• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـفتم - صفحه 510 -  عبرت از تاري
صفحه : 510
عبرت از تاريخ
اين بايد مايه تنبه براي ماها بشود - فرق نمي كند - يك قدرتي كه در راس است و همه مملكت تحت سيطره اش است ؛ يا يك قدرتي كه در يك استان است ؛ يا يك قدرتي كه در يك شهر است ؛ يا يك قصبه است . اگر چنانچه عقل داشته باشند قدرتها، بايد از اين تاريخ موجود عبرت ببرند؛ كه وقتي حكومتي پايه قدرتش به دوش ملت نباشد و ملت باقلبش با آن موافق نباشند، هرچه قدرتمند باشد هم نمي تواند پايداري كند. ديديد كه قدرت خودش چه بود؛ علاوه بر او، همه قدرتها با او موافق بودند؛ يعني ما در تمام دنيايك كسي كه با او مخالف باشد حالا شايد يك نفر، مثلا يكي از دولتها، شايد آن هم اظهار مي كرد - حالا راست گفته يا نه نمي دانم - اما تمام دول بزرگ با او موافق بودند؛ابرقدرتها موافق بودند؛ تمام دول عربي با او موافق بودند؛ اين خليج و اين كويت و اين ،عرض مي كنم كه ، دول عربي با او موافق بودند؛ در عين حال چون پايه قدرت بر قلوب مردم نبود، روي دوش ملت نبود، همه قدرتها دستشان را روي هم گذاشتند وقدرتهايشان را روي هم گذاشتند كه نگه دارند او را - و نتوانستند - رفت ! اين يك تاريخ موجود است ؛ و بايد براي ما همه عبرت باشد.
نقش ملت در پشتيباني از دولت
ملي باشد به دست ملت يك حكومتي وجود پيدا بكند، چون از خودشان است اگر يك وقتي از بين برود، همه ناراحت مي شوند اگر بخواهد از بين برود، همه پشتيبان اند لكن حكومت اگر چنانچه پايه قدرتش بر دوش ملت نباشد، به اين وضع در مي آيد كه آن روزي كه مي گويند رفت ، خيابانها آنطور شد كه ديديد - من نبودم لكن نقل مي كنند -شاديها آنطور شد كه ديديد. همان كه من به او تنبه دادم كه نكن كه اينطور بشود.
شما كه در شهرباني كاشان هستيد، آن هم كه در شهرباني قم است ، آن هم كه رئيس شهرباني كل است ، آن هم كه رئيس ارتش كل است ، آن هم كه رئيس ژاندارمري كل است ، آن هم كه رئيس دولت است ، اينها توجه داشته باشند كه آنكه مي تواند اينها را نگه