• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
خون خدا
تعداد بازدید : 893
شکستم در قصيده، در غزل، ‌اي جان شور و شعر/ تو را وقتي که در فرياد «ادرک يا اخا» ديدم / تمام راه را بر نيزه‌ها با پاي سر رفتي / به غيرت پا به پاي زينب کبري(س) تو را ديدم / دل و دست از پليدي‌هاي اين دنيا شبي شستم / که خونت را حناي دست مشتي بي حيا ديدم / چنان فواره زد خون تو تا منظومه‎ي شمسي / که از خورشيد هم خون رشيدت را فرا ديدم / مصيبت ماند و حيرت ماند و غربت ماند و عشق تو / ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا ديدم / تصور از تفکر ماند و خون تو تداوم يافت / تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا ديدم «عليرضا قزوه»
نظر خود را درباره اين عکس بيان کنيد .