• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    واژه :
مقدمه
در برابر اينپرسش كه آيا پس از مرگ بدن، حيات شخصي هر انساني باقي است يا نه، از سوي متفكرانديني و غير ديني پاسخ هاي متعددي در طول تاريخ ارائه شده است. اين پاسخ ها را كهمبتني بر اختلاف در درك حقيقت انسان است مي توان بدين شكل سامان داد:
الف ـ مرگ پايانو نهايت “هويت” هر انساني است. اگر براي زنده بودن معنايي وجود داشته باشد، تنهابقا در خاطره ي زندگان يا تداوم آثار به جاي مانده ي شخص تا مدت زماني است. امابقا به عنوان يك موجود آگاه و فعال پس از مرگ بدن ناممكن و دور از واقعيت است.
ب ـ پس ازمرگ، بدن شخص متلاشي شده از بين مي رود، اما در برهه اي از زمان آينده، خداوند اينبدن از هم پاشيده را از زمين بر مي انگيزد و آن شخص را بازسازي مي كند.
ج ـ پس ازمرگ، بدن مادي مشهود از هم فرو مي پاشد، امّا حقيقت انسان كه روحي جسماني يا بدنيمثالي[1]  است باقي و جاودان خواهد ماند.
د ـ پس ازمرگ، بدن شخص براي هميشه متلاشي مي شود، اما جوهر غيرمادي او يعني نفس يا روح درعالم طبيعت در بدني ديگر (بدن حيواني يا انساني) دوباره متولد مي شود و اين تجديدحيات ممكن است دو يا چند بار يا حتي بي شمار اتفاق افتد. اين ديدگاه به نظريه‌يتناسخ[2] معروفاست.
هـ ـ پس ازمرگ، بدن شخص فرو مي پاشد، اما جوهر غيرمادي او براي هميشه در جهان غير مادي بهزندگي خود ادامه مي‌دهد.اين ديدگاه را مي‌توان نظريه‌ي روح نامتجسد[3]ناميد.
و ـ ايننظريه، تركيبي از نظريه (د) و (هـ) است; به اين معنا كه پس از مرگ، بدن شخص فرو ميريزد ولي روح او در جهان غير مادي به صورت نامتجسد به حيات خود ادامه مي دهد و سپسدر برهه اي از زمان آينده، خداوند با بازسازي بدن خاكي او، روح را بدان باز ميگرداند. مقطعي كه روح به صورت نامتجسد به سر مي برد برزخ و مقطعي كه به بدن باز ميگردد قيامت است.
ز ـ پس از مرگبدن مادي، روح با بدن مثالي خود به عالم ديگر پاي مي گذارد و براي هميشه با چنينبدني در برزخ و قيامت به سر خواهد برد.
ح ـ پس از مرگبدن، روح با بدن مثالي خود به عالم برزخ سفر مي كند، با اين تفاوت كه در قيامت بدنمادي طبيعي، به بدن اخروي متبدل گشته به روح باز مي گردد.
همان طور كهملاحظه مي شود، در ميان هفت نظريه پيرامون چگونگي جاودانگي شخصي، دو نظريه ي (ب) و(ج) بر اثبات روح غير مادي استوار نيست; هر چند ميان اين دو نظريه در اينكه بلافاصلهپس از مرگ حيات انساني وجود دارد يا نه، اختلاف است. چرا كه نظريه (ب) بر آن استكه ميان دنيا و رستاخيز، برزخي موجود است، اما نه به عنوان عالمي ادراكي و فعال،بلكه فترتي است ميان زندگي دنيوي و اخروي، و هر شخص انساني در آن معدوم است.
در اين فصل،پس از بررسي اجمالي سه نظريه ي روح نامتجسد، تناسخ و بدن مثالي، بحث برزخ را پيشرو مي گيريم. زيرا اين بحث مخصوصاً در فهم نظريه هاي (و)، (ز) و (ح) كه ناظر بهمتون ديني است، نقش اساسي دارد.



[1] . Shadow - man
[2] . Reincarnation
[3] . Disembodied Soul