• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـفتم - صفحه 235 -  حكومت اسلامي و حكومتهاي طاغوت
صفحه : 235
حكومت اسلامي و حكومتهاي طاغوت
جانسون (2) آن مرد كه ايستاده بود و عينكش را هم اينطور چشمش را از اين ور گردانده بود، اين هم مثل يك بچه ايستاده بود جلو ميز او. جانسون اين طرف ايستاده بود، و اومقابل ميز او، مثل يك فراش ! من اينقدر ناراحت شدم از اينكه وضع ما اينطور شده ، كه اين شخص - كه رئيس قوم است - در مقابل او رفته اينطور! آن وقت وقتي مي آمد، درمقابل شما چه مي كرد؟ عكس آن بود ديگر! آنجا حكومت اسلام اينطور بود كه بين خودشان . . . رفاقت و دوستي و وقتي در مقابل غير مي ايستادند، آنطور شدت ؛ لكن حكومتهاي غير اسلامي اينطور نيستند. مي بينند احتياج چقدر دارند! آنكه مي بيند كه حالا به او محتاج است ، پهلويش مي رود! شاه يك مملكت است ؛ لكن مثل يك فراش پيش او مي رود! من عكسش را خودم ديدم . مثل يك فراش ايستاده بود! او وقتي كه مي آمد توي مملكت خودش و بين مردمي كه به اصطلاح رعيت خودند، بين سربازهاي خودش ، آنطور شدت مي ورزيد. اين عكس آني كه آنها بودند. اين ، شدت را دربين خود، قشر زيردست خودش ، مي كرد، و در مقابل آنها خاضع بود. اما به حسب منطق قرآن اشدا علي الكفار رحما بينهم (3)؛ بر كفار شديد، بين خودشان رحيم و دوست .
اين ، يكي از فرقهايي است بين حكومتهاي اسلامي و حكومتهاي غير اسلامي است .اينطور نبوده كه وقتي وارد بشود يك كسي در محيط حكومت اسلامي ، وحشت برش دارد! اگر يك كسي مي خواست آن وقت وارد بشود در يك حكومتي ، در يك وزارتخانه اي ، خير، در يك كلانتري وقتي وارد مي خواست بشود، وحشت داشت ازاينكه چه خواهد شد؟!
در حكومت اسلامي وقتي كه پيش نخست وزيرش بروند، پيش رئيسش هم بروند،