• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـفتم - صفحه 515 -  مبارزه زاغه نشينان
صفحه : 515
تعالي يك سد بزرگي را شكستيد و شكستيم . در آن وقتي كه دنبال اين قضيه بوديد همه مي دانيد كه هيچ قشري توجه به اينكه من حالا چي ندارم ، چي دارم ، گرفتاري خانوادگي ام چي هست ، آيا منزلم مثلا برقش مرتب است ، آيا تلفن من چه طوري است ،هيچ توجه به اين مسائل نبود؛ مطرح نبود اين مسائل ؛ آنكه مطرح بود بين همه اين بود كه اين رژيم نباشد؛ يك رژيم الهي باشد. اين اسباب اين شد كه پيروز شديد. اگر در آن وقت هم كه همه داشتند، مثلا فرض كنيد، توي خيابان آمده بودند هر كسي فكر اين بودكه خوب ، حالا ما امشب وقتي برويم منزل شام مان چه هست ، برقمان چه طوري است ،تلفنمان چه هست ، قرض داريم ، بچه هامان مثلا چطورند، مريض داريم ، اگر اينطورتشتت افكار بود، هرگز اين پيشرفت را نمي كرد. شما هر كدام وارد بوديد، و همه واردبودند الحمدلله ، در اين نهضت ، و در آن وقتي كه شور اين نهضت بود و فشار از آن طرف و از اين طرف ، اين توجه [به ] اين معنا را داريد. و خودتان الان برگرديد به آن حالي كه در آن وقت داشتيد: مي دانيد كه هيچ چيز مطرح نبود آن وقت ؛ همه يك توجه ؛و از خودمان غفلت كرده بوديم . آنهايي كه توي خيابانها و بالاي پشت بامها شب و روزفرياد مي زدند و "الله اكبر" مي گفتند و مبارزه مي كردند و با هيچ ، با همه چيز مقابله مي كردند اينها، ابدا توجه به اينكه ما منزلمان چه جوري است ، خانه مان ، آيا داريم يا نه ؛هيچ ابدا اين مطرح نبود.
مبارزه زاغه نشينان
آن زاغه نشينهاي اطراف تهران كه يك دفعه من در تلويزيون ديدم وضعشان را وديدم روحشان را، كه وضعشان . خوب ، به مشاهده ديدم كه عده زيادي در يك زاغه اي ،در يك سوراخي ، رفت و آمد مي كنند. و بعد كه پرسيد از يكي از آنها كه شما چه مي كنيد، روزها چه مي كنيد، گفت ما صبح كه مي شود با بچه هايمان راه مي افتيم مي رويم تظاهرات ! - فكر اينكه حالا ما منزلمان اين زاغه است و زندگي مان اينطوري است ، اين فكر از سر مردم پريده بود. همه فكر متوجه و متمركز شده بود در يك جهت ، و اينكه اين