جلد سیزدهم - صفحه 277 - منزوي نبودن ايران در بين ملتها
صفحه : 277
نظامي داريم و نه انتظامي داريم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ . او همچو گمان كرد وگمان مي كرد تا چند ساعت تهران را هم فتح خواهد كرد. او غافل از خدا بود. او فكرنكرده بود كه ما يك ملتي داريم كه منسجم با هم است و همه ايمان دارند و ايمان است كه آنها را بر مسائل و بر مشكلات غلبه مي دهد. آنها تفكر نكردند، تامل نكردند كه شاه خائن سابق كه داراي همه قوا بود و همه قدرتها با او بودند و پشتيباني مي كردند، همين ملت غيور ايران با قدرت ايماني او را به جهنم فرستادند. او تصور اين را نكرد كه ملت ايران همه قدرتهايي كه پشتيبان محمدرضاي مخلوع بودند كنار زد و دست همه را ازمنابع خودش و سلطه همه را قطع كرد. او از اين معاني غفلت كرد از باب اينكه اعصابش ضعيف است . من از اولي كه اين شخص روي كار آمد گفتم به اشخاص كه آدم خطرناكي است ؛ براي اينكه اين در حال جنون است ، اعصاب اين آدم كار نمي كند و حالا ثابت شداين معنا.
مع الاسف گمان مي كنند بعضي كه ما منزوي شده ايم به واسطه مخالفت با امريكا،خير، امريكا منزوي شد. ميزان ملتهاست ؛ شما سرنيزه را از روي ملتها برداريد و مردم راآزاد بگذاريد ببينيد كي منزوي است . الان هم كه سرنيزه ها هست در داخل عراق ، ملت عراق با ما هستند و عن قريب ، ان شاءالله ، انفجاري در عراق پيدا خواهد شد، نظيرانفجاري كه در ايران بود. ما منزوي نيستيم ، آنهايي كه ظالم هستند و به ما ظلم كرده اندمنزوي هستند؛ براي اينكه ميزان ملتها هستند. ما قبل از اين انقلاب منزوي بوديم ؛ براي اينكه ، ملتها با ما توجهي نداشتند. بعد از انقلاب ، هم ملت ما منسجم شد و يك شد، يدواحده علي من سواهم (5) شد و هم همه ملتهاي ضعيف حتي ملتهاي غير اسلامي كه جزمستضعفين شدند با ما هستند. چطور ما منزوي هستيم ؟ بله دولتهايي كه هستند، دولتهايي كه ملتهايشان هم با آنها موافق نيستند، آنها با ما مخالفند و ما باكي نداريم از اين معنا. ما
5- بحارالانوار، ج 27، ص 68، ح 3. كنزالعمال ، ج 1، ص 99، ح 440. "مسلمين دست واحدند بر عليه بيگانگان ".
منزوي نبودن ايران در بين ملتها
