• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1039
تعداد نظرات : 38
زمان آخرین مطلب : 4114روز قبل
مصاحبه و گفتگو
مسعود ده‌نمكی یك پدیده است. چه با او موافق باشیم چه مخالف، سینمای ده‌نمكی با همان مولفه‌های آشنا، بخشی از گذار تاریخی سینمای ایران است كه نمی‌توان و نباید نادیده‌اش گرفت. مسعود ده‌نمكی در نگاه اول كمی خجالتی به نظر می‌رسد، اما اگر ذهن و چانه‌اش گرم شود، كم‌كم از لاك خجالت بیرون می‌آید و حرف‌های صریح و داغ می‌زند و البته مصاحبه بدون حرف صریح، بیشتر شبیه یك انشای دو نفره كسالت‌آور است. ده‌نمكی بوضوح درباره «اخراجی‌ها» تعصب دارد و در ناخودآگاه خود همیشه آماده دفاع از سه‌گانه ماندگارش است. او حالا با ایده‌های جدیدی به آینده‌اش در سینمای ایرانی می‌اندیشد. گفت‌وگوی «جام‌جم» با مسعود ده‌نمكی را از نظر می‌گذرانید.

 

آقای ده‌نمكی! بگذارید این‌جور شروع كنیم. آیا می‌شود گفت مسعود ده‌نمكی از قبل ساختن ژانر فقیر و غنی یا طنز دفاع مقدس در سینمای ایران پولدار شده؟

ببینید اگر منظورتان اخراجی‌هاست، كسانی كه از كارهای من اطلاع دارند و البته هم رسانه‌ای شده می‌دانند در اخراجی‌های یك من اصلا جزو سرمایه‌گذارها نبودم، در اخراجی‌های دو هم فقط 20درصد از سهم برای من بوده است. یك بخش از كارهای من چه در دوران نشریه «شلمچه» و «جبهه» همیشه خودگردان بوده و علاوه بر این كه هزینه‌های خودش را درمی‌آورده از هزینه‌های جانبی آن كارهای فرهنگی گسترده‌ای هم انجام می‌شده، چاپ سردفترها و محصولات فرهنگی و پوسترها و... درباره اخراجی‌های دو هم باید بگویم آن قسمت از سرمایه‌اش كه متعلق به من بوده همه خرج كارهای فرهنگی دیگری شد.

دقیقا خرج چه شده است؟

مثلا نگارش یك دائره‌المعارف مرجع كه چند سال است 40 نفر روی آن كار می‌كنند و در ارتباط با آزادگان و فرهنگ اسارت است كه 40 جلد آن امسال چاپ می‌شود و 40 جلد بقیه پنج سال دیگر.

یعنی شما از عایدی اخراجی‌ها، یك تیم درست كرده‌اید كه این فرهنگنامه را منتشر كند؟

بله، این كار همه در یك NGO انجام می‌شود كه به هیچ‌وجه دولتی هم نیست.

پس می‌خواهید بگویید وضع شما در این سال‌ها به‌خاطر ساختن فیلم‌های پرفروش و سریال‌های تلویزیونی بهتر نشده است؟

بهتر شدن یا نشدن را نمی‌شود گفت. من از اول هم به سرمایه خودم متكی بودم، چه نشریه، چه فیلم‌هایی كه می‌سازم. الان در فیلم‌هایی كه تهیه‌كننده‌اش هستم یك ریال هم از بودجه دولتی استفاده نكرده‌ام.

با این تفاسیر بالاخره می‌شود این‌طور قضاوت كرد كه آقای ده‌نمكی وضع مالی بهتری نسبت به ده سال قبل پیدا كرده؟

بله، البته بخش عمده‌ای از این درآمد، هزینه‌كارهای فرهنگی می‌شود و شخصی نیست. می‌شود گفت دارایی‌های من تغییری نكرده است. همان وضعی را كه قبل داشتم الان هم دارم. من هنوز خانه ندارم. نه این كه توان خرید نداشته باشم بلكه اولویت برای من كارهایم است. من هر چقدر هم در بیاورم باز هم فیلم می‌سازم.

هر نویسنده یا كارگردانی، قلقلك‌های ذهنی دارد. ممكن است مسعود ده‌نمكی در خلوت خودش و درون این قلقلك‌ها به یك ژانر جدید و غیرمنتظره و نامربوط به دفاع مقدس یا فقیر و غنی فكر كند؟ چیزی كه هیچ‌كس فكرش را نمی‌كند كه ده‌نمكی بسازد.

من معتقدم روی سه موضوع باید كارهای اساسی انجام شود. یكی تاریخ انقلاب است كه من الان روی یك سه‌گانه سینمایی مرتبط با آن كار می‌كنم و محققان آن یك كارگروه از استادان حوزه و دانشگاه هستند.‌

چه مقطع زمانی تاریخ انقلاب را می‌خواهید كار كنید؟

از سال 1320 تا 1358 یعنی از دوره پهلوی دوم تا یك سال بعد از انقلاب.

یعنی تاریخ انقلاب با یك نگاه ده نمكی وار؟

(خنده) بله! می‌شود گفت!این یك كار متفاوت خواهد بود؛ كاری كه زوایای پنهان و تاریكی از تاریخ انقلاب را روایت می‌كندو البته یك نگاه عامه پسند خواهد داشت.

چه اصراری به گنجاندن به قول خودتان نگاه عامه پسند در تاریخ انقلاب دارید؟

مثالی بزنم. همیشه در ارتباط با جنگ، هروقت می‌خواستند مستند یا فیلمی تهیه كنند، مشاهده می‌شد یك میكروفن را جلوی سرداران می‌گذاشتند و آنها هم با تشریح اصطلاحات نظامی و تخصصی مثلا می‌گفتند ما از فلان محور حركت كردیم و به فلان محور رسیدیم. اما وقتی رفتیم داخل سنگر و از نیروی پیاده قصه را روایت كردیم مورد استقبال قرار گرفت و مخاطب توانست با آن همذات‌پنداری كند، مثل اخراجی‌ها. من درباره انقلاب دنبال ادامه این نگاه هستم.

عنوان این سه گانه چه خواهد بود؟

به شرط این كه تیترش نكنید، می‌گویم. اسم این سه‌گانه اعدامی‌هاست.

