جهانگردی
5 تا از بهترین مکان های توریستی در فصل زمستان (+عکس)
آیا شما به دنبال یک مکان توریستی برای فصل زمستان میگردید؟ بسیاری از مردم به دنبال جایی هستند که در فصل سرما هم لذت بخش بوده و بتوانند با خانواده خود در آنجا خوش بگذرانند.....
1. بلغارستان، اروپا
اگر دلتان میخواهد به اروپا سفر کنید میتوانید به بلغارستان بروید که یکی از بهترین مقصدهای گردشگری در فصل زمستان است. بلغارستان یکی از قدیمیترین کشورهای اروپا ست بنابراین شما میتوانید جذابیت های واقعا خوب و وقایع و فستیوال های فرهنگی که در فصل زمستان برگزار میشود را نیز ببینید. اگر علاقه مند به اسکی هستید میتوانید جاهای خوبی برای این ورزش مفرح پیدا کنید. براساس آخرین اطلاعات گردشگری بلغارستان فصل زمستان بیشترین مسافر از سراسر جهان را داراست.
2- موروکو، آفریقا
مردم زیادی هستند که از آب و هوای سرد متنفرند؛ آنها دلشان میخواهد از هر جایی که به خاطر برف و سرما به رنگ سفید درآمده فرار کنند. پس اگر شما هم از این دسته از افراد هستید میتوانید برای تعطیلات به موروکو در آفریقا بروید جاییکه همیشه هوا گرم هست و میتوانید در کریسمس هم از هوای آنجا لذت ببرید. در فصل سرما مردم زیادی تعطیلات خود را در موروکو میگذرانند و همچنین مغازه های زیادی برای خرید کردن وجود دارد.
3- آراهووا (Arahova )، یونان
اگر عاشق کوهستان های برف پوشیده و مناظر زیبا هستید میتوانید سری به جنوب یونان بزنید. آراهووا مکانی زمستانی زیبا که در طول سال ساکت و آرام است اما در فصل زمستان آدم های زیادی را خواهید دید که از نقاط مختلف اروپا و اسیا بدانجا آمده اند، پس اینجا مکانی بین المللی محسوب میشود که مردم را در فصل زمستان فرا میخواند. شما همچنین میتوانید پناهگاه های زمستانی خوبی در اینجا پیدا کنید.
4. ویستلر (Whistler )، کانادا
تعداد زیادی از مردم عاشق ماجراجویی هستند، حتی زمانی که هوا سرد است و برف میبارد. اگر شما از این دسته افراد هستید پس به ویستلر کانادا بروید چونکه میتوانید از اسکی و اسنوبورد لذت ببرید. مردم زیادی از آمریکا و کانادا به اینجا میآیند تا از این پناهگاه سردسیر با مناظر زیبایش لذت ببرند.
5. بالی، اندونزی
اگر بودجه زیادی ندارید و اما میخواهید از تعطیلات زمستان لذت ببرید پس میتوانید برای رفتن به بالی برنامه ریزی کنید. آب و هوا در بالی آرام و ملایم است و اصلا هیچ سرمای استخوان سوزی وجود ندارد. پس میتوانید هم از زمستان لذت برده و هم به کنار دریا بروید.
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:17
جهانگردی
سفر به این مکانهای عجیب به هیچ گردشگری توصیه نمیشود!!
گفته میشود این شوالیه قاتل بعد از کشتن قربانیهای کمسنوسالش جنازه بیشتر آنها را در دیوارهای قصرش مخفی میکرد. نکته عجیب اینجاست که بعدها که این مکانها مورد جستوجو قرار گرفتند.....
ورود توریست ممنوع!
بازدید از نقاط ناشناخته و مرموز در گوشه و کنار دنیا، یکی از کارهای مورد علاقه گردشگران ماجراجویی است که برای تجربه ترس و وحشت قدم به این مکانها میگذارند؛ افراد با دل و جرأتی که دوست دارند در طول سفر، حادثههای جدیدی را تجربه کنند. با وجود این، درهای ورودی بعضی از این مکانها، به خاطر اتفاقهای دلهرهآوری که در آنجا رخ داده به روی گردشگران بسته است و به هیچ گردشگری توصیه نمیشود که از نزدیک از این منطقهها بازدید کند یا به تنهایی قدم به داخل آنها بگذارد.
جنگل تاریک- ژاپن
جنگل «آئوکیگاهارا» یکی از وحشتناکترین مناطق ژاپن به شمار میرود؛ جایی که به اعتقاد مردم این کشور «یورئی»ها یا روحهای سرگردان در میان شاخ و برگ درختان این جنگل مخوف پرسه میزنند و با زمزمهای آرام از مرگ میگویند. هرچند وزش باد و پیچیدن آن در میان شاخ و برگ درختان این جنگل باعث به وجود آمدن چنین صدای مخوفی میشود اما سابقه این مکان رعبآور باعث شده خیلیها از تنها ماندن در جنگل آئوکیگاهارا هراس داشته باشند.
آئوکیگاهارا که بین محلیها با نام «جنگل تاریک» هم شناخته میشود و در کوهستان فوجی قرار گرفته و همه جای آن از درختهای انبوه انباشته شده است. نکته عجیب اینجاست که خیلیها معتقدند این جنگل، بهترین مکان برای مردن است! تعداد زیاد خودکشیهای انجام گرفته در این جنگل هم به این شایعات دامن زده و اینطور به نظر میرسد که شاخ و برگ درختان، افرادی را که در این جنگل تنها میمانند به مرگ دعوت میکند.
البته رفتن به این جنگل کار سادهای نیست و به خاطر اینکه مسیر منتهی به جنگل آئوکیگاهارا از سنگهای آتشفشانی پوشیده شده، رسیدن به این جنگل با دشواریهای زیادی همراه است. افراد محلی و بومیان منطقه ادعا میکنند که به جز حضور ارواح، در این جنگل، اتفاقات غیرطبیعی زیادی هم رخ میدهد؛ هرچند تاکنون آمار دقیقی از افرادی که در آئوکیگاهارا دست به خودکشی زدهاند در جایی ثبت نشده اما فقط در سال 2002، 78 جسد از میان شاخ و برگهای جنگل مرگ پایین کشیده شدند و همین موضوع باعث شد اسم آئوکیگاهارا، بیشتر از قبل بر سر زبانها بیفتد اما ماجرا به همین جا ختم نشد چرا که چهار سال بعد، 16 خودکشی دیگر در این جنگل به ثبت رسید.
نکته جالب اینجاست که اگر کسی قدم به این جنگل تاریک بگذارد، از همان ابتدا در گوشه و کنار آن با تابلوهایی روبهرو میشود که روی آنها جملههایی مثل «لطفا در تصمیم خود تجدیدنظر کنید.» یا «قبل از اینکه تصمیم به خودکشی بگیرید با پلیس مشورت کنید.» نوشته شده است! اما هیچ کدام از این راهکارها نتیجه مطلوبی نداشتهاند و خودکشیها در آئوکیگاهارا همچنان ادامه دارد.
باغهای سمی- ایتالیا، انگلیس
پادوآ یکی از معروفترین فضاهای سبز کشور ایتالیاست که به خاطر گیاهان دارویی و سمیای که از قرن پانزدهم در آن پرورش داده میشود معروف میشود. از آنجا که بارها اتفاقهای ناگواری برای بازدیدکنندههای آن پیش آمد، این مکان هم به فهرست نقاط ممنوعه دنیا برای سفر کردن اضافه شد.
قضیه از این قرار بود که بسیاری از بازدیدکنندههایی که با این گیاهان سمی آشنایی نداشتند بر اثر تماس اشتباهی یا عمدی، دچار مسمویتهای شدید میشدند و حتی در بعضی موارد جانشان هم به خطر میافتاد. به همین خاطر، با وجود زیباییهای زیاد این باغ، در آن به روی گردشگران بسته شده است. به جز پادوآ، باغ دیگری به اسم آلنویک هم در انگلیس وجود دارد که به تازگی مجوز کشت گیاهان سمی و دارویی با اهداف مشخص را به دست آورده؛ به همین دلیل افراد عادی اجازه ورود به این باغ را ندارند.
گورستان سنت لوئیس- آمریکا
گورستانها، همیشه به عنوان مرموزترین و رعبآورترین نقاط دنیا شناخته میشوند. گورستان سنت لوئیس یکی از مکانهای ترسناکی است که اسمش در فهرست مکانهای ممنوعه برای سفر ثبت شده. سنت لوئیس، اسم یکی از سه گورستان کاتولیکها در نیواورلئان لوئیزیاناست.
