تبیان، دستیار زندگی

فواید قناعت

قناعت دارای آثار مادی و معنوی فراوانی است که اگر انسان بدان توجه داشته باشد، رغبت و میل او به کسب این صفت پسندیده، یعنی قناعت بیشتر می شود. در ذیل به برخی از فواید قناعت از زبان امام علی علیه السلام اشاره می کنیم:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
قناعت

1- عزت و سربلندی

همه انسان ها خواهان شخصیت، عزت و سربلندی هستند. فردی که دارای مناعت طبع و عزت نفس است، نزد همگان عزیز و سربلند و باهمت جلوه می کند، ولی کسی که به دیگران طمع و چشم داشت دارد، خود را ذلیل و اسیر ساخته و مردم با چشم حقارت به او می نگرند.

امام علی علیه السلام در این باره چه زیبا می فرماید:
قَدْ عَزَّ مَنْ قَنِع[1]؛ کسی که قناعت کرد، عزیز شد.

سعدی می گوید:

قناعت توانگر کند مرد را                              
خبر کن حریص جهانگرد را
قناعت کن ای نفس، بر اندکی
که سلطان و درویش، بینی یکی
چو سیراب خواهی شدن زآب جوی
چرا ریزی از بهر برف آبروی

2- بی نیازی واقعی
فقر و احتیاج چیزی است که همه از آن نفرت دارند، چنان که غنی بودن و بی نیازی مورد علاقه همه است. بسیاری از مردم چون بی نیازی را در جمع آوری ثروت، امور مادی و تهیه تجملات می دانند، لذا تا آن جا که توان دارند، در تحصیل آنها تلاش می کنند، ولی هر اندازه انسان از این امور بیشتر بهره مند باشد، به خاطر حفظ و اداره آنها، دایره احتیاجاتش زیادتر خواهدبود و تنها چیزی که موجب بی نیازی انسان می گردد، قناعت به اموری است که برای انسان فراهم شده و احتیاجات ضروری او را برطرف می سازد. امام علی علیه السلام می فرماید:

ثَمَرَةُ القَناعَةِ الغِنی[2]؛ میوه قناعت بی نیازی است.

همچنین فرمود: وَ لا کنزَ أَغنَی مِنَ القَناعَةِ[3] ؛ هیچ گنجی بی نیاز کننده تر از قناعت نیست.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:
القناعَةُ مالٌ لاینفَدُ[4] ؛ قناعت، ثروتی است پایان ناپذیر.

همچنین آن حضرت می فرماید:
الغِنَی الاکبَرُ الیأسُ عَمّا فِی أَیدِی النّاسِ[5] ؛ برترین بی نیازی و دارایی، نومیدی است از آن چه در دست مردم است.

همچنین می فرماید:
مَن قَنَعَ بِما رَزَقَهُ اللّهُ فَهُوَ مِن اغنی النّاسِ[6] ؛ هر کس بدان چه خدا روزیش نموده قناعت ورزد او از غنی ترین مردم است.

چون قناعت را پیمبر گنج گفت
هرکسی را کی رسد گنج نهفت؟
                                                                       
3- آسایش خاطر و آرامش روان
بیشتر مردم سعی می کنند که آسایش و راحتی خود را با به دست آوردن مال و کسب مقام و تجملات زندگی فراهم سازند و هرگاه موفق نشدند آنها را به دست آورند، نگران شده و خود را بدبخت می دانند؛ در صورتی که امور یاد شده نه تنها موجب آسایش و راحتی انسان نمی گردد، بلکه بیشتر موجب ناراحتی و سلب آسایش می باشد. آن چه موجب آسایش و راحتی جسم و روح انسانی است، قناعت وبی توجهی به اموری مادی دنیا است. امام صادق علیه السلام می فرماید:

مَن قَنَعَ بِالمَقسُومِ استَراحَ مِنَ الهَمِّ وَ الکربِ وَ التَّعَبِ[7] ؛ هرکس به مقداری که روزی او است قناعت کند از پریشانی، غصه و رنج راحت می شود.

امام علی علیه السلام می فرماید:
مَن قَنَعَ لَم یغتَمّ[8] ؛ انسان قانع غمگین نمی شود.

امام حسین علیه السلام هم در حدیثی زیبا می فرماید:
القُنُوعُ راحَةُ الابدانِ[9] ؛ قناعت مایه آسایش تن و بدن است (که بیشترین تلاش انسان فراهم کردن راحتی و آسایش است).

4- حریت و آزادی
قناعت باعث آزادی فکری و روحی و استقلال انسانی است. همچنان که طمع موجب بردگی و خواری انسان است.

امام علی علیه السلام می فرماید:
استَغنِ عَمَّن شئتَ تَکن نَظیرُهُ[10] ؛ (با قناعت) خود را از هرکسی بی نیاز گردان تا (در شخصیت و آزادگی) مانند او گردی.

بنابراین وقتی انسان به آن چه دارد قانع باشد و چشم داشتی به دیگران نداشته باشد، در تمام کارهایش خود تصمیم می گیرد و آزادانه رفتار می کند و با کمال صراحت همه جا سخنش را می گوید و نظر خود را اظهار می دارد.

5- خودسازی
امام علی علیه السلام می فرماید:

اعوَنُ شَی ءٍ عَلی صَلاحِ النَّفَسِ القَناعَةُ[11] ؛ آنچه برای بهبود نفس آدمی بیش از هرچیز کمک می کند، قناعت است.

6- آسانی حساب
امام علی علیه السلام می فرماید:
اقنَع بِما اوتیتَهُ یخُفُّ عَلیک الحِسابُ[12] ؛ به آنچه به تو داده شده قناعت کن تا حساب تو سبک باشد.

7- سبکباری
امام علی علیه السلام می فرماید:
مَن رَضِی مِنَ اللّهِ بِالیسیرِ مِنَ المَعاشِ رَضِی اللّهُ مِنهُ بِالیسیرِ مِنَ العَمَلِ[13] ؛ هرکس در امر معاش بر خدا آسان گیرد (قناعت ورزد) خداوند در عمل بر او آسان گیرد.

8- سلامت دین
امام علی علیه السلام می فرماید:
اقنَعُوا بِالقَلِیلِ مِن دُنیاکم لِسَلامَةِ دِینِکم[14] ؛ به کمی از دنیای خود قانع باشید به خاطر سلامت دینتان.

پی نوشت:
[1] . تصنیف غررالحكم، ص 392.
[2] . غررالحكم، ص 359، ح 13.
[3] . نهج ‏البلاغه، حكمت 371.
[4] . همان، حكمت 57.
[5] . همان، حكمت 342.
[6] . بحارالانوار، ج 77، ص 45.
[7] . بحارالانوار، ج 68، ص 349.
[8] . غررالحكم، ص 393.
[9] . بحارالانوار، ج 75، ص 128.
[10] . جامع ‏السعادات، ج 2، ص 82.
[11] . غررالحكم، ح 391.
[12] . بحارالانوار، ج 77، ص 187.
[13] . كافى، ج 2، ص 138.
[14] . غررالحكم، ح 393.

منبع : پایگاه حوزه / منبع : اکبری، محمود؛ عفت و پاکدامنی در اسلام، ص: 137
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.