یعنی بعد از اخراجی‌ها، معراجی‌ها و اعدامی‌ها!

بله. این را هم بگویم این روایت را یك سه گانه سینمایی و یك سریال 30 قسمتی در بر می‌گیرد.

آقای ده‌نمكی! كارگروه تحقیق چه كسانی هستند؟ از چه نوع تیپ آدم‌هایی برای نگارش متن استفاده می‌كنید؟

بعد اعلام می‌كنم، اما كسانی هستند كه در زمینه تاریخ انقلاب كار كرده‌اند.

خب اسم ببرید. چه كسانی مثلا؟

آقای محمدرضا كایینی، حجت‌‌الاسلام قهرمانی كه استاد دانشگاه هستند و خیلی‌ها هم كه به مرور اضافه خواهند شد.

یعنی این اعدامی‌ها چیزی شبیه اخراجی‌ها خواهد شد؟

اخراجی‌ها، چاشنی طنز داشت و به نظر من در كار سینمای جنگ بكارت و تازگی خاص خودش را داشت. اعدامی‌ها روایت دیگری از تاریخ است و حتما با چالش مواجه خواهد شد و سر و صداها به پا خواهد كرد. به هر حال بعضی افراد این نوع روایت را نمی‌پسندند. من می‌خواهم كلیشه‌های رایج درباره جنگ را به چالش بكشم، مثلا ما تا چیزهایی درباره جنگ شنیدیم و باور كردیم همیشه گفتیم فلان شهید در یك خانواده‌ مذهبی به دنیا آمد، در یك خانواده مذهبی هم بزرگ شد و در یك مكان مذهبی یعنی جبهه به شهادت رسید، اما بعد كه می‌آییم و مجید سوزوكی‌ها را نشان می‌دهیم كه تازه از كف اتفاقات جنگ بوده با انتقاد روبه‌رو می‌شویم. ما افرادی را داشتیم كه از مجید سوزوكی بودن به سرداری رسیدند، ولی متاسفانه دچار خودسانسوری هستیم و اینها را نمی‌گوییم.

شما می‌خواهید تاریخ انقلاب را هم با همین نگاه روایت كنید؟ كنار گذاشتن خودسانسوری‌ها و كلیشه‌ها؟

بله، در تاریخ انقلاب حتما به این زوایا نگاه خواهم كرد.

خب برگردیم به ایده‌های پنهان و ناگفته دیگر مسعود ده‌نمكی. قلقلك بعدی؟

كار دوم یك كار جدی در زمینه جنگ است. شاید بتوان گفت جنگ را با شدت و غلظتی كه بوده بیان خواهم كرد.

یعنی یك كار مستند؟

خیر، یك كار سینمایی است و هدفش این است كه سختی جنگ را نشان دهد كه مثلا با یك تیربار هزار عراقی كشته نمی‌شود یا با یك الله‌اكبر سربازان دشمن فرار نمی‌كنند و می‌خواهم نشان بدهم جنگ برای برادركشی و این حرف‌های ضدجنگ و دفاع مقدسی كه تازگی‌ها مد شده و به خورد جوانان می‌دهند هم نبوده است. یك كار جدی برای نشان دادن مقیاس‌های واقعی جنگ به مخاطب.

و كار بعدی؟

یك كار سینمایی در ارتباط با تاریخ اسلام.

كار حول محور كدام شخصیت خواهد بود؟

شخصیتی در صدر اسلام.

آقای ده‌نمكی! در آثار شما از نشریه تا مستند و فیلم، همه چیز از جمله سیاست، عرفان، طنز و... هست اما فلسفه نیست. نوعی معناگرایی، عمق، این عمدی است؟ نمی‌خواهید یا نمی‌توانید؟ آیا شما از حركت به سمت یك سینمای معناگرا گریزان هستید؟

تا تعریف از فلسفه چه باشد؟ عرفان و فلسفه به نوعی به هم مربوط است. در «رسوایی» یك مفهوم عرفانی خاص است یا در «دارا و ندار» یك حالت مذهبی عرفانی وجود دارد.

منظور من یك نوع كار فلسفی است.

خیر، كار فلسفی در تخصص من نیست.

یعنی شما هیچ‌وقت نمی‌خواهید ژانر سینمای معناگرا را تجربه كنید؟ تغییر گروه مخاطب برایتان جذاب و مساله نیست؟

ببینید گفتم تا تعریف از فلسفه و فیلم فلسفی و معناگرا چه باشد. كسی كه در فیلم اخراجی‌ها عرفان بجوید، مطمئن باشد می‌تواند آن را با یك نگاه تطبیقی از درون استخراج كند. چیزی كه به آن تحلیل می‌گوییم و با نقد خیلی فرق می‌كند. مسلما كسانی كه می‌گویند در یك فیلم طنز چطور مفاهیم عرفانی وجود دارد، عرفان را نمی‌شناسند.

بگذارید این‌طور بپرسم كه مسعود ده‌نمكی هیچ‌وقت دلش نخواسته مثلا مثل عباس كیارستمی فیلم بسازد؟

من حرفی می‌زنم كه مردم بفهمند.

آقای ده‌نمكی! چه چیزی در سینمای ایران شما را آزار می‌دهد؟

باند بازی، نگاه دگم آدم‌ها و انحصارطلبی‌ای كه دارند.

دیگر؟ همین‌ها؟

اینها همه درد است!

در مورد این دردها بیشتر توضیح می‌دهید؟

نه!

زمانی كه شما در مطبوعات بودید به نوعی با روشنفكران درگیر بودید، با آنها چالش داشتید و از زمانی كه وارد عرصه سینما شدید با یك طیف هنری و تیپ‌های سینمایی در تعامل هستید. این دو طیف چقدر به هم شبیه است و چه تفاوت‌هایی دارد؟

كار نشریه، نقد دیگران است، اما وقتی وارد حوزه رسانه تصویری می‌شوید هرچند نقد می‌كنید بیشتر از آن خود شما در معرض نقد قرار می‌گیرید. من در نشریه همان زمان هم به مونولوگ اعتقادی نداشتم. گفت‌وگو‌های چالشی و طیف‌هایی كه ما مخالف صددرصد آنها بودیم می‌آمدند و در نشریه ما مقاله می‌نوشتند، مصاحبه می‌كردند؛ مثلا اكبر گنجی، تازه آن موقع هنوز باب مناظره‌ها باز نشده بود البته در نشریه اصلاح‌طلب‌ها بود، اما در نشریات این طرفی نبود و آنها حاضر نبودند امكاناتشان را در اختیار گذارند برای گفت‌وگو. فكر می‌كنم بحث‌های مناظره‌ای از سال 76 باب شد. آن موقع طیفی كه اصولگرا نامیده می‌شد به ما و نشریه ما و این كه با مخالفان و روشنفكران گفت‌وگو می‌كنیم، بشدت حمله می‌كردند.

آیا می‌شود گفت آن تیپ روشنفكر و مطبوعاتی دهه‌70 آدم‌های دگراندیش و مخالفی بودند، اما طیف هنری و سینمایی این‌طور نیست‌ و شما برای كار كردن با آنها مشكلی ندارید؟

اگر منظور طیف بازیگران است آنها در خدمت اندیشه كارگردان هستند. اصلا شغل‌شان این است. ممكن است روزی یك فیلم بازی كنند و در فیلم دیگر نقطه مقابل نقش قبلی باشند. مهم این است شما آنتونی كویین را در نقش حمزه باور كردید، در حالی كه او اشهدش را هم نگفت یا ممكن است كسی نقش مالك را داشته باشد و در فیلم آدم برفی نقش اسی در به در را بازی كند. باور شخصیت‌ها در نقش‌هایی كه بازی می‌كنند یكی از اشتباهات طیف‌های مذهبی است كه اگر یك فرد نقشی را بازی كرد باید در آن نقش زندگی كند، در حالی كه این‌طور نیست مانند میكروفنی می‌ماند كه مغازه‌دار برای یك مراسم مذهبی اجاره می‌دهد و زمانی همان را به مراسم عروسی می‌برند. مهم این است چه كسی پشت تریبون است و چه می‌گوید. تفاوت اینجاست كه سینما بی‌جان نیست و در برابر حرف‌هایی كه از زبان شما بیرون می‌آید عكس‌العمل نشان می‌دهد، ولی روشنفكرها این‌طور نبودند.

آقای ده‌نمكی! با توجه به تجربیات شما، آیا می‌شود گفت هنری‌ها دوست‌داشتنی‌تر و قابل‌تحمل‌تر از اهالی سیاست هستند؟

ده‌نمكی: خیلی‌ها تحت‌تاثیر امام(ره) تغییر كردند، زمانی كه شهید آوینی می‌گوید من از راه رفته با شما حرف می‌زنم و می‌گوید كه سبیل نیچه‌ای داشته و... خود شهید آوینی یكی از همین سوژه‌هاست، شهید آوینی مجید سوزوكی عرصه فرهنگ است

همه آنها خیر. برخی سینمایی‌ها هستند كه مانند سیاستمداران سیاست‌زده شدند و حتی دگم‌ترند در صورتی كه ما با سیاستمداران هنوز در تعامل هستیم. كسانی كه در نشریه مورد انتقاد ما قرار می‌گرفتند پای فیلم‌های ما می‌آیند، نقد می‌نویسند خوب یا بد، اما یك‌سری از سینمایی‌ها این‌طور نیستند. می‌شود گفت در سینما این منطق حاكم است كه «هر كه با ما نیست بر ماست».

آیا خاطره‌ای از این كه گفتید هم دارید؟

افرادی كه به آنها استادان مسلم سینما در عالم روشنفكری می‌گویند، در جلسات خصوصی كه با هم داریم نقطه‌نظرات عجیب و جالبی ارائه می‌كنند، مثلا یكی از كارگردان‌هایی كه جزو همین جریان روشنفكری محسوب می‌شود در ارتباط با اخراجی‌ها عنوان كرد از فیلم اول همه ما بهتر بود. تعجب می‌كنم چرا با این فیلم این طور برخورد می‌كنند، ولی خب حاضر نیستند این حرف را علنی و رسانه‌ای بیان كنند.

آقای ده‌نمكی می‌شود در سینمای ایران مقدس بود یا ماند؟

مقدس‌مآبی یا دینداری؟

مقدس‌مآبی به معنای مصطلح كلمه، دینداری سنتی مثلا نگاه نكردن به بازیگر نامحرم!

به نظر من جامعه امروز ما دارد شبیه سینما می‌شود. در دانشگاه‌ها دختر و پسر همدیگر را به اسم كوچك صدا می‌كنند، چیزی كه از چند سال پیش در پشت صحنه سینما رواج دارد یا حتی روابط در بیشتر محافل خصوصی و عمومی. در شركت‌های خصوصی و حتی بعضا دولتی روابط برخی استادان با دانشجویان چیزی بهتر از سینما نیست، اما تفاوتش این است كه سینماگران در چشم هستند، اخبار آنها زود پخش می‌شود و برای همه جذابیت دارد.

با همه این تفاسیر می‌شود در سینمای ایران مذهبی سرسخت یا به تعبیری مقدس بود.

می‌شود اخلاق‌مدار بود. پایبند به باورها و اعتقادات بود و كار هم كرد.

آیا شما این طور هستید؟

باید از دیگران پرسید، اما معتقدم خیلی‌ها كه در سینما در ظاهر به گونه ای هستند ، چون به خلوت می‌روند آن كار دیگر می‌كنند!

یك سوال صریح‌تر! آیا شما از لحاظ فرهنگی در سینما فرق كردید؟ نگاهتان به سینما و فرهنگ بعد از ورودتان به سینما توسعه پیدا كرد؟

ببینید من متوجه منظور شما نمی‌شوم، اما می‌توانم بگویم من در جنگ با امثال اخراجی‌ها زندگی كردم. من مسئول دسته آنها بودم و زمانی كه می‌خواستند آنها را بیرون كنند من مجبور شدم بین مسئولیتم و دفاع از آنها یكی را انتخاب كنم.

یعنی می‌شود گفت شخصیت سیدجواد ‌هاشمی در اخراجی‌ها خود شما بودید؟

بله، اما چون نمی‌خواستم خودروایی و خودتعریفی شود، آن را در فیلم نیاوردم، در قصه واقعی، من به خاطر اخراجی‌ها مسئولیتم را از دست دادم، اما این در فیلم نیامد. من با آن گروه از بچه‌ها برای عملیات رفتم، اما یك عده از افراد می‌خواستند اینها را بیرون كنند، شب عملیات ترسیدند و فرار كردند، اما همین بچه‌ها آمدند، جنگیدند و حتی شهید شدند. در زمان نشریه هم یك عده از كسانی كه در نشریه من كار می‌كردند اخراجی‌های نشریات دیگر بودند.

یعنی شما به نوعی‌ خودتان را متولی اخراجی‌ها از هر طیف و تیپ می‌دانید؟ اخراجی‌های جنگ، انقلاب و مطبوعات.

در سینما سعی كردم تلفیقی بین افرادی كه پرچمدار سینمای جنگ هستند و افراد جدید ایجاد كنم؛ مثلا برای اولین بار می‌بینید امین حیایی در كنار سید جواد‌هاشمی و قاسم زارع كه پای ثابت سینمای جنگ بودند، قرار گرفت. این تلفیق و تركیب را اولین‌بار من انجام دادم و فكر می‌كنم موفق هم بود. ما می‌خواستیم این مرز را بشكنیم و شكست. خیلی از آدم‌هایی كه با هم كار نمی‌كردند الان با هم در تعامل هستند. به نظر من بین مردم هم این اتفاق افتاد.

و این یعنی یك نگاه ملی؟

بله. فیلم این كار را كرد، كاری كه باید دولت و نظام انجام می‌داد همه عوامل و بازیگران با هم انجام دادند.

شما در زیر پوست آثارتان یك نگاه ملی‌گرایانه دارید، مثل پخش سرود ای ایران در اخراجی‌ها. می‌شود گفت یكی از دغدغه‌های آقای ده‌نمكی بحث نسبت وطن و دین و تركیب این دو مفهوم در پدیده جنگ است. درست فهمیده‌ام؟

بله، درست است. بحث‌های وطن دوستی یكی از پتانسیل‌هایی بوده كه ما در دوران دفاع مقدس نتوانستیم بخوبی از آن استفاده كنیم. به نظر من تبلیغات ضعیف بوده، امام می‌فرمودند مملكتی كه 20 میلیون جوان دارد باید20 میلیون تفنگدار داشته باشد، اما ما در آن زمان شاید دو میلیون هم مشاركت مستقیم در جنگ نداشتیم. چرا ما نتوانستیم از این پتانسیل در جنگ استفاده كنیم؟ آیا آنها علاقه‌ای به كشور نداشتند؟

زمانی كه عراق سه میلیون نیرو بسیج می‌كرد ما خودمان را می‌كشتیم صد هزار نفر بیشتر نمی‌توانستیم بسیج كنیم. در جنگی كه با همه دنیا بود، در عراق سربازی دو سال بود و تازه می‌شدند جیش شعبی یعنی نیروی مردمی؛ اما اوج اعزام‌های ما دو یا سه ماه بود. امام می‌فرمودند جنگ در رأس امور است، ولی ما آن را در رأس امور قرار نمی‌دادیم. برای این كه وقتی می‌خواستیم دو تا خاكریز بزنیم، لودر كم می‌آوردیم. در عمل، دشمن از ظرفیت‌ها استفاده می‌‌كرد، اما ما با كمبود مواجه بودیم. یك سری افراد كه بعضی نقدها را انجام می‌دهند، جنگ را به مفهوم درست نمی‌شناسند. مثلا در اردوگاه پنج افسران، اردوگاهی كه خود حاج آقا ابوترابی هم آنجا بوده، اسرا به عنوان اعتراض، سرود ای ایران را خوانده بودند. به واقع این اتفاق‌ها افتاده یا برای مثال كسانی كه می‌گویند اینها غیرواقعی و رویاپردازی است كه یك هواپیمای مسافربری برود در اردوگاه اسرا، باید بگویم این اتفاق افتاده و كاملا واقعی بود، اما بعضی‌ها باور نمی‌كنند. آنها یك‌سری اسرای جاسوس را فرستاده بودند تا ساز و دهل بیاورند و برقصند. ما تازه آمدیم تلطیفش كردیم. سرود ای ایران خواندیم. این دست اتفاق‌هاست كه داستان خاص می‌سازد وگرنه اتفاق‌های عام كه قابل حدس است.

بحث جالبی شد. اگر بخواهیم همین بحث را ادامه بدهیم، می‌توانید چند نمونه از ناگفته‌های جنگ را با این زاویه نگاه خودتان بیان كنید؟

بله، البته نباید لو داد، اما ما یك سری افراد داریم كه سابقه جبهه آنها به شش ماه نمی‌رسد یا حتی از شهرك دفاع مقدس آن‌طرف‌تر نرفته‌اند و فقط در فیلم‌های ما بازی كرده‌اند، اما متاسفانه انتقاد می‌كنند كه جنگ این طور بوده، آن‌طور نبوده و دفاع مقدس را زیر سوال می‌برند. سردار همدانی، فرمانده سابق لشكر 27 بعد از دیدن فیلم اخراجی‌ها برای من تعریف كرد كه اول جنگ با كمبود نیرو مواجه شدند. دادستان ایلام به آنها اعلام می‌كند تعدادی از افراد در زندان‌های غرب كشور محكوم به اعدام هستند. اگر مایلید آنها را برای جنگ ببرید. سردار همدانی می‌گویند ما زندانی‌ها را بردیم و با آنها گردان تشكیل دادیم و خیلی‌ها هم شهید شدند. خب این از آن ناگفته‌های جذاب جنگ است. من آنقدر این چند ساله تحت فشار بودم كه مجبور می‌شوم داشته‌های خودمان را هم انكار كنم، بعضی‌ها برای این كه اخراجی‌ها را زیر سوال ببرند روی مین رفتن بچه‌ها را هم انكار می‌كنند.

خب، ناگفته بعدی؟

مثلا ماجرای كودتای نوژه، سرلشكر شهید حسین لشكری كه طولانی‌ترین مدت اسارت را داشته تعریف می‌كرد وقتی جنگ در شهریور 1359 شروع شد خیلی از خلبان‌هایی كه در كودتای نوژه در تیرماه 1359 محكوم بودند، داوطلبانه خواستند بروند جبهه. آمدند و جزو خلبان‌های جنگ شدند و رفتند در دل دشمن. خیلی از اینها حتی ضدانقلاب بودند، اما پای وطن ایستادند یا در گردان سلمان چهارده‌ پانزده نفر امثال مجید سوزوكی بودند، مثلا آدمی كه تا الان در خیابان چاقوكشی می‌كرده حالا متحول شده و آمده در جبهه با دشمن می‌جنگد، چرا نباید اینها را بگوییم؟ خیلی‌ها تحت‌تاثیر امام(ره) تغییر كردند. وقتی شهید آوینی می‌گوید من از راه رفته با شما حرف می‌زنم و می‌گوید سبیل نیچه‌ای داشته و... خود شهید آوینی یكی از همین سوژه‌هاست. شهید آوینی، مجید سوزوكی عرصه فرهنگ است. اگر ما همین نگاه را می‌داشتیم با نسل جدید هم می‌توانستیم سمپاد همین قصه را داشته باشیم تا این كه احساس كنند با آنها در تقابل هستیم.

آقای ده‌نمكی! فكر می‌كنید در سینما ماندگار باشید؟

نمی‌دانم! من كار خودم را كردم. اگر كسانی 20 فیلم می‌سازند كه یكی از آنها ماندگار یا جریان‌ساز شود، این اتفاق برای من در «فقر و فحشا» و در سینمای داستانی با اخراجی‌ها افتاد.

شما مدیوم‌های مختلف را تست كردید از نشریه گرفته تا سینما. مدیوم بعدی چه خواهد بود؟

فكر می‌كنم كار بعدی، چاپ همان دائره‌المعارف باشد كه 20 سال از عمرم را صرفش كردم و از همه مدیوم‌های قبلی از لحاظ علمی و فرهنگی مهم‌تر است، اما خب مخاطب عام ندارد.

و پس از آن چطور؟

فكر می‌كنم سینما آخرین مدیوم باشد و هنوز هم جا دارد و فكر نمی‌كنم به حوزه سیاست برگردم.

موجی اخیرا از مستندهای بچه‌های حزب‌اللهی آغاز شده كه یك جور هم شبیه كارهای اولیه شماست. فكر می‌كنید چه آینده‌ای داشته باشد؟

این را می‌توانم بگویم كه خط را ما شكستیم. بالاخره نگاه غیررسمی ما بودیم. نشریاتی وجود داشتند كه منتسب به جاهایی بودند. دارای بودجه‌های زیاد و ما به اصطلاح پا برهنه بودیم و بدون امكانات. همه می‌دانند شلمچه چه جریان‌سازی عظیمی در حوزه رسانه برای بچه‌ها بود. شلمچه نشریه‌ای بود كه در خانه صفحه‌بندی می‌شد. همسرم كار تایپش را انجام می‌داد. افرادی كه در آن می‌نوشتند همین‌هایی هستند كه الان در سایت‌ها می‌نویسند و نویسنده روزنامه هستند. آنها آنجا تربیت شدند. نشریه به آنها جرأت داد كه می‌توانند رسانه داشته باشند و رسانه برای خودش باشد و بعد از آن فكر می‌كنم با فقر و فحشا مهم‌تر از آن اخراجی‌ها خیلی‌ها جرأت پیدا كردند وارد این حوزه شوند؛ ولی تنها ایرادش این است كه دیر شده و این موج باید ده سال پیش راه می‌افتاد.

فكر می‌كنید اگر اصلاح طلب‌ها یك ده‌نمكی داشتند وضعشان از نظر ارتباط با كف جامعه بهتر بود؟

آنها دارند و قدر نیروهای خودشان را می‌دانند.

ده‌نمكی اصلاح‌طلبان كیست؟

به هر حال آنها آدم‌های خاص خودشان را دارند. در جریان‌سازی اصلاح‌طلب‌ها در نشریات در تاریخ مطبوعات ایران، جریان مطبوعات سال 76 خیلی موثر بود؛ روزنامه‌های نشاط، آفتاب و صبح امروز، ولی ضعفشان این است كه مخاطب عام ندارند. ما این مساله را در تاریخ انقلاب هم داشتیم، مثلا روحانیت به خاطر پیوندی كه با مردم داشت می‌توانست جریان مردمی را بسیج كند، كاری كه جریان روشنفكری و ملی‌گرایی نمی‌توانست. به‌خاطر همین موضوع، در جاهایی روحانیت و مذهبی‌ها را به جریان ملی تزریق می‌كرد تا بتوانند با توده‌های مردمی ارتباط برقرار كنند مثل جریان نهضت آزادی و ملی ـ مذهبی، اما به دلیل این كه عمق نداشت و به آن اعتقاد نداشتند مؤثر واقع نشد. هنوز هم رسانه‌های برخی از اصولگرایان ما هم فكر می‌كنند با همین سایت‌ها خیلی می‌توانند در افكار عمومی تأثیرگذار باشند، در حالی كه این طور نیست. سایت‌های آنها مخاطبان خاص و محدودی دارد و خودشان سایت‌های همدیگر را می‌خوانند و بحث و تحلیل می‌كنند. من فكر می‌كنم با زبان مردم برای مردم حرف زدن هنر امام خمینی(ره) بود. زدن حرف‌های عمیق با زبان مردم، كاری كه مولانا در مثنوی انجام می‌دهد، اما حافظ در جاهایی نمی‌تواند. ما باید یاد بگیریم و من سعی كردم از این الگو استفاده كنم.

طبعا هر آدمی می‌تواند سوژه برای ساختن یك فیلم باشد. من چند ‌اسم را نام می‌برم‌ شما بگویید آیا قابلیت دراماتیزه شدن یا مستند شدن دارند؟

من دیگر وارد مصداق نمی‌شوم. شاید ده سال پیش می‌آمدید‌ چنین حرف‌هایی ‌می‌زدم، ولی الان نه.

شما بچه دارید؟

بله یك دختر.

اگر زمانی دختر شما بخواهد وارد سینمای ایران شود، این اجازه را به او می‌دهید؟

البته من در كار خودم از دخترم استفاده كرده‌ام. در اخراجی‌ها همان دختر بچه‌ای كه شیمیایی شده بود و امین حیایی از داخل كمد بیرونش آورد، دختر خودم بود. بعد كه بزرگ شد و زمانی كه خودش آمد و از نزدیك سختی‌های كار را دید ترجیح داد شغل دیگری در آینده داشته باشد. من اگر قرار باشد سفارش كنم كه در این حوزه كار كند ترجیح می‌دهم نویسندگی را انتخاب كند؛ زیرا نویسنده جریان‌ساز و ماندگار است.

اگر دخترتان بخواهد بازیگر شود چطور؟

زمانی كه نظر من را بپرسد خودم به خودش خواهم گفت!

یعنی مخالف بازیگر شدن دخترتان هستید؟

خیر، به خاطر این كه در فیلم خودم بازی كرده.

اگر بخواهد در فیلم دیگران بازی كند، چه؟ اجازه بازی در فیلم دیگران را هم به او می‌دهید؟

بستگی به خودش دارد. من همه حرف‌هایم را می‌زنم و تصمیم آخر را به عهده خودش می‌گذارم. به نظر من نویسندگی در سینما حتی از كارگردانی تاثیرگذارتر است.

بهمن هدایتی / جام‌جم

http://www.asriran.com/fa/news/234437

يکشنبه 16/7/1391 - 16:10
آلبوم تصاویر

پایی عظیم الجثه در خیابان- سئول، کره جنوبی

نمایشگاه خودروهای کلاسیک در سیلور اسپرینگ کالیفرنیا

يکشنبه 16/7/1391 - 16:8
حقوق
با توجه به تعریف مجازات بازدارنده در ماده 17 قانون مجازات اسلامى اغلب مجازات‏‌هاى مذكور در كتاب پنجم از قانون مجازات اسلامى كه نوع و میزان آن در قانون مشخص شده است و براى حفظ نظم و مصلحت اجتماعى اعمال می‌شود، مجازات بازدارنده است و می‌تواند مشمول مقررات مرور زمان آیین دادرسى دادگاه‌هاى عمومى و انقلاب در امور كیفرى مصوب 1378 شود.
آیا می‌دانید مجازات بازدارنده چیست و مصادیق آن كدام است؟ اصولا چه تفاوتی بین مجازات‌های بازدارنده و تعزیر وجود دارد؟

به گزارش ایسنا؛ ماده 17 قانون مجازات اسلامی می‌گوید: «مجازات بازدارنده، تأدیب یا عقوبتى است كه از طرف حكومت‏ به منظور حفظ نظم و مراعات مصلحت اجتماع در قبال تخلّف از مقررات و نظامات حكومتى تعیین می‌گردد، از قبیل حبس، جزاى نقدى، تعطیل محل كسب، لغو پروانه و محرومیت از حقوق اجتماعى‏ و اقامت در نقطه یا نقاط معین و منع از اقامت در نقطه یا نقاط معیّن و مانند آن.

رأى وحدت رویه

- رای شماره 590- 5/ 11/ 1372: مجازات‌هاى بازدارنده مذكور در ماده (17) قانون مجازات اسلامى مصوب 8/ 5/ 1370 به ضرورت حفظ نظم و مصلحت اجتماع درباره كسانى اعمال می‌شود كه مرتكب جرم عمدى شده و تعیین مجازات تعزیرى مقرر در قانون براى تنبیه و تنبه مرتكب كافى نباشد كه در این صورت دادگاه می‌تواند بر طبق ماده (19) قانون مجازات اسلامى مجازات بازدارنده را هم به عنوان تتمیم مجازات در حكم خود قید كند و تعیین حداكثر مجازات تعزیرى مانع تعیین مجازات بازدارنده نمی‌باشد.

نظریه‌های اداره كل حقوقی قوه قضاییه

- نظریه 2391/ 7- 12/ 5/ 1373: منظور از حكومت مذكور در ماده 17 قانون مجازات اسلامى حكومت به معناى اخص كلمه یعنى قوه مجریه نیست. مقصود مجازات‌هایى است كه از طرف شرع مقرر نشده ولى حكومت براى حفظ نظم یا نظام تعیین آنها را لازم می‌داند و در آن مورد وضع مجازات به ترتیب مقرر در قانون اساسى باید به وسیله قوه مقننه باشد.

- به تبصره 1 ماده 62 مكرر الحاقى 1377 همین قانون نیز مراجعه شود.

- نظریه 1171/ 7- 2/ 3/ 1375: مجازات‌هاى مذكور در قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام و جزاى نقدى مجازات بازدارنده است.

- نظریه 8013/ 7- 3/ 11/ 1375: 1- با توجه به تعریف مجازات بازدارنده در ماده 17 قانون مجازات اسلامى اغلب مجازات‏‌هاى مذكور در كتاب پنجم از قانون مجازات اسلامى كه نوع و میزان آن در قانون مشخص شده است و براى حفظ نظم و مصلحت اجتماعى اعمال می‌شود، مجازات بازدارنده است و می‌تواند مشمول مقررات مرور زمان آیین دادرسى دادگاه‌هاى عمومى و انقلاب در امور كیفرى مصوب 1378 شود.

- با عنایت به تعریف تعزیرات شرعى در تبصره 1 ماده (2) قانون آیین دادرسى دادگاه‏‌هاى عمومى و انقلاب در امور كیفرى مصوب 1378 و تعریف مجازات بازدارنده در ماده 17 قانون مجازات اسلامى می‌توان گفت بین اصطلاحات «تعزیر» و «مجازات بازدارنده» رابطه عموم و خصوص مطلق وجود دارد، به بیان دیگر اصطلاح تعزیر، شامل مجازات بازدارنده هم می‌شود لیكن اصطلاح مجازات بازدارنده، شامل تعزیرات شرعى نیست.

