• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد شانزدهم - صفحه 20 -  ميدان دادن به افراد مرفه براي استضعاف ملت
صفحه : 20
بدهند و مواجه هم نشدند. هر وقت كه مي خواستند يك دولتي را يا يك سلطنتي را يايك رياست جمهوري را كه بر وفق مرام آنها عمل نمي كرده از بين بردارند، در مقابل اويك قدرت ديگري مي تراشيدند و با آن قدرت اين قدرت را از بين مي بردند. كار به دست ملت نبوده است و كار به دست طبقه متوسط و مادون متوسط نبوده است .
غير متناهي بودن آمال انسان
اينكه اين عمل را آنها انجام مي دادند يك نكته روحي دارد و آن اين است كه انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهي ندارد؛ آمالش ، آمالش غير متناهي است ،وقوف نمي كند آمال انسان و وقتي كه اين طور است ، اگر انسان اسير همين آمال غيرمتوقف بشود و ببيند كه يك ابرقدرتي اين آمال او را و آن خواستهاي مادي او را و آن قدرت او را و سلطه او را بر ملت خودش حفظ مي كند، او ديگر در بند اين نيست كه براي ملت كار بكند؛ براي اينكه ، از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است ، و قدرتمندي هم و همين طور حب مال و جاه هم حدي ندارد، مرزي ندارد. آن براي حفظ قدرت خودش و پشتوانه اي كه دارد، براي اين حفظ قدرت با ملت آن مي كند كه همه حيثيت ملت وگنجينه هاي ملت را در دسترس او قرار بدهد، يك سهم ناچيزي هم براي خودش بگيرد.الان شما ملاحظه مي كنيد كه قدرتهايي در دنيا هست از حيث مال كه اگر اموالشان راتقسيم بكنند به اين 36 ميليون جمعيتي كه ما داريم ، اگر يك نفر از آنها اموالشان را تقسيم بكند، تمام افراد اين 36 ميليون مرفه مي شوند و از طبقه باصطلاح خودشان بالا مي شوند.يك نفر از آنها اينطور است ، لكن همان آدمي كه دارايي او به اين اندازه بود، از اين آدمي كه درويش سر محله است حرصش به دنيا بيشتر بود، حرصش به مال بيشتر بود وبيشتر مي خواست جمع بكند. هر چه مال اضافه بشود حرص انسان اضافه مي شود. هر چه قدرت اضافه بشود حرص انسان به قدرت ، اضافه مي شود.
ميدان دادن به افراد مرفه براي استضعاف ملت
و اگر مهذب نباشد انسان ، آن قدرت را براي خودش به كار مي گيرد. وقتي براي