اصحاب عشره مبشره چه کسانی اند؟
بر طبق این حدیث پیامبر اسلام (ص) به ده نفر بشارت بهشت داده است؛ و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل جهنم نخواهند شد. این ده نفر بر طبق سنن ترمذی افراد ذیل هستند:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/12/02
در ابتدا اصل حدیث آورده شده بعد مورد نقد و بررسی قرار داده می شود:
بر طبق این حدیث پیامبر اسلام (ص) به ده نفر بشارت بهشت داده است؛ و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل جهنم نخواهند شد. این ده نفر بر طبق سنن ترمذی افراد ذیل هستند:
«حدثنا قتیبة أخبرنا عبد العزیز بن محمد، عن عبد الرحمن بن حمید، عن أبیه، عن عبد الرحمن بن عوف، قال: قال رسول الله(ص) : «أبو بكر فی الجنة، و عمر فی الجنة، و عثمان فی الجنة، و على فی الجنة، و طلحة فی الجنة، و الزبیر فی الجنة، و عبد الرحمن بن عوف فی الجنة، و سعد بن أبی وقاص فی الجنة، و سعید بن زید فی الجنة، و أبو عبیدة بن الجراح فی الجنة».
ابوبکر بن ابی قحافه؛ عمر بن خطاب؛ عثمان بن عفان؛ علی بن ابی طالب؛ طلحة بن عبیدالله؛ زبیر بن عوام؛ عبدالرحمن بن عوف؛ سعد بن ابی وقاص؛ سعید بن زید؛ ابوعبیده عامر بن عبدالله بن جرّاح؛
بررسی سندی حدیث:
حدیث عشره مبشره، چندین سند دارد که در این جا به ذکر دو سند مشهور اکتفا می شود:
1. طریق اول، حمیدبن عبدالرحمن بن عوف از پدرش عبدالرحمن نقل می کند.در حالی که حمید در سال 32هـق به دنیا آمده، و عبدالرحمن(پدر او)در سال 33هـق فوت كرده است؛ پس او نمیتواند از پدرش مستقیما حدیث نقل كند،و حتما باید واسطه ای بین این دو باشد كه هویت این واسطه معلوم نیست.
2. طریق دوم، عبدالله بن ظالم از سعیدبن زید نقل کرده است.این طریق به نظر بخاری و مسلم صحیح نیست.
اختلاف در متن حدیث:
در یکی از نقلها ابوعبیده، جزو ده تن است، ولی در روایتی که مستدرک نقل کرده، به جای وی نام ابن مسعود آمده است. در روایتی که در سنن ابی داود و سنن ابن ماجه نقل شده به جای هر دوی آنها نام رسول خدا(ص) عنوان شده است. [در"الاستیعاب"به این اختلافات اشاره شده است.]همچنین در یکی از روایات ابی داود، یکی از آن ده تن، سعدبن ابی وقاص است؛ اما در روایات دیگری که ابی داود ناقل آن است، به جای سعدبن ابی وقاص، سعدبن مالک ذکر شده است.
نکته دیگری که باعث تضعیف این حدیث می شود،آن که نام عبدالرحمن بن عوف و سعیدبن زید جزء افراد بشارت داده شده به بهشت است؛ این در حالی است که آنان خود این حدیث را نقل کردهاند و این موجب شک و تردید است. از طرفی، چرا این حدیث به وسیله هشت نفر دیگر، نقل نشده است؟! چرا در روز سقیفه که بر سر خلافت، اختلاف بود و مهاجرین برای شایستگی خود فضایلی را نقل می کردند، کسی به این حدیث استناد نکرد؟! آیا این سؤالات و نظایر آن،حاکی از این نیست که چنین حدیثی اصلاً وجود نداشته و بعدها جعل شده است؟!
مخالفت با قرآن:
اگر قرار باشد كه عشره مبشره با وجود هر گونه گناه صد در صد بهشتی باشند، پس باید پیامبر اسلام(ص) هم به طریق اولی اینچنین باشد؛در حالی كه قرآن كریم خلاف آن را میگوید.
خداوند در قرآن كریم خطاب به پیامبر اسلام میفرماید:
وَ لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا. إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَیْنَا نَصِیرًا. (اسراء/75_74)
«و اگر ما تو را ثابت قدم نمیگرداندیم،نزدیك بود كه به مشركین اندك تمایل و اعتمادی بكنی.كه در این صورت،كیفر این عمل تو را به تو میچشاندیم و عذاب تو را در دنیا و آخرت مضاعف میكردیم،آنگاه از قهر و خشم ما هیچ یاوری بر خود نمییافتی».
خداوند در قرآن كریم چنان حمایتی از پیامبرش كرده كه از احدی نكرده است؛ اما با اینحال، به او میگوید كه اگر كمی از راه حق منحرف شوی و به مشركین تمایل پیدا كنی،تو را عذاب خواهم كرد!
با این وضعیت، چگونه ممكن است به اصحاب او آن چنان آزادی داده شود که با وجود هر گناهی بازهم به بهشت برین راه یابند؟!
مخالفت با عقل:
این حدیث متضمن اضداد است و این به معنای تضاد در دین و بطلان دین است؛ چون اجتماع ضدین از محالات عقلی است. توضیح این که خط فکری ابوبكر با عمر فرق داشت و گاهی یكدیگر را نفی میكردند،طرز تفکر عثمان نیز با این دو فرق میكرد، و مبانی فکری و عقیدتی حضرت علی(ع)با هر سه فرق داشت و اصلا ارزشی برای سنت شیخین قائل نبود؛ و به همین دلیل در روز شوری شرط پیروی از سیره شیخین را نپذیرفت. خط فکری عبدالرحمن بن عوف با عثمان كاملا متناقض و متضاد بود، تا جایی که تا آخر عمر با عثمان قهر بود. خط مشی و روش حضرت علی(علیه السلام) با طلحه و زبیر فرق میكرد و لذا هر یک ریختن خون دیگری را مباح میدانست. (برگرفته از سایت پژوهشگاه باقرالعلوم با تلخیص و اضافات)
منابع:
1. سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، قم: دانش، چ دوم 1376،ج 1، 6و 7.
2. بن عیسی محمد الترمذی، جامع الترمذی، باب مناقب عبدالرحمن بن عوف، من مجموعه الکتب السته، باشراف صالح بن عبدالعزیز، عربستان، دارالسلام، چ3، 1421ه.ق، ص 2037
3. العسقلانی، شهاب الدین، تهذیب التهذیب، بیروت، دار الفکر، ط1، 1404، ج3، ج5
4. ابی عبدالله محمد بن یزید ابن ماجه، سنن ابن ماجه، باب فی فضائل اصحاب رسول الله(ص)، من مجموعه الکتب السته، باشراف صالح بن عبدالعزیز، عربستان، دارالسلام، چ3، 1421ه.ق، ص2485
5. ابی داوود سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، باب فی الخلفا، من مجموعه الکتب السته، باشراف صالح بن عبدالعزیز، عربستان، دارالسلام، چ3، 1421ه.ق، ص 1564
6. بن سورْ، محمد بن عیسی؛ الجامع الصحیح، کتابْ المناقب، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، باب مناقب عبدالرحمن بن عوف.
7. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، الجزء الثالث، کتاب معرفْ الصحابْ، باب مناقب عبدالله بن مسعود.
8. الاستیعاب بهامش الاصابه لابن حجر، الجز الثالث، ص 2 حرف "ه" باب عامر، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول 1328ه.ق
منبع : پرسمان دانشجویی