• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پانزدهم - صفحه 358 -  انبيا و روحيه خدمتگزاري
صفحه : 358
توجه پيدا كرده اند به اينكه نبايد يك اقليتي بر يك اكثريتي قاطع حكومت كنند. اين مطلب پيدا شده در ذهن مردم . در بلاد اسلامي ، اين مسئله طرح است الان كه بايد ما يك "جمهوري اسلامي " داشته باشيم ، ما نبايد يك "جمهوري دمكراتيك " داشته باشيم - به اصطلاح اينها - يك مسئله غربي داشته باشيم ، اسمش را عوض كنيم . سال شاهنشاهي رابرداريم يك شاهنشاهي ديگري جايش بگذاريم ؛ به طور مسائل غربي . الان همه ملتها،تقريبا ملتهاي اسلامي ، همه توجه به اين مسئله پيدا كرده اند كه آني كه در ايران هست مامي خواهيم ؛ آني كه در ايران شده است . شما اين را حفظش كنيد. ايني كه در ايران شده است ادامه اش مشكل است . بايد اين ادامه را با همه اشكالاتي كه دارد، بدهيد. و بايدان شاءالله ، همه تان خودتان را احساس كنيد كه - واقعا احساس كنيد - خدمتگزاريد.
انبيا و روحيه خدمتگزاري
انبيا اينطور احساس را داشتند. انبيا خودشان را خدمتگزار مي دانستند، نه اينكه يك نبي اي خيال كند حكومت دارد به مردم . حكومت در كار نبوده . اولياي بزرگ خدا، انبياي بزرگ همين احساس را داشتند: كه اينها آمدند براي اينكه مردم را هدايت كنند، ارشادكنند، خدمت كنند به آنها. شما هم احساس قلبي تان اين مطلب باشد كه واقعا ما آمديم كه به اين مردم خدمت كنيم و اين خدمت به مردم ، خدمت به خودمان است ؛ يعني ، ما اگراين مملكت را با اين وضعي كه الان دارد به پيش ببريم ، با اين حاضر بودن مردم در صحنه به پيش ببريم و با اين همراهي مرم با دولت ، هر قصه اي كه براي دولت پيش مي آيد،مردم پيشقدم هستند. شما ملاحظه بفرماييد پيشترها با فشار - الان هم جاهاي ديگر اينطوراست با فشار - يك سربازي را مي بردند در جبهه ، شما ديديد كه به من گفته بودند كه شمابگوييد، من نشده يك وقت صحبت كنم ، خودشان گفتند؛ به مجرد اينكه گفتند به اينكه ما سرباز لازم داريم ، ما اشخاص لازم داريم ، آنجا اينقدر جمعيت رفت اسم نوشت كه صدايشان درآمد كه نه نمي خواهيم ؛ ديگر بس مان است ، در صورتي كه مي روند به جنگ ، مي روند به قتال ، مي روند به كشته شدن . يك همچو مملكتي كه اينطور شده است