از آنجا که آبهای زیرزمینی زیادی از این منطقه عبور میکنند، مسوولان گورستان تصمیم گرفتند قبرهای آن را در بالای زمین بسازند؛ برای همین هر سه گورستان روی سردابهای زیرزمینی بنا شدهاند. بیشتر قسمتهای این گورستان در قرن هجدهم و نوزدهم ساخته شده و در نتیجه از رنگ و روی قبرها پیداست که سالهای زیادی از زمان دفن اجساد در آنها میگذرد.
افرادی که به این منطقه سفر میکنند اجازه ندارند این گورستان را به تنهایی ببینند؛ چون فضای آن طوری است که بدون استثنا بیشتر افرادی که به تنهایی به آن قدم گذاشتهاند، با وحشت و دلهره زیادی روبهرو شدهاند؛ آنقدر که بعضیها به فکر خودکشی هم افتادهاند. به خاطر همین افرادی که دوست دارند از نزدیک این گورستان اسرارآمیز را ببینند باید با گروههای گردشگری به این منطقه سفر کنند.
محوطه مری کینگ- اسکاتلند
از سالها پیش، محوطه زیرزمینی مری کینگ در شهر قدیمی ادینبورگ اسکاتلند به عنوان یکی از اسرارآمیزترین و ترسناکترین مکانها شناخته میشود؛ منطقهای که هیچ گردشگری به تنهایی جرأت حضور در آن را ندارد. از سال 1645 زندگی در این محوطه زیرزمینی، برای همیشه از بین رفت.
آنهایی که در این منطقه زندگی میکردند به بیماری طاعون دچار شدند. مسوولان شهر هم تصمیم گرفتند این جایگاه زیرزمینی را بر سر ساکنان آن خراب کنند تا افرادی که دچار طاعون شدهاند همانجا بمیرند. با این حال پزشکان زیادی برای مداوای طاعونزدهها داوطلب شدند.
آنها لباسهای مخصوصی میپوشیدند تا گرفتار این بیماری مهلک نشوند. شاید به همین دلیل است که اسم «خیابان بخشش» را به جایی که مری کینگ در آنجا واقع شده دادهاند. با اینکه تصمیم مسوولان شهر برای خراب کردن این محوطه با موافقت روبهرو نشد، اما بیشتر ساکنان طاعونزده این منطقه به خاطر بیماری جانشان را از دست دادند.
از همان زمان، خیلیها درمورد دیده شدن روح سرگردان افرادی که در مری کینگ مرده بودند، صحبت میکردند. با گذشت سالها هنوز هم گفته میشود که در این مکان رعبآور روح دختربچهای به نام آنی بارها و بارها دیده شده است. آنهایی که مدعیاند آنی را دیدهاند میگویند که او همیشه به خاطر گم کردن عروسکش با چهرهای گریان دیده شده است.
برای همین گردشگران پردل و جرأتی که به صورت گروهی به مری کینگ میآیند به عنوان هدیه، برای آنی عروسک میآورند و یک اتاق پر از عروسک در این محوطه به چشم میخورد.
قصر ماشیکول- فرانسه
قصر ماشیکول در فاصله سالهای 1404 تا 1440 محل زندگی جیل دو رایس شوالیه بریتون بود. اما رایس به خاطر شوالیه بودنش مشهور نشده بود بلکه به خاطر جنایتهای زیادی که انجام داده بود به شهرت رسیده بود. او یکی از معروفترین قاتلان سریالی کودکان خردسال در قرن پانزدهم بود. در فاصله سالهای 1432 و 1433 جنازه اولین کودک پیدا شد و پس از آن قتلها یکی پس از دیگری به وقوع پیوستند.
کمکم تعداد قربانیها زیاد شد اما هیچ ردی از قاتل بیرحم آنها پیدا نمیشد. جیل دو رایس در تمام این سالها قربانیانش را در قصر ماشیکول یعنی جایی که در آن زندگی میکرد به کام مرگ میکشاند. اما بالاخره این شوالیه مشهور فرانسوی شناسایی و دستگیر شد. البته او مدتی بعد در 26 اکتبر 1440 در شهر نانت به دار آویخته شد و از آن موقع به بعد، اقامتگاه او به یکی از مخوفترین نقاط دنیا تبدیل شد.
گفته میشود این شوالیه قاتل بعد از کشتن قربانیهای کمسنوسالش جنازه بیشتر آنها را در دیوارهای قصرش مخفی میکرد. نکته عجیب اینجاست که بعدها که این مکانها مورد جستوجو قرار گرفتند، بعضی از جسدها به دلیل فرسودگی ساختمان از در و دیوار بیرون زدند.
به خاطر همین سفر به این منطقه از فرانسه و بازدید از قصر ماشیکول به تنهایی امکانپذیر نیست و افراد علاقهمند باید با یک گروه گردشگری همراه شوند.
معدن آسبستوس- کانادا
معدن آسبستوس یکی از معادن ششگانه طبیعی پنبه نسوز در کاناداست. این ماده مقاومت بسیار بالایی در برابر گرما دارد و به سادگی آتش نمیگیرد و این تنها خاصیت خوب آن است اما از طرفی چنانچه فردی مدام در مجاورت پنبه نسوز قرار بگیرد و از هوای اطراف آن تنفس کند، نه تنها احتمال ابتلا به بیماری سرطان در او زیاد میشود بلکه ممکن است به بیماریهای دیگری هم دچار شود. استخراج این ماده به حدی خطرناک است که اتحادیه اروپا بهرهبرداری از آن را در سراسر اروپا ممنوع کرده. این در حالی است که کارگران معادن پشم شیشه منطقه تتفورد در کانادا همچنان در حال فعالیت هستند و از همه مهمتر اینکه در بخشهای مسکونی اطراف معدن، خانوادههای بسیاری در کنار نخالههای پنبه نسوز زندگی میکنند.
با این حال طبعیت زیبا و بکر اطراف معدن، گردشگران زیادی را به این منطقه میکشاند؛ افرادی که از خطرناک بودن پنبه نسوز بیخبرند و از سر کنجکاوی به داخل معدن هم سرک میکشند. به همین خاطر سفر به این منطقه هم ممنوع اعلام شده مگر در موارد خاص و با رعایت نکات ایمنی و همراه داشتن ماسک اکسیژن برای تنفس هوای عاری از پشم شیشه.
پلهای خودکشی- آمریکا، جمهوری چک، انگلیس
پل طلایی سانفرانسیسکو هم یکی از مکانهایی است که بازدید از آن به هیچ گردشگری توصیه نمیشود. برای اینکه با دلیل این کار آشنا شوید بهتر است نام دیگر پل را بدانید. پل طلایی سانفرانسیسکو بین مردم این منطقه با نام پل خودکشی شناخته میشود. چرا که افراد زیادی در طول سال برای خودکشی به آنجا میروند و با پریدن به درون رودخانه زیر پل به زندگیشان خاتمه میدهند.
طبق آخرین آمارها تا به حال 1200 نفر روی پل سانفرانسیسکو دست به خودکشی زدهاند. داستانهای عجیب شنیده شده درباره این پل، باعث شد که اریک استیل مستندساز معروف انگلیسی در سال 2005 به مدت چند ماه از تمام اتفاقاتی که روی پل میافتاد فیلمبرداری کند.
نتیجه این کار باورکردنی نبود چرا که در مستند، فیلم خودکشی 23 نفر ضبط شده بود. این مستند جنجالی همان سال، با نام پل منتشر شد و توجه بسیاری از گردشگران را به این منطقه جلب کرد.
البته پل طلایی سانفرانسیسکو تنها پل ممنوعه دنیا نیست؛ پل یابود جورج واشنگتن در سیاتل هم به عنوان دومین پل مرگبار آمریکا، بازدیدکنندههای زیادی را به این منطقه میکشاند. طبق آمارها تا به حال بیش از 230 نفر خودشان را از بالای این پل به پایین انداختهاند. در جمهوری چک و شهر پراگ هم پلی به نام نوسل وجود دارد که به خاطر خودکشیهای زیاد افراد ناامید، معروف شده است.
