• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد اول - صفحه 303 -  سازش ناپذيري ملت
صفحه : 303
گفت : آقا صبر كنيد، [گفتند: ] خير نمي شود، قرآن ، الحكم لله ، نمي شود، نمي شود،نمي شود. مي خواستند بكشند حضرت امير را همين اصحاب ، اين خوارج اصحاب حضرت بودند؛ انصار حضرت بودند. آنها حيله كردند؛ قرآن را بالاي نيزه ها كردند كه "الحكم بيننا و بينكم كتاب الله ؛ الحكم كتاب الله ". (12) حضرت [پيغام ] فرستاد به اصحابش كه جنگ مي كردند كه آقا برگرديد. گفت : آقا مهلت بدهيد يك ساعت ديگرمانده . حضرت فرمود: مي كشند اينها مرا؛ ريخته اند دورم ؛ شمشيرها كشيده اند؛ اگر نياييدمي كشند. با قرآن ، اسلام را شكست دادند.
توطئه شكست اسلام به اسم "دانشگاه اسلامي "
مگر مي شود با دانشگاه اسلامي ، اسلام را شكست داد. مگر ما مي گذاريم شما"دانشگاه اسلامي " درست كنيد. ما تفسيق مي كنيم آنكه وارد بشود در آن دانشگاه ؛ بين ملت از بين خواهد رفت . مگر اينها مي توانند كه اسلام و مسلمين و علماي اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند؟ غلط مي كند آن وزارت فرهنگي كه دخالت در امر ديانت واسلام مي كند. مگر ما مي گذاريم اين مطالب بشود. مگر خميني بميرد؛ نعوذبالله مراجع اسلام هم خداي نخواسته ، از بين بروند. وقتي رفتيم ما ديگر تكليفي نداريم ، لكن ملت اسلام هست ؛ ملت اسلام باز زنده است ؛ الان زندگي [را] از سر گرفته است ، "بارك الله فيكم "! (13)
سازش ناپذيري ملت