تبیان، دستیار زندگی

جلد هـفتم - صفحه 419 -  بي ارزش بودن زندگي بدون آزادي و استقلال

صفحه : 419

دوستان من ! آنكه براي همه كارگرها و كارمندها و طبقه ضعيف دلسوز است خداي تبارك و تعالي است كه به اراده خودش مي خواهد كه مستمندان مفرح باشند. آنكه براي شما دلسوز است اسلام است . اسلام است كه شما را نجات مي دهد . . . ؛ از اختناق نجات مي دهد. اسلام است كه استقلال شما را بيمه مي كند. رو به اسلام بياوريد. همان طوري كه

زندگاني كه در آن آزادي نباشد زندگاني نيست . زندگاني كه در آن استقلال نباشد وهمه كار بكنند براي استفاده دشمنها، اين زندگاني نيست . الان زندگاني شما داريد، براي اينكه استقلال داريد؛ براي اينكه كار شما امروز به نفع ملت خودتان است . لكن بايد باهوشياري و توجه زياد، با هوشياري زياد، توجه داشته باشيد كه اين اقشاري كه نمي گذارند كارگرهاي محترم ما به كار ادامه دهند، خيابانها را وادار مي كنند به يك تظاهرات مثلا، اينها بدانيد كه اين قشرها همان دشمنهاي اولي شما هستند. اينهامي خواهند شما كه شريان مملكت در دست شما، شريان حيات مملكت در دست شماست ، اعتصاب كنيد، كم كاري كنيد تا اينكه فلج بشود دولت ما؛ اقتصاد ما. با فلج شدن اقتصاد، فرصت به دست ديگران بيفتد، و اين عده همان مسائل سابق را اعاده كنند؛ با يك صورت حق به جانب مي آيند در بين قشرهاي كارگر، لكن شيطنت در باطن . آن حرفها به صورت صحيح است و قصد باطل دارند. نمي خواهند مملكت آباد بشود، نمي خواهندآرامش در اين مملكت پيدا بشود، بهترين جايي كه براي آنها مورد هدف گيري است شركت نفت است . آنها ديدند كه شركت نفت يك همچو قدرتي دارد، كارمندان وكارگران محترم شركت نفت يك همچو قدرتي دارد كه در اين نهضت بيشتر پيشبرد بادست آنها بود، احساس اين را كردند كه اين قدرت بزرگ است ، يا بايد اين قدرت را به ضد ملت و دولت بسيج كنند؛ يا اين قدرت را فلج كنند نگذارند كار بكند.

بي ارزش بودن زندگي بدون آزادي و استقلال

همه در عسرت زندگاني مي كردند.

استقلال در پرتو اسلام