• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـفتم - صفحه 442 -  ترس استعمار از زنان و مردان با فضليت
صفحه : 442
ترس استعمار از زنان و مردان با فضليت
مستقر شد ديگر حكومت و سلطه پيدا كرد، به واسطه دستوراتي كه كارشناسها، مي دادندبه او، آنها كارهايي در ايران انجام دادند به صورت [مترقي ]. تبليغات مي كردند؛ و خيلي به نظر مردم مي آورند كه خدمتي دارند به جامعه مي كنند، و در واقع مي خواستند كه اين جامعه را نگذارند فضايل انساني پيدا كنند. جوانهاي ما را با اسمهاي مختلف از يك طرف نمي گذاشتند كه تحصيلاتشان يك تحصيلات مفيدي براي جامعه باشد. و از يك طرف ، مراكز فحشا اينقدر درست مي كردند و تشويق مي كردند كه جوانهاي ما را به آن مراكز مي كشاندند، و نيروي جواني آنها را به باد مي دادند. نيرويي كه بايد صرف بشودبراي پيشرفت كشور، اين نيرو را مهمل مي كردند؛ فاسد مي كردند. به طوري كه در تهران مراكز فحشا خيلي بيشتر از مراكز تعليم و تعلم بود. مشروب فروشي بيشتر از كتابفروشي مي گفتند بود! مراكزي كه به ما گفتند، و شايد شماها بهتر اطلاع داشته باشيد، در جامعه هستيد، مراكزي كه در خصوص تهران ، كه بايد مركز فضيلت باشد، بايد مركز آدم سازي باشد، بيشتر عنايت اين بود كه در تهران اين مراكز زياد باشد. اطراف تهران ، بين تهران وكرج ، بين تهران و شميران ، در اطراف شميران ، مراكز زياد - به طوري كه گفته شده است -مراكز فاسد كننده [وجود داشت ]. مراكزي كه هركس وارد مي شد در آنجا، چه زن و چه مرد، بعد از چند وقت ديگر يك انسان نبود؛ يك فاسد بود.
اينها برنامه بود كه اينطور عمل بشود. چرا؟ براي اينكه خارجيها از مردان و زنان بافضيلت مي ترسند. آنكه خدمتي مي كند به آنها شخصي است كه فضيلت انساني خودشان را از دست داده است . آدمي كه به دين خودش ، به كشور خودش ، به ملت خودش ، خيانت مي كند، اين ديگر فضيلت انسان به هيچ وجه ندارد. آنها يك همچواشخاصي مي خواستند. يك اشخاصي مي خواستند كه از فضايل انساني منحط باشند تا به درد آنها بخورند و براي آنها خدمت بكنند. يك انسان فضيلت دار، يك انسان متعهد،يك انساني كه به خودش احترام قائل است ، به مذهب خودش احترام قائل است ، به درد