• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 227
تعداد نظرات : 173
زمان آخرین مطلب : 5055روز قبل
خواستگاری و نامزدی

می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در

 ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود ، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از

 موقع به محل رفت . در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان

 تعیین شده بود ، دکتر مصدق رفت و به نمایندگی هیات ایران روی صندلی

 نماینده انگلستان نشست .

قبل از شروع جلسه ، یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده

 هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست ، اما پیرمرد توجهی

 نكرد و روی همان صندلی نشست .

جلسه داشت شروع می شد و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر

 ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند ، اما پیرمرد

 اصلاً نگاهش هم نمی کرد .

جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای

 نماینده انگلستان نشسته اید ، جای شما آن جاست .

کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد و بیخ پیدا میكرد که مصدق بالاخره به صدا

 در آمد و گفت :

شما فكر می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیس

 کدام است ؟

نه جناب رییس ، خوب می دانیم جایمان کدام است ..

اما علت اینكه چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود تا

 دوستان بدانند برجای دیگران نشستن یعنی چه ؟

او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و

 کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی

 ماست نه سرزمین آنان ...

سكوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه كرده بود و دكتر مصدق بعد از پایان

 سخنانش كمی سكوت كرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت.

با همین ابتکار و حرکت ، عجیب بود که تا انتهای نشست ، فضای جلسه تحت

 تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفته بود و در نهایت نیز انگلستان

 محکوم شد

چهارشنبه 2/4/1389 - 9:31
دانستنی های علمی

شخصی در یک تست هوش دردانشگاه که جایزه 

یک میلیون دلاری براش تعیین شده شرکت کرده

 

سوالات این مسابقه به شرح زیر میباشد : 

1-جنگ 100 ساله چند سال طول کشید ؟  

الف-116 سال ب-99 سال ج-100 سال د- 150 سال

 

آ ن شخص از این سوال بدون دادن جواب عبور کرد


2-کلاه پانامایی در کدام کشور ساخته میشود ؟ 

الف-برزیل ب-شیلی ج-پاناما د-اکوادور  

آن شخص ازدانش اموزان دانشگاه برای جواب دادن کمک خواست


3-مردم روسیه در کدام ماه انقلاب اکتبر را جشن میگیرند ؟ 

الف-ژانویه ب-سپتامبر ج-اکتبر د-نوامبر  

آن شخص از خدا کمک خواست


4-کدام یک از این اسامی اسم کوچک شاه جورج پنجم بود ؟ 

ا لف-ادر ب-البرت ج-جورج د-مانویل  

آن شخص این سوال رو با پرتاب سکه جواب داد


5-نام اصلی جزایر قناری واقع در اقیانوس ارام از چه منبعی گرفته شده است؟  

الف-قناری ب-کانگرو ج-توله سگ د-موش صحرایی  

آن شخص از خیر یک میلیون دلار گذشت .



اگر شما فکر میکنید که از آن شخص باهوش تر هستید و به هوش او می خندید، پس لطفا به جواب صحیح سوالات در زیر توجه کنید


1- جنگ 100 ساله( 1453-1337 میلادی) به مدت 116 سال به درازا کشید. 

2- کلاه پانامایی در کشور اکوادور ساخته می*شود. 

3- انقلاب اکتبر روسیه در ماه نوامبر جشن گرفته میشود. 

4- نام کوچک شاه جورج البرت بود.(در 1936 او نام کوچک خود را تغییر داد.) 

5- توله سگ. در زبان اسپانیایی insularia canaria که در فارسی به معنی جزایر توله سگها است

چهارشنبه 2/4/1389 - 9:26
شعر و قطعات ادبی

حیدر بابا، دنیا یالان دنیا دی


    حیدر بابا ، دنیا ، دنیای دروغی است


سلیماندان، نوح دان قالان دنیا دی


 از سلیمان و نوح این دنیا مونده


اوغول دوغان، درده سالان دنیا دی


 بچه داده و به درد گرفتار میکنه این دنیا


هر کیمسیه هر نه وئریب، الیبدی
 

به هر کی هر چی داده ازش گرفته 

 
افلاطوندان بیر قوری آد قالیبدی
 

  از افلاطون فقط یه اسم خشک و خالی مونده


حیدر بابا، یارــ یولداشلار دوندولر


حیدر بابا، رفقا همشون رو برگردوندن


  ( هر کسی به اجبار به طرفی رفت  )


بیرــ بیر منی چولده قویوب، چوندل


یکی یکی منو تو صحرا گذاشته و رهام کردن


چشمه لریم، چراغلاریم، سوندولر


  چشمه هام، چراغ هام ،خشک و خاموش شدن


یامان یئرده گون دوندی، آخشام اولدی 
 

بد موقعی خورشید رفت و غروب شد


دنیا منه خرابهی شام اولدی !


 دنیا برام مثل خرابه شام شد


 حیدر بابا ،یولوم سنن کج اولدی


 حیدر بابا، راهم از تو جدا شده


عمروم کچدی، گلممه دیم گج اولدی 


 عمرم گذشت و نیومدم و دیر شد  


هئچ بیلمه دیم گوزللرون نج اولدی  


 هیچ وقت نفهمیدم زیبائیات چی شدن


بیلمزدیم دنگه لروار، دونوم وار


نمی فهمیدم که برگشتنی هست   


ایتگین لیک وار، آیرلیق وار، ئولوم وار

  
 گم شدنی هست، جدایی هست، مرگ هست  
چهارشنبه 2/4/1389 - 9:26
داستان و حکایت

بهلول و هارون الرشید

آورده اند که خلیفه هارون الرشید در یکی از اعیاد رسمی با زبیده زن خود نشسته و مشغول بازی شطرنج

بودند . بهلول بر آنها وارد شد او هم نشست و به تماشای آنها مشغول شد . در آن حال صیادی زمین ادب

را بوسه داد و ماهی بسیار فربه قشنگی را جهت خلیفه آورده بود .

هارون در آن روز سر خوش بود امر نمود تا چهار هزار درهم به صیاد انعام بدهند . زبیده به عمل هارون

اعتراض نمود و گفت : این مبلغ برای صیادی زیاد است به جهت اینکه تو باید هر روز به افراد لشگری و

کشوری انعام بدهی و چنانکه تو به آنها از این مبلغ کمتر بدهی خواهند گفت که ما به قدر صیادی هم

نبودیم و اگر زیاد بدهی خزینه تو به اندك مدتی تهی خواهد شد .

هارون سخن زبیده را پسندیده و گفت الحال چه کنم ؟ گفت صیاد را صدا کن و از او سوال نما این

ماهی نر است یا ماده ؟ اگر گفت نر است بگو پسند مانیست و اگر گفت ماده است باز هم بگو پس ند ما

نیست و او مجبور می شود ماهی را پس ببرد و انعام را بگذارد .

بهلول به هارون گفت : فریب زن نخور مزاحم صیاد نشو ولی هارون قبول ننمود . صیاد را صدا زد و به او

گفت : ماهی نر است یا ماده ؟

صیاد باز زمین ادب بوسید و عرض نمود این ماهی نه نر است نه ماده بلکه خنثی است .

هارون از این جواب صیاد خوشش آمد و امر نمود تا چهار هزار درهم دیگر هم انعام به او بدهند . صیاد

پولها را گرفته ، در بندی ریخت و موقعی که از پله های قصر پایین می رفت یک درهم از پولها به زمین

افتاد . صیاد خم شد و پول را برداشت . زبیده به هارون گفت :

این مرد چه اندازه پست همت است که از یک درهم هم نمی گذرد . هارون هم از پست فطرتی صیاد

بدش آمد و او را صدازد و باز بهلول گفت مزاحم او نشوید . هارون قبول ننمود و صیاد را صدا زد و

گفت : چقدر پست فطرتی که حاضر نیستی حتی یک درهم از این پولها قسمت غلامان من شود .

صیاد باز زمین ادب بوسه زد و عرض کرد : من پست فطرت نیستم . بلکه نمک شناسم و از این جهت

پول را برداشتم که دیدم یک طرف این پول آیات قرآن و سمت دیگر آن اسم خلیفه است و چنانچه

روی زمین بماند شاید پا به آن نهند و از ادب دور است .

خلیفه باز از سخن صیاد خوشش آمد و امر نمود چهار هزار درهم دیگر هم به صیاد انعام دادند و هارون

گفت : من از تو دیوانه ترم به جهت اینکه سه دفعه مرا مانع شدی من حرف تو را قبول ننمودم و حرف

آن زن را به کار بستم و این همه متضرر شدم

 .

حمام رفتن بهلول و هارون الرشید

روزی خلیفه هارون الرشید به اتفاق بهلول به حمام رفت . خلیفه از روی شوخی از بهلول سوال نمود اگر

من غلام بودم چند ارزش داشتم ؟

بهلول جواب داد پنجاه دینار

خلیفه غضبناك شده گفت :

دیوانه تنها لنگی که به خود بسته ام پنجاه دینار ارزش دارد . بهلول جواب داد من هم فقط لنگ را قیمت

کردم . و الا خلیفه قیمتی ندارد.

بهلول و فروختن بهشت

روزی بهلول نزدیک رودخانه لب جوبی نشسته بود و چون بیکار بود مانند بچه ها با گِل چند باغچه

کوچک ساخته بود . در این هنگام زبیده زن هارون الرشید از آن محل عبور می نمود . چون به نزدیک

بهلول رسید سوال نمود چه می کنی ؟

بهلول جواب د اد بهشت می سازم . زن هارون گفت : از این بهشت ها که ساخته ای می فروشی ؟ بهلول

گفت : می فروشم . زبیده گفت : چند دینار ؟ بهلول جواب داد صد دینار .

زن هارون می خواست از این راه کمکی به بهلول نموده باشد فوری به خادم گفت : صد دینار به بهلول

بده خادم پول را به به لول رد نمود . بهلول گفت قباله نمی خواهد ؟ زبیده گفت : بنویس و بیاور . این را

بگفت و به راه خود رفت . از آن طرف زبیده همان شب خواب دید که باغ بسیار عالی که مانند آن در

بیداری ندیده بود و تمام عمارات و قصور آن با جواهرات هفت رنگ و با طرزی بسیار اعلا زینت یافته و

جوی های آب روان با گل و ریحان و درخت های بسیار قشنگ و با خدمه و کنیز های ماه روو همه

آماده به خدمت به او عرض نمودند و قباله تنظیم شده به آب طلا به او دادند و گفتند این همان بهشت

است که از بهلول خریدی . زبیده چون از خواب بیدار شد خوشحال شد و خواب خود ر ا به هارون

گفت .

فردای آن روز هارون عقب بهلول فرستاد . چون بهلول آمد به او گفت از تو می خواهم این صد دینار را

از من بگیری و یکی از همان بهشت ها که به زبیده فروختی به من هم بفروشی ؟ بهلول قهقهه ای سر داد

و گفت : زبیده نادیده خرید و تو شنیده می خواهی بخری ولی افسوس که به تو نخواهم فروخت .

بهلول و نان و جو و سركه

آورده اند که بهلول بیشتر وقت ها در قبرستان می نشست و روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود و

هارون به قصد شکار از آن محل عبور می نمود چون به بهلول رسید گفت : بهلول چه می کنی ؟

بهلول جواب داد : به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و نه از من توقعی دارند و نه

مرا اذیت و آزار می دهند . هارون گفت :

آیا می توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی ؟

بهلول جواب داد به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن نهند تا سرخ و خوب

داغ شود هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد . آنگاه بهلول گفت :

ای هارون من با پای برهنه بر این تابه می ایستم و خود را معرفی می نمایم و آنچه خورده ام و هرچه

پوشیده ام ذکر می نمایم و سپس تو هم باید پای خو د را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و

آنچه خورده ای و پوشیده ای ذکر نمایی . هارون قبول نمود .

آنگاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت : بهلول و خرقه و نان جو و سرکه و فوری پایین آمد که

ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید به محض اینکه خواس ت خود را معرفی نماید نتوانست و

پایش بسوخت و به پایین افتاد .سپس بهلول گفت :

ای هارون سوال و جواب قیامت نیز به همین صورت است . آنها که درویش بوده ند و از تجملات دنیایی

بهره ندارند آسوده بگذرند و آنها که پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند

بهلول و ابو حنیفه

آورده اند که روزی ابوحنیفه در مدرسه مشغول تدریس بود . بهلول هم در گوشه ای نشسته و به درس او

گوش می داد . ابوحنیفه در بین درس گفتن اظهار نمود که امام جعفر صادق (ع) سه مطلب اظهار می

نماید که مورد تصدیق من نمی باشد و آن سه مطلب بدین نحو است .

اول آنکه می گوید شیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد و حال آنکه شیطان خود از آتش خلق شده

و چگونه ممکن است آتش او را معذب نماید و جنس از جنس متاذی نمی شود .

دوم آنکه می گوید خدا رانتوان دید حال آنکه چیزی که موجود است باید دیده شود . پس خدا را با

چشم می توان دید .

سوم آنکه می گوید مکلف فاعل فعل خود است که خودش اعمال را به جا می آورد حال آنکه تصور و

شواهد بر خلاف این است . یعنی عملی که از بنده سر میزند از جانب خداست و ربطی به بنده ندارد .

چون ابوجنیفه این مطالب را گفت بهلول کلوخی از زمین برداشت و به طرف ابوحنی فه پرتاب نمود که از

قضا آن کلوخ به پیشانی ابوحنیفه خورد و او را سخت ناراحت نمود و سپس بهلول فرار کرد شاگردان

ابوحنیفه عقب او دویده و او را گرفتند و چون با خلیفه قرابت داشت او را نزد خلیفه بردند و جریان را به

او گفتند .

بهلول جواب داد ابوحنیفه را حاضر نمای ید تا جواب او را بدهم . چون ابوحنیفه حاضر شد بهلول به او

گفت : از من چه ستمی به تو رسیده ؟

ابو حنیفه گفت : کلوخی به پیشانی من زده ای و پیشانی و سر من درد گرفت . بهلول گفت درد را می

توانی به من نشان دهی ؟ ابوحنیفه گفت : مگر می شود درد را نشان داد ؟

بهلول ج واب داد تو خود می گفتی که چیزی که وجود دارد را می توان دید و بر امام صادق (ع)

اعتراض می نمودی و می گفتی چه معنی دارد خدای تعالی وجود داشته باشد و او را نتوان دید و دیگر

آنکه تو در دعوی خود کاذب و دروغگویی که که می گویی کلوخ سر تو را به درد آورد زیرا کلوخ از

جنس خاك است و تو هم از خاك آفریده شده ای پس چگونه از جنس خود متاذی می شوی و مطلب

سوم خود گفتی که افعال بندگان از جانب خداست پس چگونه می توانی مرا مقصر کنی و مرا پیش

خلیفه آورده ای و از من شکایت داری و ادعای قصاص می نمایی . ابوحنیفه چون سخن معقول بهلول را

شنید شرمنده و خجل شده و از مجلس خلیفه بیرون رفت .

                                                                        شكار رفتن بهلول و هارون

روزی خلیفه هارون الرشید و جمعی از درباریان به شکار رفته بودند . بهلول با آنها بود در شکارگاه

آهویی نمودار شد . خلیفه تیری به سوی آهو انداخت ولی به هدف نخورد . بهلول گفت احسنت !!!

خلیفه غضبناك شد و گفت مرا مسخره می کنی ؟

بهلول جواب داد : احسنت من برای آهو بود که خوب فرار نمود

بهلول و منجم

آورده اند که شخصی به نزد خلیفه هارون الرشید آمد و ادعای دانستن علم نجوم نمود . بهلول در آن

مجلس حاضر بود و اتفاقاً آن منجم کنار بهلول قرار گرفته بود بهلول از او سوال نمود آیا میتوانی بگویی

که در همسایگی تو که نشسته ؟

آن مرد گفت نمی دانم .

بهلول گفت : تو که همسایه است را نمی شناسی چه طور از ستاره های آسمان خبر می دهی ؟

آن مرد از حرف بهلول جا خورد و مجلس را ترك نمود

بهلول و مرد شباد

آورده اند که بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمو د . شیادی چون شنیده بود بهلول

دیوانه است جلو آمد و گفت :

اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه که به همین رنگ است به تو میدهم . بهلول چون سکه

های او را دید دانست که آنها از مس هستند و ارزشی ندارند به آن مرد گفت به یک شرط قبول می کنم

اگر سه مرتبه با صدای بلند مانند الاغ عر عر کنی !!!

شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود . بهلول به او گفت :

خوب الاغ تو که با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلا می باشد ، من نمی فهمم

که سکه های تو از مس است . آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید از نزد او فرار نمود

بهلول و هارون الرشید

روزی هارون الرشید به بهلول گفت : بزرگترین نعمت های الهی چیست ؟

بهلول جواب داد بزرگترین نعمت های الهی عقل است و خواجه عبدالله انصاری نیز در مناجات خود

میگوید (( خداوندا آنکه را عقل دادی چه ندادی و آنکه را عقل ندادی چه دادی))

در خبر است که چون خداوند اراده فرمود که نعمتی را از بنده زایل کند اولین چیزی که از او سلب می

نماید عقل اوست و عقل از رزق محسوب شده است . افسوس که حقتعالی این نعمت را از من سلب

نموده است

 .

بهلول و داروغه

آوره اند که داروغه بغداد در بین جمعی ادعا می کرد که تا به حال هیچکس نتوانسته است مرا گول بزند

بهلول در میان آن جمع بود گفت : گول زدن تو کار آسانی است ولی به زحمتش نمی ارزد .

داروغه گفت چون از عهده آن بر نمی آیی این حرف را می زنی . بهلول گفت حیف که الساعه کار

خیلی واجبی دارم والا همین الساعه تو را گول می زدم .

داروغه گفت حاضری بری و فوری کارت را انجام بدهی و برگردی ؟

بهلول گفت بلی . پس همین جا منتظر من باش فوری می آیم . بهلول رفت و دیگر برنگشت . داروغه

پس از دو ساعت معطلی بنا کرد به غرغر کردن و بعد گفت این اولین دفعه است که این دیوانه مرا به این

قسم گول زد و چندین ساعت بی جهت مرا معطل و از کار باز نمود .

چهارشنبه 2/4/1389 - 9:25
کامپیوتر و اینترنت
حتما با این مشکل که پس از مدتی ویندوز شما دارای کمی سرعت و هنگ و اشکلات متفاواتی روبرو میشود مواجه شدید و در ۹۰  درصد موارد مجبور به تعویض ویندوز شدید که با این عمل مقداری اطلاعات را از دست داده و مجبور به نصب مجدد برنامه های ویندوز و بازگردانی ان اطلاعات شدید

با استفاده از برنامه های اصلاح کننده رجیستری میتوانید این مدت زمان تعویض ویندوز و بروز اختلالات عقب بیاندازید .

یکی از پرطرفدارترین و معروف ترین این برنامه های TuneUp Utilities  میباشد که دارای امکانات بسیار مناسب و کافی در زمینه نگهداری از ویندوز و اصلاح اشکالات ان میباشد

این برنامه نیز مانند سایر برنامه های کاربردی دارای بخش های مختلفی میباشد که در زیر به انها اشاره میکنیم :
اولین و مهم ترین ویژگی این برنامه این است که پس از نصب ۲ Icon  در صفحه دسکتاپ شما ایجاد میکند که یکی مربوط به برنامه و دیگری ۱-Click Maintenance نام دارد که با کلیک روی این icon  تنها با یک کلیک برنامه چند روند را پشت سرهم اجرا میکند که دراصل خلاصه کار این برنامه میباشد و به دور از هرگونه کار اضافی دیگر هدف اصلی این برنامه را نشان میدهد

اولین قسمتی که بررسی میشود registery میباشد که اشکالات موجود در ان را رفع میکند

سپس برنامه های نصب شده روی سیستم چک شده و در صورتی که برنامه ای مثلا به طور کامل پاک نشده و یا دارای نقص و یا باعث کاهش سرعت شده اصلاح میشود

سپس ساختمان کلی رجیستری چک میشود تا از به هم ریختگی ان جلوگیری شود

سپس دیسک شما چک میشود تا اگر فایلی کامل پاک نشده و زاید میباشد پاک شود


پس از ورود به صفحه اصلی برنامه گزینه های مختلفی برای انتخاب وجود دارد :
customize & analyze

که دارای بخش ها مختلفی بوده مانند:
tune up system control

که در این بخش امکان تغییرات ظاهری در ویندوز وجود دارد مثلا تغییر پوسته و ایکون ها و انیمیشن ها و… که در واقع رابط کار شما با ویندوز میباشند

Startup manager

که در این بخش میتوانید به برنامه هایی که در موقع اغاز ویندوز اجرا میشوند دسترسی داشته باشید تا در صورت دلخواه به حذف انان اقدام کنید تا به سرعت بالا امدن کامل ویندوز کمک کند

Tune up system information

که اطلاعات سخت افزاری و قطعات شمارا به طور کامل نمایش میدهد

Tune up styler

که میتوانید در بخش های مختلف ویندوز مانند صفحه ورودی ان تغییرات ظاهری اعمال کنید که تقریبا شبیه به گزینه اول میباشد ولی امکاناتی مثل تغییر ظاهر icon  و نصب مدل هایی که در سرعت ویندوز تاثیر مثبت دارند

قسمت اصلی دیگر این برنامه بخش clean up and repair  میباشد که دارای بخش های زیر است:

Tune up disk cleaner

حذف فایل های زاید و بیهوده و ازاد سازی فضای گرفته شده توسط انها

Tune up disk doctor

پاک کردن ارور ها و خطاهای مربوط به درایوها

Tune up disk space explorer

نمایش فضای اشغال شده کلی توسط درایوهای شما

Tune up registery cleaner

پاک کردن موجودیت های زاید و اضافی از رجیستری(که در بخش ۱-Click Maintenance ) موجود بود

Optimize and improve که دارای بخش های زیر میباشد و جزو مهم ترین بخش های این برنامه میباشد :
tune up memoptimize

که کار نمایش و ازاد سازی فضای ram  شما را به عهده دارد

Tuneup registery defrag

که پاک سازی ارورهای رجیستری را برعهده دارد (در بخش ۱-Click Maintenance نیز موجود است)

Tune up system optimize

که در واقع به صورت کلی مراحل ۱-Click Maintenance را نجام میدهد

بخش دیگر مربوط به مدیریت ویندوز میباشد و administer and control  نام دارد و دارای ۳ بخش زیر میباشد :
tune up process manager

مدیریت پردازش های در حال اجرا که شبیه warm boot  یا Ctrl+del+alt  میباشد

Tune up registery editor

مدیریت رجیستری و اعمال تغییرات دستی در ان

Tune uo uninstall manager

پاک کردن و مدیریت برنامه های نصب شده در ویندوز

از دیگر قسمت های مهم این برنامه قسمت file recovery and destruction  میباشد که به ۲ بخش تقسیم شده :
tune up sheredder

که با استفاده از این بخش فایل  را به صورت کامل میتوانید پاک کنید تا قابل بازگشت نباشد حتی توسط نرم افزاری بازیابی اطلاعات

Tune up undelete

میتوان این بخش را نرم افزار بازیابی اطلاعات پاک شده نامید که در این برنامه گنجانده شده است که البته به صورت حرفه ای نمیتواند بازیابی اطلاعات و فایل های حجیم را انجام دهد

در کل این برنامه یک برنامه لازم برای هر PC  بوده زیرا علاوه بر استفاده بهینه از سخت فزار و ویندوز به شما ابزراهی زیاد دیگری ارایه میکندو دارای حجم کم و محیط جذاب میباشد


سایت سازنده :
tune-up/

چهارشنبه 2/4/1389 - 9:8
ورزش و تحرک

 

 

سه شنبه 1/4/1389 - 11:57
دانستنی های علمی

خوشبختی یعنی اینکه خداوند آنقدر عزیزت کند که وجودت آرامبخش دیگران باشد.

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

کاش در کتاب قطور زندگی ، سطری باشیم ماندنی نه حاشیه ای از یاد رفتنی…

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

زندگی وقتی قشنگه که در کتاب قانون آن اصل معرفت ماده محبت و تبصره عشق نوشته شده باشه.

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

زندگی مثل یه دیکته است، هی می نویسی، هی پاک می کنی. هی غلط می نویسی، هی پاک می کنی. غافل از اینکه… ازرائیل داد می زنه برگه ها بالاااااا

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد؟

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

تا خود را از هرجهت کامل و شایسته ندیدی، قضاوت نکن. پوشکین

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

ابله ترین دوستان ما، خطرناک ترین دشمنان هستند. سقراط

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

تنها بنائی که هر چه بیشتر بلرزه، محکمتر می شه، دل آدمی است

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

فرشتگان روزی از خدا پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟ خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی کند؟؟؟؟؟؟؟

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

یکی باش برای یک نفر ….. نه تصویری مبهم در خاطره های ۱۰۰ نفر

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

ناپلئون میگه حرفی رو بزن که بتونی بنویسی … چیزی رو بنویس که بتونی پاشو امضاء کنی … چیزی رو امضاء کن که بتونی پاش بایستی!

–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–

وقتی گریه کردم گفتند بچه ای وقتی خندیدم گفتند دیوونه ای وقتی جدی بودم گفتند مغروری وقتی شوخی کردم گفتند سنگین باش وقتی حرف زدم گفتند پر حرفی وقتی ساکت شدم گفتند عاشقی

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

 اس ام اس عاشقانه

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

 هادم به دلت عاشقانه ، دانه عشق / امیدوارم از آن سر زند جوانه عشق . . .

———————————————————–

اشتباهی که همه عمر پشیمانم کرد / اعتمادی بود که بر هر کس من میکردم

——————————————————————

کبوتر های قلبم را به سویت میپرانم ، شاید از تو آیین محبت بیاموزند . . .

—————————————————————–

>>———>>>

این تیر بخوره تو قلب بد خواهات !

—————————————————————-

دلبرم در مذهب ما بی وفائی کار نیست / شمع اگرعاشق نباشد تا سحر بیدار نیست . . .

—————————————————————-

کاش میشد وقت رفتن چشم هایم را کنار تو بگذارم تا که در حسرت دیدارت نمانم . . .

—————————————————————

تا به قله عشق صعود نکنی ، دامنه دوست داشتن را زیر پایت نخواهی دید . . .

————————————————————–

سکوت سرد فاصله ها تنم را میلرزاند ، به یاد روز هایی که بودنت را نفهمیدم . . .

—————————————————————

چشمام غرق اشک ، دلم غرق خون ، تو چه میدانی از دریائی که میجوشد از درون

برای بودن تو . . .

————————————————————–

دلتنگم و دیدار تو درمان من است ، بی رنگ رخت زمانه زندان من است . . .

—————————————————————

تا کدوم ستاره دنبال تو باشم / تا کجا ی خبر از حال تو باشم

مگه میشه از تو دل برید و دل کند / بگو میخوام تا ابد مال تو باشم . . .

————————————————————–

باران را بهانه کردم و گریستم / تا کسی نداند گرفتار کیستم . . .

————————————————————

تا توانی در جهان همراه اهل درد باش / یا مبر نامی ز مردی یا حقیقت مرد باش . . .

———————————————————-

ای ماه که آسمان خانه توست / به گلم بگو که یار دلدارت دیوانه توست . . .

————————————————————–

تبسم را نمیتوان خرید نه به گدائی ، نه به زور ستاند و نه دزدید . . .

————————————————————

حکایت ما آدم ها ، حکایت درخته ، درختی که به ساقه و ریشه هاش مینازه . . .

————————————————————

اگر باد بودم دنیا را با خود میبردم که بفهمه که ارزشی نداره . . .

———————————————————–

پیامت زیبا ، مرامت بی همتا ، دوستیمون پا بر جا ، به یادتم همه جا . . .

———————————————————-

دیروز رفته بودم کتاب فروشی که یکدفعه یه کتاب صورتی رنگ توجهمو جلب کرد. اسمش “عشق” بود. بازش کردم دیدم نوشته: بخش نخست: صداقت..

ولنتاین مبارک ، همراه یک بغل گل رز ، یک سبد ستاره و یک دنیا آرزوی شادباش
——————————————————————-

عشق تنها دلیل زندگی است ، ولنتاین مبارک .
——————————————————————-

آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت ، عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت . روز ولنتاین مبارک
——————————————————————

نمیگم دوستت دارم ، نمیگم عاشقتم ، میگم دیوونتم که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیوونست . . . (روز ولنتاینت مبارک عزیزم)))
——————————————————————-

قلب مهربانت مثلثی را می ماند در دریای عشق ، مرا در خود کشیدی برمودای من !!! (ولنتاین مبارک)

——————————————————————-

امیدوارم خرس زیبایی ها همیشه تو غار چشمات خونه کنه . ولنتاین مبارک باشه عزیزم
——————————————————————-

سلام ببخشید پول نداشتم برات خرس و قلب بخرم به مناسبت روز ولنتاین ، فقط همین یه اس ام اس رو توسنتم برات بفرستم تا بدونی که همیشه دوستت دارم . امیدوارم این روز ، روز ولنتاین برات مبارک و با برکت باشه .————————————————————————–

میدونی ولنتاین یعنی چی ؟ یعنی اینکه یادمون باشه یه عاشق واقعی باید فقط به یه نفر دل ببنده و تا آخر عمر هم عاشقانه عاشقش باشه
——————————————————————-
تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش بر من شوق زیستن داد دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند
——————————————————————-
می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی .ولنتاین مبارک
——————————————————————
میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل ” ب ” برات میمیرند، مثل ” د ” دوستت دارند، مثل ” ع ” عا شقت میشوند، مثل ” م ” منتظر می مونند تا یه روز مثل ” ی ” یارت بشن.
——————————————————————-
حرفهایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرفهایی است که برای نگفتن دارد و کتاب هایی نیز هست برای ننوشتن و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی…
——————————————————————-
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی

——————————————————————-

شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
——————————————————————-

مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه
——————————————————————-

آسمونتم می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی. زمین مال زمین خوارها ،فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال من
——————————————————————-

همه زندگی فقط ۳روزه : اومدن – بودن – رفتن . من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم
——————————————————————-

زندگی زیباست زشتی‌های آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان می‌گذرد… آنچه تقدیر من و توست همان می‌گذرد
——————————————————————-

مبادا گفته باشی دوستت می دارم دلت را می بویم مبادا شعله ای در آن نهان باشد
——————————————————————-

گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
——————————————————————-

باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد

——————————————————————-

دبیر فارسی بودم نامت را اولین غزل از صفحه کتابها می نهادم اگر دبیر جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش میکردم تا معادله محبت پدید آید اگر دبیر هندسه بودم ثابت می کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت

——————————————————————-

روز اول شوخی شوخی جدی شد شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتن تو بود و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو

——————————————————————-

آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشی ای است که تنفر به بار می آورد
و من هرگز نمی توانم کسی را که به او لبخند نزده ام از ته دل دوست داشته باشم

 

سه شنبه 1/4/1389 - 10:34
دانستنی های علمی
اگر هر روز راهت را عوض کنی ، هیچ وقت به مقصد نخواهی رسید . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
در اندیشه آنچه کردی مباش ، در اندیشه آنچه نکردی باش . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
درباره درخت بر اساس میوه هایش قضاوت میکنند ، نه برگ هایش . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
وقتی انسان آرامش را در خود نیابد ، جستجوی آن در جایی دیگر ، کار بیهوده ای است
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
سکوت سرشار از نگفته هاست و نا گفته ها پر بها ترین داشته هاست . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
اینکه تا چه حد در مورد خودتان مثبت فکر میکنید ، بستگی دارد تا چه حد
زندگی تان را تحت کنترل دارید . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
گاهی هدف خود ، سد دید آدمی است ، باید دور شد و آنگاه برگشت ،
چه درخشان هویداست . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش دوست واقعی باشد . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
برای هر کس زمان معینی وجود دارد که قابل انتقال نیست . . .
اگر در جریان رودخانه صبرت ضعیف باشد ، هر تکه چوبی ، مانع عظیمی
بر سر راهت خواهد شد . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
چنان باش که بتوانی به هر کس بگوئی ، مثل من رفتار کن . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
آن که امروز را از دست میدهد فردا را نخواهد یافت ، هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
مشکلی که بوجود آمده ، بگرد و راه حلش را پیدا کن ، دنبال این نگرد که چرا بوجود آمده
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
هرگز به احساساتی که در اولین برخورد از کسی پیدا میکنید اعتماد نکنید . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
هیچ وقت خودت را برای کسی شرح نده
کسی که تو را دوست داشته باشد نیازی به این کار ندارد
و کسی که تو را دوست ندارد آن را باور نخواهد کرد . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
محبت همه چیز را شکست میدهد و خود شکست نمیخورد . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
آن که میتواند انجام میدهد و آن که نمیتواند انتقاد میکند . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
عشق زائیده تنهائی است و تنهائی زائیده عشق . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
اکثر ما نه به خاطر یافتن فردی کامل ، بلکه به خاطر کامل دیدن
یک فرد نا کامل عاشق میشویم . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
برای داشتن چیزی که تا به حال نداشتی ، کسی باش که تا به حال نبودی . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
ستاره بخت کسی شوم نیست ، این ما هستیم که آن را بد تعبیر میکنیم . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
بر زمین لجبازی پای مفشار که بد لغزنده است . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
از اندیشه ها و آرزوهای دیگران ، برای موفقیت خود کمک بگیرید . . .
–_–_–_–_–_–_–_اس ام اس فلسفی_–_–_–_–_–_–_–_–_–
چیزی را که ما نمیتوانیم بفهمیم ضد و نقیض زندگی انسان است . . .
سه شنبه 1/4/1389 - 10:29
طنز و سرگرمی


غضنفر به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ غضنفر می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما !

——————————-

به غضنفر میگن اذون بگو … میگه والا چی بگم همه چی از یه نگاه شروع شد !

——————————-

این علامت حاکم بزرک میتی کمانه ! احترام بزاردید !

تو نمیخواد احترام بذاری تو از خودمونی زمبه !!!

——————————-

امکانات زندگی در عشایر :
غذا : کشک
یخچال : مشک
——————————-

تا آخرش نرو هیچی آخرش نیست
به جون خودم راست میگم
نرو هیچی تهش نیست
نرو دیگه
اعتیاد رو میگم !!!

سه شنبه 1/4/1389 - 10:24
طنز و سرگرمی

به غضنفر میگن : لپ لپ می خری ؟

میگه : آره !

میگن : حالا جایزه هم توش داره ؟

میگه : فكر نمی كنم ،‌ من لپ لپ رو واسه كیفیتش می خرم !

---------- ---------- ----------

یارو میره تو آشپزخونه میبینه کتریش نیست ؛ اینورو نگاه میکنه نیست اونورو نگاه میکنه هست !

---------- ---------- ----------

به غضنفر میگن : وبا اومده .

میگه : چیچی آورده ؟!

---------- ---------- ----------

حوزه ی علمیه قوم اعلام کرد : به علّت گران شدن تاید از این بعد نظافت و پاکیزگی تنها یک پنجم ایمان است !

---------- ---------- ----------

من الآن بالای برج ایستادم ، شوخی هم ندارم ، اگر بدونم دوسم نداری از همین بالا...

.

.

.

با آسانسور میام پایین !  

---------- ---------- ----------

عاشقانه از طرف غضنفر : کاش مغز داشتم و مرگ مغزی می شدم و قلبم را به تو اهدا می کردم !

---------- ---------- ----------

عروسه وارد یه مجلس میشه مادر شوهر میگه : صل علی محمد ، دشمن جانم آمد ! عروس هم میگه : عقرب زیر قالی ، میخواستی پسر نیاری !

---------- ---------- ----------

ببخشید از فدراسیون تکواندو مزاحمتون میشم ، میشه جفت پا برم تو قلبتون ؟!

---------- ---------- ----------

فکر کردی اس ام اس فرستادم کارم پیشت لنگه ، یا دستم زیر سنگه ؟ نه فقط دلم برات تنگه !

---------- ---------- ----------

می دونی بی نمک ترین فرد روی زمین كیه ؟

تویی...چون عسل كه نمك نداره !

سه شنبه 1/4/1389 - 10:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته