• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد سوم - صفحه 517 -  سكوت ، خلاف وجدان و ديانت
صفحه : 517
سكوت ، خلاف وجدان و ديانت
ما الان در ايران كشته داديم ، ما بچه هايمان را، بزرگهايمان را كشتند در ايران ، الان هم هر روز اين بساط هست ، الان هم در دانشگاه همين ؛ در روزنامه هاي آنجا منعكس است كه در دانشگاه - ديروز يا پريروز - گفته بود هشتاد و چند نفر، 75 نفر زخمي ؛ و اين چيزي كه معلوم است دولت ايران گفته است و چندين نفر هم كشته . اينها به جان اين ملت افتادند، از اين طرف همه چيز ملت را مي برند، حالا جان اين ملت را دارند مي گيرند، ماچطور با اين وضعي كه اينها دارند بتوانيم ، وجدان ما اجازه به ما بدهد، ديانت ما اجازه به ما بدهد كه ما بنشينيم نگاه كنيم و فرزندان اسلام را اينها درو كنند و بكشند؟ ما صدايمان را به آنقدري كه بتوانيم ، آنقدري كه بگذارند دولتها، صدايمان را به دنيا مي رسانيم كه خوب ببينند كه اين وضع ايران چه وضعي است .
الان من گمان نمي كنم كه هيچ مملكتي شبيه به مملكت ايران باشد. يك مملكتي باشدكه همه اش حكومت نظامي . خوب ، همه شهرها، تقريبا دوازده شهر بزرگ ايران كه
من ، هم اعلاميه مي دهم و هم در ضبط حرفهايم را ضبط مي كنم و هم اگر مقتضي شد درمنبر صحبتهايم را مي كنم ؛ و اين يك تكليفي است شرعي براي من . گفتند كه آخر ما يك تعهداتي با دولت ايران داريم ، با آن تعهدات نمي شود اين كارها. گفتم خوب ، من هم -قريب به اين معني - يك تعهداتي با اسلام دارم و با ملت ايران ، من هم نمي توانم كه ازتعهداتم دست بردارم . منتهي شد به اينكه آنها گفتند كه نه ، نبايد بشود و ما گفتيم بايدبشود. و آنها ما را محصور كردند در منزل . البته نه اينكه بگويند شما نيا بيرون ؛ كسي رانمي گذاشتند [بيايد]، ايراني هايي كه از بيرون مي آمدند، اينها را مانع شدند. يك روز هم طلبه ها را مانع شدند الا يكي دو سه نفر. من بيرون نيامدم از منزل . بيرون كه نيامدم ، خوب در ايران يك چيزهايي شد، و فلان . من ديدم كه خوب ، ما بخواهيم اينجا توي منزل بمانيم و كاري نكنيم و بگوييم ما هم درس مي خوانيم و . . . اين مخالف با وضع ماست .
بي ثمري حكومت نظامي