• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : فصلت  آیه شماره : 47
ریشه کلمه : شرك
فعل : شرك
معنی : شريك شدن، شرکت داشتن، سهيم بودن، براي خدا شريک قرار دادن، مشرک شدن «اشراك» شريك كردن، مشرک شدن، براي خدا شريک قرار دادن «مشارکة» «شارک» شرکت داشتن «اشتراک» و «مشارکت» باهم شريک شدن، سهيم شدن
توضیح : «شريك» كسى كه در كارى يا در چيزى با ديگرى سهيم است. «مشرك» كسى است كه براى خدا شريك قرار بدهد. شرك اقسامى دارد: 1- شرك در خلقت. مثل آنان که خيرات را از يزدان و شرور را از اهريمن مى‏دانستند و مى‏گفتند: يزدان اهريمن را آفريده سپس اهريمن بالاستقلال شرور را آفريد. [انعام:100] و [مؤمنون:91] 2- شرك در تدبير عالم. مثل عقيده ارباب انواع كه اعتقاد به خداى دريا، خداى صحرا، خداى جنگ، خداى عشق، خداى جنگ،، خداى غضب،، و غيره داشتند و براى هر يك مجسمه‏اى به خيال خويش درست كرده بودند و مثل عقيده ستاره پرستان، آفتاب پرستان، و عقيده تثليت در هند و روم و چين و مصر... 3- شرك در عبادت. و آن اينكه خدا را عبادت نمى‏كردند، بلكه بتها، ارباب انواع، آفتاب، ماه، دريا، رعد، برق، حتى، اشخاصى مثل نمرود و فرعون و... را پرستش مى‏كردند. [انعام:101]، [انعام:102]، بايد دانست واسطه غير از شرك است. قرآن واسطه را قبول دارد. يعنى خداوند با واسطه‏ها و اسباب كار مى‏كند. مثلاً گياهان را به وسيله باران مى‏روياند، حيات را به وسيله نور خورشيد تدبير مى‏كند، بندگان خود را به وسيله زمين روزى مى‏دهد. مردگان را به وسيله ملك الموت قبض مى‏كند. فرزندان را به وسيله پدر و مادر به دنيا مى‏آورد. چنان كه نماز، روزه، صدقه و اعمال نيك را وسيله تقرب قرار داده و بندگان را به وسيله پيامبران و امامان عليهم السلام هدايت فرموده است. اگر اين واسطه‏ها و اسباب را در كارهاى خود مستقل بدانيم آن شرك است و اگر بگوئيم كه: خدا آنها را آفريده و زير نظر خود قرار داده و با اجازه و فرمان خداكار مى‏كنند و از خود استقلالى ندارند بلكه «كُلُّ لَهُ قانِتُونَ» اند در اين صورت مخالف قرآن سخن نگفته‏ايم. احترام و شرك دو چيز جداگانه هستند، محترم داشتن چيزى معبود قرار دادن آن نيست مثلاً زيارت قبور پيامبران و امامن و صلحا و پدر و مادر و اين كه كسى صاحب قبر را شفيع آورده و بگويد: خدايا به احترام صاحب اين قبر حوائج مرا بر آورده كن هيچ يك از اينها مصداق شرك نيست و گرنه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» آن را تحريم مى‏كردند. ما نه به صاحب قبر عبادت مى‏كنيم و نه او را در كارى از كارهاى عالم مستقل مى‏دانيم بلكه چون در راه رضاى خدا قدم بر داشته و با نفس مبارزه كرده و پيش خدا محترم است او را شفيع قرار مى‏دهيم. همچنين بوسيدن اعتاب مقدسه و تبرك به آنها هيچ يك مصداق شرك نيستند شاهد بارز اين سخن حجر الاسود و كعبه است به اتفاق اهل اسلام بوسيدن و دست ماليدن به حجر الاسود جايز و ثواب است و همچنين كعبه. و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم حجر الاسود را استلام فرموده و بوسيده است. شرك جلى و خفى‏ شرك جلى يكى از شركهاى سه گانه است كه گذشت. شرك خفى آن است كه غير خدا را نيز كارها مراعات بكند مثلا بگويد: اگر فلانى نبود عيال من ضايع مى‏شد ولى اگر بگويد خدا فلانى را در كار من سبب كرد اشكالى ندارد. [يوسف:106].