سوره :
البقرة
آیه شماره :
36
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
البقرة
آیه شماره :
98
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
البقرة
آیه شماره :
168
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
البقرة
آیه شماره :
208
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
الانعام
آیه شماره :
142
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
الاعراف
آیه شماره :
22
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
الاعراف
آیه شماره :
24
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
التوبة
آیه شماره :
114
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
يوسف
آیه شماره :
5
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
الكهف
آیه شماره :
50
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
طه
آیه شماره :
39
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
طه
آیه شماره :
39
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
طه
آیه شماره :
117
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
طه
آیه شماره :
123
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
الشعراء
آیه شماره :
77
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
القصص
آیه شماره :
15
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
القصص
آیه شماره :
19
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
فاطر
آیه شماره :
6
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
يس
آیه شماره :
60
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
الزخرف
آیه شماره :
62
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)
سوره :
الزخرف
آیه شماره :
67
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)