• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4
تعداد نظرات : 0
زمان آخرین مطلب : 3160روز قبل
فلسفه و عرفان

سلام دوستان

 کتاب چهار میثاق، نوشته دون میگوئل روئیز، برگرفته از خِرد سرخپوستی است. با بکارگیری چهار میثاق ارائه شده در این کتاب می توانیم زندگی سرشار از آرامش و شادی را برای خودمان ایجاد کنیم. چهارمیثاقی که خیلی هم عجیب و غریب نیست. همه ما با آنها آشنا هستیم اما از تأثیر آنها غافل.  بخشی از مقدمه کتاب بصورت خلاصه در این مطلب انتشار داده شده.

· ما چند بار تاوان یک خطار ار می پردازیم؟ هزاران بار، انسان تنها حیوانی است که برای یک خطا هزاران بار تاوان می پردازد. باقی حیوانات فقط یک بار بابت هر خطا مجازات می شوند. ما حافظه ای قوی داریم. اشتباه می کنیم، قضاوت می کنیم، خودمان را گناهکار می دانیم و خود را مجازات می کنیم. اگر عدالت وجود داشته باشد، این کافی است؛ ما نیازی به تجدید محاکمه نداریم. اما هر بار که به خاطر می آوریم، مجدداً خود را مورد قضاوت قرار می دهیم. چندبار همسرمان، فرزندانمان و والدینمان را بخاطر یک خطا مجازات می کنیم؟

·در رویای سیاره، رنج کشیدن بشر، زندگی در ترس و ایجاد فاجعه های عاطفی، همه امری عادی به شمار می آید.

·اگر مارویای جامعه انسانی را با توصیفاتی که ادیان مختلف جهان از دوزخ ارائه داده اند، مقایسه کنیم، می بینیم که دقیقا مثل هم هستند. ما هرگاه احساساتی مثل خشم، حسادت، حسرت یا نفرت را تجربه می کنیم، می بینیم که آتشی در درونمان می سوزد. ما در رویای دوزخ زندگی می کنیم.

·ذهن شما رویایی است که در آن هزاران نفر همزمان سخن می گویند، و هیچ کدام حرف دیگری را نمی فهمد. این وضعیت ذهن موجود بشری است: یک میه-تو-تی بزرگ

· مرگ بزرگ ترین ترسی نیست که ما داریم؛ بزرگ ترین ترس ما پذیرفتن خطر زنده بودن است؛زندگی کردن و بیان آنچه حقیقتا هستیم.

برای مشاهده ادامه مطلب به تبلاگ رَز آبی مراجعه کنید: 

https://bluerose.tebyan.net/newindex.aspx

يکشنبه 16/10/1397 - 14:29
اهل بیت

این روزها هزینه خانه آخر به متری ١٠ تا ١٠٠ میلیون تومان هم می رسد؛

گزارش یک قبر

در این میان هستند کسانی که برای اینکه جایگاه بهتری در سرای باقی داشته باشند، مبالغ هنگفتی را برای خرید قبر در فضایی مقدس هزینه می‌کنند. مبالغی که می‌تواند گره از کار نه یک نفر بلکه ده‌ها نفر از ساکنان شهر بهشت باز کند و اثری نیک و ماندگار از آن‌ها به‌جای بگذارد.

از دردها و مشکلات این شهر هرچه بگوییم کم است. از حاشیه‌نشینانی که به نان شب محتاج‌اند، بیماران سرطانی و صعب‌العلاجی که در هزینه‌های درمانی خود درمانده‌اند، بچه‌های کار، کودکان یتیم، بی‌سرپرست و بدسرپرست گرفته تا جوانان در آرزوی ازدواجی که توان اقتصادی تشکیل خانواده را نداشته و سرپرستان خانواری که به‌دلیل ناتوانی در پرداخت دیون خود در زندان به سر می‌برند. 

کافی است سری به مدارس ناحیه تبادکان بزنیم؛ کلاس‌هایی که در کانکس تشکیل می‌شود و تنفس برای پنج دقیقه هم در آن مکان سخت است، چه رسد به انجام فعالیت‌های آموزشی و فکری چند‌ساعته. کمی‌ پایین‌تر کلاس‌هایی که روی زمین روی خاک برگزار می‌شود و با دست یاریگر توانگران شهر که کم هم نیستند، می‌توان برای کودکان این مرز‌وبوم مدرسه‌ای ساخت. 

در این میان هستند کسانی که برای اینکه جایگاه بهتری در سرای باقی داشته باشند، مبالغ هنگفتی را برای خرید قبر در فضایی مقدس هزینه می‌کنند. مبالغی که می‌تواند گره از کار نه یک نفر بلکه ده‌ها نفر از ساکنان شهر بهشت باز کند و اثری نیک و ماندگار از آن‌ها به‌جای بگذارد. 

فقط هزینه پیش‌فروش یک قبر داخل اتاق باغ دوم خواجه‌ربیع بالغ‌بر بیست‌میلیون تومان، کافی است که در این شرایط سخت اقتصادی زوج جوانی را روانه خانه بخت کند و فرد متوفی با مرگ خود آغاز یک زندگی و یک خانواده را رقم‌ بزند. 

کودکان یتیم و بی‌سرپرست این شهر نیز کم نیستند. هزینه یک قبر صدمیلیون‌تومانی در حرم مطهر رضوی، می‌تواند کمک‌هزینه تحصیل حداقل پنجاه‌ دانش‌آموز نیازمند را فراهم کند. به‌راستی کدام‌یک از این هزینه‌ها خانه آخرت ما را به جایگاه ائمه‌اطهار(ع) نزدیک‌تر خواهد کرد؟ ‌صرف حضور جسم بی‌جان در جوار آرامگاه مقربان یا شاد‌کردن و به‌سامان‌رساندن چند مسلمان نیازمند؟

حال در شهری که به‌واسطه حضور علی‌بن موسی‌‌الرضا‌(ع) لقب قطعه‌ای از بهشت را یافته است، فقر و نیاز بیداد می‌کند و برخی ‌ثروتمندان و توانگران شهر نیز راه نزدیکی و مجاورت با امام‌رضا (ع) را در خریدن قبرهای گران‌قیمت اطراف حرم ایشان می‌دانند. ناگفته نماند که هزینه قبوری که در نزدیکی مرقد مطهر خریده می‌شود نیز از‌سوی نهاد متولی در‌راستای امور نیک هزینه می‌شود؛ اما مشکل در باور نادرستی است که دفن در نزدیکی آرامگاه اولیای الهی باعث ارتقای جایگاه معنوی و آمرزش می‌شود ‌یا ترس از آبرو، کم‌نیاوردن و چشم‌و‌هم‌چشمی‌که این روزها به امور مربوط به بعد از مرگ نیز راه پیدا کرده است. 

از عنایت امام‌رضا(ع) در این دنیا بهره‌مند بودیم، در آن دنیا هم می‌خواهیم بهره‌مند شویم

سری به آرامستان های حرم مطهر امام‌رضا‌(ع) زدم و با چند تن از افرادی که عزیزی را در آنجا به خاک سپرده‌اند، صحبت کردم. به‌دلیل وضعیت نامناسب روحی افراد، مجال صحبت طولانی با آن‌ها نیست و فقط به چرایی انتخاب حرم برای دفن متوفی آن‌ها اکتفا می‌کنم. همسر یکی از متوفیان می‌گوید: ما خانوادگی عاشق امام‌رضا‌(ع) هستیم و همواره در طول زندگی از عنایات این حضرت بهره‌مند شدیم. بنابراین همسرم را در نزدیک حرم این حضرت به خاک سپردیم تا در آخرت نیز از فضل و برکت امام‌رضا(ع) بهره‌مند باشد و در‌صورت فوت سایر اعضای خانواده نیز همین کار را خواهیم کرد. وی راه‌رفتن زائر روی قبر همسر خود را نوعی رحمت و برکت برای او تلقی می‌کند و می‌گوید: مدفون‌شدن کنار مرقد حضرت لیاقتی است که خدا به همه بندگان نمی‌دهد و آن‌ها که می‌توانند باید از آن بهره‌مند شوند. 

با دفن پدرم در حرم، به وصیت او عمل کردم

به سراغ خانواده‌ای می‌روم که از شهری دیگر برای دفن یکی از عزیزان خود در جوار حرم به اینجا آمده‌اند. دختر وی می‌گوید: پدرم وصیت کرده بود که می‌خواهد در حرم امام‌رضا(ع) دفن شود و من هم برای عمل به وصیت او هرکاری که می‌توانستم، انجام دادم؛ اما یکی دیگر از اقوام متوفی با بیان اینکه جسم بی‌جان اهمیتی ندارد که کجا دفن شود، می‌گوید: آنچه ‌در آخرت اهمیت دارد، اعمال انسان است، نه محل دفن جسم او. عمل به وصیت این فرد علاو‌ه‌بر اینکه توفیقی اجباری را برای خویشاوندان به‌همراه داشت، هزینه سنگینی هم بر دوش خانواده‌اش گذاشت. از طرفی بسیاری از اقوام که مایل به حضور در مراسم تشییع‌جنازه وی بودند، از این کار بازماندند؛ اما گمان نمی‌کنم که نزدیکی به حرم امام‌رضا‌(ع) آمرزش کاملی را برای او همراه داشته باشد. من اگر جای او بودم، وصیت می‌کردم که تمامی‌ هزینه‌های مربوط به مکان قبر و مراسم و‌... خرج امور خیریه شود، شاید از این طریق مورد رحمت خدا قرار گیرم.

 

در سایر آرامستان‌های شهر هم اوضاع از همین قرار است. قیمت قبر در آرامستان خواجه‌ربیع از حداقل ده‌میلیون تومان آغاز و تا بیست‌میلیون تومان بسته به مکان قبر در باغ افزایش پیدا می‌کند. در بهشت‌رضا(ع) و آرامستان‌هایی که زیر‌نظر شهرداری مشهد فعالیت می‌کنند، قیمت قبر رایگان است؛ اما هزینه کفن و دفن جدا محاسبه می‌شود.دفن اعضای خانواده در خارج از حرم دون از شأن است

در بین جمعیت زیادی می‌روم که برای تشییع‌جنازه بزرگ خاندان خود به حرم آمده‌اند. وقتی از چرایی انتخاب حرم مطهر رضوی برای جای دفن وی می‌پرسم، یکی از بانوان حاضر در جمع می‌گوید: این یک سنت خانوادگی است برای ما که از خانواده‌های اصیل مشهدی هستیم و دفن اعضای خانواده در خارج از حرم دون از شأن ماست. وقتی از او می‌پرسم که چرا هزینه بالای قبر را صرف امور خیریه نمی‌کنید تا اثر اخروی بهتری برای مرحوم داشته باشد، اظهار می‌کند: کارها و امور خیریه جای خود را دارد، این مسئله نیز جای خود. هزینه مشخصی برای امور کفن و دفن و مراسم در نظر گرفته شده که صرفا در همین امر هزینه می‌شود و به‌جای دیگری اختصاص داده نمی‌شود. هزینه‌های مربوط به امور خیریه نیز مشخص است. 

 

مسئله مکان قبر مانند مکان خانه تبدیل به چشم و هم‌چشمی‌ شده است 

اما یکی دیگر از اقوام مرحوم که نگاه معتدل‌تری به موضوع دارد، می‌گوید: ما خانواده بزرگی هستیم و مرحوم از بزرگان خاندان است. بنابراین باید مکان قبری که برای وی در نظر گرفته می‌شود، در دسترس باشد تا اقوام و خویشاوندان بتوانند به‌راحتی به آرامگاه وی سر بزنند. از‌طرفی مسلما این هزینه نسبت به امور خیریه ارزش کمتری دارد؛ اما باید توجه داشت که متاسفانه گاهی این مسئله نیز مانند مکان خانه، نوع ماشین و‌... تبدیل به نوعی رسم می‌شود و چشم و هم‌چشمی‌ هم در پی دارد. به‌طوری‌که چندوقت پیش یکی از اقوام با‌وجود اینکه از مشکلات مالی رنج می‌برد، از ترس آبرو و حرف مردم، هزینه زیادی را متقبل شد تا عزیز خود را در حرم مطهر دفن کند. 

در سایر آرامستان‌های شهر هم اوضاع از همین قرار است. قیمت قبر در آرامستان خواجه‌ربیع از حداقل ده‌میلیون تومان آغاز و تا بیست‌میلیون تومان بسته به مکان قبر در باغ افزایش پیدا می‌کند. در بهشت‌رضا(ع) و آرامستان‌هایی که زیر‌نظر شهرداری مشهد فعالیت می‌کنند، قیمت قبر رایگان است؛ اما هزینه کفن و دفن جدا محاسبه می‌شود. در همین حال برای کسانی که متقاضی خرید قبر در مکانی خاص باشند، هزینه‌های جداگانه‌ای اخذ می‌شود. 

 

نکته جالب توجهی که در این زمینه وجود دارد، این است که قبرستان‌های موجود در شهر‌ها پس از سالیانی در مسیر توسعه خیابان‌ها و‌... قرار می‌گیرند و تبدیل به پارک خیابان و... می‌شوند. به این مطلب اضافه کنید آن ضرب‌المثل قدیم را که خاک گور سرد است و به هر حال و در بهترین شرایط پس از فوت نسل اول ورثه نسل‌های بعد کمتر سراغی از اموات می‌گیرند و سرانجام این هزینه هنگفت پس از سی‌یاچهل سال ‌در واقع نابود می‌شودوقف؛ احسان ماندگار

نکته جالب توجهی که در این زمینه وجود دارد، این است که قبرستان‌های موجود در شهر‌ها پس از سالیانی در مسیر توسعه خیابان‌ها و‌... قرار می‌گیرند و تبدیل به پارک خیابان و... می‌شوند. به این مطلب اضافه کنید آن ضرب‌المثل قدیم را که خاک گور سرد است و به هر حال و در بهترین شرایط پس از فوت نسل اول ورثه نسل‌های بعد کمتر سراغی از اموات می‌گیرند و سرانجام این هزینه هنگفت پس از سی‌یاچهل سال ‌در واقع نابود می‌شود؛ در‌حالی‌که اگر هزینه همین قبور به امور وقف یا همان احسان ماندگار اختصاص داده شود، نه‌تنها جاودانه‌تر و مفیدتر خواهد بود، بلکه رنگ‌و‌بوی رضوی نیز به خود خواهد گرفت.

چه بسیار زمینه و بستر مناسب برای امر وقف که می‌تواند کمک‌حال زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی باشد و توشه پربار آخرت را نیز برای افراد فراهم آورد. آیا انجام یک عمل خداپسندانه و ماندگار، مقرون‌به‌صرفه‌تر است یا صرفا مدفون‌شدن در نزدیکی آرامگاه اولیای الهی آن‌هم در شرایطی که بر اساس احادیث و روایات به نقل از تارنمای اسلام کوئست، دفن در کنار قبور اولیای الهی می‌تواند تاثیر مثبتی بر آمرزش برخی کاستی‌ها داشته باشد؛ اما چنین دفنی در‌صورتی اثر کامل خود را بر‌جای خواهد نهاد که میت از افراد با‌ایمان (گرچه گناهکار) باشد. افراد بی‌ایمان و آنانی که مرتکب گناهان بزرگ می‌شوند، نباید امید چندانی به آمرزش کامل خود، فقط به‌دلیل مجاورت مدفنشان با محل دفن دوستی از دوستان خداوند داشته باشند.

همچنین دست‌یافتن به‌جای دفنی نزدیک به قبور اولیای الهی برای همه امکان‌پذیر نیست و فقط قشر خاصی می‌توانند از این امکان استفاده کنند. بنابراین از‌آنجا‌که در سنت خدا تبعیض نیست، چگونه می‌توان انتظار بخشش بیشتری برای این افراد داشت؟ در‌حالی‌که بارزترین ویژگی اجتماعی نظام وقف، طبقاتی‌نبودن آن است. سنت وقف، همواره و برای همه اقشار جامعه، دردسترس است و در انحصار یک طبقه خاص نبوده و نیست. بنابراین از طبقات فقیر اجتماع گرفته تا مردم متوسط‌الحال و توانگران و مسئولان بلندپایه حکومتی همه با وقف در ارتباط بوده و هستند. 

حال باید دید نزدیکی قبر فرد به آرامگاه افراد مقرب به درگاه خدا تا چه‌اندازه می‌تواند در ارتقای جایگاه وی در سرای آخرت تاثیرگذار باشد و اگر هزینه این کار به امور وقفی و خیریه اختصاص داده شود، چه تاثیری بر تعالی روح وی خواهد گذاشت؟

 

نزدیک‌ترین قبر به قبر امام‌رضا‌(ع)، متعلق به ‌هارون‌الرشید است

در این ارتباط حجت‌الاسلام‌والمسلمین مرتضی امین‌نیا به شهرآرا می‌گوید: بر اساس آنچه ‌در روایات آمده است، پس از آنکه انسان از دنیا می‌رود، آنچه ‌به سرای باقی منتقل می‌شود و برای وی چاره‌ساز است، اعمال و روح اوست و فرقی نمی‌کند که جسم کجا دفن شده باشد. 

وی با بیان اینکه فرقی نمی‌کند فرد در جایی مدفون شود که یک‌میلیون، ده‌میلیون و گاه یک‌میلیارد تومان قیمت دارد، خاطرنشان کرد: در بحث قرب و نزدیکی دو جنبه مادی و معنوی وجود دارد و قرب مادی زمانی می‌تواند موثر باشد که قرب معنوی را نیز به‌همراه داشته باشد. 

امین‌نیا افزود: به‌عنوان مثال، نزدیک‌ترین قبر به قبر امام‌رضا‌(ع)، متعلق به ‌هارون‌الرشید بوده که چسبیده به قبر آن حضرت است و همان‌طور که می‌بینید، از نظر مادی بسیار نزدیک است؛ اما فاصله معنوی آن وصف نشدنی است. بنابراین ‌نزدیکی مدفن انسان به آرمگاه امام‌رضا‌(ع) توفیق است؛ اما باید قرب معنوی نیز به‌همراه داشته باشد. 

این کارشناس مذهبی با اشاره به روایاتی که درباره مکان قبر در اسلام آمده است، اظهار کرد: در دین اسلام، مکان قبر انسان باید مباح باشد؛ یعنی غصبی نباشد. اینکه فردی نزدیک نیکان دفن شود، بسیار خوب است؛ اما در‌حال‌حاضر صحبت از خوب و بهتر است.

وی ادامه داد: اگر کسی از نظر مالی متمول است و علاوه‌بر انجام امور خیر چند‌صد‌میلیون هم هزینه مکان دفن می‌کند، مانعی ندارد؛ اما برای افرادی که محدودیت مالی دارند، بهتر است آن را در‌راستایی هزینه کنند که ارزش افزوده بیشتری برای آن‌ها به‌همراه دارد. 

 

خدا رشوه‌پذیر نیست

امین‌نیا درباره افرادی که توانایی خرید قبر در نزدیکی مقبره اولیای الهی را ندارند و خود را از این رحمت خاص بی‌نصیب می‌دانند، تصریح کرد: قرار نیست با خرید قبر کنار قبر حضرت، آمرزش را بخریم. باید توجه داشت که خدا رشوه‌پذیر نیست و بارها و بارها از‌سوی معصومین در روایات تأکید شده که ولایت ما، قرب ما و محبت ما بسته به میزان بندگی شما‌ست. 

وی از فرشته‌ای با‌عنوان ملک نقاله در روایات یاد کرد و گفت: حتی اگر یک انسان خوب در سرزمین کفر از دنیا رفته و در قبرستان غیرمسلمان و در جای نامناسبی دفن شود، آن ملک جسم او را نقل می‌دهد به جایگاهی که شایسته وی است و همچنین برعکس اگر یک انسان گناهکار در کنار مقربان به خدا دفن شود، آن ملک جسم او را به مکانی که شایسته اوست، انتقال می‌دهد. 

امین‌نیا درباره افرادی که مکان قبر خود را وصیت می‌کنند، اظهار کرد: هر فرد فقط می‌تواند بر یک‌سوم اموال خود وصیت و برنامه‌ریزی کند و به همان میزان هزینه مکان قبر، کفن و دفن و مراسم خود را در نظر بگیرد نه بیشتر. 

 

وقف از مصادیق بارز باقیات‌الصالحات است

وی با بیان اینکه در دنیا دو گونه کار خیر وجود دارد، اظهار کرد: در یک مورد انسان کاری را انجام می‌دهد و تمام می‌شود، مانند اینکه غذایی تهیه می‌کند و به گرسنگان می‌دهد. مورد دیگری نیز وجود دارد با‌نام باقیات‌الصالحات که شامل کارهای نیک ماندگار می‌شود و با مرگ انسان پرونده آن‌ها بسته نمی‌شود، مانند فرزند صالح و سنت حسنه‌ای که ایجاد کند. 

امین‌نیا با بیان اینکه وقف از مصادیق بارز باقیات‌الصالحات است، خاطرنشان کرد: به‌عنوان مثال فردی مدرسه‌ای می‌سازد، هر دانش‌آموزی که در این مدرسه علمی‌ یاد بگیرد و در‌پی آن کار خوبی از وی سر بزند، ثواب آن کار بدون کم‌و‌کاست به فرد سازنده مدرسه نیز می‌رسد؛ همچنین درمورد سایر مکان‌ها مانند مسجد و... نیز همین امر صادق است.

وی با بیان اینکه مهم‌ترین نکته در وقف بحث ارزش‌افزوده است، یادآور شد: افراد زیرک همه اموال خود را در این دنیا جا نمی‌گذارند تا بلوکه شود، بلکه مقداری هم با خود به آن دنیا می‌برند که از اصلی‌ترین راه‌های این انتقال، وقف است. 

جمعه 30/5/1394 - 15:45
اخلاق

 

حکایت حال افرادی که در لیست انتظار پیوند عضو قرار داشته و روز‌وشب با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنند، گفتنی نیست. افرادی که زیر بار درد و هزینه‌های فراوان درمان مانند دیالیز و... کمر خم کرده و درعین‌حال باید چشم‌انتظار فردی باشند تا با اهدای عضو خود جان آن‌ها را نجات دهد که این خود بسیار رنج‌آور است. ازطرفی متأسفانه ایران در فهرست کشورهایی قرار دارد که بالاترین آمار مرگ مغزی را دارند و ‌چه بسا اگر فرهنگ پیشگیری و مراقبت از سلامتی در جامعه ما نهادینه شده بود، درحال‌حاضر شاهد این تعداد بسیار بیمار منتظر پیوند و افراد دچار مرگ مغزی نبودیم. با این حال در این اوضاع آشفته، تنها‌نقطه امیدی که وجود دارد، پیوند عضو از فرد مرگ مغزی به بیماران منتظر پیوند است که متأسفانه در کشور ما این آمار هم مطلوب و خوشایند نیست. در‌حالی‌که سازمان بهداشت جهانی آمار اهدای عضو از بیمار مرگ مغزی در جهان را ٣٤نفر به‌ازای یک‌میلیون نفر مرگ مغزی اعلام می‌کند، این آمار در کشور ما باوجود تعداد زیاد بیماران مرگ مغزی، تنها ٧/١ نفر در یک میلیون است و این در‌حالی‌است که بیش‌از بیست‌هزار بیمار در کشور منتظر پیوند عضو هستند. 
بیش از ١٥٠٠‌نفر بیمار در لیست انتظار کلیه وجود دارد بنابر اظهارات مسئول واحد فراهم‌آوری اعضای بیمارستان منتصریه دانشگاه علوم پزشکی مشهد در گفتگو با شهرآرا، باوجود آمار بالای مرگ مغزی در کشور، تنها در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی مشهد بیش از ١٥٠٠‌نفر بیمار در لیست انتظار کلیه وجود دارد که بالغ‌بر ٢٥٠ مورد هم‌اکنون آماده پیوند هستند و روز‌به‌روز نیز به تعداد این افراد اضافه می‌شود. همچنین بالغ‌بر ١٤٠نفر نیز در انتظار پیوند کبد قرار دارند که بیش از ٦٠نفر آماده پیوند هستند.

دکتر ابراهیم خالقی با اشاره به تاریخچه پیوند اعضا در دانشگاه علوم پزشکی مشهد می‌گوید: پس از تصویب قانون پیوند اعضا در سال١٣٨٠، عمل پیوند عضو در دانشگاه علوم پزشکی مشهد هم‌زمان با دانشگاه‌های تهران و شیراز آغاز شد و از آن زمان تا پایان سال گذشته، ٥٠٣ مورد مرگ مغزی رضایت دادند که در‌نتیجه آن جان هزاروهشت‌صدو‌هفت نفر نجات یافت. وی با بیان اینکه در سال٩٣، از ٩٦مورد مرگ مغزی معرفی شده به دانشگاه، ٦٣نفر به پیوند اعضا رضایت دادند، اظهار می‌کند: درنتیجه رضایت این افراد، ٢قلب، ٥٦کبد، ١١٢کلیه، ٢٩قرنیه و ٢٣پوست به ٢٢٢ نفر بیمار نیازمند به این اعضا اهدا شد و می‌توان گفت به‌دلیل رضایت خانواده‌های ٦٣نفر مرگ مغزی به اهدای عضو، جان ٢٢٢ بیمار نجات پیدا کرد. این مقام مسئول با اشاره به آمار سال جاری، یادآور می‌شود: از ابتدای سال‌٩٤ تا‌کنون، خانواده‌های ٢٢ مورد مرگ مغزی به اهدای عضو رضایت داده‌اند که در نتیجه آن تاکنون ٤٠کلیه، ٢١کبد، ٢٣قرنیه و ١٥پوست به ١٠٠بیمار نیازمند به این اعضا اهدا شده است. 
وی با اشاره به جمعیت زیادی که در لیست انتظار پیوند اعضا قرار دارند، خاطرنشان می‌کند: ازطرفی افراد باید سبک زندگی و خوراک خود را طوری تنظیم کنند تا به نارسایی کبد، کلیه و قلب منجر نشوند و از طرف ‌دیگر در رانندگی خود جانب احتیاط را رعایت کنند تا منجر به مرگ مغزی نشوند. خالقی می‌افزاید: آمار مرگ مغزی به اندازه‌ای بالاست که تقریبا می‌توان گفت اگر تمام مرگ مغزی‌ها در تمام کشور به واحدهای پیوند اعضا معرفی شوند و همه خانواده‌ها نیز رضایت بدهند، شاید بتوان تمام افراد در لیست پیوند اعضا را پوشش داد. 
دلیل اصلی رضایت‌ندادن به اهدای عضو، نپذیرفتن مرگ مغزی فرد است جای تأمل و درنگ دارد، در کشوری که نام آن مزین است به جمهوری اسلامی و عشق به حسین‌(ع) و ایثار و جوانمردی او در قلب یکایک ایرانیان خانه کرده است، گذشتن از تعدادی عضو حیات‌بخش که به‌زودی با خاک یکسان خواهد شد، اما می‌تواند جان چند انسان را نجات دهد، تا این حد سخت شده است. دکتر خالقی دلیل اصلی را که خانواده افراد مرگ مغزی راضی به اهدای عضو آن‌ها نمی‌شوند، در باور مرگ مغزی از‌سوی خانواده می‌داند. وی در این‌باره اظهار می‌کند: در‌حال‌حاضر هیچ‌کس نمی‌گوید پیوند اعضا را قبول ندارم، بلکه آنچه مهم است، این است که خانواده بیمار مرگ وی را قبول نکرده و به پزشک اعتماد نمی‌کند. 

خالقی ادامه می‌دهد: در سال٩٢ که اعضای بدن بازیگر معروف سینما و پس از آن یک آتش‌نشان اهدا شد، از دوازده‌مورد مرگ مغزی یازده‌ مورد رضایت دادند؛ اما در فروردین امسال به‌دلیل بی‌اعتمادی به‌وجود‌آورده‌شده نسبت به پزشکان، از پانزده‌ نفر مرگ مغزی هیچ‌کس برای پیوند اعضا رضایت نداد؛ به این معنا که مثلا سی کلیه که می‌توانست جان سی نفر را نجات دهد، به زیر خاک رفت. 

می‌خواهم پس از مرگم اعضای بدنم را اهدا کنم در این ارتباط دکتر خالقی می‌گوید: تاکنون بیش از سی‌هزار نفر کارت اهدای عضو دریافت کرده‌اند و هر کس می‌تواند در زمان حیات این کارت را دریافت کند تا اگر خدای نکرده دچار مرگ مغزی شد، بستگان بدانند که این فرد در زمان حیات، برای این کار تمایل داشته است. 
وی ادامه می‌دهد: روش گرفتن کارت به دو صورت حضوری و اینترنتی است که علاقه‌مندان می‌توانند با حضور در بیمارستان منتصریه همان لحظه کارت خود را دریافت کنند یا از طریق مراجعه به تارنمای دانشگاه علوم پزشکی مشهد، بخش مدیریت پیوند فرم اهدای عضو را چاپ و تکمیل و ارسال کنند. لازم به ذکر است که فرم‌ها پست جواب قبول است و هزینه ارسال فرم و دریافت کارت رایگان است.اما به‌راستی چرا برخی با‌وجود اینکه می‌دانند‌ عزیز از‌دست‌رفته دیگر بازنگشته و جسم بی‌جان او هم به خاک می‌پیوندد، از انجام چنین عمل نجات‌بخش و بزرگی کوتاهی کرده و راضی به اهدای عضو او نمی‌شوند؟ البته مبرهن است که قضاوت از ناحیه ما درباره این افراد و شرایطی که در لحظه پذیرش مرگ عزیز خود تجربه می‌کنند، بسیار سخت است؛ بنابراین به سراغ خانواده‌هایی رفتیم که تجربه چنین ایثاری را داشته و حس‌و‌حال آن‌ها را جویا می‌شویم.
................................................
گفتگو با پدر و مادر زهرا میربلوکی (بیمار مرگ مغزی ،اهدا کننده عضو)؛ فرزندم زنده است 
زهرا، دختر نوجوان دوازده‌ساله از اهالی آیسک خراسان‌جنوبی پس از دو برادر، فرزند آخر و تنها دختر خانواده است که به‌علت تومور مغزی در ٢١ماه رمضان امسال جان خود را از دست داد و با گذشت و فداکاری پدر و مادر، توانست جان سه انسان دیگر را با اهدای دو کلیه و کبد خود نجات دهد. دختری که هنوز برای پدر‌ومادرش زنده است و زندگی می‌کند. 

وقتی پای صحبت پدرو‌مادر زهرا می‌نشینیم، عظمت روح آن‌ها، انسان را وادار به سکوت می کند و زبانمان از گفتن هر کلمه‌ای چه تحسین و چه تسکین قاصر است.

مهدی میربلوکی با اشاره به بیماری و علت مرگ دختر خود اظهار می‌کند: مشکل زهرا تومور مغزی بود که پس از تشخیص آن برای عمل از بیمارستان قائم به رضوی انتقال داده شد. عمل انجام شد، زهرا به هوش آمد و حتی حرف هم می‌زد؛ اما پزشکان گفتند نتیجه قطعی پس از آمدن نتیجه آزمایش‌ها مشخص می‌شود. 
متأسفانه نتیجه آزمایش‌های زهرا خوشایند نبود و زهرای دوازده‌ساله پس از دو روز هوشیاری به کما رفته و دچار مرگ مغزی می‌شود. 

پدر زهرا درباره لحظه تصمیم‌گیری به اهدای عضو دخترش می‌گوید: وقتی آقای دکتر خالقی مسئول پیوند اعضا با من صحبت کردند، گفتم من مشکلی ندارم؛ اما باید با همسرم صحبت کنم که اصرار ایشان هم مبنی‌بر این بود که مادر باید رضایت دهد. من به مادرش نگفته بودم زهرا مرگ مغزی شده و به او امید داده بودم که تا ١٠درصد امیدی به بازگشت وی هست. برگه‌های رضایت را گرفته و به خانه یکی از خویشاوندان که در آنجا ساکن شده بودیم، رفتم. در ابتدا برای اینکه نظر او را دریابم، گفتم احتمال مرگ مغزی وجود دارد و اگر چنین اتفاقی رخ دهد، راضی به اهدای اعضای او می‌شوی؟

ادامه ماجرا از زبان مادر زهرا که از آغاز تا پایان گفتگو لحظه‌ای گریه امانش نمی‌دهد: پرسیدم امیدی به برگشت بچه‌ام نیست؟ گفتند: نه. گفتم: من که داغدار شدم، چرا سه خانواده دیگر همچون من داغدار شوند. 
زهرا روز ٢١ماه رمضان برای پیوند عضو آماده می‌شود و دو کلیه او به دو خانم ١٨ساله از مشهد و ٢٥ساله از قائن و کبد او نیز به شیراز فرستاده شده و به یک پسر نوجوان ١٦ساله از اصفهان اهدا می‌شود. وقتی از پدر زهرا درباره اینکه چرا اقدام به فروش اعضای بدن زهرا نکرد و آن‌ها را اهدا کرد، می‌پرسم، بغضش می‌ترکد و با صدایی لرزان پاسخ می‌دهد: چون بچه خیلی مهربانی بود. قلب مهربانی داشت و ما نمی‌خواستیم فرزندمان
را بفروشیم. 

وی درباره اعتماد به پزشکان می‌گوید: وقتی بهترین پزشک‌ها در مشهد هستند، مشهد هم قطب پزشکی بزرگی است و دکتر فرجی نیز تأیید کرد ما پذیرفتیم که برنمی‌گردد. هنگامی‌که شرعا علمای ما نیز این کار را قبول دارند و ما بتوانیم جان چند انسان را نجات بدهیم، چرا این کار را نکنیم؟

او ادامه می‌دهد: روز پیوند یکی از گیرنده‌ها به‌سمت ما آمد، خوش‌حال بود و من هم باوجود اینکه فرزندم فوت کرده بود، خوش‌حال بودم. آن فرد که شرایط مالی مناسبی هم نداشت، باید دو بار درهفته دیالیز را با درد و خرج فراوان انجام می‌داد و الان با یک کلیه به‌راحتی زندگی می‌کند. اینکه انسان بتواند گرفتاری کسی را برطرف کند، بسیار خوشایند است. 

وی درباره حس‌و‌حال کنونی خود می‌گوید: خیلی خوش‌حال هستم، احساس می‌کنم فرزندم زنده است. یکی از گیرنده‌ها گاهی با ما تماس می‌گیرد. وقتی صدایش را می‌شنویم، انگار صدای زهرا را شنیده‌ایم. 
مادر زهرا نیز در پایان اظهار می‌کند: من خیلی برای مرگ فرزندم ناراحتم؛ چون تنها ‌دختر و فرزند آخرم بود، اما وقتی به یاد می‌آورم که سه نفر را از مرگ نجات داده‌ایم، آرامش می‌گیرم و فکر می‌کنم که فرزندم زنده است. یک بار هم خواب او را دیدم که بسیار خوش‌حال بود. 

پدر زهرا نیز با ابراز تشکر و قدردانی از دکتر خالقی و آقای محمدی، کارمند بیمارستان منتصریه در توصیه به همه افرادی که شاید با چنین ضایعه‌ای مواجه شوند، خاطرنشان می‌کند: امیدوارم که هیچ‌گاه برای هیچ‌کس این اتفاق نیفتد و خدا به همه سلامتی بدهد؛ ولی زمانی که این اتفاق افتاد، باید بپذیریم که عزیزمان دیگر از دست می‌رود و روزی‌دهنده او صلاح دانسته که تا امروز زنده باشد، بنابراین بگذار تا چند نفر دیگر زنده بمانند. 
................................................
گفتگو با پدر و مادراحسان تقی نژاد(بیمار مرگ مغزی ،اهداکننده عضو)؛ ‌احسان ماندگار
احسان تقی‌نژاد نیز فرزند دوم خانواده ای هشت‌نفره از اهالی تربت‌حیدریه است که در سن ٣٢‌سالگی به‌دلیل تومور مغزی جان خود را از دست می‌دهد و با اهدای دو کلیه، کبد و پوست خود جان چهار انسان دیگر را نجات می‌دهد. پدر و مادر احسان هردو معلم بازنشسته هستند و این‌بار با اهدای اعضای فرزند خود، انسانیت و ایثار را به جامعه خود آموزش دادند. 

محمدرضا تقی‌نژاد درباره علت مرگ پسرش و لحظه پذیرفتن آن ازسوی خانواده می‌گوید: احسان تومور مغزی داشت که پس از دو نوبت عمل، مجددا عود کرد و در نوبت سوم به هوش نیامد و به کما رفت. نزدیک به ٢٦روز در بیمارستان‌ هاشمی‌نژاد مشهد در کما بود تا اینکه مشخص شد دچار مرگ مغزی شده است و امیدی به بازگشت وی نیست. وقتی به ما اعلام کردند که احسان دچار مرگ مغزی شده و می‌توانیم اعضای بدن وی را اهدا کنیم، از این کار استقبال کردیم؛ هرچند تصمیم‌گیری در آن لحظه بسیار دشوار است. 
وی با اشاره به اینکه احسان از مدت‌ها قبل، برای دریافت کارت اهدای عضو اقدام کرده بود، اظهار می‌دارد: احسان همیشه آرزو می‌کرد که ای کاش خدا مرگی نصیبم کند تا سایرین بتوانند از اعضای بدن استفاده کنند و همواره ما را هم به این کار تشویق می‌کرد؛ به‌طوری‌که در‌حال‌حاضر ما نیز کارت اهدای عضو داریم. بنابراین چون می‌دانستیم این مسئله آرزوی احسان بوده است، با روی باز پذیرفتیم.مرگ مغزی احسان، در روز ٢٨شعبان محرز شده و در ششم ماه رمضان پس از طی فرآیند پیوند، به خاک سپرده می‌شود. 
پدر احسان مرگ مغزی را نه یک مصیبت، بلکه یک لیاقت می‌داند و می‌گوید: مرگ برای همه وجود دارد؛ اما هر فردی دچار مرگ مغزی نمی‌شود و قابلیت اهدای عضو ندارد. همان‌طور که ما توقع داریم‌ خداوند در سختی‌ها و مشکلات، به یاری ما بشتابد، چرا وقتی ما می‌توانیم گرهی از کار کسی باز کنیم، این کار را انجام ندهیم؟ مگر خداوند در آیه‌٣٢ سوره مائده نمی‌گوید هر کس جان انسانی را نجات بخشد، مانند این است که به همه انسان‌ها حیات بخشیده است؟ چرا وقتی این افتخار نصیب ما شده که بتوانیم درد و رنج را از خانواده‌ای دور کنیم، دریغ ورزیم. 
وی درباره لحظه سخت تصمیم‌گیری به اهدای عضو خاطرنشان می‌کند: در آن لحظه حساس که انسان عزیزش را از دست می‌دهد، تصمیم‌گیری بسیار سخت است و من این را با همه وجود درک کردم؛ زیرا چند روز هم پروسه اهدای عضو طول می‌کشد و خانواده فرد متوفی در طول این مدت بسیار زجر می‌کشند. اما وقتی این کار انجام می‌شود و باخبر می‌شویم افرادی که عضو را دریافت کرده‌اند، جان تازه‌ای گرفتند و خانواده‌های آن‌ها خوش‌حال هستند، تمامی‌ تلخی آن لحظات از بین رفته و به شیرینی تبدیل می‌شود. 
پدر درباره اهدای عضو پسر جوان خود بدون هیچ چشم‌داشت مادی، می‌گوید: ما قصد فروش نداشتیم. فقط می‌خواستیم مشکل یک همنوع حل شود. احسان خود اهل کسب‌وکار و بازار بود و حتی مقداری بدهی نیز داشت که الان هم ما درصدد رفع آن‌ها هستیم. پدر دیگر توان کنترل گریه خود را ندارد و اظهار می‌دارد: می‌دانستیم که می‌توانیم اعضای بدن وی را بفروشیم؛ اما این کار را نکردیم و رایگان واگذار کردیم. وی درباره حال‌وهوای کنونی خود و همسرش بیان می‌کند: چند روز اول خیلی سخت گذشت؛ اما وقتی خبر دادند آن دو نفر که کلیه‌ها را گرفته‌اند حال خوبی دارند، واقعا خوش‌حال شدیم و از اینکه احسان توانسته چنین افتخاری را نصیب خانواده کند، خرسند هستیم. بر این باوریم که احسان ما نمرده، احسان زنده است. 
مادر احسان نیز در این‌باره می‌گوید: هرگز از کاری که انجام دادم، پشمیان نیستم؛ چون هم جامعه به این کار نیاز دارد و هم احسان راضی به این کار بود. اوایل خیلی ناراحت و بی‌قرار بودم؛ اما وقتی فهمیدم یکی از گیرنده‌ها، ‌کشاورزی در روستاهای اطراف مشهد است که حالا به کار خود ادامه می‌دهد، خیلی خوش‌حال شدم. وی ادامه می‌دهد: فکر می‌کنم الان احسان زنده است، نفس‌ها و رفت‌وآمدهای او را در زندگی‌ام احساس می‌کنم. دوست دارم با آن فرد گیرنده صحبت کنم و در تماس باشم؛ زیرا احساس می‌کنم با احسان صحبت می‌کنم. به این می‌اندیشم که ما یک خانواده کوچک هستیم، در هر صورت غم ازدست‌دادن عزیز را می‌کشیدیم؛ اما حالا چند خانواده دیگر از این حرکت خوش‌حال هستند.

وی خاطرنشان می‌کند: امیدوارم آگاهی در جامعه به سطحی برسد که وقتی فردی دچار مرگ مغزی می‌شود، به‌جای اینکه مسئولان به‌دنبال خانواده برای اهدای عضو بروند، خانواده‌ها با افتخار به طرف این حرکت بزرگ گام بردارند؛ زیرا وقتی می‌دانیم عزیز ما رفته و دیگر برنمی‌گردد، چه بهتر که این اعضا برای زندگی سالم‌تر و بهتر در‌اختیار یک همنوع قرار بگیرد. 

مهسا رهنما  

 

 

دوشنبه 26/5/1394 - 12:50
ایرانگردی

معاون هماهنگی و مدیریت امور زائران استانداری خبرداد؛

تشکیل ١٢ کارگروه بررسی مسائل زائران

معاون هماهنگی و مدیریت امور زائران استانداری خراسان رضوی از تشکیل ١٢ کارگروه برای ساماندهی موضوع زائران و زیارت در بخش‌های مختلف خبر داد و گفت: بر اساس مشکلاتی که در بحث زائران وجود داشته است، کارگروه‌هایی تشکیل دادیم که در آن با حضور دست‌اندرکاران، مشکلات و مسائل مربوط به زیارت بررسی می‌شود، چالش‌های این حوزه شناسایی و راه‌حل اجرایی برای آن تهیه و به دستگاه‌ها ابلاغ می‌شود.
محمدحسن واحدی کارگروه‌های کمیته فرهنگی و ایستگاه‌های فرهنگی، فناوری نوین در زیارت، مبدأ تا مبدأ، زائران پیاده، خدمات سفر، زائران خارجی و سامان‌دهی خدمات زیربنایی و روبنایی را از جمله این کارگروه‌ها دانست که هر دو هفته یک بار تشکیل می‌شوند.
وی افزود: در اولین جلسه کارگروه سامان‌دهی خدمات زیربنایی و روبنایی محدوده‌ای در اطراف حرم برمبنای میزان تردد و استفاده زائران تعریف و قرار شد دستگاه‌های اجراییِ متولی اطلاعات موجود و مطلوب مرتبط با خدمات زیربنایی و روبنایی که به زائر ارائه می‌شود مانند مسائل آب، برق، گاز، مراکز بهداشتی، مراکز اورژانس، نانوایی‌ها، آبخوری‌ها، خودپردازها، بانک‌ها، کتابخانه‌ها، محصولات فرهنگی و ... را در لایه‌های جی.آی.اس ظرف دو هفته به دبیرخانه ارائه دهند.
این مقام مسئول با اشاره به اینکه پس از ترسیم وضعیت موجود و تعیین میزان کمبودها، برنامه‌های اجرایی و عملیاتی برای رسیدن به وضعیت مطلوب تهیه می‌شود، خاطرنشان کرد: بعنوان مثال در حال حاضر حدود ٧٠ نانوایی در محدوده تعریف‌شده وجود دارد که این تعداد کافی نیست و پس از تعیین تعداد لازم، در صورت امکان برای احداث نانوایی ثابت یا سیار اقدام می‌شود و درغیر این صورت از طریق ایجاد مجتمع‌های بزرگ نان تلاش می‌کنیم بحث مسائل نان در اطراف حرم را حل کنیم.
﷯مدیریت زائران با رویکرد کاروان محور در کارگروه مبدأ تا مبدأ
واحدی به بحث مدیریت زائران در قالب رویکرد کاروان محور اشاره کرد و یادآور شد: در کارگروه مبدأ تا مبدأ تلاش می‌کنیم که زائران بتوانند از محل زندگی خود با برنامه ریزی مشخص بصورت کاروان به مشهد سفر کنند و سیاحت و زیارت را در کنار هم تجربه کنند.
وی با بیان اینکه در کارگروه مبدأ تا مبدأ از ظرفیت بخش خصوصی و میراث فرهنگی نیز استفاده می‌شود، اظهار کرد: در تلاش هستیم بحث کاروان محوری را عملیاتی کنیم تا زائران، زیارتی آسان، ارزان، باکیفیت و عارفانه را تجربه کنند و ماندگاری آن‌ها نیز افزایش پیدا کند.
معاون هماهنگی و مدیریت امور زائران استانداری تعداد تورهای زیارتی موجود را بسیار کم عنوان کرد و افزود: هدف اصلی از ایجاد کاروان‌ها تقویت و تثبیت فرهنگ رضوی است.
وی با بیان اینکه نمی‌توان زمان دقیقی برای به ثمر رسیدن برنامه کارگروه‌ها مشخص کرد، گفت: در صورت امکان برخی از مسائل را در کوتاه‌ترین زمان ممکن حل خواهیم کرد و اگر این امر امکان‌پذیر نبود، تلاش می‌کنیم در محدوده زمانی مشخص این برنامه‌ها عملیاتی شود.
واحدی از تلاش برای تهیه تقویم زیارت خبر داد و خاطرنشان کرد: در حال حاضر برنامه‌ریزی اصلی برای ایام خاص مانند تابستان و عید نوروز است اما پس از تهیه تقویم زیارت آمار و اطلاعات لازم در طول سال اطلاع‌رسانی خواهد شد.
دوشنبه 18/3/1394 - 21:25
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته