• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پانزدهم - صفحه 93 -  ضرورت احساس وظيفه مردم در امور كشور
صفحه : 93
شما خيال نكنيد كه حالا اين عده بچه هاي بيچاره اي كه بازي خورده اند از اين بزرگترهايي كه از اول آمده بودند و مي خواستند كه در اين ملت و در اين مملكت حكومت كنند و چون اين مملكت اسلامي بود، حكومتش را به دست كساني كه به اسلام اعتقاد ندارند نمي شد بدهند، حالا يك شلوغكاريهايي كرده اند و يكي يكي هم فراركرده اند و در بيرون ايران دارند زندگي مي كنند. البته صحبتها زياد است كه ما چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. در داخل كه بودند هيچ غلطي نتوانستند بكنند حالا رفته اند خارج مي گويند ما از آنجا چه مي كنيم . شما گمان نكنيد كه اينها در آنجا حتي خودشان باخودشان خوب باشند، خود اينها هم با هم در آنجا دشمن هستند. اشخاص منافق واشخاص كافر نمي توانند با هم يك وجهه اي داشته باشند، اتحادي داشته باشند كه يك كاري انجام بدهند. تمام كارهايشان اين است كه مصاحبه مي كنند و صحبت مي كنند وفحش به هم مي دهند يا به ماها فحش مي دهند يا خودشان به هم فحش مي دهند. يك دسته ورشكسته اي كه در اينجا يا با لباس مبدل يا با لباس زنانه فرار كرده اند، (2) حالا درآنجا نشسته اند و مي خواهند مملكت ايران را زمامداري كنند و مي گويند كه همه ايران باما هستند. خوب ، اگر همه ايران با شما هستند پس كجا رفتيد؟ خوب ، تو ايران بوديدمريدهاي شما هم همراهتان بودند و خوب بود شما اين يك مشت - فرض كنيد كه - معمم را يا اين يك مشت غير عالم را خوب شما كنار گذاريد و خودتان جايشان بنشينيد!
ضرورت احساس وظيفه مردم در امور كشور
مسئله اين است كه از باب اينكه ما انقلابات را درست نديديم ، خيال مي كنيم كه چهارتا ترقه وقتي كه در تهران - فرض كنيد كه - يا چهارتا بمب در تهران منفجر شد يك چيزي شده است . نخير، اينها چيزي نيست ، هر بچه دوازده ساله اي مي تواند كه يك چيزي از اينها را ببرد توي جمعيتي بگذارد و فرار كند. يك مسئله اي نيست اينكه مابنشينيم راجع به اين مسئله چه بكنيم . البته از باب اينكه يك دست اشخاص غافل ،
2- ابوالحسن بني صدر و مسعود رجوي .