• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد سیزدهم - صفحه 505 -  تقدم تربيت بر تعليم
صفحه : 505
نيست و طاغوت است و طاغوت ، كفار را از نور خارج مي كند و به همه ظلمتها واصل مي كند. معيار مومن و غير مومن به حسب اين آيه شريفه اين است . مومن حقيقي آن طورتبعيت از انبيا كرده است ، و آن طور در تحت تربيت انبيا واقع شده است كه از همه ظلمتهاو از همه نقصها بيرون آمده است و به نور رسيده است . و مربي او و ولي او هم خداي تبارك و تعالي است ، و مربيان به واسطه هم انبيا هستند؛ يعني اينها تربيت شده هاي خداهستند و آمده اند كه ماها را، همه بشر را تربيت كنند. و اگر ما در تحت تربيت آنها واقع بشويم ، از آن علومي كه آنها براي بشر آورده اند ما استفاده كنيم و از آن تعليماتي كه كرده اند ما بهره برداريم ؛ ما در صراط مستقيم واقع مي شويم و هدايت به نور مي شويم ،هدايت به خداي تبارك و تعالي مي شويم كه آن نور مطلق است .
تقدم تربيت بر تعليم
مسئله تربيت بالاتر از تعليم است . در آن آيه شريفه هم تلاوت آيات قرآن را؛ يعني رساندن آن تعليماتي كه در راه تربيت و تعليم است ، بعد از اينكه اين را مي فرمايد، بعدويزكيهم را مي فرمايد. از اين ممكن است استفاده بشود كه مسئله تزكيه و مسئله تزكيه نفس اهميتش بيشتر از مسئله تعليم كتاب و حكمت است ، مقدمه از براي اين است كه كتاب وحكمت در نفس انسان واقع بشود. اگر تزكيه بشود انسان ، تربيت بشود و به تربيتهايي كه انبيا - عليهم السلام - براي بشر هديه آوردند، بعد از تزكيه كتاب و حكمت هم در او به معناي حقيقي خودش ، در نفس انسان نقش مي بندد و انسان به كمال مطلوب مي رسد. ولهذا بعد از يك آيه ديگر مي فرمايد كه : مثل الذين حملوا التوريه ثم لم يحملوها كمثل الحماريحمل اسفارا(4) مي خواهد بفرمايد كه علم تنها فايده ندارد. علمي كه تربيت در او نباشد،تزكيه در او نباشد، اين علم فايده ندارد. همان طوري كه اگر الاغ و حمار، چنانچه الاغ به بار او كتاب باشد، هر كتابي باشد، كتاب توحيد باشد، كتاب فقه باشد، كتاب انسانشناسي باشد،
4- سوره جمعه ، آيه 5: "وصف حال آنان كه تحمل "علم " تورات كرده و خلاف آن عمل نمودند، در مثل به حماري ماند كه بار كتابها برپشت كشد "و از آن هيچ نفهمد و بهره نبرد".