در این پل هم 300 نفر دست به خودکشی زدهاند. آمار خودکشیهای روی این پل در دهه 90 آنقدر زیاد شده بود که بالاخره در سال 1997 میلههایی به ارتفاع سه متر روی این پل نصب شد تا مانع از پریدن افراد شود. پل هارنسیلین در لندن هم یکی از دیگر پلهای مرگبار جهان است که هر سال افراد زیادی برای اینکه خودشان را به آغوش مرگ بسپارند روی این پل قدم میگذارند. به همین دلیل بازدید از این پل هم به هیچ گردشگری توصیه نمیشود.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: hamshahrimags.com
م
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:15
تاریخ
10 انسان مشهور با خصوصیات اخلاقی عجیب و غریب در طول تاریخ!!
او از گربهها بیزار بود و یکی از محبوبترین سرگرمیهایش این بود که کنار پنجره اتاقش مینشست، پنجره را باز میگذاشت و با تیر و کمانی که خودش ساخته بود به...
عجیب ترین انسانهای معروف در طول تاریخ
شهرت و تاریخ به راحتی میتواند تصویر واقعی یک مرد را خراب کند. جنبههای انسانی (و گاهی اوقات جنبههای منفی) از افراد مشهور درگذشته ممکن است فراموش شود. در این مقاله سعی شده است به 10 چهره بسیار مشهور و خاص نگاهی بیندازیم و تلاش کنیم جنبههای عادی شخصیتهای آنها را برایتان فاش سازیم.
10- بنجامین فرانکلین
اولین کنگره قاره ای از بنجامین فرانکلین (1790- 1706)، به نام یک ریسک یا خطر امنیتی نام برده است و بین روزهای 5 تا 26 اکتبر سال 1774 لازم دانسته برای رفت و آمد در فیلادلفیا با 3 بادیگارد رزمی مسلح بدون برانگیختن هیچ گونه شکی همراه شد. البته انتظار نمیرود این افراد شهروندان دیگر را از دست فرانکین محافظت کنند. از آنها انتظار میرود که اسرار کنگره را افشاگریهای فرانکلین و فاش شدن برای عموم دور کنند. کنگره در نهایت در طول ماههای آخر قبل از جنگ داخلی آمریکا سازش کرد، و حضور بریتانیا در کلونیهایی که آشکار، وسیع و کاملا تحمل ناپذیر بودند عادی بود. هرکس از هر دو گروه این را میدانست.
فرانکلین علاقه داشت به بارهای متعددی در فیلادلفیا رفت و آمد کند، و وقتی که او مشروب میخورد در شرایط خاص دوست نداشت با هیچ کسی حرف بزند. بادیگارش بعدها شهادت داد که او بعد از خوردن 10 آبجوی قوی کاملا سرکش و پرسر صدا میشد.
9- فقط یک قدیسه نبود
قدیسه فرانسیس از آسیسی (1181 تا 1266) قادیسه حامی ایتالیا و حامی حقوق حیوانات بود. او به خوبی برای پرندگان موعظه و سخنرانی میکرد. همه نوع افسانه اسرارآمیز در مورد او وجود دارد مثل اینکه: او از 4 زخم استیگما (ناشی از به صلیب کشیدن) رنج میبرد (تنها حضرت عیسی 5 زخم در بدن داشت). او در روزهای جوانیاش در هیئت یک راهب مسافرت میکرد تا بتواند سلطان الکامل عرب را متقاعد کند که اگر او اعتقاد به حمایت خدا دارد باید خودش را در آتش بیندازد. او یک بار شهر «گوبیو» در ایتالیا را از شر گرگی نجات داد که به مردم و گاوهایشان حمله میکرد. روش او برای این کار این بود که گرگ را به شهر آورد و آن حیوان را غسل تعمید داد! و جالب این بود که گرگ دیگر حتی یک مرتبه هم مزاحم مردم شهر نشد.
افسانههای زیادی نیز در مورد بستر مرگ او وجود دارد. گفته شده فرانسیس قبل از مرگ از الاغش به خاطر اینکه بار زندگی او را به دوش میکشیده تشکر کرده و الاغ هم بعد از شنیدن تشکر او گریه کرده!! سنت فرانسیس تنها یک قدیسه زنده نبود- او مردی متواضع و فروتن بود. او به کشیش شدن و گذراندن تمام عمرش در نقش یک راهب رضایت نداد، چراکه خودش را شایسته این مقام نمیدانست. حالا چه کسی میتواند حدس بزند که غذای مورد علاقه قدیس فرانسیس چه بود؟ او پای مرغ سرخ شده را خیلی دوست داشت! غذای دیگر مورد علاقه اش غوزک پای خوک بود!
8- جنگ بین تلسا و ادیسون
احتمالا شما هم در مورد نفرت این دو نفر نسبت به یکدیگر زیاد شنیده اید. گفته شده که تنها دلیل اینکه هیچ کدام از این دو نفر جایزه نوبل فیزیک را نبردند این بود که آنها هر چیزی را تحت سلطه قدرتهای قابل توجه خود میخواستند تا بتوانند طرف مقابل را خراب کنند. بالاخره وقتی تلسا جریان متناوبی را برای قصد منحصر به فردش از جریان مستقیم روبه بالای ادیسون کشف کرد، این جنگ و دعوا شدت یافت. DC واقعا بدون کارآرایی بوده و نیاز به کابلی با پهنای بیشتر از دور مچ انسان دارد تا بتواند انرژی کافی برای یکی از ساختمانهای منهتن را فراهم کند. بنابراین تعداد زیادی از این کابلها را در ساختمانهای منهتن انبار کردند و تمامشان به سیستم مرکزی رشتههای منبع انرژی متصل شدند.
تلسا فکر کرد که این منظره زشت وحشتناکی را ایجاد خواهد کرد. او به اتاق هتلش رفت، محاسبات ریاضی انجام داد، طراحیها را مرتب کرد و بالاخره جریان الکتریسیته AC را اختراع کرد. رشته سیمهایی که امروز ما در وسایل خانگی مان استفاده میکنیم دقیقا با همان پهنایی هستند که او در اولین آزمایشات خود استفاده کرد.
ACخیلی سریع پیش میرود، و تقریبا ادیسون را ورشکسته کرد. کسی که با شخصیتی منزوی و فوقالعاده افسرده و بی عاطفه مبارزه میکرد. او از روی عمد و در ملا عام از الکتریسیته AC برای کشتن یک فیل استفاده کرد. او فیل را از باغ وحش برونکس آورده بود، او فیل را با گاری از پارک عمومی خارج کرده و خبرنگاران را برای گزارش خبر فراخواند. تا ثابت کند اختراع تلسا چقدر میتواند خطرناک باشد. تنها یکی از آن کابلهای عظیم برای چیره شدن به فیل کافی بود.
انتقام او موثر واقع نشد، اما عجیب اینکه دلیلش این بود که برای فیلم همان موقع اتفاق خطرناکی نیفتاد، و البته این یکی از علاقه و خصویات اخلاقی او بود که برای انتقام گرفتن از آدمها حیوانات را زجر میداد، امری که اغلب اوقات در آن ناموفق بود.
7- مردی که گربهها را دوست نداشت
یوهانس برامس (1897- 1833)، آهنگساز و پیانیست برجسته آلمانی، از گربهها بیزار بود. یکی از محبوبترین سرگرمیهای او این بود که کنار پنجره اتاقش مینشست، پنجره را باز میگذاشت و با تیر و کمانی که خودش ساخته بود به گربههای ولگردی که در خیابان میگشتند تیر میزد! او به مرور مهارت خیلی زیادی در این کار کسب کرد!
6- سختیهای تدریس
من با شما شرط میبندم که نمیتوانید نام کسی که این جملات را نوشته حدس بزنید، "نظم و انظباطی که قرار است من به اکثر دانش آموزان بیاموزم رقت انگیز است. آنها اغلب میگوید که تکالیفشان را فراموش میکنند، به راستی آنها در هنگام انجام دادن تکالیف گیج میشوند. آنها نمیخواهند چیزی یاد بگیرند، من هم نمیتوانم این میل را به آنها تزریق کنم. ملت ما محکوم به فناست" جواب: ارسطو (384 تا 322 قبل از میلاد). من فکر میکنم که تاریخ هرگز تکرار نمیشود.
5- رئیس جمهوری که نمیشد سربه سرش گذاشت
در اینجا یک نقل قول از فیلم «اره ماهی» میآوریم: «توماس جفرسون یکبار در محوطه چمن کاخ سفید به مردی شلیک کرد» این گفته نباید حقیقت داشته باشد. شما باور دارید که هالیوود هم حرف راست میزند؟!
البته حقیقت چیز دیگری است، رئیس جمهوری که واقعا اینگونه بود اندرو جکسون نام داشت. شاید شما فکر کنید که مردم تا حدی او را میشناسند که بهش بد و بیراه بگویند! او در زمان ریاست جمهوریاش بین 7 تا 8 دوئل داشت که در دورههای قبل از او امری رایج بود و چندین اسلحه هم در صندوقش نگهداری میکرد.
او از یک مورد ترور جان سالم به در برد، عامل ترور فردی دیوانه به نام ریچارد لاورنس بود که سعی داشت با دو اسلحه به او شلیک کند، که هیچ کدام از اسحلهها عمل نکرده و سپس دیوید کراکت او را خلع سلاح کرد، البته قبل از آن لاورنس بالاخره توانست با عصایش به جکسون ضربه بزند.
واقعه مربوط به محوطه فضای سبز باغ سفید زمانی اتفاق افتاد که خبرنگار یک روزنامه ناشناس در حالیکه در بیرون از ایوان کاخ سفید ایستاده بود به بانوی اول که در حال راه رفتن در ایوان بود فحش داد. این جور موارد معمولا یکی از رایج ترین اتفاقات برای جنگ تن به تن یا دوئل در آن زمان بود، اما به عنوان یک رئیس جمهور جکسون این کار را لازم ندانست. او تفنگی را بیورن آورده و به خبرنگار شلیک کرد و خبرنگار از سمت ایوان به سمت فضای سبز پرتاب شد و درگذشت.
4- مرد رنسانس
لئون باتیستا آلبرتی (1472-1405) را شاید امروزه با عنوان آغازگر رنسانس نشناسند، اما در زمان خودش او را «مرد رنسانس» میدانستند. او یک نقاش، مجسمه ساز، معمار، مترجم (بخصوص زبان لاتین) نویسنده، رمزنگار و بالاخره کسی بود که اولین کتاب گرامر رسمیایتالیایی را نوشت.
باوجود این امروزه او در نظر مردم عوام به عنوان یک قهرمان شهرت دارد، به خاطر کارهای برجستهاش که آنها حتی اگر هم مجبور هم بودند نمیتوانستند اجرا کنند.
3- آهنگسازی که جنبه شوخی نداشت!
یوهان سباستین باخ (1750- 1685) او اغلب در دعواهای خیابانی مردم را میکشت. سال 1705 وقتی که باخ 20 ساله بود و تازه به عنوان نوازنده ارگ در کلیسایی در کوتن آلمان مشغول به کار شده بود، برای به دست آوردن درآمد بیشتر به تردیس خصوصی هم میپرداخت.
یک بار یک باسونیست بی استعداد مخصوصا او را استخدام کرد، و بعد از کمی درس دادن باخ بالاخره تسلیم شد و واقعیت وحشت انگیزی را به او گفت، "واقعیت آن چیزی است که وقتی آن را مینوازید مثل بز ماده صدا میکند" باسونیست کمیدلخور شد و به باخ قول داد که هیچ وقت از گفتن این حرف پشیمان نمیشود و سپس او ترک کرد.
بعدازظهر یک روز، باخ در حالیکه کلیسا را به قصد رفتن به خانه ترک میکرد در پیاده رو تنگ یک خیابان با باسونیست و دو تا از دوستانش روبرو شده و آنها با او احوالپرسی کردند. باسونیست سپس جملهای با این مفهوم گفت: "حالا چه کسی بز ماده است؟" و بعد سه نفری به باخ خیره شدند.
باخ به آرامی شمشیری را از غلاف درآورده و گفت: «کی دوست داره اولین نفر باشه؟»
دوستان باسونیست لحظه ای مکث کرده، منتها می دانستند که گناهکارند و به سرعت متوجه اشتباهشان شده و دعوا را واگذار کرده و رفتند. باسونیست که همان جا ایستاده بود زخم چندانی برنداشت، اما لباسهایش پاره شد. باسونیست دیگر هرگز مزاحم باخ نشد! (این داستان روایتهای مختلفی دارد، یک نظریه جالب میگوید، باخ نمیتوانسته یک شمشیر در غلاف را با خودش حمل کند مگراینکه کسی در آن محل به او شمشیر داده باشد؛ بنابراین این فرضیه که یک خنجر بزرگ بیرون کشیده باشد منطقی تر است.
2- مرد پاکدامن 84 ساله
واقعیت جالبی در مورد اسحاق نیوتن (1727ـ1643): او با هیچ زنی رابطه جنسی برقرار نکرد. از مطالعه اسناد کمی که از زندگی او باقی مانده مشخص شده او در زندگی به غیر از مادرش حتی رابطه عاطفی و معمولی نیز با هیچ دختر و زنی نداشته و تنها دوستی اش یک دوستی ساده کودکانه در سن 8 سالگی با یکی از دخترهای فامیل بوده!
او فردی پروتستان و از نظر مذهبی بسیار متعصب بود و به همین دلیل داشتن رابطه جنسی قبل از ازدواج را گناه و نادرست میدانست. و از آنجایی که بدلیل پرداختن به مباحث ریاضی، اعمال مذهبی و درگیریهای فراوان ذهنی وقتش همیشه پر بود زمانی برای ازدواج کردن باقی نمیماند و نمیتوانست زنی را در زندگیاش شریک کند.
1- مخترعی با اخلاق بد که کار کردن با او بسیار سخت بود
لئوناردو داوینچی (1519-1452) sniper rifle (اسلحه ای دقیق با امکانات تلسکوپی) را اختراع کرد. این اختراع واقعا بیمصرف بود، چراکه از همان موقع هیچ وقت این اسلحه پر و مورد استفاده قرار نگرفت. اما برای داوینچی درک این حقیقت که تمام اسلحههای گرم آن روز درست و دقیق نبودند بسیار سخت بود.
از همان زمان که اسلحه هیچ وقت پر نشد میشد فهمید که این اسم واقعا بی مسمیاست. اما داوینچی نادرستی و عدم دقت در تمام اسلحههای گرم آن زمان را متوجه شده بود. لوله اسلحه خیلی دقیق نبود، اما خود اسلحه مشکلی نداشت. احتمال دارد مکانیسم تیراندازی wheel-lock را نیز او اختراع کرده باشد.
Ludovico Sforza دوک میلان، داوینچی را برای اختراع کردن «دستگاههای جنگی» استخدام کرد، اما در عوض داوینچی طرح چند دستگاه را برای او کشید با تکیه بر یک توپ چوبی که قسمت اصلی تشکیل دهنده یک تانک بود. او همچنین تصویر یک ارابه جنگی را کشید که در دو طرف چرخهایش خارهای وحشتناکی تعبیه شده بود. و یک طراحی شناخته شده از تفنگ فتیله ای که بر یک تلسکوپ سوار شده نیز وجود دارد.
آن تلسکوپ نقش عدسی نور شکن را داشته و چندان قوی نبوده، و فقط آنها را در مشاهدات زمینی مجهز میساخت. داوینچی برای اینکه از دقیق بودن ساختهاش مطمئن بشود یکی از دو گلوله ای که در تفنگ فیتیله ای بود را شلیک کرد. طبق اسنادی که از دوک به دست آمده مشخص شده داوینچی برای اینکه دقیق بودن نشانه گیری اش را هم ثابت کند به سربازانی که 1000 متر دورتر سنگر گرفته بودند شلیک کرد. البته در مورد این گفته استدلالهای دیگری نیز هست که نشان از جعلی بودن آن دارد. با این حال صحت آن صددرصد اثبات نشده است.
بد نیست بدانید یکی دیگر از اختراعات جالب داوینچی قیچی بوده است، او برای تسهیل در برش پارچه دو عدد چاقو را به هم بست تا با کمک آن پارچه اش را برش بزند!
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلی نژاد
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:13
جهانگردی
زیباییهای «تبت» که قبلا ندیده بودید! (تصویری)
مکانی غنی با زیباییهای عجیب در رویاهای شبانهتان... اینجا، مکانی است که زمان از حرکت بازمیایستد و به نظر میرسد که هر موجودی در حال حرکت است...
تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلینژاد
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:8
تاریخ
آشنایی با تاریخ و فرهنگ ژاپن
a
تماشا کردن شکوفههای گیلاس یکی از رسمهای جالب مردم ژاپن است. میلیونها نفر از آنها همه ساله بعد از ناپدید شدن آسمان گرفته و غم زده زمستان برای دیدن...
ژاپن سرزمین طلوع آفتاب، کشور ساموراییها، کشوری با پیشرفتهترین تکنولوژی و درخشانترین فرهنگ و آیین و مناسک است. ژاپن مکانی پر رمز و راز و سرشار از جذابیتهای استنائی است. چه چیز خاصی آنجا نهفته است؟
بیایید نگاه دقیقتری به این کشور جذاب بیندازیم!
ژاپن دربرگیرنده مجمع الجزایری است که در شرق آسیا و بین اقیانوس آرام و دریای ژاپن واقع شده است. حدودا شامل 300 جزیره میشود که بزگ ترین این جزیرهها هونشو، هوکایدو، کیوشو و شیکوگو نام دارند. ژاپن کمی از کالیفرنیا کوچکتر است.
ژاپن کشوری کوهستانی و بیشتر جزیرههای آن آتشفشانی هستند؛ به خاطر همین کشوری زلزله خیز به شمار میآید و درسال حدود 1500 لرزش داریم که اکثر آنها هم منجر به زمین لرزه میشود.
ژاپن حدود 128 میلیون نفر جمعیت دارد و بزرگترین منطقه یعنی توکیو که شامل شهر پایتخت توکیو و چند استان دیگر میشود یکی از بزرگترین پایتختهای جهان بوده که بالغ بر 30 میلیون نفر جمعیت دارد.
در یک کتاب چینی به نام Book of Han برای اولین بار نام ژاپنیها آورده شده است.
طبق گزارشات چینیها از سه دوره پادشاهی، قدرتمندترین پادشاه این مجمع الجزایر در قرن سوم یاماتایی کوکو نام داشته و براساس یک افسانه امپراطور جیمو در 11 فوریه سال 660 قبل از میلاد ژاپن را کشف کرده و او اولین امپراطور ژاپن به شمار میآمده. البته این داستان کاملا نمادین است.
تاریخ ژاپن بسیار درخشان و سرشار از لحظههای هیجان انگیز است. این تاریخ یکی از متنوعترین و منحصر به فرد ترین فرهنگها در سراسر جهان را خلق کرده است.
حالا ژاپن یک کشور پادشاهی است که برمبنای قانون اساسی اداره میشود و اما در آنجا قدرت پادشاه بسیار محدود شده است. درحقیقت پادشاه مقامیتشریفاتی دارد که مقامش به عنوان "سمبل یک کشور و سمبل اتحاد مردم" تعریف شده است. درحالیکه حاکمیت مطلق به مردم ژاپن تفویض شده است، قدرت توسط نخست وزیر ژاپن و سایر اعضای منتخب Diet (مجلس ژاپن) حفظ میشود.
ژاپن ملتی پیشرو در زمینه تحقیقات، علم و تکنولوژی محسوب میشود. این کشور حتی برنامههایی برای تحقیقات در فضا دارد که شامل ساختمان سازی در ماه 2030 نیز میشود. پس ما به زودی میتوانیم ساموراییهای فضایی را هم ببینیم!!
و حالا در مورد ساموراییها!
آداب و رسوم و فرهنگ ژاپن آنقدر جالب توجه است که نمیتوانیم برای توصیف آن کلمات مناسبی را پیدا کنیم. این فرهنگ تحت تاثیر فرهنگ آسیا، اروپا و امریکای شمالی بوده است.
هنرهای سنتی ژاپن عبارتند از: ایکبانا، اریگامی، عروسک سازی، سفالگری، اجرای مراسم سنتی مثل مراسم سنتی چای، باغبانی و شمشیربازی. مانگا را نیز نباید فراموش کنیم؛ کتاب مصور خاص ژاپنیها به نام anime که انیمیشن تلویزیون و فیلمهای بسیاری از آن تاثیر میگیرند.
ژاپن کشوری مذهبی است، مذهب در ژاپن به سوی بازگشت به فطرت انسان گرایش دارد و این باعث تنوع بسیار زیاد آداب مذهبی شده است.
برای مثال والدین و فرزندان طبق آیین شینتو جشن میگیرند، دانش آموزان قبل از امتحان دعا میخوانند، زوجها مراسم ازدواجشان را در کلیسای مسیحی برگزار میکنند و مراسم تدفین در معابد بودایی انجام میشود.
فرهنگ ژاپن از فرهنگهای مختلف بهترینها را اقتباس کرده و رسم و رسوم خاص و یگانه ژاپن را به وجود آورده است.
تماشا کردن شکوفههای گیلاس یکی از رسمهای جالب مردم ژاپن است. میلیونها نفر از آنها همه ساله بعد از ناپدید شدن آسمان گرفته و غم زده زمستان برای دیدن هانامی، یا همان تماشای شکوفههای گیلاس دسته جمعی به پارکها و باغهای معابد میروند.
وقتی که در یک روز بهاری نسیم ملایمی گلبرگهای سفید و صورتی به اندازه دانههای برف رقصان در باغ را با خود حمل میکند، به راحتی میتوانیم چگونگی شور و اشتیاقی که ژاپنیها برای دیدن این شکوفههای کم دوام با جنبه مقدس، دارند را درک کنیم.
یکی دیگر از هنرهای جذاب و هیجانانگیز ژاپنیها کیمونو است. کیمونو و یاکوتا لباسهای سنتی ژاپنیها به شمار میآیند. جنس کیمونو از ابریشم و همیشه هم بسیار گران بوده است. پوشیدن کیمونو نیاز به تمرینهای خاص دارد. اما بی شک ارزشش را دارد. چراکه هنگام پوشیدن حس واقعا شگفت انگیزی به انسان دست میدهد! کیمونو لباسی کاملا زنانه و دوست داشتنی است.
امروز زنان ژاپنی در مراسم رسمی و یا سنتی مثل مراسم تدفین، جشنهای عروسی و یا آیین و مناسک کیمونو میپوشند و به ندرت کسی در زندگی روزمره از کیمونو استفاده میکند. رنگ و مدل کیمونو بسته به سن و وضعیت تاهل و تجرد شخصی که آن را میپوشد و مراسمی که در آن شرکت میکند متفاوت است.
حال به سراغ مراسم چای میرویم. مراسم چای آیینی سنتی به شمار میآید که در آن چای سبز (یاماتچا) آماده شده توسط استاد ماهر در محیط آرام به گروه کوچکی از مهمانان داده میشود. در این مراسم هر چیزی زمان و مکان خاص و دلیل ویژه خودش را دارد. چیدمان ساده گلها روی تاقچه نیز باید به گونه ای باشد که وقتی مهمانها وارد شدند همه گلها را تحسین کنند. شیرینیهایی که قبل از چای به مهمانها داده میشود با وسیله ای به اسم کوروموجی خورده شده و این وسیله برای نشان دادن فصلهای سال طراحی شده اند.
مراسم چای مثل مدیتیشن برای حضور داشتن در زمان حال اجرا میشود.
ژاپن کشور خیلی بزرگی نیست. اما در آنجا شهرهای خیلی زیادی را خواهید یافت که ارزش دیدن دارند. ما سه شهر ژاپن که حتما باید ببینید را به شما معرفی میکنیم:
اولین شهر توکیو یعنی پایتخت ژاپن میباشد کلمه توکیو پایتخت شرقی ژاپن معنی میدهد.
توکیو شهری مدرن و جهانی همراه با آسمان خراشها، فروشگاههای الکترونیکی، مجتمعهای خرید بزرگ و بارها و کلوبهای بیشمار میباشد. اما توکیو با عبادتگاهها و معابد و حمامهای عمومیاش به سنت و تاریخ نیز وابسته است. طیف گسترده ای از موزههای شهر به سنت (هنر و تاریخ) اختصاص دارند.
نیکو منطقه ای دیگر در ژاپن است. نیکو شهری کوچک اما باشکوه و میزبان مناطق چشمگیر، معابد بودایی و طبیعتی واقعا ناب برای کشور ژاپن به شمار میآید.
شهر بعدی اساکا نام دارد. از زمانی که که تاریخ ژاپن ثبت شده اساکا شهری مهم و مرکز تجاری این کشور به حساب میآمده است. در یک کلام اساکا اولین پایتخت ژاپن بوده است.
درگذشته پایتخت تجاری ژاپن و تا به امروز از بزرگترین شهرهای ژاپن و نهمین شهر بزرگ جهان به شمار میآید. اساکا طبق سنت "آشپزخانه کشور" یا پایتخت خوش خوراک نامیده میشده و به خاطر ساکنان واقع بین و آشپزی سالمش معروف شده و در کنار لذتها و خوشیهای شهر نشینی دارای جذابیتهای تاریخی و فرهنگی نیز میباشد.
توسعه دادن بخشهای ساحلی اساکا دوباره این شهر را در نظر توریستها به عنوان شهری مهم و جذاب احیا میکند.
شهر مهم بعدی توکیو است. توکیو با صدها باغ و معبد بین سالهای 794 و 1868 پایتخت امپراطوری ژاپن بوده و هنوز هم مرکز فرهنگی ژاپن به شمار میآید. باغهای شنی شیب دار به طرز جالبی با سقفهای معابد و عبادتگاههای اسرارآمیز شینتو تراز شده و در یک امتداد هستند.
باوجود 1600 معبد بودایی، 400عبادتگاه شینتو، عمارتهای سه گانه وتعداد زیادی باغ و موزه کیوتو تبدیل به گنجینه ارزشمند فرهنگی ژاپن شده است. 17 تا از باغها و مکانهای این شهر در سازمان یونسکو به ثبت رسیده است.
ما بیشتر از این نمیتوانیم این شهر را توصیف کنیم. برای اینکه تجسم کردن آن غیر ممکن است و بهتر است خودتان همه اینها را ببینید!
و همه اینها بخش بسیار کوچکی از ژاپن به حساب میآید و ما نمیتوانیم تمام جذابیتها و اسرار این کشور را در این متن برایتان بیاوریم. فقط توانستیم تاحدودی ژاپن را معرفی کرده و زیبایی اش را تحسین کنیم.
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/مریم محبعلینژاد
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:6
آلبوم تصاویر
گزارش تصویری: مجموعهای بینظیر از دیدنیهای ژاپن
ژاپن سرزمین طلوع آفتاب، کشور ساموراییها، کشوری با پیشرفتهترین تکنولوژی و درخشانترین فرهنگ و آیین و مناسک است...
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:0
جهانگردی
10 مکان جذابی که قبل از مرگ باید ببینید!! +تصاویر
آیا شما لیستی از آرزوهایتان برای سفر به جاهای مختلف دارید؟ اگر ندارید این فهرست بهتان کمک میکند. ما اینجا 10 مکان بسیار زیبا و دیدنی جهان را...
آیا شما لیستی از آرزوهایتان برای سفر به جاهای مختلف دارید؟ اگر ندارید این فهرست بهتان کمک میکند. ما اینجا 10 مکان بسیار زیبا و دیدنی جهان را برای شما گردآوری کردهایم. پس برای این سفر آماده شوید!
1. سریلانکا
سریلانکا را میتوانیم یکی از زیباترین جزیرههای روی کره زمین بنامیم. شواهد و دلایل محکمی دال بر وجود تمدن بشری 2000 ساله در این جزیره کوچک وجود دارد. کسانی که به تحقیق و بررسی کشورهای باستانی علاقهمندند، یافتن آرامش در طبیعت و فراتر رفتن از هیجانات زندگی را همیشه دلیلی برای سفر کردن به سریلانکا میدانند....
2. کیوتو، ژاپن
در میان پوسترها، تقویمها یا بروشورهایی که آژانسهای مسافرتی ژاپن چاپ میکنند، باغهای کیوتو واقعا «چهره پنهان» ژاپن را تشکیل میدهند.. به هرجهت، وقتی از این باغها دیدن میکنید، «مکان آرامشبخش» خود را در توکیو خواهید یافت، اما لذت بردن و استراحت کردن در این باغها در یک روز بعدازظهر زیباترین تجربه شما در این شهر خواهد بود...
3. لاس و گاس، آمریکا
به نظر میرسد لاس و گاس شبیه تصویری باشد که شما از بهشت در ذهن خود دارید، خصوصا هنگام شب!
4. ونیز، ایتالیا
اینجا ونیز است، زیبایی مبهم و شناور- در شهر افسانههای پریان و دامی برای توریستها با آب و هوای بدش، اولین چیزی که جلب توجه میکند هنر و زیبایی طبیعی شهر است. هنرمندان بسیاری از این شهر الهام گرفتهاند....
5. پاریس، فرانسه
اگر تو انقدر خوش شانسی که در جوانیات در پاریس زندگی میکنی، هرجای دیگری که برای تعطیلات و استراحت بروی نمیتوانی پاریس را فراموش کنی...
ارنست همینگوی
پاریس: شهر عشق
6. هند
اگر یک مکان در زمین وجود داشته باشد که انسان بتواند وقتی آرزوهایش شکل گرفت جایگاهی برای آن پیدا کند، مطمئننا آنجا هند خواهد بود!
رومان رولاند
تاج محل، یکی از عجایب هفتگانه جدید جهان
Rockfort Ucchi Pillayar Temple
رودخانه سرخ آگرا
7. ریو دوژانیرو، برزیل
بعد از کارناوالها وقت این رسیده که روشناییها را ببینیم. اولین مکانها برای تجربه کردن ایپاناما و کوپکابانا هستند. ریو شهری آنتیک و بینظیر و دارای سواحل بسیار زیبا است، منطقه ای شهری با زمینهای ناهموار.
مجسمه مسیح نجات بخش، عجایب هفتگانه جدید جهان
کارناوال در ریو دوژانیرو
8.هاوایی
هاوایی بهشتی رویایی است و من نمیتوانم در مورد زیباییهای آن حرف نزنم؛ اما من باید توضیح و شرحی بر آن اضافه کنم: هاوایی بهشتی برای آرام گرفتن است...
جک لندن
سواحل هاوایی
9. قاهره، مصر
مصر سرزمین تفاوتها، عجایب و شگفتیهاست و تشریح کردن آن واقعا دشوار است
ابوالهول بزرگ جیزه
10. تبت
یک تبتی سالخورده میگوید: هرجایی که تو احساس کنی در خانه ات هستی، تو در خانه هستی. اگر چیزهایی که تو را احاطه کرده جذاب و دوست داشتنیاند پس تو در خانه ات هستی...
Tenzin Gyatso، دالایی لامای قرن 14
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلینژاد
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 10:52
جهانگردی
10 کشوری که وجود دارند اما ممکن است شما ندانید! (+عکس)
در جهان تعدادی کشور بسیار کوچک است که شاید تاکنون اسم آن ها را هم نشنیده باشید. کشورهایی که شاید کوچک و جمعیت کمی داشته باشند، و این باعث شده باشد....
در جهان تعدادی کشور بسیار کوچک است که شاید تاکنون اسم آن ها را هم نشنیده باشید. کشورهایی که شاید کوچک و جمعیت کمی داشته باشند، و این باعث شده باشد که درباره آنها چیزی ندانید اما آنها در این جهان وجود دارند. در اینجا ما ده مورد از آنها را به شما معرفی میکنیم.
1. ناگورنو کاراباخ
جمعیت : 110.000
مساحت : 4424.102 مایل مربع
مرکز : استپاناکرت
این جمهوری بین ارمنستان و آذربایجان قرار دارد، اما این کشور به هیچ کشور دیگری وابسته نیست، در جایی که 95 درصد از جمعیت ارمنی است و ما بقی یونانیان و کردها هستند.
2. جزایر پیتکرن
جمعیت : 50
مساحت : 18.1 مایل مربع
مرکز : آدم هوستون
جزایر پیتکرن یک مجمع الجزایر آتشفشانی شامل چهار جزیره، که قبلا مستعمره انگلیس بودند، میباشد. زبان رسمی آنها انگلیسی و تاهیتی است. در سال های اخیر کلیساهای این جزیره را بسته اند چرا که تنها هشت نفر در هر هفته برای عبادت به آنها مراجعه میکردند. همچنین این جزیره فقط یک رستوران دارد.
3. جزایر کوک
جمعیت : 19569
مساحت : 91 مایل مربع
مرکز : Avarua
جزایر کوک سالانه پذیرای 90000 گردشگر است.بنابراین گردشگری صنعت و منبع اصلی درآمد ساکنانش است. از دیگر منابع درآرمد صادرات غذاهایی دریایی و میوه میباشد.
4. توکلائو
جمعیت : 1416
مساحت : 5 مایل مربع
مرکز : ندارد
توکلائو یک کشور با حداقل درآمد در جهان است. بنابراین، مردمانش بیشتر با کمک های نیوزیلند زندگی میکنند. 96% از جمعیت توکلائو مسیحی هستند.
5. جزیره من (مرد)
جمعیت : 80085
مساحت : 339 مایل مربع
مرکز : داگلاس
جزیره ما بین بریتانیا و ایرلند، در دریای ایرلند است. منبع اصلی در آمد آنها بانک دریای و گردشگری است.
6. Guernsey
جمعیت : 65573
مساحت : 30 مایل مربع
پایتخت : سنت پیتر پورت
جزیره ای پر از صخره های شیب دار، به خصوص در جنوب آن، که مکانی مناسب برای دامپروری و باغبانی را به وجود آورده است. این جزیره مقصد توریستهای دوست دار طبیعت و پرندگان است. آب هوای این منطقه تقریبا مدیترانه ای و درجه حرارت آن به ندرت به زیر صفر و در تابستان ها هم کمتر به بیش از 20 درجه میرسد، در نتیجه این جزیره مکان مناسبی برای رشت درخت سرو، موز و نخل است.
7. کومور
جمعیت : 798.000
مساحت : 863 مایل مربع
مرکز : Moroni
کومور یک کشور جزیره ای در آفریقا ، بین موزامبیک و ماداگاسکار در اقیانوس هند واقع شده است. زمانی یک مستعمره فرانسه بود و در حال حاضر حدود 300.000 نفر فرانسوی در کومور زندگی میکنند. 98 درصد از جمعیت این کشور مسلمان است.
8. تووالو
جمعیت : 12373
مساحت : 10 مایل مربع
مرکز : فونافوتی
تووالو کشوری جزیرهای در اقیانوس آرام است. این جزیره که در گروه جزایر پلینزی قرار دارد، سابقا جزایر الیس نامیده میشدهاست. این کشور در قرن نوزدهم میلادی مستعمره انگلیس شد و در سال ۱۹۷۸ استقلال خود را به دست آورد. حکمران را ملکه انگلیس با پیشنهاد نخست وزیر تووالو انتخاب میکند. مجلس نمایندگان این کشور ۱۵ کرسی دارد که نمایندگان آن با رای مردم برای دورهای چهار ساله انتخاب میشوند. این کشور که تماما مسطح است، هیچ نقطهای با ارتفاعی بیش از ۴٫۵ متر ندارد. به همین دلیل مسئله گرم شدن جهانی به معضلی مهم برای این کشور تبدیل شدهاست.
9. نائورو
جمعیت : 14019
مساحت : 8.1 مایل مربع
مرکز : آرون
نائورو زمانی مستعمره امپراطوری آلمان بود. پارلمان ۱۸ نفره با رأی تمامیافراد بالغ هر سه سال انتخاب میگردد. مردم در ماههای نوامبر تا فوریه به جمع آوری آب باران میپردازند زیرا آب شرب در این کشور بسیار کمیاب است. در این کشور نیروی مسلحی وجود ندارد و استرالیا مسئول دفاع از نائورو است.
10. وانواتو
جمعیت : 243300
مساحت : 4706 مایل مربع
پایتخت : پورت ویلا
در این جا 90 درصد مردم به فروش ماهی برای گذاران زندگی مشغولند و 80 درصد از جمعیت در روستاهای دورافتاده زندگی میکنند. غواصی از جاذبه های اصلی توریستی است. صادرات وانوآتو را نارگیل، ماهی و کاکائو تشکیل میدهند و یسلاما، انگلیسی و فرانسوی از زبانهای رسمی به حساب میآیند.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: vezvezak.com
م چهارشنبه 3/3/1391 - 10:40
جهانگردی
اسرار تندیس های غول آسای جزیره ایستر
...عده ای معتقدند این جزیره نفرین شده است و انواع بدبختی ها که بر سر مردم آنجا نازل میشود به همین دلیل می باشد...
جزیره ایستر جزیرهای است در اقیانوس آرام جنوبی متعلق به کشور شیلی.
جزیره ایستر بهخاطر تندیسهای عجیب باستانی خود که «موآی» نام دارند معروف است مهمترین مظهر فرهنگی جزیره ایستر، موآی ها هستند که 288 تای آن روی سکوهای عظیمی به نام آهو، ایستاده اند. فاصله این سکوها از هم حدود یک و نیم مایل است. و یک نوار تقریبا سراسری به دور جزیره بوجود آورده. 600 موآی دیگرکه در مراحل مختلف تکامل هستند، در سرتاسر جزیره پراکنده اند. حتی در معادن و کنار جاده های قدیمی و کنار ساحل. بسته به اندازه و وزن موآی ها، تخمین زده می شود که بین 50 تا 150 نفر برای حمل آنها توسط غلطکهای چوبی و سورتمه روی آن نیاز بوده.برخی از موآی ها دارای کلاه یا تاجهای قرمز رنگی هستند که دلیل آن نامشخص است. ولی برخی از باستان شناسان می گویند که اینگونه موآی ها مفهوم آیینی خاصی داشتند و یا شاید برای یک طایفه یا خانواده بخصوصی مقدس بوده.بر طبق آخرین تحقیقات باستان شناسانی، 887 مجسمه سنگی یکپارچه در موزه و در جزیره شناسایی شده است. این مجسمه ها نیمتنه هستند و به "سرهای جزیره ایستر" مشهورند. برخی از مجسمه ها از زیر خاک بیرون آورده شده اند. زمان ساخت این مجسمه ها دقیقا معلوم نیست و بین ۱۵۰۰-۱۷۰۰ و ۱۰۰۰-۱۵۰۰ میلادی حدس زده شده. تقریبا 95% موآی ها ساخته شده از خاکستر یا سنگ آتشفشانی متراکم می باشند. تمام مجسمه های ایستاده (50 تا در کل) در زمان حاضر دوباره برپا شده اند. بزرگترین مجسمه برپا شده، "Paro" نام داردکه تقریبا 10 متر ارتفاع و 75 تن وزن دارد. یک مجسمه نیمه تمام یافت شده که در صورت اتمام 21 متر و 270 تن وزن داشت. تقریبا تمام مجسمه ها از یک سبک خاص با سرهای بزرگ و بی تناسب پیروی کرده اند.
اسرار جزیره
شاید بسیاری دیگر از معمای جزیره ایستر هرگز فاش نشود . در بین آنها میتوان به تونلهای زیر زمینی و ترتیب چیدن کله های سنگی که آدمی را بیاد دایره شگفت انگیز " استون هنج " ویا نحوه قرار دادن سنگهای " منهیر"ها در بریتانی می اندازد – اشاره کرد . آن تونلها انباشته از استخوانهای انسانهای باستانی است و همینطور دارای سنگ نوشته های دیواری است که شبیه سنگ نوشته های تمدنهای امریکای مرکزی و جنوبی است. و همچنین تصاویر خدایان به جا مانده شبیه به تصاویر مورد پرستش در هندوستان وچین و مصر باستان میباشد . برای مثال " انسانهای پرنده " جزیره ایستر به طور حتم وابسته به حجاری " مرد آتش " که در هندوستان, آمریکا و کشورهای حاشیه دریای مدیترانه وجود دارد میباشد – موجود افسانه ای که سمبل مادر تمدن کره زمین یا " آتلانتیس" افسانه ای است . آیا باور نمائیم که از مردمان آتلانتیس به جزیره ایستر آمده اند.؟ شاید بر پایه افسانه هایی که میگویند : در ایام بسیار دور شاه " هوتو ماتوآ " به اتفاق ملکه اش و هفت هزار اعوان و انصارش به وسیله دو کشتی از دریا آمدند, آنها از دو تا جزیره واقع در خاستگاه خورشید ( مشرق زمین ) آمدند, و زمانیکه به اینجا رسیدند جزیره آنها به قعر دریا فرو رفت . به هر حال بسیاری از دانشمندان بر این باورند که آنها آتلانتیسی نبوده بلکه احتمالا" از مردم جزایری بودند که سابقا" در حد فاصل جزیره ایستر و قاره آمریکا وجود داشته اند . قرنها پیش مردم جزیره ایستر بین دو تا پنج هزار نفر بودند که به دو دسته تقسیم می شدند . مردمان عادی که دارای گوشهای کوتاهی بودند و اعیان که دارای گوشهای درازی بودند, یعنی این تعداد نرمه گوشهای خود را به وسیله آویزان کردن وزنه های مناسب دراز نموده اند,مشابه گوشهایی که در کله های سنگی مشاهده می کنیم . تا اینکه اعوام طغیان نمودند و ان جنگ داخلی منجر به کاهش جمعیت شد . دراز نمودن لاله گوش به عنوان نجیب زادگی در میان " اینکا "ها نیز مرسوم بوده است – و این موضوع عجیب خواهد بود که این رسم بطور مستقل هم در جزیره ایستر و هم در "پرو " مرسوم شده باشد . علاوه بر این خیلی از ابزار و کارهای هنری مردم این جزیره شباهت عجیبی به ابزار و کارهای هنری مردم باستانی پرو دارند . پس این احتمال وجود دارد که اینکاها خود را به جزیره ایستر رسانده و سپس به وسیله مهاجرین پولینزی از آنجا رانده شده اند . اگر چنین باشد این احتمال وجود دارد که تازه واردین آیین پرستش را از اینکاها فرا گرفته و آن تندیس ها را درست نموده اند. شاید هم عقیده اجداد غول پیکر ما در زمانهای خیلی دور را همراهان " هوتوماتوآ " شاه اخذ نمده بودند . در این صورت شباهت غیر عادی بین پایه تندیس های سنگی این جزیره با نو " پاشا کامک " و " تایاهواناکوی* " اسرار امیز در آمریکای جنوبی قابل توجیه باشد . باید بیاد داشته باشیم که بومیان باستانی امریکا تصور میکردند که در میان اجداد افسانه ای آنها - غولهایی نیز وجود داشتند و از روی بعضی از حجاری های حیوانات عجیب که در صحرای پرو وجود دارد , نمونه های کوچکی را نیز در جزیره ایستر ساخته اند . نمونه دیگری از همسویی که در جزیره ایستر مشاهده شده این است که علامت حلزونی را که اینکاها – مصریان عهد باستان و سایر مردم باستان به عنوان علامت عدد 100 بکار میبردند, در انجا نیز به همین عنوان بکار میرفته است . اگر این فرضیه را بپذیریم که مردمان باستانی امریکا از بازماندگان بلافصل مردم آتلانتیس بوده اند درآن صورت جزیره ایستر نیز مربوط به قاره گمشده معروف خواهد بود . به هر حال در آن جزیره آثار باستانی قدیمی از تمدن اینکاها بچشم میخورد . از جمله اطاق اموات و تونلهایی زیر اقیانوس . خیلی از زمین شناسان بر این عقیده اند که گستره جزیره از این که هست بزرگتر نبوده است, اما قبول این نکته که ساکنان آنجا این تونلهای بزرگ را بدون اینکه بجای دیگری منتهی بشوند, تنها برای لذت بردن از کندن سنگ انجام داده اند – نامعقول جلوه مینماید و چنین تصور میشود که آن تونلها شبکه ارتباطی بین چند جزیره اطراف بوده اند که حالا محو شده و زیر آب رفته اند . درست مانند شبکه ارتباطی زیر دریایی که بین مجمع الجزایر هاوایی موجود است و طبق این فرضیه این امکان وجود دارد که جزیره ایستر را به عنوان قربانگاه و گورستان دیگر جزایر انتخاب کرده بودند . و عده ای پا را از این فراتر نهاده و معتقدند که این جزیره به همین دلیل نفرین شده است و انواع بدبختی ها که بر سر مردم آنجا نازل میشود . البته اینگونه تفکرات خرافی و موهوم بیش نیستند – هر چند که باید بپذیریم ساکنان آن جزیره در همه ادوار دچار مصیبت و بدبختی بوده اند . بعضی دیگر هنوز معتقدند که این جزیره نوعی معبد بوده که وقف مبارزه پایان ناپذیر بشر و نیروهای مخرب کیهانی و بلایایی مکرر آن بوده است. آنها معتقدند که این جزیره بخشی از یک قاره گمشده که خود بخشی از سطح زمین در دوران های قدیم از قبیل لموریا – گوندوانا و مو بوده است – میباشد. با وجود اینها عده ای ادعا می کنند در کتب باستانی تبت شواهدی دال بر وجود جزیره ای دست یافته اند که تاثیری بر ما ندارد – ولی به طور حتم نوادگان ما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. آنها باز معتقدند که جزیره ایستر چند فاجعه جهانی را پشت سر نهاده و به موجودیت خود ادامه خواهد داد – ولی وقتی نوبت آن نیز فرا رسد و به زیر آبها فرو برود – آن وقت دنیا بپایان خواهد رسید. آیا چنین خواهد شد.؟
گردآوری: گروه فرهنگ وهنر سیمرغ.شاهرخی
منابع: TabadolNazar.com
tarikhema.parsiblog.com
چهارشنبه 3/3/1391 - 10:38
تاریخ
عمارت اسرارآمیز وینچستر (کاخ اشباح)
یکی از مشهورترین کاخهای کالیفرنیاست که توسط سارا وینچستر بیوه یکی از اشراف زادگان آمریکا، بنام ویلیام وینچستر ساخته شده است و اما رموز جالبی در مورد کاخ وجود دارد...
کاخ وینچستر(Winchester House)، یکی از مشهورترین کاخهای کالیفرنیاست که توسط سارا وینچستر بیوه یکی از اشراف زادگان آمریکا، بنام ویلیام وینچستر ساخته شده است و اما رموز جالبی در مورد کاخ وجود دارد که باعث شده شهرت این عمارت بیش از یک بنای تاریخی باشد!
در سال 1881 وقتی سارا، فقط چند سال بعد از مرگ تنها کودک خود، همسرش ویلیام را نیز در اثر ابتلا به سل از دست داد، به خود قبولاند که خانواده اش نفرین شده و یکی از دوستانش که احضار ارواح میکرد، به او گفت که نفرین اشباح تمام کسانیکه با تفنگ وینچستر کشته شده اند، او را گرفته است و راه حل نجات سارا این است که او به جای دوری نقل مکان کند و خانه ای بسازد اما ساخت خانه هیچوقت قطع نشود زیرا به محض اینکه ساخت خانه را متوقف کند، نفرین اشباح، باعث مرگ او خواهد شد.
سارا وینچستر سخنان دوستش را باور کرد و زمینی به مساحت بیش از 4000 مترمربع را در منطقه سن خوزه کالیفرنیا خرید و 16 کارگر ساخت و سازی بی وقفه را شروع کردند که نزدیک به چهل سال به طول انجامید.
یکی از نکات عجیب در مورد خانه این بود که نقشه ی ساخت نداشت و تنها تعدادی از اتاقها نقشه داشت که سارا آن را طرح ریزی کرده بود. بخشهایی از خانه ساخته میشد، سپس اصلاح میشد یا بکلی تغییر میکرد، تخریب و دوباره بازسازی میشد و این روند 38 ساله تا تاریخ مرگ سارا ادامه پیدا کرد.
بعد از مدتی او خرافات خود را نیز در ساخت خانه دخالت داد و تزیینات عجیبی را اعمال کرد، مثل دری که به یک دیوار خالی باز میشد، اتاقهای مخفی، راه پله هایی که به هیچ جا نمیرسید یا درهایی که به یک مسیر انحرافی منتهی میشد و تعداد زیادی از دالانهای اسرارآمیز و یا مثلاً استفاده از عدد 13 برای تعداد شمع دانها، ردیف های درختان، تعداد پنجره های حمام و . . . امروزه، هر جمعه ای که مصادف با 13 ماه باشد، ناقوس موجود در خانه را در ساعت یک بعدازظهر به یاد سارا، 13 بار به صدا درمیآورند.
او بخاطر اعتقادش درباره اشباح کاخ، هیچگاه بیشتر از یک شب در یک اتاق نمیخوابید و هر شب بصورت تصادفی یکی از اتاق خوابها را برای استراحت انتخاب میکرد و از نیمه شب تا ساعت دو بامداد با ارواح گفتگو میکرد!
زلزله سال 1906 سان فرانسیسکو باعث خرابی سه طبقه بالایی عمارت شد و خود سارا نیز ساعتها در یکی از اتاق خوابها محبوس شده بود و کارگران ساختمان او را نجات دادند. او که اعتقاد داشت زلزله نیز کار اشباح است، نیمه جلویی خانه را که ناقص و نیمه ساخته بود، بست. سارا وینچستر در سال 1922 در حدود هشتاد سالگی فوت کرد و گروه ساختمانی او، فوراً کار را تعطیل کردند و تا امروز تعدادی از اتاقها و دیوارها نیمه تمام رها شده است.
اکنون عمارت وینچستر بعد از آن زلزله، 160 اتاق، 47 اجاق، 10000 قطعه شیشه برای پنجره ها، 17 بخاری، 950 در و 40 راه پله دارد. امروز که این عمارت، یک بنای توریستی است، هنوز بازدیدکنندگانی هستند که اعتقاد دارند این کاخ، خانه ارواح است و صداهای عجیب و غریبی از آن به گوش میرسد!
همچنین در شبهای هالووین و جمعه هایی که 13 ام ماه هستند، در خانه مراسم نورافشانی برگزار میگردد.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع : www.farya.com
چهارشنبه 3/3/1391 - 10:37