- نظریه 4939/ 7- 31/ 6/ 1380: با عنایت به تعریف مجازاتهاى تعزیرى و بازدارنده در قانون مجازات اسلامى مصوب 1370، منظور مقنن از جمله «مانند آن» در آخر ماده 17 قانون مزبور، هر مجازاتى است كه قانونگذار- حكومت به معنى اعم- براى حفظ نظم و مصلحت اجتماعى با ذكر نوع و میزان آن در قانون تعیین كرده بدون اینكه آن مجازات در فقه یا شرع آمده باشد. مانند مجازات شلاق- غیر از حدّ- كه مثلا در كتاب پنجم قانون مجازات اسلامى مكررا مقرر شده، ولى در زمره مجازات‌هاى موضوع ماده 17 ذكر نشده در حالى كه در تبصره 3 ماده 173 قانون آیین دادرسى دادگاه‌هاى عمومى و انقلاب در امور كیفرى مصوب 1378 به عنوان مجازات بازدارنده تصریح شده است همچنین مجازات تبدیلى «قطع خدمات عمومى» موضوع ماده 728 قانون مجازات اسلامى. با توجه به مراتب مزبور الزام به «ارائه خدمات» نمی‌تواند در زمره مجازات‌هاى بازدارنده و از مصادیق جمله «مانند آن» آخر ماده 17 موصوف باشد مگر اینكه مقنن آن را تصویب كند مضافا به اینكه كار اجبارى، مخالف مقررات كنوانسیون سازمان ملل متحد كه ایران هم آن را پذیرفته است- می‌باشد.
http://www.asriran.com/fa/news/235212
يکشنبه 16/7/1391 - 15:59
آلبوم تصاویر

ورود گروگان‌های آزاد شده از لیبی به کشور (عکس)















يکشنبه 16/7/1391 - 15:57
سياست
عظم‌له با توجه به کهولت سن، هر دو ماه یکبار در سنگر توحیدی نماز جمعه حضور پیدا خواهند کرد و مومنین را از مواعظ حکیمانه خود بهره‌مند خواهند ساخت.
ستاد نماز جمعه تهران با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد آیت‌الله جنتی به علت کهولت سن، هر دو ماه یکبار خطیب نماز جمعه تهران خواهد بود.

به گزارش مهر، متن این اطلاعیه به شرح زیر است:آیت الله جنتی

به اطلاع ملت شریف و انقلابی ایران اسلامی و مردم شهیدپرور تهران می‌رساند؛ حضرت آیت‌الله جنتی (دامت برکاته)، امام جمعه موقت تهران در گذشته طبق برنامه، هر ماه یک بار به ایراد خطبه‌های وحدت آفرین جمعه تهران می‌پرداختند، اما معظم‌له با توجه به کهولت سن، هر دو ماه یکبار در سنگر توحیدی نماز جمعه حضور پیدا خواهند کرد و مومنین را از مواعظ حکیمانه خود بهره‌مند خواهند ساخت.

ایشان که به واقع، ابوذروار در تمامی مقاطع حساس انقلاب اسلامی و بعد از آن، منشاء خیر و برکت بوده‌اند؛ فی‌الحال نیز همچنان با حفظ روحیه بسیجی و برخورداری از مواضع ولایی و انقلابی، به خدمات ماندگار خود با تمام توان ادامه خواهند داد و مردم فهیم ایران اسلامی، قدرشناس زحمات این قضیه وارسته، یار دیرین امام «ره» و ولی امر مسلمین جهان «دام ظله» بوده و خواهند بود.
http://www.asriran.com/fa/news/235153
يکشنبه 16/7/1391 - 15:56
آلبوم تصاویر

بدون شرح(عکس)

منبع: زیست نیوز
يکشنبه 16/7/1391 - 15:54
آلبوم تصاویر

پادشاه عربستان در پاساژ (عکس)



يکشنبه 16/7/1391 - 15:53
بهداشت روانی
ر
زندگی دشوار است و همیشه هم منصفانه نیست، ولی این بدان معنا نیست كه زندگی نمی‌تواند خوب باشد، یا نمی‌تواند پاداش دهنده و لذت بخش و دوست داشتنی باشد! هنوز و همیشه دلایل فراوانی داریم كه به زندگی «آری» بگوییم و از آن سرشار شویم.
ایسنا: انسان در اوج عجز و نیاز، عجیب و قدرتمند است؛ یعنی هرچند تابع بستر و شرایط است، ولی مطیعی بی‌چون و چرا نیست و به طور مستمر در پی آن است كه تغییر و تحولی دیگر ایجاد كند. این ویژگی اوست و قدرتی است كه خداوند به او داده است.

اصل شادی همانا دلشادی و خوشحالی است كه آن را باید در درون خود جست و جو كنیم و نه هیچ كجای دیگر، پس آنگاه كه احساس رضایت، خشنودی و لذت كردید، به سمت شادی گام برداشته‌اید.

به گزارش ایسنا، چهار پیشنهاد وجود دارد كه كه می‌توانید راجع به آن فكر كنید و بعد تصمیم بگیرید تا روال زندگی تان را تغییر دهید.

اولین پیشنهاد

می‌دانیم كه با سختی‌ها و كاستی‌های موجود در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی مشكل است، اما سعی كنید تا همیشه ذهن و فكر خود را از خاطرات خشنود كننده گذشته لبریز كنید. این ذهن و فكر و اندیشه‌های ما هستند كه چرخ‌های ما را آماده می‌سازند تا در جهت آنها به حركت درآییم.

خاطرات شادی به نتایج شادی آور منتهی می‌شوند. ما می‌توانیم قربانی شرایط شویم یا بر شرایط غلبه كنیم، می‌توانیم از آزادی و عظمت خود بگذریم و به شرایط اجازه می‌دهیم كه بر ما مسلط شود یا اینكه خود یك انتخاب كننده باشیم. در این جهت آنچه مهم است، برداشت ماست.

دومین پیشنهاد

از عادت كردن بدون چون و چرا به شادی نگران نباشید. آنقدر تمرین كنید و آنقدر وجود و افكار و امیالتان را از آنچه باعث شادی‌تان می‌شود پر كنید تا شاد شوید. شادی تنها داروی شفابخشی است كه هیچ گونه عوارض جانبی ندارد. شادی به چشمان‌تان درخشش، به نگاه‌تان عشق، به لبخندتان جذابیت، به سیمای‌تان زیبایی و به حركات‌تان اطمینان و سرزندگی می‌بخشد. مطمئن باشید كه هر چهره‌ای با لبخند زیباتر است.

سومین پیشنهاد

به گزارش ایسنا و به نقل از ایران پاك، برای افزایش رضایت خود،‌ خشنودی و شادی خود را زیاد و زیادتر كنید. تا اینكه از لحظات زندگی خود بیشترین لذت را ببرید. برای گسترش سطوح شادی و شادابی خود، حتی در مواقعی كه باید ظاهری غمگین به خود بگیرید، درون خود را از شادی و رضایت خالی نكنید و آگاه باشید كه بزرگ‌ترین نعمت شادی است، زیرا انسان به همان اندازه كه به آب و نان نیاز دارد، به شادی و خنده نیازمند است؛ هم برای جسمش و هم برای جانش، خوش مشربی تكمیل كننده شادی و خشنودی زندگی است.

زندگی دشوار است و همیشه هم منصفانه نیست، ولی این بدان معنا نیست كه زندگی نمی‌تواند خوب باشد، یا نمی‌تواند پاداش دهنده و لذت بخش و دوست داشتنی باشد! هنوز و همیشه دلایل فراوانی داریم كه به زندگی «آری» بگوییم و از آن سرشار شویم.

چهارمین و آخرین پیشنهاد

عمیقا زندگی خود و دیگران (به خصوص نزدیكان خود) را دوست داشته باشید. بگذارید آنها بفهمند كه چقدر دوستشان دارید. از ابراز محبت و احساسات به دیگران دریغ نكنید و نگران نباشید. متوجه دیگران و علاقه‌مند به آنها باشید تا آنها نیز چنین نباشند. به خاطر اندكی مشكل و ناراحتی همه زندگی و وجودتان را به پریشانی نكشید. هرچند رنج امری گریزناپذیر است و می‌توان از آن اجتناب كرد. كافی است از روشهای سازنده استفاده كنیم.
يکشنبه 16/7/1391 - 15:52
اخبار
فارس: عکسی که در زیر می‌بینید عسل‌هایی به رنگ‌ سبز و قرمز و آبی است که در فرانسه بدست آمده. اگر چه شاید رنگ این عسل‌ها جالب باشد اما آن‌ها خوردنی نیستند.

طبق تحقیقات انجام شده علت این تغییر رنگ تغذیه زنبورهای عسل از مواد زائد شرکت شکلات سازی «ام اند ام» بوده که باعث مرگ و بسیاری از زنبورها شده و عسل تولیدی آن‌ها را غیر قابل استفاده کرده است.

يکشنبه 16/7/1391 - 15:50
آموزش و تحقيقات
قارچ دنبلان به صورت همزیستی با ریشه‌های درختان جنگلی به وجود می‌آید و در سطح تجاری در آزمایشگاه‌ها اقدام به تولید نهال آلوده به میسلیوم‌های قارچ دنبلان می‌کنند و بعد کشت درختان را در زمین انجام می‌دهند.
فارس: جعفر پایدار که به همراه دوستان خود در مسیر طارم ماسوله اقدام به کوهپیمایی می‌کرد، موفق به پیدا کردن این قارچ کوهی شده است.

وی در مورد نحوه پیدا کردن «دنبلان کوهی» گفت: سرگرم کوهپیمایی بودم که ناگهان شیء سفید را از دور دیدم.

پایدار افزود: وقتی نزدیک‌تر رفتم دیدم که «دنبلان کوهی» است و اقدام به کندن آن کردم.

وی با اشاره به اینکه با زحمت و دردسر فراوان آن را از کوه پایین آوردم، تصریح کرد: منطقه‌ای که این «دنبلان کوهی» را پیدا کردم در مناطق ییلاقی «سیاه ورود» شهرستان طارم و در «پلنگ سر» واقع شده است.

**قارچ دُنبَلان

قارچ دُنبَلان (Truffle) نوعی قارچ خوراکی گرانقیمت و کمیاب است.

این قارچ در گونه‌های مختلف به رنگهای قرمز تیره، خاکستری، سفید، بنفش و سیاه است، ولی لذیذترین نوع آن دارای

پوستهٔ سیاه‌ رنگ است.

قارچ‌های دنبلان معمولاً دسته دسته در عمق ۳۰ سانتیمتری در خاک و نزدیک به ریشه‌های گیاهان و درخت‌ها می‌رویند.



کاشت آنها نتیجه مفید نداده ‌است، ولی به حالت طبیعی در بسیاری از زمین‌های معتدل دیده می‌شوند و آنها را به وسیله سگ یا خوک پیدا می‌کنند.

دو نوع سیاه و سفید این قارچ گران‌قیمت‌ترین قارچ‌های دنبلان زیرزمینی هستند.

بیشترین میزان مصرف قارچ دنبلان در رستوران‌ها، صنایع غذایی، تهیهٔ انواع سس‌ها و روغن‌های معطر و نیز داروسازی است.

قارچ دنبلان به صورت همزیستی با ریشه‌های درختان جنگلی به وجود می‌آید و در سطح تجاری در آزمایشگاه‌ها اقدام به تولید نهال آلوده به میسلیوم‌های قارچ دنبلان می‌کنند و بعد کشت درختان را در زمین انجام می‌دهند.

اندازه قارچ دنبلان از یک فندق تا اندازه یک پرتقال است و شکلی شبیه سیب زمینی دارد.

کشت و کار این قارچ‌ها در زمین‌هایی که بکر می‌باشد هم موجب در آمدزایی افراد بومی می‌شود و هم طبیعت دچار دست خوردگی نمی‌شود.

گونه‌ای از نادرترین قارچ‌های دنبلان کوهی جهان در برخی از مراتع شهرستان طارم استان زنجان شناسایی و در دانشگاه زنجان بررسی شده‌است.

قارچ دنبلان کوهی با گیاهان مرتعی هم‌زیستی دارد و در سال‌های پر باران و فصل پاییز و نیز از اول اسفند تا نیمه اول فروردین در مراتع شهرستان طارم رشد می‌کند.

بیش از ۱۵ نوع پروتئین در این قارچ‌ها شناسایی شده‌است.
يکشنبه 16/7/1391 - 15:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته