جمعه 13 مهر 1403 - 28 ربيع الاول 1446 - 4 اکتبر 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
zahraye tanha
آخرین مطلب
تعداد مطالب : 292
تعداد نظرات : 501
زمان آخرین مطلب : 5142روز قبل
خانواده
لیلی و مجنون....
دوست داری منو ببینی؟
اگر نیمه شب بیای بیرون شهر كنار فلان باغ منم میام تا ببینمت .
مجنون كه شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست .
ولی مدتی كه گذشت
خوابش برد . نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید از كیسه ای كه به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و ریخت توی جیبهای مجنون و رفت .
مجنون وقتی چشم باز كرد خورشید طلوع كرده بود آهی كشید و گفت ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم
!!
افسرده و پریشون برگشت به شهر . در راه یكی از دوستانش اونو دید و پرسید چرا اینقدر ناراحتی ؟
و وقتی جریان را شنید با خوشحالی گفت این كه عالیه آخه نشون می ده لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره :
دلیل اول اینكه خواب بودی و بیدارت نكرده به طور حتم به خودش گفته اون عزیز دل من كه تو خواب نازه چرا بیدارش كنم
و دلیل دوم اینكه وقتی بیدار می شی گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشته پس برات گردو گذاشته تا بشكنی و بخوری
!
مجنون سری تكان داد و گفت نه اون می خواسته بگه تو عاشق نیستی اگه عاشق بودی كه خوابت نمی برد تو رو چه به
عاشقی
تو بهتره بری گردو بازی كنی !!!!!!!!
يکشنبه 18/5/1388 - 14:49
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
شعر و قطعات ادبی
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زندگی فرصت بس کوتاهیست...
تا بدانیم که مرگ...
آخرین نقطه پرواز پرستو ها نیست...
مرگ هم حادثه است...
مثل افتادن برگ...
که بدانیم پس از خواب زمستانی خاک...
نفس سبزبهاری جاریست
يکشنبه 18/5/1388 - 14:47
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
شعر و قطعات ادبی
بدون عنوان.......
سفری عظیم با مقصدی عظیم تر
.
زندگی یعنی حرکت مداوم
بر روی ریلی که
به
سوی نهایت جاویدان می رود
و من با نگاهی حفار و پلکی خسته
و خواب آلود آن
را دنبال می کنم
.
شگفتا
!
چه رمز و رازی دارد
این جان جای گرفته در
کالبد؛
که می توان از آن؛
هم منفذی به
قعر دره های خوف انگیز ساخت
و
هم نردبانی به سوی
بلند ترین نقطه ی منحنی صعود
.
زندگی
!
به تو ای چشمان
خیره ی وحشی
به تو گفتم
:
زندگی دو پاست زندگی رفتن است
و نه سکون حتی
با
چشمان بسته
!!
يکشنبه 18/5/1388 - 14:45
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
محبت و عاطفه
هرگز......
هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی چون هر کس امکان دارد عاشق لبخند تو بشود .
يکشنبه 18/5/1388 - 14:44
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
خانواده
شاید.......
شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری از افراد نا مناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را ، به این ترتیب وقتی
او را یافتی بهتر می توانی شکر گذار باشی .
يکشنبه 18/5/1388 - 14:42
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
دانستنی های علمی
؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند ، با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش که به کسی که تو را آزرده است ، دوباره اعتماد نکنی .
يکشنبه 18/5/1388 - 14:40
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
طنز و سرگرمی
بی مزه هااااااااااااا........
یارو دوزاری سیاه پیدا میکنه، میره تلفن عمومی
گوشی رو برمیداره و میگه: الو آفریقا؟
یه روز غضنفرو
برق میگیردش به برق می گه ولم کن تا ولت کنم!!!
یارو دوتا دزد میگیره، زنگ میزنه به
220!
يکشنبه 18/5/1388 - 14:33
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
طنز و سرگرمی
بی مزه هااااااااااااا........
یارو میره حموم دستش به پشتش نمیرسه میره روی چهار
پایه
...
يکشنبه 18/5/1388 - 14:27
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
طنز و سرگرمی
دماغ!
دماغ!
این عضو حیاتی
اگه مثل کلنگه
مثل لوله تفنگه
با خوشگلیت میجنگه
طبیعیه، قشنگه
نگو که این یه درده
دماغ عمل نکرده
اگر که مثل فیله
و یا از این قبیله
روی نوکش زیگیله
غصه نخور، اصیله
هی نرو پشت پرده
دماغ عمل نکرده
یکی میگه درازه
خیلی ولنگ و وازه
یکی میگه ترازه
غصه نخور که نازه
ببین خدا چه کرده
دماغ عمل نکرده
دماغ نگو جواهر
سوژهی شعر شاعر
طویل فیالمظاهر
پدیدهی معاصر
آهای تخم دو زرده
دماغ عمل نکرده
با اون دماغ همیشه
عکس تو پشت شیشه
تو سینما چی میشه
شکستن کلیشه
کاشکی بری رو پرده
دماغ عمل نکرده
کم باباتو کچل کن
یا خودتو مچل کن
کی بت میگه عمل کن
قصیده رو غزل کن
میشی له و لورده
دماغ عمل نکرده
چهقد دماغ دماغ شد
قافیهمون چلاق شد
هی، یکی- چل کلاغ شد
تصنیف کوچه باغ شد
بره که برنگرده
دماغ عمل نکرده!
شنبه 17/5/1388 - 16:16
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 2
]
طنز و سرگرمی
طنزززززززززززززززز.........
بیا تا ما بگردیم یار و
غمخوار
بیا تا دور
یکدیگر بچرخیم
تو نقطه
باش و من مانند پرگار
!
نوشتم یادگاری روی جامیز
به روز هیجدهم از فصل
پاییز
بیا تا دست
یکدیگر بگیریم
که
صابون رفاقت ها شده لیز
!
نوشتم یادگاری روی وایت برد
چرا شیشه ی چشمم را کنی
خرد
بیا تا دوست
یکدیگر بمانیم
برای
مهربانی می شود مُرد
!
نوشتم یادگاری توی دفتر
تلسکوپت منم، تویی چو
اختر
بیا ای کشک
ساییده ی اعلا
اگر من
بد کنم مکن تو بدتر
!
شنبه 17/5/1388 - 16:14
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
گزارش محتوا
محتوای مخالف با موازین شرعی
محتوای مخالف با مصالح نظام جمهوری اسلامی
محتوای نقض کننده حریم شخصی من
محتوای مخالف با موازین اخلاقی
مورد توجه ترین های هفته اخیر
لینک ها
جستجو در مطالب روزانه
ثبت مطلب جدید
مطالب روزانه اعضا
فعالان مطالب روزانه
مطالب من
نظرات مطالب من
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته