• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد شـشم - صفحه 466 -  سخنراني در جمع اسقف هيلارين كاپوچي و همراهان "اوضاع ايران و فلسطين "
سخنراني
موضوع : اوضاع ايران در دوران شاه - راه آزادي فلسطين
مكان : قم
حضار: اسقف هيلارين كاپوچي (1) "عضو افتخاري سازمان الفتح " و هاني الحسن (2)
زمان : 13 فروردين 1358 / 4 جمادي الاول 1399
صفحه : 466
نگاهي به اوضاع ايران در دوران طاغوت
من از شما تشكر مي كنم كه براي تفقد از من و از ملت مستضعف ما به ايران آمديد تااز نزديك وضع نهضت ما را ببينيد. شما اگر در زمان سلطنت طاغوتي آمده بوديد، وضع را طور ديگر مي ديديد: خيابانهاي ما را از كشته ها فرش مي ديديد؛ زندانهاي ما را ازمستضعفين و از علما و از روشنفكران مملو مي ديديد؛ مطبوعات ما را در حال سانسور واختناق مي ديديد؛ ملت ما را زير بار ظلم و جور مي ديديد. مامورين شاه در همه شئون مملكت ما دخالت مي كردند، و مامور بودند از طرف اجانب و از طرف ابرقدرتها- خصوصا امريكا - كه با ملت ما آن كنند كه كردند. ملت ما را در حدود پنجاه و چند سال اين پدر و پسر به خاك و خون كشيدند. شما اگر در آن وقت آمده بوديد به ايران ، ايران رايك قتلگاه عمومي مي ديديد و تمام ايران را يك زندان عمومي مي ديديد! الان آمده ايد كه ملت ما بحمدالله با بيداري ، اتكال به خداي تبارك و تعالي [و] وحدت كلمه بر طاغوت پيروز شد؛ بر طاغوتي كه تمام قدرتها را داشت و تا دندان مسلح بود و ازاجانب استظهار مي كرد و آنها پشتيبان او بودند. و ملت ما هيچ نداشت جز قوت ايمان واراده آهنين . با وحدت كلمه و قدرت ايمان ، ما بر ابرقدرتها غلبه كرديم و آنها را به عقب
بسم الله الرحمن الرحيم
صفحه : 467
رانديم . شما در وقتي آمديد كه ما بحمدالله جمهوري اسلامي را به راي عمومي رسانديم . شما در وقتي آمديد كه ملت ما، به اكثريت قريب به اتفاق ، راي به جمهوريت اسلامي دادند؛ و از آن پيرمردهاي هشتادساله ، معلولين ، اشخاصي كه در بيمارستانهابودند، اشخاصي كه با چرخ مي آوردند آنها را پاي صندوق ، همه و همه راي دادند برجمهوريت اسلام . اين نبود جز اينكه ملت ما اسلام را براي خودش يك پايگاه آزادي واستقلال مي داند؛ ولهذا با عشق و علاقه . . . راي دادند. و در دنيا سابقه ندارد چنان رفراندمي كه تمام اقشار ملت با عشق و علاقه به آن راي بدهند. شما در وقتي وارد شديدبه مملكت ما كه آثار آن ديكتاتوريها مرتفع شده است ؛ اگر در آن وقت آمده بوديدچيزهاي عجيب مي ديديد و الان كه آمده ايد - در امان - بين برادرهاي خودتان آمده ايدو هيچ كس به شما تعرض نمي كند. در آن زمان امكان نداشت كه شما پيش من بياييد يااين برادرهاي ديگر پيش من بيايند؛ امكان نداشت كه يك اجتماعي ما داشته باشيم ،امكان نداشت كه بتوانيم صداي خودمان را درآوريم ، شكايت خودمان را به عالم برسانيم و لهذا ما در خارج از مملكت خودمان ، شكايتهاي خودمان را به عالم رسانديم .ما در پاريس - در صورتي كه من ميل نداشتم در آنجا باشم لكن حوادث طوري شد كه درپاريس ما مسائل خودمان را به تمام عالم رسانديم و زير پاي اينها را سست كرديم . شمادر وقتي آمديد كه ما بحمدالله به پيروزي رسيديم و اعلام كرديم جمهوريت اسلام را.
اسلام دين سياست و معنويت
در جمهوريت اسلام تمام آزاديها هست . اسلام براي نجات بشر آمده است ؛ چنانكه حضرت مسيح براي نجات بشر آمده بود، و ساير انبيا براي نجات بشر آمده بودند. اسلام علاوه بر اينكه بشر را در روحيات غني مي كند، در ماديات [هم ] غني مي كند. اسلام دين سياست است قبل از اينكه دين معنويات باشد. اسلام همان طوري كه به معنويات نظردارد و همان طوري كه به روحيات نظر دارد و تربيت ديني مي كند و تربيت نفساني مي كند و تهذيب نفس مي كند، همان طور [هم ] به ماديات نظر دارد و مردم را تربيت
صفحه : 468
مي كند در عالم كه چطور از ماديات استفاده كنند و چه نظر داشته باشند در ماديات . اسلام ماديات را همچو تعديل مي كند كه به الهيات منجر مي شود. اسلام در ماديات به نظرالهيات نظر مي كند، و در الهيات به نظر ماديات نظر مي كند. اسلام جامع مابين همه جهات است . و شما در روزي وارد شديد كه ما به حكومت خودمان رسيديم و همان طوري كه اسلام معنويات را داشت ، و در صدر اسلام حكومت را هم داشت الان هم به خواست خداي تبارك و تعالي ، ما با معنوياتي كه اسلام دارد روبه رو هستيم و مطيع هستيم ، و درماديات و در حكومت هم يك حكومت اسلامي ، يك حكومت عدل ؛ كه حكومتها تابع مردم باشند و حكومتها براي مردم باشند نه مردم ، براي حكومتها. حكومت اسلامي حكومتي است كه ، براي مردم خدمتگزار است ؛ بايد خدمتگزار باشد. در اسلام مابين اقشار ملتها هيچ فرق نيست . در اسلام حقوق همه ملتها مراعات شده است : حقوق مسيحيين مراعات شده است ؛ حقوق يهود و زرتشتيين مراعات شده است ؛ تمام افرادعالم را بشر مي داند، و حق بشري براي آنها قائل است ؛ تمام عالم را به نظر محبت نگاه مي كند؛ مي خواهد عالم مستضعفين نجات پيدا كنند، مي خواهد تمام عالم روحاني بشوند، تمام عالم به عالم قدس نزديك بشوند. اسلام براي نجات مردم بشر آمده است كه از اين علايق جسماني آنها را رها كند و به روحيات برسد.
رمز پيروزي
من از خداي تبارك و تعالي خواهانم كه تمام مستضعفين عالم را به حوايج خودشان برساند. من از خداي تبارك و تعالي خواهانم كه مستكبرين را بيدار كند. آنهايي كه ظلم مي كنند، آنها را بيدار كند و الا به دست ملتهاي مستضعف نابود كند. خداوند همه ما راتوفيق عنايت كند. و من از خداي تبارك و تعالي مي خواهم كه همان طوري كه ملت ما باوحدت كلمه و با اتكال به خداي تبارك و تعالي پيروز شد و خودش را از بند اين خاندان و اشخاصي كه آنها را - اين خاندان را - ترويج مي كردند و تاييد مي كردند نجات داد،برادران فلسطيني ما را هم خداوند تعالي نجات بدهد. لكن عمده ، وحدت كلمه آنهاست
صفحه : 469
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
و عمده ، اتكال به خداي تبارك و تعالي . رمز پيروزي ما با وحدت كلمه ملت و اتكال به خداي تبارك و تعالي و قوت ايمان بود. قوت ايمان در ملت ما طوري بود كه شهادت راسعادت مي دانستند و دنبال شهادت بودند و خوف از مرگ نداشتند؛ ولهذا مشتهاي اينهابر تانكها غلبه كرد. بايد ملتهاي ديگر، ملت فلسطين ، وحدت كلمه پيدا بكنند و اتكال به خداي تبارك و تعالي . اين رمز پيروزي در هر جا پيدا بشود، پيروز خواهند شد. بايد ملت عزيز "فلسطين ما" با وحدت كلمه و اتكال به خداي تبارك و تعالي ، توجه به روحانيت ،توجه به معنويت ، توجه به خداي تبارك و تعالي كنند تا پيروز شوند. من از خداي تبارك و تعالي خواهانم كه ملتهاي مستضعف همه پيروز شوند.
من از سالهاي بسيار طولاني - شايد بيست سال قبل - نسبت به فلسطين و نسبت به اسرائيل نظرهاي خودم را كرارا گفته ام و حالا هم مي گويم : ما اسرائيل را محكوم مي كنيم .اسرائيل غاصب [است ] و در محلي كه آمده است ، به طور غصب آمده است ؛ و قدس بايد نجات پيدا بكند و اسرائيل را براند. دول عربي بايد با هم اجتماع كنند و اسرائيل را اززمينهاي خودشان برانند و دست مستعمرين را كوتاه كنند. من از خداي تبارك و تعالي خواهانم كه به اين آمال ما برسيم و ما و شما در قدس هم را ملاقات كنيم .