سوره :
البقرة
آیه شماره :
133
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
البقرة
آیه شماره :
143
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
آل عمران
آیه شماره :
99
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
آل عمران
آیه شماره :
140
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
النساء
آیه شماره :
135
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
المائدة
آیه شماره :
8
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
المائدة
آیه شماره :
44
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
الانعام
آیه شماره :
144
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
الحج
آیه شماره :
78
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
النور
آیه شماره :
4
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
النور
آیه شماره :
6
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)
سوره :
النور
آیه شماره :
13
ریشه کلمه :
شهد
فعل :
شهد
معنی :
حضور، معاينه، درک کردن، ديدن، اشراف داشتن، خبر قاطع، آشكار، گواهي ديدن، اداى شهادت، اظهار خبر قاطع، اقرار، حكم، علم،
«اَشهاد» و «شهود» جمع شاهد: حاضر، بيننده، شهادت كننده
«شهيد» شاهد، حاضر، بيننده، حافظ جمع آن «شهداء»
«اِشهاد» گواه قرار دادن، حاضر ساختن، شاهد گرفتن
«استشهاد» گواه خواستن، شاهد گرفتن
توضیح :
بهتر است شهود در معنى حضور و شهادت را به ديدن و معاينه فرار دهيم. (مفردات)