• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـفتم - صفحه 92 -  عفو عمومي
صفحه : 92
عفو عمومي
مي كردند با ديدن آنها. و ارتش را آنطور بار آورده بودند كه احساسشان نسبت به ملت غير از اين احساس بود كه امروز هست . امروز شما احساس شادي مي كنيد كه در آغوش ملت هستيد، و ملت احساس شادي مي كند كه در آغوش شماست ؛ و هر دو احساس شادي مي كنيد كه برادروار مجتمع هستيد و هر دو با هم . و من احساس غرور مي كنم كه اين ارتش با مردم همچو مختلط است و همچو مزدوج (2) است كه مثل دو برادر. اين ،غرور دارد.
ارتش در صدر اسلام
اسلام همين را مي خواهد. ارتش اسلام در صدر اسلام با مردم يكي بودند، جدايي نداشتند، از مردم بودند. بعدها سلاطين جور و خصوصا اخيرا به واسطه تبليغاتي كه كردند- تبليغاتي كه از جانب اجانب بود و مامور آن رژيم منحط بود - تبليغاتي كردند كه شما رااز ما جدا كردند، ملت را از شما جدا كردند. ملت را - بعضي را از بعض - جدا كردند؛دانشگاهي را از مدرسه اي جدا كردند؛ بازاري را از هر دو خواستند جدا كنند. بحمدالله اين فرصت پيدا شد و خداي تبارك و تعالي همچو توفيقي داد كه همه الان با هم ، همه برادروار در يك محيط دوستانه ، در يك محيطي كه با شعف و شوق از هم پذيرايي مي كنيد، مجتمع هستيم . اين روز، روز مباركي است ؛ اين روز، روز ميمون و بزرگي است .
و اما قضيه اي كه فرمودند راجع به عفو(3)، همين طور است كه گفته اند. . . آنهايي كه مجرم بودند، آنهايي كه خيانتكار بودند، آنها را مجازات كردند و خواهند كرد. و اماارتش ، ژاندارمري ، و همين طور ساير طبقات ديگر از قواي انتظامي ، شهرباني ، در تمام كشور، اگر . . . خداي نخواسته مرتكب يك جرم صغيري ، يك گناه صغيره اي شده باشند،