• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
سوره : البقرة  آیه شماره : 187
ریشه کلمه : حدد
فعل : حدّ
معنی : مرز ، مقررّات «محادّه» دشمنى، مخالفت، تندي «حديد» آهن، نافذ، تند و تيز
توضیح : به واسطه ميان دو چيز كه از اختلاط آن دو جلوگيرى مى‏كند، مرز گويند. مراد از «حدود اللّه» احكام خداست، اعمّ از محرّمات و واجبات كه بايد به محرّمات نزديك نشد و از واجبات تجاوز نكرد. اصل «حدّ » به معنى (منع و دفع) است. مرز را از آن جهت حدّ گويند كه ميان دو شى‏ء واقع شده و مانع از اختلاط است. آهن را «حديد» گويند كه منع و دفع كننده است و يا آلت منع است. به چشم تيزبين و دقيق، حديد گويند كه از مخفى شدن چيزها منع مى‏كند به زبان گويا و سخن گو ، ديد گفته‏اند كه از آدمى دفاع مى‏كند و از مغلوب شدن در گفتگو مانع مى‏شود .
سوره : البقرة  آیه شماره : 229
ریشه کلمه : حدد
فعل : حدّ
معنی : مرز ، مقررّات «محادّه» دشمنى، مخالفت، تندي «حديد» آهن، نافذ، تند و تيز
توضیح : به واسطه ميان دو چيز كه از اختلاط آن دو جلوگيرى مى‏كند، مرز گويند. مراد از «حدود اللّه» احكام خداست، اعمّ از محرّمات و واجبات كه بايد به محرّمات نزديك نشد و از واجبات تجاوز نكرد. اصل «حدّ » به معنى (منع و دفع) است. مرز را از آن جهت حدّ گويند كه ميان دو شى‏ء واقع شده و مانع از اختلاط است. آهن را «حديد» گويند كه منع و دفع كننده است و يا آلت منع است. به چشم تيزبين و دقيق، حديد گويند كه از مخفى شدن چيزها منع مى‏كند به زبان گويا و سخن گو ، ديد گفته‏اند كه از آدمى دفاع مى‏كند و از مغلوب شدن در گفتگو مانع مى‏شود .
سوره : البقرة  آیه شماره : 230
ریشه کلمه : حدد
فعل : حدّ
معنی : مرز ، مقررّات «محادّه» دشمنى، مخالفت، تندي «حديد» آهن، نافذ، تند و تيز
توضیح : به واسطه ميان دو چيز كه از اختلاط آن دو جلوگيرى مى‏كند، مرز گويند. مراد از «حدود اللّه» احكام خداست، اعمّ از محرّمات و واجبات كه بايد به محرّمات نزديك نشد و از واجبات تجاوز نكرد. اصل «حدّ » به معنى (منع و دفع) است. مرز را از آن جهت حدّ گويند كه ميان دو شى‏ء واقع شده و مانع از اختلاط است. آهن را «حديد» گويند كه منع و دفع كننده است و يا آلت منع است. به چشم تيزبين و دقيق، حديد گويند كه از مخفى شدن چيزها منع مى‏كند به زبان گويا و سخن گو ، ديد گفته‏اند كه از آدمى دفاع مى‏كند و از مغلوب شدن در گفتگو مانع مى‏شود .
سوره : النساء  آیه شماره : 13
ریشه کلمه : حدد
فعل : حدّ
معنی : مرز ، مقررّات «محادّه» دشمنى، مخالفت، تندي «حديد» آهن، نافذ، تند و تيز
توضیح : به واسطه ميان دو چيز كه از اختلاط آن دو جلوگيرى مى‏كند، مرز گويند. مراد از «حدود اللّه» احكام خداست، اعمّ از محرّمات و واجبات كه بايد به محرّمات نزديك نشد و از واجبات تجاوز نكرد. اصل «حدّ » به معنى (منع و دفع) است. مرز را از آن جهت حدّ گويند كه ميان دو شى‏ء واقع شده و مانع از اختلاط است. آهن را «حديد» گويند كه منع و دفع كننده است و يا آلت منع است. به چشم تيزبين و دقيق، حديد گويند كه از مخفى شدن چيزها منع مى‏كند به زبان گويا و سخن گو ، ديد گفته‏اند كه از آدمى دفاع مى‏كند و از مغلوب شدن در گفتگو مانع مى‏شود .
سوره : المجادلة  آیه شماره : 4
ریشه کلمه : حدد
فعل : حدّ
معنی : مرز ، مقررّات «محادّه» دشمنى، مخالفت، تندي «حديد» آهن، نافذ، تند و تيز
توضیح : به واسطه ميان دو چيز كه از اختلاط آن دو جلوگيرى مى‏كند، مرز گويند. مراد از «حدود اللّه» احكام خداست، اعمّ از محرّمات و واجبات كه بايد به محرّمات نزديك نشد و از واجبات تجاوز نكرد. اصل «حدّ » به معنى (منع و دفع) است. مرز را از آن جهت حدّ گويند كه ميان دو شى‏ء واقع شده و مانع از اختلاط است. آهن را «حديد» گويند كه منع و دفع كننده است و يا آلت منع است. به چشم تيزبين و دقيق، حديد گويند كه از مخفى شدن چيزها منع مى‏كند به زبان گويا و سخن گو ، ديد گفته‏اند كه از آدمى دفاع مى‏كند و از مغلوب شدن در گفتگو مانع مى‏شود .
سوره : الطلاق  آیه شماره : 1
ریشه کلمه : حدد
فعل : حدّ
معنی : مرز ، مقررّات «محادّه» دشمنى، مخالفت، تندي «حديد» آهن، نافذ، تند و تيز
توضیح : به واسطه ميان دو چيز كه از اختلاط آن دو جلوگيرى مى‏كند، مرز گويند. مراد از «حدود اللّه» احكام خداست، اعمّ از محرّمات و واجبات كه بايد به محرّمات نزديك نشد و از واجبات تجاوز نكرد. اصل «حدّ » به معنى (منع و دفع) است. مرز را از آن جهت حدّ گويند كه ميان دو شى‏ء واقع شده و مانع از اختلاط است. آهن را «حديد» گويند كه منع و دفع كننده است و يا آلت منع است. به چشم تيزبين و دقيق، حديد گويند كه از مخفى شدن چيزها منع مى‏كند به زبان گويا و سخن گو ، ديد گفته‏اند كه از آدمى دفاع مى‏كند و از مغلوب شدن در گفتگو مانع مى‏شود .