جلد یازدهم - صفحه 287 - رياكاري شاهان پهلوي
صفحه : 287
رياكاري شاهان پهلوي
طور معلولين را از مريضخانه ها برداريم ببريم به امريكا. ما مي خواهيم اينجا بيايند،عرضه كنيم ، ببريمشان در مريضخانه ها، ببريمشان توي جاهايي كه از معلولين انقلاب نگهداري مي كنند، نشان بدهيم كه اينها آثار جرم است . آثار جرم را نشان بدهيم به آنها.و اينكه كارتر اصرار دارد كه شاه نيايد به ايران ، تا مي توانست در امريكا نگهش داشت ،حالا در يك جاي ديگر برده است و او را نگهداري مي كند، كه او هم مربوط به خودش است ، همه براي اين است كه مبادا در اينجا بيايد و مسائلي در اينجا كشف بشود كه در زيرپرده است ؛ مسائلي براي ملت امريكا كشف بشود كه بفهمند مستضعفين در دنيا با چه اشخاصي و با چه جنايتكارهايي مواجه هستند كه خودشان را به صورت يك آدم انسان دوست مي خواهند درآورند و جا بزنند، و به صورت يك كسي كه به تعليمات حضرت مسيح - سلام الله عليه - اعتقاد دارد و اهل اين است كه دعا بكند و برود كليسا و وادار كنددر سرتاسر امريكا كليساها برايش ناقوس بزنند!
ما نظاير اين را خودمان ديديم . ما ديديم رضاخان البته اكثر شما يادتان نيست ، شايدبين شما يكي دو تا باشند كه يادشان باشد، ديديم كه رضا خان راه مي افتاد دنبال اينكه برود اين روضه خواني و آن تكيه و آن تكيه . و حتي مي گفتند پياده مي رود آنجا ما ديديم كه مجلس روضه بپا مي كند، و خودش وارد مي شود و در مجلس روضه . بعد هم ديديم كه آن روزي كه قدرت پيدا كرد، تمام مجالس روضه ما را تعطيل كرد! ما ديديم كه محمدرضا قرآن طبع كرد و منتشر كرد، و به اسم اسلام اين كارها را كرد. و ديديم كه درسال يك دفعه به مشهد [مي رفت ] و آنجا با كمال بيحيايي در مقابل حضرت رضامي ايستاد. دلش آنجا نبود. براي اغفال ملت بود. ديديم كه همين جاني و همان جاني (7)در ايران چه كردند. آن كه آن طور اظهار اسلاميت مي كرد در جوار حضرت رضا چه كردو چه قتل عامي كرد در مسجد گوهرشاد و معبد مسلمين . و ديديم كه اين آدم كه اظهار
7- رضاخان و محمدرضا پهلوي .
