان قرار گرفته است. دهها كتاب و رساله در این موضوع نگاشته شده و بر اساس روایاتى كه در منابع روایى وجود دارد، مردم را به انجام دادن اعمالى در بعضى از ایّام، تشویق كرده و از انجام دادن برخى از اعمال در بعضى از ایّام دیگر، نهى كرده اند. تنها بر دو اثر در این باره، مرورى گذرا مى كنیم.
ملاّ محسن فیض كاشانى، در رساله اى با عنوان «تقویم المحسنین و أحسن التقویم»، ضمن نقل روایاتى كه مردم را از اعتماد به سخن منجّمان نهى مى كند، نمونه هایى از پیشگویى هاى منجّمان را كه تحقّق نیافته، ذكر مى كند. سپس حوادث واقع شده در ایّام را بر اساس سال قمرى و شمسى بر شمرده و نحوست و سعادت آن روزها را به دلیل آن حوادث مطلوب یا نامطلوب دانسته و اعمال مناسب یا نامناسب در آن ایّام را برشمرده است. آن گاه حوادثى را كه در روزهاى هفته اتّفاق افتاده، مثل دوشنبه ـ كه روز وفات پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انقطاع وحى شمرده شده ـ و جمعه ـ كه سیّد الأیام نام گرفته ـ نقل كرده، سپس ساعات خوب و بد را در شبانه روز مشخّص نموده است و جداولى همچون جدول زمانهاى سفر، نقل مكان، شروع به كار، بریدن جامه و همچنین جدولهاى اوقات خوردن، خوابیدن، استخاره، جدول برجهاى دوازده گانه و اعمال مناسب و نامناسب در هر ماه را ترسیم كرده و زمان هر یك را مشخّص كرده است. مؤلف، در خاتمه رساله، روایاتى را كه بیان كننده كیفیت رفع نحوست ایّام است، نقل نموده كه یك روایت را براى نمونه در اینجا مى آوریم:
امام صادق(علیه السّلام) از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
من سرّه أن یدفع نحس یومه فلیفتح یومه بصدقة یذهب اللّه بها نحس یومه و من أحبّ أن یذهب عنه نحس لیلته فلیفتح لیلته بصدقة یدفع عن لیلته… فهذا خیر لك من علم النجوم.15
كسى كه دوست دارد نحوست و بد یمنى روزش دفع شود، روز خود را با صدقه آغاز كند كه خداوند با آن، نحوست آن روزش را از بین ببرد و كسى كه دوست دارد نحوست و بد یمنى شب او از بین برود، شب خود را با صدقه آغاز كند تا نحوست از شب او دفع گردد… [سپس امام صادق (علیه السّلام) فرمودند:] این كار براى تو بهتر از [عمل كردن به] علم نجوم است.
فیض كاشانى ، در خاتمه رساله ، خوانندگان را نصیحت مى كند و مى گوید:
اى برادران ایمانى! مبادا عمل كردن به این احادیث و امثال آنها را كه از مطلع نبوّت بر افق امامت و از جانب قدس و وحى الهى درخشیدن گرفته، كوچك بشمارید و تحقیر نمایید. این احادیث ، اسرار و دقایقى در خود نهفته دارد كه جز عاملان و اندیشمندان در آیات الهى و احكام او ، درك نمى كنند و هیچ كدام از این دستورات، خالى از حكمت و مصلحت نیست؛ چرا كه بى اطّلاعى شما از آنها ، سبب اهمال و كوتاهى در انجام دادن آنها نمى شود.16
علاّمه جمال الدین محمّد خوانسارى، معروف به آقا جمال خوانسارى نیز در مقدمه رساله «اختیارات الأیّام» مى گوید:
بر اذهان حقایق نماى ارباب دانش و آراى دقایق گشاى اصحاب بینش كه واقف رموز صحایف لیالى و ایّام و عارف نكات صحایف شهود و اعوام اند، محتجب و مخفى نباشد كه حكیم ازلى و علیم لم یزلى، بنا بر اقتضاى حكمت بالغه و استدعاى عنایت سابقه، افراد دفتر زمان و اجزاى این سلسله ابد، توأمان را به عنوانات مختلفه و خواصّ متخالفه مغبون و ممتاز گردانیده، بعضى را پیرایه سعادت در بر و بعضى را دورباش نحوست بر رهگذر، بر بعضى صلاحیّت همه اعمال رقم گشته و بر بعضى تنافر با جمیع اشغال ثبت شده. بعضى به شایستگى بعضى امور دون بعض موصوف و بعضى به همین صفت ، ولى به عكس اوّل معروف.
بنابراین ، نیازمند درگاه كردگارى ابن حسین جمال الدین محمّد خوانسارى، این رساله در بیان سعادت و نحوست و بركت و شئومت ایّام هفته و ماه و سال، بر وفق آنچه از آثار و احادیث اهل بیت عصمت ـ صلوات الله علیهم ـ كه در كتب اصحاب ما ـ رضوان الله علیهم ـ مانند «لئالى منثور» متفرّق گشته، مستفاد مى گردد، ترتیب نموده، تا همگى طوایف انام ، از خواصّ و عوام به آن رجوع نموده، در ایّام مذمومه و لیالى منحوسه، مرتكب اعمال و اشغال نگردیده، در اوقات محموده و ساعات مسعوده به انجام مهام خود پردازند و در خاتمه آن، بعضى از دعوات و غیر آن ایراد شد كه اگر از راه اضطرار یا بدون آن نیز در اوقات مذمومه، به امرى از امور اقدام نمایند، به بركت آنها از تشویش مضرّت آن، آسوده خاطر و فارغ البال باشند.17
آنگاه رساله را در سه فصل و یك خاتمه، به ترتیب با عنوانهاى «در اختیار ایّام هفته»، «در اختیار ایّام ماه»، «در ذكر آنچه وارد شده در باب بعضى از ایّام سال» و «در ذكر امرى چند كه دفع كند نحوست ایّام را »، تنظیم كرده است.

نمونه هایى از روایات
 

قبل از ورود به بحث درباره نحوست و سعادت ایّام در روایات، از هر دسته اى یك نمونه نقل مى كنیم. روایاتى كه در اصطلاح حدیث شناسى، غالبا مرسل یا مرفوع شمرده مى شود و نمى تواند مستند حكم شرعى باشد.

روایت اوّل: نحوست روز دوشنبه
 

شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبد اللّه از احمد بن محمّد بن عیسى از موسى بن قاسم بجلّى از على بن جعفر نقل مى كند كه گفت فردى نزد برادرم موسى بن جعفر (علیه السّلام) آمد و عرض كرد: «فدایت گردم! قصد سفر دارم، مرا دعا كن». حضرت فرمود: «كى خارج مى شوى؟». گفت: «روز دوشنبه». حضرت به او فرمود: «چرا روز دوشنبه؟». گفت: «از این روز خیر و بركت مى طلبم، چون رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در روز دوشنبه به دنیا آمد». حضرت فرمود: «دروغ گفته اند، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روز جمعه به دنیا آمده است و روزى شومتر از روزى كه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آن از دنیا رفت و وحى آسمانى منقطع شد و در حق ما ظلم و ستم روا گردید، وجود ندارد. آیا روزى را كه خداوند در آن آهن را براى داود نرم ساخت، به تو معرّفى كنم؟». آن مرد عرض كرد: «بله، فدایت گردم!». فرمود: « روز سه شنبه خارج شو».18

روایت دوم: صدقه، دفع كننده نحوست
 

در كتاب «محاسن» از عبداللّه بن سلیمان نقل شده كه امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: كسى كه صدقه اى بپردازد، هرگاه شب را به صبح رساند، خداوند نحوست آن روز را از او دفع گرداند.19

روایت سوم: توكّل بر خدا و ولایت اهل بیت (ع)،ایمنى بخش از شرها و دشمنى ها
 

سهل بن یعقوب (ابونواس) مى گوید روزى به امام حسن عسكرى (علیه السّلام) عرض كردم: «آقاى من! از مولایمان امام صادق (علیه السّلام) درباره اختیارات ایّام ، مطالبى به من رسیده كه حسن بن عبداللّه بن مطهّر از محمد بن سلیمان دیلمى از پدرش از امام صادق (علیه السّلام) درباره هر ماهى نقل شده، آیا بر شما عرضه كنم؟.» حضرت فرمود: «عرضه كن». هنگامى كه عرضه كردم، گفتم: «در اكثر این روزها، به دلیل نحوست و گرفتارى هایى كه درباره آنها گفته شده، از انجام دادن امور و مقاصدم باز مى مانم، مرا براى رهایى از این گرفتارى ها، راهنمایى فرمایید». حضرت فرمود: «اى سهل! شیعیان ما به سبب ولایت ما در امان اند. اگر با چنین سرمایه اى در میان دریاهاى پوشاننده و بیابانهاى هموار، در میان درندگان و گرگها و دشمنان جنّ و انس قرار گیرند، به سبب دوستى و محبّت ما ایمن از خطرهایند. پس بر خداى عزّ وجل اعتماد كن و در درستى ائمه طاهرین(علیهم السّلام) خلوص داشته باش و هر چه اراده نمودى، انجام بده و هر گاه صبح كردى، سه مرتبه این دعا را بخوان». سپس دعایى مفصّل به سهل بن یعقوب آموخت.20
ادامه دارد ...

پی نوشت :
 

1. سوره فصّلت، آیه16 .
2.
سوره قمر، آیه 19 .
3.
تفسیر قمى، على بن ابراهیم قمى، ج2، ص267 .
4.
ر. ك: المیزان، محمد حسین طباطبایى، ج17، ص377 .
5.
سوره احقاف، آیه24 .
6.
ر. ك: مجمع البیان، امین الاسلام طبرسى، ج5، ص8 .
7.
همان جا.
8.
المیزان، ج19، ص71 .
9.
همان، ص72(با تلخیص).
10.
آشنایى با قرآن، ج5، ص237 .
11.
سوره دخان، آیه3 .
12.
سوره حاقه، آیه7: «سخّرها علیهم سبع لیال و ثمانیة أیّام حسوما…».
13.
سوره قدر، آیه 3 .
14.
المیزان، ج20، ص332؛ مجمع البیان، ج5، ص520 .
15.
بحارالأنوار، ج47، ص52 (به نقل از اصول كافى).
16.
تقویم المحسنین و أحسن التقویم، ص68 .
17.
رسائل آقا جمال خوانسارى (اختیارات الأیّام)، ص312 .
18.
الخصال، شیخ صدوق، علمیه اسلامیه، ص442 .
19.
بحارالأنوار، ج56، ص31 .
20.
همان، ص24 ـ 25 .
 

منبع: www.hadith.net

   
يکشنبه 25/7/1389 - 14:55
شخصیت ها و بزرگان
   

دربین امامان معصوم ما، هیچ کدام به اندازه امام علی (ع) اسامی ولقب های متعدد ومتنوع ندارد. بعد از ایشان اما رتبه دوم برای امام رضا(ع) است که شاید به علت ماجرای ولایتعهدی وشاید به خاطر حضور دربین ایرانیان ، صاحب القاب و عناوین متعدد است، از آن حضرت علاوه بر القابی که به همه ائمه معصومین (ع) گفته می شود (مثل ابن رسول الله؛ حجت الله ، امین الله و... خود امام) صاحب حداقل 50 لقب اختصاصی هستند.

 دربین امامان معصوم ما، هیچ کدام به اندازه امام علی (ع) اسامی ولقب های متعدد ومتنوع ندارد. بعد از ایشان اما رتبه دوم برای امام رضا(ع) است که شاید به علت ماجرای ولایتعهدی وشاید به خاطر حضور دربین ایرانیان ، صاحب القاب و عناوین متعدد است، از آن حضرت علاوه بر القابی که به همه ائمه معصومین (ع) گفته می شود (مثل ابن رسول الله؛ حجت الله ، امین الله و... خود امام) صاحب حداقل 50 لقب اختصاصی هستند.هر کدام از این عناوین والقاب ، داستان و تاریخچه جداگانه ای دارند وبه یک وجهه از وجهه های حضرت اشاره می کنند. ما اینجا هشت لقب معروف تر از القاب امام هشتم را آورده ایم و در باره آنها حرف زده ایم. این هم خودش یک جور زیارت از راه دور است دیگر.
 
ابالحسن
دربین عرب رسم است که اگر بخواهندکسی را با احترام صدا بزنند، اسم او را صدا نمی زنند وبه جایش از کنیه او استفاده می کنند کنیه، لقبی است که با «اب» یا «ام» شروع می شود؛ یعنی پدر فلانی ویا مادر فلانی. معمولاً کنیه هر کسی را با استفاده از اسم فرزند بزرگ تر یا مشهورتر فرد می سازند؛ ولی گاهی هم هست که قبل از به دنیا آمدن فرزند می خواهند به یک نفر احترام بگذارند واورا با کنیه صدا بزنند درباره امام رضا(ع) هم همین اتفاق افتاده است . با اینکه امام (ره) خیلی دیر صاحب پسر شدند (امام محمد تقی یا جواد (ع)) اما به امام ازهمان جوانی کنیه داده بودند. از آنجا هم که آن حضرت سومین فرد از آل علی (ع) بود که اسم علی داشت (بعد از امام اول وچهارم)، کنیه جدشان - یعنی امام علی (ع) - را به ایشان دادند و آن حضرت را «ابوالحسن» صدا می زند. این کنیه را ظاهراً امام موسی کاظم(ع) برای حضرت انتخاب کردند. معمولاً درکتب شیعه از آن حضرت به عنوان ابوالحسن ثانی یاد می شود. ابوالحسن خالی یا باقید اول که امام علی (ع) هستند وابوالحسن ثالث، امام دهم حضرت علی بن محمد امام هادی (ع) هستند.
 
ثامن، ثامن الائمه یا ثامن الحجج
از آنجا که درزمان امام موسی کاظم(ع) ، انحرافی درمسیر تشیع صورت گرفت وگروهی برادر بزرگ تر آن امام - یعنی اسماعیل پسر امام صادق (ع) را امام هفتم خواندند، پس از آغاز امامت امام رضا(ع) درسال 183 قمری، پیروان ایشان تاکید فراوانی بر لقب «ثامن» یا هشتم داشتند تا آن اشتباه دیگر تکرار نشود .از نکات جالب تاریخ اینکه امام هشتم شیعیان، معاصر مامون عباسی بود که هشتمین خلیفه عباسی به حساب می آید.
 
رئوف
 
این لقبی است که بعد از شهادت امام به آن حضرت داده شده ودلیلش شهرت ایشان به برآورده کردن حوائج زائران است. اولین بار در«عیون اخبار الرضا» نوشته شیخ صدوق (متوفای 381ق) این لقب آمده وبعد از آن توسط دیگران استفاده شده است.
 
رضا
 
معروف ترین لقب امام هشتم رضاست. اما جالب است بدانید که این لقب را دشمن امام(ع) یعنی مامون به آن حضرت داده بود. چنان که طبری و دیگران می نویسند، بعد از ولایتعهدی امام (ع) مامون دستور دادبه نام آن حضرت سکه بزنند. روی این سکه ها که الان درموزه آستان قدس است. نوشته شده:
 
«الامیر الرضا ولیعهد المسلمین علی بن موسی»
مامون، لقب رضا را از شعار «الرضا من آل محمد» گرفته بود که اشعاری است که اولین بارمختار درقیامش که به خونخواهی امام حسین (ع) بود، در کوفه از آن استفاده می کرد(سال 76ق) این شعار یعنی «ما فقط به حکومت کسی از آل محمد راضی هستیم.» این شعار را بعدها داعیان عباسی (کسانی که برای قیام به نفع بنی عباس وعلیه بنی امیه دعوت می کردند، مثل ابومسلم خراسانی) هم به کار بردند وحالا مامون می خواست وانمود بکند که اوست که این شعار و آرزوی قدیمی را تحقق بخشیده است.
البته سیاسی بودن اقدام مامون، از همان زمان هم برملا شده بود. ومثلاً دعبل خزاعی- شاعری که معاصر امام (ع) و مامون بوده (متوفای 246ق)- درشعری سروده است:
«ایا عجبا منهم یسمونک الرضا/ وتلقاک منهم کلحه وغضون»
یعنی در تعجبم ازآنها که شما را «رضا» می نامند ولی از جانب ایشان رنج ها وسختی ها به شما می رسد.
حدیثی هم از امام جواد(ع) در «عیون اخبار الرضا» هست که درجواب سوالی که می گوید چرا پدر شما را رضا نامیده اند، فرموده اند: «زیرا مرضی (= مورد رضایت) خدا در آسمان ومرضی رسول خدا وائمه او درزمین بود». آن شخصی به سوالش اصرار می کند. می پرسد مگر باقی پدران شما مرضی خدا ورسول نبودند؟ امام جواب می دهند: «چرا، اما فقط پدرم بود که مرضی موافقان ومخالفان قرار گرفت.» بعدها مضمون این حدیث بیشتر مورد توجه قرار گرفت ومثلاً مولف تاریخ «حبیب السیر» (نوشته شده حدود 930ق) درتوضیح لقب آن حضرت آورده است: « امام علی نام عالی نسب /پناه عجم، مقتدای عرب / ازوبود راضی جهان آفرین / از آن رو رضا گشت او را لقب».
 
سلطاناسم ولقب سلطان تا قرن دوم هجری اصلاً کاربرد نداشته است ودر زمان هارون الرشید، برای اولین بار به وزیر معروفش - جعفر برمکی سلطان لقب داده شد. این واژه ابتدا به معنای پادشاه نبود وبه معنای شخصی بود که تسلط برامور دارد(مثل سایرصفت هایی که بر وزن فعلان ساخته می شود . مثلاً «قرآن » یعنی خواندنی.) اولین سلطان هم جعفر وزیر بود که در دوره ای کنار خلیفه، سلطان هم وجود داشت.بعد از سرکوبی برامکه اما تا مدت ها دیگر سلطانی وجود نداشت تا درزمان ولایتعهدی امام هشتم(ع) این لقب را دوباره به ایشان دادند.
در دوره های بعدی هم این لقب برای ایشان باقی ماند وبه معنای غیر از پادشاه استفاده شد .مثلاً در «تاریخ نیشابور» (تالیف 400 ق) از آن حضرت با عنوان «حضرت سلطان» یاد شده . حافظ (متوفای 792ق) سروده: «قبرامام هشتم وسلطان دین، رضا از جان ببوس وبر در آن بارگاه باش.» وگونزالس کلاویخو، سفیر اسپانیا که در قبل از عهد صفوی به ایران آمد (806ق) درسفرنامه اش آورده است :«رسیدیم به شهر مشهد یعنی محل شهادت امام رضا (ع) که به نام سلطان خراسان مشهور است...»
 
ضامن آهو
بعد از «رضا» مشهورترین لقب امام هشتم همین «ضامن آهو» است وجالب اینکه درهیچ کدام از منابع کهن تاریخی ، داستان پناه آوردن آهو به امام رضا(ع) نیامده است.قدیمی ترین منبعی که چنین لقبی آورده ، این شهر آشوب (متوفای 588ق) در«مناقب آل ابی طالب» است که د ر وصف آن حضرت - جایی که درجریان ذکر وقایع سفر امام (ع) به ایران به نیشابور می رسد- یک بیت شعر از شاعری به نام «ابن حماد» نقل می کند که به این شکل :«الذی لاذت به الظبیه والقوم جلوس / من ابوه المرتضی یزکو ویعلو و یروس» یعنی اوکسی است که آهوی ماده به او پناه آورد؛ درحالی که گروهی نشسته بودند. او کسی است که پدرش علی مرتضی(ع) است وهمواره درحال تزکیه وتعالی وبالا رفتن است. این درحالی است که روایت پناه آوردن آهوی ماده، دوقرن قبل از این کتاب برای پیامبر (ص) روایت شده است.
طبرانی (متوفای 360ق) در «المعجم الکبیر» وامام بیهقی (متوفای 430ق) در«دلایل النبوه» نقل کرده اند که روزی پیامبر از کنار شکارچیانی می گذشت که آهویی شکار کرده بودند. آن آهو با حضرت سخن گفت. پیامبر به شکارچی ها فرمود که آهو را رها کنند تا برود به بچه هایش شیر بدهد. وبرگردد. شکارچی ها پرسیدند: «درقبال چه چیزی آن را آزاد کنیم؟» حضرت فرمودند: من ضامنم» . رسول خدا(ص) نشست تا آهو رفت و برگشت. شکارچی ها هم آهو را به حضرت بخشیدند وآن حضرت، آهو را آزاد فرمودند.
درعوض، شیخ صدوق (متوفای 381ق) درکتاب «عیون الاخبار الرضا» داستانی را نقل می کند از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی (متوفای 350ق) . ابومنصور طوسی ، کسی است که به دستورش داستان های «شاهنامه» جمع شده بود وابتدا دقیقی وبعد فردوسی آن را به نظم کشیدند.
ابومنصور طوسی تعریف می کند که در جوانی اش یک بار برای شکار رفته بوده. آهویی گیرش می آید.او را دنبال می کند. آهو می رود ومی رود تا به مزار حضرت رضا(ع) می رسد، به محض وارد شدن آهو به داخل ساختمان مزار، سگ ابومنصور دست از تعقیب او بر می دارد. خود ابومنصور که سنی مذهب بوده، داخل مزار هم می رود. اما به جز پشکل آهو چیزی پیدا نمی کند. ابومنصور می گوید از آن زمان معتقد به مزار امام رضا(ع) شده است ومدام به زیارت آن حضرت می رود.
به نظر می رسد داستان ضامن آهو شدن امام رضا(ع) ، از ادغام این دو داستان با هم آمده باشد.
 
عالم آل محمد ائمه معصومین ما (ع) همگی از علمای عصرخود بوده اند و قبل از امام رضا (ع) به امام باقر(ع) هم این لقب را داده بودند. با این حال شهرت امام رضا(ع) به برتری علمی برهمعصرانش از آنجا آمده است که مامون که خودش هم از دانشمندان بود. و«اعلم بنی عباس» به حساب می آمد دردوره ولایتعهدی، مناظرات متعددی را بین امام رضا (ع) و علمای دیگر مذاهب ترتیب می داد.
انگیزه مامون از این کار را بعضی مثل طبری (درتاریخ طبری) علاقه او به علم ودانش ذکر کرده اند وحاکم نیشابوری (درتاریخ نیشابور) می گوید که این کار را می کرد تا نقاط ضعف احتمالی امام رضا (ع) را برملا کند وبه جایگاه ایشان توهین کند.به هر حال، هدف هرچه که بود نتیجه مناظرات اذعان همه به علم ودانش سرشار امام (ع) ودادن لقب «عالم آل محمد» به آن حضرت بود. برای آنکه به صحت این حرف پی ببرید، می توانید موضوع یکی از جلسات این مناظرات را در دو منبع سنی («عقدالفرید» نوشته ابن عبد ربه اندلسی، متوفای 328ق) و شیعه («عیون اخبار الرضا»، نوشته ابن بابویه یا شیخ صدوق، متوفای 381ق) بخوانید که دقیقاً عین همان را نقل کرده اند.
غریب یا غریب الغرباممکن است تصور شود لقب «غریب» برای امام هشتم (ع) به خاطر دوری آن حضرت از شهر پیامیر(ص) یعنی مدینه بوده است اما از بین امامان ما ، فقط دوامام بوده اند که به طور کامل درمدینه زندگی کرده اند (امام باقر(ع) و امام صادق(ع) . سه امام اول دوره ای را در کوفه بوده اند وامام سوم پس از ترک مدینه به اجبار وحرکت به سمت مکه، عاقبت در سرزمین عراق به شهادت رسید.امام چهارم که به اسارت تا دمشق هم رفتند واز امام کاظم(ع) به بعد هم همه ائمه در بغداد وتحت نظر خلفای عباسی بودند (جز امام رضا(ع) که درمرو تحت نظر بودند) با این حساب، این لقب نباید تنها به این دلیل باشد.
به نظر می رسد که این لقب را خود امام و نزدیکان آن حضرت شایع کرده اند تا مانع از موفقیت اقدام سیاسی مامون که می خواست از ولایتعهدی امام رضا (ع) سوء استفاده بکند، بشوند.
همچنان که امام رضا (ع) در وقت حرکت به سوی ایران، از اهل بیتشان خواستند تا گریه و نوحه بکنند، یا وقتی که دعبل خزاعی درمرو خدمت ایشان رسید وشعری را که در رثای شهادت امامان قبلی برای آن حضرت خواند، حضرت به شعر او دوبیت اضافه کردند: «وقبر بطوس یالها من مصیبت / الحت علی الاحشا بالزفرات / الی الحشر حتی یبعث الله قائما/ یفرج عنا الغم والکربات» یعنی «وقبری در طوس است که مصیبتش غم را تا روز قیامت در دل ها می افروزد تا اینکه خداوند قائمی را برانگیزد واندوه را از دل ما برطرف کند.» دعبل پرسیده بود: « یابن رسول الله! من چنین قبری را نمی شناسم.» وحضرت جواب داده بود: « آن قبر من است.» دعبل هم قصیده اش را با دوبیت امام، این طرف و آن طرف برای شیعیان می خواند.
 
مرتضی
 
این لقب به معنای مورد رضایت و پسندیده ، لقبی است که شیعیان دربرابر لقب «رضا» که مامون به آن حضرت داده بود برای ایشان به کار بردند، ، لفب مرتضی البته ازالقاب مشترک بین آن حضرت با سایر ائمه (ع) است واگر هم درمتنی، مرتضای خالی دیدید، قاعدتاً منظور امام اول(ع) است؛ اما در صلوات خاصه امام رضا هم این لقب بلافاصله بعد از لقب رضا آمده است:«اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی»  -منبع:همشهری 
يکشنبه 25/7/1389 - 14:53
دانستنی های علمی

یکی از شدیدترین نعره ها در بین حیوانات، به شیر آفریقایی تعلق دارد. صدای نعره آنها تا سه کیلومتری شنیده می شود. اسب آبی هم جزو حیواناتی است که دارای نعره بلندی می باشد ، تا آنجا که حیوانات آبی در زیر آب نعره آنها را می شنوند ولی با همه این اوصاف، شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها می باشد. آنها می توانند نعره ای معادل دویست دیسیبل تولید کنند. این نعره از صدای موتور یک جت نیز بیشتر است.

- لایه ازن فقط به اندازه دو سکه که بر روی هم قرار بگیرند، ضخامت دارد.

- وقتی یک نوزاد در حال گریه است، با صدای ش..ش.. شما آرام خواهد شد و این به این دلیل صدای آبی است که اطراف نوزاد را در دل مادر گرفته است.در ضمن این یکی از دلایلی است که نشان می دهد چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد.
بر اساس یک داستان مشهور، یکی از دوندگان در سال ۴۹۰ قبل از میلاد، خبر پیروزی آتنی ها بر پارسیان در ماراتن را به شهر آتن رساند. وی پس از رساندن خبر از خستگی بر زمین افتاد و جان سپرد.امروزه به یادبود این دونده و دوی … آور او، در مسابقات دو و میدانی رشته ای به نام ماراتن برگزار می شود که دوندگان در آن مسافتی حدود ۴۲ کیلو متر را می دوند.
اشعه ایکس از بلور الماس عبور نمی‌کند و منعکس می‌شود. از این خاصیت می‌توان در تشخیص الماس حقیقی از نوع بدل آن استفاده نمود.

اسکناس از کلمه “اسیکناچیا” گرفته شده که کلمه ای روسی بوده و چون تلفظ آن برای فارسی زبانان مشکل است، آن را ساده کرده و به نام اسکناس می خوانند . اولین پول رسمی کاغذی توسط بانک شاهنشاهی، در سال ۱۲۶۹ شمسی در تهران انتشار یافت . در سال ۱۳۰۹ شمسی طبق قانون ، حق انتشار اسکناس از بانک شاهنشاهی اخذ و به بانک ملی ایران واگذار گردید . واحد پول ایران در دوره قاجاریه ، تومان بود . یک تومان معادل ده قران و برابر ده هزار دینار بود. در سال ۱۳۰۸ شمسی به موجب قانون، پول ایران تغییر یافت و واحد پول به ریال تبدیل شد ولی هنوز کلمه تومان به قوت خود باقی است و به معنی ده ریال به کار برده می شود

منیع : ارسالی از یک دوست
جمعه 23/7/1389 - 7:35
کامپیوتر و اینترنت

کامپیوتر های خانگی امنیت نسبتا مناسبی دارند. اغلب اوقات فرد دیگری با آنها کار نمی کند و تنها مورد استفاده یک فرد قرار می گیرند. اما در مورد استفاده از کامپیوتر های عمومی و همگانی، لازم است مواردی را برای حفظ امنیت رعایت کنیم تا دچار مشکل نشویم. منظور از کامپیوتر های عمومی کامپیوتر های فرودگاه ها، کافی نت ها، دانشگاه ها، کتابخانه ها و حتی کامپیوتر دوست تان است. به طور کلی کامپیوتر هایی که متعلق به شما نیستند و تنها به صورت موقت از آنها استفاده می کنید، کامپیوتر عمومی به حساب می آیند.

در این مطلب به ارائه نکاتی در خصوص رعایت اصول امنیتی هنگام کار با کامپیوتر های عمومی می پردازیم.

۱- از نرم افزارهای پرتابل و در صورت امکان سی دی لایو استفاده کنید
اینجا تعدادی از ابزارها و نرم افزارهای مورد نیاز شما برای استفاده از کامپیوترهای عمومی، معرفی شده اند: Mojopac  شما با نصب این نرم افزار رایگان بر روی فلش دیسک خود و سفارشی کردن آن می توانید در هر زمان و هنگام استفاده از هر کامپیوتری به یک محیط کاری کاملا اختصاصی و شخصی دسترسی داشته باشید. سایر قابلیت های Mojopac را می توانید در سایتش مشاهده نمایید. فایرفاکس پرتابل  نسخه رایگانی از فایرفاکس است که قابلیت نصب بر روی کول دیسک را دارد. با استفاده از آن مرور امن صفحات وب در کامپیوترهای عمومی امکان پذیر می شود. همچنین در صورتی که می خواهید با دوستان خود به چت و گفتگو بپردازید، استفاده از نسخه رایگان نرم افزارهای پرتابلی همچون Miranda (لینک: ) و Pidgin توصیه می شود. شاید استفاده از این دو برنامه قابل حمل، جذابیت زیادی نداشته باشد، اما در این مواقع امنیت اهمیت بیشتری دارد.

 پیجین، پیام رسانی امن برای چت 
   

با این حال می توانید از مسنجرهای تحت وب همچون Yahoo Messenger for the Web ، Meebo و Google Talk استفاده نمایید. همچنین می توانید سی دی های لایو Ubuntu  و یا Knoppix  را دانلود و در صورت امکان استفاده نمایید.

2- کامپیوتری را انتخاب کنید که کمترین مشکل را داشته باشد
زمانی که در مکان های عمومی قصد انتخاب کامپیوتری را برای استفاده دارید، انتخاب یک کامپیوتر در گوشه ای از کافی نت یا سایت دانشگاه، به مراتب بهتر از انتخاب کامپیوتری است که در مسیر رفت و آمد افراد است. هر چند که این مورد تاثیری بر روی امنیت دیجیتال اطلاعات شما ندارد، اما به هر حال اطلاعاتی که در صفحه نمایش کامپیوتر مربوطه به نمایش در می آیند، برای همه قابل رویت نیستند. همچنین هنگام ورود رمزهای عبور خود، دقت کنید که کسی اطراف شما نباشد.

۳- فایل هایی که در مدت زمان استفاده دانلود یا ایجاد کرده اید از کامپیوتر پاک کنید
هنگام ترک کامپیوتری که استفاده کرده اید، بررسی کنید که همه فایل هایی که طی مدت استفاده، دانلود یا ایجاد کرده اید، پاک کرده باشید. لطفاً دقت کنید که این کار را با Shift+delete انجام دهید نه با Delete. همچنین اگر می خواهید خیالتان از بابت پاک شدن کامل فایل ها، راحت شود، آنها را با استفاده از نرم افزار پرتابل UltraShredder پاک نمایید. در صورتی که نرم افزار بهتری سراغ دارید و از آن مطمئن هستید، می توانید آن را به این منظور مورد استفاده قرار داده و به ما هم معرفی کنید.

۴- شیوه های تایپ کردن رمزهای عبور
یکی از مواردی که همیشه کامپیوترهای قابل حمل را از امنیت ساقط می کند، Keyloggerها هستند. Keyloggerها نرم افزارها و سخت افزارهایی هستند که اگر بر روی سیستمی وجود داشته باشند، می توانند کلیه اطلاعاتی را که با کیبورد به کامپیوتر ارسال می شوند، ذخیره کنند. جهت در امان ماندن از Keyloggerهای سخت افزاری، استفاده از کیبورد مجازی ویندوز (On_Screen Keyboard) توصیه می شود. سریعترین راه برای دسترسی به این کیبورد مجازی، فشردن ترکیبی کلید ویندوز و کلید U است.

همچنین توصیه اکید می شود که از نرم افزارهای مدیریت رمز عبور مانند KeePass استفاده کنید. برای دریافت نسخه پرتابل KeePass به اینجا مراجعه نمایید. با استفاده از این نرم افزار، تنها با یکبار وارد کردن رمز عبور KeePass می توانید سایر پسوردهای خود را با کپی کردن در سایت ها و نرم افزارهای مورد نظر استفاده کنید. برای اطلاعات بیشتر در مورد KeePass می توانید این مطلب نگهبان را مطالعه کنید:

 KeePass، صندوقچه اسرار برای رمزهای عبور  
   

۵- پاکسازی اطلاعات
قبل از ترک کامپیوتری که از آن استفاده کرده اید، چنانچه از مرورگر آن استفاده کرده اید، لازم است اطلاعات آن از جمله History ،Temporary Internet files، کوکی ها، کَش مرورگر و رمزهای عبوری که احتمالاً به اشتباه ذخیره شده اند را پاک نمایید. به این منظور می توانید از راهنماهای زیر برای مرورگرهای اینترنت اکسپلورر و فایرفاکس استفاده نمایید. در اینترنت اکسپلورر 7 روی منوی Tools کلیک کنید و از لیست باز شده Delete Browsing History را انتخاب نمایید و سپس در کادر محاوره ای باز شده گزینه Delete All را انتخاب نمایید. همچنین برای پاکسازی اینترنت اکسپلورر در نسخه های قدیمی تر، می توانید پس از کلیک بر Tools از منوی باز شده گزینه Internet Options را انتخاب نموده و در تب General در قسمت Temporary Internet Files بر روی Delete files کلیک کرده و سپس بر روی Delete cookies کلیک کنید. برای پاکسازی فایل های موقتی نیز می توانید در صورتی که به درایوها دسترسی دارید، با ورود به شاخه زیر، کلیه فایل ها را انتخاب و (با استفاده از Shift+delete) پاک نمایید.

 C:\Documents and Settings\username\Local Settings\Temp 

در فایرفاکس نیز پس از کلیک بر Tools، از منوی باز شده، بر روی Clear Private Data کلیک نمایید.

۶- خروج از سایت ها، مسنجرها و کلاینت ها را به هیچ عنوان فراموش نکنید
بسیاری از کاربرانی که از کامپیوتر های عمومی استفاده می کنند، قبل از ترک کامپیوتر فراموش می کنند که از سایت ها، مسنجرها، کلاینت ها و یا حتی ایمیل خود خارج (Sign out یا Logout) شوند. توجه کنید که تحت هر شرایطی، خروج از سایت های بازدید شده مرورگر و همچنین تک تک مسنجرها قبل از ترک کامپیوتر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پس لطفاً به هیچ عنوان از آن غافل نشوید.

۷- از خریدهای اینترنتی و ورود اطلاعات شخصی خود پرهیز کنید
از ورود اطلاعات شخصی و همچنین اطلاعات کارت های بانکی و اعتباری خود در کامپیوترهای عمومی به شدت پرهیز نمایید.

۸- پس از اتمام کار، کامپیوتر را ریستارت نمایید
پس از اتمام کار و استفاده از کامپیوتر، لازم است کامپیوتر را ریستارت نمایید. مزیت ریستارت این است که در صورتی اطلاعاتی همچنان در حافظه موقت باقی مانده باشد، با ریستارت از بین می روند. همچنین بسیاری از کامپیوترهای عمومی مجهز به نرم افزارهایی برای برگرداندن داده ها و تنظیمات کامپیوتر به حالتی پیش فرض هستند که با ریستارت کردن کامپیوتر فعال می شود. پس تا حد امکان این مورد را نیز از یاد نبرید.

***

رعایت نکات بالا، در زمان هایی که مجبور به استفاده از کامپیوتر های عمومی هستید، برای حفاظت از اطلاعات دیجیتال شما ضروری است. پس آنها را پشت گوش نیاندازید و در صورتی که موردی در این لیست لحاظ نشده، آن را با ما به اشتراک بگذارید.

منبع: ارسال شده از یک دوست

جمعه 23/7/1389 - 7:32
موسيقي
 
 

به گزارش پیمانه به نقل از خبرآنلاین، این برنامه نسخه چینی سریال «استعداد آمریکایی» است. لیو وی 23 ساله که در سن 10 سالگی هر دو درستش را در جریان قایم‌موشک بازی بر اثر برق گرفتگی از دست داد عنوان «استعداد چین» را به خود اختصاص داد.

او روز یکشنبه در این برنامه ژانگ فنگکسی، کمدین هفت ساله را در فینال شکست داد. این پیانیست اهل پکن از 18 سالگی بطور خودآموز نواختن این ساز را یاد گرفت. او در جریان این مسابقه ترانه «زیبا هستی» را اجرا کرد و همراه آن آواز خواند.

وی با گفتن «حداقل دو پای سالم دارم» نظر داوران را به خودش جلب کرد. رتبه سوم «استعداد چین» نیز به چای ژیوکینگ، خواننده 23 ساله رسید.

نسخه بریتانیایی این مجموعه واقع‌نمای مشهور در بریتانیا پخش می‌شود. در جریان مراسم اهدای جوایز برندگان دوره‌های پیشین نسخه آمریکایی و بریتانیایی «استعداد» حضور داشتند.

پخش «استعداد چینی» از ماه مه امسال آغاز شد و به مرور به پربیننده‌ترین برنامه چین بدل شد. جین لی کارگردان برنامه اعلام کرد با توجه به استقبال بینندگان، این برنامه سال آینده نیز پخش می‌شود.

در این برنامه مانند جام جهانی فوتبال چند فرد بااستعداد به رقابت می‌پردازند و در طول چند ماه و هر قسمت برنامه استعداد خود را به نمایش می‌گذارند. داوران در هر مرحله برندگان را انتخاب می‌کنند تا اینکه در فینال «استعداد» برتر برنامه معرفی می‌شود.

منیبع: ارسالی از یک دوست   
جمعه 23/7/1389 - 7:24
جهانگردی
 

امروز ......................... سِلیالاندز فُس ایسلند یکی از زیبا ترین آبشار های گیتی است که بیشتر تصاویرش در کتاب ها و تقویم ها منتشر شده است

منبع:ارسالی از یک دوست

جمعه 23/7/1389 - 7:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته