• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـفتم - صفحه 408 -  از بركات انقلاب اسلامي
صفحه : 408
چنانچه ما اين مطلبي كه الان يك مقدارش موجود است ولكن يك خرده رو به سستي دارد مي رود، اگر به داد اين نهضت نرسيم و اين نهضت خداي نخواسته رو به سستي برود و يكوقت خاموش بشود، خواهيد ديد كه خداي نخواسته مسائل سابق شديدتر عود مي كند. اينها تاكنون سيلي آشكار نخورده بودند؛ اين اجانب تاكنون لمس نكرده بودند شكست خودشان را در ايران ؛ در اين نهضت لمس كردند. يك مطالبي كه حدس مي زدند؛ و در مقابل آن حدسشان فعاليتهاي زياد مي كردند براي اينكه نگذارنداقشار نزديك به هم بشوند. حالا لمس كردند كه يك كشوري اگر همه اقشارش با هم متحد بشوند، هيچ قدرتي نمي تواند جلو اينها بايستد، هيچ قدرتي نمي تواند بر اينها پيروزبشود. اين مطلب را الان احساس كردند و الان بيشتر مجهز هستند براي اينكه ما را از هم جدا كنند. اين نهضت بركتش اين بود كه شما آقايان دانشگاهي ، كه هيچ وقت با ماملاقات نمي كرديد، حالا نشستيم با هم صحبت مي كنيم و درد دلمان را مي گوييم .نمي گذاشتند اينها. آن آقاياني كه مثلا كارخانه ها و - نمي دانم - كارگرها و اينها، كه با ماهيچ وقت ارتباط نداشتند، حالا ارتباط پيدا مي كنند. الان مي بينيم كه مثلا روز پنجشنبه وجمعه كه ما مي رويم مدرسه فيضيه ، گروههاي مختلف ، از دانشجو گرفته تا كارگر گرفته تا- عرض مي كنم كه - اقشار مختلفه ، نظامي ، همه اينها مجتمع مي شوند. زن و مرد مجتمع
از بركات انقلاب اسلامي
تبليغات . تبليغاتشان هم مع الاسف در خود ماها - در همه - اثر كرده بود كه اين طايفه آن طايفه را قبول نداشتند و احيانا لعن مي كردند، آن طايفه هم آن طايفه را همين طور. اثرش اين بود كه نتيجه را ديگران مي گرفتند. ما دعوا مي كرديم ديگران نتيجه مي بردند!قشرهاي ديگر هم همين طور [مدام ] از هم جدا مي كردند: بازاري را از كارگر، كارگر رااز ديگران ، همه را. مي خواستند آشفته باشد. اين نهضت اسباب اين شد كه ماها يك قدري به هم نزديك شديم . يعني دانشگاهي هم همان حرفها را مي زد كه بازاري مي گفت ، بازاري هم همان حرف را مي زد كه معممين مي گفتند، همه هم همان حرف رامي زدند كه كشاورزان مي گفتند.