• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 5
زمان آخرین مطلب : 4845روز قبل
قرآن
وسوسه ى عمومى شیطان از ظاهر آیات قرآن استفاده مى شود كه وسوسه ى شیطان جنبه ى عمومى دارد و همه ى بندگان را دربر مى گیرد. در بخشى مى فرماید: یوسوس فى صدور النّاس و در آیه ى دیگرى مى فرماید: لا غوینّهم اءجمعین # إ لاّ عبادك منهم المخلصین اما اغوا براى كسانى است كه از او پیروى كنند و دامن مخلصان را نمى گیرد.بنا بر این ، روشن مى شود: با این كه آدم علیه السلام از پیامبران و طبعا از مخلصان بود، چگونه در دام شیطان افتاد و اغوا شد؛ و عصى ءَادم ربّه فغوى زیرا در آن زمان هنوز جزو بندگان مخلص نبود. چون بندگان مخلص افرادى هستند كه در قلوب آنان غیر خدا راه ندارد و در آن لحظه كه آدم اغوا شد، این مقام را نداشت و بعدا به آن واصل شد. شاهد این سخن آیات سوره ى طه است ؛ ثمّ اجتبیه ربّه فتاب علیه و هدى   شیطان ، جن یا فرشته ؟شواهد مختلفى در قرآن كریم وجود دارد كه شیطان از طایفه ى جن است ، نه از ملائكه . به چهار مورد زیر توجه كنید:1 تصریح خداوند به جن بودن شیطان ؛ إ لاّ إ بلیس كان من الجنّ2 تصریح قرآن كریم به معصوم بودن ملائكه ؛ لا یعصون اللّه ما اءمرهم و یفعلون ما یؤ مرون یعنى ملائكه معصیت نمى كنند، آنچه خدا به آنان فرمان دهد، انجام مى دهند. بنا بر این ابلیس كه نافرمانى كرد، ملك نبود.3 ابلیس داراى ذریه و نسل است . قرآن كریم مى فرماید: اءفتتّخذونه و ذرّیّته اءولیاء من دونى و هو لكم عدوّ در حالى كه ملائكه روحانى هستند و توالد و تناسل و خوردن و آشامیدن ندارند.4 -ملائكه رسولان الهى هستند؛ جاعل الملئكة رُسلا

 بدیهى است كه كفر و فسق از ساحت فرستاده ى خدا دور است و اگر بر آن ها فسق روا باشد، دروغ نیز رواست ، در این صورت نمى توانند فرستاده ى الهى باشند. گفتنى است كه روایات متواترى نیز دلالت دارد كه شیطان از طایفه ى جن است .

 

منبع:

هزار و یك نكته از قرآن كریم

 
دوشنبه 27/10/1389 - 19:53
عقاید و احکام
نوحه

بیان مصیبت ، گریه كردن با آواز، آواز ماتم ، شیون و زارى ، مویه گرى ، زارى بر مرده ، شعرى كه در ماتم و سوگوارى با صوت حزین و ناله و زارى خوانند، اعمّ از سوگوارى براى كسى كه تازه مرده ، یا براى امامان شیعه .

 

 

 تركیبات دیگر آن عبارت است از: نوحه آراستن ، نوحه ساختن ، نوحه سرودن ، نوحه خوانى . نوحه گرى بر مرده ، رسم جاهلیّت بوده است و كارى مكروه است ،مگر براى معصومین علیهم السّلام كه نوحه و گریه بر آنان از شعائر مهم و از عوامل نشر فضیلتها و احیاى یاد اسوه هاى كمال است و خود امامان بر سیدالشهدا علیه السّلام مى گریستند و امر به نوحه خوانى مى كردند. بر جعفر طیّار و حمزه سیدالشهدا نوحه خوانى شد. آنچه كه از كراهت نوحه وناپسند بودن شغل نوحه گرى و زشت بودن اجرت نوحه گر در روایات یاد شده ، ناظر به نوحه گریهاى جاهلى است كه آمیخته به باطل و گاهى حرام بود

در فرهنگ عزادارى براى امام حسین ، نوحه به نوعى خاص از شعر مرثیه مى گویند كه در مجالس به صورت جمعى اجرا مى شود. (اشعار نوحه را براى سینه زدن مى ساختند، یكى نوحه مى خواند و دیگران به نوا و آهنگ و وزن اشعار نوحه خوان سینه مى زدند. ولى اشعار مرثیه را با آهنگ در مجالس سوگوارى براى به گریه افكندن و اظهار تاءسف شنوندگان بر قتل شهداى كربلا مى خواندند و عنوان روضه نداشت .)

(...از معروفترین شعراى عصر قاجار كه مرثیه و نوحه ساخته اند، مى توان یغماى جندقى و وصال شیرازى را نام برد).

 این شیوه در بین عربها هم متداول است و سبك مرثیه سرایى و نوحه خوانى بر سالار شهیدان مخصوص است . با توجّه به گستردگى این مراسم و رواج آن در طول سال ، حتى در سوگ امامان دیگر، ضرورت دارد كه سروده هاى ناب و نوحه هاى صحیح و دور از تحریفها و دروغها پدید آید و فرهنگ عاشورا در قالب نوحه نیز ترویج گردد و نوحه خوانان نیز، بیش از هدف قرار دادن گریه ، نشر فضیلتهاى اهل بیت را هدف قرار دهند.

 

 منبع:

 

 فرهنگ عاشورا جواد محدّثى
سه شنبه 14/10/1389 - 23:53
اهل بیت
تربیت و مسائل اساسى آن از دیدگاه امام على علیه السلام تعریف تربیت  واژه تربیت از ریشه ربو به معناى زیادت ، فزونى ، رشد و برآمدن گرفته شده است . و در اصطلاح ، به معناى فراهم كردن زمینه مناسب براى پرورش استعدادهاى جسمانى ، روحانى و هدایت آن ها در جهت مطلوب و جلوگیرى از وقوع انحرافات و ناهنجارى ها است . البته تربیت ، به معناى رسیدن به رشد، هدایت به حق و كمال ، رسیدن به حد بلوغ و تشخیص تزكیه نفس و اخلاق و به معناى ادب كردن هم آمده است . كلمه ادب را در احادیث مى توان تعبیرى از تربیت یا حتى مترادف آن دانست . حضرت على علیه السلام فرمودند:هیچ بخششى از جانب پدر به فرزند، برتر از ادب و تربیت نیكو نیست .در خصوص فراهم نمودن زمینه مناسب براى پرورش ، دل اشخاص ، مانند زمین آماده اى است كه استعداد رویش هر گیاهى در آن وجود دارد؛ بر این اساس ، امیر مؤمنان علیه السلام در وصایاى خود به امام حسن مجتبى علیه السلام مى فرمایند:همانا دل فرد جوان مانند زمین دست نخورده اى است كه هنوز بذرى در آن پاشیده نشده است و هر بذرى كه در آن افكنده شود به خود مى گیرد و آن را مى رویاند. پس به ادب و تربیت تو، قبل از آن كه دلت سخت شود و حقایق را نپذیرد و عقلت به امور دیگر مشغول گردد، اهتمام ورزیدم تا در سایه اندیشه و تفكر، به امور مربوط به خود اقدام كنى و از تجربه هاى مكرر و انجام آزمایش هایى كه اهل تجربه انجام داده اند، معاف گردى .انسان داراى استعدادهاى نهفته اى است كه با تربیت صحیح ، مورد بهره بردارى قرار مى گیرد. به وسیله تربیت مى توان تمامى استعدادهاى جسمانى و روحانى و عقلانى و عاطفى را رشد داد. از آن گذشته ، تربیت جنبه عملى هم دارد؛ یعنى انسان به هنگام تربیت ، علم و آگاهى خود را به كار مى گیرد و از دانسته هاى خود، استفاده كاربردى مى نماید.ویژگى هاى تربیت اسلامى  اسلام در تربیت ، چهره ممتازى دارد و برخلاف نظام هاى متداول تربیتى كه فاقد جهت متعالى و هدف الهى هستند، داراى زیربناى معنوى و جهان بینى خدایى است و جهان را از دایره تنگ ماده پرستى و طبیعت گرایى فراتر مى برد و در آن آموزش و پرورش بر اساس متافیزیك و اعتقاد به اصول دین و پایه هاى انسانى شكل مى گیرد. تربیت اسلامى زمینه هدایت ، پویایى و شكوفایى عقلانى انسان را فراهم مى سازد و به تربیت جسم ، عقل و روان انسان مى پردازد. شاخص هاى تربیت اسلامى را مى توان به اختصار در محورهاى زیر جست وجو كرد:1. تزكیه و اصلاح خویش  اسلام ، هر كسى را مسئول اعمال و رفتار خود مى داند و بر این اساس ، دستور اكید به خودسازى مى دهد. 2. هدایت و حفاظت از دیگران  هر مسلمانى وظیفه دارد دیگران را به سوى خدا دعوت كرده و آنان را با احكام اسلامى آشنا سازد و راه صحیح را به دیگران بنمایاندبنابراین ، انسان نه تنها مسئول اعمال و رفتار خود است ، بلكه باید در صورت امكان از دیگران نیز در برابر كجروى ها حفاظت نماید و آنان را با ارشاد راهنمایى ، امر به معروف و نهى از منكر به راه راست بازگرداندانسان ، مسئول اعمال دیگران مخصوصا خانواده خویش است . 3. ناظر دانستن خدا براعمال خویش  از دیگر ویژگى هاى تربیت اسلامى این است كه مسلمان را به گونه اى تربیت مى كند كه عالم را محضر خدا و او را بر تمام امور شاهد و ناظر مى داند. او این درس را از قرآن مجید و اولیاى الهى (مفسران حقیقى قرآن ) آموخته است ، او مى داند كه خداوند شاهد و گواه براعمال و رفتارتان است .خداوند در همه جا، خود را همراه با ما مى داند و مى فرماید:هر جا باشید خدا با شما است و خداوند به آنچه انجام مى دهید بینا است . خدا رحمت كند انسانى را كه همیشه پرورگارش را در نظر داشته ، از گناه كناره گیرد و با خواهش دل بجنگد و آرزوى دنیایى خود را تكذیب كند؛ آن انسانى كه نفس سركش خود را با تقوا و پرهیزگارى مهار كند و با لگام ترس از پروردگار خویش بر دهانش دهنه زند و مهارش را به سوى طاعت و فرمان بردارى خدا كشاند و از نافرمانى و معصیت بازش دارد. آن بنده اى كه دیده به روز معاد دوخته و هرآنى انتظار مرگ خود را دارد و پیوسته در تفكر و اندیشه به سر مى برد.4. مقدم بودن حیات اخروى بر حیات دنیوى  اسلام ، دنیا را مقدمه نیك بختى آخرت مى داند و بر بهره ورى سالم از مواهب دنیا نیز تاءكید دارد. در اسلام ترك دنیا و گوشه گیرى و انزوا هم مردود است ، اما اصل ، زندگى اخروى است همان گونه كه خداوند مى فرماید:در حالى كه آخرت بهتر و پایدارتر است .یكى در دنیا براى آخرت كار مى كند و آنچه بر او (مقدر) است از دنیا مى رسد، پس هر دو بهره را جمع نموده و هر دو سرا را به دست آورده است و نزد خدا با آبرو گشته و از او حاجتى نخواهد كه روا نسازد. 5. جامعیت و شمول  در منطق تربیتى اسلام ، همه ابعاد وجودى انسان محترم و ارزشمند است و سعى مى كند هم به ابعاد وجودى او توجه نماید. هم به جسم و جانش و هم به عقل و روانش . تعالیم اسلام ، همه جهات انسانى را شامل مى شود، اجازه ضرر و زیان به ابدان نمى دهد و تلاش مى كند تا هر مؤمن و مسلمانى در صیانت و به كارگیرى عقل و منویات آن كوشا بوده و در تزكیه آن تلاش كند. قرآن مجید مى فرماید: قد اءفلح من زكیها . اسلام همان گونه كه عقل را میزان سنجش صواب از ناصواب معرفى مى كند، قلب را نیز كانونى براى به ثمر رسیدن عواطف عالى انسانى مى شمارد. بنابراین قلبى كه اعتدال و میانه روى را از دست نداده و به حكمت رفتار كند، دارنده آن سود دنیا و آخرت خواهد برد.6. عبادت بودن تربیت اسلامى  در اسلام آن قدم هایى را كه انسان براى رشد و كمال خود و پرورش دیگران برمى دارد و در جهت رضاى خداوند است ، عبادت محسوب مى شود. عبادت كردن ، محدود به آن لحظات كوتاهى كه انسان مشغول مراسم عبادى ، از قبیل نمازگزاردن و دعاكردن است ، نمى شود. عبادت ، هنگامى ارزش خود را بروز مى دهد كه به صورت راه و رسم زندگى درآید. ارزش آن در مواقعى است كه شیوه رفتار و كردار و تفكر و همه شئون زندگى فرد را فراگیرد. عبادت به معناى ایجاد پیوند بین قلب انسان و خدا است . اسلام فرد را چنان تربیت مى كند كه در همه حال با خدا مرتبط باشد. عبادت ، وسیله اى براى اصلاح نفس و اصلاح زندگى است و تمام منافع و عواید آن نصبب خود انسان مى شود و او را رستگار مى سازد. در حقیقت ، دستورات عبادى اسلام ، هم در برگیرنده فواید شخصى است و هم داراى منافع اجتماعى . اگر انسان نیات خود را خالص گرداند و قصد قربت كند كه در تلاش تربیتى براى خودسازى و دیگرسازى ، رضاى الهى را در نظر بگیرد، در همه حال ماءجور خواهد بود.7. هماهنگى با فطرت انسان  برنامه ها و اقدامات تربیت اسلامى بر فطرت آدمى استوار است و مى كوشد تا حجاب هاى فطرت را بزداید و آن را شكوفا سازد. تربیت فطرى ، متناسب با وجود آدمى و نیازهاى او و در خور حقیقت انسانى است ؛ تربیتى است كه عشق به كمال مطلق و انزجار از نقص را جلوه مى دهد. تربیتى كه در خلاف جهت حقیقت جویى ، زیبادوستى ، علم جویى ، آزادى ، راءفت گرایى ، عدالت خواهى و حق گرایى گام بردارد؛ تربیتى است خلاف فطرت . رسالت تربیتى است همه انبیاى الهى ، تربیت فطرى بوده است . براى شكوفا شدن فطرت و استعدادها محیط تربیتى لازم است و گرنه استعدادهاى درونى انسانى درجهت خیر و صلاح رشد نمى یابد. اسلام براى تطابق روش تربیتى خود با فطرت انسان به همه جهات تربیتى و مراحل رشد آدمى توجه دارد و براى هر وضعیت و موقعیتى دستورهاى تربیتى خاصى ارائه مى دهد  
 منبع: سلوك علوى 
 (راهبردهاى امام على (ع ) در تربیت فرزندان ) 
   
 سید حسین اسحاقى 
پنج شنبه 9/10/1389 - 21:28
قرآن

اقسام آیات قرآن

بطورى كه از اخبار معتبره و كتب تفسیر برمى آید، آیات قرآن كریم به دوازده قسم به شرح ذیل تقسیم گردیده: 1ـ محكم 2ـ متشابه 3ـ ناسخ 4ـ منسوخ 5 ـ خاص 6 ـ عام 7 ـ مُجمَل 8ـ ظاهر 9ـ باطن 10ـ مطلق 11ـ مقیّد 12ـ مُهمل

 

1و2- محكم و متشابه

 

در خود قرآن، در یك تقسیم بندى، آیات را به محكمات و متشابهات تقسیم مى كند و بیماردلان را دنباله روایات متشابه معرفى مى نماید. محكمات، آیاتى هستند كه از نظر لفظ و معنى، محكم و استوار و بدون ابهام و شبهه هستند و مراد از آیه روشن است و آن را به معانى دیگر نمى توان حمل كرد. ولى متشابهات، آیاتى هستند

 

 كه یا از نظر لفظ، یا از نظر معنى، ابهام ها و چند پهلوئى هائى دارند و قابل این هستند كه به معانى گوناگون، تاویل و تفسیر شوند و براى فهم درست مقصود، باید از جائى دیگر دلیل و شاهد بیاوریم. البته براى محكم و متشابه، معانى دیگرى هم گفته اند كه بیان آنها چندان ضرورتى ندارد. ائمه و اهلبیت عصمت (ع)، طبق بعضى از احادیث، به مقصود واقعى آیات متشابه واقفند چرا كه آنان مصداق اكمل راسخین در علم هستند.

4و3ناسخ و منسوخ

 

گاهى در آیات قرآن، بیان حكم و قانونى شده است. سپس آیه اى نازل شده. حكم و دستور العمل سابق را لغو، باطل یا متوقف كرده و قانونى دیگر بیان مى كند و در واقع سرآمدن مدت عمل به حكم سابق را اعلام مى كند معناى نسخ همین است، یعنى برداشتن یك حكم و عوض كردن یك تشریع. آیه اى را كه حكمش عوض شده منسوخ مى گویند و آیه اى را كه بعدا آمده ناسخ است. ممكن است در تنظیم قرآن به آیه ناسخى برخورد كنیم كه در نوشتن، پیش از منسوخ آمده باشد.

 

پس مى بینیم كه شناخت آیات ناسخ و منسوخ، علاوه بر كمكى كه به فهم درست معانى آیات مى كند، ما را از اشتباه در تفسیر و برداشت غلط و انحرافى از این كتاب آسمانى بازمى دارد. لذا دانستن آیات محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و عام و خاص، براى كسى كه تفسیر قرآن مى كند ضرورى است.در نسخ، این تغییر حكم، طبق شرائط زمانى و مقتضیات خاص مكلفین است كه بر اساس مصلحتى معین، از طرف خداوند انجام مى گیرد.

 

مثال: فرضا آیاتى به مؤمنین دستور مى دهد كه در مقابل تعرض و آزار مشركین عفو اغماض و گذشت كنند (آیات مخصوص به دوران مكه) و آیاتى هم فرمان مقابله و مبارزه و جهاد در برابر مشركین مى دهد (از آیات دوره مدینه) آیات نوع دوم، نسخ كننده حكم آیات اولى است.

.5ـ خاص:به آیاتى گفته مى شود كه درباره شخص معین و یا مورد خاصى نازل شده باشد مانند آیه «اِنَّما وَلِیُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا اَلَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلواتَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاتَ وَ هُمْ راكِعُونَ» یعنى فقط و فقط رهبر و صاحب شما خدا و رسول و كسانیكه ایمان آورده اند و نماز مى خوانند و زكات مى دهند در حالیكه در ركوع هستند، كه تفسیر این آیه بالاتفاق شیعه و سنى همه معتقدند كه آن كسى كه در حال ركوع زكات (یعنى انگشتر) داده، مولا على(علیه السلام) بوده.6ـ عام: كه بر خلاف خاص است و معنى آن این است كه این آیه همه را در بر مى گیرد مانند «یا اَیُّهَا النّاس» و «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» یعنى اى مردم و یا اى مؤمنین كه آیه خطاب به مردم و خطاب به مؤمنین شامل همه مردم و همه مؤمنین است.7ـ مُجمل: یعنى آیاتیكه به طور اختصار مطلبى را بیان كرده و تفصیل و تفسیر آن با پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمه معصومین(علیهم السلام) است مانند «اَقیمُوا الصَّلواةَ وَ اتُوا الزَّكاتَ» یعنى نماز را بپا دارید و زكات را بپردازید، اما شرایط و كیفیت نماز چگونه است و یا زكات در چه چیز و چقدر است بیان نشده و تفسیر آن به عهده مفسّر واقعى قرآن یعنى اهل بیت(علیهم السلام)است.8ـ ظاهر: به آیاتى گفته مى شود كه معنى واقعى آن واضح و روشن است و ترجمه آن داراى ابهام نیست مانند «مَن یَعْمَلْ سُوءً یُجْزَ بِهِ» یعنى كسى كه كار زشتى را انجام دهد سزاى آن را خواهد دید.9ـ باطن: و آن بر خلاف ظاهر است یعنى آیه اى كه ظاهر آن با باطن آن منافات دارد و یقیناً ظاهر آن مراد نیست و باطن آن چیز دیگرى است مانند «انّا فتحنا لَكَ فتحاً مبینا لِیغفِرَ لَكَ الله ما تقَدَّمَ من ذنبِكَ و ما تأخَّرَ...» یعنى (اى رسول ما غم مخور كه) ما تو را به فتح و پیروزى آشكارى نائل مى گردانیم و گناه گذشته و آینده تو را خواهیم آمرزید.شاهد بر سر این كلمه است كه مگر پیغمبر گناهى مرتكب شده بود كه خداوند مى فرماید ما از گناه تو صرف نظر مى كنیم در صورتیكه همه مسلمین بر این عقیده اند كه پیغمبر هیچ گناهى مرتكب نشده است بنابراین آیه باطنى دارد كه باید ائمه طاهرین(علیهم السلام)از باطن آن خبردهند، كه در این باره روایتى از امام صادق(علیه السلام)رسیده كه مى فرماید: به خدا قسم پیامبر گناهى را مرتكب نشد لیكن منظور این آیه این است كه خداوند ضامن مى شود كه گناهان شیعیان على(علیه السلام)رابیامرزد چه از گذشته باشد و چه از آینده.10- مطلق: یعنى رها شده و در قرآن مجید آیاتى كه مقید به وحدت و كثرت و خصوصیتى نباشد مطلق نامیده مى شود مانند «اِنَّ الله على كلِّ شیى قدیرٌ» یعنى خداوند بر انجام هر كارى توانا است و در این آیه قدرت خداوند مطلق است و قید نخورده كه بر چه چیز قادر است و بر چه چیز قادر نیست بلكه بر همه چیز و در همه وقت قادر است.

11ـ مقیّد: كه بر خلاف مطلق است و آن آیاتى است كه مقید به خصوصیتى باشد مانند آیه «و لِلّهِ على النّاسِ حِجُّ البیتِ مَنِ استَطاعَ الیهِ سبیلا» یعنى حج و زیارت خانه خداوند بر كسانى واجب است كه توانایى رفتن به آنجا را داشته باشند كه در اینجا زیارت خانه خدا مانند نماز و روزه بر هر مكلفى واجب است اما به شرط توان مالى و جانى، پس اگر كسى توان مالى نداشته باشد یا راه باز نباشد و یا از نظر جسمى سالم نباشد واجب نیست.12ـ مُهمَل: به آیاتى گفته مى شود كه خداوند متعال بنابر حكمت و مصلحت، ماهیّت و حقیقت و یا زمان آنها را معین نكرده باشد مانند آیه 85 سوره اسرى كه مى فرماید «وَ یَسئَلونَكَ عَنِ الرّوحُ قُلِ الرّوحُ مِن اَمرِ رَبّى وَ ما اوتیتُم مِنَ العِلمِ اِلاّ قَلیلا» یعنى (اى پیامبر) از تو سئوال مى كنند درباره ماهیت و حقیقت روح، در جواب آنها بگو حقیقت و ماهیت روح از امر پروردگار من است و شما پى به حقیقت آن نمى توانید ببرید، زیرا آنچه از علم به شما داده شده بسیار اندك و ناچیز است.

منبع  آشنائی با سوره های قرآن     نویسنده :    محدثی جواد

 

سه شنبه 23/9/1389 - 17:0
آموزش و تحقيقات
مقدمه به نام خدا         مشکلات   رفتاری  دانش آموزان   آموزش وپرورش زیر بنای توسعه همه جانبه هر جامعه است وهرگونه بی مهری به آن توسط نظام تصمیم گیری در کشور خسا رات جبران ناپذیری را  برای تمام بخش های جا معه به دنبال خواهد داشت با اندک توجهی به کشور ها ی توسعه یا فته می توان مشاهده نمود که داشتن نظام آموزشی کار آمد وپویا یکی از شا خص های مهم وتا ثیر گذار در آن کشور ها است در یک نظام آموزشی مترقی معلم نقش اساسی بر عهده دارد ومعلمان می با یست از توانایی ها ی فنی وعلمی لازم برخوردار  باشند ومشکلات دانش آموزان را شناسایی کنند تا بتوانند همرا ه با تغییرات علمی دنیا توانایی ها ی خود را به روز نمایند ودر این بین تنها چالش پیش روی معلمان در کشورهای توسعه یافته به هنگا م سازی توانایی های حرفه ای خود با تحولات علمی وفرهنگی می باشد  برای رسیدن به این مهم می خواهند ازراهی غیر از مدرسه جوانان را به اهداف  علمی این چشم انداز برسانند و به این دلیل نیازی به گوش دادن به درد دل کهنه و تکراری معلمان نمی بینند ودر صدد پاک کردن صورت مسا له خواست های  صنفی معلمان هستند وحال این  سوال پیش می اید که کدام راه جایگزین مدرسه برای رسیدن به اهداف چشم انداز بیست ساله کشور شده  است؟    معلم مظهریانمونه كامل‌واقعیت برای دانش آموز است.برای‌فرد«كم رشد»معلم همان جهان است كه به صورت شخص‌ظاهر شده است.2)  معلم بایدمعلومات كافی‌درباره‌ دانش آموز داشته باشد.همانطوركه تدریس یك موضوع بدون اطلاع كامل ازآن امكان نداردتعلیم یك شاگردبدون شناخت وی ممكن نیست.3)  معلم باید طوری باشد كه ستایش واحترام شاگرد را جلب كند 4)  معلم باید رفیق خصوصی هریك از شاگردان باشد. یك معلم خوب به منزله ی یك رفیق خوب است.5)   معلم باید در فن خود متخصص باشد.6)  معلم بایدفردی باشدكه بتواند تمایل به یادگیری را درشاگرد بیدار كند. شاگرد را نباید بازور به یادگیری موضوعی واداشت، بلكه جریان یادگیری باید طوری جلب كننده باشد كه شاگر خود به خود به یادگیری علاقه مند شود. معلم زندگی خود را وقف شاگردان می‌كندوبایدطوری عمل كندكه حیات شاگردان نیز با حیات وی مقدر شود.7)  معلم باید در تكامل شخصیت آدمی همكار خدا باشد. معلم به منزله ی پدر یا مادر شاگردان است تمام تعلیمات وفعالیت های او باید طوری باشد كه شاگرد را رشد دهد معلم باید روح یا ذهن را كه عالیترین صورت وجود در جهان است كامل سازد.اصول صحیح تربیتی:1-  هدفهای تربیتی باید با توجه به معنی رشد وترقی بیان شود: چون هدفهای تربیتی ازیك لحاظ جهت های مختلف رشد هستند، یعنی رشد همه جانبه شخصیت افراد را در جهات مختلف تسریع می نمایند، بنابراین باید این هدفها تكامل پذیر باشند.2-  هدفهای تربیتی باید با توجه به افكار ، عقاید ، عادات، تمایات واعمال فرد تهیه وتنظیم گردد: در گذشته هدفهای تربیتی بیشترجنبه آموزشی داشت وغرض این بود كه ذهن شاگردان‌را ازمعلومات پراكنده پركننددرصورتی كه مربیان جدیدمعتقدندكه‌هدف تعلیم وتربیت باید ایجاد تغییر درافكار، عادات ، تمایلات واعمال فرد باشد.3-  هدفهای تربیتی  باید موافق با ایده آلهای اجتماعی جامعه باشند:.در جامعه اسلامی ما هدفهای تربیتی باید از تعالیم عالیه اسلام استخراج گردد.بنابراین پرورش شخصیتهایی با تقوا، متفكر، ایثارگر، مجاهد، مسئوول وخداپرست هدف اساسی تربیت اسلامی را تشكیل می دهد.4-  هدفهای تربیتی باید جامع باشند: هدفهای تربیــتی باید جنبه های مختلف رشد انسان ازقبیـل جنبه معنوی ،جنبه اجتماعی، عاطفی ، بدنی وعقلانی را شامل شده ودر توسعه نقطه نظر یابا صلاحدید مربی مؤثر باشد.6-  هدفهای تربیتی باید قابل فهم باشند: هدفهای مبهم وغیرقابل ادراك نمی تواند فعالیتهای افراد را رهبری كند.   دوره بلوغ: دراین دوره باید فرد یادبگیرد به دختران به عنوان زن وپسران به عنوان مرد نگاه كند اولیاء مدرسه می توانند اقداماتی برای بالا بردن سطح رشد اجتماعی افراد بعمل آورند. مثلاً از طریق فعا لیتهای غیردرسی مانند تشكیل انجمن ها، میهمانیها، اداره مدرسه بوسیله شاگردان، می توان اقداماتی برای توسعه مهارتهای اجتماعی در افراد بعمل آورد. آموزشهای دینی، اجتماعی سیاسی ودادن مسئوولیت به افراد درفعالیتهای تربیتی موجب موفقیت دراجرای این وظیفه است.درمدرسه باید فرصتهایی ایجاد نمود تا دختران به طور انفرادی وگروهی راجع به نقش زنانگی بحث نمایند.  باید در مدرسه به بچه‌ها فرصت داد  نا در باره رشد بدنی خود  با معلمان صحبت كنند. ضمناً باید از دكترها ، پرستاران دراین باره استفاده نمود.  اصول عمومی تعلیم و تربیت جدید مشكلات تربیتی را در مدارس جدید حل نمی كند بلكه مسائل جدیدی را بوجود می آورد كه برای حل آنها باید از فلسفه تازه ای در تجربه استفاده كرد . بنابراین پیروان تعلیم و تربیت جدید باید معنی آزادی و شرایطی را كه بچه در آن می تواند از آزادی خود در راه رشد عقلی و اخلاقی خویشتن اقدام كند بیان نمایند. در مدارس قدیم مواد درسی وافكار و نظریات با زندگی روزمره اطفال ومشكلات اجتماعی آنها هیچگونه ارتباطی نداشت. مسأله ای كه پیروان تعلیم وتربیت جدید با آن روبرو هستند .این است كه چگونه می توان در تجربیات بچه ها مطالب گذشته را برای بررسی  مسائل زمان حال مورد استفاده قرار داد وازچه راه باید مطالب گذشته را در حدود تجربیات بچه ها با زمان حاضر مربوط ساخت. بنابراین باید مطالب مربوط به گذشته را وسیله ای برای مطالعه زمان حاضر قرار داد. رشددرهردوره مشكلات ومسائل خاصی برای افرادبوجود می‌آورد.مثلاً در دوره بلوغ، به سربردن با دیگران و سازش اجتماعی مسألة عمده ای است كه فرد با آن روبرو می شود . معلم باید در هردوره مشكلات ومسائل افراد را در نظر بگیرد ودر حل آنها به افراد كمك كند..یكی ازمسائل عمده درتعلیم وتربیت توجه به اختلافات‌فردی‌میان بچه‌هاست.بچه‌هاازلحاظ زمینه ارثی،وضع خانوادگی موقعیت شغلی والدین،وضع اجتماعی امكانات مالی،هوش، استعدادبدنی وسایرجنبه‌های مختلف رشد باهم فرق دارند.بنابراین معلم باید با توجه به وضع هریك از بچه ها درترقی وپیشرفت آنها بكوشد وفرصتهای لازم تربیتی برای آنها ایجاد نماید.اصول مبتنی بر احتیاجات افراد:1-  احتیاجات بدنی: تأمین احتیاجات بدنی ازقبیل احتیاج به غذا، آب، هوا، فعالیتهای عضلانی ومحافظت بدن در مقابل حوادث وامراض علاوه براینكه درسلامت بدن افرادمؤثراست درتأمین بهداشت روحی اونیزتأثیرفراوان دارد. بنابراین‌معلم بایدبرنامه تعلیماتی خودراطوری ترتیب دهدكه دربچه ها عادات و تمایلات‌مناسب‌جهت رشدقوای بدنی بوجودآورده اطلاعات لازم رادراین زمینه دراختیار ایشان بگذارد.تعلیم بهداشت وشركت بچه‌ها در فعالیتهای مختلف به منظورایجادعادات مناسب ورشدمهارتهای بدنی درآنها صورت گیرد.2-  احتیاجات روانی: از نظر روانشناسان احتیاجات روانی به اندازه احتیاجات بدنی درتأمین بهداشت جسمانی و روحی تأثیر دارند. احتیاجات عمده روانی كه عدم تأمین آنها موجب اضطراب و ناراحتی درافراد است عبارتند از:الف) احتیاج به محبت: این احتیاج درهرمرحله از زندگی وجود دارد یعنی جوانان مانندكودكان احتیاج به محبت‌دارند.این احتیاج برای كودكان‌بیشتر محسوس است‌زیرا ازمحیط گرم ومحبت آمیزخانه به مدرسه واردمی‌شوند.اگر معلم خودشخصاًدرابرازمحبت نسبت به كودكان خودداری كند یا در ایجاد محبت متقابل میان آنها كوشش ننماید اضطراب وناراحتی شدیدی میان بچه ها بوجود می آید. او باید شیوه های خود را در مقابله با مشكلات شناسایی كند.تفاوت های موجود بین راهبرد های مقابله ای موثر و نا موثر را تشخیص دهد.نشانه های پریشانی در دیگران بشناسد.راه های كمك به دیگران را در مواجهه با مشكلات بشناسد.برخی از مشكلات شخصی  دانش آموز عبارتند از:تنهایی و انزوا   ،فشار های مالی  ،فشار خانوادگی محدودیــت های فرهنــگی ، معـــــتاد بودن پدر یا مادر ،طلاق والدین ،مرگ یکی از بستگان ،  تبعیضچگونه باید  با فشار مقابله کرد؟ :همیشه نمی توان از مشكلات شخصی اجتناب كرد نحوه مواجهه ما با این مسائل اثری تعیین كننده در حفظ تعادل و یا عدم آن خواهد داشت. در شرایط دشوار، افراد از دو نوع راهبرد های مقابله ای استفاده می كنند.راهبردهای مقابله ای ناكارآمد:دوری از دیگران و در پیش گرفتن انزوا یكی از شیوه های معمول واكنش به موقعیت های مشكل زاست. مخفی كردن احساس بی كفایتی درك شده از خود از طریق انزوا و اجتناب حتی آسیب بیشتری را بدنبال می آورد.  مشـكل جدید عبارت است از تنـها ماندن او و عدم دریافت هیــچ نوع كمـك و حمایتاختلالات خوردن از قبیل بی اشتهایی عصبی، پر خوری روانی و پرخوری اجباری ممكن است جهت مبارزه با احساسات ناخوشایند مورد استفاده قرار گیرد..مشكل اینست كه احساسات و حالت فشار دوباره عود میکند رفتارهای حرکتی مثل :بلند شدن از جای خود- راه رفتن در کلاس – جابجا کردن میزها – دویدن در کلاس.رفتارهای عصبی و جسمی : ناخن جویدن – مداد جویدنرفتارهای قدرت طلبانه: انجام ندادن تکالیف – تقلید نقش و صدای معلم – مسخره کردن دیگرانرفتارهایی که تولید صدا می کنند: سوت زدن- ورق زدن کتاب – کوبیدن روی میزبی اعتنایی : بی توجهی به دستورات معلم هنگام درسوضعیت بدنی : بد نشستن – کج نشستن ...رفتارهای کلامی نابجا : آواز خواندن – جیغ کشیدن – بلند خندیدنپرخاشگری،خواه كلامی و خواه جسمانی یك شیوه منفی دیگر است كه ممكن است اوجهت مواجهه با موقعیت ها و احساس های فشارزا مورد استفاده قرار دهد.آسیب رسانی به دیگران فقط مشكلاتی جدیدی از قبیل احساس گناه یا انزوا را ایجاد می كنداز سه طریق می توان با بحران های شخصی به شیوه مثبت مقابله كرد:1)كشف و تصریح احساسات 2)تشخیص و كنترل افكار3)كسب حمایت از طریق بیان افكار و احساسات به فرد مورد اطمینان.قبول احساسات:هر گاه نوجوان زیر بار فشار های زندگی قرار می گیرد احساس های معینی در او ایجاد می شود، اضطراب عبارت است از احساس عصبیت، آسیــب پذیری، ترس، فــقدان كنترل و فقدان اعتماد به خود - افسردگی احساس غمگینی عمیق است و اغلب پاسخی به فقدان یا ناكامی ادراك شده است و شامل احساس ضعف، نا امیدی و بی ارزشی می باشد.- خشم احساس ناكامی عمیق بوده و پاسخی است به این باور كه آنچه را كه می خواسته بدست نیاورده است و یا با او به نحو غیر منصفانه ای برخورد شده است.این احساسات طبیعی هستند، احساس اضطراب، افسردگی یا خشم، در مواردی طبیعی و قابل فهم بوده و حتی گاهی غیر قابل اجتناب هستند. این احساسات وسیله ای برای بدن و روان انسان جهت بیان وجود فشار های زیاد، اجبار به انجام كار های فراوان و نداشتن حمایت كافی میباشدآگاه شدن از احساسات خود اولین گام برای حل و فصل مشكل است. در نتیجه این عمل به جای برون ریزی پرخاشگرانه یا استفاده از رفتار های خود تخریب گر،انسان با در نظر گرفتن هشدار های زیر  میتوان جلوی از دست رفتن كامل تعادل خود را گرفت.1- پیدا کردن  منابع حمایت كننده برای خود2- تجزیه و تحلیل  کردن تفکرخود 3-مشخص کردن  نیاز های خود .4-شناختن محدودیت های خود احتیاجات دانش آموزالف)احتیاج به‌بستگی وتعلق به گروه:افراد درهرمرحله ازرشدمیل دارندبه گروه یادسته‌ای تعلق داشته باشندوموقعیت آنهادرگروه،مشخص باشد، یعنی به عنوان یك عضوازطرف گروه پذیرفته شده باشند.بنابراین معلم بایددرتثبیت وضع گروهی هر یك ازافرادبه اوكمك كندودر مورد بچه های ساكت وكناره گیر بیشتر مطالعه نماید.ب) احتیاج به بیان وابراز وجود: هر فردی از افراد بشر میل دارد افكار ، عقاید ، هنر وكارخود را مقابل دیگران ابراز نماید. احتیاج افراد به بیان احساسات خود نیز مربوط به همین امر است. تأمین این احتیاج در تسكین آلام درونی فرد، در رشد قوه ابتكار وخلاقه افراد، در بالابردن رشد اجتماعی آنها ورعایت حقوق دیگران اثر بسزایی دارد. بنابراین مربی باید محیط تربیتی را طوری بوجود آورد كه هریك از افراد بتواند آزادانه افكار ، عقاید ، احساسات وهنرخود را ابراز دارد.ج) احتیاج به امنیت، نظم، هدف: احتیاج به امنیت درجنبه‌های مختلف زندگی،نظم‌و تربیت‌دركارهای روزمره انسان وداشتن هدف ازجمله‌احتیاجات‌ ضروری انسان‌است. معلم نیزبایددرتأمین این احتیاجات به بچه‌ها كمك كند. تعالیم دینی درتعیین هدف، درایجاد امنیت و جهت دادن به فعالیتهای انسان در زندگی نقشی اساسی دارند.  ولی اگرمعلم این موارد را رعایت نکند بی نظمی بوجود می اید:طعنه و کنایه زدن به دانش آموزان،بی توجهی به سوالات معقول،حساسیت به مسائل خاص دانش آوزان مانند لکنت زبان و یا عدم تحمل افرادی که دچار مشکل خاصی هستند.عدم ثبات در رفتار،تبعیض، خشونت در کلاس و عدم رعایت ادب در برخورد با دانش آموزان مانند توهین و بی احترامی کردن،تهدید به نمره کم ،بدگویی از دانش آموزان در حضور جمع ،مطرح کردن مشکلات و گرفتاری های شخصی خود برای شاگردان،داشتن لهجه خاص،مشکلات تکلمی و زبانی معلمعدم آشنایی معلم با اصول یادگیری ،بی نظمی در فعالیت های کلاسی(با تلفن صحبت کردن، هنگام درس با اولیاء دانش آموز صحبت کردن و..) اصول تعلیم وتربیت درانتخاب وسازمان مواد درسی:1-  مواد درسی باید طوری انتخاب شود كه درفهم وارزش سنجی به شاگردان كمك كند. درجامعه مافهم ومطالعة فرهنگ ومعارف اسلامی ضروری است.2-  مواد درسی باید حقایقی دربارة وضع اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی وجغرافیایی جامعه حاضر در اختیار شاگردان قرار دهد.3-   مواد درسی باید مشتمل بر اصول ومبانی علمی باشد وشاگردان را به نقش وتأثیر علوم در زندگی انسان آشنا سازد.4-   مواددرسی بایدشاگردان رابرای احرازشغل وحرفه آماده سازد.  بعضی از مربیان تعلیم وتربیت را عبارت ازآشكار كردن استعدادها وقوای پنهانی فرد می دانند    دراین جاست كه استعدادهای فعلی فرد مورد توجه نیست بلكه غرض آشكار كردن قوای نهانی اوست. درحقیقت این مربیان هستند كه هدفهایی به  عنوان استعدادهای نهفته طفل تعیین می كنند وآن ها را در جریان تربیتی به فرد تحمیل نمایند. این هدف ها ثایت و كامل قابل تعمیم هستند   منابع:1-   خانواده وتعلیم وتربیت، گروه نویسندگان تهران ، انتشارات انجمن اولیاء ومربیان ، 4-   نگاهی به فلسفه ی آموزش وپرورش، عبدالحسین نقیبت زاده 5-  روش تعلیم وتربیت، مترجم علی شریعتمداری
چهارشنبه 12/8/1389 - 23:45
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته